کاربست نظریه پیوستگی جیمز روزنا در تحلیل سیاست منطقهگرایی دوره پهلوی دوم
الموضوعات : Iranian Political Researchحسین حسن پور دهنوی 1 , اهورا راهبر 2 , احمد بخشی 3 , علی محمدزاده 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه علوم سیاسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران.
2 - استادیار، گروه علوم سیاسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
3 - دانشیار، گروه علوم سیاسی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
4 - استادیار، گروه علوم سیاسی، واحد شاهرود، دانشگاه آزاد اسلامی، شاهرود، ایران.
الکلمات المفتاحية: منطقهگرایی, پهلوی دوم, سیاست خارجی, نظام بینالملل, نظریه پیوستگی, جیمز روزنا,
ملخص المقالة :
هدف پژوهش حاضر بررسی منطقهگرایی ایران در دوره پهلوی دوم بر اساس رویکرد نظری جیمز روزنا و با استفاده از متغیرهای شخصیت تصمیمگیرنده، نقش، حکومت، جامعه و متغیر نظام بینالملل است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که دو متغیر نظام بینالملل و شخصیت تصمیمگیرنده مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر روند سیاست خارجی و منطقهگرایی ایران در این دوره بودهاند. سیاست منطقهگرایی ایران در دوره پهلوی دوم، همسو با ساختار قدرت در نظام بینالملل و بر اساس خوانش منافع ملی صورت گرفته است. ضمن اینکه ایران در این دوره، متأثر از ساختار نظام دو قطبی و جنگ سرد، همچنین بر اساس روحیات و شخصیت محمدرضا شاه، به عنوان مهمترین فرد در تصمیمگیری و اجرای سیاست خارجی، خواهان کسب برتری و سرکردگی در منطقه بوده است.
