-
حرية الوصول المقاله
1 - تروریسم جدید: چارچوبی برای تحلیل
ابوذر گوهری مقدمایده اصلی این مقاله آن است که تروریسم بینالملل را میتوان در چارچوب تحولات نظامبینالملل توصیف نمود. در این راستا تحقیق حاضر در پی بررسی تحولات جدید در سایه جهانیشدن و اثر آن بر شکلگیری تروریسم جدید میباشد، تا از این رهگذر به تبیین تئوریک تروریسم جدید و ارائه مدلی أکثرایده اصلی این مقاله آن است که تروریسم بینالملل را میتوان در چارچوب تحولات نظامبینالملل توصیف نمود. در این راستا تحقیق حاضر در پی بررسی تحولات جدید در سایه جهانیشدن و اثر آن بر شکلگیری تروریسم جدید میباشد، تا از این رهگذر به تبیین تئوریک تروریسم جدید و ارائه مدلی برای درک بهتر این پدیده اقدام نماید. این نوشتار به بررسی این سوال اساسی میپردازد که اصولاً چه عواملی در ایجاد و توسعه تروریسم جدید موثر بوده است؟ به عبارت دیگر مهمترین روندهایی که سبب شکلگیری شکل جدیدی از خشونتهای سیاسی درعرصه نظام بینالملل گردیده است، مورد مطالعه قرار گرفته است. در پاسخ به این پرسش اصلی و به عنوان فرضیه باید اشاره نمود به لحاظ سیستمی فرآیند جهانیشدن و مولفههای مختلف آن، ظهور و تولید سلاحهای کشتارجمعی وبه همراه توسل به ایدئولوژی به عنوان عامل رهایی از سرخوردگی و بحران هویت، علل اصلی ایجاد وگسترش تروریسم جدید بوده است. در توضیح باید گفت فرایند جهانی شدن با تمامی مولفههای خود سبب ایجاد بازیگران جدید غیر حکومتی،گسترش دولتهای انتقالی ضعیف، جنایات سازمانیافته، مهاجرت گسترده و افزایش ناهمگونی نژادی در کشورها گردیده و تحولات تکنولوژیک و انقلاب فنآوری به توسعه سلاحهای کشتار جمعی که خود از عوامل اصلی تروریسم جدید میباشد، گشته است. از سوی دیگر مجموعه این عوامل سبب بحران هویت خصوصاً در جوامع جنوب شده است .بهترین راه معنا بخشی و فرار از سرخوردگی و اتمیزه شدن ناشی از جهانیشدن، توسل به ایدئولوژی میباشد که انگیزه روانی گسترش تروریسم جدید را سبب شده است. از سوی دیگر توسل به سلاح های کشتار جمعی نیز راهی برای تسریع فرافکنی و بحران هویت ناشی از عوامل فوقالذکر میباشد که میتواند در نتایج فاجعهبار تروریسم جدید موثر باشد. در واقع مقاله حاضر تلاشی تئوریک در جهت ارایه مدلی تحلیلی از نحوه شکلگیری تروریسم جدید در نظام بینالملل میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - واکاوی رئالیستی مدل اعتدالگرا؛ نگاه نوین حکمرانی خوب در جغرافیای سیاسی ایران
نادر شیرکوند مهدی عابدی علی صالحی فارسانیچکیده حکمرانی خوب مفهومی نو در مدیریت سیاسی و کشورداری نسبت به مدیریت توسعه محور سنتی است. وجه مشخصه و کار ویژه آن نیز به دلیل نقش ممتاز آن در همه ابعاد متضاد زندگی سیاسی، اقتصادی و ... مردم از جمله در تأمین امنیت، آزادی و خدمات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی شهروندان در قرن أکثرچکیده حکمرانی خوب مفهومی نو در مدیریت سیاسی و کشورداری نسبت به مدیریت توسعه محور سنتی است. وجه مشخصه و کار ویژه آن نیز به دلیل نقش ممتاز آن در همه ابعاد متضاد زندگی سیاسی، اقتصادی و ... مردم از جمله در تأمین امنیت، آزادی و خدمات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی شهروندان در قرن بیست و یکم به صورت همزمان است. در عرصه سیاسی ایران نیز به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوزادهم شعار حکمرانی خوب در قالب دولت اعتدالگرا با پیروزی در انتخابات بر مسند اداره کشور نشست. مسئله مقاله حاضر این است که مدل اعتدال گرا با نگاه رئالیستی، در عرصه داخلی و بینالمللی تا چه اندازه با مدل حکمرانی خوب تطابق و یا حداقل همسویی دارد؟ فرضیه ای را که برای پاسخگویی به سؤال اصلی مقاله در صدد تحلیل آن هستیم این است که به نظر می رسد ویژگیهای مدل اعتدالگرا که عبارتاند از اعتقاد و التزام به اسلام رحمانی، قانون اساسی، هویت ایرانی – اسلامی، توجه به مصالح و منافع ملی، تخصص گرایی، شایستهسالاری، خردورزی، توسعه پایدار با تفکر و خطمشی اعتدالی و فراجناحی با مدل حکمرانی خوب سازگاری نسبتاً بالایی دارد. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که دولت تدبیر و امید با در نظر داشتن متغیر مهم نظام بینالملل و پذیرش اصول مشترک و اساسی واقع گرایی که همانا مفروضه دولتمحوری، مفروضه عقلانیت و مفروضه قدرت است، ابتدا سعی در ایجاد توازن قوا در عرصه بینالمللی به نفع ایران داشت و این مهم را همزمان از طریق تقویت شاخصهای اقتصادی و اجتماعی حکمرانی خوب در داخل (چراکه قدرت دارای ابعاد مختلفی است) و مذاکره با قدرتهای جهانی در عرصهی خارجی به پیش برد. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانهای و مقالات علمی و پژوهشی و استفاده از نقشهها و نمودارهای مختلف به توصیف و تحلیل موضوع مورد مطالعه پژوهش پرداخته شود. Abstract Good governance is a new concept in political management and management towards the development of traditional-oriented management. Its characteristic feature and its special work is also due to its privileged role in all the conflicting dimensions of political, economic and ... life, including in providing security, liberty and social, economic and welfare services of citizens in the 21st century. In the political arena of Iran, in the eleventh and two-day presidential elections, the slogan of good governance in the form of a moderate government with the victory of the elections was held in the country's governing body. The issue of the present paper is that the moderator model, with a realistic view, in the domestic and international arena, is consistent with or at least consistent with the model of good governance? The hypothesis to answer the main question of the article we are trying to analyze it, it seems the features of the moderate model, namely, the belief and commitment to Islam Rahmani, the constitution, the Iranian- Islamic identity, attention to national interests and interests, specialization, meritocracy, wisdom, Sustainable development with moderation and phylogeny with a good governance model, it has relatively high adaptability. The results of this article also show that the state of thought and hope, considering the important variables of the international system and accepting common principles and the basic of realism, which is the assumption of a state government, is the assumption of rationality and the assumption of power, first, sought to balance the forces in the international arena in favor of Iran and this is important at the same time by strengthening the economic and social indicators of good governance inside (because power has different dimensions) and negotiating with world powers in the foreign arena. Given this introduction this paper will attempt to use library resources and scientific and research papers and the use of various maps and diagrams to describe and analyze the topic of research. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - کاربست نظریه پیوستگی جیمز روزنا در تحلیل سیاست منطقهگرایی دوره پهلوی دوم
