مقدمة في المجلة
علمی
بسم الله الرحمن الرحیم
فصلنامه سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی نشریه علمی دانشکده فنی و مهندسی واحد بوشهر دانشگاه آزاد اسلامی و انجمن مرتع داری ایران است. هدف از انتشار این فصلنامه آشنا کردن متخصصان، کارشناسان و دانشجویان منابع طبیعی، جغرافیا و سیستم اطلاعات مکانی با تحقیقات جدید در زمینه های مختلف مرتبط با تکنولوژی های نوین سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. این نشریه در زمینه های علوم، مهندسی و منابع طبیعی و محیط زیست مقالات علمی- پژوهشی را منتشر می نماید. نویسندگان محترم می بایست مقالات خود را بصورت الکترونیکی در صفحه "ارسال مقاله" ثبت نموده و روند داوری را پی گیری نمایند. مقاله باید تحقیقی و حاصل کار پژوهشی در یکی از فرمت های مقاله پژوهشی، گزارش موردی، مقاله مروری، یاداشت فنی، مقاله کوتاه و نامه به سردبیر نویسنده (نویسنده گان) باشد. مقالات واصله پس از داوری کامل و اصلاحات لازم در صورت تائید به چاپ می رسد. سیاست نشریه، انتخاب برترین مقالات و سرعت بخشیدن به فرآیند داوری است تا در اسرع زمان نتایج داوری به نویسندگان اعلام گردد.
برای آغاز فرآیند بررسی مقاله، ارسال فایلهای زیر الزامی است:
1) فایل اصلی مقاله (فرمت نشریه، تمپلیت)
2) فایل مشخصات نویسندگان (مشخصات نویسندگان Cover Letter)
3) فرم تکمیل شده تعهدنامه
4) فرم تکمیل شده فرم تعارض منافع
5) ویرایش متن با نرم افزار ویراستا (Virastyar)
6) ارسال نتیجه مشابهت یابی از قسمت ارسال فایل های تکمیلی/اضافی (نرم افزار مشابهت یاب سمیم نور)
لطفاً برای آشنایی با نحوه تنظیم و ارسال فایلهای فوق، پیش از ارسال مقاله، بخش راهنمای نویسندگان بهدقت مطالعه شود.
دسترسی به مقالات این نشریه آزاد بوده و استفاده از مقالات برای کلیه نویسندگان و کاربران با ذکر منبع بلامانع است.
نکته: باتوجه به اینکه گاهی اوقات ایمیلهای ارسالی از طریق سامانه نشریه بنا بهدلایل مختلف به نویسنده مسئول وصول نمیشود، برای پیگیری مقاله خود، همواره صفحه شخصی خویش را بازبینی نمایید. همچنین برای هرگونه مکاتبه با نشریه فقط از پست الکترونیک زیر استفاده نمایید:
gisiaubushehr@gmail.com
**************************************************************
مجلۀ علمی سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی
کسب رتبه "الف" در ارزیابی سال 1401-1400 از کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری
******************************************************************
J GIS RS Natur Resعنوان خلاصه استاندارد
ترتیب انتشار: فصلنامه دارای رتبه علمی (بر اساس آیین نامه نشریات علمی مصوب 2/2/ 1398وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
زبان انتشار: فارسی با چکیده انگلیسی
میانگین زمان اولین تصمیم گیری: 1 هفته
میانگین زمان داوری: 5 هفته
نرخ پذیرش: 20 درصد
تماس تلفنی با نشریه: خواهشمند است برای پیگیری مقالات فقط از طریق سایت نشریه (تماس با ما) اقدام نمائید تا در اولین فرصت رسیدگی شود.
نوع داوری: دو سو کور
سطح کیفیت نشریه : Q1 https://jcr.isc.gov.ir/jDetails.aspx
- لطفا راهنمای نویسندگان را پیش از ارسال مقاله مطالعه نمایید.
******************************************************************
پژوهشگر گرامی
براساس دستورالعمل اجرایی حمایت مالی نشریات علمی دانشگاه آزاد اسلامی به شماره 10/62815 مورخ 1398/10/4 مقرر گردید در صورت تأیید اولیه توسط سردبیر؛ بابت ارسال هر مقاله جهت داوری مبلغ 1/500/000 ریال و پس از تأیید نهایی، مبلغ 3/500/000 ریال دیگر جهت چاپ مقاله از مولفان محترم دریافت گردد. (در صورتی که مقاله از طرف داوران محترم مردود اعلام شود مبلغ 1/500/000 ریال اولیه قابل بازگشت به مولف نمیباشد).
لازم به ذکر است این مبلغ به شماره حساب اختصاصی بانک صادرات 0115860670000 و شناسه واریز : 41920301000294 (نام صاحب حساب : دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر) و با درج کد مقاله، واریز نموده و اصل فیش را به صورت فایل اسکن شده در فایل پیوست بر روی پرونده مقاله آپلود نمایید.
******************************************************************
نکات مهم
1- نسخه برداری و استفاده از مقاله های این نشریه تابع قانون دسترسی آزاد Creative Commons Attribution 4
می باشد و دانلود مقاله برای تمام خوانندگان رایگان می باشد و مجله بابت دانلود مقاله هزینه ای دریافت نمی کند.
3- سرقت ادبی از طریق موتورهای جستجوگر و یابنده سرقت های علمی پیگیری می شود.
4- برابر با قوانین علمی و پژوهشی و اساسنامه مجله کلیه نویسندگان و خوانندگان از حقوق مشخصی در زمینه پیگیری روند مقاله ها برخوردارند.
5- حق کپی رایت از طریق CC BY Attribution مورد پیگیری و بررسی قرار می گیرد.
******************************************************************
بر اساس قرارداد با شرکت سیناوب تمامی مقالات ارسالی به مجله سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی قبل از ورود به فرآیند داوری، توسط نرمافزارهای مشابهتیاب همتایاب و سمیم نور کنترل می شود.
******************************************************************
با توجه به درخواست سازمان نشریات علمی کشور، ثبت و نمایش شناسه رایگان ORCID و ایمیل آکادمیک برای نویسندگان مقالات الزامی گردید. بنابراین، از نویسندگان محترم درخواست میشود قبل از ارسال مقاله به فصلنامه نسبت به اخذ کد شناسه پژوهشگرORCID و ایمیل آکادمیک اقدام نمایند.
جهت دریافت کد ORCID به لینک ذیل مراجعه نمائید.
**************************************************************
-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی سلامت حوزه آبخیز تالار با استفاده از چارچوب ارزیابی سلامت آبخیز (WHAF)
کاکا شاهدی بهروز محسنی بابک مومنیالعدد 1 , المجلد 15 , بهار 1403مدیریت یکپارچه آب، زمین و منابع زیستی در یک حوضه، منجر به تأمین آب از منابع آبی موجود در آن حوضه میشود. از اجزای کلیدی استراتژیهای مدیریت این منابع، افزایش حفاظت از آبهای (آبخیزهای) سالم است. همچنین یکی از اساسیترین بخشها در مدیریت پایدار حوزه، آگاهی از سلامت آبخیز أکثرمدیریت یکپارچه آب، زمین و منابع زیستی در یک حوضه، منجر به تأمین آب از منابع آبی موجود در آن حوضه میشود. از اجزای کلیدی استراتژیهای مدیریت این منابع، افزایش حفاظت از آبهای (آبخیزهای) سالم است. همچنین یکی از اساسیترین بخشها در مدیریت پایدار حوزه، آگاهی از سلامت آبخیز میباشد. در این تحقیق، با تقسیمبندی آبخیز تالار به 37 زیرحوضه در محیط جی. آی. اس، شاخص سلامت آبخیز بررسی شد. ابتدا، در هر یک از زیرآبخیزها اقدام به انتخاب معیارهای اصلی و مؤثر در میزان سلامت حوضه شد. با درنظر گرفتن ارتباطات و تعاملات بخشهای تشکیلدهنده هر یک از زیرآبخیزها، شاخص سلامت در پنج بخش ژئومورفولوژی، کیفیت آب، هیدرولوژی، وضعیت زیستی و پیوستگی هیدرولوژیک ارزیابی گردید. زیرآبخیزهای منطقه مورد مطالعه از نظر هر یک از شاخصها اولویتبندی شدند و در پایان نقشه نهایی سلامت از ترکیب تمامی شاخصها بهدست آمد. نتایج نشان داد که زیرآبخیز شماره 34 با دارابودن امتیاز 66/71 نسبت به سایر، حداکثر امتیاز سلامت و زیرآبخیز شماره 26 با امتیاز 79/40 حداقل امتیاز سلامت را بهخود اختصاص داد. نتایج بررسی وضعیت سلامتِ زیرآبخیزها نیز نشان داد، تعداد 24 زیرحوضه در طبقه 40-60 و در حد متوسط و بقیه (تعداد 13 زیرحوضه) در طبقه 80-60 و دارای سلامت زیاد هستند. نتایج پارامترهای ارزیابی سلامت آبخیز برای هر جزء سلامت میتواند برای پیشبرد فرآیند برنامهریزی اصلی آبخیزداری در مقیاس حوضه بر مبنای اهداف مدیریتی خاص مورد استفاده قرار گیرد. همچنین با ترکیب هر یک از پارامترهای فرعی دیگر در آبخیز تالار میتوان اولویت مناطق را بهلحاظ سلامت حوضه تعیین کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - شاخص احتمال آسیبپذیری پوشش گیاهی: روشی جهت تعیین خطر بیابانزایی
اسماعیل حیدری علمدارلو پویان دهقان رحیمآبادی حسن خسروی جواد رفیعی حسن برآبادیالعدد 1 , المجلد 15 , بهار 1403تعیین خطر بیابانزایی راهکار مناسبی جهت اولویتبندی یک محدوده برای مدیریت و کنترل بیابانزایی است. یک عامل تعیین کننده خطر بیابانزایی، استفاده از شاخص احتمال آسیب پذیری پوشش گیاهی (PVVI) است. جهت انجام این کار، در این تحقیق از شاخصهای LST و شاخص EVI به ترتیب از محصولا أکثرتعیین خطر بیابانزایی راهکار مناسبی جهت اولویتبندی یک محدوده برای مدیریت و کنترل بیابانزایی است. یک عامل تعیین کننده خطر بیابانزایی، استفاده از شاخص احتمال آسیب پذیری پوشش گیاهی (PVVI) است. جهت انجام این کار، در این تحقیق از شاخصهای LST و شاخص EVI به ترتیب از محصولات MOD11A2 و MOD13A2 سنجنده MODIS جهت برآورد شاخصهای TCI و VCI به منظور برآورد شاخص VHI در استان یزد و در بازه زمانی 2001 تا 2019 استفاده شد. شاخص VHI که شدت خشکسالی پوشش گیاهی را نشان میدهد در پنج کلاس طبقهبندی شد. سپس درصد احتمال وقوع هریک از طبقات محاسبه و در وزن هر طبقه که بر اساس شدت خشکسالی عددی بین صفر تا 4 بود ضرب شد و در نهایت با جمع مقادیر به دست آمده برای هر طبقه، شاخص احتمال آسیب پذیری پوشش گیاهی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که به طور کلی در مناطق غربی، شرقی و بخشهای جنوبی استان یزد احتمال خطر تخریب پوشش گیاهی و در نتیجه بیابانزایی بیشتر از مناطق دیگر است. بیشترین احتمال وقوع کلاس بدون خشکسالی مربوط به شهرستان ابرکوه (34/68=VHI) و کمترین مقدار آن مربوط به شهرستان اردکان (59/53=VHI) است. شهرستان ابرکوه با 03/14 درصد کمترین و شهرستان اردکان با 02/46 درصد بیشرین مساحت را در کلاس زیاد شاخص PVVI را دارند. همچنین نواحی کویری و اراضی بدون پوشش مانند کفه ابرکوه در کلاس خطر بیابانزایی کم قرار گرفت که دلیل آن میتواند عدم توانایی اکولوژیکی این منطقه در احیا شدن باشد. به طور کلی ارزیابی نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که شاخص PVVI، توانایی این را دارد که بیابانهای واقعی را ازز مناطقی که دارای احتمال خطر بیابانزایی هستند، تفکیک کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - مقایسه برآورد کربن آلی خاک با استفاده از طیفسنجی فروسرخ نزدیک و تصاویر ماهوارهای در کاربریهای کشاورزی و جنگل در منطقه گیان، استان همدان
سهیلاسادات هاشمی پری ناز عبدلیالعدد 1 , المجلد 15 , بهار 1403در این مطالعه ارتباط بین انعکاس طیفی کربن آلی خاک از ماهوارهای لندست 8 و طیفسنجی فروسرخ، در 48 نمونه خاک در کاربریهای کشاورزی و جنگل بکر در دشت گیان نهاوند، استان همدان، مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای خاک از عمق 0 تا 30 سانتیمتری بهطور تصادفی جمعآوری شدند. آنالیز أکثردر این مطالعه ارتباط بین انعکاس طیفی کربن آلی خاک از ماهوارهای لندست 8 و طیفسنجی فروسرخ، در 48 نمونه خاک در کاربریهای کشاورزی و جنگل بکر در دشت گیان نهاوند، استان همدان، مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای خاک از عمق 0 تا 30 سانتیمتری بهطور تصادفی جمعآوری شدند. آنالیز همبستگی بین باندهای اصلی، باندهای ترکیبی، شاخصهای گیاهی و ترکیب شاخصها با میزان کربن آلی خاک انجام گرفت. همچنین آنالیز طیفی خاک با کمک دستگاه طیفسنج در طول موج 350 تا 2500 نانومتر انجام شد. پس از ثبت طیفها پیشپردازش آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در روش سنجش از دور تنها باند 11، با میزان کربن آلی خاک در اراضی کشاورزی همبستگی مثبت معنیداری در سطح 5 درصد دارد. همچنین نسبت باند 7 به باند 8، همبستگی مثبت معنیداری با کربن آلی خاک در سطح 1 درصد داشت. سه شاخص گیاهی NDVI، DVI و RAI، با کربن آلی خاک در سطح 5 درصد همبستگی معنیداری نشان دادند. همبستگی بین کربن آلی محاسبه شده در آزمایشگاه با تصاویر ماهوارهای در کاربری کشاورزی برابر 36/0 R2 = بود. در حالیکه همبستگی کربن آلی با تصاویر ماهوارهای برای کل نقاط مورد مطالعه برابر 32/0 R2= بدست آمد. در روش طیفسنجی بالاترین همبستگی در طول موجهای 1404، 1907 و 2216 نانومتری مشاهده شد. در بین مدلهای برازش داده شده به کمک رگرسیون چندتایی، مدل گام به گام بهترین مدل برای تخمین کربن آلی پیشنهاد شد. بهطور کلی اگر تعداد نمونهها خیلی کم باشد، روش آزمایشگاهی مناسب بوده، اما اگر نمونهها زیاد باشد، روش طیفسنجی برای صرف زمان و هزینه مناسب است. در ایران بدلیل قیمت بالای روش طیفسنجی، روش سنجش از دور برای تخمین پیشنهاد میگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - مقایسه کارایی روش های یادگیری ماشینی درمدلسازی مناطق حساس به وقوع آتش (استان ایلام، شهرستان دره¬شهر)
مریم محمدیان مریم مروتی رضا امیدی پورالعدد 1 , المجلد 15 , بهار 1403آتش از مهمترین مخاطرات طبیعی بوده که تاثیر بسزائی بر ساختار و پویایی اکوسیستمهای طبیعی دارد. با توجه به قرارگیری ایران در کمربند خشک و نیمهخشک جهان، هر ساله تعداد زیادی آتشسوزی عمدی و غیر عمدی در مناطق مختلف کشور به وقوع میپیوندد. به همین دلیل تعیین مناطق حساس به وق أکثرآتش از مهمترین مخاطرات طبیعی بوده که تاثیر بسزائی بر ساختار و پویایی اکوسیستمهای طبیعی دارد. با توجه به قرارگیری ایران در کمربند خشک و نیمهخشک جهان، هر ساله تعداد زیادی آتشسوزی عمدی و غیر عمدی در مناطق مختلف کشور به وقوع میپیوندد. به همین دلیل تعیین مناطق حساس به وقوع آتش نقش مهمی در مدیریت آتشسوزی در منابع طبیعی دارد. به همین دلیل تحقیق حاضر در صدد است تا با استفاده از دو روش یادگیری ماشینی جنگل تصادفی (Random Forest) و ماشین بردار پشتیبان (Support Vector Machine) و 2024 نقطه وقوع آتش، مناطق حساس به وقوع آتش را در شهرستان دره شهر در استان ایلام را تعیین نماید. عوامل محیطی در چهار گروه اصلی شامل عوامل توپوگرافی (ارتفاع، جهت شیب، تند شیب)، عوامل اقلیمی (بارش، رطوبت نسبی، باد، درجه حرارت)، عوامل زیستی (پوشش گیاهی و رطوبت خاک) و عوامل انسان ساخت (فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از جاده، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از آبراهه) تهیه شدند. ارزیابی دقت مدلهای مورد استفاده با استفاده سطح زیر نمودار (AUC) در منحنی ROC و آمارههای ارزیابی متقاطع (Cross-validation) انجام شد. بررسی شاخص AUC نشان داد که هر دو مدل دارای دقت مناسبی بوده هرچند مدل جنگل تصادفی (AUC = 0.97) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان (AUC = 0.86) بود. بر اساس نتایج مدل جنگل تصادفی، حدود 60 درصد در کلاس کم خطر و حدود 20 درصد در کلاس خطر زیاد آتش قرار دارد. بررسی سهم عوامل تاثیرگذار بر وقوع آتش نشان داد که عوامل انسان ساخت (فاصله از مناطق مسکونی) و عوامل اقلیمی (درجه حرارت) نقش مهمتری در نقاط دارای سابقه آتش داشتند. بنابراین افزایش فرهنگ عمومی و کاهش رفتارهای خطرناک در طبیعت میتواند موجب کاهش وقوع آتش در این منطقه شده و سهم زیادی در حفاظت از محیط زیست و حفظ منابع طبیعی داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - بررسی اثرات کاربری اراضی و شکل زمین بر دمای سطح زمین (مطالعه موردی: شهر بجنورد، استان خراسان شمالی)
زهرا پرور مرجان محمدزاده سپیده سعیدیالعدد 1 , المجلد 15 , بهار 1403چکیده شهرنشینی با تغییر شکل طبیعی زمین میتواند دمای سطح زمین (LST) را در مقیاس جهانی تحت تأثیر قرار دهد. کاهش پیامدهای تغییرات اقلیمی، مستلزم تدوین یک برنامه منسجم مدیریت کاربری برای محدود نمودن گسترش بیبرنامه و افزایش فضای سبز شهری است. هدف این مطالعه بررسی چگونگی أکثرچکیده شهرنشینی با تغییر شکل طبیعی زمین میتواند دمای سطح زمین (LST) را در مقیاس جهانی تحت تأثیر قرار دهد. کاهش پیامدهای تغییرات اقلیمی، مستلزم تدوین یک برنامه منسجم مدیریت کاربری برای محدود نمودن گسترش بیبرنامه و افزایش فضای سبز شهری است. هدف این مطالعه بررسی چگونگی تأثیر ویژگیها و الگوی فضایی مناطق شهری و محیط اطراف آن بر دمای سطح زمین در شهر بجنورد است. برای این منظور، از الگوریتم پنجره مجزا (SWA) برای بازیابی دمای سطح زمین با استفاده از دادههای لندست 8 سال 2021 استفاده شد. بر اساس نتایج، مراکز اصلی انتشار گرمای بالا در مناطق شهری مانند تأسیسات عمومی، پارکینگ خودروها و مناطق صنعتی، دمای سطح زمین بالاتری (بیش از 38 درجه سانتیگراد) نسبت به فضاهای سبز شهری (کمتر از 36 درجه سانتیگراد) دارند. در این مطالعه تفاوت بین دمای سطح زمین در روز و شب با استفاده از دمای شبانه سطح زمین مادیس آشکار شد. همچنین نتایج خودهمبستگی فضایی تضاد در رفتارهای دمای سطح زمین بافت شهری و حومه شهر در مناطق نیمهخشک را نشان می دهد. وجود نقاط گرم در سطوح نفوذپذیر مانند زمینهای کشاورزی و نقاط سرد در مناطق غیرقابل نفوذ نشان دهنده اثر معکوس جزایر حرارتی شهری در این مناطق است. درک تعاملات پیچیده کاربریهای شهری و دمای سطح زمین با در نظر گرفتن الگوهای آب و هوای منطقهای میتواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در بهبود کیفیت زندگی در مناطق شهری کمک کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - وردش های فضایی- زمانی روزهای برفپوشان در پهنه شمال غرب ایران با استفاده از داده های دورسنجی
عباس کاشانی برومند صلاحی امیرحسین حلبیان بتول زینالیالعدد 1 , المجلد 15 , بهار 1403در این پژوهش وردشهای فضایی – زمانی روزهای برفپوشان (SCDs) در این منطقه با استفاده از دادههای نسخه ششم سنجنده مادیس تررا و مادیس آکوا بهصورت روزانه در بازه زمانی 2020-2003 واکاوی شد. بهمنظور کاهش اثر ابرناکی سه الگوریتم بر روی دادهها اعمال شد. برای الگوی رقوم أکثردر این پژوهش وردشهای فضایی – زمانی روزهای برفپوشان (SCDs) در این منطقه با استفاده از دادههای نسخه ششم سنجنده مادیس تررا و مادیس آکوا بهصورت روزانه در بازه زمانی 2020-2003 واکاوی شد. بهمنظور کاهش اثر ابرناکی سه الگوریتم بر روی دادهها اعمال شد. برای الگوی رقومی ارتفاع، از مدل رقومی سطحی (DSM) سازمان اکتشافات فضایی ژاپن استفاده شد. ارتباط بین دو مؤلفه فنولوژیک برف-پوش (SCAs و SCDs) و پیوند شمار SCDs با مؤلفه توپوگرافیکی ارتفاع مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان از افزایش SCDs در ماههای نوامبر، دسامبر و ژانویه دارد. بیشینه SCDs در ژانویه مربوط به توده کوهستانی سبلان و سپس سهند میباشد. کاهش SCDs در ماههای بهاره و تابستانه نیز متأثر از دو عامل عرض جغرافیایی و ارتفاع میباشد. بیشینه مطلق SCDs در این منطقه با 160 روز در سال در بلندیهای سبلان مشاهده میشود. بررسی تغییرات روزهای برفپوشان در ماههای مارس و آوریل نشان از کاهش SCDs در طبقات ارتفاعی بلند دارد. درعینحال، الگوی افزایشی SCDs در نوامبر و دسامبر را در بسیاری از کمربندهای ارتفاعی نشان میدهد. واکاوی ارتباط SCAs و SCDs در ماههای مختلف مشخص کرد که در پهنههای دارای SCDs بیشتر (ارتفاعات) به سبب کاهش سطوح توپوگرافی، از SCAs کاسته شده است. ارتباط وردشهای SCDs با ارتفاع نیز نشان داد که کمینه SCDs در تمامی باندهای ارتفاعی (حتی ارتفاعات بالای 3500 متر با 4 روز) در اوت و بیشینه آن در دسامبر با 22 روز در ارتفاع 3500 متر روی داده است. SCDs با افزایش ارتفاع در مناطق کوهستانی 3500 تا 4000 متری، به دلیل افزایش شیب زمین و ناپایداری SC بر روی سطوح پرشیب کاهش مییابد. تفاصيل المقالة
-
حرية الوصول المقاله
1 - مطالعه و پیشبینی تغییرات دمای سطح زمین شهر یزد: بررسی اثر مجاورت و تغییرات پوشش اراضی
محمد منصورمقدم ایمان روستا محمدصادق زمانی محمد حسین مختاری محمد کریمی فیروزجایی سید کاظم علوی پناهالعدد 4 , المجلد 12 , زمستان 1400پیشینه و هدف گسترش شهرنشینی مقیاس و شدت گسترش جزایر حرارتی در شهرها را گسترش داده است. بررسی و مطالعه نحوه تأثیرپذیری شهرها از این جزایر حرارتی نقش مهمی در آینده برنامه ریزی برای شهرها ایفا میکند. به همین منظور، این پژوهش اثر تغییرات پوشش اراضی شهر یزد در سه دسته مناط أکثرپیشینه و هدف گسترش شهرنشینی مقیاس و شدت گسترش جزایر حرارتی در شهرها را گسترش داده است. بررسی و مطالعه نحوه تأثیرپذیری شهرها از این جزایر حرارتی نقش مهمی در آینده برنامه ریزی برای شهرها ایفا میکند. به همین منظور، این پژوهش اثر تغییرات پوشش اراضی شهر یزد در سه دسته مناطق شهری، پوشش گیاهی و زمین های بایر بر دمای سطح زمین را برای شهر یزد طی 30 سال اخیر با استفاده از تصاویر لندست 5 و 8 بررسی میکند. این پژوهش همچنین نسبت مجاورت پیکسل های پوشش گیاهی و زمین های بایر به منظور بررسی نحوه تأثیرپذیری دمای سطح زمین ثبت شده توسط سنجنده را در همین دوره زمانی مورد ارزیابی قرار می دهد.مواد و روش ها ابتدا نقشه های پوشش اراضی شهر یزد با استفاده از الگوریتم طبقه بندی نظارت شده شبکه عصبی برای سال های 1990، 2000، 2010 و 2020 به دست آمد. از داده های زمینی، گوگل ارث و نقشه های واقعیت زمینی به منظور تهیه داده های تعلیمی استفاده شد. نقشه های دمای سطح زمین شهر یزد از تصاویر باند حرارتی لندست 5 و 8 محاسبه شد. سپس نقشه های دمای سطح زمین به 6 کلاس دمایی موجود ازجمله؛ 16-20، 21-25، 26-30، 31-35، 36-40 و 41-46 درجه سانتی گراد طبقه بندی شد که نشان داده شد که چهار کلاس انتهایی، نقش عمده ای در دمای سطح زمین این شهر طی 30 سال اخیر داشت. به منظور ارزیابی اثر مجاورت کلاس های پوشش اراضی بایر و پوشش گیاهی بر دمای سطح زمین ثبت شده توسط سنجنده، ابتدا نسبت مجاورت هر یک از پیکسل ها در یک پنجره (کرنل) 5×5 محاسبه شد. سپس میانگین دمای سطح زمین محاسبه شد. میانگین دمای سطح زمین بر اساس نسبت مجاورت با هریک از کلاسهای پوشش گیاهی و زمینهای بایر به دست آمد.نتایج و بحث بر اساس نتایج به دست آمده، در شهر یزد، از سال 1990 تا 2020، مساحت منطقه شهری بهطور فزاینده ای رشد داشته است. به طوری که این منطقه طی 30 سال اخیر 91.5 درصد (33.6 کیلومترمربع) رشد داشته است. زمین های بایر و پوشش گیاهی اما، در این منطقه و در دوره زمانی یکسان با رشد منفی همراه بوده اند. به گونهای که زمین های بایر، از سال 1990 تا 2020، در شهر یزد، رشد -79.4 درصدی (21.3 کیلومترمربع) را تجربه کرده اند که رشد شدید مناطق شهری، این رشد منفی در زمین های بایر، را توجیه می کند. طبقات پوشش گیاهی شهر یزد از سال 1990 تا 2020، رشد -68.5 درصدی (12.2 کیلومترمربع) را نشان داد. میانگین دمای سطح زمین این شهر طی همین دوره 30 ساله به صورت مداوم افزایشی بوده است. به طوری که تا سال 2020، شهر یزد با رسیدن به میانگین 38.1 درجه سانتی گراد نسبت به 29.2 درجه سانتی گراد در 1990، افزایش 30.4 درصدی را در میانگین دمای سطح زمین خود تجربه کرده است. کلاس های دمایی این شهر نیز در این 30 سال به سمت کلاس های دمایی گرم تر حرکت کرده اند. به گونهای که عمده ترین بخش مساحت های دمایی سطح زمین شهر یزد، در سال 1990 در وهله نخست، در کلاس 26-30 درجه با 47 کیلومترمربع سانتی گراد و در وهله دوم در کلاس 31-35 درجه با 26.4 کیلومترمربع طبقه بندی می شوند. این در حالی است که در سال 2000، در روندی معکوس، کلاس دمایی 35-31 درجه سانتی گراد با 52.8 کیلومترمربع در وهله نخست و کلاس دمایی 26-30 درجه سانتی گراد با 20 کیلومترمربع در وهله دوم قرار دارد. با یک کلاس افزایش، کلاس دمایی 36-40 درجه سانتی گراد برای هردو سال 2010 و 2020 با به ترتیب 40.2 و 63 کیلومترمربع به عنوان بزرگترین کلاس دمایی ثبتشده است. کلاس دمایی 31-35 درجه سانتی گراد نیز به عنوان کلاس دمایی دوم هر دو سال به ترتیب با 33.2 و 9.7 کیلومترمربع ثبت شده است. تفاوت این دو سال، در رشد -70.7 درصدی (23.5 کیلومترمربع) مساحت کلاس 31-35 درجه سانتی گراد و افزایش رشد 10.3 درصدی (0.8 کیلومترمربع) گرمترین کلاس کل دوره آماری، 41-46 درجه سانتی گراد، در سال 2020، نسبت به سال 2010 است. نتایج این مطالعه نشان داد بیشترین میانگین دمایی در تمام سال ها برای زمینهای بایر با 37.3 درجه سانتی گراد ثبت شده است. همچنین همبستگی مثبت (میانگین همبستگی 0.95) بین مجاورت با پوشش اراضی بایر و میانگین دمای سطح زمین نیز نمایش داده شد. با این وجود، روند شدید افزایشی مناطق شهری در کل دوره آماری (91.5 درصد با 33.6 کیلومترمربع) به عنوان دومین کلاس با بیشترین میانگین دمایی پس از زمین های بایر با میانگین 34.1 درجه سانتیگراد در مقابل روند کاهشی 79.4 درصدی (21.3 کیلومترمربع) زمین های بایر موجب افزایش میانگین دمای سطح زمین طی دوره آماری 30 ساله شده است. چراکه کاهش 68.5 درصدی (12.2 کیلومترمربع) مناطق پوشش گیاهی بهعنوان کلاس پوشش اراضی با کمترین میانگین دمای سطح زمین (32.2 درجه سانتیگراد) در همین دوره، اثر کاهش زمینهای بایر را خنثی، و روند افزایش میانگین دمای سطح زمین را تشدید کرده است. این در حالی است که همبستگی منفی (میانگین همبستگی -0.97) میان نسبت مجاورت با پوشش گیاهی و میانگین دمای سطح زمین به اثبات رسید. نتایج حاصل از پیشبینی تغییرات پوشش زمین در سال 2030 برای شهر یزد بیانگر آن است که در روندی مشابه با دوره های قبل، پوشش مناطق شهری با افزایش روبرو خواهد بود. این رشد، نسبت به سال 2020، با 1.6 درصد (1.1 کیلومترمربع) چشمگیر نخواهد بود. اما کاهش چشمگیر مناطق سبز (پوشش گیاهی) با -19.6 درصد (1.1 کیلومترمربع) در همین دوره، به همراه ناچیز بودن کاهش زمینهای بایر (-1.8 درصد با 0.1 کیلومترمربع) سبب گرمتر شدن زمین، و رشد مساحت کلاس های دمای سطح زمین در سال 2030 خواهد شد. بر این اساس، عمده ترین مساحت کلاس دمای سطح زمین در سال 2030 برای شهر یزد، همانند سال 2020، 36-40 درجه سانتیگراد با 58.2 کیلومترمربع (-7.6 درصد رشد نسبت به دوره 2020) پیشبینیشده است. اما رشد فزاینده و چشمگیر گرمترین کلاس دوره آمار (41-46 درجه سانتیگراد) با 166.3 درصد (14.3 کیلومترمربع) رشد مثبت به عنوان دومین کلاس عمده دمای سطح زمین در این سال (2030)، و نیز رشد منفی و چشمگیر کلاس نسبتاً خنکتر 31-35 درجه سانتیگراد با -97.9 درصد (9.5 کیلومترمربع) در این سال بیانگر گرمتر شدن دمای سطح زمین در سال 2030 خواهد بود.نتیجه گیری نتایج این پژوهش نشان می دهد که در یک دوره 30 ساله در شهر یزد، کاهش پوشش گیاهی در وهله نخست، به همراه افزایش مناطق شهری در وهله دوم، سبب افزایش دمای سطح زمین شده است. بدین ترتیب، کلاس پوشش گیاهی به دلیل اثر خنککننده خود به دلیل دارا بودن آب، سبب کاهش دمای سطح زمین می شود. در این پژوهش نشان داده شد که با ثابت در نظر گرفتن تمام عوامل، کاهش زمین های بایر به کاهش دمای سطح زمین منجر خواهد شد و همچنین افزایش مناطق شهری با ضریب تأثیر کمتر از زمین های بایر، دمای سطح زمین را افزایش می دهند. با این حال کاهش مساحت زمین های سبز (پوشش گیاهی) در سال های اخیر، به همراه افزایش شدید مساحت زمین های مناطق شهری موجب افزایش دمای سطح زمین در این شهر شده است. همچنین رابطه منفی بین مجاورت با پوشش گیاهی رابطه مثبت بین مجاورت با زمین های بایر با میانگین دمای سطح زمین ثبتشده یافت شد. افزایش مجاورت با پوشش گیاهی از طریق ایجاد زمین های سبز با افزایش میزان نسبت پوشش گیاهی در مجاورت پوشش های مختلف و نیز کاهش مساحت زمین های بایر، می تواند راهکار مناسبی در مقابله با تأثیر گسترش شهرنشینی در سال های اخیر بر روی دمای سطح زمین باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در تغییر کاربری جنگل منطقه جنگلی فندقلو با استفاده از رویکرد آیندهپژوهی( تحلیل ساختاری متقاطع و پویش محیطی)
خلیل ولیزاده کامران مریم صادقی سید اسداله حجازیالعدد 4 , المجلد 14 , زمستان 1402بهمنظور مدیریت بهتر اکوسیستمهای طبیعی، انسانساخت، برنامهریزی بلندمدت میتواند به برنامهریزان محیطزیست و مدیران منابع طبیعی برای تصمیم آگاهانهتر کمک کند. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر تغییرات کاربری اراضی منطقه جنگلی فندقلو با رویکرد آیندهپژوهی میبا أکثربهمنظور مدیریت بهتر اکوسیستمهای طبیعی، انسانساخت، برنامهریزی بلندمدت میتواند به برنامهریزان محیطزیست و مدیران منابع طبیعی برای تصمیم آگاهانهتر کمک کند. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر تغییرات کاربری اراضی منطقه جنگلی فندقلو با رویکرد آیندهپژوهی میباشد در ابتدای پژوهش 19 عامل مؤثر در تغییرات کاربری جنگل در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی کالبدی، طبیعی و سیاسی توسط خبرگان تأیید گردید و در دور بعدی پرسشنامهای به ابعاد 19*19 طراحی و در اختیار خبرگان گذاشته شد که برای وزن دهی از اعداد 3 تا 0 که سه تأثیرگذاری بالا و صفر بدون تأثیر و وزن دهی گردید. تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متغیرها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در نرمافزار میکمک (MICMAC) مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. درنهایت هشت عامل مؤثر در تغییر کاربری جنگل منطقه فندقلو تعیین شد. از بین عوامل کلیدی عامل توریست، کاربری اراضی، فاصله از روستا و جمعیت، قطع و برداشت، پوشش گیاهی، انگیزه تغییر از کشاورزی به مسکونی و ارتفاع مهمترین عوامل کلیدی در آینده سیستم منطقه میباشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - ارزیابی استانداردهای ملی برای جانمایی محل دفن پسماند صنعتی با بکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی
الهام یوسفی روبیات محمد حسین صیادی الهام چمانه پورالعدد 2 , المجلد 13 , تابستان 1401پیشینه و هدف افزایش ثروت، بهبود استانداردهای زندگی، افزایش نرخ رشد جمعیت، همراه با افزایش سطح فعالیت های تجاری و صنعتی در مناطق شهری در سراسر جهان، از دلایل اصلی افزایش قابل توجه مقادیر تولید زباله جامد از جمله ضایعات صنعتی است. که این پسماندها منجر به ظهور مشکلات محیط أکثرپیشینه و هدف افزایش ثروت، بهبود استانداردهای زندگی، افزایش نرخ رشد جمعیت، همراه با افزایش سطح فعالیت های تجاری و صنعتی در مناطق شهری در سراسر جهان، از دلایل اصلی افزایش قابل توجه مقادیر تولید زباله جامد از جمله ضایعات صنعتی است. که این پسماندها منجر به ظهور مشکلات محیط زیستی و انسانی شده و از طرفی امنیت محیط زیستی را مختل می کنند. در بین پسماندها، ضایعات صنعتی به دلیل تنوع زیاد، اهمیت وافری دارند و انتخاب محل مناسب برای محل دفن این زباله ها وسیل ه ای مؤثر برای مهار آلودگی از منبع آن است. روش های زیادی برای دفع زبالهtمانند دفن بهداشتی، احتراق، بازیافت، بازیابی، کاهش و کمپوست کردن وجود دارد. اما دفن بهداشتی زباله در لندفیل گزینه ای مناسب و قابل قبول برای دفع زباله های جامد صنعتی است. انتخاب محل مناسب برای محل دفن زباله جامد وسیل ه ای مؤثر برای مهار آلودگی از منبع آن است. روند انتخاب سایت یکی از دشوارترین وظایف مربوط به سیستم های مدیریت پسماند جامد به حساب می آید زیرا این امر مشمول مقررات دولتی، بودجه دولت و شهرداری، افزایش تراکم جمعیت، افزایش آگاهی محیط زیستی، دغدغه بهداشت عمومی، کاهش در دسترس بودن زمین مناسب برای دفن زباله ها و افزایش مخالفت سیاسی و اجتماعی با ایجاد مکان های دفن زباله است. سامانه اطلاعات جغرافیایی یک ابزار مهم برای شناسایی و انتخاب سایت مناسب است و تاثیر مثبتی بر مدیریت زمان و هزینه دارد، همچنین یک بانک داده های دیجیتالی برای نظارت بلند مدت را فراهم می کند که قادر به پردازش داده های پیچیده جغرافیایی و نمایش گرافیکی نتایج است. هدف از این مطالعه ارزیابی محل مناسب دفن پسماندهای صنعتی غیر ویژه شهرک صنعتی بیرجند با تکیه بر ضوابط سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی است. در این مطالعه به ارزیابی محل مناسب دفن پسماندهای صنعتی غیر ویژه شهرک صنعتی بیرجند بر اساس جدیدترین ضوابط سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو پرداخته شده است، بنابراین پس از مطالعه و جمع بندی این ضوابط بهترین مکان از لحاظ معیارهای محیط زیستی، خاک شناسی، زمین شناسی، هیدرولوژی، هیدروژئولوژی، اقلیمی، زیرساختی و اقتصادی- اجتماعی انتخاب شده است. این مطالعه قادر است مدلی را ارائه نماید که ضمن به کارگیری تمامی استانداردهای کشوری، ریسک اکولوژیکی را کاهش داد.مواد و روش ها بدین منظور 8 معیار محیط زیستی، خاکشناسی، زمین شناسی، هیدرولوژی، هیدروژئولوژی، اقلیمی، زیرساختی و اقتصادی - اجتماعی به عنوان معیارهای اصلی در قالب 26 زیرمعیار مورد بررسی قرار گرفت. پس از شناسایی معیارها و مقدار محدودیت و ممنوعیت برای هر عامل با مراجعه به سازمان های مربوطه اطلاعات هر معیار اخذ گردید و پایگاه داده ای مورد نیاز با استفاده از سامانه های سیستم اطلاعات جغرافیایی و گوگل ارث پرو تهیه شد. سپس محدودیت های مورد نظر در هر لایه با استفاده از ابزارهای موجود در محیط نرم افزاری سیستم اطلاعات جغرافیایی از منطقه حذف گردید. مناطق باقیمانده با استفاده از فازی سازی لایه ها استاندارد شد. نهایتاً لایه ها با استفاده از ابزار محاسبات رستری ادغام گردید و بهترین منطقه جهت احداث سایت مکان دفن بهداشتی زباله پیشنهاد گردید.نتایج و بحث پس از تلفیق نقشه ها و اعمال ممنوعیت های موجود، 4 پلی گون در شمال شهرک صنعتی و یک پلی گون در جنوب منطقه شناسایی شد که هیچ گونه ممنوعیتی در آن جهت احداث محل دفن پسماند وجود ندارد. سپس پارامترهایی همچون شیب، ارتفاع، جهت، نوع خاک، میزان بارش، کاربری اراضی و نقشه پوشش گیاهی به عنوان محدودیت اعمال شد. پس از اعمال محدودیت های موجود در منطقه تنها یک پلی گون در قسمت شمالی شهرک صنعتی باقی می ماند که به عنوان منطقه مناسب جهت احداث محل دفن پسماند پیشنهاد می گردد. این منطقه شیب کمتر از 5 درصد داشته، پوشش گیاهی آن فقیر بوده و جزء زمین های بایر منطقه محسوب می گردد. همچنین در جهت باد غالب منطقه نیز نیست. فاصله این پلی گون تا شهرک صنعتی حدود 4 کیلومتر است. مساحت کلی آن 3000000 مترمربع است. با بازدید میدانی از پلی گون پیشنهادی و با در نظر گرفتن هلالی های آبگیر منطقه، اراضی دیم موجود و مرز شروع تپه ها و اراضی پرشیب منطقه از مساحت 3000000 مترمربعی تنها دو پلی گون با مساحت 467000 مترمربع باقی می ماند که با توجه به حجم سالانه پسماند تولیدی در منطقه (2400 مترمکعب) و با توجه به اینکه براساس استانداردها لندفیل انتخابی باید طول عمری برابر 20 سال داشته باشد بنابراین حجم کل پسماند تولیدی برابر با 48000 متر مکعب است. برای دفن این حجم پسماند به زمینی به ابعاد 300×80 مترمربع با عمق حداقل دو متری نیاز است. با توجه به مساحت منطقه پیشنهادی حدود 18 قطعه با عمق دو متر در منطقه موجود است که می توان به عنوان محل دفن پسماند انتخاب گردد.نتیجه گیری نتایج نمایانگر این است که توجه به استانداردهای موجود می تواند به عنوان ابزار توانمندی در جهت انتخاب سایت ایده آل مطرح گردد. این مطالعه قادر است مدلی را ارائه نماید که ضمن به کارگیری تمامی استانداردهای کشوری، ریسک اکولوژیکی را نیز به حداقل میزان ممکن برساند. در نهایت پیشنهاد می شود بازیافت نخاله های تولید شده در هر واحد جهت کاهش تولید پسماند از مبدأ انجام گیرد. تهیه پودر سنگ از پسماندهای کارخانجات سنگ، تفکیک مجدد نخاله های ساختمانی با توجه به اندازه و استفاده مجدد از آن ها در ساخت و ساز می تواند منجر به بازیافت قسمت اعظم این زباله ها گردد. اجرایی شدن هر چه سریعتر لندفیل پیشنهادی امری ضروری است چرا که هم اکنون این پسماندها بدون هیچ گونه مدیریتی در اطراف تخلیه م ی شود که از لحاظ بهداشتی وزیبایی شناسی مشکل آفرین شده و منطقه در حال تبدیل شدن به یک کانون گرد و غبار شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - کاربرد سنجش از دور در مدل سازی هیدرولیکی و تعیین حد بستر رودخانهها (مطالعۀ موردی: رودخانه ارداک)
سیدحمید میرقاسمی حسین بانژاد علیرضا فرید حسینیالعدد 1 , المجلد 14 , بهار 1402پیشینه و هدف براساس اصل 45 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 2 قانون توزیع عادلانه آب، رودخانهها ثروت ملی بوده و در اختیار حکومت اسلامی است. بنابراین دولت مکلف است مطالعه و تعیین حد بستر و حریم رودخانهها را انجام و در صورتی که اعیانیهای موجود در بستر و حریم آنه أکثرپیشینه و هدف براساس اصل 45 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 2 قانون توزیع عادلانه آب، رودخانهها ثروت ملی بوده و در اختیار حکومت اسلامی است. بنابراین دولت مکلف است مطالعه و تعیین حد بستر و حریم رودخانهها را انجام و در صورتی که اعیانیهای موجود در بستر و حریم آنها را برای امور مربوط به آب یا برق مزاحم تشخیص دهد نسبت به تخلیه آن ها اقدام نماید. امروزه بهعلت افزایش ارزش اقتصادی زمین و تقاضا جهت احداث اعیانی در اراضی حاشیه رودخانهها و مجاری آبی متأسفانه روندتصرفات حدود بستر و حریم رودخانهها افزایش یافته که خود تهدیدی برای دسترسی به آب سالم و حفاظت از آن برای نسلهای آتی محسوب میشود. تصرف رودخانهها با کاهش عرض و تغییر کاربری اراضی بستر آنها همراه است. این اقدام باعث بهم خوردن رژیم طبیعی رودخانه و در نتیجه وقوع سیل و خسارتهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی را به دنبال دارد. مدیریت منابع آب و بهخصوص مدیریت سیل بدون شناخت و تحلیل جریان