فهرس المقالات lipids

• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  1 - بررسی اثرات تیمول بر پلاک آتروم، میزان چربی‌های خون و شاخص‌های آتروژنیک سرم در موش‌های نر نژاد NMRI تغذیه شده با رژیم پرکلسترول
  لیلا کارخانه، پریچهره یغمایی*، آزاده ابراهیم‌حبیبی، کاظم پریور، مجید صادقی‌زاده .
  آترواسکلروز با انباشتگی چربی و پاسخ التهابی در لایه داخلی عروق مشخص می‌شود و می‌تواند باعث باریک شدن و یا انسداد کامل شریان شود. تیمول، یک مونوترپن فنولیک با خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است. هدف ازاین مطالعه بررسی اثرات تیمول بر میزان لیپیدهای خون، شاخص‌های آتروژنیک أکثر

  آترواسکلروز با انباشتگی چربی و پاسخ التهابی در لایه داخلی عروق مشخص می‌شود و می‌تواند باعث باریک شدن و یا انسداد کامل شریان شود. تیمول، یک مونوترپن فنولیک با خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است. هدف ازاین مطالعه بررسی اثرات تیمول بر میزان لیپیدهای خون، شاخص‌های آتروژنیک و پلاک آتروما در موش NMRI تغذیه شده با غذای پرکلسترول (HCD: high cholesterol diet)می‌باشد. 45سر موش نر NMRI به 5 گروه تقسیم شدند (9n=): حیوانات گروه کنترل، غذای معمولی دریافت کردند. در حالیکه گروه HCD غذای حاوی کلسترول 2% برای 18 هفته دریافت کردند. حیوانات گروه شم برای 12 هفته HCD و سپس برای 6 هفته غذای معمولی به همراه حلال تیمول (روغن آفتابگردان) دریافت کردند.گروه‌های تجربی 1 و 2 برای 12 هفته HCD دریافت و سپس غذای معمول را همراه تیمول با دوزهای mg/kg 12 و mg/kg24 برای 6 هفته به ترتیب دریافت کردند. در پایان مطالعه، میزان لیپیدها و شاخص‌های آتروژنیک سرم اندازه‌گیری شد. همچنین رگ آئورت از لحاظ میکروسکوپی ارزیابی شد.در مطالعه حاضر تغذیه با HCD منجر به تشکیل پلاک آتروم، افزایش میزانتری گلیسرید، توتال کلسترول، شاخص‌های آتروژنیک و کاهش معنی‌دار لیپوپروتئین با چگالی بالا ـ کلسترول (HDL-C) گردید. درمان با هر دو دوز تیمول به طور معنی‌داری این تغییرات را کاهش داد و باعث بهبود چربی‌های خون، شاخص‌های آتروژنیک سرم و پلاک آتروم گردید. نتایج این مطالعه پیشنهاد می‌کند که تیمول می‌تواند برای درمان افزایش توتال کلسترول، تری گلیسرید و برای بهبود پلاک آتروم استفاده گردد. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  2 - تأثیر محدودیت کالری به همراه تمرینات عملکردی و رژیم غذایی اسیدی و قلیایی بر ترکیب بدن، غلظت چربی‌ها و پروتئین واکنشگر C در بزرگسالان دارای اضافه ‌وزن
  فهیمه نوری زهره اسکندری محمدرضا شیری شاهسوار الهه یوسفی
  هدف: چاقی باعث افزایش شاخص‌های التهابی و ایجاد مقاومت به انسولین می‌شود و رژیم غذایی مناسب به همراه تمرینات بدنی منظم در بهبود این شاخص‌ها مؤثر است. از این‌رو، هدف پژوهش حاضر بررسی 10 هفته محدودیت کالری به همراه رژیم غذایی قلیایی، اسیدی و تمرینات عملکردی بر نیمرخ لیپیدی أکثر

  هدف: چاقی باعث افزایش شاخص‌های التهابی و ایجاد مقاومت به انسولین می‌شود و رژیم غذایی مناسب به همراه تمرینات بدنی منظم در بهبود این شاخص‌ها مؤثر است. از این‌رو، هدف پژوهش حاضر بررسی 10 هفته محدودیت کالری به همراه رژیم غذایی قلیایی، اسیدی و تمرینات عملکردی بر نیمرخ لیپیدی، ترکیب بدن و سطوح پروتئین واکنشگر C در بزرگسالان چاق و دارای اضافه‌وزن بود.مواد و روش‌ها: در این تحقیق نیمه تجربی 53 بزرگسال (18 مرد، 35 زن) چاق و دارای اضافه‌وزن با میانگین سنی 3/8±4/35 سال به‌صورت داوطلبانه شرکت کردند. محدودیت کالری به همراه رژیم غذایی قلیایی و اسیدی و تمرینات عملکردی در قالب سه گروه تجربی و یک گروه کنترل به مدت 10 هفته اعمال شد. ترکیب بدن (وزن، نسبت دور کمر به باسن، نمایه توده بدنی، توده عضلانی و چربی، چربی احشایی)، شاخص‌های لیپیدی (کلسترول ناشتا، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی کم، تری گلیسیرید) و سطوح پروتئین واکنشگر C اندازه‌گیری شد. از آزمون آنوکووا و بونفرونی برای مقایسه گروه‌ها در پس‌آزمون استفاده گردید و سطح معنی‌داری 05/0 بود.یافته‌ها: ترکیب بدنی (وزن، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن، توده چربی و چربی احشایی) و کلسترول در گروه رژیم غذایی قلیایی به همراه محدودیت کالری و تمرینات عملکردی در افراد دارای اضافه‌وزن و چاق کاهش یافت (05/0≥P).نتیجه‌گیری: محدودیت کالری و رژیم غذایی قلیایی با کاهش بار اسیدی همراه با تمرینات عملکردی 10 هفته‌ای، منجر به بهبود ترکیب بدن و کلسترول بزرگسالان دارای اضافه‌وزن و چاق می‌شود. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  3 - Lipid and volatile composition of Borage (<i>Borago officinalis</i> L.) leaf
  Wissem Aidi Wannes Baya Mhamdi Moufida Saidani Tounsi Brahim Marzouk
  Lipid and volatile composition of Borago officinalis L. leaf was investigated. The results showed that &alpha;-linolenic acid was the major fatty acid followed by stearidonic acid. Total lipids were composed of neutral and polar lipids. Polar lipids were mainly composed أکثر

  Lipid and volatile composition of Borago officinalis L. leaf was investigated. The results showed that &alpha;-linolenic acid was the major fatty acid followed by stearidonic acid. Total lipids were composed of neutral and polar lipids. Polar lipids were mainly composed of phosphatidylcholine as the major phospholipid, whereas monogalactosyldiacylglycerol was the major galactolipid. Quant to neutral lipids, they were mainly composed of triacylglycerols. The volatile composition exhibited the presence of many green note compounds such as hexanal, (E)-2-hexenal, hexanol, (Z)-3-hexenol, (E)-2-hexenol and nonanol. Borage leaf appears to be an important source of essential fatty acids, phospholipids, glycolipids and green note volatile compounds for food, cosmetic, pharmaceutical and biomedical applications. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  4 - The effect of eight weeks of aerobic training and Anethum herbal supplementation on lipid risk factors for cardiovascular disease in inactive obese men
  Ardeshir Zafari Taher Jalili
  Introduction:Studies show that the effects of different types of physical activity vary in various intensities and periods on body composition, lipid profile, and liver enzymes in men and women with varying levels of age, fitness, and health. Anethum herbal supplement c أکثر

  Introduction:Studies show that the effects of different types of physical activity vary in various intensities and periods on body composition, lipid profile, and liver enzymes in men and women with varying levels of age, fitness, and health. Anethum herbal supplement can reduce cholesterol and triglycerides and help prevent and treat atherosclerosis. The effects of Anethum in interaction with exercise on blood lipids, body composition, and liver enzymes are unclear.Material &amp; Methods:28 healthy and inactive male obese volunteers (age 20-30 years old) were randomly divided into four groups: Training, Anethum, Training+Anethum, and Control group. Independent variables included performing eight weeks of aerobic training and taking 650 mg of Anethum tablets for eight weeks, three times a day after meals. Dependent variables included lipid profile factors, body composition, and serum levels of liver enzymes. The intensity of aerobic training was set at 50 - 75% Vo2max using the HRR method to observe the principle of increasing overload. The main stage of training consisted of 45 minutes of aerobic activities. Paired samples t-test, one-way ANOVA, and Tukey's post hoc test were used to determine the within-groups and between-groups differences, respectively, at a significance level of 5%.Results: Performing eight weeks of aerobic training combined with Anethum herbal supplementation reduces LDL_c, TC, TG, BMI, WHR, ALT, ALP, and AST in the fasting state of inactive obese men(P&lt;0.05). These variables' reduction rate was more significant in all intervention groups than in the control group. However, the groups did not observe significant differences (P&gt;0.05).Conclusions: Therefore, to lose weight, blood lipids, and liver enzymes, intend to reduce the risk of cardiovascular disease, probably, performing aerobic exercises along with taking Antom tablets has a greater effect in reducing lipid risk factors for cardiovascular disease. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  5 - اثر تمرینات هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین M، نیم‌رخ لیپیدی و متابولیکی در زنان جوان چاق غیرفعال
  معصومه اعظمی نجمه رضائیان
  10.30495/nssem.2022.697800
  هدف از این مطالعه بررسی اثر دوازده هفته تمرینات هوازی بر سطح سرمی APOM، نیم‌رخ لیپیدی و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. 20 زن چاق در دو گروه تجربی و گروه کنترل (10 نفر در هر گروه) تقسیم شدند که با توجه به شاخص توده بدنی همگن شده بودند. آزمودنی‌ها در گروه تجربی د أکثر

  هدف از این مطالعه بررسی اثر دوازده هفته تمرینات هوازی بر سطح سرمی APOM، نیم‌رخ لیپیدی و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. 20 زن چاق در دو گروه تجربی و گروه کنترل (10 نفر در هر گروه) تقسیم شدند که با توجه به شاخص توده بدنی همگن شده بودند. آزمودنی‌ها در گروه تجربی در دوازده هفته تمرینات هوازی دویدن با شدت 75-50 درصد ضربان قلب ذخیره، 55-30 دقیقه در هر جلسه و پنج جلسه در هفته شرکت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس، تی زوجی و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی‌داری 05/0&gt;P انجام شد. با استفاده از آزمون بنابر نتایج تحلیل کوواریانس بین تغییرات سطوح ApoM ، انسولین، گلوکز ناشتا، تری گلیسرید، کلسترول، HDL و LDL، شاخص مقاومت به انسولین، وزن، درصد چربی بدن، محیط کمر و محیط لگن در دو گروه تجربی و کنترل تفاوتی معنی دار وجود داشت. نتایج آزمون تی زوجی نشان داد اجرای 12 هفته تمرینات هوازی ضمن کاهش معنی دار سطوح ApoM و HDL، با کاهش معنی دار سطوح انسولین،گلوکز ناشتا، تری گلیسرید، کلسترول و LDL، شاخص مقاومت به انسولین، و کلیه شاخص‌های آنتروپومتری در گروه تجربی در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون همراه بود. با این‌همه، تنها بین تغییرات سطوح سرمی ApoM پس از 12 هفته تمرینات هوازی با تغییرات کلسترولارتباط مثبت معنی‌دار وجود داشت. چنین به نظر می‌رسد اجرای 12 هفته تمرینات هوازی با وجود کاهش سطوح سرمی ApoM، سبب بهبود ترکیب بدن، نیم رخ لیپیدی و مقاومت به انسولین می‌گردد. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  6 - اثر مکمل دهی دارچین بر نیمرخ چربی در پاسخ به فعالیت ورزشی هوازی
  مریم اسفندیارپور علی حسین زاده گنابادی فاطمه فرخایی عبدالصالح زر
  10.30495/varzesh.2020.677914
  مقدمه و هدف: در دهه های اخیر چربی ها و ترکیب های وابسته به آنها در پلاسمای افراد سالم و بیمار مورد توجه قرار گرفته است و به عنوان عوامل خطرساز برای بیماری های قلبی-عروقی مطرح شده اند. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 15 روز مکمل دهی دارچین بر نیمرخ چربی در پاسخ به یک جلسه فعالی أکثر

  مقدمه و هدف: در دهه های اخیر چربی ها و ترکیب های وابسته به آنها در پلاسمای افراد سالم و بیمار مورد توجه قرار گرفته است و به عنوان عوامل خطرساز برای بیماری های قلبی-عروقی مطرح شده اند. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 15 روز مکمل دهی دارچین بر نیمرخ چربی در پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی بود. روش بررسی : از میان کلیه کارمندان داوطلب مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات فارس، 24 نفر انتخاب و بر اساس توان هوازی به سه گروه همسان (یک گرم دارچین، 5/1 گرم دارچین و دارونما) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت 15 روز کپسول های دارچین را استفاده کردند. قبل و بلافاصله بعد از 30 دقیقه دویدن با شدت 55 تا 65 % حداکثر ضربان قلب روی نوار گردان از آزمودنی ها خونگیری به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون t وابسته، آزمون واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0/05 &ge;p). یافته ها: فعالیت ورزشی هوازی منجر به افزایش معنی دار HDL، کاهش LDL، VLDL، TGو Cho شد (0/05 &ge;p)، 15 روز مکمل دهی دارچین اثر معنی داری بر افزایش HDL، کاهش LDL، TG و Cho در پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی داشت (0/05 &ge;p) با این وجود اثر معنی داری بر VLDL نداشت (0/05 &le;p). نتیجه گیری: به نظر می رسد جهت بهبود پاسخ نیمرخ چربی به یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی می توان از 15 روز مکمل دهی دارچین استفاده نمود. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  7 - Effects of essential oils of Thymus deanensis and Satureja bachtiarica on plasma lipoproteins in rats feeding with a fatty diet
  مهرنوش نظری رامش منجمی عبدالله قاسمی پیربلوطی محسن جعفریان دهکردی مجید ریاحی دهکردی
  Background &amp; Aim: Hyper lipidemy is one of the main factors in progressing cardiovascular diseases. Thymus deanensis celak and Satureja bachtiarica Bunge are medicinal herbs which are used in folklore medicine in Iran. In this research, hypolipidemic effects of esse أکثر

  Background &amp; Aim: Hyper lipidemy is one of the main factors in progressing cardiovascular diseases. Thymus deanensis celak and Satureja bachtiarica Bunge are medicinal herbs which are used in folklore medicine in Iran. In this research, hypolipidemic effects of essential oils of these herbs in rats fed with a fatty diet were investigated. Experimental: 40 male and femade adult rats (20 rats in each group) with 190 - 220 g weight were divided to five groups randomly (8 rats in each group). Experimental groups were 1) control, 2) control + fatty ration, 3) standard drug () + fatty ration, 4) T. deanensis (200 mg/kg) + fatty ration, and 5) S. bachtiarica (200 mg/kg) + fatty ration. At one week after starting special dietary ration, animal treated by the essential oils for three weeks. In final, serum and plasma were separated for measuring lipids and doing the other biochemical experiments. Results &amp; Discussion: Results indicated that the essential oil of T. deanensis in rats fed with fatty dietary ration decreased level of low density lipoproteins (LDL) significantly (p &le; 0.05). There was a significant difference in amount of triglycerides of blood serum in rats (p &le; 0.05), The lowest and highest amounts of triglycerides obtained from T. deanensis and control + fatty ration groups, respectively. Recommended applications/industries: Results indicated the essential oil of T. deanensis had hypolipidemic effect in rats fed with a fatty diet. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  8 - Garlic: An Alternative to Antibiotics in Poultry Production, A Review
  ب. نویدشاد ب. دارابی قانع م. ملکی
  In last decade, the uncontrolled use of antibiotics as growth promoter for livestock has led to the appearance of antibiotic-resistant pathogens and increased risk of infectious diseases. This situation has triggered intensive research efforts to find safe alternative s أکثر

  In last decade, the uncontrolled use of antibiotics as growth promoter for livestock has led to the appearance of antibiotic-resistant pathogens and increased risk of infectious diseases. This situation has triggered intensive research efforts to find safe alternative strategies. Certainly, the plants and vegetables and their derivatives as natural safe substances could be good candidates in this respect. There is huge information on the immunostimulatory properties of herbal plans in human, and may contribute considerably to the improvement of the health and immune response and prevention of certain diseases in animals including poultry. Garlic (Allium sativum) is an herbal plant that has traditionally been used for the healing a number of human diseases and has in recent years been revealed to have immunostimulatory, anticardiovascular disease, antitumour, antioxidant and antimicrobial properties. The scientific evidences suggest that allicin and other active components of garlic have also some positive effects for livestock, including hypocholesterolemic, growth promoting, antimicrobial and antioxidant effects. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  9 - The Effects of Different Levels of Canola Oil and Diet Mixing Time Length on Performance, Carcass Characteristics and Blood Lipids of Broilers
  ع. عبدی ع. نوبخت
  This experiment was conducted to investigate the effects of different levels of canola oil and diet mixing time length on performance, carcass traits and blood lipids in broilers. In this experiment 288 Ross-308 broilers were used from 11 up to 42 days as factorial arra أکثر

  This experiment was conducted to investigate the effects of different levels of canola oil and diet mixing time length on performance, carcass traits and blood lipids in broilers. In this experiment 288 Ross-308 broilers were used from 11 up to 42 days as factorial arrangement (3&times;2) included three levels of canola oil (0, 3 and 6%) and two mixing time length (10 and 15 minute) in 6 treatments, 4 replicates and 12 birds in each replicate in a completely randomized design. Canola oil improved the performance of broilers (P&lt;0.01). The highest values of daily weight gain, daily feed intake and final body weight were obtained using 6% of canola oil in diets. Mixing diet more than 10 minute, reduced the amounts of daily weight gain and final weight (P&lt;0.05). In interaction between oil level and mixing time length, 6% canola oil &times; diet mixing for 10 minute, improved the performance of broilers (P&lt;0.05). Dietary level of 6% canola oil increased the spleen percentage (P&lt;0.05). Canola oil had reducing effect on the level of blood cholesterol (P&lt;0.05). The lowest level of blood cholesterol was observed in group supplemented with 3% canola oil. Mixing diet more than 10 minute, increased the amount of low-density lipoprotein (LDL) in blood (P&lt;0.05). In interaction effect, the lowest level of blood cholesterol was seen in 6% canola oil &times; mixed for 10 minute group. The overall conclusion is that using 6% canola oil and 10 minute mixing time for boiler diets could significantly improve the performance, and reduce their blood cholesterol. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  10 - Egg Yolk Cholesterol of Hens Fed Barley Malt Rootlets
  S.M. Hashish L.D. Abd El-Samee
  This study aimed to decrease the cholesterol content of egg yolk of laying hens through inclusion of barley malt rootlets in the diets. Forty-two, 54-week-old, Lohman laying hens were fed for a 12 weeks laying period on 3 iso-caloric and iso-nitrogenous diets contained أکثر

