در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه بین مؤلفههای سرمایه روانشناختی با رضایت از زندگی و انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاههای پیام نور غرب استان اصفهان در زمستان 1395 اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاههای پیام نور غرب استان اصفه أکثر
در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه بین مؤلفههای سرمایه روانشناختی با رضایت از زندگی و انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاههای پیام نور غرب استان اصفهان در زمستان 1395 اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاههای پیام نور غرب استان اصفهان در زمستان 1395 به تعداد 900 نفر تشکیل دادند که از میان آن ها 303 نفر به شیوه تصادفی نظامدار انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2008) پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر وهمکاران، 1985) و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی AMS (والراند و همکاران،1992) بودند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین مؤلفههای سرمایه روان شناختی (خود کار آمدی، امیدواری، خوشبینی، تاب آوری) بارضایت از زندگی (01/0>p) و پیشرفت تحصیلی (01/0>p) رابطه مثبت و معنادار و بین رضایت از زندگی و انگیزه پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از الگوسازی معادله ساختاری (SEM) نشان داد که امیدواری با رضایت از زندگی دارای رابطه مستقیم و خود کار آمدی، امیدواری، خوشبینی (جهتگیری به زندگی)، تاب آوری همراه با رضایت از زندگی با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معنا دار دارند. همچنین نتایج نشان دادکه رضایت از زندگی متغیر واسطهای در رابطه امیدواری با رضایت از زندگی است به عبارت دیگر امیدواری بخشی از اثرات خود را به پیشرفت تحصیلی از طریق رضایت از زندگی انجام میدهد.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش انگیزه پیشرفت تحصیلی در بهکارگیری استـراتژیهای خـودرهبری دانشجویان دانشگاه بیرجند بوده است. روش پژوهش، توصیفی و طرح پژوهشی از نوع همبستگی بوده که برای تبیین مدل از مدلیابی معادلات ساختاری، با کمک نرمافزار لیزرل (LISREL 8.7) استفاده شده أکثر
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش انگیزه پیشرفت تحصیلی در بهکارگیری استـراتژیهای خـودرهبری دانشجویان دانشگاه بیرجند بوده است. روش پژوهش، توصیفی و طرح پژوهشی از نوع همبستگی بوده که برای تبیین مدل از مدلیابی معادلات ساختاری، با کمک نرمافزار لیزرل (LISREL 8.7) استفاده شده است. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه بیرجند بوده، که با نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، دانشکدههای علوم و ادبیات به تعداد 4020 نفر انتخاب و در مرحله دوم نمونهگیری، حجم نمونه 351 نفر تعیین شد. از پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی حسینی و همکاران (2008) با پایایی (91/0=α) و پرسشنامه خودرهبری نک و مانز (2002) با پایایی (80/0=α) جهت جمعآوری دادهها، استفاده شد. نتایج تی تکگروهی نشان داد انگیزه پیشرفت و استراتژیهای خودرهبری بالاتر از حد متوسط بودهاند. مدلیابی معادلات ساختاری نیز نشان داد، انگیزه پیشرفت، بر استراتژیهای خودرهبری (69/0=γ) به عنوان یک سازه کلی تأثیرگذار بودهاست. همچنین بر بهکارگیری استراتژیهای خودگفتگویی (44/0=γ)، خودپاداشدهی (36/0=γ)، خودتنبیهی (43/0=γ)، خودراهنمایی (34/0=γ)، تجسم عملکرد موفق (34/0=γ) و تمرکز بر پاداشهای طبیعی (55/0=γ) تأثیرگذار بوده است.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بوده است.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبه تجربی، با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره ابت أکثر
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بوده است.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبه تجربی، با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر مرودشت بود. برای تعیین حجم نمونه تعداد ۱۲۰ نفر از دانش آموزان به روش تصادفی خوشهای انتخاب و در دو گروه آزمایش (60 نفر) و کنترل (۶۰ نفر) جایگزین شدند. ابزار سنجش در این پژوهش 2 پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس، و عملکرد تحصیلی فام و تیلور بوده است، که روایی محتوایی و صوری آنها مورد تایید قرار گرفته است و پایایی پرسشنامه انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0 و 79/0 بدست آمده است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی صورت پذیرفت، که در سطح آمار توصیفی؛ فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است.
یافته ها: بین عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥ p ) ، به عبارتی روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر عملکرد تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تاثیر معنی داری دارد. تدریس یادگیری در حد تسلط بر مولفه های عملکرد تحصیلی اثر معنادار داشته است. یعنی ۸۰ درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در مولفه خودکارآمدی، ۳۸% مولفه تاثیرات هیجانی، ۷۳% در مولفه برنامه ریزی، ۶۰ درصد در مولفه فقدان کنترل و ۶۷ درصد در مولفه انگیزش به تفاوت بین دو گروه می باشد. روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی [(001/0p< ، 896/25= [F اثر معنادار داشته است.
بحث و نتیجه گیری: نتیجه نشان داد روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر افزایش عملکرد تحصیلی و انگیزش تحصیلی موثر است. روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر مولفه های عملکرد تحصیلی موثر است. روش تدریس یادگیری در حد تسلط بر مولفه های انگیزه پیشرفت تحصیلی موثر است.
تفاصيل المقالة
این تحقیق، با هدف بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و جایگاه اجتماعی – اقتصادی والدین با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران انجام شد.تحقیق،از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آم أکثر
این تحقیق، با هدف بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و جایگاه اجتماعی – اقتصادی والدین با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران انجام شد.تحقیق،از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی96-1395 به تعداد 50707 نفر تشکیل دادند که از بین آن ها با استفاده جدول مورگان و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 380 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی(1987)، پرسشنامه سواد رسانه ای (کانسیداین ،2008) و پرسشنامه جایگاه اجتماعی- اقتصادی (SES) بوده ، که بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS ، AMOS و LISRELانجام شد. برای بررسی ساختار عاملی پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تاییدی و برای بررسی سوالات پژوهش و روابط بین متغیر های سواد رسانه ای و جایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزه پیشرفت تحصیلی از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج همبستگی بین سواد رسانهای و جایگاه اجتماعی – اقتصادی والدین با انگیزه پیشرفت تحصیلی نشان داد که تمامی ضرایب همبستگی محاسبه شده در سطح آلفای 01/0 معنیدار بودند (01/0>p). ضرایب همبستگی بین ابعاد سواد رسانهای و جایگاه اجتماعی – اقتصادی با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مثبت بود. مثبت بودن ضرایب بدست آمده نشان دهنده وجود رابطه مستقیم بین متغیرهاست و بر این اساس نتیجه گرفته شد با افزایش سواد رسانهای و جایگاه اجتماعی – اقتصادی والدین، انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نیز افزایش مییابد.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خودکارآمدی، شادکامی، رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. جامعه آمـاری مورد نظر این پژوهش، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر انزلی است. نمونه مورد نظر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب کردی أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خودکارآمدی، شادکامی، رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. جامعه آمـاری مورد نظر این پژوهش، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر انزلی است. نمونه مورد نظر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب کردیم؛ و برای تعیین حجم نمونه در این تحقیق از جدول مورگان استفاده شده است که تعداد نمونه را برای جامعه با فراوانی 3500 نفر، 246 نفر می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد می باشد؛ که از پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982)، شادکامی آکسفورد (1989)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985)، حمایت اجتماعی درک شده در دو مقیاس (خانواده و دوستان) پروسیدانو و هلر (1986)، انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1989) استفاده گردیده است. پس از جمع آوری پرسشنامه برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ برای هرکدام از مولفه های استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون پیرسون و رگرسیون همزمان از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج آزمون نشان داد که بین متغیرخودکارآمدی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد؛ بین متغیر شادکامی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد؛ بین متغیر رضایت زندگی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد؛ بین متغیر حمایت اجتماعی درک شده با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روانشناسی مثبتگرا و آموزش گروهی فراشناخت بر میزان انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه یک تبریز انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و به صورت طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آم أکثر
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روانشناسی مثبتگرا و آموزش گروهی فراشناخت بر میزان انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه یک تبریز انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و به صورت طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره دوم آموزش و پرورش ناحیه یک تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بود. مجموعاً 90 نفر دانش آموز با روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای چند مرحلهای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش فراشناخت، به شکل ترکیبی بسته آموزشی ولز و رابینیا را در هشت جلسه 90 دقیقهای گروهی به صورت هفتگی و گروه آزمایش روانشناسی مثبتگرا، بسته ترکیبی چراغیان (1393) و بسته آموزشی (AFMAS) را در 9 جلسه 90 دقیقهای گروهی به صورت هفتگی دریافت کردند. گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. هر سه گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون با پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تک راهه ANCOVA تحلیل شد. یافتهها نشان دادند که آموزش گروهی روانشناسی مثبتگرا (P<0/05) و آموزش گروهی فراشناخت (05/0>P) هر دو بر میزان انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان موثر بودند و در میزان تاثیر بین دو آموزش تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین نتیجهگیری شد هر دو آموزش مثبت گرا و فراشناخت موجب افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان شدند.