رودخانهها، پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر و حریم آنها میسر نمیباشد. در حال حاضر برای تعیین گستره سیلاب و مشخص کردند حد بستر رودخانهها نقشهبرداری زمینی انجام میشود. این روش بسیار زمانبر بوده و هزینه انجام آن زیاد میباشد. در همین راستا استفاده از تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی به جای نقشهبرداری زمینی برای سرعت بخشیدن به انجام مطالعات و کاهش هزینهها میتواند راهگشا باشد. تحقیقات زیادی درکشور و دنیا درخصوص استفاده از تصاویر ماهوارهای در حوزههای مختلف انجام شده است. بهویژه در پژوهشهای متعددی از تصاویر ماهوارهای برای بررسی روند تغییرات کاربری اراضی حوضههای آبخیز و نیز مطالعه تغییرات مورفولوژی رودخانه استفاده شده است. پژوهشهایی پیرامون استفاده از تصاویر ماهوارهای در مطالعات هیدرولوژی و حوضههای آبخیز انجام شده است، اما در این پژوهش برای اولین بار امکان استفاده از تصاویر ماهوارهای برای تهیه نقشه رودخانه و استخراج مقاطع عرضی آن برای پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر رودخانه مورد بررسی قرارگرفته است. در سالهای اخیر بستر رودخانه ارداک در بالادست سد اراداک، به طور گسترده تصرف و تغییر کاربری داده شده است. این امر باعث شدهاست تا تعداد حوادث سیل افزایش و کمیت و کیفیت آب سد ارداک که بخشی از آب شرب شهر مشهد را تامین مینماید، کاهش یابد. برای مدیریت سیل و حفاظت کمی و کیفی از سد ارداک، پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر رودخانه ارداک ضروری میباشد. در حال حاضر برای انجام این کار ابتدا باید نقشه برداری زمینی انجام می شود. نقشه برداری زمینی برای تهیه نقشه رودخانه و استخراج مقاطع عرضی آن مستلزم صرف زمان طولانی و هزینه زیادی است. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی امکان استفاده از تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک 28×28 متر به جای نقشهبرداری زمینی بهمنظور افزایش سرعت انجام کار و کاهش هزینههای مطالعات طرحها و پروژههای آبی و مهندسی رودخانه است.مواد و روش ها برای ترسیم حوضه آبریز و استخراج پارامترهای فیزیکی آن از تصاویر ماهوارهای ASTER و نرمافزار HEC-GeoHMS استفاده شد. نقشه بستر موجود رودخانه و حاشیه آن تهیه و بهعنوان یک لایه جدید به نقشه کاربری اراضی حوضه اضافه شد. برای شبیه سازی بارش و رواناب از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS استفاده شد. ابتدا برای پنج واقعه بارش و رواناب مدل واسنجی و اعتباریابی گردید. سپس هایتوگراف بارش مربوط به دوره بازگشتهای مختلف در پایه زمان تمرکز حوضه به مدل HEC-HMS معرفی شد. مدل اجرا و سیلاب با دوره بازگشتهای مختلف شبیهسازی شد. اطلاعات هندسی رودخانه درقالب مقاطع عرضی هم از نقشهبرداری زمینی و هم از تصاویر ماهوارهای و با استفاده از الحاقیه HEC-GeoRAS استخراج گردید. اطلاعات حاصل از مدلسازی جریان رودخانه در نرمافزار HEC-RAS از طریق الحاقیه HEC-GeoRAS به محیط GIS منتقل و درمحیط مذکور پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر رودخانه به دو روش استفاده از اطلاعات نقشهبرداری زمینی و بهرهگیری از تصاویر ماهوارهای تعیین و با هم مقایسه شد.نتایج و بحث نتایج بیانگر آن است که پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر رودخانه با استقاده از تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک 28×28 متر قابل انجام است. در این مورد شاخصهای آماری میانگین خطای نسبی و ضریب همبستگی رگرسیون به ترتیب 13.2 و 92 درصد بدست آمد. اگر در چند نقطه از مسیر رودخانه مقطع عرضی از طریق نقشه برداری زمینی برداشت و جایگزین مقاطع عرضی که از روش تصاویر ماهوارهای بدست آمده اند، دقت پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر رودخانه با استقاده از تصاویر ماهوارهای افرایش مییابد. بهطوریکه اگر به فاصله 150 متر و در طول 8 کیلومتر 47 مقطع عرضی جانمایی و بهصورت برداشت زمینی انجام و در مدل HEC-RAS جایگزین مقاطع عرضی بدست آمده از تصاویر ماهوارهای شود، خطای استفاده از روش تصاویر ماهوارهای برای پهنهبندی سیلاب و تعیین حد بستر رودخانه به 8.1 درصد کاهش خواهد یافت.نتیجه گیری استفاده از تصاویر ماهوارهای با کیفیت 28×28 متر برای تعیین حد بستر رودخانه امکانپذیراست. این روش با میانگین خطای نسبی و ضریب همبستگی رگرسیون به ترتیب 13.2 و 92 درصد همراه است که این خطا را با مقطعبرداری زمینی میتوان تا 8 درصد کاهش داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - ارزیابی تخریب اراضی با استفاده از دادههای سنجشازدور ماهواره لندست در بازۀ زمانی 1400-1390 (مطالعۀ موردی: شهرستان اصفهان)
هادی اسکندری دامنه حامد اسکندری دامنه حسن خسروی میثم چراغی محسن عادلی ساردوئیالعدد 1 , المجلد 14 , بهار 1402پیشینه و هدف تخریب اراضی یکی از پدیدههای مخرب است که ثبات و امنیت اکوسیستمها بهویژه در مناطق خشک را تهدید میکند. تخریب اراضی میتواند منجر به کاهش حاصلخیزی و بهرهوری خاک، مهاجرت و جابه جایی جمعیت، ناامنی غذایی و نابودی اکوسیستمها شود. علیرغم اقدامات گسترده در زمین أکثرپیشینه و هدف تخریب اراضی یکی از پدیدههای مخرب است که ثبات و امنیت اکوسیستمها بهویژه در مناطق خشک را تهدید میکند. تخریب اراضی میتواند منجر به کاهش حاصلخیزی و بهرهوری خاک، مهاجرت و جابه جایی جمعیت، ناامنی غذایی و نابودی اکوسیستمها شود. علیرغم اقدامات گسترده در زمینه مقابله با تخریب اراضی، این مشکل در دهههای اخیر نهتنها کاهش نیافته است، بلکه به تدریج تشدید شده است. بنابراین، پایش تخریب اراضی و آشکارسازی ویژگیهای آن برای مدیریت و بازیابی کیفیت اراضی ضروری است و این پایش در مناطق خشک امکان مدیریت صحیح و مبارزه با این پدیده را تسهیل میکند. پایش تخریب اراضی در این مناطق با استفاده از دادههای سنجش از دور امکان پذیر است، به نحوی که این دانش بهطور گستردهای برای پایش تخریب اراضی منطقهای مورد استفاده قرار خواهد گرفت. باتوجه به اهمیت موضوع تخریب اراضی و نیاز به پایش اراضی جهت دستیابی به درک درستی از وضعیت شهرستان اصفهان و بهدنبال آن ایجاد مدیریت مناسب و به موقع جهت جلوگیری از گسترش تخریب، این تحقیق با هدف بررسی وضعیت تخریب اراضی در این شهرستان با استفاده از مدلسازی شاخصهای محیطی حاصل از دادههای ماهوارهای در بازه زمانی 1390-1400، انجام شد.مواد و روش ها در این تحقیق بهمنظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در حوزۀ مطالعاتی، از تصاویر ماهوارهای لندست، سنجندههای TM و OLI استفاده گردید و همچنین از دادههای حاصل از بازدید میدانی به عنوان اطلاعات جانبی استفاده شد. پردازش و تحلیل تصاویر ماهوارهای در محیط نرمافزار ENVI صورت گرفت. بهمنظور تهیۀ نقشۀ تغییرات کاربری اراضی، روش طبقهبندی نظارت شده حداکثر احتمال بکار گرفته شد. سپس تمامی کاربریهای منطقۀ مورد مطالعه در چهار کاربری اراضی کشاورزی، مراتع، اراضی بایر و شورهزار و مناطق شهری و انسان ساخت تقسیمبندی شدند. در نهایت لایههای بدست آمده، جهت محاسبۀ مساحت کاربریها و تهیۀ نقشۀ خروجی مناسب به نرمافزار ArcGIS منتقل گردید. پس از بررسی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از روش حداکثر احتمال شاخصهای شوری خاک SI و شاخص اقلیمی Albedo، شاخص پوشش گیاهی NDVI و LSM تهیه شدند. شاخص شوری خاک SI یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی تخریب سرزمین است؛ این شاخص استخراج شده از تصاویر ماهوارهای، قادر به ارزیابی شوری خاک در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد که با استفاده از رابطۀ SI=√(ρ_Blue×ρ_Red ) (ρBlue و ρRed بهترتیب باند قرمز و آبی در سنجندههای TM و OLI در ماهواره لندست) محاسبه گردید. شاخص آلبیدو سطحی بدست آمده از دادههای سنجش از دور یک پارامتر فیزیکی است که ویژگیهای بازتاب سطح و طول موجهای کوتاه خورشید را بیان میکند. این پارامتر فیزیکی تحت تأثیر پوشش گیاهی، رطوبت خاک و سایر شرایط سطح زمین میباشد. بنابراین، با بررسی تغییرات آلبیدو میتوان تغییرات در سطح زمین و نتیجه تخریب اراضی را بهخوبی مورد بررسی قرار داد. برای محاسبه آلبدو سطح در سنجندههای TM و OLI در این مطالعه از رابطۀ AIbedo=0.356 ρ_Blue+0.130ρ_Red+0.373ρ_NIR+0.085ρ_SWIR1+0.072ρ_SWIR2-0.018 (ρ باند مربوط به تصاویر سنجنده TM و OLI ماهواره لندست) استفاده شد. برای بررسی پوشش گیاهی در این پژوهش، از شاخص NDVI که از تصاویر ماهواره لندست، سنجندههای TM و OLI بهدست میآید، استفاده شد. این شاخص بیشترین حساسیت را به تغییرات پوشش گیاهی داشته و در مقابل اثرات جوی و زمینه خاک، به جز در مواردی که پوشش گیاهی کم باشد، حساسیت کمتری دارد. یکی دیگر از پارامترهای بسیار مهم برای بررسی تخریب اراضی، بررسی رطوبت سطحی خاک است که در این مطالعه با استفاده از تغییرات شاخص LSM مورد مطالعه قرار گرفت.در نهایت برای برآورد تخریب اراضی (LD) درسالهای 1390، 1395 و 1400 از روش آنالیز مؤلفههای اولیه (PCA) بین شاخصهای Albedo، SI، NDVI و LSM استفاده شد. ابتدا شاخصهای مورد نظر نرمالسازی شدند و سپس مقدار تخریب اراضی برای هر سال برآورد گردید. به طوری که مقادیر زیاد تخریب اراضی نشان دهنده حداکثر تخریب اراضی میباشد.