حسین حسن پور دهنوی اهورا راهبر احمد بخشی علی محمدزادههدف پژوهش حاضر بررسی منطقهگرایی ایران در دوره پهلوی دوم بر اساس رویکرد نظری جیمز روزنا و با استفاده از متغیرهای شخصیت تصمیمگیرنده، نقش، حکومت، جامعه و متغیر نظام بینالملل است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که دو متغیر نظام بینالملل و شخصیت تصمیمگیر أکثرهدف پژوهش حاضر بررسی منطقهگرایی ایران در دوره پهلوی دوم بر اساس رویکرد نظری جیمز روزنا و با استفاده از متغیرهای شخصیت تصمیمگیرنده، نقش، حکومت، جامعه و متغیر نظام بینالملل است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که دو متغیر نظام بینالملل و شخصیت تصمیمگیرنده مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر روند سیاست خارجی و منطقهگرایی ایران در این دوره بودهاند. سیاست منطقهگرایی ایران در دوره پهلوی دوم، همسو با ساختار قدرت در نظام بینالملل و بر اساس خوانش منافع ملی صورت گرفته است. ضمن اینکه ایران در این دوره، متأثر از ساختار نظام دو قطبی و جنگ سرد، همچنین بر اساس روحیات و شخصیت محمدرضا شاه، به عنوان مهمترین فرد در تصمیمگیری و اجرای سیاست خارجی، خواهان کسب برتری و سرکردگی در منطقه بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - سناریوهای تغییر در نظام بینالمللی و تاثیر آن بر بازیگری ایران
حدیثه کولیایی امین روان بد علی محمد حقیقیهدف پژوهش حاضر شناسایی ساختارهای احتمالی نظام بینالمللی در آینده و درک بهتر تاثیرگذاری ساختارهای مختلف نظام بینالمللی بر مقدورات و محذورات ایران است. پژوهش حاضر به لحاظ روششناسی یک پژوهش کیفی بوده و برای شناخت ساختارهای احتمالی نظام بینالمللی، از روش آیندهپژوهانه س أکثرهدف پژوهش حاضر شناسایی ساختارهای احتمالی نظام بینالمللی در آینده و درک بهتر تاثیرگذاری ساختارهای مختلف نظام بینالمللی بر مقدورات و محذورات ایران است. پژوهش حاضر به لحاظ روششناسی یک پژوهش کیفی بوده و برای شناخت ساختارهای احتمالی نظام بینالمللی، از روش آیندهپژوهانه سناریوپردازی استفاده شده است. سوال اصلی این است که چه سناریوهایی در مورد تغییر نظام بینالمللی وجود دارد و پیامدها و تبعات این سناریوها برای روابط و بازیگری ایران در نظام بینالمللی چه خواهد بود؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که وقوع سناریوی نظام بینالمللی چندقطبی، در قیاس با نظام بینالمللی دوقطبی یا تکقطبی، بیشترین احتمال وقوع را دارد. کشورها در هر سناریو سه گزینه کلی در پیشرو دارند: همراهی شامل اتحاد یا دنبالهروی؛ رقابت شامل ایجاد موازنه و همراهی با چالشگران و تقابل و اتخاذ سیاست تخاصمی در قبال قطب یا قطبهای موجود در نظام است. سناریوی جهان چندقطبی بیشترین مقدورات و فرصتها را برای ایران به همراه خواهد داشت و سناریوی تکقطبی به رهبری امریکا، سبب افزایش محذورات ایران میشود. در سناریوی دو قطبی نسبت به سناریوی تکقطبی به رهبری امریکا، مقدورات ایران افزایش پیدا میکند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، به ایران کمک خواهد کرد تا در سناریوی دوقطبی با محوریت ایالات متحده و چین، بتواند فرصتهای بیشتری جهت تأمین منافع ملی خلق کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - عادی شدن تنش در روابط ایران و آمریکا از منظر امنیت هستیشناسی
فریده امانی عباس مکرمی محمد ستودهروابط ایران و ایالات متحده بعد از وقوع انقلاب اسلامی دچار تنش ها و واگرایی هایی شد؛ به گونه ای که دیدگاه هر یک از دو کشور در خصوص مسائل بین المللی در تعارض با یک دیگر قرار گرفت. اگرچه هر یک از دو کشور در برهه هایی تلاش کردند که پیرامون برخی مسائل که امنیت و منافع دوجانب أکثرروابط ایران و ایالات متحده بعد از وقوع انقلاب اسلامی دچار تنش ها و واگرایی هایی شد؛ به گونه ای که دیدگاه هر یک از دو کشور در خصوص مسائل بین المللی در تعارض با یک دیگر قرار گرفت. اگرچه هر یک از دو کشور در برهه هایی تلاش کردند که پیرامون برخی مسائل که امنیت و منافع دوجانبه آن ها را تضمین می نمود، به گفت وگو بپردازند، اما عوامل متعددی دست به دست هم داده و مانع تنش زدایی در روابط دوجانبه شده است. بر این اساس، سؤالی که مطرح می شود، این است که چرا بهرغم تماس ها و مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم، دو کشور ایران و آمریکا کماکان روابط رسمی دوجانبه خود را برقرار نکرده اند؟بر اساس نظریه امنیت هستیشناختی، این فرضیه مطرح می شود که دشمنی ایران و آمریکا به دلیل تعارضات مبنایی برای طرفین به امری عادی تبدیل شده است و هیچ یک از این دو کشور نمی خواهند با برقراری روابط رسمی این روند عادی را بر هم زده و امنیت هستیشناختی خود را به مخاطره اندازند.یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که با توجه به تداوم فقدان روابط رسمی و چند دهه خصومت پایدار میان ایران و امریکا و هویتی شدن منازعات مبنایی، امنیت هستی شناختیِ مبتنی بر منازعه، برای این دو کشور اهمیت فراوانی پیدا کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - حق بر آزادی کار و منع بیگاری در نظام بینالمللی کار و حقوق اسلام