  This study aimed to decrease the cholesterol content of egg yolk of laying hens through inclusion of barley malt rootlets in the diets. Forty-two, 54-week-old, Lohman laying hens were fed for a 12 weeks laying period on 3 iso-caloric and iso-nitrogenous diets contained 0 (control), 25.5 or 51.1g barley malt rootlets/kg. Inclusion of barley malt rootlets at 25.5 or 51.1g/kg diet significantly decreased (P&lt;0.001) concentrations of plasma cholesterol (by 54.9 and 33.3%, respectively) and triglycerides (by 26.4% and 27.3, respectively) compared with the control. Feeding barley malt rootlets at 25.5 g/kg diet tended to decrease (P&gt;0.05) concentrations of total lipids, triglycerides, cholesterol, low-density lipoproteins and phospholipids in egg yolk by 4.7, 5.7, 5.2, 3.9 and 5.3% respectively, while its inclusion at 51.1 g/kg diet significantly (P&lt;0.05) decreased the same respective parameters by 10.4, 10.4, 10.4, 10.6 and 11.22% respectively, compared with the control. It could be concluded that inclusion of barley malt rootlets in laying hen diets at 25.5 g/kg diet tended to decrease cholesterol and low-density lipoproteins in egg yolk (by 5.2 and 3.9%, respectively, while its inclusion at 51.1 g/kg diet decreased cholesterol and triglycerides concentrations in blood plasma and also decreased cholesterol and low-density lipoproteins in egg yolk (by 10.6 and 10.4%, respectively). تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  11 - Assessment of Lipid Metabolism in Broilers against Plant Extract and Probiotic Substance or Their Combined Use
  G. Duskaev O. Kvan I. Vershinina S. Rakhmatullin
  In course of our research, we studied content of chemical elements in body of broiler chickens, lipid content in body and blood serum and change composition of fatty acid of muscles under influence of probiotic(Lactobifadol)and oak bark (Quercus cortex) extract introduc أکثر

  In course of our research, we studied content of chemical elements in body of broiler chickens, lipid content in body and blood serum and change composition of fatty acid of muscles under influence of probiotic(Lactobifadol)and oak bark (Quercus cortex) extract introduced into the diet, both separately and combined. Studies were carried out in vivarium of Federal Research Centre of Biological Systems and Agrotechnologies of Russian Academy of Sciences on broiler crosses Smena 8 (n=120). For experiment, 7-day broiler chickens were selected, they were divided into 4 groups by method of analogues (n=30). According to experimental design, control group received basal diet (BD), group I - BD + Quercus cortex extract (1 mL/kg live weight), group II - BD + probiotic Lactobifadol (0.3 g/kg), and group III - BD + oak bark extract (2.5 mL/kg body weight) + Lactobifadol (0.3 g/kg of live weight). Thus, combined introduction of oak bark extract and Lactobifadol into diet of studied birds led to decrease content of dry matter by 13.5% relative to control. Oak bark extract contributed to increase in protein content by 7.3% (P&le;0.05), relative to control. Level of fat decreased by 27.9% (P&le;0.05) in comparison to control after the combined use of the extract and the probiotic. After the use of oak bark extract, chemical composition parameters significantly exceeded dry matter content of the control group by 10.8% (P&le;0.05) and fat by 45.7% (P&le;0.05), the protein level decreased by 2.4 % (P&le;0.05), relative to the control. The combined introduction of oak bark extract and Lactobifadol into the diet of the studied birds contributed to a significant decrease in cholesterol on the 42nd day by 20.3% (P&le;0.05), relative to the control. The level of triglycerides in the III experimental group also significantly decreased on the 21st day by 22.4% (P&le;0.05), relative to the control group. Thus, we have shown that the use of oak bark extract in the diet of broiler chickens, both separately and together with the introduction of Lactobifadolprobiotic, had a positive effect on blood serum lipid content of broilers and a decrease fat content in the carcass of broiler chickens. It was the most pronounced after the combined use of extract and probiotic. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  12 - The Effects of Different Levels of Saturated and Unsaturated Fats and Their Composition in Growing and Finishing Periods on Productive Performance and Blood Lipids of Broilers
  گ.ف. بیگی ع. نوبخت
  This experiment was conducted to investigate the effects of different levels of saturated and unsaturated fats and their composition in growing and finishing periods on performance, carcass traits and blood lipids level in broiler chickens. In this experiment, 432 Ross أکثر

  This experiment was conducted to investigate the effects of different levels of saturated and unsaturated fats and their composition in growing and finishing periods on performance, carcass traits and blood lipids level in broiler chickens. In this experiment, 432 Ross 308 broilers were used from 11 up to 42 days in 9 treatments, 4 replicates and 12 birds in each replicate in growing (11-24 days) and finishing (25-42 days) periods in a completely randomized design. Treatments included: 1) control group (without fat), 2) 2% canola oil, 3) 4% Canola oil, 4) 2% beef tallow, 5) 4% beef tallow, 6) 2% canola oil + 2% beef tallow, 7) 4% canola oil + 2% beef tallow, 8) 2% canola oil + 4% beef tallow and 9) 4% canola oil + 4% beef tallow. In the growing period, different levels of fat sources had no significant effects on the performance of broilers. In the finishing period, the higher amounts of daily weight gain and final live weight were obtained in group 8 (P&lt;0.05). In the whole feeding period, the best feed conversion ratio and final live weight were observed in group 8 (P&lt;0.05). The lowest amount of intestine, abdominal, gizzard and liver weights belonged to control group (P&lt;0.05). However, a difference was observed between the control group and group 8 in these respects. Using different levels of saturated and unsaturated fat in growing and finishing periods had no significant effect on the blood lipids level of broilers (P&gt;0.05). The overall results indicated that in broilers, using mixing of saturated and unsaturated fats have beneficial effects on their performance. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  13 - Liquid Metabolite of <i>Lactobacillus plantarum</i> and Putrescine Effects on Growth, Tissue Polyamine, Blood Lipids and Intestine Morphology of Broiler Chickens
  س.م. هاشمی تی.سی. لوه اچ.ال. فوو
  This experiment aimed to investigate the effects of liquid metabolite (LM) produced by Lactobacillus plantarum and dietary putrescine (PUT) on growth, blood lipids, villus height (VH), crypt depth (CD) and polyamines (PAs) content of intestinal tissue and ileal digesta أکثر

