این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده در تأثیر بخشودگی بینفردی بر سلامت اجتماعی انجام گردید. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز تالش که در نیمسال دوم سا أکثر
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده در تأثیر بخشودگی بینفردی بر سلامت اجتماعی انجام گردید. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز تالش که در نیمسال دوم سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل میباشند، بود که از میان آنها، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، نمونهای شامل 327 دانشجو به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (2004)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده زیمت و همکاران (1988) و مقیاس بخشودگی بینفردی احتشامزاده و همکاران (1389) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از شاخصهای توصیفی و روشهای آماری و روش تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که به ترتیب متغیر حمایت ادراکشده از سوی دیگران، حمایت دوستان و حمایت خانواده تأثیر مستقیم بر سلامت اجتماعی دانشجویان داشتند (P<0/01). درک واقعبینانه دارای بیشترین اثر غیرمستقیم بر سلامت اجتماعی بوده (P<0/05)، پس از آن متغیر کنترل رنجش بر سلامت اجتماعی دانشجویان مؤثر است (P<0/01). بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی و بخشودگی در سلامت اجتماعی دانشجویان نقش دارند.
تفاصيل المقالة
رضایت از زندگی یکی از مهم ترین عوامل سلامت بهزیستی و روان است، که در چند دهه اخیر روان شناسی مثبت نگر توجه ویژه ای به آن کرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای تمایزیافتگی و بخشودگی بین فردی در رابطه بین سرمایه های روانشناختی با رضایت از زندگی در زنان متاهل انج أکثر
رضایت از زندگی یکی از مهم ترین عوامل سلامت بهزیستی و روان است، که در چند دهه اخیر روان شناسی مثبت نگر توجه ویژه ای به آن کرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای تمایزیافتگی و بخشودگی بین فردی در رابطه بین سرمایه های روانشناختی با رضایت از زندگی در زنان متاهل انجام گرفت. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن 798 نفر از زنان متاهل شهر تهران را شامل می شد که با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های رضایت از زندگی داینر(1985)، سرمایه های روانشناختی لوتانز و مورگان(2007)، تمایزیافتگی فردی دریک(2011) و بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران(1389) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان دادند سرمایه های روانشناختی، تمایزیافتگی فردی و بخشودگی بین فردی به طور مستقیم بر رضایت از زندگی تاثیر معنادار داشتند(05/0 >P). افزون بر این سرمایه های روانشناختی به طور غیر مستقیم و از طریق واسطه گری بخشودگی بین فردی و تمایزیافتگی فردی بر رضایت از زندگی تاثیر داشت(05/0 > P). یافته های این مطالعه برای ایجاد راهکاری در جهت کاهش اثرات مخرب نداشتن رضایت از زندگی در زنان متاهل قابل بهره برداری است.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری طلاق عاطفی در ارتباط با ناگویی هیجانی و بخشودگی بین فردی با نقش میانجی نارضایتی زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه آماری زنان مراجعه کننده به کل أکثر
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری طلاق عاطفی در ارتباط با ناگویی هیجانی و بخشودگی بین فردی با نقش میانجی نارضایتی زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه آماری زنان مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناختی و مراکز مشاوره، با استفاده از روش تصادفی خوشه-ای 440 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. بهمنظور جمعآوری دادهها از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (1994)، ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994)، بخشودگی بین فردی پولارد و همکاران (1998) و رضایت زناشویی انریچ (1989) استفاده شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام شاخصهای برازش مدل با دادهها از مقادیر قابل قبولی برخوردار هستند. ناگویی هیجانی (01/0≥p و 773/4=t) به طور مستقیم و بخشودگی بین فردی (01/0≥p و 06/8=t) و رضایت زناشویی (01/0≥p و 30/9=t) بطور معکوس و معنیدار میتواند طلاق عاطفی را مورد پیشبینی قرار دهد. نتیجه آزمون بوت استرپینگ نیز نشان داد که رضایت زناشویی نقش میانجی گرانه معنی داری در ارتباط بین ناگویی هیجانی و بخشودگی بین فردی با طلاق عاطفی دارد. در مجموع میتوان گفت کاهش طلاق عاطفی زنان باید به مؤلفههای ناگویی هیجانی و نارضایتی زناشویی به عنوان عوامل تسریع بخش طلاق عاطفی و به مولفه بخشودگی بین فردی به عنوان عاملی که باعث میشود تا طلاق عاطفی بین زوجین کاهش یابد، توجه شود.
تفاصيل المقالة
رضایت از زندگی یکی از مهم¬ترین عوامل سلامت بهزیستی و روان است، که در چند دهه اخیر روان¬شناسی مثبت¬نگر توجه ویژه¬ای به آن کرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه¬ای تمایزیافتگی و بخشودگی بین فردی در رابطه بین سرمایه¬های روانشناختی با رضایت از زندگی در زنان متاهل ان أکثر
رضایت از زندگی یکی از مهم¬ترین عوامل سلامت بهزیستی و روان است، که در چند دهه اخیر روان¬شناسی مثبت¬نگر توجه ویژه¬ای به آن کرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه¬ای تمایزیافتگی و بخشودگی بین فردی در رابطه بین سرمایه¬های روانشناختی با رضایت از زندگی در زنان متاهل انجام گرفت. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن 798 نفر از زنان متاهل شهر تهران را شامل می¬شد که با روش نمونه¬گیری چند مرحله¬ای انتخاب شدند و به پرسشنامه¬های رضایت از زندگی داینر(1985)، سرمایه¬های روانشناختی لوتانز و مورگان(2007)، تمایزیافتگی فردی دریک(2011) و بخشودگی بین فردی احتشام¬زاده و همکاران(1389) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده¬ها از روش معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان دادند سرمایه¬های روانشناختی، تمایزیافتگی فردی و بخشودگی بین فردی به طور مستقیم بر رضایت از زندگی تاثیر معنادار داشتند(05/0 >P). افزون بر این سرمایه¬های روانشناختی به طور غیر مستقیم و از طریق واسطه¬گری بخشودگی بین فردی و تمایزیافتگی فردی بر رضایت از زندگی تاثیر داشت(05/0 > P). یافته¬های این مطالعه برای ایجاد راهکاری در جهت کاهش اثرات مخرب نداشتن رضایت از زندگی در زنان متاهل قابل بهره¬برداری است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications