شاهنامۀ فردوسی، بزرگ ترین حماسۀ ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان دربارۀ برخی از بیت ها پذی چکیده کامل
شاهنامۀ فردوسی، بزرگ ترین حماسۀ ملی ایران است که علی رغم روساخت ساده و زودیابش، متنی دشوار و دیریاب است و از همین رو با وجود شرح های متعدد و مقالات مستقل در تبیین برخی ابهامات آن، هنوز هم ضبط بسیاری از ابیات، مورد تردید است و هم گزارش شارحان دربارۀ برخی از بیت ها پذیرفتنی نمی نماید. در این جستار، نگارندگان با واکاوی برخی از بیت های شاهنامۀ ویراستۀ جلال خالقی مطلق، دریافتند نارسایی ها و ابهاماتی که در شرح برخی از ابیات دیده می شود یا از عدم توجّه کافی به بافت متن ناشی شده و یا ناشی از ضبط نادرست بیت است. از این رو، در این جستار، ابتدا با تکیه بر متن شاهنامه و یاری گرفتن از ذهن و زبان فردوسی و سپس با غور در منابع برون متنی و مقایسه و نقد گزارش های شارحان در کتب و مقالات مرتبط، ضبط و گزارش چند بیت مورد بررسی انتقادی قرارگرفته و پس از بیان کاستی ها، نویسش، خوانش یا گزارش موجّه تر و درخورتری برای ابیات پیشنهاد شده است.
پرونده مقاله
قهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایتهای وابسته به کلیدواژة آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط چکیده کامل
قهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایتهای وابسته به کلیدواژة آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط عطف روایات و از مهمترین بسترهای انگیزشی قهرمان برای کنش آغازین روایت ها است. آزمونهای اساطیری با اهداف گوناگونی به اجرا درمیآمدهاند و نه تنها خاص پهلوانان و قهرمانان؛ بلکه در جاهایی از اساطیر اختصاص به خدایان داشتهاند. مسیر قهرمانی شخصیتهای درخشان اسطورهای از گذرگاه آزمون و در بوتة امتحان قوای جسمانی و روحانی میگذرد. آزمون یکی از آیینهایی است که در میان تمامی اسطورههای ملل وجود داشته است و تاریخی به دیرینگی خود اسطوره دارد. آزمونشوندگان که اکثراً از طبقة پهلوانان در اساطیر میباشند گاه بهصورت کاملاً دلخواه و اختیاری همچون رستم و اسفندیار، اقدام به پذیرش آزمون میکنند، گاه همچون هرکول و اولیس از سر اجبار تن به آزمون میدهند و سیلی از دخالت نیروهای مافوق طبیعی آنها را از آزمونی به آزمونی دیگر میکشاند. آزمونها گاه پذیرفته نمیشود و آزمون دهنده مجبور است بهجای آزمون پذیرفتهنشده آزمونی دیگر را از سر بگذراند. پهلوانان که آزمونشوندگان بیچونوچرای اساطیرند، هرکدام بدون استثنا به آزمون پاکی و بیگناهی مبتلا میشوند، از جمله رستم، اسفندیار و اولیس در مصاف زن جادو، گیلگمش در مصاف ایشتر و هرکول در مصاف هیپولیت و زنان آمازونی. پهلوانان آنجا که پای آزمون سنجش توانایی در میان است و باید زور بازوی خود را نشان دهند، متناسب با دشواریها و سختیهای آزمون تلاش میکنند و با موفقیت از آنها گذر میکنند. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که مطالعۀ تطبیقی آزمون های اساطیر در حماسه های ملل مختلف، از چه شباهت ها و تفاوت هایی بین آن ها حکایت می کند؟
پرونده مقاله
عارفان در خلوت و انزوای خود از رهگذر شهود و اشراق که ابزار معرفتی آنان است، به فضاهایی گام مینهند که عقل از ادراک آن عاجز و زبان از توصیف آن ناتوان است. فضاهایی که خاستگاه تجلّیات غیبی و مرموز آنان است. این فضاها به دستیاری وهم و خیال یا آمیزههایی از هر دو ایجاد میگر چکیده کامل
عارفان در خلوت و انزوای خود از رهگذر شهود و اشراق که ابزار معرفتی آنان است، به فضاهایی گام مینهند که عقل از ادراک آن عاجز و زبان از توصیف آن ناتوان است. فضاهایی که خاستگاه تجلّیات غیبی و مرموز آنان است. این فضاها به دستیاری وهم و خیال یا آمیزههایی از هر دو ایجاد میگردد. دشواری فهم این فضاها از آنجا برمیخیزد که عموماً خیال و وهم دو نام برای یک حال ذهنی تصوّر میشود درحالی که خیال به دلیل ابتنایش بر محسوسات، با وهم فرق دارد. اگر چه این هر دو در ساختن عالم رؤیا دخیلاند. به سخن دیگر رؤیا محصول تقابل و تعامل دو نیروی واهمه و تخیّل است که خود با جهان واقع رؤیاروی میگردد. هدف از این پژوهش بازنمود احوال عارف، در لحظههای شهودی ورود او به این فضاها و نحوة تأثیرپذیریاش از این احوال روحانی است. دستاورد عمدة این پژوهش درک این نکته است که انزوا و در خود فرورفتن عارف گاه زمینهساز رؤیاهای عارفانه و کشاندن عارف به وادی تجربههای ژرف، متفاوت و در عین حال توصیفناپذیر است. پژوهش حاضر دادههای خود را از طریق روش کتابخانهای به دست آورده و آنها را با بهرهگیری از روش توصیفی تحلیل کرده است.
پرونده مقاله
رشید تبریزی از شاعران پرکار و ناشناختۀ عصر صفوی در قرن 11 هـ.ق است. از مفصلترین و مهمترین مثنویهای او جواهرالاسرار است که نسخههای خطی آن در کتابخانۀ ملی ملک (نسخۀ اساس مقاله) و دانشگاه تهران نگهداری میشود. این اثر درواقع رسالهای ادبی_علمی دربارۀ سنگهای قیمتی است چکیده کامل
رشید تبریزی از شاعران پرکار و ناشناختۀ عصر صفوی در قرن 11 هـ.ق است. از مفصلترین و مهمترین مثنویهای او جواهرالاسرار است که نسخههای خطی آن در کتابخانۀ ملی ملک (نسخۀ اساس مقاله) و دانشگاه تهران نگهداری میشود. این اثر درواقع رسالهای ادبی_علمی دربارۀ سنگهای قیمتی است که برخلاف جواهرنامههای معروف پیشین به نظم سروده شده است و برخی جنبههای داستانی و اساطیری و عقاید قدیم را نیز بازتاب داده است. در این پژوهش ضمن معرفی نسخههای خطی مثنوی جواهرالاسرار، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ساختار این مثنوی و ارتباط آن با جواهرنامههای متقدم پرداخته شده. براساس بررسیهای این جستار، مثنوی جواهرالاسرار در عین حال که از آثار دیگر اقتباس کرده و تأثیر پذیرفته است، برخی جواهرات و حکایتهای منحصر به خود را دارد. همچنین به علت ارتباط ایران با هند و اروپا در زمان صفویه، برخی حکایتها و منابع منظومه به این سرزمینها ارتباط دارد.