تفاصيل المقالة
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر طراحی چندرسانهای آموزشی مبتنی بر اصول نظریه بارشناختی بر یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر در درس ریاضی پنجم بوده است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کل أکثر
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر طراحی چندرسانهای آموزشی مبتنی بر اصول نظریه بارشناختی بر یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر در درس ریاضی پنجم بوده است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی مدارس شهرستان اهواز بود. نمونه موردمطالعه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، از بین نواحی شهرستان اهواز، ناحیه 4، بین مدارس این ناحیه، مدرسه بهار انتخاب شد که 325 دانشآموز دارد و از بین پایههای اول تا ششم مدرسه بهار، پایه پنجم انتخاب شد. این پایه شامل دو کلاس 30 نفری الف و ب بود که به دلیل عدم همکاری معلم کلاس ب، کلاس الف انتخاب شد؛ که دانشآموزان این کلاس در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، دو آزمون محقق ساخته یادگیری و یادداری و پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی کلر 1993 بوده است. جهت تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که طراحی چندرسانهای آموزشی مبتنی بر اصول نظریه بارشناختی بر یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر پایه پنجم ابتدایی، مؤثر است و میتوان از آن بهعنوان ابزاری در یادگیری استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
چکیده: هدف کلی از پژوهش حاضر، تاثیر استفاده از شبکه رشد بر خلاقیت و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرستان ساری است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، جزو پژوهش های شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری أکثر
چکیده: هدف کلی از پژوهش حاضر، تاثیر استفاده از شبکه رشد بر خلاقیت و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرستان ساری است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، جزو پژوهش های شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری آن را همه دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6478 نفر تشکیل می دهند که به دلیل شبه آزمایشی بودن پژوهش، تعداد 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری تصادفی– خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه خلاقیت تورنس (1959) با 60 سوال و چهار بعد (سیالی، بسط و گسترش معنایی، ابتکار و انعطاف پذیری) و پرسش نامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) با 29 سوال استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی ابزارها به تایید متخصصان امر رسید و پایایی آنها با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه خلاقیت 766/0 و پرسش نامه انگیزه پیشرفت 779/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) و تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکوا) استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که استفاده از شبکه رشد، بر روی افزایش خلاقیت و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرستان ساری تاثیر معناداری دارد. همچنین استفاده از شبکه رشد، بر افزایش ابعاد خلاقیت (سیالی، بسط و گسترش معنایی، ابتکار و انعطاف پذیری) نیز تاثیر معناداری دارد.
تفاصيل المقالة
معلمان، صاحبنظران و دستاندرکاران حوزه تعلیم و تربیت دریافتهاند که موفقیت دانشآموزان در زندگی نیازمند چیزی بیش از گذراندن واحدهای درسی و کسب دانش تحصیلی و ارتقای مدرک است. تعلیم و تربیت باید مهارتهای اجتماعی و هیجانی را نیز شامل شود تا به فراگیران امکان دهد به طور م أکثر
معلمان، صاحبنظران و دستاندرکاران حوزه تعلیم و تربیت دریافتهاند که موفقیت دانشآموزان در زندگی نیازمند چیزی بیش از گذراندن واحدهای درسی و کسب دانش تحصیلی و ارتقای مدرک است. تعلیم و تربیت باید مهارتهای اجتماعی و هیجانی را نیز شامل شود تا به فراگیران امکان دهد به طور مؤثر با چالشهای پیش رو در زندگی روبهرو شوند. از جمله عواملی که موفقیت دانشآموزان را تا حد زیادی پیشبینی میکند تواناییها و شایستگیهای اجتماعی ـ روانی است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سطح خود اگاهی معلمان با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چالوس می باشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی و به روش همبستگی می باشد .جامعه آماری کلیه معلمان دوره متوسطه اول شهرستان چالوس در سال تحصیلی 1399-98 و بر اساس جدول مورگان تعداد 114 نفر انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی همبستگی استفاده شد؛ و نتایج حاکی از آن است که بین خودآگاهی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و پیشنهاد می گردد که توجه به ابعاد خودآگاهی معلمان توجه و تأکید مسئولین قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش مقایسه انگیزه پیشرفت تحصیلی و انگیزه به تحصیل دانش آموزان دوره دوم متوسطه کلاسهای هوشمند و عادی رودهن بوده است. روش پژوهش توصیفی مقایسه‎ای بوده است. جامعه آماری دانش‎آموزان دوره دوم متوسطه کلاسهای عادی و هوشمند مدارس به تعداد 1532 نفر بود. 101 نفر ب أکثر
هدف پژوهش مقایسه انگیزه پیشرفت تحصیلی و انگیزه به تحصیل دانش آموزان دوره دوم متوسطه کلاسهای هوشمند و عادی رودهن بوده است. روش پژوهش توصیفی مقایسه‎ای بوده است. جامعه آماری دانش‎آموزان دوره دوم متوسطه کلاسهای عادی و هوشمند مدارس به تعداد 1532 نفر بود. 101 نفر به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه‎ی انگیزه پیشرفت تحصیلی سادات کاظمی (1386) و انگیزه به تحصیل قلی پور و بهرامی حصاری (1375) بود. پایایی پرسشنامه‎ها با استفاده از آلفای کرون‎باخ برای انگیزه پیشرفت 83/0 و انگیزه به تحصیل 91/0 محاسبهشده، برای تجزیهوتحلیل داده‎ها در بخش آمار استنباطی از آزمون پیرسون کای اسکوئر، تحلیل واریانس یک متغیری دوراهه و آزمون تعقیبی شفه استفادهشده، یافته‎ها بیانگر آن است که بین دانش آموزان کلاسهای عادی و هوشمند و دختر و پسر به لحاظ انگیزه پیشرفت تحصیلی تفاوت معنادار وجود ندارد. بین کلاس عادی و هوشمند و جنسیت در تبیین انگیزه پیشرفت تحصیلی تعامل معنادار وجود ندارد. بین کلاسهای عادی و هوشمند به لحاظ انگیزه تحصیلی تفاوت معنادار وجود ندارد. بین دانش آموزان دختر و پسر به لحاظ انگیزهی تحصیلی و بین نوع کلاس و جنس در تبیین انگیزهی تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications