اعتباریابی و برازش الگوی برنامه درسی مبتنی بر رویکرد مغز محور با محوریت تعامل و انگیزش در دوره دوم متوسطه
محورهای موضوعی : برنامه درسیزهره ضیایی جزی 1 , فرزانه واصفیان 2 , سعید مذبوحی 3
1 - دانشجوی دکتری گروه علوم تربیتی، واحد میمه، دانشگاه آزاد اسلامی، میمه، ایران.
2 - گروه علوم تربیتی، واحد میمه، دانشگاه آزاد اسلامی، میمه، ایران
3 - هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه: الگوی برنامه درسی, یادگیری پایدار, یادگیری مغز محور,
چکیده مقاله :
هدف از پژوهش حاضر، اعتباریابی و برازش الگوی برنامه درسی مبتنی بر رویکرد مغز محور با محوریت تعامل و انگیزش در دوره دوم متوسطه می باشد در بخش کمی پژوهش حاضر، جامعه آماری را معلمان با رویکرد آموزشی مبتنی بر مغز تشکیل می دهند. جامعه آماری در حدود 620 نفر بوده است که حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی مورگان 238 نفر می باشد، که پس از توزیع 300 پرسشنامه تعداد 238 پرسشنامه جمع آوری گردید. در بخش کیفی پژوهش مشارکت کنندگان شامل خبرگان و متخصصان می باشد و روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری و از تکنیک نمونه افراد کلیدی (خبرگان) می باشد که 10 مصاحبه صورت گرفته است. جهت انتخاب نمونه مناسب تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. به طور کلی برای تجزیه و تحلیل مشاهدات و اطلاعات پژوهش و بررسی تأثیر همزمان مقیاس های عمومی با استفاده از نرم افزار Spss 24 , Pls (Smart Pls 4)تحلیل آماری انجام شد.. نتایج نشان داد کدهای باز شناسایی شده از طریق مصاحبه شامل 56 شاخص می باشد که با توجه به قرابت معنایی و هم خانواده بودن در 56 کد باز، 29 کد محوری و 6 کد انتخابی دسته بندی گردید. مطابق یافته های تحقیق مشخص گردید که طراحی برنامه درسی ناشی از چهار بعد اهداف، محتوا، روش های تدریس و روش ارزشیابی هستند. نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد متغیرهای اهداف، محتوا، روش ارزشیابی تأثیر مثبت و معناداری بر تعامل دارد، متغیرهای اهداف، محتوا، روش ارزشیابی و روش های تدریس تأثیر مثبت و معناداری بر انگیزش دارد و همچنین روش های تدریس تأثیر معناداری بر تعامل ندارد.
The aim of this study is to validate and adapt a brain-centered curriculum model emphasizing interaction and motivation in secondary education. In the quantitative part of the research, the statistical population consists of teachers who employ brain-based teaching approaches. In the qualitative section, participants include experts and specialists. The purposive sampling method with theoretical saturation criteria was used, resulting in 10 interviews, and cluster sampling was utilized. For data analysis and investigating the simultaneous effects of general scales, statistical analysis using SPSS 24 and Smart PLS 4 was conducted. The findings indicated that curriculum design is influenced by four dimensions: objectives, content, teaching methods, and evaluation methods. The results of the structural equation model test showed that the variables of objectives, content, and evaluation methods have a positive and significant impact on interaction. The variables of objectives, content, evaluation methods, and teaching methods have a positive and significant effect on motivation. Additionally, teaching methods do not have a significant impact on interaction.
_||_