پرونده مقاله
بزرگ علوی یکی از بزرگ ترین داستان نویسان معاصر است که در تکامل داستان کوتاه و گستردگی آن در ادبیّات معاصر نقش بسزایی دارد. او در تمام داستان هایش با واقعگرایی انتقادی به بیان مسائل مختلف جامعه پرداخته است. یکی از داستان های کوتاه بزرگ علوی، داستان عفو عمومی است. نویسند چکیده کامل
بزرگ علوی یکی از بزرگ ترین داستان نویسان معاصر است که در تکامل داستان کوتاه و گستردگی آن در ادبیّات معاصر نقش بسزایی دارد. او در تمام داستان هایش با واقعگرایی انتقادی به بیان مسائل مختلف جامعه پرداخته است. یکی از داستان های کوتاه بزرگ علوی، داستان عفو عمومی است. نویسنده در این داستان، واقعیّات اجتماعی و تحوّلات جامعۀ آن دوران را به تصویر کشیده است. در این پژوهش تلاش شده است تا مسائل مورد نقد در این داستان با نظریۀ جامعهشناختی مجازات دورکیم، انطباق داده شود. تفکّر امیل دورکیم در رابطه با مجازات این است که، مجازات، کارکرد انسجامبخشی به اجتماع را دارد. از نظر او، هنگامی که جرمی اتّفاق میافتد، به ارزشها و اخلاقیّات جامعه تعرض میشود. در نتیجه، جامعه احساس خطر کرده و عکسالعمل نشان میدهد. مجازات، عکسالعمل هیجانی و طبیعی جامعه نسبت به نقص ارزشهای جمعی است. نگارنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوۀ تحلیلی – توصیفی و روش کتابخانه ای به بررسی داستان کوتاه عفو عمومی از بزرگ علوی بر اساس نظریۀ جامعهشناسی مجازات دورکیم بپردازد. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که اگرچه مجازاتها در طول دوران، دچار دگرگونی میشوند؛ ولی اصل و پایۀ آنها تغییر نخواهد کرد. از این نظر، تغییر و دگرگونی مجازاتها بهنوعی، سازگاری مجازات با وجدان جمعی زمان می باشد. در واقع بهتبع دگرگونی جامعه، مجازات نیز تغییر می یابد.
پرونده مقاله
بسیاری از حرکتهای فردی و جمعی بشر نمونهای کهن در ناخودآگاه جمعی دارد و راهبر فرد به سوی هدف خاصی است. یکی از این تفکرات فرازپویی یا رسیدن به تمامیت است که امری فطری است. یونگ این تلاش و پویه یا سفر به ناخودآگاه را که فرازمانی و فرامکانی است، فرایند فردیت می نامد. این چکیده کامل
بسیاری از حرکتهای فردی و جمعی بشر نمونهای کهن در ناخودآگاه جمعی دارد و راهبر فرد به سوی هدف خاصی است. یکی از این تفکرات فرازپویی یا رسیدن به تمامیت است که امری فطری است. یونگ این تلاش و پویه یا سفر به ناخودآگاه را که فرازمانی و فرامکانی است، فرایند فردیت می نامد. این فرایند به صورت جریان صدور کهنالگوها از تاریکی ناخودآگاه جمعی به ناخودآگاه فردی، در آثار ادبی ملل جهان دیده میشود. مضمون اصلی داستان در پس آینۀ فرخزاد هم کمالجویی و فرازپویی است که در فرایندی نمادین، بیرونی و درونی، حاصل میگردد. این مقاله با روش تحلیلی نشان می دهد، طوطی (قهرمان داستان) در دورانی از مرحلۀ رشد، به پوچیِ زندگی عادی پیبرده، قوانین ساختگی را برنمیتابد، در نتیجه طی سفر، با جستجو به هویت، آگاهی و استقلال لازم دستمییابد. در این سیر و سلوک (فرایند فردیت) یا سفر روان (در ناخودآگاه)، قهرمان مجبور به شناخت شماری کهنالگو هاییست که در مراحل گوناگون این فرایند با شدت و ضعف، در داستان، پدید میآید. قهرمان برای رسیدن به تمامیت و شناخت خویشتن، نقاب دروغین شخصیت کاذب خود را کنارگذاشته و با شناخت (آنیما/آنیموس) و جنبههای مثبت و منفی آن، موفق به کشف مراحل آن میشود. سپس با راهنماییهای پیر فرزانه و مبارزه با جنبههای متعدد سایه، از مرحلۀ دشوار مرگ و تولد دوباره عبور نموده و با پیر دانا به هدایت رهپویان رستگاری میپردازد.
پرونده مقاله
طبق نظریه اریک برن هر فرد دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری خاصی است که معرف حالت روانی اوست، اما ممکن است همین فرد در حالت روانی متفاوت، الگوهای رفتاری دیگری را بروز دهد که غالبا متناقص با رفتار قبلی اوست، و این سبب پیدایش نظریه حالات من شده است. اریک برن بنیان گذار چکیده کامل
طبق نظریه اریک برن هر فرد دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری خاصی است که معرف حالت روانی اوست، اما ممکن است همین فرد در حالت روانی متفاوت، الگوهای رفتاری دیگری را بروز دهد که غالبا متناقص با رفتار قبلی اوست، و این سبب پیدایش نظریه حالات من شده است. اریک برن بنیان گذار تحلیل رفتار متقابل حالات من را به سه بخش والد، بالغ و کودک تقسیم می کند. طبق نظریه اریک برن والد یکی از سه حالت شخصیت انسان است که انسان آن ها را از والدین، یا الگوهای قدرت فرامی گیرند. والد به دو صورت والد حمایتگر مهربان و والد کنترل کننده مستبد ظاهر می شود. که هر کدام از آن ها به دو جنبه مثبت و منفی تقسیم می شوند. این پژوهش با شیوه توصیفی-تحلیلی با استناد به تاریخ بیهقی و نظریات اریک برن و رویکرد میان رشته ای مولفه هایی چون ابعاد سه گانه شخصیت، انواع والد و مصادیق آن را در شخصیت امیر مسعود غزنوی مورد تحلیل قرار می دهد. در این بررسی معلوم می شود که مسعود غزنوی در موقعیت های مختلف چگونه عمل می کند و به چه روشی (من) والد خود را در قالب اعمال خود آشکار می نماید و این رفتار ریشه در چه تنش روحی و روانی وی قرار دارد. از بررسی نتایج این پژوهش چنین استنباط می شود که امیر مسعود در بیشتر مواقع بالغ خود را حذف و از حالت والد مستبد خود تصمیم گیری می کند و رویکردهایی از جمله اظهار قدرت، تهدید و ارعاب و استبداد را ایجاد می کند.
پرونده مقاله
نحوۀ فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است میتواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابهجایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایۀ بیانی و کلامی میشود که این نیز به نوبۀ خود منطقهای تصویری مختلفی را به وجود می چکیده کامل
نحوۀ فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است میتواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابهجایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایۀ بیانی و کلامی میشود که این نیز به نوبۀ خود منطقهای تصویری مختلفی را به وجود میآورد. طرحوارهها مرز مشترک میان مولف، متن و مخاطب هستند که بر اساس منطق خاص تصویری میتوان آنها را بازنمایی کرد. بر اساس همین رویکرد و با توجه به همپوشانی تفسیر متن و مولف و تاییدهای روانشناختی شعر هدیه فروغ فرخزاد از تصویر سینمایی بهره میگیرد، چرا که این شعر بر مبنای تصاویر عمق بر پایۀ تصاویر اثباتی از طریق قابلیت حسّی (بینایی) و تجسّم عمل (نور و تاریکی) به کار گرفته شده است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و تاریکی بهعنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از مجاز و همچنین با بهره از نمادپردازی، با هدف اختصار که نمای بسته را توجیه میکند، تصاویر شعری خلق شدهاند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر مجتث است، لحنی غمگین دارد و در نتیجه ریتمی آهسته در ارائه را میطلبد. این شعر دارای دو بند است که با توجه به محتوا باعث میشود مرحلة آغازین و پایانی در تصویر متضاد باشند. همچنین این شعر به لحاظ کارکردی، اجتماعی است و همچون بیانیهای انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به راه برونرفت از بنبست اجتماعی و فرهنگی میپردازد.
پرونده مقاله
موضوع مقالۀ حاضر، مقایسه، بحث، بررسی و تحلیل ویژگیهای زبانی و جامعه شناختی، دو نامه یکی از قائم مقام فراهانی، با موضوعی بین دولتی و دیگری از امیر نظام گروسی، با موضوع مشکلات داخلی کشور، است. از آن جا که این نامهها در چارچوب نظام ارتباطی قابل بررسی اند، آنها را با ن چکیده کامل
موضوع مقالۀ حاضر، مقایسه، بحث، بررسی و تحلیل ویژگیهای زبانی و جامعه شناختی، دو نامه یکی از قائم مقام فراهانی، با موضوعی بین دولتی و دیگری از امیر نظام گروسی، با موضوع مشکلات داخلی کشور، است. از آن جا که این نامهها در چارچوب نظام ارتباطی قابل بررسی اند، آنها را با نظریه ارتباطی یاکوبسن سنجیدهایم و از لحاظ پیوند زبان با آگاهی و جامعه، از نظریۀ راجر فالر که در یک نگاه اجمالی رهیافتی نقادانه برای تحلیل متون ادبی با بهرهگیری از دادههای دانش زبان شناسی است، استفاده کردهایم. در این نوشته، نامهها از جهات مختلفی با هم سنجیده شده و برخی از مشابهتها و مغایرتهای آنها، توضیح داده شده است. اطلاعات مربوط به موضوع مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به دست آمده و روش تحلیل این دادهها کیفی و تحلیلی بودهاست. کوشیده ایم دادههای تحلیل شده را در چارچوبی مشخص و زیر عنوانهایی معین قرار دهیم تا دسترسی به آنها آسانتر صورت پذیرد. هدف از این بررسی نشان دادن طرز نگارش منشآت عصر قاجاریه و چگونگی محتوای اجتماعی و سیاسی آنها بوده است. مهمترین دستاورد نویسندگان این بوده است که طرز نگاه این دو نویسنده، که البته خود تابعی از طرز نگاه حکومت به مسایل داخلی و جهانی است، بر زبان آنان اثر گذاشته و سبب اختلاف آن دو شده است.
پرونده مقاله
درک روایت ها به واسطۀ علمینظری به نام روایت شناسی بررسی و تحلیل میشود و آنچه از ریشه ساختارگرای روایت شناسی در دامنۀ نظرات صاحبنظران این حوزه شکل گرفته است، به تعبیری روایت شناسی ترکیبی نامیده میشود. این جستار بر آن است تا با توجه به بوطیقای ساختارگرا و مباحث روایت چکیده کامل
درک روایت ها به واسطۀ علمینظری به نام روایت شناسی بررسی و تحلیل میشود و آنچه از ریشه ساختارگرای روایت شناسی در دامنۀ نظرات صاحبنظران این حوزه شکل گرفته است، به تعبیری روایت شناسی ترکیبی نامیده میشود. این جستار بر آن است تا با توجه به بوطیقای ساختارگرا و مباحث روایت شناسی عمده نظریات روایت شناسان که در این زمینه شکل گرفته است، داستان پرندۀ من فریبا وفی را تحلیل و بررسی نماید. وفی از نویسندگان زنی است که در بستر روایت زنانه در داستان پرندۀ من براساس مؤلفههایی که در این پژوهش با نام شخصیت پردازی، کانونی شدگی و زمان روایی به آن پرداخته میشود، توانسته است مخاطب را با این داستان همبوم کند و داستانی روایت پذیر خلق کند تا از طریق بررسی این مؤلفهها تکامل اشخاص داستان در سیر تکوینی آن مشاهده شود و بحث سفر و مهاجرت در وجوه بیرونی و درونی اذهان شخصیت زن و مرد داستان به ساماندهی روانی آنان در بحث زنجیره روایی روایت بینجامد و در بحث کانونی شدگی، پرندۀ روح زن و مرد داستان که در اسارت ترس و وابستگی محصور شده بود به رهایی این اشخاص در بحث مؤلفه های روانشناختی در کانونی شدگی برسد. این مقاله در این گفتار به روش توصیفی تحلیلی – تطبیقی انجام گرفته است.
پرونده مقاله
درک رویدادها و درونمایۀ هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریهپرداز در خصوص زمان متن در نقد روایتشناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر میسازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریۀ جامع ژنت و سازوکارها چکیده کامل
درک رویدادها و درونمایۀ هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریهپرداز در خصوص زمان متن در نقد روایتشناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر میسازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریۀ جامع ژنت و سازوکارهای ساختاریابی او در دو روایت پلهآس و ملیزاند و زال و رودابه از سه منظر: ترتیب زمانی، دیرش و بسامد است تا قواعد عام زمان روایت و قانونمندیهای آن واکاوی گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراقِ کاربستِ شگرد رواییِ زمان روایت، به واکاوی تطبیقی و تحلیل دو داستان میپردازد. ساختار روایی این دو اثر، از منظر ژنت، سامانبندی زمانیِ متفاوتی دارند. اثر روایی پلهآس و ملیزاند برخوردار از زمانمندی خطی منظمی است که به جنبۀ دراماتیک اثر، قدرت میبخشد اما در زال و رودابه شاهد برهم خوردن توالی زمانی رویدادها و گذشتهگوییها و آیندهگوییهای متعددی هستیم. بنابراین پلهآس و ملیزاند برخلاف زال و رودابه، فاقد زمان پریشی است و شگرد دیرش در زمان روایت در دو داستان، مبتنی بر صحنهپردازی است و فرم نمایشی، این دو اثر را، تبدیل به متونی پُر گفتوگو کرده است. علاوه بر این، بسامد نقل منفرد در دو روایت، وجه غالب است.
پرونده مقاله
با کشف آهن افزون بر دگرگونیهای مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی میشود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگیهای برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطورهها و قهرمانان ویژۀ خود را میآفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهنترین تمدن چکیده کامل
با کشف آهن افزون بر دگرگونیهای مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی میشود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگیهای برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطورهها و قهرمانان ویژۀ خود را میآفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهنترین تمدن های جهان و نخستین مراکزی که به فناوری گدازش و برونآوری آهن دست مییابد از برآیندهای فرهنگی آن بیبهره نمیماند. نامآورترین قهرمان ایرانی ِ این عصر کاوۀ آهنگر است که در هزارۀ تاریک و پرآشوب ضحاکی (روایت ایرانی آغاز عصر آهن) ظهور و زمینه را برای بازآفرینی جهان اَشامَند به دست فریدون فراهم میکند. کاوه برخلاف آوازه و نفوذ همارهاش بر اندیشۀ ایرانی، بازتاب درخوری در اسطورههای میهنی و دینی ایرانی نمییابد. همین امر برخی از پژوهشگران را برآن داشته تا وی را شخصیتی افسانهای و برساختۀ گوسانان اشکانی و نویسندگان خدای نامههای روزگار ساسانی بپندارند که بیگمان باورپذیر نمینماید، چرا که با بنیادهای فکری مردمان پیشاتاریخ در فهم هستی ناسازگار است. کاوه مانند دیگر شخصیتهای اسطورهای دارای خویشکاریهای نمادین و کارویژههای استعارهگون است. در این پژوهش سعی میشود با بهرهگیری از تحلیل کهنالگویی، نگرش تطبیقی و روش کتابخانهای بن مایههای اساطیری میانوردِ کاوه در شاهنامه را بررسی کرده و با پیریزی انگارههای تازه برآیندهای نوینی ارائه نموده و نشان دهد که کاوه قهرمانی پیشا تاریخی است که بنا به دلایلی از صحنۀ اساطیر ایران زمین محو می شود.
پرونده مقاله
اشاره به قصۀ انبیا، یکی از موضوعاتی است که در اکثر متون ادب فارسی؛ بهویژه در ادبیات عرفانی به آن اشاره شده است. مولانا و شمس تبریزی دو عارف بزرگ ادب فارسی اند که بر روی اندیشه و افکار یکدیگر، تأثیرگذار بودند و با ترویج افکار و اندیشه های خود، سبب رونق و غنای ادب عرفا چکیده کامل
اشاره به قصۀ انبیا، یکی از موضوعاتی است که در اکثر متون ادب فارسی؛ بهویژه در ادبیات عرفانی به آن اشاره شده است. مولانا و شمس تبریزی دو عارف بزرگ ادب فارسی اند که بر روی اندیشه و افکار یکدیگر، تأثیرگذار بودند و با ترویج افکار و اندیشه های خود، سبب رونق و غنای ادب عرفانی شدند. پژوهشگران، پژوهشهای متعددی در زمینۀ تشابهات و نکات اشتراک این دو عارف پرداختهاند، اما در خصوص جایگاه و مقام انبیاء در اندیشۀ این دو، پژوهشی مستقل صورت نگرفته است. در این جستار نگارندگان، تلاش نموده اند به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانهای، به بیان تضادها و تفاوتهای نظرگاه خاص مولانا و شمس تبریزی دربارۀ انبیاء و بزرگان دین بپردازند. با بررسی آثار مولانا و شمس میتوان نتیجه گرفت که مولانا در سراسر مثنوی و همچنین در فیه مافیه به زندگی و داستان پیامبران پرداخته است تا از طریق داستان، علاوه بر جذب مخاطب و ایجاد رضایت و خرسندی به اندرز و نصیحت او بپردازد و دشواریهای راه سلوک را برای کسانی که بیواسطه توان درک و فهم این مراحل و مراتب را ندارند در قالب داستان، آسان و قابل فهم گرداند. شمس تبریزی بر اساس آرا و اندیشه های خاص خود به داستان پیامبران در گفتارش پرداخته است؛ اما چون هدف او آموزش و نصیحت نمی باشد، مانند مولانا به داستانپردازی و گاهی اوقات به نتیجه گیری هم چندان توجهی ندارد و در داستان پیامبران، بسیاری از اوقات به یک یا حداکثر دو رویداد در زندگی پیامبری توجه کرده است.
پرونده مقاله
حضور جاودانۀ حافظ نه تنها در تاریخ و تاریخ ادبی ایران، بلکه در ذهن و ضمیر فارسی زبانان سراسر جهان، او را به یک خاطرۀ ازلی تبدیل کرده و به همین دلیل دربارۀ او و شعرش، از جهات مختلف و به فراوانی، سخن گفته شده است. اما باب بحث و گفتگو دربارۀ پوشیده گویی و بیان غیر مستقیم چکیده کامل
حضور جاودانۀ حافظ نه تنها در تاریخ و تاریخ ادبی ایران، بلکه در ذهن و ضمیر فارسی زبانان سراسر جهان، او را به یک خاطرۀ ازلی تبدیل کرده و به همین دلیل دربارۀ او و شعرش، از جهات مختلف و به فراوانی، سخن گفته شده است. اما باب بحث و گفتگو دربارۀ پوشیده گویی و بیان غیر مستقیم و پرابهام و ایهام روی دادها و طنزهای گزنده و کنایه های رسوا کننده و شگردهای زبانی دیگری که به دو پهلوگویی هایش باز می گردد، همچنان باز است. در نوشتۀ حاضر ساختار و محتوای دو پهلوگویی های حافظ که از ویژگی های بارز سبک اوست، بررسی و تحلیل شده است. این ویژگی شعر او در اثر تسلسل خواطر و تداعی معانی ذهن را درگیر می کند و در عین حال هرگز هم به قطعیت نمی رسد. این فضیلت بی همتای شعر حافظ که کلام او را از سخن دیگران متمایز می سازد و سبب اعتلا و جاودانگی آن می گردد، قاب و قالبی برای بیان اندیشه هایی است که بیانشان به صورت صریح خالی از خطر نبوده است. حافظ با همین شگرد است که در برابر قدرت حاکم می ایستد و به یاری آن، گفتمان مسلط حکومت را وارونه می کند و به رهایی مردم از جمود و خشک اندیشی و وابستگی هایشان کمک می کند. داد ه های این تحقیق از رهگذر مطالعات کتابخانۀ فراهم آمده و با استفاده از روش تحلیلی توصیف شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که ابزارهای پوشیده گویی و ایهام های حافظ، در همان حال که جزیی از اندیشۀ ساختارمند او به شمار می آیند، در پیوند با خود هم نوعی از ساختار سیاسی و ضد قدرت را نشان می دهد.
پرونده مقاله
شخصیت مجموعهای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگیهایی هستند که تفاوتها و شباهتهای روان افراد با یکدیگر را بیان میکند. شاهنامۀ فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آنچه فردوسی را از دیگر داستاننویسان متمایز میکند توجه به ویژگیه چکیده کامل
شخصیت مجموعهای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگیهایی هستند که تفاوتها و شباهتهای روان افراد با یکدیگر را بیان میکند. شاهنامۀ فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آنچه فردوسی را از دیگر داستاننویسان متمایز میکند توجه به ویژگیهای روانی و کنشی شخصّیتها متناسب با موضوع حماسه است. بهرهگیری خودآگاهانه از نمادها نشاندهندۀ یک کنش مربوط به روانشناسی بسیار مهم است و افزون بر آن انسان نمادهای ناخودآگاه و خودانگیخته را نیز میآفریند که اگر بخواهیم کارکرد ذهن بشر را بهتر بفهمیم ناگزیر باید به آن دستیابیم. این پژوهش به روش(توصیفی _تحلیلی_ تطبیقی) و استفاده از دادههای کتابخانهای تدوین یافته است. در این پژوهش برآنیم که با بهرهگیری از نظریۀ روانشناسی یونگ به تحلیل شخصیتهای نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو بپردازیم و از آنجا که شاهنامه فردوسی حماسه ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه قومی و ملی آنها دارد این ویژگی قابلیت مناسبی به آن میدهد که از دیدگاه یونگ تحلیل شود. میتوان مهمترین نتیجه پژوهش حاضر را چنین برشمرد: سایه، بخش شیطانی، ناسازگار و فرومایه روان انسان است. گرفتار شدن در تیرگیهای درون، به منزلۀ تحقق بخشیدن به سایه است و برای رهایی از سایه باید با تامل بر درون خویش، از ابعاد تیرۀ شخصیت خود باخبر شد که در فرآیند فردیتیافتگی (خودشکوفایی فرد) با آگاهی از خود واقعی تیرگیهای سایه کنار رود و فرد به خود واقعی برسد.
پرونده مقاله
آشنایی زدایی، اگرچه به عنوان یکی از مباحث نقد ادبی معاصر مطرح گشته؛ در تمام روزگاران گذشته، چه در صورت و چه در معنا، وجود داشته و ضامن پیشرفت شکل و محتوای اندیشۀ بشری بوده است. در حقیقت آشنایی زدایی، ابزار رهایی انسان از بی توجّهی او به آن چیزی است که روزی برایش ارزش چکیده کامل
آشنایی زدایی، اگرچه به عنوان یکی از مباحث نقد ادبی معاصر مطرح گشته؛ در تمام روزگاران گذشته، چه در صورت و چه در معنا، وجود داشته و ضامن پیشرفت شکل و محتوای اندیشۀ بشری بوده است. در حقیقت آشنایی زدایی، ابزار رهایی انسان از بی توجّهی او به آن چیزی است که روزی برایش ارزش داشت و حتی مقدس بود، اینک به دلیل عادت زدگی، توج او را جلب نمی کند. بی تردید، شاعران از شمار برجسته ترین عادت زدایان جوامع بشری بوده و همواره مردم را به دو مسیر توجّه به نوشدگی جهان و تکیه بر فلسفۀ آگاهی های پیشین، سوق داده اند. به این اعتبار، حافظ که بزرگ ترین شاعر تمام اعصار به شمار می آید؛ بیش از دیگران به این مسأله حسّاسیّت نشان داده و کلام او، مصداق بارز آشنایی زدایی از اندیشه های انسان سازی بوده است که حکومت ها به وسیلۀ عمّال خود، آن ها را عادی جلوه داده یا وارونه می کرده اند. او برای معطوف کردن نگاه مردم به ارزش های مغول از شگردها و هنرسازی های متعدّدی مثل ایهام، صفت های ناساز، ترکیب های اضافی و وصفی، کهن گرایی، خلاف انتظارها و ابزارهای دیگر بهره می گیرد. این پژوهش با هدف نشان دادن شگردهای آشنایی زدایی و تأثیر آن بر اندیشۀ اجتماعی حافظ پدید آمده است. اطّلاعات این پژوهش از طریق روش کتابخانه ای فراهم آمده و با بهره گیری از روش تحقیق کیفی، تحلیل و گزارش شده است. از نتایج قابل ذکر این پژوهش، می توان به هنر حافظ در بهره گیری از آشنایی زدایی برای مبارزه با قدرت اشاره کرد.
پرونده مقاله
فانتزی مبحثی نو در ادبیات است که ریشه در اسطوره ها و داستان های پریوار دارد. قصههای عامیانه گسترۀ حضور عناصر فانتزی و خیالی است. فانتزی اسرارآمیزترین و هراسناک ترین گونۀ داستانی است که با شکست حصار ذهن، جهانی مملو از حوادث شگفت انگیز و موجودات فراطبیعی را موازی یا چکیده کامل
فانتزی مبحثی نو در ادبیات است که ریشه در اسطوره ها و داستان های پریوار دارد. قصههای عامیانه گسترۀ حضور عناصر فانتزی و خیالی است. فانتزی اسرارآمیزترین و هراسناک ترین گونۀ داستانی است که با شکست حصار ذهن، جهانی مملو از حوادث شگفت انگیز و موجودات فراطبیعی را موازی یا گره خورده با جهان واقعی خلق می کند. داستان عامیانۀ بوستان خیال سرشار از این عناصر و صحنه های اسرارآمیز است، داستانی که بر اساس واقعیت تاریخی آغاز می شود و نویسنده برای خلق موجودی اساطیری از قهرمان داستان که خلیفۀ چهارم فاطمیان است، او را در دنیایی مملو از عناصر خیالی و فانتزی قرار می دهد. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و نشانه شناسی داستان های فانتزی به استخراج عناصر و شگردهای فانتزی و خیال انگیز داستان مانند مکان ها و شخصیت های تخیلی، جادو و طلسم پرداخته، کارکرد عناصر فراطبیعی بر کنش قهرمان و فضای فانتستیک این افسانه را روشن می سازد. یافته های این پژوهش نشان داد: این داستان گاه از نوع فانتزی ناب یا فراتری است و گاه از نوع فانتزی فروتری. نویسنده گاه عناصر فراطبیعی را به دنیای واقعی داستانش فرامی خواند و گاه برای داستان مکان و زمان تخیلی و حوادث تازه ابداع می کند. از جمله مؤلفه های اساسی فانتزی در این داستان طلسم و جادوگری است. قلعه های سهمگین و باغ های جواهرنشان، محل رزم و بزم موجودات طبیعی و فراطبیعی است.
پرونده مقاله
اسفار کاتبان رمانی متفاوت است. خلاصه کردن آن، اگر ممکن باشد، به تأمل بسیار و دقتی درخور، نیازمند است. ویژگیهای متفاوت این رمان، با عناصر سازنده داستانهای پستمدرن، همخوانی چشمگیری دارد. زیرا از روایتهای متعددی که به نوعی با هم ارتباط دارند، تشکیل میشود. ولی آغاز و چکیده کامل
اسفار کاتبان رمانی متفاوت است. خلاصه کردن آن، اگر ممکن باشد، به تأمل بسیار و دقتی درخور، نیازمند است. ویژگیهای متفاوت این رمان، با عناصر سازنده داستانهای پستمدرن، همخوانی چشمگیری دارد. زیرا از روایتهای متعددی که به نوعی با هم ارتباط دارند، تشکیل میشود. ولی آغاز و انجام آنها در ابهام است. این رمان با روایتی آغاز میگردد که در پایانبندی از آن خبری نیست. تناقض و ناسازگاری اجزا هم در آن کم نیست. بنابراین مخاطب آن باید قصهخوان، قصهدان و دارای جهان بینی پستمدرن باشد تا بتواند اجزای پراکنده آن را با هم جفت و جور کند. امّا تمام این ویژگیها تنها از طریق زبان به مخاطب انتقال مییابد. زبانی که خود با دشواریهایی همراه است. شفاف نیست و مرزهای در زمانی و هم زمانی در آن مخدوش است. زبانی که میخواهد هم بیانگر واقعیت و هم ابزار بیان رویدادهای رؤیاگونه، خواب، کابوس، اسطوره، نماد، توهم و تخیل باشد. به هر روی اطلاعات مربوط به این مقاله به شیوه کتابخانهای فراهم آمده و سپس با بهرهگیری از روش تحلیلی، توصیف شده است. حاصل کار این است که در مجموع، نویسنده میخواهد با اشارتهای بینامتنی بسیارش به مسایل اساطیری، تاریخی، فردی و اجتماعی و روان شناختی، خواننده را به خود آورد تا دریابد که در نهایت، در صحنه زندگی تنهاست و از تاریخ سرزمین او تنها صدای استبداد و ستم به گوش میرسد و همواره کاتبان این اسفار، تاریخ را مطابق خواست قدرت و در غیاب مردم ستمدیده نوشتهاند.
پرونده مقاله
مشکلات فلسفی جامعه مدرن از دغدغههای بسیاری از نمایشنامهنویسان بوده است. یکی از علل شهرت اکبر رادی در ادبیات ایران، پرداختن به چنین مسائلی است. در امریکا نیز سم شپرد یکی از فعالان شناختهشده در این امر به حساب میآید. پرسشگری درباره هویت انسان و فردیت وی و نیز در ارتبا چکیده کامل
مشکلات فلسفی جامعه مدرن از دغدغههای بسیاری از نمایشنامهنویسان بوده است. یکی از علل شهرت اکبر رادی در ادبیات ایران، پرداختن به چنین مسائلی است. در امریکا نیز سم شپرد یکی از فعالان شناختهشده در این امر به حساب میآید. پرسشگری درباره هویت انسان و فردیت وی و نیز در ارتباط شخصیت نمایشی با دیگران، رابطه وی با جامعه، آزادی و میل در بدست آوردن تمایلات، ازجمله موضوعاتی است که در نمایشنامههای شپرد و رادی دیده میشوند. این مقاله به بررسی این مفاهیمِ اگزیستانسیالیستی با مقایسه دو نمایشنامه غرب حقیقی و کودک مدفون شپرد و شب روی سنگفرش خیس و لبخند باشکوه آقای گیل رادی میپردازد. در هر گروه از نمایشنامه ها، نویسندگان به بازتاب عدم وجود هویت، اختلال در روابط با دیگران، امیال، مسئولیتهای اجتماعی و آزادی عمل پرداخته اند. با بررسی و مقایسه آثار منتخب این دو نویسنده خواهیم دید که در هر دو جامعۀ کاملاً متفاوت شرقی و غربی، وضعیت اجتماعی در بروز مفاهیم فلسفیِ اشاره شده از جهات گوناگونی مشابه بوده و جز چند مورد استثنای قابل بحث، کاملاً در یک راستا قرار میگیرند. این مقاله بر آن است که با بررسی تطبیقی این دو گروه نمایشنامه با نگرش به فلسفۀ اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر، و در پایان به اثباتِ از بین رفتن مفاهیم هویت، عدم توانایی در ایجاد ارتباط در جامعه، انزوا و از بین رفتن مفهوم آزادی در جامعه موجود در هر دو گروه از نمایشنامهها بپردازد. هدف از نگارش این مقاله بررسی و مقایسه تطبیقی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار منتخب رادی و شپرد و یافتن مضامین مشترک باوجود تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی در آنها میباشد. این تحقیق بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی صورت گرفته است. استفاده از رویکرد تطبیقی در تحلیل آثار ادبی و نیز دیگر آثار هنری با یکدیگر، منجر به درک عمیقتر آثار و زدودن مرزهای موجود میان آثار ادبی و هنری میگردد.
پرونده مقاله
در ادب فارسی کم نیستند آثاری که با عنوانِ مجمع الحکایات، مجمعالنوادر و... نوشتهشدهاند؛ آثاری با ارزش و تأثیرگذار که در کنار محبوبیت و مقبولیت، نقش عظیمی در شکلگیری و پایهریزی داستان و داستانپردازی در ادبیات فارسی داشتهاند. در میان حکایتهای این کتب، کمتر حکایاتی چکیده کامل
در ادب فارسی کم نیستند آثاری که با عنوانِ مجمع الحکایات، مجمعالنوادر و... نوشتهشدهاند؛ آثاری با ارزش و تأثیرگذار که در کنار محبوبیت و مقبولیت، نقش عظیمی در شکلگیری و پایهریزی داستان و داستانپردازی در ادبیات فارسی داشتهاند. در میان حکایتهای این کتب، کمتر حکایاتی یافت میشوند که نویسنده، خود خالق آن باشد. چهبسا نویسندهای بیشتر حکایات را از منابع پیشین یا آثار همعصرش آورده و با توانایی هنری و متناسب با سبک متداول عصر خود، آنها را بر پایۀ مضمون موردنظر طبقهبندی کرده است.مجمعالنوادر، مجموعهای از حکایتها و روایتها و مثلهایی است که توسّط فیضالله بن زینالعابدین بن حسام بنبانی معروف به صدر جهان (زنده ۹۰۷ ق) در زمان محمود شاه بیگره (863- 917 ق) تحریر یافته و به نام او اتحاف شده است. بنبانی در این اثر بهتصریح خود از منابع همزمان یا پیشین خویش بهره جسته و در نگارش این کتاب طریق ایجاز را در پیشگرفته است. یکی از این منابع، بهارستان جامی (با 28 حکایت و روایت مشترک) است. با بررسیهای انجامگرفته آبشخور اصلی این حکایتها در متون عربی و فارسی پیشازاین دو نویسنده نیز یافت شد. بیشترین بسامد را کتب نثر الدّر فی المحاضرات، تذکرة الحمدونیة و محاضرات الأدباء دارا است. منابع فارسی سهم کمتری از این بسامد دارند. باوجود اشتراکات و افتراقات سبکی و هنری بنبانی و جامی بهویژه توجه بنبانی به ایجاز و وفاداری او به متن اصلی و شیوه سادهنویسی و به نظم درآوردن حکایات توسط جامی سبب شده است اختلافات بسیاری در بیان مفهوم حکایات به وجود آید.
پرونده مقاله
موضوع مقالۀ حاضر، بررسی و تحلیل عنصر داستانی گفت وگو، در داستان سیاوش است. این داستان با گفت وگوی طوس و گیو که مادر سیاوش را یافته اند، آغاز میشود و با گفت وگوی سیاوش با پیلسم برادر پیران که از او میخواهد پیامش را به پیران رساند، پایان میپذیرد. بنابراین داستان سی چکیده کامل
موضوع مقالۀ حاضر، بررسی و تحلیل عنصر داستانی گفت وگو، در داستان سیاوش است. این داستان با گفت وگوی طوس و گیو که مادر سیاوش را یافته اند، آغاز میشود و با گفت وگوی سیاوش با پیلسم برادر پیران که از او میخواهد پیامش را به پیران رساند، پایان میپذیرد. بنابراین داستان سیاوش اساساً گفت و گو محور است و تمام اطلاعاتی که قرار است داستان در اختیار خواننده بگذارد، از طریق گفت و گو به وی انتقال مییابد، گذشته از این گفت وگو، در پیوند با عنصرهای دیگر داستان، کارکردهای متفاوت خود را آشکار میکند. فردوسی با بهره گیری از آن، شخصیتهای داستان را توصیف و معرفی میکند. کنشهای داستانی و درگیریها و کشمکشها را نشان میدهد، اندیشههای آرمانگرایانۀ خویش را به گونه ای غیر مستقیم در اختیار مخاطب میگذارد. پدیدههای ذهنی را عینی میکند، به مسالۀ روان شناختی پیوند ذهنی و زبان اشاره کرده، در عمل نشان میدهد که در بررسی داستان نمیتوان و نباید کارکردهای گفت و گو را از قلم انداخت. دادههای این پژوهش از رهگذر مطالعات کتاب خانه ای فراهم آمده و پس از دسته بندی با بهره گیری از روش تحلیلی توصیف شده است. این پژوهش بیش از هر چیز نشان میدهد که فردوسی، در جایگاه داستان سرا، نه تنها عناصر داستان را میشناسد، بلکه بیش از آن از نحوه کارکرد آنها آگاهی دارد.
پرونده مقاله
مولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهندۀ یک اجتماع اطلاق میشود که بدون داشتن آنها نمیتوان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومهها چکیده کامل
مولفه های اجتماعی به عناصر یا اجزای تشکیل دهندۀ یک اجتماع اطلاق میشود که بدون داشتن آنها نمیتوان آن اجتماع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. شاهنامه به عنوان اثری برآمده از میراث فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حائز اهمیت است، غنای این اثر و اهمیت آن به حدی است که منظومههای حماسی و تاریخی بسیاری به تقلید از آن نوشته شده که شهنشاه نامه تبریزی نمونه ای از این موارد است. بررسی مولفههای اجتماعی دراین دو اثر نه تنها منجربه روشن شدن آیین زندگی از دوران حیات فردوسی تا پایان حکومت مغولان میگردد، بلکه شباهتها و تفاوتهای مولفههای اجتماعی را دراین دو اثر روشن میسازد. پیرامون این مبحث تاکنون پژوهشی انجام نشده است و موارد موجود تنها به بررسی برخی از مولفههای اجتماعی در شاهنامه پرداخته است. نگارنده در پی اثبات این فرضیه است که در این دو اثر پادشاه به عنوان قطب اصلی مملکت مطرح است، نتایج پژوهش نشان میدهد مردم در شاهنامه از آگاهی و بیداری برخوردارند و در روند سیاستهای کشور خود دخالت دارند اما در شهنشاه نامه مردم تسلیم به جبرو زورگویی میباشند و در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند، این امر حاکی از فضای خفقان آور حکومت مغولان در دوران سرایش شهنشاه نامه میباشد. علاوه براین شهنشاه نامه در مولفههایی نظیر آداب و رسوم، آداب جشن و سوگواری و برخی از آداب جنگ با شاهنامه مشابهت دارد، اما مولفههایی نظیر شیوة حکمرانی پادشاهان، عدالت اجتماعی و آگاهی عامه مردم در این دو کتاب متفاوت است.
پرونده مقاله
جمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمالشناسی عارف دانشی است که به یاری آن میتوان از نحوۀ ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کمنظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشود چکیده کامل
جمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمالشناسی عارف دانشی است که به یاری آن میتوان از نحوۀ ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کمنظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشوده شد، در تمام اجزای هستی نور حق را مشاهده کرده و کوشیده است تصویری از این مشاهدات خویش ترسیم نماید. این مقاله سر آن دارد که بخشی از این دریافت را که شامل ذات جمال و جلوههای آن در جهان است، بررسی نماید. اطلاعات مربوط به مقاله با شیوۀ کتابخانهای به دست آمده و این اطلاعات پس از مقولهبندی، با شیوۀ کیفی، توصیف، تحلیل و گزارش شده است. هدف نویسندگان بازشناسی طرز تلقی مولانا از جمال است و نتایج تحقیق نشان می‎دهد که او به دلیل استغراق در جمال و بهره‎گیری از شهود و اشراق، در حدی باور نکردنی به رابطۀ جمال و جمیل پیبرده است. امّا نکتۀ اصلی این است که او این زیباییها را در چارچوب استعارۀ مرکزی اندیشهاش؛ یعنی استعارۀ شهادت و غیب، گنجانیده است.
پرونده مقاله
سیّد بهاءالدّین مستوفی شاعر جای مانده ای است که در کتاب های تاریخ ادبیات به وی اندک اشاره ای نشده است. تنها نام وی را در برخی از تذکره هایی که اینک چون گنج که در ویرانه ای پیدا شود می توان یافت. با آن که وی در علوم مختلف چون: ریاضیّات، رمل و اعداد، فنون شاع چکیده کامل
سیّد بهاءالدّین مستوفی شاعر جای مانده ای است که در کتاب های تاریخ ادبیات به وی اندک اشاره ای نشده است. تنها نام وی را در برخی از تذکره هایی که اینک چون گنج که در ویرانه ای پیدا شود می توان یافت. با آن که وی در علوم مختلف چون: ریاضیّات، رمل و اعداد، فنون شاعری و در دانستن نوشته های یونانی، سُریانی و عبـری و از خطوط نستعلیق و شکسته و نسخ آگاه و در شناخت جواهر شعری علم عروض و در سرودن انواع قالب های ادبی اشراف داشته است، اما جای تأسّف است که به وی اندک توجّهی نگردیده است وتا کنون تحقیقاتی در زمینۀ این شاعر بزرگ انجام نگرفته است. از وی غزلیّات، قصاید و قطعه های فـراوان در دست می باشد که نشانۀ تفکّر عارفانه و زاهدانۀ اوست. محتوای اشعار وی بیشتر در مدح و منقبت ائمّۀ اطهار (ع) و مولای متّقیان علی (ع) می باشد. در این مقاله، علاوه بر آنچه که برای بهاءالدّین بسیار دارای اهمیّت بوده است، بــه علومی که ایشان به آن آگاه، به خصوص صناعات ادبی همراه با اشعار مربوط که یکی از موضوعات بسیار مهم در علم زبان و ادبیّات فارسی می باشد نیز اشاره شده است.
پرونده مقاله
از مسائل و موضوعات تامل برانگیز مربوط به شاهنامه، بحث نقش درفشها و رنگ آنهاست؛ این که هرکدام از پهلوانان و شاهان در شاهنامه برای بیان هویت و شخصیت خود نقش و رنگ خاصی در درفش داشته اند؛ معنی یا تاویل و یا رمز و راز این درفشها در چیست؟ و چگونه میتوان به مذاق امروزی آ چکیده کامل
از مسائل و موضوعات تامل برانگیز مربوط به شاهنامه، بحث نقش درفشها و رنگ آنهاست؛ این که هرکدام از پهلوانان و شاهان در شاهنامه برای بیان هویت و شخصیت خود نقش و رنگ خاصی در درفش داشته اند؛ معنی یا تاویل و یا رمز و راز این درفشها در چیست؟ و چگونه میتوان به مذاق امروزی آنها را تحلیل کرد؟ به نظر میرسد که انتخاب رنگ خاص درفش، با ویژگیهای روحی و روانی هر پهلوان یا شخص، ارتباط دارد. رنگهای اصلی در شاهنامه، رنگ بنفش، سرخ و زرد است. این تأکید برای این سه رنگ، می تواند نشان دهندۀ این امر باشد که انتخاب رنگ درفشها بر سبیل تصادف نبوده است. این رنگها در پس پردۀ الفاظ به معانی و اعتقاداتی اشاره میکنند که تأمل دربارۀ، مارا به باورهای دینی و اساطیری مربوط به اهورامزدا، میترا، آناهیتا، دین زردشتی و دیگر عناصر باستانی رهنمون می سازد. شخصیت پهلوانان شاهنامه، بارنگ درفش آنها مطابقت دارد؛ رنگ و نقش درفش رستم و بیژن، مرتبط است با ایزد ستارۀ بهرام که نماد قدرت است و عشق ورزی . رنگ درفش و تحلیل روانشناسی آنها، پس زمینههای اعتقادی توتم، ناخودآگاه و خصوصیات شخصی پهلوانان را در شاهنامه نشان میدهد. روش تحقیق این مقاله به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و تطبیق آن با نظریات نوین علم روانشناسی رنگهاست و شیوۀ گردآوری مطالب آن، اسنادی، فیش نویسی و کتابخانه ای بوده است.
پرونده مقاله