علی بیگی دکتر ابوالفضل رنجبری دکتر محمد محمدزاده اصل دکتر جمال بیگیبیتردید عدالت و رضایت کاری، از ارکان عمده حقوق کار در هر جامعه به شمار میآید. حق بر آزادی کار ازجمله آزادیهای بنیادی و اساسی هر عضو جامعه انسانی محسوب میشود. عدالت اقتصادی ایجاب مینماید تا محرومیت برخی، به نفع کامل برخی دیگر نیانجامد. ازآنجاییکه آزادی کار و ممنوعی أکثربیتردید عدالت و رضایت کاری، از ارکان عمده حقوق کار در هر جامعه به شمار میآید. حق بر آزادی کار ازجمله آزادیهای بنیادی و اساسی هر عضو جامعه انسانی محسوب میشود. عدالت اقتصادی ایجاب مینماید تا محرومیت برخی، به نفع کامل برخی دیگر نیانجامد. ازآنجاییکه آزادی کار و ممنوعیت بیگاری، در کنار ابعاد دینی و انسانی، ضمانت اجرای حقوقی هم دارد. لذا این مقاله باهدف تبیین جایگاه آزادی کار و منع بیگاری در نظام بینالمللی کار و موازین اسلامی، میکوشد تا ضمن اشاره به ضمانت اجراهای تضمین این حق، استثناها و محدودیتهای آن را در رویکرد حقوق کار این دو نظام حقوقی مورد ارزیابی قرار دهد. تحقیق حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه اسناد و منابع کتابخانهای نگاشته شده است. بر اساس نتایج و یافتههای آن، حق بر آزادی کار و منع بیگاری بهموجب مقاوله نامههای سازمان بینالمللی کار و اسناد حقوق بشری بهمثابه حق بنیادین بشری، شناسایی و به شرایط و محدودیتهای آن پرداختهشده است. در نظام حقوقی اسلام نیز یکی از شرایط صحت و مشروعیت اجاره و کار گرفتن، میل و اختیار بوده و به بهانه اشتغال، نمیتوان آزادی دیگری را به خطر انداخت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - سازمان همکاری شانگهای و عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران
علیرضا رضایی عباس صالحیظرفیتهاى سازمان همکارى شانگهاى با توجه به عضویت دو عضو از پنج عضو دائم شوراى امنیت سازمان ملل (روسیه و چین) در این سازمان، دارا بودن بیش از یکسوم جمعیت جهان، وسعت قابلتوجه و توانمندىهاى اقتصادى، نوید یک ائتلاف بالقوه توانمند را می دهد. جمهوری اسلامی ایران هم اکنون ع أکثرظرفیتهاى سازمان همکارى شانگهاى با توجه به عضویت دو عضو از پنج عضو دائم شوراى امنیت سازمان ملل (روسیه و چین) در این سازمان، دارا بودن بیش از یکسوم جمعیت جهان، وسعت قابلتوجه و توانمندىهاى اقتصادى، نوید یک ائتلاف بالقوه توانمند را می دهد. جمهوری اسلامی ایران هم اکنون عضو ناظر در این سازمان است و با توجه به درخواست اش جهت عضویت دائم در این سازمان، به نظر می رسد بررسی پیامدهای عضویت ایران در این سازمان در قالب تبیین فرصت ها و چالش های عضویت، بتواند سیاستگذاری در ارتباط با مساله مذکور را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تسهیل نماید. این نوشتار برآنست که عضویت دائم ایران در این سازمان می تواند از چهار جنبه سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مورد تحلیل قرار گیرد. بر این مبنا در ابتدا به تبیین تئوریک شکل گیری و تداوم سازمان همکاری شانگهای و سپس ضمن تحلیل پیامدهای چهارگانه عضویت جمهوری اسلامی ایران در این سازمان، امکان یا عدم امکان عضویت دائم در شرایط کنونی در این سازمان بررسی می شود و در پایان مواردی به عنوان پیشنهاد برای دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این حوزه ارائه می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - الگوی روسیه از نظم در نظام بینالملل پساجنگ سرد «نظم موازنه محور»
علیرضا رضاییموضوع نظریه روابط بینالملل، حل کردن روابط بینالملل یا سامان دادن به آن در پرتو مسالة نظم است. به همین جهت میتوان علم روابط بینالملل را بهعنوان علم مطالعه نظم سیستمی تعریف کرد. در بحث از نظم بینالمللی میبایست بین تقاضا برای نظم و عرضه نظم تمایز قائل شویم، چرا که ب أکثرموضوع نظریه روابط بینالملل، حل کردن روابط بینالملل یا سامان دادن به آن در پرتو مسالة نظم است. به همین جهت میتوان علم روابط بینالملل را بهعنوان علم مطالعه نظم سیستمی تعریف کرد. در بحث از نظم بینالمللی میبایست بین تقاضا برای نظم و عرضه نظم تمایز قائل شویم، چرا که بسیاری از بازیگران نظام بینالملل بیش از آنکه در ایجاد سازوکارهای نظم بینالمللی دخیل باشند، بهعنوان متقاضی نظم بینالمللی عمل مینمایند. همچنین شایان ذکر است که در بحث بازیگران نظام بینالمللی، نظم بیش از آنکه متکی بر افراد و بازیگران غیردولتی باشد، متکی بر دولتها است. نقش و جایگاهی که قدرتهای بزرگی نظیر ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه و اتحادیه اروپا در عرضه نظم در عرصة نظام بینالملل ایفا میکنند، حائز اهمیت میباشد. این نوشتار بر آن است تا به بررسی این نکته بپردازد که الگوی روسیه از نظم در نظام بینالملل پسا جنگ سرد چیست؟ در پاسخ به این پرسش و در چارچوب ابعاد چهارگانه نظم بینالمللی، الگوی روسیه از نظم بینالمللی را در قالب مفهوم نظم موازنه محور، یعنی ایجاد موازنه سیاسی- نظامی قدرت، تحلیل خواهیم کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - سناریونگاری نظم آینده بین الملل در سال های منتهی به 2030 میلادی
علی اصغر نعیمی امیر هوشنگ میرکوشش علی محمدزادهاز گذشته، پیش بینی آینده و این که نظام جهانی با توجه به متغیرهای گوناگون آن، چه سمت و سویی خواهد داشت و بازیگران سیاسی و دولتمردان حاکم در راستای تامین منافع ملی و صیانت و حفاظت از استقلال و تمامیت ارضی خود به دنبال چه کنش یا واکنش هایی خواهند بود، همیشه به عنوان یک دغد أکثراز گذشته، پیش بینی آینده و این که نظام جهانی با توجه به متغیرهای گوناگون آن، چه سمت و سویی خواهد داشت و بازیگران سیاسی و دولتمردان حاکم در راستای تامین منافع ملی و صیانت و حفاظت از استقلال و تمامیت ارضی خود به دنبال چه کنش یا واکنش هایی خواهند بود، همیشه به عنوان یک دغدغه و مسئله مطرح بوده و هست. بنابراین بازیگران عرصه بین الملل که همان کشورهای سیاسی می باشند، در جهت احقاق حقوق شهروندی شهروندان خود با سایر بازیگران به رقابت پرداخته و نوعی ستیز و مقابله نانوشته را دنبال می نمایند. لذا با عنایت به تلاش برخی کنشگران موثر از جمله چین، روسیه و اتحادیه اروپا برای شکل دهی به نظم حاکم بر عرصه بین الملل و یا تغییر و دگرگونی در آن، نگارنده را بر آن داشته تا با طرح چند سناریو، آینده نظم بین الملل در سال های منتهی به 2030 میلادی را با استفاده از روش سناریو پردازی در چارچوب نظری واقعگرایی، علت کاوی نماید. از این رو می توان پیش بینی کرد با عنایت به رشد فزاینده اقتصادی، نظامی، فضایی و سیاسی چین، در کنار رویکرد تهاجمی روسیه و ملیگرایی روز افزون اتحادیه اروپا، در پایان دهه سوم قرن بیست و یک میلادی ما نه تنها شاهد تنش ها و تغییراتی در نظم بین الملل خواهیم بود، بلکه نظام حاکم نیز از شکل و صورت کنونی خود که تک قطبی بوده به سوی یک نظام تک – چند قطبی با محوریت آمریکا و چند کانون تاثیرگذار از جمله چین، روسیه و اتحادیه اروپا تغییر مسیر خواهد داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ در مدیریت بحران بین المللی سوریه در نظام تک-چندقطبی
محمد رضا دهشیری مسلم گلستانچکیده الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ در مدیریت بحرانها دبر اثر تغییر ساختار نظام بینالملل و پیچیده شدن آن پس از جنگ سرد، از مسائل مهم درخور پژوهش است. بنابراین، نگارندگان مقاله درصدد کاربست نظریه واقعگرایی ساختاری برای تحلیل الگوی مدیریت بحران سوریه از سوی قدرتهای بز أکثرچکیده الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ در مدیریت بحرانها دبر اثر تغییر ساختار نظام بینالملل و پیچیده شدن آن پس از جنگ سرد، از مسائل مهم درخور پژوهش است. بنابراین، نگارندگان مقاله درصدد کاربست نظریه واقعگرایی ساختاری برای تحلیل الگوی مدیریت بحران سوریه از سوی قدرتهای بزرگ در نظام تک- چندقطبی اهستند. وفقبراساس منطق واقعگرایی ساختاری، تغییر ساختار نظام بینالملل از دوقطبی دوران جنگ سرد، به تکقطبی و پسازآن به تک- چندقطبی موجب تغییر در فرآایندهای نظام بینالملل شده است. بهتبعپیرو آنها (ساختار و فرآیندفرایند)، الگوی رفتاری دولتها و مدیریت بحرانها نیز متفاوت میگردد. ازاینرو، سؤال اصلی آن است که اقتضائات نظام تک- چندقطبی چگونه بر الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ در مدیریت بحران بینالمللی سوریه تأثیر گذاشته است؟ بر این اساس، این مقاله با اتخاذ رویکرد تبیینی- تحلیلی و با روش گردآوری کتابخانهای درصدد تبیین این فرضیه نوآورانه است که محدودیتهای نظام تک- چندقطبی الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ را به سمت موازنه قوای نامتقارن در عرصه سیاست بینالملل در مدیریت بحرانها و بهویژه بحران سوریه سوق داده است. موازنه قوای نامتقارن بهعنوان یک الگوی رفتاری از ابزارهای متفاوتی، مانند: ابزار نهادی، ابزار ائتلافی، ابزار تهاجمی و ابزار تحریمی بهره میگیرد تا بحرانها را مدیریت کند. سطح تحلیل پژوهش نیز مطابق با نظریه واقعگرایی ساختاری از نوع تصویر سوم یا سطح نظام بینالملل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - واکاوی رئالیستی مدل اعتدالگرا؛ نگاه نوین حکمرانی خوب در جغرافیای سیاسی ایران
نادر شیرکوند مهدی عابدی علی صالحی فارسانیچکیده حکمرانی خوب مفهومی نو در مدیریت سیاسی و کشورداری نسبت به مدیریت توسعه محور سنتی است. وجه مشخصه و کار ویژه آن نیز به دلیل نقش ممتاز آن در همه ابعاد متضاد زندگی سیاسی، اقتصادی و ... مردم از جمله در تأمین امنیت، آزادی و خدمات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی شهروندان در قرن أکثرچکیده حکمرانی خوب مفهومی نو در مدیریت سیاسی و کشورداری نسبت به مدیریت توسعه محور سنتی است. وجه مشخصه و کار ویژه آن نیز به دلیل نقش ممتاز آن در همه ابعاد متضاد زندگی سیاسی، اقتصادی و ... مردم از جمله در تأمین امنیت، آزادی و خدمات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی شهروندان در قرن بیست و یکم به صورت همزمان است. در عرصه سیاسی ایران نیز به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوزادهم شعار حکمرانی خوب در قالب دولت اعتدالگرا با پیروزی در انتخابات بر مسند اداره کشور نشست. مسئله مقاله حاضر این است که مدل اعتدال گرا با نگاه رئالیستی، در عرصه داخلی و بینالمللی تا چه اندازه با مدل حکمرانی خوب تطابق و یا حداقل همسویی دارد؟ فرضیه ای را که برای پاسخگویی به سؤال اصلی مقاله در صدد تحلیل آن هستیم این است که به نظر می رسد ویژگیهای مدل اعتدالگرا که عبارتاند از اعتقاد و التزام به اسلام رحمانی، قانون اساسی، هویت ایرانی – اسلامی، توجه به مصالح و منافع ملی، تخصص گرایی، شایستهسالاری، خردورزی، توسعه پایدار با تفکر و خطمشی اعتدالی و فراجناحی با مدل حکمرانی خوب سازگاری نسبتاً بالایی دارد. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که دولت تدبیر و امید با در نظر داشتن متغیر مهم نظام بینالملل و پذیرش اصول مشترک و اساسی واقع گرایی که همانا مفروضه دولتمحوری، مفروضه عقلانیت و مفروضه قدرت است، ابتدا سعی در ایجاد توازن قوا در عرصه بینالمللی به نفع ایران داشت و این مهم را همزمان از طریق تقویت شاخصهای اقتصادی و اجتماعی حکمرانی خوب در داخل (چراکه قدرت دارای ابعاد مختلفی است) و مذاکره با قدرتهای جهانی در عرصهی خارجی به پیش برد. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانهای و مقالات علمی و پژوهشی و استفاده از نقشهها و نمودارهای مختلف به توصیف و تحلیل موضوع مورد مطالعه پژوهش پرداخته شود. Abstract Good governance is a new concept in political management and management towards the development of traditional-oriented management. Its characteristic feature and its special work is also due to its privileged role in all the conflicting dimensions of political, economic and ... life, including in providing security, liberty and social, economic and welfare services of citizens in the 21st century. In the political arena of Iran, in the eleventh and two-day presidential elections, the slogan of good governance in the form of a moderate government with the victory of the elections was held in the country's governing body. The issue of the present paper is that the moderator model, with a realistic view, in the domestic and international arena, is consistent with or at least consistent with the model of good governance? The hypothesis to answer the main question of the article we are trying to analyze it, it seems the features of the moderate model, namely, the belief and commitment to Islam Rahmani, the constitution, the Iranian- Islamic identity, attention to national interests and interests, specialization, meritocracy, wisdom, Sustainable development with moderation and phylogeny with a good governance model, it has relatively high adaptability. The results of this article also show that the state of thought and hope, considering the important variables of the international system and accepting common principles and the basic of realism, which is the assumption of a state government, is the assumption of rationality and the assumption of power, first, sought to balance the forces in the international arena in favor of Iran and this is important at the same time by strengthening the economic and social indicators of good governance inside (because power has different dimensions) and negotiating with world powers in the foreign arena. Given this introduction this paper will attempt to use library resources and scientific and research papers and the use of various maps and diagrams to describe and analyze the topic of research. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بررسی جایگاه عربستان در سیاست خارجی آمریکا با توجه بر نقش ضد هژمونیکی ایران.
