• فهرس المقالات معرفتی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - پرسپکتیو شناختی و استعاره‌های زبانی در معماری معاصر ایران
        علی محمدی علی اصغرزاده
        پرسپکتیو لزوما ابزاری برای ترسیم نیست بلکه برآمده از ادراک و چهارچوبهای شناختی- زبانی است. درواقع در هنرهای تجسمی پیدایش پرسپکتیو با نگرش زبانی انسان با محیط پیرامون پیوند دارد. به لحاط زبانشناختی، پرسپکتیو نوعی طرح‌واره برای انتقال مفاهیم و شکل‌گیری استعاره‌ها در زبان أکثر
        پرسپکتیو لزوما ابزاری برای ترسیم نیست بلکه برآمده از ادراک و چهارچوبهای شناختی- زبانی است. درواقع در هنرهای تجسمی پیدایش پرسپکتیو با نگرش زبانی انسان با محیط پیرامون پیوند دارد. به لحاط زبانشناختی، پرسپکتیو نوعی طرح‌واره برای انتقال مفاهیم و شکل‌گیری استعاره‌ها در زبان محسوب می‌شود زیرا به شکل کنایی پیش‌بینی و دریافت انسان به مقوله زمان را نشان می‌دهد و از نقطه نظر مکانی نیز مشخص‌کننده قاب‌های ارجاع و تعریف انسان از مکان است. بدین‌سان با تغییر قاب‌های ارجاع در زبان، نوع پرسپکتیو هم تغییر می‌کند. در این مقاله به روش کیفی و استدلال منطقی و با استفاده از دانش زبان‌شناسی شناختی در فضای خیالی و دنیای اثیری مینیاتورهای ایرانی و همچنین در فضای شبکه‌ای و بدون برجستگی مجازی به قیاس پرسپکتیو پرداخته شده است. در نهایت جدولی تطبیقی و مدلی دوگانه بدست آمده که می‌تواند الگویی برای ساختار پرسپکتیو در معماری معاصر ایران در عصر مجازی و شبکه‌ای باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تجربه ی دینی و ادراک خدا: نگاهی انتقادی به نظریه ی آلستون
        بابک عباسی
        ویلیام آلستون در کتاب ماندگار ادراک خدا، در مقام عرضه ی نظریه ای در باب معرفت شناسی باوردینی، کوشیده است از این رأی دفاع کند که می توان برخی باورهای دینی را به جهت ابتنایشان بربرخی تجرب ههای دینی معقول و موجه دانست. طبق این نظریه ، آن قسم از تجربه های دینی کهویژگی های پ أکثر
        ویلیام آلستون در کتاب ماندگار ادراک خدا، در مقام عرضه ی نظریه ای در باب معرفت شناسی باوردینی، کوشیده است از این رأی دفاع کند که می توان برخی باورهای دینی را به جهت ابتنایشان بربرخی تجرب ههای دینی معقول و موجه دانست. طبق این نظریه ، آن قسم از تجربه های دینی کهویژگی های پدیدارشناسانه ی ادراک را از خود بروز می دهند صلاحیت آن را دارند که نقش مبنای باوررا ایفا کنند. این مقاله ضمن گزارش و تحلیل مهم ترین نقدهای این قول و هم چنین بررسیپاسخ های آلستون به این نقدها، به ارزیابی مستدل این مباحثه پرداخته و در پ ایان با افزودنملاحظات انتقادی جدید نتیجه گرفته است که آلستون دلایل محکمی برای موجه کردن مدعایخویش اقامه نکرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - ثابت گرایی حساس به زمینه ی فاعل معرفت و زمینه گرایی معرفتی
        احمدرضا همتی مقدم
        زمینه گرایی معرفتی دیدگاهی در معرف تشناسی است که بر مبنای آن محتوای معناشناختیاسنادهای معرفتی نسبت به زمینه اسناددهنده تغییر م یکند. این دیدگاه در مقابل دیدگاه غالب درمعرفت شناسی یعنی ثابت گرایی قرار دارد. معرفت شناسان به طور سنتی معتقدند محتوایمعناشناختی اسنادهای معرفت أکثر
        زمینه گرایی معرفتی دیدگاهی در معرف تشناسی است که بر مبنای آن محتوای معناشناختیاسنادهای معرفتی نسبت به زمینه اسناددهنده تغییر م یکند. این دیدگاه در مقابل دیدگاه غالب درمعرفت شناسی یعنی ثابت گرایی قرار دارد. معرفت شناسان به طور سنتی معتقدند محتوایمعناشناختی اسنادهای معرفتی در هر زمین های ثابت است. به تازگی گروهی از ثاب تگرایان دیدگاهیرا معرفی کرده اند که به ثابت گرایی حساس به زمینه ی فاعل معرفت معروف است. بر مبنای ایندیدگاه محتوای معناشناختی اسنادهای معرفتی در هر زمین های ثابت است، اما ارزش صدقاسنادهای معرفتی نسبت به زمینه ی فاعل معرفت تغییر می کند. اخیراً استفان شیفر از حامیاندیدگاه زمین هگرایی معرفتی انتقاداتی را بر ثاب تگرایی حساس به فاعل معرفت، وارد کرده است. دراین مقاله از دیدگاه ثابت گرایی حساس به زمینه ی فاعل معرفت در برابر انتقادهای شیفر دفاعمی کنم و استدلال م یکنم که انتقادهای او ردی بر این دیدگاه نیست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تبیین ضرورت‌های سه‌گانة انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی
        عبدالله صلواتی فاطمه کوکرم
        شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقۀ اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت های سه گانة انسان کامل از دیدگاه ابن عر أکثر
        شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقۀ اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت های سه گانة انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند. پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می‌گیرد و توجه ویژة ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می دانند که در میان آن ها انسان جامع جمیع همۀ اسمای الهی است. ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطۀ حق، انسان کامل و عالم می‌پردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیک‌ترین تجلی به خدا محسوب می شود و می گوید انسان کامل واسطۀ فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولیّ خدا را کسی می داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان ها از او تبعیت می کنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالباً محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداخته اند و هر یک از ضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - بررسی کیفیت معرفتی در مکاشفات روزبهان و مقایسه آ با تجربه دینی از دیدگاه ویلیام جیمز
        فرهاد فرضی عبدالرضا مظاهری انشاءالله رحمتی
        چکیده: در عرفان اسلامی – مکاشفه مساله مهم و مورد توجه خاص و ویژه ای بوده و هست زمانی که عارف بر اثر تهذیب نفس و ریاضتی که از سوی مرشد و پیر به اوالقا می شود و به حالات و مقاماتی دست یافت در واقع واحد مکاشفاتی شده است. کشف و شهود در عرفان به معنای اطلاع بر معنای غی أکثر
        چکیده: در عرفان اسلامی – مکاشفه مساله مهم و مورد توجه خاص و ویژه ای بوده و هست زمانی که عارف بر اثر تهذیب نفس و ریاضتی که از سوی مرشد و پیر به اوالقا می شود و به حالات و مقاماتی دست یافت در واقع واحد مکاشفاتی شده است. کشف و شهود در عرفان به معنای اطلاع بر معنای غیبی و امور حقیقی است که در ماورای حجاب است، از روی وجود وجدان آن‌ها به گونه‌ای که مکاشف متحقق به حقیقت مکشوف گردد یعنی همان مقام حق الیقین و یا از روی شهود و رؤیت که همان مقام عین الیقین است.از مسائل مهم در فلسفه عرفان، شناخت تجربه عینی است. تجربه دینی مواجهه درونی و شهودی با امر قدسی است. ویلیام جیمز معتقد است که احساسات، ثابت‌ترین و بنیادی‌ترین عناصر هستند. در نگاه او تجربه دینی، تجربه‌ای است که فاعل، آن را دینی می‌فهمد. ویژگی‌های تجربه‌ دینی، براساس نظریۀ ویلیام جیمز عبارتند از: توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی این تحقیق به بررسی یکی از مهم ترین این ویژگی ها یعنی کیفیت معرفتی در مکاشفات روزبهان و مقایسه آن با تجربه دینی از نگاه ویلیام جیمز خواهد پرداخت.روش تحقیق: روش این مطالعه توصیفی- تحلیلی می‌باشد و روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه‌ای است و از کتاب، مقاله، نرم‌افزار استفاده شد. همچنین ابزارگردآوری اطلاعات فیش‌برداری می‌باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - تاملی در موضوعیّتِ مناقشه‌ی «نظری»/«کاربردی» میان اصحابِ علوم سیاسی در ایران با التفات به حوزه‌ی «اندیشه‌ی سیاسی»
        شروین مقیمی زنجانی
        اگر نگوییم مهمترین، اما بدون تردید یکی از مهمترین مناقشه‌ها میان اصحاب علوم سیاسی در ایران، مناقشه بر سر کاربردیکردنِ آن است. اندیشه‌ی سیاسی، یا دقیق‌تر بگوییم، تاریخِ اندیشه‌ی سیاسی در این میان، از دیدِ حامیانِ کاربردی‌کردنِ علوم سیاسی، متهمِ ردیفِ اول است، زیرا به زعم أکثر
        اگر نگوییم مهمترین، اما بدون تردید یکی از مهمترین مناقشه‌ها میان اصحاب علوم سیاسی در ایران، مناقشه بر سر کاربردیکردنِ آن است. اندیشه‌ی سیاسی، یا دقیق‌تر بگوییم، تاریخِ اندیشه‌ی سیاسی در این میان، از دیدِ حامیانِ کاربردی‌کردنِ علوم سیاسی، متهمِ ردیفِ اول است، زیرا به زعمِ آنان، ماهیتِ اساساً نظریِ این حوزه است که با تسلط بر عرصه‌ی آموزش و پژوهشِ علوم سیاسی، راه را بر کاربردیکردنِ این علوم بسته است. از سوی مقابل، اصحاب اندیشه‌ی سیاسی، در بیرون و در مقامِ نمایندگانِ انتصابیِ ساحتِ نظری،در عینِ دفاع از آن به طُرُقِ گوناگون، در درون، به واسطه‌ی عدمِ پیوندِ کوششِ نظری‌شان با واقعیتِ موثّر و عملیِ عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی در ایران، با وجدانی مُعذب دست و پنجه نرم می‌کنند. کوشش ما در این مقاله، نشان‌دادنِ بلاموضوع‌بودنِ معرفتیِ این مناقشه، و موضوعیتِ آن از حیثِ ساختارهای سیاسی و اجتماعی در ایرانِ معاصر است. برای این کار، نخست در یک معنای عام، نشان خواهیم داد که علم سیاست در معنای جدید آن، یعنی به عنوان یکی از نتایجِ بلافصلِ فلسفه‌ی سیاسی مدرن، اساساً در نفیِ ارزشِ فعالیتِ نظری به ما هو نظری، ممکن گشت. به عبارت دیگر، علم سیاست جدید، نه صرفاً محصولِ کوشش برای تدوین یک دانشِ سیاسیِ موثّر و قابل‌تحقق از حیثِ عملی، بلکه بالاتر از آن محصول کوشش برای عملی‌‌کردنِ خود فلسفه بود. بنابراین مناقشه‌ی نظری/کاربردی در علوم سیاسی میانِ اصحابِ ایرانیِ آن، از حیثِ مبانیِ معرفتیِ علم سیاست جدید، بلاموضوع است. اما فهمِ این مناقشه‌ی واقعی، مستلزمِ بحثی در معنای اخصِ کلمه، یعنی وضعِ علوم سیاسی در ایرانِ معاصر است، نه علم سیاست جدید در معنای عام آن. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که مناقشه‌ی مزبور، فرعِ بر بی‌جایگاه‌بودنِ علمِ سیاست جدید در ایران، به لحاظِ ساختارهای سیاسی و اجتماعی است و بسط و گسترشِ کَمّیِ آموزش و پژوهش در این رشته از زمانِ تاسیس مدرسه‌ی علوم سیاسی تا کنون، کمکی به علوم سیاسی (اعمِ از شاخه‌های نظری و عملیِ آن)، برای یافتنِ جایگاه‌اش در ساختار سیاسی و اجتماعی نکرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - A Comparative Analysis of Epistemic and Root Modality in Two selected English Books in the Field of Applied Linguistics Written by English Native and Iranian Non-native Writers
        مینو شاه محمدی ناصر غفوری
        Academic discourse has always been the focus of many linguists, especially those who have been involved with English for Academic Purposes (EAP) and discourse analysis. Persuasion, as part of rhetorical structure of academic writing, is partly achieved by employing moda أکثر
        Academic discourse has always been the focus of many linguists, especially those who have been involved with English for Academic Purposes (EAP) and discourse analysis. Persuasion, as part of rhetorical structure of academic writing, is partly achieved by employing modality markers. Adopting a descriptive design, the present study was carried out to compare the use of modality markers in terms of frequency and their categorical distribution in two academic books, written in English, in the field of Applied Linguistics by native English and non-native Iranian authors. Quirk, Greenbaum, Leech, and Svartvik’s (1985) model of modality was employed as an analytical framework to identify the type of modal verbs. The frequency of different types of modal verbs was calculated per 100000 words and the significance of difference in their distribution was checked through Chi-square nonparametric inferential statistics. The results of the statistical analyses did not show any significant difference in the overall distribution of modality (both epistemic and root) markers. However, significant differences were observed in the categorical distributions of modal verbs in two corpora. The results were attributed to the non-native writers’ lack of awareness of the conventional rules of English rhetoric, and the lack of explicit instruction in this field. The findings could offer pedagogical implications for those involved in syllabus design and materials development in general and English writing courses in particular. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - ارزیابی مؤلفه‌های ارزشی معماری مسکن مطلوب بر اساس نظام معرفتی اسلام (نمونه موردی: خانه‌های معاصر ارومیه)
        ابراهیم ثمین شریفی میاوقی معصومه یعقوبی سنقرچی مسعود حق‌لسان
        با توجه به نیازِ به مسکن در دهه های اخیر به عنوان یکی از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای انسان و از طرفی در راستای سیاست های کلان کشور و با توجه به اهمیت خانه در دین مبین اسلام؛ بدین روی، تأکید بر اصول طراحی معماری مسکن طبق نظام معرفتی اسلام یک امر مهم و ضروری برای دس أکثر
        با توجه به نیازِ به مسکن در دهه های اخیر به عنوان یکی از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای انسان و از طرفی در راستای سیاست های کلان کشور و با توجه به اهمیت خانه در دین مبین اسلام؛ بدین روی، تأکید بر اصول طراحی معماری مسکن طبق نظام معرفتی اسلام یک امر مهم و ضروری برای دست‌یابی به کیفیت مطلوب سکونت به نظر می رسد. از این‌رو، هدف از پژوهش حاضر، دستیابی به اصول طراحی معماری مسکن مطلوب در راستای مؤلفه های ارزشی لازمان و لامکان اسلامی می‌باشد. بنابراین این پژوهش با روش تحقیق ترکیبی و در دو گام اصلی صورت خواهد گرفت. در گام اول با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به کمک منابع درجه اول دینی (قرآن مجید)، به استخراج مفاهیم دینی و سپس تخصصی کردن مفاهیم، مطابق با مبانی نظری پژوهش خواهد پرداخت. در گام دوم به ارزشیابی و اولویت بندی شاخص های ارائه شده در مدل تحلیلی از نظر خبرگان و ارزشیابی همان شاخص ها در نمونه های موردی با تکنیک سلسله مراتب فازی (AHP) خواهد پرداخت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که الگوهای معماری منتج شده از مفاهیم و آموزه های قرآنی را می توان در دو حیطه مؤلفه های معماری عملکردی و کالبدی در مسکن اسلامی طبقه بندی کرد. که از نظر خبرگان، زیرمؤلفه "مکان یابی" و "هندسه" با وزن‌های 217/0 و 275/0 به ترتیب در مؤلفه عملکردی و کالبدی دارای بیشترین ضریب اهمیت می باشند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - تأثیر ترکیبی رهبری تحول آفرین و انگیزه معرفتی بر رفتارهای تحقیرآمیز و انحرافی
        صدیقه طوطیان اصفهانی مریم مشایخی کیا
        هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر ترکیبی رهبری تحول آفرین و انگیزه معرفتی بر رفتارهای تحقیرآمیز و انحرافی (مورد مطالعه: حوزه ستادی وزارت نیرو) است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان کارمندان حوزه ستادی وزارت نیرو هستند که تعداد آنها، 500 نفر می‌باشد. به منظور نمونه‌گیری در ای أکثر
        هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر ترکیبی رهبری تحول آفرین و انگیزه معرفتی بر رفتارهای تحقیرآمیز و انحرافی (مورد مطالعه: حوزه ستادی وزارت نیرو) است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان کارمندان حوزه ستادی وزارت نیرو هستند که تعداد آنها، 500 نفر می‌باشد. به منظور نمونه‌گیری در این پژوهش از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شده است و تعداد نمونه این پژوهش طبق جدول مورگان، 217 نفر می‌باشد. در این پژوهش برای سنجش متغیر رهبری تحول آفرین از پرسشنامه باس و آوولیو (2000) با12گویه، برای سنجش متغیر انگیزه معرفتی از پرسشنامه نوبرگ و نیوزوم (1993) با 12 گویه، برای سنجش رفتار تحقیرآمیز از پرسشنامه زون و تلگن (1982) با 3 گویه، برای سنجش رفتار انحرافی از پرسشنامه‌های واتسون و دوست (1969)؛ هو و شی (2015) و بیورکویست و همکاران (1992) دارای 2 بعد (اجتناب از تعامل و پرخاشگری غیرمستقیم) و 15 گویه استفاده شده است. این تحقیق از نظر روش از نوع توصیفی- پیمایشی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی ارائه شده است. در بخش توصیفی، اطلاعات جامعه شناختی مربوط به نمونه پژوهش بیان شده است و در بخش آمار استنباطی با توجه به توزیع غیرنرمال داده‌ها، برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار پی‌ال‌اس استفاده شده است. نتیجه حاصل از فرضیه‌های پژوهش نشان داد که: رهبری تحول افرین با نقش تعدیل گر انگیزه معرفتی بر اجتناب از تعامل تأثیر دارد. رهبری تحول افرین با نقش میانجی‌گر تحقیر بر اجتناب از تعامل تاثیر دارد. رهبری تحول افرین بر اجتناب از تعامل تاثیر دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - کارکردهای معرفتی و احساسی قلب در مثنوی مولوی و مخزن الاسرار نظامی
        فاطمه احمدی معصومه صادقی
        قلب یکی از مهم ترین و اصلی ترین پدیده های مفهومی در ادبیات عرفانی و اصل و حقیقت انسانی است که تمام مراتب و شئونات انسانی از آن نشات می گیرد. این پژوهش بر آن است به روش توصیفی - تحلیلی با نگاهی تطبیقی به شعر دو شاعر نامی ایران، مولوی و نظامی در مثنوی و مخزن الاسرار به کا أکثر
        قلب یکی از مهم ترین و اصلی ترین پدیده های مفهومی در ادبیات عرفانی و اصل و حقیقت انسانی است که تمام مراتب و شئونات انسانی از آن نشات می گیرد. این پژوهش بر آن است به روش توصیفی - تحلیلی با نگاهی تطبیقی به شعر دو شاعر نامی ایران، مولوی و نظامی در مثنوی و مخزن الاسرار به کارکردهای معرفتی و احساسی قلب بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق آن دو را تبیین نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که هر دو شاعر در بحث قلب که حقیقت وجود انسان است، از امام محمد غزالی متاثر شده اند. مولوی و نظامی در بیان کارکرد معرفتی قلب به بحث یقین پرداخته اند. مولوی یقین را تا مرحلۀ حق الیقین مطرح کرده اما نظامی یقین را در مرحلۀ علم الیقین ذکر کرده است. در کارکردهای احساسی هر دو شاعر به بحث حزن، تبتل، زهد و عشق پرداخته اند، اما در مثنوی منازلی همچون غیرت، قبض و بسط و حیرت نیز مطرح شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - تبیین سازگارترین الگو از تشکیک وجود صدرایی با مبانی معرفتی ملاصدرا بر اساس نظریه داده بنیاد (گرندد تئوریGrounded Theory)
        زهره زارعی قدرت الله قربانی رسول رسولی پور محمد سعیدی مهر
        چکیدهتشکیک وجود به عنوان یکی از اصول مبنایی متافیزیک صدرایی در تنقیح و تبیین ساختار حکمت متعالیه نقش بسزایی داشته و لوازم و نتایجی را در حوزه وجودشناسی و معرفت شناسی به بار می آورد.با توجه به اینکه تلقی های متفاوتی از تشکیک در حکمت متعالیه موجود است و الگوهای تصوری متفا أکثر
        چکیدهتشکیک وجود به عنوان یکی از اصول مبنایی متافیزیک صدرایی در تنقیح و تبیین ساختار حکمت متعالیه نقش بسزایی داشته و لوازم و نتایجی را در حوزه وجودشناسی و معرفت شناسی به بار می آورد.با توجه به اینکه تلقی های متفاوتی از تشکیک در حکمت متعالیه موجود است و الگوهای تصوری متفاوتی از آن قابل ترسیم است که در صورت انتساب هریک از آن ها به ملاصدرا، دیدگاه های معرفت شناختی وی تحت تاثیر قرار می گیرد، هدف از نوشتار حاضر که ماهیت بنیادی دارد، تبیین سازگارترین الگو از تشکیک وجود صدرایی با مبانی معرفتی او بر پایه روش گرندد تئوری است. روش شناسی حاکم بر متن، ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد و ضمن استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مصاحبه با چند کارشناس خِبره، عوامل زمینه ای، علی، مداخله گر و پیامدهای معرفتی دو الگو طرح و بررسی شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش گرندد تئوری کدگذاری و تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی تشکیک در مراتب و الگوی تشکیک در مظاهر، ضمن تفاوت هایی در عوامل زمینه ای، علی و مداخله گر، لوازم و نتایج معرفتی یکسانی دارند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - محافظه‌کاری پدیداری در توجیه معرفتی
        محمدعلی پودینه
        یکی از مهمترین دیدگاه‌های توجیه معرفتی در معرفت‌شناسی معاصر، دیدگاه محافظه‌کاری پدیداری است. بنابر این دیدگاه در توجیه، اگر به نظر شناسا برسد که یک گزاره صادق است، آنگاه وی در بادی نظر در باور به آن گزاره موجه است؛ از این رو، بنابر معتقدین به این دیدگاه در توجیه، اگر به أکثر
        یکی از مهمترین دیدگاه‌های توجیه معرفتی در معرفت‌شناسی معاصر، دیدگاه محافظه‌کاری پدیداری است. بنابر این دیدگاه در توجیه، اگر به نظر شناسا برسد که یک گزاره صادق است، آنگاه وی در بادی نظر در باور به آن گزاره موجه است؛ از این رو، بنابر معتقدین به این دیدگاه در توجیه، اگر به نظرم صادق برسد که امروز واکسن کووید-19 زدم، من واجد توجیه برای باور به این گزاره که امروز واکسن کووید-19 زدم هستم. معتقدین به دیدگاه محافظه‌کاری پدیداری مدعی اند که این دیدگاه نظریه‌ی کاملی در توجیه معرفتی است و نتایج شهودی درستی در اقسام مختلف باور نیز در اختیار می‌گذارد. در این مقاله به تبیین، تقریر و ارزیابیِ این دیدگاه در توجیه معرفتی می‌پردازیم. نخست دیدگاه‌های مختلف در چیستی به‌ نظر رسیدن را بیان و ارزیابی می‌کنیم و سپس تقریری از دیدگاه محافظه‌کاری پدیداری را ارائه خواهیم داد. در ضمنِ تقریر و سنجشِ مشکلات این دیدگاه، به این نتیجه می‌رسیم که این دیدگاه نه شرط لازم برای توجیه است و نه شرط کافی؛ از این رو، می‌توانیم مدعی شویم که این دیدگاه نمی‌تواند دیدگاهِ قابل قبولی برای توجیهِ معرفتیِ باورهای شناسا تلقی شود.( این دیدگاه به نحو مفصل در این مقاله بررسی، ارزیابی و نقد شده است) تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - لاک و مسألۀ معیار
        محمد حسین اسفندیاری
        در ادبیات مربوط به مسألۀ معیار جان لاک را روش گرا معرفی می کنند: کسی که معیار معرفت را بر مصادیق آن مقدم دانسته و باور دارد بر اساس معیار معرفت می توان مصادیقی را از آن یافت. با این حال، هیچ تحقیق مستقلی در اثبات این اسناد صورت نگرفته است. این یعنی، مستقلاً استدلال ها و أکثر
        در ادبیات مربوط به مسألۀ معیار جان لاک را روش گرا معرفی می کنند: کسی که معیار معرفت را بر مصادیق آن مقدم دانسته و باور دارد بر اساس معیار معرفت می توان مصادیقی را از آن یافت. با این حال، هیچ تحقیق مستقلی در اثبات این اسناد صورت نگرفته است. این یعنی، مستقلاً استدلال ها و شواهدی که مؤید روش گرایی لاک است، ارائه و بررسی نشده اند. مقالۀ پیش رو به همین امر توجه دارد. از این‌رو، نویسنده پس از بررسی اجمالی مسألۀ معیار و پیشینۀ آن، دلایل و شواهدی له روش گرا بودنِ لاک ارائه می‌کند که عبارتند از استدلال بر پایۀ انکار معرفت فطری (NIKA)، استدلال بر پایۀ لوح سفید (TRA) و استدلال بر پایۀ ردّ اقتدارگرایی معرفتی. سپس، از چند و چون روش گرایی او و در واقع، نوع نگاه لاک به معیار معرفت بحث می شود. در ضمن این بحث، بررسی می شود که آیا لاک معیار معرفت را ناظر به حصول معرفت می داند یا توجیه. سپس، از این سخن می گوییم که چنان چه معیار معرفت در نظر لاک ناظر به حصول معرفت باشد، آیا باید معرفت شناسی او را طبیعی شده قلمداد کرد؛ و اگر بله، بحث از تقدم معیار معرفت بر مصادیق آن، که بحثی هنجاری ست، چه جایگاهی نزد لاک دارد. تفاصيل المقالة