فهرس المقالات فاطمه لاجوردی


  • المقاله

    1 - روشِ هرمنوتیکی تیرومولَر (قدیس برجستة هندویی) در تفسیر اسطوره‌های پورانه‌ای بر اساس کتاب تیرومَنتیرَم
    پژوهشنامه ادیان , العدد 1 , السنة 17 , تابستان 1402
    یکی از ویژگی‌های بارز متون کهن هندو، ارائة بسیاری از آموزه‌ها و اعتقادات در شکل و قالبِ داستان‌های نمادین و اسطوره‌ایست. در بسیاری موارد در اثر گذر زمان معانی و محتوای اصلی این اسطوره‌ها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر به شکل ظاهری آنها توجه شده است. در مواجهه با این ب أکثر
    یکی از ویژگی‌های بارز متون کهن هندو، ارائة بسیاری از آموزه‌ها و اعتقادات در شکل و قالبِ داستان‌های نمادین و اسطوره‌ایست. در بسیاری موارد در اثر گذر زمان معانی و محتوای اصلی این اسطوره‌ها به دست فراموشی سپرده شده و بیشتر به شکل ظاهری آنها توجه شده است. در مواجهه با این برداشت‌های لفظی و سطحی، برخی صاحب‌نظران، فیلسوفان و عارفان هندو این اسطوره‌ها را مجدد تفسیر و تاویل کرده‌اند. هرچند این شروح و تفسیرها با رویکردهای مختلف صورت گرفته است، اما همگی در تلاش هستند تا از حکایات و اسطوره‌های کهن برداشتی معناگرایانه و گاهی عقلانی ارائه دهند. تیرومولَر عارف و فیلسوف بزرگ هندو یکی از همین افراد است. تاثیرات فراوان او بر جریان‌های فکری پس از خودش -به خصوص سنت‌های شیواپرستی- بسیار پراهمیت است. با توجه به اهمیت این تاثیرگذاری، این نوشتار تلاش کرده است زندگی این قدیس و محتوای اثر مهم او کتاب تیرومَنتیرَم را بررسی کرده و سپس با انتخاب برخی از روایات و اسطوره‌های مندرج در این متن، رویکرد هرمنوتیکی او در تفسیرهایی که از اسطوره‌های پورانه‌ای ارائه داده را مورد بررسی قرار دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - جایگاه مریم مجدلیه در آموزه‌های مسیحی یونانی قرون نخستین
    پژوهشنامه ادیان , العدد 1 , السنة 16 , تابستان 1401
    در مسیحیت سه زن جایگاه خاصی دارند: حوا، مریم مادر عیسی ناصری و مریم مجدلیه. دو زن نخست در ارتباط مستقیم با الوهیت هستند. حوا نماد ورود شر به ذات انسان و مریم نمونۀ تطهیر و پرهیزگاری است. مریم مجدلیه انسانی است که طریق خود را بر می گزیند و نماد ایمان به مسیح و پرهیزگاری أکثر
    در مسیحیت سه زن جایگاه خاصی دارند: حوا، مریم مادر عیسی ناصری و مریم مجدلیه. دو زن نخست در ارتباط مستقیم با الوهیت هستند. حوا نماد ورود شر به ذات انسان و مریم نمونۀ تطهیر و پرهیزگاری است. مریم مجدلیه انسانی است که طریق خود را بر می گزیند و نماد ایمان به مسیح و پرهیزگاری است. او از این جهت الگویی است برای دیگران. در غرب از قرون وسطی او را زن بدکاره ای درنظر گرفتند که به عیسی ایمان آورد و ادبیات وسیعی در بارۀ شخصیت او تا امروز شکل گرفته است. اما در متون عهدجدید او نمونه زنی است که ضمن وفاداری به عیسای ناصری از بنیانگذاران دین جدید است و به عنوان یک رسول به تبلیغ پیام مسیحیت می پردازد. در متون گنوسی او حکیمی است که با معرفت الهی آشنا است و با آن رمزگشایی می کند و طریق باطنی در دینداری را رواج می دهد. از این جهت مورد انتقاد پطرس حواری که نمونۀ دینداری ظاهری و شریعتمدار است قرار می گیرد. آباء یونانی کلیسا با نگاهی مثبت به او، از پرهیزگاری و تجربۀ باطنی او سخن می گویند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - خاستگاه‌های هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه مکاتب گنوسی
    پژوهشنامه ادیان , العدد 1 , السنة 16 , تابستان 1401
    مکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریان‌های عرفانی و باطنی سده‌های اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت می‌داند و برخی از عمیق‌ترین اندیشه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و أکثر
    مکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریان‌های عرفانی و باطنی سده‌های اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت می‌داند و برخی از عمیق‌ترین اندیشه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و فرجام‌شناسی را در نظام فکری خویش دارد. این عنوان بر نحله‌های کهنی اطلاق می‌شود که زیر اثر هلنیسم یا یونانی‌مآبی پس از اسکندر، ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و زرتشتی و نیز مکاتب فلسفی و الهیاتی آن زمان، از جمله مکاتب هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، به گونه‌ کیش و طریقه عرفانی و تلفیقی گسترده‌ای در آسیای غربی رواج یافت که در تبادل آراء و اندیشه‌ها، از آن ادیان و نحله‌ها اثر پذیرفته و بر آنان نیز اثرگذار بوده است. این مقاله می‌کوشد تا با بررسی مبانی فکری و محورهای اساسی آموزه‌های هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، در موضوعاتی همچون الوهیت و ثنویت موجود در هستی، جهان و فرجام آن، انسان و قرابت او با خداوند، هبوط روح و عروج آن و مفاهیمی از این دست، به واکاوی و یافتن خاستگاه‌های اندیشگی جهان‌بینی گنوسی بپردازد و از این رهگذر، به شباهت‌ها و نیز تفاوت‌های این نظام‌های الهیاتی با یکدیگر دست یابد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی تطبیقی اسطوره «غربت روح» در سروده گنوسی مروارید و قصه غربت غربی سهروردی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 19 , بهار 1402
    باور به هبوط روح به سراپردۀ هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهرۀ اصلی تعالیم و آموزه‌های مکتب گنوسی و اندیشه‌های سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی ـ تمثیلی سرودۀ مروارید (بازتابی از اندیشه‌های معرفت‌شناختی گنوسی) و قصۀ غربت غربی (بیانگر نظ أکثر
    باور به هبوط روح به سراپردۀ هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهرۀ اصلی تعالیم و آموزه‌های مکتب گنوسی و اندیشه‌های سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی ـ تمثیلی سرودۀ مروارید (بازتابی از اندیشه‌های معرفت‌شناختی گنوسی) و قصۀ غربت غربی (بیانگر نظام اندیشگانی شیخ اشراق) نمود و تجلی‌یافته است. این پژوهش با روش کتابخانه‌ای و رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی، برآن است که محورهای اساسی جهان‌شناختی گنوسی و سهروردی را از خلال این دو رساله به تصویر بکشد، وجوه اشتراک و افتراق میان آن‌ها را بازخوانی کند و از این رهگذر، به دستاوردهایی در بررسی تطبیقی و بینامتنی میان این دو داستان برسد. به رغم وجود تفاوت‌های بسیار فکری میان این دو طیف اندیشه، یافته‌های پژوهش نشان از وجود اشتراکات بسیاری دارد. از درون‌مایه‌های مشترک میان این دو داستان، می‌توان به آموزه‌هایی همچون غربت‌آگاهی، جهان‌نگری شرقی ـ غربی، حضور پیر و راهنمای طریق، عنصر آگاهی‌بخشی و نیز ساختار رمزی و اسطوره‌ای هر دو داستان اشاره کرد؛ همچنین از وجوه تمایز میان این دو داستان، آموزه‌هایی چون بازگشت و تولد ثانوی، حضور مداخله‌گرانۀ الوهیت در هستی و جهان‌نگری غیر ثنوی است که در قصۀ غربت غربی بازتاب یافته است. تفاصيل المقالة