سجاد حسنی ارسلان قربانی شیخ نشین حسن خداوردی گارینه کشیشیان سیرکیساخت حاکم بر نظام بینالملل و بهتبع آن، نظم خاورمیانه که متأثر از چینش، رقابت و تعامل مجموعه بازیگران منطقهای و قدرتهای مداخلهگر فرامنطقهای است، آثار و عواقب خاصی را بر روابط بازیگران واقع در سطح منطقهای مترتب میسازد. مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و أکثرساخت حاکم بر نظام بینالملل و بهتبع آن، نظم خاورمیانه که متأثر از چینش، رقابت و تعامل مجموعه بازیگران منطقهای و قدرتهای مداخلهگر فرامنطقهای است، آثار و عواقب خاصی را بر روابط بازیگران واقع در سطح منطقهای مترتب میسازد. مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و الگوهای تعامل و دوستی- دشمنی این دو کشور نیز تابعی از صورتبندیهای ساختار نظام بینالملل و نظم منطقهای خاورمیانه است. پرسش مقاله حاضر این است که ظهور ضد هژمونیک جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری بر جایگاه عربستان در سیاست امریکا (با در نظر گرفتن نقش برتر آمریکا در ساختار نظام بین الملل) در منطقه غرب آسیا دارد؟ یافته-های مقاله با بهرهگیری از گزارههای نظری نوواقعگرایی نشان میدهد که واشنگتن در چارچوب نقش برتر خود در ساختار نظام بینالملل از ریاض بهعنوان یک وزنة ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیک و ژئوکالچری بهمنظور حفظ توازن قوای منطقهای و مقابله با ظهور و گسترش قدرتهای ضدهژمونیک چون ایران مینگرد. این مقاله از طریق روش کیفی –تفسیری و استنباط اطلاعات از طریق اسناد موجود با رویکرد توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده و اطلاعات مورد نیاز هم به روش فیش برداری از منابع موجود و در دسترس از جمله: کتب، مقالات فصلنامه های علمی پژوهشی داخلی و مقالات خارجی، سایت ها و منابع اینترنتی معتبر و... گردآوری شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - پیشرانهای تحولات سیاست خارجی چین در منطقه امریکای لاتین و کارائیب
رویا نژادزندیه مصطفی الماسیدر نظام بینالملل کنونی ظهور و گسترش قدرت چین به اصلی مهم و غیرقابل انکار تبدیل شده است. از این روست که این قدرت منطقهای پیشین، اکنون در گستره فرامنطقهای و جهانی اقدام به عمل نموده و خود را به عنوان یک قدرت بینالمللی مطرح کرده است. آمریکای لاتین یکی از این مناطق است أکثردر نظام بینالملل کنونی ظهور و گسترش قدرت چین به اصلی مهم و غیرقابل انکار تبدیل شده است. از این روست که این قدرت منطقهای پیشین، اکنون در گستره فرامنطقهای و جهانی اقدام به عمل نموده و خود را به عنوان یک قدرت بینالمللی مطرح کرده است. آمریکای لاتین یکی از این مناطق است که چین از چند دهه گذشته حضور رو به رشدی در آن داشته است. این پژوهش درصدد یافتن دلایل حضور چین در این منطقه و پیامدهای ناشی از آن در چارچوب نظریه "رابرت کیگن" است. به این ترتیب، نگارندگان به دنبال راستیآزمایی این فرضیه هستند که "چین در راستای بیشینهسازی قدرت و نیز متوازنسازی ژئوپلیتیکی در برابر ایالات متحده و پاسخی به حضور آن در جنوب شرق آسیا"، آمریکای لاتین را منطقهای مهم در سیاست خارجی خود تعریف نموده است. بر این اساس سه راهبرد اقتصادی، سیاسی و امنیتی-نظامی ذیل این مهم که "قدرتهای جهانی و منطقهای در پی کسب جایگاه و نفوذ هستند"، بررسی میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد هنگامی که یک قدرت در نظام بینالملل مطرح میشود به دنبال بیشینهسازی قدرت و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود از طریق منابع مختلف و ظرفیتهای داخلی و بینالمللی خود خواهد رفت. حضور چین در آمریکای لاتین نیز حول این مهم دیده میشود، از این رو، چین با سیاستی چندمحوره و کاربست قدرت هوشمند، توازنسازی ژئوپلیتیکی، تامین نیازهای اقتصادی و دستیابی به جایگاه یک قدرت جهانی، حضور خود در آمریکای لاتین را ضروری میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - سیاست هند در مواجهه با ظهور هژمونی چین
رضا اختیاری امیری جواد شفقت نیا آباداز آنجا که چین با ایجاد نظم نوین اقتصادی و گسترش حوزه سیاسی و امنیتی، به دنبال معرفی خود به عنوان یک هژمون منطقهای و یک قدرت تاثیرگذار جهانی است، هند در پی آن است که با اتخاذ سیاستهای گوناگون، منافع و رفتار تفوق جویانه چین را با چالش مواجه کند. این در حالی است که دست أکثراز آنجا که چین با ایجاد نظم نوین اقتصادی و گسترش حوزه سیاسی و امنیتی، به دنبال معرفی خود به عنوان یک هژمون منطقهای و یک قدرت تاثیرگذار جهانی است، هند در پی آن است که با اتخاذ سیاستهای گوناگون، منافع و رفتار تفوق جویانه چین را با چالش مواجه کند. این در حالی است که دستاوردهای دولت مودی در سیاست خارجی، هند را به قدرتی بزرگ و تاثیرگذار در منطقه و نظام بینالملل تبدیل کرده است. با در نظر گرفتن این ملاحظات این سوال مطرح می شود که هند و به ویژه دولت مودی جهت مقابله با هژمونی چین چه سیاست هایی را در دستور کار سیاست خارجی قرار داده است؟ فرضیه بر این مبنا قرار گرفته است که هند از طریق سیاستهایی نظیر عدم تعهد، عمل به شرق، نخست همسایگی و چندجانبه گرایی در نظام بین الملل، چالش ها و محدودیتهایی را در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی برای هژمونی چین ایجاد کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - واکاوی تاثیر تغییرات آب و هوایی بر امنیت بین المللی
مسعود اخوان کاظمی طیبه سادات حسینی فرشته بهرامی پورامروزه نگرانیهای زیست محیطی به یک مسئله جدی امنیتی در مناسبات بین المللی تبدیل گردیده و دغدغه های مهمی را برای دولتمردان ایجاد نموده است. از آنجا که مشکلات زیست محیطی ناشی از تغییرات آب و هوایی در حال جدی تر شدن است، این امر می تواند بعنوان متغیری تاثیر گذار در منازعات أکثرامروزه نگرانیهای زیست محیطی به یک مسئله جدی امنیتی در مناسبات بین المللی تبدیل گردیده و دغدغه های مهمی را برای دولتمردان ایجاد نموده است. از آنجا که مشکلات زیست محیطی ناشی از تغییرات آب و هوایی در حال جدی تر شدن است، این امر می تواند بعنوان متغیری تاثیر گذار در منازعات داخلی، یا بین المللی قلمداد شود. تغییرات آب و هوایی نه تنها زیست گاه های طبیعی بلکه ترتیبات اجتماعی جوامع را مختل می سازند و احتمال درگیری های خشونت آمیز را افزایش داده و صلح و امنیت بین الملل را با خطر مواجه ساخته و عدالت زیست محیطی را تحت تاثیر قرارمی دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی تهدیدات و عوامل زیست محیطی ناشی از تغییرات آب و هوایی بر صلح و امنیت نظام بین الملل است و میزان و مکانیسم چگونگی این تأثیرگذاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که تغییرات آب و هوایی آتی بر همگرایی ملی جوامع و صلح و امنیت پایدار و امنیت نظام بین الملل تاثیراتی غیر قابل انکار بر جای خواهند گذارد و منشأ انواع جدیدی از منازعات خواهند شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - ائتلاف ناتمام بریکس و نسبت آن با جمهوری اسلامی ایران
جهانبخش ایزدی مصطفی مطهری خوشینانیچکیده اقتصاد جهانی در حال تغییر پارادایم از پارامترهای تحت سلطه غرب به سمت چندقطبی شدن است. قدرتهای نوظهور اقتصادی در قارههای مختلف بهطور خاص در این مسیر حرکت میکنند که گروه بریکس نماد این رویکرد است. در واقع توسعه مهمترین دغدغه کشورهای به اصطلاح جنوب و از اصلیتری أکثرچکیده اقتصاد جهانی در حال تغییر پارادایم از پارامترهای تحت سلطه غرب به سمت چندقطبی شدن است. قدرتهای نوظهور اقتصادی در قارههای مختلف بهطور خاص در این مسیر حرکت میکنند که گروه بریکس نماد این رویکرد است. در واقع توسعه مهمترین دغدغه کشورهای به اصطلاح جنوب و از اصلیترین معماهای روابط بینالملل در نیم قرن اخیر بوده و هنگامی که با تلاش کشورهای غیرغربی نیز همراه باشد پیچیدگی فهم این مناسبات را دوچندان می نماید. در این راستا به نظر می رسد ایران به منظور استفاده از منابع و ظرفیت های خود به ارائه تعریفی نو از مناسبات خود بر اساس معیارهای ارزشی - ایدئولوژیک تقابلی با جهان غرب و نیز در جهت تامین منافع ملی خویش ارتباط و تعامل با نهاد و سازمانی همچون بریکس را مورد توجه قرار داده است. این مقاله درصدد است تا با بهرهگیری از منابع کم شمار تحلیلی، ضمن تعریف ماهیت، اهداف و چالشهای فراروی بریکس به نقش و تأثیر این گروه فراملی در عرصه نظام بینالملل و نحوه تعامل آنها با یکدیگر و سایر دولت ـ ملتها بپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - ناسیونالیسم اقتصادی دونالد ترامپ و رهیافت شبکهای در سیاستخارجی آمریکا
حسین دهشیار سیدامیرسینا نورانیآمریکا در دوره ترامپ سیاست ناسیونالیسم اقتصادی را درپیش گرفتهاست که مخاطرات جدی برای نظم اقتصادی لیبرال به همراه دارد؛ اما این سیاست دلایل خاص خود را دارد. لذا سؤال اصلی این پژوهش این است که دلایل اتخاذ سیاستهای ناسیونالیستی اقتصادی توسط دونالد ترامپ چیست؟ فرضیه این ا أکثرآمریکا در دوره ترامپ سیاست ناسیونالیسم اقتصادی را درپیش گرفتهاست که مخاطرات جدی برای نظم اقتصادی لیبرال به همراه دارد؛ اما این سیاست دلایل خاص خود را دارد. لذا سؤال اصلی این پژوهش این است که دلایل اتخاذ سیاستهای ناسیونالیستی اقتصادی توسط دونالد ترامپ چیست؟ فرضیه این است که بنا بر رهیافت شبکهای در سیاستخارجی آمریکا، سیاستهای حمایتی ترامپ در بعد داخلی به دلیل جلب و حفظ طرفداران خود است که نگرانیهای وسیعی از مخاطرات نظم اقتصاد جهانی کنونی دارند و زیانهای بسیاری از آن دیده و حقوق خود را ضایع شده و خود را بازنده میپندارند. همچنین دربعد خارجی پیشروی قدرتهای نوظهور اقتصادی و خطر تهدید موقعیت آمریکا در عرصه اقتصادی که به دنبال آن به سایر بخشها در بلند مدت تعمیم مییابد، دلیل دیگر اتخاذ این سیاستها است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دلایل ناسیونالیسم اقتصادی ترامپ در چارچوب رویکرد شبکهای در سیاست خارجی آمریکاست که ترامپ توانست با پیوند ناسیونالیسم اقتصادی با محافظهکاری پیروز شود. از سوی دیگر، وی با توجه به چالشهای اقتصادی آمریکا و کُند نمودن روند رشد سایر کشورها خصوصاً چین که بنا بر پیشبینیها تا سال 2030 از آمریکا پیشی میگیرد به ناسیونالیسم اقتصادی روی آوردهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - رویکردهای بینالمللی از برخورد تا گفتگوی تمدن ها در پرتو جهانی شدن
احمد حکیمی پوربا تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و اضمحلال آن که به اعتباری هم شکست کمونیسم بود و هم شکست تئوری های غربی، دوران جنگ سرد به پایان رسید. از پی آن انگارههای سیاسی و دیدگاههای نظری متعددی در تلاش برای تبیین شرایط متحول و نوین بینالمللی و ناظر بر فرآیند تغییرات جهانی سربرآوردن أکثربا تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و اضمحلال آن که به اعتباری هم شکست کمونیسم بود و هم شکست تئوری های غربی، دوران جنگ سرد به پایان رسید. از پی آن انگارههای سیاسی و دیدگاههای نظری متعددی در تلاش برای تبیین شرایط متحول و نوین بینالمللی و ناظر بر فرآیند تغییرات جهانی سربرآوردند. تحلیل هایی که از وضعیت جدید ارائه می شد، همگی از این نقطه آغاز می گردید که فروپاشی شوروی به معنی پیروزی غرب است. از میان تحلیل های ارائه شده، دو نظریه توجه بیشتری را به خود معطوف کرد: یکی نظریه خوش بینانه فرانسیس فوکویاما بود که جهان آینده را نظامی تک قطبی و تحت سیطره لیبرال دموکراسی غرب می دید و نظریه دوم به هانتینگتون تعلق داشت که معتقد بود دنیای جدید به مرحله ای نایل آمده که در آن نه کشورها و سیاست پردازان، بلکه تمدن ها و فرهنگ سازان نقش آفرینان اصلی خواهند بود. اساس نظریه هانتینگتون بر این است که با پایان یافتن جنگ سرد، دوران نزاع ایدئولوژیک نیز خاتمه می یابد و عصر جدیدی آغاز می شود که مناقشه اصلی میان تمدن هاست. نظریه وی گرچه در مورد بسیاری از مسائل مهم جهان پاسخ گو نبوده، اما در مورد بسیاری از وقایع، نظیر جنگ های داخلی یوگسلاوی، ظهور بنیادگرایی مذهبی، نزاع های داخلی روسیه، تشدید درگیری های تجاری آمریکا و ژاپن و... توانایی چشمگیری از خود نشان داده است. آمریکاییها برای معماری نظم جدید و رهبری بر جهان در دوران پساشوروی تلاشهای زیادی انجام داده و هزینههای زیادی نیز متحمل شدند. ارائه نظریاتی چون نظم نوین بینالملل، پایان تاریخ و یا جنگ تمدنها را میتوان در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار داد. همچنین این مقاله به بررسی وضعیت جهانی پس از جنگ سرد میپردازد. در این بررسی از یک سو به روندهای جهانی در دوران پس از جنگ سرد به ویژه پس از یازده سپتامبر پرداخته شده و از دیگر سو تئوریهای موجود جهت تبیین این وضعیت مورد واکاوی انتقادی قرار گرفته است. واژگان کلیدی: برخورد تمدن ها، هانتینگتون، جهانی شدن، گفتگوی تمدن ها، نظام بینالملل. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - تأثیر حوادث 11سپتامبر بر ارتقاء جایگاه روسیه در نظام بینالملل (2010-2001)
سید محمد طباطبایی راضیه حضرتیحوادث 11سپتامبر منجر به تغییرات عمدهای در محیط امنیت بینالمللی گردیده است، بسیاری این رویداد را حتی مهمتر از پایان جنگ سرد میدانند. حوادث مذکور با ایجاد تغییر و تحول در ساختار نظامبینالملل دولتهای هژمون را به بازتعریف روابط با یکدیگر واداشته است. روابط ایالات متحد أکثرحوادث 11سپتامبر منجر به تغییرات عمدهای در محیط امنیت بینالمللی گردیده است، بسیاری این رویداد را حتی مهمتر از پایان جنگ سرد میدانند. حوادث مذکور با ایجاد تغییر و تحول در ساختار نظامبینالملل دولتهای هژمون را به بازتعریف روابط با یکدیگر واداشته است. روابط ایالات متحده امریکا تحتتأثیر این حوادث با رقیب دوران جنگ سرد خود، روسیه وارد مرحله جدیدی شده است.در این نوشتار سعی میشود بر اساس نظریة رئالیسم تهاجمی، علل همکاری روسیه با ایالات متحدة امریکا در دوران پس از جنگ سرد و سپس نیازهای امنیتی و سیاسی ایالات متحده بعد از حوادث 11سپتامبر و در نهایت تأثیر اینحوادث در جهت ارتقاء و اعتلای جایگاه روسیه در عرصة بینالمللی مورد بررسی و واکاویقرار گیرد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - تبیین دیپلماسی هستهای دولت یازدهم با بهرهگیری از مدل تصمیمگیری روزنا
سید امیر نیاکویی محسن زمانیچکیده با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 گفتمان حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از اصول گرایی عدالتمحور در دولت قبل به آرمانخواهی واقعگرایانه تغییر یافت و بر این اساس دیپلماسی هستهای کشور نیز دچار تحول اساسی شده است. در واقع سیاست هست أکثرچکیده با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 گفتمان حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از اصول گرایی عدالتمحور در دولت قبل به آرمانخواهی واقعگرایانه تغییر یافت و بر این اساس دیپلماسی هستهای کشور نیز دچار تحول اساسی شده است. در واقع سیاست هستهای ایران از حالت تقابلی- تهاجمی در دولت قبل به حالت تفاهمی- تعاملی در دولت جدید تغییر جهت یافته و حل معمای هستهای بهعنوان یکی از طولانیترین و پیچیدهترین مسائل سیاست ایران در سالهای گذشته در صدر اولویتهای کاری دولت یازدهم قرار گرفته است. در این مقاله میخواهیم که عوامل تأثیرگذار بر این دیپلماسی جدید هستهای و حصول برجام را براساس مدل جیمز روزنا بررسی کنیم. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب نظام بینالملل، فرد (شخصیت و اندیشههای رئیس جمهور و تیم مذاکرهکننده) و همچنین جامعه مهمترین عوامل مؤثر بر دستیابی به توافق بوده و این عوامل بیشتر از نقش سازمان بوروکراتیک (حکومت) در رسیدن به این توافق تأثیرگذار بودهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - رویکرد روسیه در قبال نظم امنیتی خاورمیانه (2018-2010)
ماهرخ شهرکی محمد مهدی حسن راجی مهدی طوسیاهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه سبب گردیده تا این منطقه از جایگاه ویژهای در تفکر استراتژیک روسیه برخوردار باشد. ولادیمیر پوتین بهعنوان برجستهترین سیاستمدار در روسیة بعد از فروپاشی شوروی، تمایل خود را برای بازگرداندن روسیه به جایگاه قدرت بزرگ و ساختاری اعلام أکثراهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه سبب گردیده تا این منطقه از جایگاه ویژهای در تفکر استراتژیک روسیه برخوردار باشد. ولادیمیر پوتین بهعنوان برجستهترین سیاستمدار در روسیة بعد از فروپاشی شوروی، تمایل خود را برای بازگرداندن روسیه به جایگاه قدرت بزرگ و ساختاری اعلام نموده و پویشها و بحرانهای منطقهای فرصت مناسبی برای اثبات ادعاهای او میباشد. در این میان، آغاز تحولات بهار عربی از اواخر سال 2010 و ظهور نشانههای گذار در نظم امنیتی منطقهای و بینالمللی بستر مناسبی را بهمنظور ورود مسکو به معادلات قدرت خاورمیانه فراهم نموده است. بر این مبنا، جلوههایی از تغییر و دگرگونی در رویکرد روسیه به نظم امنیتی منطقه خاورمیانه پدیدار شده است. در همین ارتباط، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که فدراسیون روسیه در دورة بعد از بهار عربی چه رویکرد و رهیافتی را در قبال نظم امنیتی خاورمیانه اتخاذ کرده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که رویکرد روسیه در قبال خاورمیانه پس از بهار عربی بر اساس نشانههایی از واقعگرایی روسی از جمله موازنة نرم، روابط متعادل با تمامی کنشگران از جمله ائتلاف تاکتیکی و راهبردی با بازیگران منطقهای و در نهایت، موازنة مستقیم و ایفای نقش متوازنکننده در برابر ایالات متحده امریکا تحقق یافته است. روش پژوهش در این نوشتار توصیفی- تحلیلی بر پایة روش کیفی و روش گردآوری دادهها نیز منابع کتابخانهای و اینترنتی میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسی تطبیقی مفاهیم روابط بینالملل از منظر رئالیسم و مکتب انگلیسی