  This experiment aimed to investigate the effects of liquid metabolite (LM) produced by Lactobacillus plantarum and dietary putrescine (PUT) on growth, blood lipids, villus height (VH), crypt depth (CD) and polyamines (PAs) content of intestinal tissue and ileal digesta in chickens. Six treatments, replicated six time each, were factorial arrangements of two levels of LM (0 and 0.3%) and three levels of dietary putrescine (0, 0.03 and 0.05%). Growth performance and PAs content of digesta and excreta (at 21 d) were measured, as well as small intestine VH and CD. Blood cholesterol, triglyceride and glucose were measured at 24, 33 and 40th d. Putrescine (0.05%) negatively affected body weight, feed conversion ratio and protein and energy efficiency ratio while increased duodenal VH significantly (P&lt;0.05) as compared to the 0.03% putrescine. Aging was effective on blood cholesterol, triglyceride and glucose. Blood triglyceride decreased by 0.03% putrescine (P&lt;0.05). Faecal spermidine was increased significantly (P&lt;0.05) by 0.05% putrescine. Duodenal PAs declined in the chickens fed LM, whereas dietary putrescine had no effects on intestinal tissue polyamine. In conclusion, luminal PAs content was not affected by treatments. LM influenced intestinal tissue PAs but had no effects on growth and ileal digesta polyamine content. However, putrescine (0.05%) was harmful to the growth but increased duodenal VH. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  14 - Growth Performance, Blood Indices and Hormonal Responses of Broiler Chickens Fed Monosodium Glutamate
  O.J. Olarotimi O.A. Adu
  Effects of dietary monosodium glutamate on the performance, hormonal profiles, haematological, and serum biochemical indices of broilers were studied. Three hundred (300) day-old unsexed Abor &ndash; acre broilers were randomly allotted into six groups containing varied أکثر

  Effects of dietary monosodium glutamate on the performance, hormonal profiles, haematological, and serum biochemical indices of broilers were studied. Three hundred (300) day-old unsexed Abor &ndash; acre broilers were randomly allotted into six groups containing varied levels of monosodium glutamate (MSG) (0.00, 0.25, 0.50, 0.75, 1.00, and 1.25 g/kg diet) for 8 weeks. Each group was replicated five times with ten birds per replicate. Feed intake was significantly (P&lt;0.05) increased at 0.75 and 1.00 g MSG/kg diet. MSG above 0.50 g/kg diet significantly (P&lt;0.05) reduced the total weight gain. Inclusion at 1.00 and 1.25 g/kg diet significantly (P&lt;0.05) reduced the packed cell volume, red blood cells, and haemoglobin counts. However, the mean corpuscular volume and mean corpuscular haemoglobin at 1.25 g MSG/kg diet were significantly (P&lt;0.05) elevated. The varying inclusion levels did not significantly (P&gt;0.05) influence the differential white blood counts and blood viscosity. Albumin, total protein, and high-density lipoprotein cholesterol levels were significantly (P&lt;0.05) lowered from an inclusion level of 0.75 g MSG/kg diet while a significant (P&lt;0.05) increase was observed in the serum urea and low-density lipoprotein cholesterol levels at the same inclusion rate. Inclusion of 1.00 and 1.25 g MSG/kg diet significantly (P&lt;0.05) elevated the serum corticosterone concentration while there was a significant (P&lt;0.05) decrease in other hormonal responses at the same level of inclusion. The result indicated that the inclusion ofMSG up to 0.50 g/kg could be utilized in broiler feeds to enhance palatability and performance without any deleterious effects on the birds. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  15 - Olive Cake and Barley Malt Rootlets in Hen Diets to Improve Egg Lipids and Fatty Acids
  S.M. Hashish L.D. Abd El-Samee
  The aim of the present study was to investigate the possibility of improving egg lipids and fatty acids composition of laying hens through inclusion of olive cake plus barley malt rootlets in the diets. Seventy, 54-week-old, Lohman laying hens were fed for a 12 weeks la أکثر

  The aim of the present study was to investigate the possibility of improving egg lipids and fatty acids composition of laying hens through inclusion of olive cake plus barley malt rootlets in the diets. Seventy, 54-week-old, Lohman laying hens were fed for a 12 weeks laying period on 3 iso-caloric and iso-nitrogenous diets contained 0 (control), 28.5 g olive cake (OC) + 25.5 g barley malt rootlets (BMR), 28.5 g OC + 51.1 g BMR, 57.0 g OC + 25.5 g BMR or 57.0 g OC + 51.1 g BMR per kg. All the tested diets decreased plasma cholesterol (P&lt;0.05) and triglycerides (TG) (P&lt;0.001) and yolk concentrations (P&lt;0.0001) of total lipids, TG, cholesterol, low-density lipoproteins and phospholipids. Inclusion of OC plus BMR in the diets at 28.5 g OC + 25.5 g BMR, 28.5 g OC + 51.1 g BMR, 57.0 g OC + 25.5 g BMR or 57.0 g OC + 51.1 g BMR per kg decreased concentration of total saturated fatty acids (SFA) of egg yolk by 22.4, 50.1, 58.5 and 55.4%, respectively and increased total polyunsaturated fatty acids (PUFA) (2.4, 1.4, 2.1 and 1.2 fold, respectively) and total n-6 PUFA (2.5, 1.9, 2.7 and 1.9 fold, respectively). Total monounsaturated fatty acids (MUFA) were decreased by 8.1% with dietary 28.5 g OC + 25.5 g BMR per kg diet, while it was increased by 105, 93.4 and 128.5% with dietary 28.5 g OC + 51.1 g BMR, 57.0 g OC + 25.5 g BMR and 57.0 g OC + 51.1 g BMR per kg, respectively. To feed laying hens with rations that contained 28.5 g OC + 25.5 g BMR, 28.5 g OC + 51.1 g BMR and 57.0 g OC + 25.5 g BMR per kg diet increased yolk concentrations of total n-3 PUFA (217, 4.9 and 57.5%, respectively), while ration with 57 g OC + 51.1 g BMR per kg on the diet decreased it by 56.5% compared to the control. It is concluded that inclusion of OC at rate of 28.5 or 57.0 g/kg on the diet in combination with BMR at rate of 25.5 or 51.1g BMR g/kg on the diet of laying hens decreased cholesterol and SFA with great increases I n MUFA and moderate increases in n-3 PUFA in egg yolk lipids. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  16 - Lipid Oxidation in <i>M. longissimus dorsi</i> and <i>M. semimembranosus</i> in Lambs Reared Indoors and on Pasture
  T. Popova Marinova Marinova
  Lipid oxidation was studied in M. longissimusdorsiand M. semimembranosusin male lambs of Northeastern Bulgarian Fine Wool Breed and cross of this breed with Ile de France, reared indoors and on pasture. The oxidation of the lipids was determined by quantification of thi أکثر