نتایج و بحث بررسی روند تغییرات کاربری اراضی شهرستان اصفهان در چهار کاربری اراضی کشاورزی، مراتع، اراضی بایر و شورهزار و مناطق شهری و انسان ساخت در بازه زمانی 1400-1390 نشان داد که بین سالهای 1395-1390 اراضی کشاورزی و مراتع به ترتیب 7/5 و 06/5 درصد کاهش داشت؛ در حالیکه اراضی بایر و شورهزار و مناطق شهری و انسان ساخت به ترتیب 10.45 و 1.51 درصد افزایش داشتند. ازطرفی، در بازه زمانی 1400-1395 اراضی کشاورزی و مراتع بهترتیب 0.75 و 1.25 درصد کاهش و اراضی بایر و شورهزار و مناطق شهری و انسان ساخت 1.51 و 0.5 درصد افزایش نشان دادهاند. همچنین در باز زمانی 1400-1390 اراضی کشاورزی و مراتع بهترتیب کاهش 6.45 و 6.32 درصدی و کاربریهای اراضی بایر و شورهزار و مناطق مسکونی و انسان ساخت به ترتیب افزایش 11.96 و 0.8 درصدی داشتند. بررسی روند تغییرات کاربری اراضی نشان داد که در این بازه زمانی 10 ساله، روند تخریب اراضی کشاورزی و مراتع، کاهشی بوده و اراضی بایر و شورهزار و همچنین مناطق شهری و انسان ساخت در حال افزایش بود. بررسی تغییرات کلاسهای بیابانزایی نشان داد که در بازه زمانی مورد مطالعه، کلاسهای متوسط، شدید و خیلی شدید بیابانزایی افزایش یافته بهطوریکه مساحت زمینهای بیابانی بهترتیب از 3428، 2817 و 1340 در سال 1390 به 4079، 4276 و 4302 کیلومترمربع در سال 1400 افزایش یافته است. کلاسهای کم و خیلی کم نیز از 2826 و 5295 در سال 1390 به 574 و 2475 کیلومترمربع در سال 1400 رسیده است. این تغییرات نشان دهنده افزایش بیابانزایی در شهرستان اصفهان است.نتیجه گیری با استفاده از شاخصهای برآورد شده از تصاویر سنجش دور، میتواند با دقتی مناسب روند تخریب و بیابانزایی را پایش کرد و اقدامت لازم برای مقابله با این پدیده مخرب را در دستور کار قرار داد. با استفاده از نتایج حاصل از این پژوهش میتوان روند تخریب اراضی شهرستان اصفهان را در گذر زمان برآورد کرد و برنامهها و سیاستهای لازم برای مقابله با این پدیده را اعمال نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی تغییرات کاربری اراضی و ارتباط آن با سطح آبهای زیرزمینی (مطالعه موردی: دشت اردبیل)
صیاد اصغری سراسکانرود احسان قلعه الهامه عبادیالعدد 1 , المجلد 12 , بهار 1400پیشینه و هدف آب های زیرزمینی مهم ترین منبع آب شیرین جهان هستند. آب آشامیدنی دو میلیارد نفر مستقیماً از آب های زیرزمینی تأمین می شود و برای آبیاری بزرگ ترین بخش تهیه غذا در جهان استفاده می شود. برداشت بی رویه مخازن آب زیرزمینی موجب گردیده که میزان تغذیه آبخوان جواب گوی أکثرپیشینه و هدف آب های زیرزمینی مهم ترین منبع آب شیرین جهان هستند. آب آشامیدنی دو میلیارد نفر مستقیماً از آب های زیرزمینی تأمین می شود و برای آبیاری بزرگ ترین بخش تهیه غذا در جهان استفاده می شود. برداشت بی رویه مخازن آب زیرزمینی موجب گردیده که میزان تغذیه آبخوان جواب گوی برداشت نبوده و سطح آب زیرزمینی افت نماید. افت سطح آب زیرزمینی مشکلاتی همچون خشک شدن چاههای آب، کاهش دبی رودخانه و آب دریاچه ها، تنزیل کیفیت آب، افزایش هزینه پمپاژ و استحصال آب و نشست زمین را به دنبال دارد. آگاهی از تغییرات تراز آب به منظور شناخت از وضعیت سفرههای آب زیرزمینی و مدیریت بهینه آن ضرورت دارد. با ارزیابی نوسان سطح آب زیرزمینی میتوان از آن در مدیریت منابع آب استفاده نمود. یکی از کاربردهای عمده سنجش از دور کشف و تعیین تغییرات کاربریهای اراضی است. با استفاده از سنجش از دور، امکان بررسی و شناسایی پدیدههای مختلفی وجود دارد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر کاربری های مختلف بر روی سطح تراز آبهای زیرزمینی با استفاده از روش های زمین آماری درونیابی و همچنین روش طبقه بندی شیءگرا برای استخراج نقشه کاربری اراضی می باشد.مواد و روش ها دشت اردبیل یک دشت میان کوهی که در شمال غرب ایران و در شرق فلات آذربایجان جای گرفته است. این دشت به وسعت 990 کیلومترمربع در بین ارتفاعات بلند اطرافش محصور شده است و از لحاظ تقسیمات سیاسی شامل قسمتهایی از شهرستان های اردبیل و نمین می شود. دادههای مورد استفاده در این تحقیق شامل، تصویر ماهواره لندست 8 که از سنجنده OLI به منظور استخراج نقشه کاربری اراضی برای سال 1394 و همچنین از تصویر سنجنده TM لندست 5 به منظور تهیه نقشه کاربری اراضی برای سال 1366 استفاده شد. در این پژوهش از داده های عمق آب زیرزمینی 43 حلقه چاه پیزومتر در سطح دشت اردبیل استفاده شد. مراحل انجام تحقیق بدین ترتیب بود که پس از آماده سازی آمار چاه های پیزومتری جهت برطرف کردن نواقص موجود در داده های مطالعاتی از روش بازسازی دادهها استفاده گردید. روش بازسازی استفاده شده که صرفاً برای برطرف کردن نواقص در دادهها از روش میانیابی در نرمافزار Neural Power (بر مبنای شبکه عصبی مصنوعی)، انجام گرفت. جهت نرمال سازی داده ها از تبدیلهای لگاریتمی در نرم افزار SPSS استفاده شد، و از نرمافزار+GSبرای تحلیل های زمین آماری استفاده شد. به منظور تصحیحات جوی و رادیومتریکی از نرمافزار ENVI و جهت استخراج نقشه لایه ها از نرمافزار ArcGIS استفاده شد.نتایج و بحث بیشترین مساحت در سال 1366 متعلق به کلاس کشاورزی آبی با 51840 هکتار مساحت میباشد. دومین مساحت مربوط به کلاس کشاورزی دیم میباشد که با 48790 هکتار بیشترین مساحت را دارا میباشد. کمترین مساحت نیز متعلق به کاربری آب با 88.65 هکتار است. با نگاهی به کاربریهای سال 1394 نتایج به دست آمده تفاوتهای معنی داری را نشان داد، به صورتی که کاربری کشاورزی آبی با 10.17 هکتار افزایش نسبت به سال 1366 افزایش معنی داری را داشته است. بعد از استخراج نقشه تغییرات کاربری اراضی به منظور انتخاب بهترین مدل درون یابی از بین مدل های مختلف، تمامی مدل ها مورد ارزیابی قرار گرفتند و تنها مدل هایی انتخاب شدند که دارای دقت بیشتری نسبت به سایر مدل ها بودند. بیشترین میانگین تراز آب در سال 1366 برای کاربری کشاورزی آبی ثبت شده است و کمترین میانگین تراز آب نیز برای محدوده جنگل ثبت شده است. باملاحظه نقشه کاربری اراضی و نقشه تراز آب زیرزمینی سال 1394 نیز، تحلیل فوق ثابت میشود و همانطور که مشخص میباشد بیشترین میانگین تراز آب در این سال نیز متعلق به کاربری کشاورزی آبی با 20.17 متر میباشد و کمترین میانگین تراز آب ثبتشده نیز مربوط به کاربری جنگل با 11.45 متر میباشد. که کاربری آب نسبت به سال 1366 دارای کاهش تراز سطح آب بوده است که این کاهش تراز آب باعث کاهش سطح آب سدها شده است و همچنین باعث کاهش حجم آب رودخانهها بوده و حتی باعث خشک شدن چندین مورد از این رودخانهها گردیده است. بعد از کاربری آب، از جمله کاربریهای جالب توجه که لازم به تحلیل و علت جویی آن میباشد، کاربری کشاورزی آبی است. این کاربری در سال 1366 بیشترین افت تراز را دارا بوده است و در سال 1394 نیز با بیشترین افت تراز آب مواجه شده است. علت آن را میتوان در عامل برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی برای محصولاتی آبی که نیاز بیشتری به آبیاری دارند، دانست. باتوجه به اینکه محصولات دیمی محدوده مورد مطالعه اغلب گندم بوده و نیازی به آب ندارند یا نیاز کمتری دارند ولی میزان تراز آب زیرزمینی سال 1394 نسبت به سال 1366 با افت قابلتوجهی همراه بوده است. کاربری مرتع نیز در سال 1394 نسبت به سال 1366 افت چشمگیری داشته که این امر نشاندهنده وضعیت بحرانی آبهای زیرزمینی و استفاده بیش از حد از این منابع می باشد.نتیجه گیری در این پژوهش به منظور طبقه بندی و سپس بررسی تغییرات در بازه زمانی مشخص اقدام به طبقه بندی تصاویر از روش طبقه بندی شیءگرا در نرمافزار eCognitionو خروجیها در نرمافزار ArcGIS استخراج شد. ارزیابی صحت طبقهبندی برای سال 1394 از دقت بسیار بالایی برخوردار میباشد به طوری که صحت کلی و ضریب کاپای استخراجشده در بالاترین سطح ممکن یعنی صحت کلی 100 درصد و ضریب کاپای 0.99 و برای سال 1366 نیز با دقت کمتر استخراج شد و صحت کلی برای سال 1366، 98 درصد و ضریب کاپای 0.95 انجام شد. بعد از استخراج نقشه تغییرات کاربری اراضی به منظور انتخاب بهترین مدل درون یابی از بین مدل های مختلف، تمامی مدل ها مورد ارزیابی قرار گرفتند که با توجه به مقادیر ME و RMSE روش کریجینگ از دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها برخوردار است که از بین حالت های مختلف روش کریجینگ نیز مدل گوسی دارای بیشترین دقت می باشد. طبق نتایج به دست آمده بیشترین کاربری تغییریافته در این محدوده، کاربری مرتع به کشاورزی آبی و کشاورزی دیم بوده است. این تغییر نشان میدهد که افزایش کاربری کشاورزی آبی و کشاورزی دیم در این محدوده با کاهش کاربری مرتع همراه بوده است که نشاندهنده تخریب مراتع است. طبق نقشه تراز آب زیرزمینی، بیشترین میانگین تراز آب در سال 1366 برای کاربری کشاورزی آبی ثبت شده است و کمترین میانگین تراز آب نیز برای محدوده جنگل ثبت شده است. همچنین، بیشترین میانگین تراز آب در سال 1394 نیز متعلق به کاربری کشاورزی آبی با 20.17 متر میباشد و کمترین میانگین تراز آب ثبت شده نیز مربوط به کاربری جنگل با 11.45 متر میباشد. از جمله کاربریهای جالبتوجه که لازم به تحلیل و علت جویی آن میباشد، کاربری کشاورزی آبی است. این کاربری در سال 1366 بیشترین افت تراز را دارا بوده است و در سال 1394 نیز با بیشترین افت تراز آب مواجه شده است. علت آن را میتوان در عامل برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی برای محصولاتی آبی که نیاز بیشتری به آبیاری دارند، دانست. در مجموع تمامی کاربری ها در سال 1394 نسبت به سال 1366 با کاهش میزان تراز آب مواجه بوده اند.در نتیجه تغییراترخدادهموجباستفادهبیشترکشاورزاناز منابعآبزیرزمینیشدهکهافتسطح آب زیرزمینیراطیدوره 28 ساله در منطقه مورد مطالعه را بهدنبالداشتهاست. ایناستفادهبیشازحدمجاز بهاندازه ایبودهکه درطیدورهمذکور9.4 مترازسطحتراز میانگیندشتکاستهشدهاست.http://dorl.net/dor/20.1001.1.26767082.1400.12.1.5.6 تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تحلیل ارتباط ویژگی های مورفومتری و فرسایش پذیری با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی در حوضه آبریز پیوه ژن بینالود
مهناز ناعمی تبار محمد علی زنگنه اسدی رحمان زندیالعدد 1 , المجلد 14 , بهار 1402پیشینه و هدف پارامترهای مورفومتری حوضه آبریز شاخصهای بسیار مناسب برای تحلیل فرآیندهای ژئومورفولوژیکی هستند. مطالعات فرسایش و تولید رسوب از مهمترین تحقیقاتی هستند که به منظور اجرای برنامههای حفاظتی آب وخاک، کاهش فرسایش، تغییر هیدرولیک جریان رودخانهها و همچنین جلوگیری أکثرپیشینه و هدف پارامترهای مورفومتری حوضه آبریز شاخصهای بسیار مناسب برای تحلیل فرآیندهای ژئومورفولوژیکی هستند. مطالعات فرسایش و تولید رسوب از مهمترین تحقیقاتی هستند که به منظور اجرای برنامههای حفاظتی آب وخاک، کاهش فرسایش، تغییر هیدرولیک جریان رودخانهها و همچنین جلوگیری از کاهش گنجایش دریاچه سدهای مخزنی، توسط متخصصان علوم زمین و به خصوص ژئومورفولوژیستها انجام میگیرد. برای اندازهگیری ویژگیهای ژئومتری رودخانه، از اصطلاح مورفومتری یا شکلسنجی رودخانهای استفاده میشود. مورفومتری، تحلیلهای کمی از ویژگیهای ژئومورفیک لندفرمهای یک منطقه است. تحلیل مورفومتریک یکی از روش های موثر برای اولویت بندی زیر حوضهها است که میتواند بیانگر وضعیت شبکه زهکشی حوضه باشد. بررسی ویژگی های مورفومتری حوضه آبخیز پیوه ژن بر مبنای شاخص های مورفومتری و ژئومورفومتری است. با توجه به اهمیت بررسی ویژگی های مورفومتری در مطالعات حوضه آبخیز و بررسی میزان فرسایش پذیری در این مطالعه هدف بررسی ویژگی های مورفومتری با نوع لندفرم و پیش بینی میزان فرسایش از طریق لندفرم ها است.مواد و روش ها در پژوهش حاضر جهت تحلیل های مورفومتری از نرم افزار ArcGIS، مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت 20 متر تهیه شده از نقشه های توپوگرافی 1:50000 رقومی سازمان نقشه برداری کشور و تصاویر ماهواره ای استر (Aster) استفاده شده است. جهت استخراج تعداد آبراهه ها از نرم افزار آرک ویو (ArcView)، مدل ارتفاعی رقومی زمین، استفاده شده است. برای پارامتر شیب و جهت شیب و ارتفاع منطقه مطالعاتی از نقشه توپوگرافی و مدل ارتفاعی رقومی زمین استفاده شد. جهت تهیه پارامتر تراکم زهکشی نیز از مدل رقومی ارتفاع با استفاده از ماژول (Spectral indices) در ArcHydro و مدل رقومی ارتفاعی ماهواره استر (Aster) به صورت اتوماتیک آبراهههای موجود حوضه استخراج گردید. آستانه 25-50 سلول برای استخراج شبکه زهکشی انتخاب و شبکه زهکشی ترسیم شد. درآخرین مرحله، رتبه بندی آبراهه ها به روش استرالر انجام و پارامترهای مورفومتری استخراج شد. برای جداسازی لندفرم های منطقه از مدل رقومی ارتفاع با قدرت تفکیک 20 متر استفاده شد و سپس نوع لندفرم ها بر اساس TPI یا شاخص موقعیت توپوگرافی شناسایی شدند و بر اساس رابطۀ TPIi = Z0 – Σ n-1 Zn/n (Z0 ارتفاع نقطه مدل تحت ارزیابی، Zn ارتفاع از شبکه، n تعداد کل نقاط اطراف در نظر گرفته شده در ارزیابی) محاسبه گردید، مقایسه ارتفاع هر سلول در یک مدل رقومی TPI، ارتفاع با میانگین ارتفاع سلول ها همسایه می باشد. در نهایت ارتفاع میانگین از مقدار ارتفاع در مرکز کم می شود.نتایج و بحث پارامترهای مورفومتری بررسی شده در این تحقیق شامل تعداد آبراهه ها (Nu)، رتبه آبراهه ها (U)، طول آبراهه ها (L)، ضریب بیفورکاسیون (Rb)، ضریب ناهمواری (Bb)، تراکم زهکشی (Dd)، فراوانی آبراهه ها (F)، فاکتور شکل (Rf)، ضریب گردی (Rc) و ضریب مستطیل معادل (Re) می باشد. نتایج نشان داد که با توجه به تعداد آبراهه ها (184 آبراهه) وجود آبراهه های درجه اول، دوم و سوم، زیاد بودن طول آبراهه ها، بالا بودن نسبت طول آبراهه ها به مساحت حوضه و ضریب ناهمواری بالا منطقه فرسایش پذیر بوده و نیاز به برنامه ریزی و مدیریت بهینه دارد. همچنین مطالعات لندفرم ها در منطقه مورد مطالعه نشان داد که به کمک ویژگی های مورفومتری و میزان حساسیت لندفرم ها به فرسایش را در منطقه مشخص نمود. به طوری که بعد از تهیه نقشه لندفرم ها با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) و در نظرگرفتن مناطق حساس به فرسایش از طریق ویژگی های مورفومتری، لندفرم های حساس به فرسایش در منطقه مورد مطالعه مشخص شدند. با مقایسه نقشه لندفرم ها و نقشه پهنه بندی فرسایش منطقه مورد مطالعه مشخص شد که لندفرم های کلاس 2 (دره U شکل) و لندفرمهای کلاس 4 (زهکش های مرتفع) از بیشترین فرسایشپذیری برخوردار هستند. نتایج نشان داد که با افزایش میزان تراکم زهکشی میزان فرسایشپذیری افزایش می یابد.نتیجه گیری بعد از تهیه نقشه لندفرم ها با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) و در نظر گرفتن مناطق حساس به فرسایش از طریق ویژگی های مورفومتری، لندفرم های حساس به فرسایش در منطقه مورد مطالعه مشخص شد. به طوری که افزایش تعداد آبراهه ها و طول آن در حوضه آبخیز نشان دهنده افزایش فرسایش است. سپس شاخص TPI گه حالت گودی و برآمدگی را مورد تمایز قرار می دهد به عنوان یکی از شاخص های ژئومورفومتریک در نظر گرفته شد. حد پایین و بالای شاخص TPI برای منطقه مورد مطالعه به ترتیب -39.21 و 33.51 محاسبه گردید. مناطق با TPI منفی نشان دهنده توپوگرافی کم (تعقرها و گودالها است) در حالی که TPI مثبت نشان دهنده توپوگرافی زیاد (محدب و یا ستیغ ها) است. وجود گودی ها و چاله ها (در مناطق با TPI کم) موجب افزایش زمان تاخیر جریان های سطحی در منطقه شده و باعث نفود آب می شود که به نوبه خود می تواند تاثیر بسزایی در ذخیره نزولات و رواناب های سطحی داشته باشد. نتایج بررسیهای پارامترهای موفومتری بیانگر آن است که شرایط فرسایش پذیری منطقه مساعدتر و وضعیت بحرانی است. تجزیه و تحلیل داده های طبقه بندی شده نشان داد که مساحت و طول آبراهه در فرسایش تاثیر گذار است. با مقایسه نقشه لندفرم ها و نقشه آبراهه های منطقه مورد مطالعه مشخص شد که لندفرم های طبقه 4 (دره های U شکل) و لندفرم های طبقه 3 (زهکش های مرتفع) دارای بیشترین فرسایش پذیری هستند. همچنین با افزایش میزان درجه ناهمواری میزان فرسایش در منطقه بیشتر می شود که در لندفرم های واقع در ارتفاعات باال دست مانند خط الرأس ها (لندفرم های کلاس 8 و 10 ) بیشترین میزان و در نتیجه بیشترین حساسیت پذیری این لندفرم ها مشخص شد. مکان های واقع در کلاس 3 دارای بیشترین چگالی زهکشی میباشند. منطقه مطالعاتی با توجه به ویژگی های طبیعی، ویژگی های مورفومتری و فیزیوگرافی گرد است که یاعث می شود زمان تمرکز کوتاه و دبی اوج بزرگتر و از لحاظ سیل خیزی مستعد تر باشد. با بررسی سایر مولفه های مورفولوژی به این نتایج دست یافتیم که منطقه مطالعاتی از لحاظ فرسایش پذیری مستعد است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - متناسبسازی ساختارفضایی کاربریزمین با بهرهگیری از شبکهعصبی پرسپرسترون چندلایه در شهرستان همدان
ناصر شفیعی ثابت فرانک فیض بابایی چشمه سفیدیالعدد 1 , المجلد 14 , بهار 1402پیشینه و هدف حفاظت از منابع طبیعی بهویژه زمین و کاربری آن از دیرباز موردتوجه و بررسی بوده است. در واقع میتوان گفت به این دلیل که کاربری زمین در گذر زمان تغییرات بسیاری را تجربه کرده است که این تغییرات دارای اثرات مستقیم و فراوان بر اکوسیستم و محیط بوده و بهتبع آن پیا أکثرپیشینه و هدف حفاظت از منابع طبیعی بهویژه زمین و کاربری آن از دیرباز موردتوجه و بررسی بوده است. در واقع میتوان گفت به این دلیل که کاربری زمین در گذر زمان تغییرات بسیاری را تجربه کرده است که این تغییرات دارای اثرات مستقیم و فراوان بر اکوسیستم و محیط بوده و بهتبع آن پیامدهای گوناگونی را در پی داشته است، ازجمله این پیامدها میتوان به تغییر کاربری زمین متأثر از گسترش شتابان شهرنشینی و اثرات آن بر الگوی کاربری زمین در محیط اطراف و درنهایت قطعهقطعه شدن اراضی در این مناطق اشاره داشت. بر همین اساس در بسیاری از مواقع تبدیل کاربری زمین از حالت طبیعی خود به کاربریهای انسانساخت دارای پیامدهای بازگشتناپذیری بوده که در جهت کاهش پیامدهای این امر میتوان به متناسبسازی ساختار کاربری زمین پرداخت. تناسبزمین به همخوانی ظرفیتهای یک قطعه زمین و کاربری موجود در آن اطلاق میشود، و ازآنجاکه تخصیص نامتناسب کاربری زمین و عدم توجه به تغییرات آن دارای پیامدهای بسیاری نظیر جدایی گزینی اجتماعی-اقتصادی، فرسودگی محیطی و از بین رفتن منابع است. بنابراین تصمیمگیریها در زمینه مدیریت زمین و منابع همواره باید به صورتی هدایت شوند که با منافع جامعه و محیط طبیعی تعارض نداشته باشند، در این راستا یکی از راههای مؤثر برای کنترل و به حداقل رساندن آسیبها و پیامدهای تغییر کاربری اراضی، متناسبسازی ساختار آن است، به صورتی که بر اساس ویژگیهای منابع زمین و قابلیتهای آن، زمین میتواند تحت توزیع مکانی و آرایشی منطقیتری قرار گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و پهنهبندی میزان تناسب ساختار کاربریاراضی با قابلیتهای موجود در محدوده شهرستان همدان و همچنین بررسی میزان کارایی روش شبکه عصبی پرسپرسترون چندلایه در زمینه متناسبسازی ساختار کاربری اراضی در این شهرستان است.مواد و روش ها بر اساس پیشینه پژوهش و با توجه به معیارهای اثرگذار در زمینه متناسبسازی ساختار کاربریاراضی، شاخصهای گوناگونی برگزیده شد که شامل؛ 12 شاخص کاربری زمین، شیب، میانگین دما، میانگین بارش، میانگین رطوبت، میانگین سرعت باد، زمینشناسی، نوع خاک، فاصله از رودخانه، فاصله از چاهها، فاصله از جادههای اصلی و نوع پوشش گیاهی بوده است. سپس با استفاده از بازدید میدانی، ثبت نقاط دارای تناسب کاربری بهعنوان نقاط تعلیمی انجام گرفت. پس از آمادهسازی لایههای شاخصهای مذکور به استانداردسازی این لایهها در محیط نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد و در مرحله بعدی شبکه عصبی پرسپرسترون چندلایه با استفاده از الگوریتم پس از انتشار با واردکردن لایههای مؤثر بر متناسبسازی ساختار کاربری زمین بهعنوان ورودی و استفاده از یکلایه میانی فاصله از نقاط متناسب از نظر ساختار کاربری زمین، این شبکه با ساختار 1-10- 12 به منظور متناسبسازی ساختار کاربری زمین در محدودۀ شهرستان همدان اجرا شد. از 35 درصد از کل پیکسلهای تصویر فاصله از نقاط متناسب کشاورزی به عنوان نقاط تعلیمی در سه دسته؛ بخش نخست (70 درصد) برای آموزش شبکه، بخش دوم (15 درصد) برای متوقفکردن محاسبات در زمانی که خطا درحال افزایش است و از بخش سوم (15 درصد) برای راستی آزمایی شبکه استفاده شد و در نهایت به ترسیم نقشه نهایی تناسب زمین اقدام گردید، لایه بدست آمده دارای ارزشی بین 0 و 1 بود که به پنج کلاس تناسب اراضی تقسیم بندی شد.نتایج و بحث در پژوهش حاضر پس از شناسایی عوامل مؤثر بر ساختار کاربری زمین و متناسبسازی ساختار آن و تهیه لایههای هر یک از آنها، به استانداردسازی لایههای مذکور اقدام شد. سپس با استفاده از بازدید میدانی، ثبت نقاط دارای تناسب کاربری بهعنوان نقاط تعلیمی انجام گرفت بدین ترتیب به متناسبسازی ساختار کاربریزمین توسط مدل شبکه عصبی پرسپرسترون چندلایه با تعداد تکرار 58 اقدام گردید. نتایج حاصل از صحت سنجی شبکه عصبی و لایه خروجی حاصل از آن بیانگر دقت بالای شبکه در متناسب سازی ساختار کاربری زمین بوده به صورتی که مقادیر جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، خطای مطلق (MAE) و ضریب همبستگی (R2) در فرایند اجرای شبکه به ترتیب برابر با 0.19، 0.21، و 0.89 بود، که خود بیانگر دقت بالای شبکه در اجرای فرایند متناسبسازی هستند.. در آخر میزان تناسب اراضی به 5 کلاس کاملاً نامناسب، تاحدودی نامناسب، نامناسب، تاحدودی مناسب و کاملاً نامناسب تقسیمبندی شد و نتایج حاصله نشان داد که بیشترین مساحت مناطق را به ترتیب اراضی تا حدودی مناسب و کاملاً مناسب با 32.62 و 28.13 درصد از کل مساحت محدوده را در برگرفتهاند.نتیجه گیری بخش عمدۀ مساحت منطقه از نظر عوامل تأثیرگذار در جهت انجام فعالیتهای کشاورزی مناسب نبوده و در این محدوده اغلب کاربریهای شهری، اراضی کاملاً بایر و غیرقابل کشت، اراضی کوهستانی و سنگلاخی و مراتع بیکیفیت قرارگرفتهاند که بهصورت عمده در نواحی غرب و جنوب غرب محدوده شهرستان همدان وجود دارند. همچنین در این محدوده، اراضی که از نظر تناسب دارای موقعیت تاحدودی مناسب و کاملاً مناسب بودهاند ازنظر 12عامل اثرگذار در بهترین شرایط بهمنظور انجام فعالیتهای کشاورزی و باغی قرار گرفته و بهترین مکان برای توسعه فعالیتهای کشاورزی محسوب میشوند. بدینسان، در جهت دگرگونی شرایط کاربری زمین بهسوی روند مناسب تر، ضمن توجه به برنامهریزی یکپارچه شهری ـ روستایی برای شهر همدان و سکونتگاه های پیرامونی آن، توجه به برنامه ریزی کاربری زمین بهگونهای مناسب در برنامهها و طرحهای روستایی ـ شهری توصیه می شود. زیرا، گسترش شتابان شهر همدان و فضاهای پیراشهری آن، چالش های پرشماری در راستای تناسب زمین ایجاد کرده است. به گونه ای که حدود 23.1 درصد اراضی آمادگی لازم برای دگرگونی به شرایط نامناسب و کاملاً نامناسب را دارند. 32.62 درصد کاربریزمین هم در معرض دگرگونی به شرایط نیمهمناسب است. بر بنیاد آنچه گفته شد کنترل، نظارت، و هدایت ساختوسازها و جلوگیری از گسترش بیشازپیش افقی شهر همدان و فضاهای پیرامونی آن بهوسیله دستاندرکاران شهری و روستایی (مدیریت محلی)، بهسوی زمینهای مرتعی و کشاورزی پیشنهاد می شود. بیشترین میزان مساحت از اراضی در این محدوده مربوط به اراضی تا حدودی مناسب و کاملاً مناسب و کمترین مساحت نیز متعلق به اراضی نامناسب و تا حدودی نامناسب بوده است. بنابراین میتوان گفت که شهرستان همدان در حال حاضر ازلحاظ تناسب اراضی در وضعیتی نیمه مناسب قرارگرفته که در صورت برنامهریزیها و سیاستهای درست در آینده این وضعیت میتواند روند مطلوبتری را پیش رو داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - شناسایی و اعتبارسنجی مناطق بالقوه خطر سیلاب با استفاده از تکنیک آنالیز تصمیم گیری چند معیاره (MCDA) و پردازش داده های راداری سنتینل1
علی مهرابی محسن پورخسروانی فریبا پورزارعی جلال آبادیالعدد 4 , المجلد 14 , زمستان 1402امروزه به دلیل تغییرات آب و هوایی و رخداد بارندگیهای سیلآسا، مخاطره سیلاب یکی از معظلات مهم در مناطق خشک محسوب میشود. شهرستان زرند در استان کرمان یکی از این مناطق محسوب میشود که متاثر از این پدیده، متحمل صدمات زیادی در بخشهای زیربنایی و کشاورزی شده است. هدف از این أکثرامروزه به دلیل تغییرات آب و هوایی و رخداد بارندگیهای سیلآسا، مخاطره سیلاب یکی از معظلات مهم در مناطق خشک محسوب میشود. شهرستان زرند در استان کرمان یکی از این مناطق محسوب میشود که متاثر از این پدیده، متحمل صدمات زیادی در بخشهای زیربنایی و کشاورزی شده است. هدف از این پژوهش شناسایی و تعیین مناطق بالقوه خطر سیلاب با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و GIS است. در این راستا از هشت معیار جهت تهیه شاخص خطر سیلاب استفاده شد، این پارامترها شامل معیار جریان تجمعی، قابلیت تخلیه، ارتفاع، فاصله از آبراهه، پوشش زمین، ضریب رواناب، شیب و زمین شناسی میشود. لایههای مذکور در محیط GIS پس از تشکیل ماتریس مقایسات زوجی بر اساس روش Fuzzy-AHP وزندهی و تلفیق شدند. سرانجام، با توجه به شاخص خطر سیلاب (FHI) نقشه خطر سیلاب مربوط به منطقه مورد مطالعه تهیه شد. نتایج حاصله نشان میدهد که در حدود 5 درصد از محدوده مورد مطالعه را خطر بسیار بالا (18800 هکتار)، 23 درصد خطر بالا (94100 هکتار)، 44 درصد خطر متوسط (179700 هکتار)، 22 درصد خطر کم (88200 هکتار) و 6 درصد بسیار کم (23100 هکتار)، تشکیل می-دهد. محدودههای خطر بالا و خیلی بالا بیشتر در دشت و محدودههای کشاورزی واقع شدهاند. نتایج حاصل نشان می دهد که علاوه بر زمین های کشاورزی بسیاری از مناطق مسکونی به ویژه در روستاها در معرض خطر سیلاب قرار دارند. به منظور اعتبارسنجی نقشه خطر سیلاب ایجاد شده، از نقشه مناطق سیلزده حاصل از روش حد آستانه استفاده شد. مقایسه این دو نشان می دهد که حدود 32 و 49 درصد از مساحت کل مناطق سیلزده به ترتیب در طبقات با خطر بالا و خطر بسیار بالا قرار دارد. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از روش تحلیل چند معیاره مبتنی بر GIS میتواند به طور موثر در تجزیه و تحلیل خطر سیلاب کارآمد باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - برآورد کمی تپههای ماسهای با استفاده از تصویربرداری با پهپاد در منطقه فراخشک سیستان
سعید پورمرتضی حمید غلامی علیرضا راشکی نوازاله مرادیالعدد 4 , المجلد 14 , زمستان 1402دشت سیستان با داشتن اقلیم فراخشک تبخیر و تعرق بالا بارندگی کم و وزش بادهای 120 روزه زمینه لازم جهت فرسایش و رسوبات بادی را فراهم کرده است با توجه به شاخص بودن تپههای ماسهای در منطقه ضرورت کمی سازی تپهها جهت به دست آوردن حجم و مساحت سهبعدی که بستر ساز برنامهریزی پر أکثردشت سیستان با داشتن اقلیم فراخشک تبخیر و تعرق بالا بارندگی کم و وزش بادهای 120 روزه زمینه لازم جهت فرسایش و رسوبات بادی را فراهم کرده است با توجه به شاخص بودن تپههای ماسهای در منطقه ضرورت کمی سازی تپهها جهت به دست آوردن حجم و مساحت سهبعدی که بستر ساز برنامهریزی پروژهای و مدیریت کنترل رسوبات است از اهداف این پژوهش است. پس از شناسایی و تصویربرداری با پهپاد منطقه مطالعاتی مدل ارتفاعی رقومی با وضوح 4 سانتیمتر و تصویر آرتوفتوموزاییک با وضوح 1 سانتیمتر به منظور استخراج اطلاعات کمی تپهها تهیه گردید با کمک تصویر آرتوفتوموزاییک و مدل ارتفاعی رقومی محدوده تپهها مشخص و حجمها و مساحت سهبعدی به دست آمد جهت بررسی بیشتر اجزای تپه (بادخیز و باد پناه) در بررسی متقابل مدل ارتفاعی رقومی با درصد شیب، درصد زبری و جهت شیب نشان داد که در بادخیز و بادپناه بیشترین میانگین رسوب در شیب 70-100 درصد وجود دارد بیشترین میانگین رسوب در بادخیز در زبری 0-20 درصد و بیشترین در بادپناه در زبری 70-100 درصد وجود دارد در بررسی جهت شیب مشخص شد که بیشترین میانگین رسوب در بادخیز در جهت شمالشرقی و در بادپناه در جهت شرقی میباشد. تفاصيل المقالة