معصومه غنی لو سیدفرشید جعفری پابندی سعید وثوقیرئالیسم و مکتب انگلیسی جزو مهمترین مکاتب روابط بینالملل در طول تاریخ این رشته بوده و کماکان جایگاه خود را حفظ کرده اند. با توجه به نقش مکاتب در فهم پدیدههای بینالمللی، داشتن تصویر جامع و دقیق نسبت به این مکاتب ضروری مینماید. بر همین اساس در مقاله حاضر با معرفی اجمال أکثررئالیسم و مکتب انگلیسی جزو مهمترین مکاتب روابط بینالملل در طول تاریخ این رشته بوده و کماکان جایگاه خود را حفظ کرده اند. با توجه به نقش مکاتب در فهم پدیدههای بینالمللی، داشتن تصویر جامع و دقیق نسبت به این مکاتب ضروری مینماید. بر همین اساس در مقاله حاضر با معرفی اجمالی رئالیسم و مکتب انگلیسی، چهار مفهوم نظام بینالملل، موازنه قوا، حقوق بینالملل و نهادهای بینالمللی با توجه به اهمیتشان در مطالعات روابط بینالملل به عنوان نمونه انتخاب شده و ضمن بررسی تعریف این دو مکتب از این چهار مفهوم، میزان تطابق آنها مورد سنجش قرار گرفته است. از نتیجه این تطبیق، درجه همپوشانی و سازگاری دو مکتب مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش که روش آن توصیفی-تحلیلی-مقایسهای است، نشان میدهد این دو مکتب، با اندک تفاوت، نگاه تقریباً مشابهی به این چهار مفهوم کلیدی در روابط بینالملل دارند. لذا با وجود دیدگاه رایج نسبت به مکتب انگلیسی به عنوان دیدگاهی میانه، این مکتب هم در هدف و هم در ماهیت با مکتب رئالیسم قرابت بیشتری دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - اهمیت اوراسیای مرکزی در رقابتهای ژئوپلتیکی بین قدرتهای بزرگ
افشین زرگر سینا صیادمقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوال میباشد که چرا منطقه اوراسیای مرکزی در رقابت ژئوپلتیکی میان قدرتهای بزرگ، حائز اهمیت است؟ با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، بسیاری بر این عقیده بودند که دوران نظریات ژئوپلتیک و رقابت قدرتهای بزرگ در اوراسیا، به پایان رسیده است. ا أکثرمقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوال میباشد که چرا منطقه اوراسیای مرکزی در رقابت ژئوپلتیکی میان قدرتهای بزرگ، حائز اهمیت است؟ با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، بسیاری بر این عقیده بودند که دوران نظریات ژئوپلتیک و رقابت قدرتهای بزرگ در اوراسیا، به پایان رسیده است. اما در دهه 1990 و هنگامی که روسیه تضعیف شده، روابط مسالمت آمیز خود را با غرب بهبود میبخشید، غرب نیز در قالب ناتو، مرزهای خود را به سمت شرق و اوراسیای مرکزی گسترش میداد. آغاز سال2000 و حوادث 11 سپتامبر موجب شد که غرب به بهانه مبارزه با تروریسم، نفوذ خود در آسیای مرکزی را بیش از پیش گسترش دهد. روسیه نیز که در حال بازیابی قدرت پیشین بود، این مساله را یک تهدید تلقی مینمود و این آغازی برای تقابل دوباره رقبای دیرینه در اوراسیای مرکزی بود. از طرفی دیگر، خلاء قدرتی که پس از فروپاشی شوروی در اوراسیای مرکزی به وجود آمده بود، توجه بسیاری از قدرتها به این منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک را جلب نمود. این مقاله به بیان رقابت میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با هدف کسب برتریهای ژئوپلتیک در اوراسیای مرکزی میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - نظام بینالملل مدرن و توسعه نقش جهادگرایی تکفیری در جهان عرب
یوسف سیفیجهادگرایی تکفیری یک هویت بینالمللی است که نظام بینالملل مدرن را در سطوح مختلف با چالش مواجه کرده است. ایدئولوژی این نحله از سوی اسلامگرایان عرب تئوریزه شده و عمده نیروهای خود را از جهان عرب تأمین میکند. روند گسترش و تحکیم نظام بینالملل معاصر در جهان عرب با تولد و أکثرجهادگرایی تکفیری یک هویت بینالمللی است که نظام بینالملل مدرن را در سطوح مختلف با چالش مواجه کرده است. ایدئولوژی این نحله از سوی اسلامگرایان عرب تئوریزه شده و عمده نیروهای خود را از جهان عرب تأمین میکند. روند گسترش و تحکیم نظام بینالملل معاصر در جهان عرب با تولد و توسعه جهادگرایی تکفیری در این منطقه از همزمانی برخورداراند. این پژوهش نقش نظام بینالملل در گسترش اسلام سیاسی رادیکال در جوامع عربی را مورد سوال قرار میدهد. پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه نشان میدهد، بحران در ساخت دولت-ملت، بحران هویت، بحرانهای ناشی از مدرنیته و یا زمینههای اجتماعی یا دینی خشونت در جوامع عربی و اسلام، در گرایش جهان عرب به این رادیکالیزم موثر بودهاند. این پژوهش با استفاده از نظریههای سازهانگاری و پسااستعماری نشان میدهد، فهم جهان عرب از نظام بینالملل مدرن که تابعی از تحولات این نظام به حساب میآید در طول یک قرن گذشته با تغییر پارادایم مواجه شده و این تغییر، زمینه را برای نقشآفرینی جهادگرایی تکفیری ایجاد کرده است. در پارادایم جدید نظام بینالملل مدرن متناسب با برداشت اسلام سیاسی، به کلی انکار میشود. این نظام، ساختاری شیطانی علیه اعراب و مسلمانان، تلقی میشود و جهاد علیه آن و همه سرسپردگانش برای اعراب و مسلمانان اولویت دارد. تفاصيل المقالة