  Lipid oxidation was studied in M. longissimusdorsiand M. semimembranosusin male lambs of Northeastern Bulgarian Fine Wool Breed and cross of this breed with Ile de France, reared indoors and on pasture. The oxidation of the lipids was determined by quantification of thiobarbituric acid reactive substances (TBARS), formed during the storage of the muscles at 4 ˚С until 6th dayand -20 ˚С until 90th day. The way of the rearinghad signific antin fluence (Р&lt;0.01; 0.001) onthelipidoxidationinthe musclesduringthe storageinbothlambsofNortheastern Bulgarian Fine Wool Breed and the cross.The lipid oxidation waslowerintheanimalsrearedonpasture. Themuscle type also had significant effect on the amounts of TBARS, as they were higher in M. semimembranosus. The dynamic of changes in TBARS contents on the muscles in both groups of animals from the breed and the cross showed influence of the duration of the storage on the lipid oxidation, as the highest values were achieved on the 90th day of samples storage. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  17 - جداسازی و شناسایی مولکولی رودوتورولا موسیلاژینوزا و پتانسیل کاربرد آن در تولید سوخت زیستی
  مرجان انشاییه آزاده عبدلی ایرج نحوی محبوبه مدنی
  سابقه و هدف: لیپید میکروبی از نظر نوع و ترکیب به روغن حاصل از گیاهان و حیوانات شباهت دارد. در ابتدا به منظور تولید بیودیزل از روغن های گیاهی استفاده می شد. اما به دلیل هزینه تولید بسیار بالا، امروزه دیدگاه جدیدی در مورد تولید بیودیزل از منابع میکروبی به وجود آمده است. ا أکثر

  سابقه و هدف: لیپید میکروبی از نظر نوع و ترکیب به روغن حاصل از گیاهان و حیوانات شباهت دارد. در ابتدا به منظور تولید بیودیزل از روغن های گیاهی استفاده می شد. اما به دلیل هزینه تولید بسیار بالا، امروزه دیدگاه جدیدی در مورد تولید بیودیزل از منابع میکروبی به وجود آمده است. این مطالعه با هدف جداسازی و شناسایی مخمر مولد چربی با پتانسیل بالای تولید لیپید، بهینه سازی و استخراج چربی تولید شده و آنالیز و تبدیل آن به بیودیزل انجام شده است. مواد و روش ها: در این پژوهش پس از جداسازی مخمر، تولید بالای لیپید میکروبی در محیط فقر ازت، پوشال گندم و برنج هیدرولیز شده برررسی شد. آنالیز روغن تولید شده با تکنیک کروماتوگرافی گازی - اسپکترومتری توده ای انجام گردید. همچنین بهینه سازی تولید لیپید، با دو روش تک عاملی و روش تاگوچی انجام و نتایج حاصل از آن ها مقایسه گردید. در نهایت سویه مخمر با استفاده از پرایمر های اختصاصی ITS شناسایی شد. یافته ها: سویه مخمری جداسازی شده در این مطالعه به عنوان ردوتورولا موسیلاژینوزا معرفی گردید. این سویه در شرایط بهینه به میزان بالای تولید معادل g/l 10/97 لیپید و g/l 18/84 توده زیستی خشک رسید. بیشترین اسیدهای چرب تولید شده نیز شامل پالمیتیک اسید (18/51%) و اولئیک اسید (67/29%) بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان دهنده وجود سویه های بومی با ارزش در کشور است که می توان از آن ها در بخش های مختلف صنعتی به ویژه در تولید سوخت زیستی استفاده نمود. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  18 - Cardiovascular Disease Risk Factors and Cardiac Markers among Male Cement Workers in Calabar, Nigeria
  Iya Eze Bassey Uwem Okon Akpan Emono Dankano Nehemiah Renen Arekong Onyinyechi Lauretta Okonkwo Alphonsus Ekpe Udoh
  10.22034/jchr.2017.544169
  Prolonged or repeated exposure to cement dust, depending on the duration, level of exposure and individual sensitivity has health implications on the skin, eyes, respiratory and haematological systems. This study assessed cardiovascular disease risk factors and cardiac أکثر

  Prolonged or repeated exposure to cement dust, depending on the duration, level of exposure and individual sensitivity has health implications on the skin, eyes, respiratory and haematological systems. This study assessed cardiovascular disease risk factors and cardiac markers among cement workers of Nigerian origin to determine the effects of duration of exposure to cement dust on these parameters. Troponin I, Creatine kinase MB (CK-MB), anthropometric indices, lipid profile, fasting plasma glucose (FPG) and atherogenic index of plasma (AIP) were determined in 50 cement workers and 40 controls. The cement workers were sub-grouped based on their duration of exposure. Significance level for statistical analyses was set at P &lt; 0.05. The mean total cholesterol (P &lt; 0.0001), HDL-cholesterol (P = 0.030), LDL-cholesterol (P = 0.004), VLDL-cholesterol (P &lt; 0.0001), Triglycerides (P &lt; 0.0001), troponin (P &lt; 0.0001), CK-MB (P = 0.001) and AIP (P = 0.004) values were significantly higher in cement workers when compared with controls. There were no significant differences (P&gt;0.05) in FPG levels and the anthropometric indices measured. Cement workers with duration of exposure &gt; 8years had higher mean values of FPG, CK-MB, total cholesterol, LDL-cholesterol.  This study has shown that lipid profile, troponin and CK-MB levels are significantly higher in cement workers compared to controls. Cement workers may be at a greater risk of developing cardiovascular disease. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  19 - بررسی اثر شیر سویا بر تغییرات چربی های سرم خون زنان یائسه مبتلا به هیپرلیپیدمی در شیراز
  خاطره صفوی نائینی
  بیماری های قلبی عروقی با عوامل متعددی ارتباط داشته که شاید مهمترین آن افزایش سن باشد. خطر مرگ ناشی از بیماری عروق کرونر قلب بعد از دوران یائسگی در زنان به شدت افزایش می یابد که به دلیل کاهش شدید استروژن است. لوبیای سویا یکی از منابع غنی فیتواستروژن است که موادی شبه هورم أکثر

  بیماری های قلبی عروقی با عوامل متعددی ارتباط داشته که شاید مهمترین آن افزایش سن باشد. خطر مرگ ناشی از بیماری عروق کرونر قلب بعد از دوران یائسگی در زنان به شدت افزایش می یابد که به دلیل کاهش شدید استروژن است. لوبیای سویا یکی از منابع غنی فیتواستروژن است که موادی شبه هورمون استروژن دارد. مهمترین فیتواستروژن، ایزوفلیون است که در لوبیای سویا به مقدار زیاد وجود دارد. ایزوفلیون از راه کاهش سطح کلسترول خون در پیشگیری از بیماری های قلبی مؤثر است. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی است که بر روی 50 خانم یائسه مبتلا به افزایش کلسترول خون مراجعه کننده به درمانگاه های بهداشتی شهر شیراز انجام گرفت. این افراد بطور تصادفی به 2 گروه رژیم شیر سویا و کنترل تقسیم شدند. بیماران در گروه شیر سویا روزانه 1 لیتر شیر سویا به مدت 12 هفته دریافت کردند. در حالی که گروه کنترل از رژیم فاقد شیرسویا و هرگونه ترکیبات سویا استفاده می کردند. ابتدا و پس از 12 هفته آزمایش خون سیمای چربی های سرمی(کلسترول تام،تری گلیسیرید، HDL- کلسترول وLDL- کلسترول) برای هر 2 گروه به عمل آمد. داده های بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSSتجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در سیمای چربی های سرمی(کلسترول تام، تری گلیسیرید، HDL- کلسترول و LDL- کلسترول) قبل و بعد از 12 هفته در گروه کنترل مشاهده نشد (P=NS). تفاوت معنی داری در سیمای چربی های سرمی(کلسترول تام،تری گلیسیرید، HDL- کلسترول و LDL- کلسترول) قبل و بعد از 12 هفته در گروه رژیم شیر سویا نیز مشاهده نشد (P=NS). همچنین بین سیمای چربی های سرمی (کلسترول تام، تری گلیسیرید، HDL- کلسترول و LDL- کلسترول) گروه رژیم شیر سویاو کنترل نیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد(P=NS).بر اساس یافته های بدست آمده در پژوهش حاضر به نظر می رسد شیر سویا تأثیر چندانی بر فاکتورهای مورد مطالعه نداشته ونیاز به تحقیقات تکمیل کننده ی بیشتری می باشد. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  20 - اثر مکمل لیزوفسفولیپید در جیره‌های با منابع مختلف روغن گیاهی بر کیفیت اکسیداتیو گوشت، متابولیت‌های خونی، سیستم ایمنی و عملکرد رشد جوجه‌های گوشتی
  علی صلبی وحید رضائی پور روح الله عبدالله پور شهاب الدین قره ویسی
  10.22034/ascij.2022.1943092.1322
  این آزمایش به منظور بررسی عملکرد رشد، متابولیت های خونی، سیستم ایمنی و کیفیت گوشت ران در جوجه های گوشتی تغذیه شده با مکمل لیزوفسفولیپیدها (LPL) در جیره های بر پایه روغن های سویا، بذر کتان و دانه کنجد انجام شد. آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 2 در 3 أکثر

  این آزمایش به منظور بررسی عملکرد رشد، متابولیت های خونی، سیستم ایمنی و کیفیت گوشت ران در جوجه های گوشتی تغذیه شده با مکمل لیزوفسفولیپیدها (LPL) در جیره های بر پایه روغن های سویا، بذر کتان و دانه کنجد انجام شد. آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 2 در 3 شامل دو سطح صفر و 1/0 درصد لیزوفسفولیپید (لیپیدول، ساخت کشور کره جنوبی) و سه منبع مختلف روغن سویا، بذر کتان و دانه کنجد انجام شد. تعداد300 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نر از سویه راس 308 به طور تصادفی به شش تیمار هر کدام با 5 تکرار و 10 فطعه جوجه در هر تکرار اختصاص داده شد. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از روغن کنجد در مقایسه با روغن سویا سبب بهبود افزایش وزن و ضریب تبدیل شد (05/0&gt;p ). جوجه های دریافت کننده لیزوفسفولیپید دارای افزایش وزن و ضریب تبدیل بهتر و غلظت سرمی بیشتری از تری گلیسرید و LDL و وزن کمتر بورس فابریسیوس نسبت به گروه بدون مکمل لیزوفسفولیپید بودند (05/0&gt;p ). استفاده از روغن کنجد در مقایسه با روغن های سویا و کتان سبب کاهش مقدار مالون آلدهید و افزایش ظرفیت نگهداری آب در گوشت ران جوجه های گوشتی شد (05/0&gt;p ). از طرفی میزان از دست دادن آب در گوشت قبل از پخت در جیره های دارای لیزوفسفولیپید کمتر از گروه فاقد مکمل لیزوفسفولیپید بود (05/0 &gt;p ). بر اساس نتایج این آزمایش می توان گفت که استفاده از روغن کنجد در جیره جوجه های گوشتی می تواند سبب بهبود عملکرد رشد و کیفیت گوشت شود. علاوه بر این، استفاده از مکمل لیزوفسفولیپید نیز سبب افزایش عملکرد رشد و تغییر متابولیت های خونی در جوجه گوشتی گردید. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  21 - بررسی اثر مقایسه ای سیمواستاتین با عصاره متانولی و هیوسیاموزید استخراجی از گیاه بذرالبنج بر بیان ژنAPO A در رت‌های نر آترواسکلروزیس نژاد ویستار
  روناک عبدالمحمدی مریم بنانج مریم خسروی هنگامه علی بیک
  10.22034/ascij.2023.1916190.1214
  آترواسکلروز به عنوان یک بیماری التهابی مزمن سرخرگی است که عمدتاً با ضخیم شدگی دیواره سرخرگی شناخته می‌شود. استفاده از گیاهان دارویی با حداقل عوارض جانبی در درمان هیپر کلسترولمی و حذف پلاک آترواسکلروزی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی سیمواستاتین با أکثر

  آترواسکلروز به عنوان یک بیماری التهابی مزمن سرخرگی است که عمدتاً با ضخیم شدگی دیواره سرخرگی شناخته می‌شود. استفاده از گیاهان دارویی با حداقل عوارض جانبی در درمان هیپر کلسترولمی و حذف پلاک آترواسکلروزی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی سیمواستاتین با عصاره متانولی و هیوسیاموزید استخراجی از گیاه بذرالبنج بر بیان ژن APO A در رت‌های نر آترواسکلروزی نژاد ویستار می‌باشد. تعداد 40 سر رت نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 180 گرم (در شروع آزمایش) به صورت تصادفی به 5 گروه 8 تایی (کنترل، شم، تجربی 1، 2 و 3) تقسیم بندی شدند. تمام گروه‌ها (به جز کنترل) علاوه بر گاواژ کلسترول 2 درصد، غذای چرب (1 درصد کلسترولی) به مدت 40 روز دریافت کردند (دریافت آب سالین روزانه 1 میلی‌گرم/کیلوگرم توسط گروه کنترل طی این مدت). سپس، گروه‌های تجربی سه گانه، روزانه به ترتیب با 40 میلی‌گرم/کیلوگرم داروی سیموستاتین، 25 میلی‌گرم/کیلوگرم هیوسیاموزید و 25 میلی‌گرم/کیلوگرم عصاره متانولی گیاه بذرالبنج طی مدت 28 روز تیمار شدند. طی مدت تیمار، گروه شم روزانه 1 میلی‌گرم/کیلوگرم آب سالین دریافت کرد. در پایان از رت‌های نر نژاد ویستار خونگیری و بیان ژن APO A توسط تکنیکReal-time PCR بررسی شد. همچنین، میزان لیپیدهای سرم به روش فتومتریک اندازه‌گیری گردید. عصاره متانولی و هیوسیاموزید استخراجی از گیاه بذرالبنج و سیمواستاتین موجب افزایش بیان ژن APO A در هر سه گروه تجربی نسبت به گروه شم گردیدند. همچنین عصاره متانولی در افزایش بیان ژن مذکور مؤثرتر از فرآورده‌های دیگر بود. عصاره متانولی گیاه بذرالبنج و هیوسیاموزید استخراجی دارای یک اثر افزایشی بر بیان ژن APO A و افزایش سطح سرمی HDL می‌باشند. تفاصيل المقالة
• حرية الوصول المقاله
  • صفحة الملخص
  • نص كامل
  
  22 - بررسی رژیم غذایی فسفولیپیدها بر روی برخی از پارامترهای خونی بچه ماهی فیل (Huso huso)
  محمودرضا ابراهیم نژاد چی رس ابن سعد عبدالمحمد Abdolmohammad
  این تحقیق به منظور تعیین تأثیر سطوح مختلف فسفولیپیدها phospholipids (PL) در رژیم غذایی بر پارامترهای خون بچه ماهی خاویاری (فیل ماهی) انجام گردید. بچه ماهیان با رژیم غذایی فرموله شده در چهار سطح مختلف رژیم غذایی PL: (D1) 0، (D2) 2، D3)) 4 و (D4) 6% تغذیه شدند. در پایان د أکثر

  این تحقیق به منظور تعیین تأثیر سطوح مختلف فسفولیپیدها phospholipids (PL) در رژیم غذایی بر پارامترهای خون بچه ماهی خاویاری (فیل ماهی) انجام گردید. بچه ماهیان با رژیم غذایی فرموله شده در چهار سطح مختلف رژیم غذایی PL: (D1) 0، (D2) 2، D3)) 4 و (D4) 6% تغذیه شدند. در پایان دوره آزمایش (56 روز)، نتایج آزمایش نشان داد که تفاوت معنی داری در متوسط غلظت هموگلوبین گلبول قرمز ​​(MCHC) مشاهده گردید(P &lt;0.05). رژیم غذایی D2 (2٪ PL) بالاترین MCHC به میزان g / dl 33.3 بود. تفاوت معنی داری در دیگر پارامترهای خونی مانند: گلبول های قرمز خون (RBC)، هماتوکریت (HCT)، متوسط ​​گلبول قرمز (MCH)، متوسط ​​حجم گلبول قرمز (MCV)، و گلبول های سفید خون (WBC) وجود نداشت(P&gt; 0.05). بالاترین میزان RBC در تیمار D2 بمیزان 07/1 (cells/l) و کمترین در تیمار D1 بمیزان 86/0 (cells/l) مشاهده گردید. بالاترین و پائین ترین میزان درصد هماتوکریت به ترتیب (تیمار D3) و (تیمار D1) بمیزان 33/26 و 00/25 % بود. بالاترین و پائین ترین میزان میانگین حجم گلبول به ترتیب (تیمار D1) و (تیمار D2) بود. همچنین اندازه گیری گلبول های سفید خون فیل ماهی مانند لنفوسیت ها، مونوسیت، نوتروفیل، ائوزینوفیل با سطوح مختلف فسفولیپیدها در رژیم غذایی نشان داد که تفاوت معنی داری (P&gt; 0.05) در میان تیمارها وجود ندارد. بالاترین میزان درصد لنفوسیت و مونوسیت در تغذیه ماهی D2 رژیم غذایی با مقادیر 67/71٪ و 67/3٪ بدست آمد. در حالی که بالاترین میزان نوتروفیل، ائوزینوفیل ماهیان در تیمار D1 و D4 بمیزان 33/21 درصد و 33/8 درصد بوده است. در نتیجه این تحقیق نشان داد اضافه کردن فسفولیپیدها در رژیم غذایی می تواند تأثیر قابل توجهی در برخی از فاکتور های خونی بچه ماهیان خاویاری فیل ماهی نداشته است. تفاصيل المقالة