پیشرانهای تحولات سیاست خارجی چین در منطقه امریکای لاتین و کارائیب
الموضوعات :رویا نژادزندیه 1 , مصطفی الماسی 2
1 - دکترای روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی
2 - عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
الکلمات المفتاحية: نظام بینالملل, چین, ژئوپلتیک, ایالات متحده, آمریکای لاتین,
ملخص المقالة :
در نظام بینالملل کنونی ظهور و گسترش قدرت چین به اصلی مهم و غیرقابل انکار تبدیل شده است. از این روست که این قدرت منطقهای پیشین، اکنون در گستره فرامنطقهای و جهانی اقدام به عمل نموده و خود را به عنوان یک قدرت بینالمللی مطرح کرده است. آمریکای لاتین یکی از این مناطق است که چین از چند دهه گذشته حضور رو به رشدی در آن داشته است. این پژوهش درصدد یافتن دلایل حضور چین در این منطقه و پیامدهای ناشی از آن در چارچوب نظریه "رابرت کیگن" است. به این ترتیب، نگارندگان به دنبال راستیآزمایی این فرضیه هستند که "چین در راستای بیشینهسازی قدرت و نیز متوازنسازی ژئوپلیتیکی در برابر ایالات متحده و پاسخی به حضور آن در جنوب شرق آسیا"، آمریکای لاتین را منطقهای مهم در سیاست خارجی خود تعریف نموده است. بر این اساس سه راهبرد اقتصادی، سیاسی و امنیتی-نظامی ذیل این مهم که "قدرتهای جهانی و منطقهای در پی کسب جایگاه و نفوذ هستند"، بررسی میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد هنگامی که یک قدرت در نظام بینالملل مطرح میشود به دنبال بیشینهسازی قدرت و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود از طریق منابع مختلف و ظرفیتهای داخلی و بینالمللی خود خواهد رفت. حضور چین در آمریکای لاتین نیز حول این مهم دیده میشود، از این رو، چین با سیاستی چندمحوره و کاربست قدرت هوشمند، توازنسازی ژئوپلیتیکی، تامین نیازهای اقتصادی و دستیابی به جایگاه یک قدرت جهانی، حضور خود در آمریکای لاتین را ضروری میداند.
_||_