شاهرخنامه، منظومهای حماسی-تاریخی از شاعر توانای قرن دهم هجری، میرزامحمد قاسمی گنابادی است. موضوع این مثنوی، شرح نبردها، سفرها و عدالتورزیهای شاهرخ تیموری از زمان برتختنشستن تا مرگ اوست. در این نوشته ضمن معرفی اجمالی شاعر، ویژگی های سبک شناسی شعر وی را با شیوۀ لایه چکیده کامل
شاهرخنامه، منظومهای حماسی-تاریخی از شاعر توانای قرن دهم هجری، میرزامحمد قاسمی گنابادی است. موضوع این مثنوی، شرح نبردها، سفرها و عدالتورزیهای شاهرخ تیموری از زمان برتختنشستن تا مرگ اوست. در این نوشته ضمن معرفی اجمالی شاعر، ویژگی های سبک شناسی شعر وی را با شیوۀ لایه ای ( در سه سطح زبانی، ادبی و فکری) تبیین کرده و به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مضامین حماسی بسیاری از ابیات شاهرخ نامه متفاوت با فضای حماسی منظومه است؛ به همین روی این اثر منظومه ای رزمی_بزمی است که وجود بتان زیبارو در صحنه های نبرد و حتی آوردن ساقی نامه در انتهای هر موضوع، این ویژگی را برجسته تر ساخته است. قاسمی شیوه ای تازه در حماسه سرایی به وجود آورده است. نگارندگان با بررسی دقیق ابیات و حوادث داستان ها به این مطلب رسیدند که شاهرخ نامه ترکیبی از حماسه، تاریخ و غناست. بازی های واژگانی قاسمی نشان از تسلط او بر لغات و وزن شعر است. تصویر آفرینی های قاسمی مهارت وی بر فضا، خیال و معنا را نشان می دهد و حد کمال آن کاربرد واژه ها، اصطلاحات و تصاویر تغزلی برای بیان ماجراهای حماسی است.
پرونده مقاله
اندیشههای ایران باستان و مزدیسنا، بهویژه فلسفۀ خسروانی در آثار ادبی و عرفانی پس از اسلام بیش و کم تأثیر گذاشته است. این مقاله با هدف بررسی گستردگی حکمت و فلسفة نور در ایران باستان و خدامحوری در آتش (نور)، فره و امشاسپندان از نگاه متون مزدیسنایی و بازتاب آن در اندیشه چکیده کامل
اندیشههای ایران باستان و مزدیسنا، بهویژه فلسفۀ خسروانی در آثار ادبی و عرفانی پس از اسلام بیش و کم تأثیر گذاشته است. این مقاله با هدف بررسی گستردگی حکمت و فلسفة نور در ایران باستان و خدامحوری در آتش (نور)، فره و امشاسپندان از نگاه متون مزدیسنایی و بازتاب آن در اندیشه ی مولوی بر پایه ی مثنوی معنوی به نگارش در آمده است. از اینرو، به شیوۀ توصیفی، تحلیلی، اسنادی و ارزیابی کمّی کوشش شده، برجستهترین جلوههای فروغمند اهورامزدا در یسنا و ردّپای آن در مثنوی مولوی جستجو و معرفی شود. آتش، فره و امشاسپند، به عنوان سه فروغ و صفت نورانی اهورامزدا جایگاه مقدسی در باور ایرانیان کهن و زرتشتیان امروز دارد. این جلوهها بهویژه عنصر آتش و نور در دیدگاه زرتشتیان و متون مزدیسنایی و نیز در دیدگاه مثنوی معنوی مولوی، همه به سرچشمة نور الهی پیوند پیدا میکند. فروغ یا نور آتش با پرتوهای بالاروندهاش نماد تجلّی خداوند به شمار میآید؛ نیز امشاسپندان با نور و صفات نورانی خداوند ارتباط دارد و خویشکاری آیینی و اجتماعی آن برکشیدگی جایگاه انسان از دنیای مادی و فرودینه به جهان مینویی و آرامش راستین است. مولانا در جای جای مثنوی از اندیشهها و مؤلفههای عرفانی ِآیین زرتشتی تنها برای تمثیل و بیان و شرح اندیشههای عرفانی خود بهره گرفته است.
پرونده مقاله
شخصیت به عنوان مهمترین عنصر داستانی از گذشته تا به حال دارای دگرگونیهای مهمی از نظر ویژگیها و نحوه معرفی در داستان شده است. در ادبیات پس از مشروطه، داستان کوتاه با حضور شخصیتهای واقعی و نه قهرمانان افسانهای شکل گرفت و نویسنده ها اشخاص داستان خود را از میان مردم عاد چکیده کامل
شخصیت به عنوان مهمترین عنصر داستانی از گذشته تا به حال دارای دگرگونیهای مهمی از نظر ویژگیها و نحوه معرفی در داستان شده است. در ادبیات پس از مشروطه، داستان کوتاه با حضور شخصیتهای واقعی و نه قهرمانان افسانهای شکل گرفت و نویسنده ها اشخاص داستان خود را از میان مردم عادی برگزیدند و دگرگونی مهمی در داستان پردازی پدید آوردند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد، سه داستان میرزا، ویلان الدوله و آفتاب لب بام از نظر شخصیت پردازی مورد بررسی قرارگرفت. با بررسی این داستانها، به این نتیجه رسیدیم که علوی و جمالزاده شخصیتها را به واسطه توصیف معرفی کرده اند ولی آل احمد از تکنیکهای دیگری همچون کنش و گفت وگو استفاده می کند. همچنین شخصیتهای آل احمد برای خواننده آشناتر از شخصیتهای علوی و جمال زاده هستند. علوی شخصیتی سیاسی خلق کرده است که دارای پیچیدگی رفتاری است و از نوع تیپیک محسوب می شود، ویلان الدوله جمالزاده را هم می توان نمادی از افراد آواره و سربار دانست، اما شخصیتهای آل احمد ساده هستند. نتیجه دیگر این است که شخصیت میرزا و شخصیتهای آل احمد به جز مادر خانواده ایستاست ولی ویلان الدله جمالزاده و مادر داستان جلال پویا هستند.
پرونده مقاله
عیسیبنمریم، زندگی شگرفی دارد که نقش عرفانی و اسطوره ای مسیح در عروج و رجعت برای وصل به اصل خویش، از کهن الگوهای گردونۀ مقدس(ماندالا) است. در این جستار، عروج و رجعت، با هدف الگو پذیری انسان از زندگی زاهدانه مسیح به روش توصیفی- تحلیلی، تبیین، شده است. همچنین با نگاهی اس چکیده کامل
عیسیبنمریم، زندگی شگرفی دارد که نقش عرفانی و اسطوره ای مسیح در عروج و رجعت برای وصل به اصل خویش، از کهن الگوهای گردونۀ مقدس(ماندالا) است. در این جستار، عروج و رجعت، با هدف الگو پذیری انسان از زندگی زاهدانه مسیح به روش توصیفی- تحلیلی، تبیین، شده است. همچنین با نگاهی اساطیری(اسطوره دایره، اسطوره انسان کامل، اسطوره نوزایی، اسطوره آب و...) و با بینشی عرفانی، رجعت گذر از تاریکی جسم دانسته شده که در قوص صعود، نفس در تلاش برای اتصال به عالم نور، خود را از حصار ظلمت (مغرب تن)می رهاند و پله پله خویشتن را با راهنمایی انسان کامل و الگوپذیری از مسیح، مجرد گونه، به انوار ایزدی ( مشرق جان) و به یقین که منزل اول و آخر سالک است، می رساند تا از آبِ حیات عشق بنوشد. این پژوهش، راز عروج را دست یابی به جاودانگی معرفی می کند و جایگاهِ جاودانگی (عشق) را نیز با پیروی از عقل(پیرِخردمند) می شناساند که این سفر روحانی از همان مبدأ تنها در سایه درد، آغاز و طلب می شود و در فرجام به رجعت و قرب (مبدأ/ مقصد)می انجامد.
پرونده مقاله
خاقانی از جمله شاعران بزرگی است که باورداشتهای عامه در قصاید وی بسامد بالایی دارد. خاقانی با به کار بردن بسیاری از باورداشتهای عامیانه در دیوان شعری خود، در انتقال این باورها، که بخشی از فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی است، سهم بزرگی داشته و به یقین، در این راه موفق بود چکیده کامل
خاقانی از جمله شاعران بزرگی است که باورداشتهای عامه در قصاید وی بسامد بالایی دارد. خاقانی با به کار بردن بسیاری از باورداشتهای عامیانه در دیوان شعری خود، در انتقال این باورها، که بخشی از فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی است، سهم بزرگی داشته و به یقین، در این راه موفق بوده است. در این جستار، پژوهشگر کوشیده است تا با بررسی دیوان خاقانی و به ویژه قصاید او و آثار و نوشتههای محققان و نویسندگان دربارۀ خاقانی و آثارش، باورهای عامیانۀ مطرح شده در قصاید خاقانی را بیابد و با روش توصیفی – تحلیلی و نیز بهره گیری از منابع و بررسی اسناد و مدارک و استخراج موارد لازم، به بررسی تاریخچۀ برخی از این باورها بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که باورها و الفاظ عامیانه در قصاید خاقانی جایگاهی ویژه دارند و میتوان آنها را در پنج دستۀ: چشمزخم، تعویذها، فالگیری و پیشگویی، سحر و جادو، و پری جای داد. همچنین باید گفت که یکی از زمینههای اساسی الهام در شعر خاقانی زندگی مردم و جلوههای عواطف و افکار آنهاست.
پرونده مقاله
منیرو روانی پور در رمان کولی کنار آتش، با تداخل جهان بیرون یا واقعی با جهان درون یا داستان، خواننده را غافلگیر کرده است. در این پژوهش، از دیدگاه نقد شالوده شکنانه به بررسی رمان کولی کنار آتش منیرو روانی پور پرداخته شده است. نقد شالوده شکنی بر اساس نظریۀ دریدا شکل گر چکیده کامل
منیرو روانی پور در رمان کولی کنار آتش، با تداخل جهان بیرون یا واقعی با جهان درون یا داستان، خواننده را غافلگیر کرده است. در این پژوهش، از دیدگاه نقد شالوده شکنانه به بررسی رمان کولی کنار آتش منیرو روانی پور پرداخته شده است. نقد شالوده شکنی بر اساس نظریۀ دریدا شکل گرفت. ابتدا در فلسفه و بعد در نقد ادبی به کار رفت. پایۀ نقد شالوده شکنی بر یافتن تقابل های دوتایی و بحث بر سر آن ها برای یافتن موارد تناقض و در نهایت رد پیش فرض های پذیرفته شده است. نتیجۀ این جستجوها تردید در باورهای پذیرفته ای شده
منیرو روانی پور در رمان کولی کنار آتش، با تداخل جهان بیرون یا واقعی با جهان درون یا داستان، خواننده را غافلگیر کرده است. در این پژوهش، از دیدگاه نقد شالوده شکنانه به بررسی رمان کولی کنار آتش منیرو روانی پور پرداخته شده است. نقد شالوده شکنی بر اساس نظریۀ دریدا شکل گرفت. ابتدا در فلسفه و بعد در نقد ادبی به کار رفت. پایۀ نقد شالوده شکنی بر یافتن تقابل های دوتایی و بحث بر سر آن ها برای یافتن موارد تناقض و در نهایت رد پیش فرض های پذیرفته شده است. نتیجۀ این جستجوها تردید در باورهای پذیرفته شده ای است که پیشاپیش بدیهی دانسته می شود. تقابل در رمان کولی کنار آتش، بر پایۀ تقابل بین دنیای بیرون/دنیای درون(داستان) است. گاهی در رمان، دنیای بیرون و گاهی دنیای درون نمایان می شود در نهایت و بر اساس نظریۀ شالوده شکنی دریدا، دو قطب جهان بیرون/جهان درون می تواند در کنار یکدیگر معنا پیدا کنند. گویی جهان بیرون و درونِ رمان نفوذپذیر می شوند، تا حدی که تمایز آن ها از یکدیگر ناممکن می گردد. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی–تحلیلی است که بر پایۀ مطالعۀ رمان و تحلیل و توصیف آن بر پایۀ نقد شالوده شکنانۀ دریدا ارائه می شود.
ای است که پیشاپیش بدیهی دانسته می شود. تقابل در رمان کولی کنار آتش، بر پایۀ تقابل بین دنیای بیرون/دنیای درون(داستان) است. گاهی در رمان، دنیای بیرون و گاهی دنیای درون نمایان می شود در نهایت و بر اساس نظریۀ شالوده شکنی دریدا، دو قطب جهان بیرون/جهان درون می تواند در کنار یکدیگر معنا پیدا کنند. گویی جهان بیرون و درونِ رمان نفوذپذیر می شوند، تا حدی که تمایز آن ها از یکدیگر ناممکن می گردد. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی–تحلیلی است که بر پایۀ مطالعۀ رمان و تحلیل و توصیف آن بر پایۀ نقد شالوده شکنانۀ دریدا ارائه می شود.
پرونده مقاله
از شگردهای هنری سعدی آن است که سادگی را با صنعت گری در می آمیزد و هنرش را برای خواننده به نمایش می گذارد. وی گاهی از ابزارهای کارآمد همچون: آیرونی، کنایه، استعاره تهکمیه و.. برای گریز از شفاف گویی بهره می گیرد. نگاهی نو به مبحث شگردهای هنری آیرونی، باعث یافتن راهی تازه چکیده کامل
از شگردهای هنری سعدی آن است که سادگی را با صنعت گری در می آمیزد و هنرش را برای خواننده به نمایش می گذارد. وی گاهی از ابزارهای کارآمد همچون: آیرونی، کنایه، استعاره تهکمیه و.. برای گریز از شفاف گویی بهره می گیرد. نگاهی نو به مبحث شگردهای هنری آیرونی، باعث یافتن راهی تازه برای تشخیص میزان قدرت و هنر شاعری وی است. هدف از این جستار بررسی بسامد تحلیلی شگردهای هنری آیرونی که شامل: کلامی، بلاغی، رادیکالی، موقعیت، ساختاری، سقراطی و تقدیر، در اشعار سعدی شیرازی و مقایسه آن با کنایه است زیرا هرچند میان کنایه و آیرونی تفاوت هایی وجود دارد اما شگردهای هنری آیرونی در کنار کنایه افزایش می یابد؛ بنابراین بهره گیری از ساختار کنایی همراه با آیرونی بر پیچیدگی و ابهام کلام می افزاید. روش کار در این پژوهش توصیفی- آماری است. یافته های پژوهش نشان می دهد آیرونی به عنوان یکی از اجزای سازندۀ زبان در اشعار سعدی برای بیان اندیشه های دینی، سیاسی و اجتماعی نمود بسیار روشن و آشکار دارد. آیرونی کلامی با 29% بیشترین بسامد و آیرونی تقدیر با 3% کمترین بسامد را به خود اختصاص داده است. در این میان سهم سعدی در کاربرد کنایه و آیرونی به طور محسوسی کمتر از هم عصران خود است.
پرونده مقاله
اسکندر به سبب ویرانی و کشتار و غارتهایش، در منابع قدیم ایرانی ملعون و گجسته خوانده شده اما در منابع متأخر تحتِ تأثیر افسانهها و خیال پردازیهای یونانی، از او به نیکی و بزرگی یاد شده و شخصیتی مثبت یافته است. محققان عمدتاً تردید ندارند که شخصیت اسکندر در شاهنامه منفی چکیده کامل
اسکندر به سبب ویرانی و کشتار و غارتهایش، در منابع قدیم ایرانی ملعون و گجسته خوانده شده اما در منابع متأخر تحتِ تأثیر افسانهها و خیال پردازیهای یونانی، از او به نیکی و بزرگی یاد شده و شخصیتی مثبت یافته است. محققان عمدتاً تردید ندارند که شخصیت اسکندر در شاهنامه منفی است اما وجود دو مسئله را با این شخصیت منفی در تناقض دیدهاند: یکی روایت برادری دارا و اسکندر و دیگری نقل مفصّل سرگذشت وی، تا جایی که تصور کردهاند این نقل مفصّل، دلالتی بر مقبولیّت و چهرۀ مثبت یافتن اسکندر است. در مقالۀ حاضر براساس روش ساختارگرایی نشان دادهایم نسبت برادری دارا و اسکندر نه برای جبران شکست و حفظ غرور ملی، بلکه یک طنز گزنده نسبت به عملکرد ناشایست حاکمانی بوده که با بیتدبیری یا خودفروختگی، راه را برای تجاوز بیگانه هموار میکردهاند. نقل مفصّل داستان اسکندر در شاهنامه نیز به علت سرسلسلۀ سلوکیهبودن اسکندر با دورۀ حکومت نسبتاً طولانی در تاریخ ایران است و دلالتی بر نگاه مثبت به اسکندر نمیکند چون در ضمن آن مطالبی گنجانده شده که حاوی نوعی اعتراض و انتقاد نسبت به نژاد و تبار اوست و افسانههایی را نقشبرآب میکند که برای تثبیت اسکندر و جانشینان وی درست شده است. دادههای پژوهش به شیوة کتابخانهای گرد آمده و با روش توصیفی- تحلیلی پردازش شده است.
پرونده مقاله
با بررسی و نگرشی عمیق در میان رمان های معاصر ادب فارسی، به عناصر و مضامین نابی دست می یابیم، که هر یک به دلیل برخورداری از مولفه های منحصر به فرد، داستانی، طیف وسیعی از روابط و مناسبات گوناگون را به خود اختصاص می دهند. در این میان رمان دل فولاد منیرو روانی پور به چکیده کامل
با بررسی و نگرشی عمیق در میان رمان های معاصر ادب فارسی، به عناصر و مضامین نابی دست می یابیم، که هر یک به دلیل برخورداری از مولفه های منحصر به فرد، داستانی، طیف وسیعی از روابط و مناسبات گوناگون را به خود اختصاص می دهند. در این میان رمان دل فولاد منیرو روانی پور به دلیل برخورداری از مناسبات اجتماعی و فمینیستی و نقب زدن به لایه های پنهان ذهن زنان از منظر روانشناسانه، از ویژگی های منحصر به فردی جهت نقد و تحلیل، براساس دیدگاه نظریه پردازان، برخوردار است. از این رو در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بررسی و تحلیل شخصیت افسانه سربلند، در رمان دل فولاد به عنوانشخصیت اصلی این رمان، بر اساس نقد روان کاوانه یونگ بپردازیم، تا دریابیم که روانی پور در ساختار کلام خویش و در پردازش شخصیت افسانه، از چه تمهیداتی بهره جسته و کلام وی تا چه حد توانسته است با بهره گیری از عناصر خود آگاه و ناخودآگاه و همچنین نمادهای منحصر به فرد نظیر، دیکتاتور، سوارکار، درخت نارنج، پیرزن عروسکی و پیردختران و...، در جهت ایجاد وحدت میان ابعاد چندگانه شخصیت، به فردیت مطلق، توفیق یابد که بتوان آن را از دیدگاه روان کاوانه فروید مورد نقد و بررسی قرار داد.
پرونده مقاله
حماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملتهاست. از دیرباز تاکنون رابطۀ فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعۀ حماسههای ملل گوناگون زمینههای مشترک زیادی میان این حماسهها میتوان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسههای ملی شبیه به نظر چکیده کامل
حماسه توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی و افتخارات قومی یا فردی ملتهاست. از دیرباز تاکنون رابطۀ فرهنگی بین ملل مختلف وجود داشته است، با مطالعۀ حماسههای ملل گوناگون زمینههای مشترک زیادی میان این حماسهها میتوان مشاهده کرد. در نگاه نخست بسیاری از حماسههای ملی شبیه به نظر میرسند و حتی گاهی بسیار به هم نزدیکند و تفاوتها در مواردی جزئی در حوزههای فرهنگی و مذهبی به چشم میخورد. تفاوت میان حماسهها در حقیقت بازتاب اعتقادات و باور داشتهای مردم هر قوم است. مقالۀ حاضر به بررسی تطبیقی شاهنامۀ فردوسی بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی با چند حماسۀ مشهور سایر اقوام از جمله ایلیاد و ادیسه، رامایانا، ایندره و کریشنا میپردازد. نگارنده با روش تحقیق (توصیفی- تحلیلی- مقایسهای) سعی کرده است با مقابله و مقایسۀ ساختار کلی قصهها، تشابه و تفاوت سایر حماسهها با شاهنامه را به بررسی بنهد و با رسم جداولِ مقایسهای زیرساختهای حماسهها و شخصیت قهرمانان حماسی آنها را به نمایش بگذارد.
پرونده مقاله