مولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل أکثر
مولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل است . به هر قصه و داستان تمثیلی مولوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید .اشعار مولانا سخنانی معمولی در حوزه ی ادبیات نیست بلکه حکایات و تمثیل هایی حکمی و عالمانه است که اصول اخلاقی و تنوع آرا و تجارب خویش را در ضمن حکایات آورده است . رویکرد مولوی در حکایات تمثیلی معمولا مبتنی بر آموزه های عرفانی در جهت تبیین و تفسیر عالمانه موضوعات است . نویسنده کوشیده است تبحر و استادی ملای روم را در قصه ها و تمثیلات مورد بحث قرار دهد تا درجه ی تصرف و ابتکار مولانا را در طرح قصص و ایراد تمثیلات روشن و نمایان سازد . روش گردآوری مقاله ، کتابخانه ای و استفاده از منابع گوناگون و بر شیوه ی تحلیلی و توصیفی است .
تفاصيل المقالة
شاعران و نویسندگان ایرانی، در طول تاریخ ادب فارسی، همواره از انواع تمثیل برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی خود استفاده کردهاند. تمثیل، یکی از ابزارهایی است که علاوه بر التذاذ ادبی که در خواننده ایجاد میکند،حسّ عاطفی هم در او برمیانگیزاند و مفاهیم شعری را چنان بر دل و أکثر
شاعران و نویسندگان ایرانی، در طول تاریخ ادب فارسی، همواره از انواع تمثیل برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی خود استفاده کردهاند. تمثیل، یکی از ابزارهایی است که علاوه بر التذاذ ادبی که در خواننده ایجاد میکند،حسّ عاطفی هم در او برمیانگیزاند و مفاهیم شعری را چنان بر دل و جان او مینشاند که گویی نقش بر سنگ است. حافظ و مولوی برای بیان مفاهیم اخلاقی و عرقانی از انواع تمثیل استفاده کردهاند؛ مولوی بیشتر از تمثیلهای داستانی؛ اسلوب معادله و ارسال مثل؛ و حافظ از تمثیلهای ارسال مثل و اسلوب معادله برای بیان تفاوت زیبایی درون با بیرون استفاده کردهاند.حافظ زیبایی درون را به آن و لطیفهی غیبی تعبیر میکند و مولوی با آوردن حکایت تمثیلی، زیبایی درون را که از پاکی دل و معرفت سرچشمه میگیرد بر زیبایی ظاهری که صفا و پاکی دل در آن هیچ دخالتی ندارد، ترجیح میدهد.
تفاصيل المقالة
مقالة حاضر با هدف مطالعة "مختصری از تعالیم رجعت و تناسخ در مثنوی مولوی" است. مثنوی مولوی، شعری تعلیمی است و مولویه عقیده دارند که نفوس جملة آدمیان در عالم علوی موجودند، هریک به وقت خود به این عالم سفلی نزول میکنند، بر مرکب جسم سوار می شوند و کمال خود را حاصل مینمایند. أکثر
مقالة حاضر با هدف مطالعة "مختصری از تعالیم رجعت و تناسخ در مثنوی مولوی" است. مثنوی مولوی، شعری تعلیمی است و مولویه عقیده دارند که نفوس جملة آدمیان در عالم علوی موجودند، هریک به وقت خود به این عالم سفلی نزول میکنند، بر مرکب جسم سوار می شوند و کمال خود را حاصل مینمایند. و باز عروج کرده و به عالم علوی باز می گردند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با مرور بر مثنوی مولوی این مسألة مورد توافق عرفا و فلاسفه، مورد بررسی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
تداعی، یکی از توانمندیهای ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژهای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن میشود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید میکند. م أکثر
تداعی، یکی از توانمندیهای ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژهای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن میشود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید میکند. مسیر و جهت آموزش را در جریان تعلیم مفاهیم عرفانی، مشخص میسازد. اصل و جوهر تداعی، حرکت و پویایی است. موضوع این پژوهش، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درونقصهای مثنوی معنوی بر اساس نظریة تداعی است. پژوهش ما نشان میدهد که تداعی یک سبک آموزشی، تعلیمی و شیوة مولوی در مثنوی است. از جمله ویژگیهای تداعی در مثنوی: پروردگی مضامین عرفانی، تنوع اندیشگانی، پویایی و چندلایگیمتن و عدم یکنواختی تعلیم را میتوان نام برد. خلاقیت مولانا مقولة تداعی را- که فرایندی غیر ارادی است- در استخدام تعلیم که جنبة ارادی است، قرار داده و تعلیم را در خدمت تغییر درآوردهاست.
تفاصيل المقالة
درک وضعیت یا شرایط اجتماعی از ورای ادبیات و آثار ادبی، می تواند پژوهش گران را به درکی فراتر از دید رسمی و غالب زمانه رهنمون سازد. یکی از مهمترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. این پژوهش در این راستا به مطالعه آثار ادبی پرداخته است تا بتواند بازنمایی أکثر
درک وضعیت یا شرایط اجتماعی از ورای ادبیات و آثار ادبی، می تواند پژوهش گران را به درکی فراتر از دید رسمی و غالب زمانه رهنمون سازد. یکی از مهمترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. این پژوهش در این راستا به مطالعه آثار ادبی پرداخته است تا بتواند بازنماییِ جایگاه و نقش زنان را بررسی نماید. به همین دلیل سه نویسنده زن انتخاب و آثار آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده در آثار سیمین دانشور زن نقش فعالتری نسبت به آثار راضیه تجار و فرشته مولوی دارد. زنان در آثار تجار جایگاه سنتی دارند؛ در رنج و ناراحتی هستند و حالتی از نارضایتی مداوم را نشان می دهند، در سکون و وابستگی به سر می برند، در مقابل مردان و سرنوشت تسلیم محض هستند و از خود قدرت، اراده و اختیاری ندارند. این در حالی است که برخی از زنانِ آثار دانشور از خود اراده و استقلال نشان می دهند، دارای قدرت و فعالیت اجتماعی بوده، نقش هایی غیر از خانه داری به عهده دارند و برای تغییر و بهبود شرایط خود و جامعه تلاش می کنند. در آثار فرشته مولوی با زنان متعددی روبرو هستیم که دارای جایگاه اجتماعی بینابینی نسبت به دانشور و تجار هستند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications