امروزه روند پیشرفت و توسعه فناوری و تاثیر آن بر رسانههای جمعی بسیار پرسرعت است. تغییرات حاصل از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، در جوامع بشری بگونهای است که جهان امروز به سرعت در حال تبدیل شدن به یک جامعه اطلاعاتی است. هدف مقاله حاضر شناسایی و اولویتگذاری فناوریه أکثر
امروزه روند پیشرفت و توسعه فناوری و تاثیر آن بر رسانههای جمعی بسیار پرسرعت است. تغییرات حاصل از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، در جوامع بشری بگونهای است که جهان امروز به سرعت در حال تبدیل شدن به یک جامعه اطلاعاتی است. هدف مقاله حاضر شناسایی و اولویتگذاری فناوریهای کلیدی اطلاعات و ارتباطاتی است که در حوزه انتشار محتوا برای صداوسیما کاربردی خواهد بود. پس از شناسایی فناوریها، با استفاده از روش فناوریهای کلیدی بهعنوان یکی از روشهای مرسوم اولویتگذاری در آیندهپژوهی و به کمک ماتریس جذابیت-امکانپذیری، پرسشنامهای تهیه و در اختیار 20 نفر از خبرگان تحقیق قرار گرفت که برای امکانپذیری و جذابیت این فناوریها اعدادی از یک تا پنج مشخص کنند. سپس میانگین هندسی اعداد مربوط به امکانپذیری و جذابیت پس از وزندهی محاسبه و اولویتگذاری فناوریهای مورد نظر بر آن اساس صورت گرفت. فناوریهایی مانند تلویزیون هایبرید، تلویزیون اجتماعی، تلویزیون تعاملی موبایل، نسل پنجم ارتباطات همراه که پلتفرمهای پخش همگانی و پهن باند را در کنار هم قرار میدهند، به عنوان فناوریهای با امکانپذیری و اولویت بالا شناسایی شدند. اغلب این فناوریها کاربر را در استفاده از وسیله ارتباطی محدود نکرده و به کاربر این اجازه را میدهند که در هر زمان و مکان از آنها استفاده کند. علاوه بر آن فرصت بسیار خوبی در اختیار ارائهدهندگان سرویس قرار میدهند تا به راحتی سرویسهای متنوع را در بسترهای مختلف در اختیار کاربران و مخاطبان گذارند.
تفاصيل المقالة
سازمانها برای حفظ و دستیابی به رشد و توسعه در عصر حاضر بایستی، رسالت و چشم انداز سازمانی خود را مشخص نمایند تا به هدف نهایی سازمانی برسند. شبکه آموزش که به نوبه خود جزو سازمانهای رسانهای محسوب میشود و از مسئولیت اجتماعی خاصی نسبت به سایر رسانهها برخوردار هست و برای أکثر
سازمانها برای حفظ و دستیابی به رشد و توسعه در عصر حاضر بایستی، رسالت و چشم انداز سازمانی خود را مشخص نمایند تا به هدف نهایی سازمانی برسند. شبکه آموزش که به نوبه خود جزو سازمانهای رسانهای محسوب میشود و از مسئولیت اجتماعی خاصی نسبت به سایر رسانهها برخوردار هست و برای رسیدن به اهداف عالی خود نیازمند برنامهریزی راهبردی متناسب با شرایط محیطی و رسالتش هست. هدف این مقاله تدوین مأموریت و چشم انداز سازمانی شبکه آموزش سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین مرحله برنامه راهبردی هست. برای رسیدن به این هدف افرادی که در حوزهی رسانه و مدیریت آموزشی هم خبرگی آکادمیک و هم خبرگی تجربی داشتند، برگزیده شدند و با آنها مصاحبه عمیق صورت پذیرفت. با تجزیه و تحلیل این مصاحبهها به روش مقوله بندی و کدگذاری ابتدا تعداد240 جمله معنادار شکل گرفت. سپس با کدگذاری مجدد آنها، به 120 جمله معنادار و مرتبط باهدف پژوهش تقلیل یافتند و در نهایت با بررسی این جملات و معانی آنها اجزاء بیانیه مأموریت در قالب 11 مقوله واجزاء بیانیه چشم انداز در قالب 3 مقوله بیانشده تقسیم شدند. که بر اساس آنها بیانیه مأموریت و چشم انداز شبکه آموزش تدوین شدند. واژگان کلیدی: چشمانداز، شبکه آموزش، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، کدگذاری و مقوله بندی، مأموریت
تفاصيل المقالة
هدف اصلی این پژوهش ارائه راهکارهای اجرایی به عوامل اعتماد ساز در اخبار سیما به منظور افزایش اعتماد مخاطبان است. برای این منظور پژوهشگران ضمن مطالعه حوزههای مرتبط به یک دیدگاه کلی نسبت به موضوع پژوهش دست یافتند. در ادامه برای پاسخ به سؤال اصلی پژوهش با 15 نفر از خبرگان أکثر
هدف اصلی این پژوهش ارائه راهکارهای اجرایی به عوامل اعتماد ساز در اخبار سیما به منظور افزایش اعتماد مخاطبان است. برای این منظور پژوهشگران ضمن مطالعه حوزههای مرتبط به یک دیدگاه کلی نسبت به موضوع پژوهش دست یافتند. در ادامه برای پاسخ به سؤال اصلی پژوهش با 15 نفر از خبرگان حوزه خبر و رسانه مصاحبه به صورت عمیق به عمل آمد که درنتیجه آن، 8 عامل اصلی اعتماد ساز شناسایی و در دو حوزه محتوایی- ساختاری و شکلی طبقهبندی شد. در حوزه محتوایی و ساختاری میتوان به سرعت، دقت، صحت، بیطرفی، جامعیت، توجه به نیاز مخاطب و مدیریت و مالکیت اشاره کرد که خود منجر به استخراج 43 راهکار اجرایی شد .ازجمله مهمترین آنها میتوان به مانیتورینگ شبکههای اجتماعی، استفاده از جامعه شناسان مطرح در اتاق فکر رسانه ملی، نقد درونی از خود، پرداخت به حقیقت بهجای واقعیت، کاهش خطوط قرمز سازمان و نیازسنجی مخاطب بر اساس ارزشهای خبری اشاره کرد. در حوزه عوامل شکلی نیز 12 راهکار اجرایی حاصل شد که ازجمله مهمترین آنها میتوان به استفاده از گویندههای شبکههای استانی بهصورت متناوب دراخباربخشهای خبری سراسری، تقلیدی عمل نکردن، استفاده از نیروهای خلاق و نوآور، باز بودن فضای خلاقیت و نوآوری و آزادی گویندگان در ارتباطات غیرکلامی اشاره کرد.
تفاصيل المقالة
در جهان پستمدرن، مسائل از طریق رسانه ها و سلطۀ رمزهای آنها به صورت واقعیت یا فراواقعیت ارائه میشود و نسخههای بازنمایی شده از واقعیت به زیست جهان کنونی بشر رسوخ میکند. هدف اصلی این پژوهش، خوانشی بر نحوۀ بازنمایی پدیدۀ کرونا در کانالهای تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، بی أکثر
در جهان پستمدرن، مسائل از طریق رسانه ها و سلطۀ رمزهای آنها به صورت واقعیت یا فراواقعیت ارائه میشود و نسخههای بازنمایی شده از واقعیت به زیست جهان کنونی بشر رسوخ میکند. هدف اصلی این پژوهش، خوانشی بر نحوۀ بازنمایی پدیدۀ کرونا در کانالهای تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، بیبی-سی فارسی و ایراناینترنشنال در دوران شیوع ویروس کروناست. رسانههای فوق در شرایط بحرانی فعلی کرونا بر اساس گفتمان خبری منحصر بهخود، پدیدۀ کرونا و مسائل مبتلابه را بازنمایی میکنند. روش تحلیل پژوهش حاضر ناظر به پیادهسازی تکنیک تحلیل تصویر است تا دلالتهای معنایی گوناگون از نماهای منتخب استخراج گردد. در همین راستا برای تفسیر ایماژهای کرونایی کانالهای تلگرامیِ رسانههای مذکور با سه رویکرد نشانهشناختی پیرس، بارت و چندلر مبادرت شده است. رویکرد انتشار اخبار کرونا در تلگرام خبرگزاری صداوسیمای جمهوری ایران چارچوب اقتدار پزشکان و همراهسازی مردم بوده است. کانال تلگرام بی بی سی فارسی از کرونا به عنوان ابزار تشدید اختلافات بین مردم و حکومت و ایجاد تنش در جامعۀ ایران استفاده کرده و همچنین به چارچوب تسری وحشت بین عموم متوسل شده است. در این میان شبکۀ خبری نوپای ایراناینترنشنال با اهداف بزرگنمایی پدیدۀ بحران و تخفیف معنا در دین برای جهتدهی به افکار عمومی در جامعۀ ایران در راستای مقاصد مالکان و سیاستگذاری رسانهای خود در پیامرسان موبایلی تلگرام، برنامههای خبری مرتبط با کرونا تهیه و منتشر میکند.
تفاصيل المقالة
رسانهها بهعنوان سازمانهای ارتباطی بینیاز از نظامهای نظارت و ارزیابی نسبت به ارزشهای دینی نیستند؛چه این که هر رسانهای بدون در نظر گرفتن دستاوردها و آگاهی از تأثیرات برنامههایش نمیتواند بر عملکردش اشراف و از صحت آن اطمینان داشته باشد؛ به عبارتی یک سازمان موفق بدو أکثر
رسانهها بهعنوان سازمانهای ارتباطی بینیاز از نظامهای نظارت و ارزیابی نسبت به ارزشهای دینی نیستند؛چه این که هر رسانهای بدون در نظر گرفتن دستاوردها و آگاهی از تأثیرات برنامههایش نمیتواند بر عملکردش اشراف و از صحت آن اطمینان داشته باشد؛ به عبارتی یک سازمان موفق بدون توجه به موفقیتها و شکستها و حرکت به سمت اصلاح اشکالات، راه تکامل و پیشرفت را نخواهد پیمود و این در حالی است که رسانهها با عملکردی وسیع و مخاطبانی گسترده به وجود چنین نظام نظارتی بیش از سایر نهادها احتیاج دارند؛ بهویژه که ما در کشوری زندگی میکنیم که نام مقدس (جمهوری اسلامی) را همراه خود داد؛ از همین رو رسانههای جمعی خصوصاً رسانههای تصویری نیز با توجه به نقش ممتاز خود در شکلدهی افکار عمومی و قدرت فرهنگسازی بایستی همواره و از جمیع ابعاد بر ابعاد دینی و ترویج دین خود نظارت کنند. به همین منظور از اساتید و کارشناسان مختلف، با استفاده از پرسشنامه سؤالاتی به منظور آنچه بیان شد، پرسیده شد.
تفاصيل المقالة
با توجه به سیر تحولات در دنیا و گذر از جامعة اطلاعاتی و ورود به عصر جامعـة دانـایی، افـزایش سـوادرسانه ای کارکنان با ابعاد یادگیری از جمله الزامات سازمان های رسانه ای برای تحقق جامعة دانایی محور است. در این راستا مدیریت دانایی پدید آمده و این پرسش مطرح شده که سازمان یاد أکثر
با توجه به سیر تحولات در دنیا و گذر از جامعة اطلاعاتی و ورود به عصر جامعـة دانـایی، افـزایش سـوادرسانه ای کارکنان با ابعاد یادگیری از جمله الزامات سازمان های رسانه ای برای تحقق جامعة دانایی محور است. در این راستا مدیریت دانایی پدید آمده و این پرسش مطرح شده که سازمان یادگیرنده چه سازمانی و دارای چه ویژگیهایی است. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت دانایی و سواد رسانهای مبتنی بر ابعاد یادگیری در سازمانهای رسانهای (شبکه 4 سیما) با کنترل ابعاد یادگیری در سازمان به صورت میدانی به روش پیمایشی با تجزیه تحلیل توصیفی از نوع همبستگی تبیین آن انجام شد. نمونه آماری این تحقیق 162 نفر از کارکنان شبکه 4 بودهاند. این نمونه با روش تصادفی به صورت سیستماتیک از فهرست کارکنان شاغل در این شبکه انتخاب شدهاند. پرسشنامههای مورد استفاده تلفیقی از پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته در سه مولفه عنوان پژوهش بوده است. مؤلفههای مورد بررسی مدیریت دانایی، سواد رسانهای و یادگیری سازمانی است؛ پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مؤلفههای ذکر شده مقدار 9218/0به دست آمده است. داده ها بااستفاده از روش های آمارتوصیفی و استنباطی موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند.مؤلفههای مدیریت دانایی، سواد رسانهای با کنترل یادگیری سازمانی در رسانه ملی رابطه معنیداری در سطح 1درصد وجود دارد. بین مدیریت دانایی و سواد رسانهای رابطه مستقیم ومعنیداری وجوددارد؛ به گونهای که کاربرد مدیریت دانایی در رسانه ملی سبب افزایش سواد رسانهای با توجه به ابعاد یادگیری سازمانی، درسازمان صدا و سیما شده است.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف پژوهش: در چند دهه اخیر نقش سازمانهای رسانهای بیشتر و پررنگتر شده است و این امر باعث شده است که این سازمانها از ابعاد مختلف مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرند. یکی از این ابعاد بعد مدیریتی و اثربخشی این سازمانها است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبر أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: در چند دهه اخیر نقش سازمانهای رسانهای بیشتر و پررنگتر شده است و این امر باعث شده است که این سازمانها از ابعاد مختلف مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرند. یکی از این ابعاد بعد مدیریتی و اثربخشی این سازمانها است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری تحولگرا و اثربخشی سازمانی در سازمان صدا و سیما در تهران به روش پیمایشی انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی- تحلیلی و روش آن پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش 400 نفر از کارکنان 7 معاونت سیما، صدا، خبر، پشتیبانی، آموزش، پژوهش و برنامهریزی و فنی در تهران بودهاند. این نمونه با روش تصادفی طبقهای در این معاونتها انتخاب شدهاند. داده از طریق پرسشنامه استاندارد سبک رهبری تحولگرا (سؤال 20) و پرسشنامه اثربخشی سازمانی (سؤال 28) گرداوری شده است. پایایی این پرسشنامهها با آلفای کرونباخ محاسبه شده برای پرسشنامه سبک رهبری تحولگرا 90/0 و پرسشنامه اثربخشی سازمانی 91/0 به تأیید رسیده است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSSنسخه 26 انجام شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین مؤلفههای سبک رهبری تحولگرا و اثربخشی سازمانی در سازمان صدا و سیما رابطه معنیداری در سطح 1درصد (01/0>(000/0p=) وجود دارد. به طور کلی بین شاخص سبک رهبری تحولگرا و اثربخشی آن در سازمان صدا و سیما رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش، سبک رهبری تحولگرا رابطهای قوی و مثبتی با میزان اثربخشی سازمانی دارد، بدین معنا که بکارگیری سبک رهبری تحولگرا در سازمان صدا و سیما منجر به هدایت کارکنان جهت افزایش اثربخشی بیشتر سازمان و در نتیجه رسیدن سازمان صدا و سیما به اهداف از پیش تعیین شده میشود.
تفاصيل المقالة
زمینه: امروزه خلاقیت و نوآوری و مدیریت آن، یک نیاز راهبردی برای سازمانهای رسانهای است. این سازمانها نیازمند نوعی سازوکار ویژه هستند تا بتوانند خلاقیت را خلاقانه مدیریت کنند. نیاز به مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی، در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ا أکثر
زمینه: امروزه خلاقیت و نوآوری و مدیریت آن، یک نیاز راهبردی برای سازمانهای رسانهای است. این سازمانها نیازمند نوعی سازوکار ویژه هستند تا بتوانند خلاقیت را خلاقانه مدیریت کنند. نیاز به مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی، در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز احساس میشود. هدف: به صورت مشخص هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مفهومی پیشنهادی مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. روش: پژوهش حاضر با روش نظریهپردازی دادهبنیاد اجرا شده است. برای این منظور، 10 نفر از مطلعترین مدیران و برنامهسازان تلویزیونی و نیز صاحبنظران و کارشناسان حوزه خلاقیت و نوآوری در عرصه دانشگاهی کشور، بر اساس روش نمونهگیری نظری، انتخاب شدند. دادهها با بهرهگیری از روش مصاحبه عمیق گردآوری و پسازآن طبق سازوکار مطرح در روش نظریهپردازی دادهبنیاد با اجرای مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی، تحلیل شد. یافتهها: کدهای مستخرج از مصاحبهها در چهار دسته کد محوری دستهبندی شدند. یک دسته از مفاهیم به معرفی ویژگیها و ابعاد فرایند برنامهسازی تلویزیونی میپردازد؛ دسته بعدی ضمن بررسی نقش مدیر در مراحل مختلف فرایند برنامهسازی، برخی از وظایف و تکالیف اولیه و ویژگیهای ذاتی و مهارتی او را در مدیریت خلاقیت و نوآوری بیان میکند؛ در کد محوری سوم، نقشها و وظایف برنامهساز در فرایند برنامهسازی و همچنین استعدادها، مهارتها و تواناییهای او جا میگیرد؛ و نهایتاً مفاهیم مرتبط با نیازها، الزامات و اقدامات پایهای در بروز خلاقیت و نوآوری در سازمان نیز در کد محوری چهارم دستهبندی میشود. نتیجهگیری: در پایان برای اولینبار الگوی مفهومی مدیریت خلاقیت و نوآوری در تولید محتوای تلویزیونی شامل چهار بعد برنامهسازی تلویزیونی خلاق، مدیر در برنامهسازی تلویزیونی خلاق، برنامهساز در برنامهسازی تلویزیونی خلاق و سازمان و برنامهسازی تلویزیونی خلاق، طراحی و برای اجرا در معاونت سیمای سازمان صداوسیما پیشنهاد شد.
تفاصيل المقالة
هدف: پژوهش حاضر سعی دارد به طراحی فرآیند جمعسپاری ایدهپردازی و جذب ایدههای مردمی و سوژههای نو از مخاطبان به برنامهسازان و تولیدکنندگان صداوسیما یعنی اتصال مخاطبان ایدهپرداز به مجاری نیازمند ایدههای خلاقانه در تولید بپردازد. روش: برای انجام پژوهش از روش تئوریسازی أکثر
هدف: پژوهش حاضر سعی دارد به طراحی فرآیند جمعسپاری ایدهپردازی و جذب ایدههای مردمی و سوژههای نو از مخاطبان به برنامهسازان و تولیدکنندگان صداوسیما یعنی اتصال مخاطبان ایدهپرداز به مجاری نیازمند ایدههای خلاقانه در تولید بپردازد. روش: برای انجام پژوهش از روش تئوریسازی داده بنیاد به عنوان یکی از رویکردهای محوری در پژوهش کیفی بهره گرفته شده است. به این منظور با کارشناسان و صاحبنظران حوزههای جمعسپاری، فیلمنامهنویسی، خلاقیت و ایدهپردازی در سطوح دانشگاهی و سازمان صداوسیما که به روش نمونهگیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه شد و مصاحبهها تا حصول فرآیند اشباع نظری در مصاحبه بیستم ادامه یافت. طی فرآیند نمونهگیری متن مصاحبهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاصل شدند. یافتهها: یافتههای این پژوهش در مقولههای امکانسنجی و تعیین حدود جمعسپاری ایدهپردازی، فرآیند نگارش خلاقانه فیلمنامه، نحوه جذب و انگیزش مخاطبان در استمرار همکاری، نحوه ارزیابی، دستهبندی و عرضه ایدهها، چگونگی جمعسپاری فرآیند ایدهپردازی و جایگاه ایدههای مردمی در ساختار رسمی دستهبندی شده و مدل عملیاتی تحقیق را تشکیل دادند. نتیجهگیری: این مدل علاوه بر بهبود کیفیت تولیدات نمایشی، میتواند موجب بهینهسازی فرآیند ایدهپردازی برای استفاده از ظرفیت مخاطبان، افزایش انگیزش و رضایت کارکنان داخلی سازمان شود و زمینهای فراهم آورد تا مخاطب خود را جزئی از سازمان به حساب آورده و توجه خود و گروههای اجتماعی وابسته به خود را به تولیدات رسانهای این سازمان معطوف کند.
تفاصيل المقالة
زمینه: سازمانهای امروزی برای حفظ بقای خود در برابر تهاجمات روزافزون رقبا، از خلاقیت و انعطاف پذیری ناگزیر هستند و باید پیوسته به دنبال یادگیری مستمر باشند. هدف: بررسی نقش استقرار سازمان یادگیرنده در میزان هوش سازمانی در مراکز استانهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران. رو أکثر
زمینه: سازمانهای امروزی برای حفظ بقای خود در برابر تهاجمات روزافزون رقبا، از خلاقیت و انعطاف پذیری ناگزیر هستند و باید پیوسته به دنبال یادگیری مستمر باشند. هدف: بررسی نقش استقرار سازمان یادگیرنده در میزان هوش سازمانی در مراکز استانهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان مراکز استانی صداوسیمای ج.ا.ا بودند. روش نمونهگیری، تصادفی طبقهای و حجم نمونه 265 نفر بود. ابزار گردآوری دادهها عبارت بود از: پرسشنامه آلبرخت (2003) - برای هوش سازمانی- و نیز پرسشنامه دنتون (1998) - برای سازمان یادگیرنده. برای سنجش پایائی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که برای پرسشنامه هوش سازمانی 77/0 و برای پرسشنامه سازمان یادگیرنده 81/. به دست آمد. یافتهها: یافته ها حاکی از وجود رابطهای معنادار و مستقیم و به میزان 78/0 بین هوش سازمانی و استقرار سازمان یادگیرنده بود. آزمون تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که مؤلفههای کیفیـت، ساختـار منعطـف، خلـق و انتقـال دانـش و کـار تیمـی بیشترین تأثیر را بر هوش سازمانی داشتند. نتیجهگیری: در دنیای رقابتی و بازارهای پیچیده داخلی و بینالمللی امروز، همه نیروهای سازمانی باید در جهت بهرهگیری و ارتقاء میزان هوش سازمانی و نیز استقرار سازمان یادگیرنده تلاش کنند. تأکید بر این امر، برای مراکز استانهای صداوسیمای ج.ا.ا ضرورتی اجتنابناپذیر است.
تفاصيل المقالة
تحقیق حاضر به منظور تعیین رابطه میزان ادراک عدالت سازمانی با سطح وجدان کاری کارکنان صدا و سیمای مرکز تبریز و رابطه معنادار بین آن می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان صدا و سیمای مرکز تبریز که 235 نفر اعم از کارکنان حق الزحمه ای، قراردادی و رسمی دائمی می باشند. 147 نفر بر أکثر
تحقیق حاضر به منظور تعیین رابطه میزان ادراک عدالت سازمانی با سطح وجدان کاری کارکنان صدا و سیمای مرکز تبریز و رابطه معنادار بین آن می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان صدا و سیمای مرکز تبریز که 235 نفر اعم از کارکنان حق الزحمه ای، قراردادی و رسمی دائمی می باشند. 147 نفر بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه و به روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است که به لحاظ هدف کاربردی بوده و به صورت میدانی انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که در جریان مطالعه میدانی از دو پرسشنامه عدالت سازمانی(نیهوف و مورمن، 1998)[1] و پرسشنامه وجدان کاری از مدل(کاستا و مک گرای، 1992)[2] به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردیده است. نتایج یافته ها بیانگر این است که بین ادراک عدالت سازمانی و سطح وجدان کاری کارکنان صدا و سیمای مرکز تبریز و ابعاد آن در عدالت توزیعی، رویه ای، تعاملی، ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد، اما بین عدالت اطلاعاتی ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل اصلی مؤثر بر افزایش تمایل استعدادها برای همکاری با سازمان صداوسیما با روش دلفی رتبهبندی انجام شده است. در راند اول، دادهها از طریق مصاحبه عمیق با 30 نفر از خبرگان انتخابشده به روش نمونهگیری هدفمند جمعآوری و به کمک روش کدگذ أکثر
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل اصلی مؤثر بر افزایش تمایل استعدادها برای همکاری با سازمان صداوسیما با روش دلفی رتبهبندی انجام شده است. در راند اول، دادهها از طریق مصاحبه عمیق با 30 نفر از خبرگان انتخابشده به روش نمونهگیری هدفمند جمعآوری و به کمک روش کدگذاری کیفی تعداد 245 کد مرتبط با موضوع شناسایی شد که با حذف متشابهات به 64 عامل منحصربهفرد رسید. این 64 عامل در سه دسته مقولهبندی شدند. راندهای دوم و سوم با هدف انتخاب 5 عامل اصلی در هر دسته اجرا شد. راند چهارم نیز با هدف تعیین رتبهبندی این عوامل اجرا و محاسبه ضریب w کندال نشان از دستیابی به اجماع نظر بسیار قوی میان اعضای مشارکتکننده بود. نهایتاً رتبهبندی سه دسته عوامل اصلی ناظر بر ماهیت و فضای شغلی، عوامل اصلی ناظر بر ساختار سازمانی و عوامل اصلی ناظر بر حقوق، مزایای ویژه و امکانات رفاهی تعیین گردید. توجه به این عوامل میتواند انگیزه دو چندانی برای استعدادها جهت فعالیت در سازمان صداوسیما بهعنوان صنعتی خلاق که مهمترین رکن موفقیت در آن سرمایههای انسانیاش است، ایجاد کند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications