اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهتهایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانهی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رم أکثر
اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهتهایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانهی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رمانتیسم فردی و اجتماعی بررسی کند. به این منظور ابتدا تمام اشعار ابتهاج و هلمت مطالعه و بررسی شدند سپس اشعاری که دارای مضامین رمانتیستی (چه رمانتیسم اجتماعی، چه رمانتیسم فردی) بودند استخراج شدند. سپس به طبقهبندی مضمونی این اشعار ذیل دو سطح کلان رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، 103 نمونهی شعری از مجموعه اشعار هر دو شاعر حاوی مضامین رمانتیستی بودند (52 مورد اشعار هلمت و 51 مورد شعر ابتهاج) که تعداد 27 مورد (26 درصد) آن دارای مضامین سهگانهی رمانتیسم فردی (عشق، اخلاق فردی و ناپایداری دنیا) و تعداد 76 مورد (74 درصد) آن دارای مضامین رمانتیستی از نوع رمانتیسم اجتماعی بود که در پنج دسته اصلی طبقهبندی شدند و عبارتند از: تعهد و التزام شاعر، آسیبهای اجتماعی چون فقر، گرسنگی و ...، بیدارگری و ستایش آزادی، نکوهش قدرت، ستم و جنگ، شکوه از جابهجا شدن ارزشها و ضد ارزشها. بر این اساس، هر دو شاعر، جنبهی اجتماعی رمانتیسم را بر دغدغههای فردگرایانه و شخصی مقدّم دانستهاند و میتوان به هر دو شاعر لقب شاعران تعهد و التزام اجتماعی را بخشید.
تفاصيل المقالة
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی
,
العدد1,السنة
4
,
بهار
1391
نوستالژی یا غم غربت در اصطلاح به حس دلتنگی و حسرت افراد نسبت به گذشتهی درخشان و آن دسته از داشتههایی است که در زمان موجود از دست رفتهاند. اوضاع اجتماعی ـ سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه و تحولات و دگرگونیهای زندگی شاعران در شکلگیری غم و اندوه نسبت به اوضاع و احوال گ أکثر
نوستالژی یا غم غربت در اصطلاح به حس دلتنگی و حسرت افراد نسبت به گذشتهی درخشان و آن دسته از داشتههایی است که در زمان موجود از دست رفتهاند. اوضاع اجتماعی ـ سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه و تحولات و دگرگونیهای زندگی شاعران در شکلگیری غم و اندوه نسبت به اوضاع و احوال گذشته، کاملاً مؤثر است و رگههایی از این احساس در سراسر شعر فارسی به وضوح دیده میشود و شاعران به شگردهای مختلف به بیان عواطف و احساسات خود در این زمینه پرداختهاند.در این نوشته پس از بررسی ایتمولوژی این واژه وتعریف آن از نظر روانشناسان به عوامل مؤثر در ایجاد و شکل گیری آن پرداخته شده و چگونگی تبلور حسرت بر گذشته و غم غربت در شعر کلاسیک فارسی به اجمال بحث شده و نوستالژی فردی و اجتماعی مورد تأمل واقع شده و سپس چند و چون آن در شعر سه تن از شاعران معاصر به عنوان یک ویژگی رمانتیکی مورد کنکاش قرار گرفته است.
تفاصيل المقالة
شیون فومنی و به تعبیر خودششاعر شمالی عشق از نوآورترین غزلسرایان معاصر است؛ نوگراییهای او در بعد تصویر و زبان از ویژگی خاصی برخودار است و این ویژگی خاص، همانا تأثیر اقلیم شاعر در این دو بعد است و این عامل است که اقلیمگرایی را در شعر او به عنوان برجستهترین مشخصه، ظاهر أکثر
شیون فومنی و به تعبیر خودششاعر شمالی عشق از نوآورترین غزلسرایان معاصر است؛ نوگراییهای او در بعد تصویر و زبان از ویژگی خاصی برخودار است و این ویژگی خاص، همانا تأثیر اقلیم شاعر در این دو بعد است و این عامل است که اقلیمگرایی را در شعر او به عنوان برجستهترین مشخصه، ظاهر میسازد. پژوهش حاضر، به نوآوری شیون در زبان شاعرانه پرداخته است. زبان شیون در غزلیّات، زبان معاصری است و او به زبان زنده زمان میسراید؛ واژگان امروزین، ترکیبات و تعبیرات محاورهای و گفتاری و کنایات معاصر در غزل او حضوری پر رنگ دارد و سبب ایجاد صمیمیّت و تسهیل ارتباط با مخاطب معاصر میشود. همچنین واژگان بومی و عناصر زبانی برگرفته از محیط گیلان، به زبان شعری او برجستگی خاصی میبخشد. برجسته ترین نوجویی زبانی شاعر را می توان در ترکیب سازی او دید؛ شیون، شاعری ترکیب ساز است و او را می توان از موفّقترین شاعران و پرکارترین شاعران در ترکیبسازی دانست. ترکیبات نو در شعر او بسامد بالایی دارند و این ویژگی در نوگرایی زبانی او سهمی قابل توجّه دارد. در ترکیبسازی شاعر نیز عناصر بومی، دخالتی گسترده دارند و غالب اجزاء و عناصر این ترکیبات برگرفته از عناصر بومی گیلان و شمال ایران است.
تفاصيل المقالة
صور بلاغی از عناصر مهم معناسازی هستند که علاوه بر کارکردهای زبانی در پیآیند معنا تأثیر شگرفی دارند. فردوسی و نظامی چنان بافتی استوار از لفظ و معنی در هم تنیدهاند که از یک سوی در غنای زبانی و از سوی دیگر در تقویت معنی بسیار دارای اهمیّت است. کنایه یکی از صورتهای بیان أکثر
صور بلاغی از عناصر مهم معناسازی هستند که علاوه بر کارکردهای زبانی در پیآیند معنا تأثیر شگرفی دارند. فردوسی و نظامی چنان بافتی استوار از لفظ و معنی در هم تنیدهاند که از یک سوی در غنای زبانی و از سوی دیگر در تقویت معنی بسیار دارای اهمیّت است. کنایه یکی از صورتهای بیان پوشیده و اسلوب هنری گفتار است و معمولاً در شعر شاعران از بسامد بالایی برخوردار است که سخن و شعر نظامی و فردوسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هدف از نگارش این مقاله بررسی تطبیقی کنایه در خسرو و شیرین فردوسی و نظامی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – کمی است. نتایج نشان میدهد که تعداد کنایات در خسرو و شیرین نظامی به مراتب بیشتر از کنایات خسرو و شیرین فردوسی است. کنایه از فعل و مصدر در کار نظامی بیشتر است و فردوسی بیشتر از کنایات اسم و صفت بهره گرفته است. بازتاب و بسامد کنایههای رمز، تلویح و تعریض در هر دو اثر کم است. در خسرو و شیرین نظامی این گونه کنایهها تا حدودی به کارگرفته شده ولی در بیان فردوسی اثری از آنها یافت نشد.
تفاصيل المقالة
زبان شعر، زبانی هنجارگریز است و زبان در شعر صرفا برای خبر و اطلاع به کار نمیرود و ویژگی زیباییشناسانه دارد. یکی از انواع هنجارگریزی، که بسیار پرکاربرد است، هنجارگریزی معنایی است. شاعر برای انتقال اندیشهها و احساسات خود، زبانی مستقیم را برنمیگزیند و از انواع تصاویر ش أکثر
زبان شعر، زبانی هنجارگریز است و زبان در شعر صرفا برای خبر و اطلاع به کار نمیرود و ویژگی زیباییشناسانه دارد. یکی از انواع هنجارگریزی، که بسیار پرکاربرد است، هنجارگریزی معنایی است. شاعر برای انتقال اندیشهها و احساسات خود، زبانی مستقیم را برنمیگزیند و از انواع تصاویر شعری همچون تشبیه، استعاره، حسامیزی، متناقضنما و ... سود میجوید و کلام خود را ناآشنا میکند؛ چرا که زبان ادبی، زبانی است که به واسطۀ انواع هنجارگریزی از آن آشناییزدایی شده است و تصاویر شعری و هنجارگریزی معنایی نیز سهمی بزرگ در این آشناییزدایی دارند. باباچاهی به شکلی گسترده از این نوع هنجارگریزی در شعر خود استفاده کرده است و به این شکل، به شعر خود تشخّص داده است. تشبیه گستردهترین هنجارگریزی معنایی در شعر اوست. در شعر او استعاره کمکاربرد است و او از تشخیص، استعاره تبعیّه، نماد، متناقضنما و حسامیزی نیز برای غرابت کلام خود بهره برده است. در پژوهش حاضر با روشی تحلیل و توصیفی به انواع هنجارگریزی معنایی در شعر او پرداخته شده است. خاستگاه، ابداعی بودن و تأثیر سنّت در تشبیهات او مورد بررسی بوده و فردیّتگرایی و اقلیم گرایی او در این مورد مورد مطالعه بوده است. استعارات شاعر بخصوص در دفترگل نارنج به سبب ابداعی بودن مور بررسی بوده است. تشخیص و استعاره تبعیّه از دیگر انواع استعاره مورد بررسی در شعر اوست. نمادهای شاعر نیز از لحاظ خاستگاه و شخصی بودن و تکراری بودن مور پژوهش بوده است. متناقضنما و حسامیزی نیز دیگر انواع هنجارگریزی معناییاند که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است.
تفاصيل المقالة
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد5,السنة
14
,
زمستان
1397
شعر حجم یکی از گونه های شعر امروز به شمار می آید. این نوع شعر، زمانی به وجود آمد که شاعرانِ موج نو، رویکردِ زبانی متفاوتی را در شعر آغاز کرده بودند. یداله رویایی و چند تن از شاعران، پس از موج نو، جریان شعر حجم را شکل دادند. آنان به طور همزمان در دو عرصۀ شاعری و نظریه پر أکثر
شعر حجم یکی از گونه های شعر امروز به شمار می آید. این نوع شعر، زمانی به وجود آمد که شاعرانِ موج نو، رویکردِ زبانی متفاوتی را در شعر آغاز کرده بودند. یداله رویایی و چند تن از شاعران، پس از موج نو، جریان شعر حجم را شکل دادند. آنان به طور همزمان در دو عرصۀ شاعری و نظریه پردازی فعالیت نمودند. رویایی به عنوان شاخص ترین نظریه پرداز و شاعرِ شناخته شدۀ شعر حجم، هم به تبیین و معرفی شاخصه های این نوع شعر پرداخت؛ هم تلاش نمود اشعاری منطبق بر آرا و نظریات خود بسراید. ماحصل این فرایند، ارایۀ تعریفی تازه از شعر و خلق اشعاری فُرم گرا، ساختارشکنانه و مبتنی بر هنجارگریزی و تجربه های نامتعارف زبانی است. این نوع شعر، دارای گونه ای از ابهام است و بنا به ادعای رویایی، بر مبنای سه اصلِ فاصله، ایجاز و حرکت نظام می یابد. شعر حجم به جای عرضۀ معنایی معلوم یا ارایۀ تصویر و مضمونی خاص، به دنبال ایجادِ حجم یا فاصله ای در ذهن مخاطب است. خواننده مکلف است با تلاش ذهنیِ خود، میان واژگان و نش
شعر حجم یکی از گونه های شعر امروز به شمار می آید. این نوع شعر، زمانی به وجود آمد که شاعرانِ موج نو، رویکردِ زبانی متفاوتی را در شعر آغاز کرده بودند. یدالله رویایی و چند تن از شاعران، پس از موج نو، جریان شعر حجم را شکل دادند. آنان به طور همزمان در دو عرصۀ شاعری و نظریه پردازی فعالیّت نمودند. رویایی به عنوان شاخص ترین نظریه پرداز و شاعرِ شناخته شدۀ شعر حجم، هم به تبیین و معرفی شاخصه های این نوع شعر پرداخت؛ هم تلاش نمود اشعاری منطبق بر آرا و نظریات خود بسراید. ماحصل این فرایند، ارایۀ تعریفی تازه از شعر و خلق اشعاری فُرم گرا، ساختارشکنانه و مبتنی بر هنجارگریزی و تجربه های نامتعارف زبانی است. این نوع شعر، دارای گونه ای از ابهام است و بنا به ادعای رویایی، بر مبنای سه اصلِ فاصله، ایجاز و حرکت نظام می یابد. شعر حجم به جای عرضۀ معنایی معلوم یا ارایۀ تصویر و مضمونی خاص، به دنبال ایجادِ حجم یا فاصله ای در ذهن مخاطب است.خواننده مکلّف است با تلاش ذهنیِ خود، میان واژگان و نشانه های ناهمگون شعر، ارتباط ایجاد کند و از این طریق به تداعی، معنا و یا تصور و تصویری غیر منتظره دست یابد. در این مقاله، ضمن تبیینِ مختصات شعر حجم و تحلیل نمونه هایی از اشعار رویایی، تلاش شده چگونگی برخورد او با زبان و عناصر شعری مورد بررسی قرار گیرد.
انه های ناهمگون شعر، ارتباط ایجاد کند و از این طریق به تداعی، معنا و یا تصور و تصویری غیر منتظره دست یابد. در این مقاله، ضمن تبیینِ مختصات شعر حجم و تحلیل نمونه هایی از اشعار رویایی، تلاش شده چگونگی برخورد او با زبان و عناصر شعری مورد بررسی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
تخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینۀ آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفادۀ شاعران کودک و نوجوان قرار گرفت أکثر
تخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینۀ آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفادۀ شاعران کودک و نوجوان قرار گرفته و آنان با بهره گیری از شگرد جاندارانگاری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به ترسیم برآیندهای مشترکِ ذهنیت کودکان و دنیای اساطیر پرداخته اند. ماحصل این رویکرد، تکوین گونه ای از جاندارانگاری مبتنی بر ذهنیت اسطوره ای در شعر کودک است که در این پژوهش تلاش شده ابعاد و اشکال آن با تکیه بر آثار ده شاعر به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، بررسی و تشریح گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران در این زمینه تعلق عاطفی کودکان به طبیعت را مد نظر دارند و با تأثیرپذیری ناخودآگاه از الگوی اسطوره آفرینی و انسان انگارانۀ کهن، از شگرد جاندارانگاری به گونه ای خاص و در سطح تخیل کودکانه بهره می گیرند؛ بدین واسطه، امکان می یابند پدیده ها و مظاهرِ طبیعت را در موقعیت موجودات ذی روح و جاندار، ظاهر نمایند و زمینۀ بازشناخت عاطفیِ عناصر طبیعت و اشیا را برای مخاطبان کودک فراهم سازند.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد2,السنة
13
,
تابستان
1402
داستان بیژن و منیژه از معدود داستانهای عاشقانة فردوسی در شاهنامه است و در زمرۀ داستانهایی محسوب میشود که فردوسی آن را در ایام جوانی خود سروده است. مم و زین نیز یکی از عاشقانههای زبان کُردی است که سالیانی متمادی ورد زبان بیتخوانان بوده است، تا این که احمد خانی شاعر أکثر
داستان بیژن و منیژه از معدود داستانهای عاشقانة فردوسی در شاهنامه است و در زمرۀ داستانهایی محسوب میشود که فردوسی آن را در ایام جوانی خود سروده است. مم و زین نیز یکی از عاشقانههای زبان کُردی است که سالیانی متمادی ورد زبان بیتخوانان بوده است، تا این که احمد خانی شاعر پرآوازه کُرد آن را در قالب مثنوی به نظم کشید. هدف اصلی این مقاله بررسی طرح داستانی بیژن و منیژة فردوسی و مم و زین احمد خانی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. در هر دو داستان طرح از جوانب مختلف قابل بررسی است. حوادث هر دو داستان به صورت یکنواخت و زنجیروار بر اساس رابطۀ علی و معلولی پیش میرود. عناصر سازندۀ طرح به ترتیب و منظم رعایت شده و حوادث متافیزیکی در داستان که بر صحیح بودن شکل طرح خدشه وارد میکند با منطق حاکم بر قصههای قدیمی قابل توجیه است. طرح در داستان بیژن و منیژه و مم و زین بسیار شبیه هم بوده و همۀ عناصر از جمله: گره افکنی، کشمکش، بحران، تعلیق و نقطة اوج، طبق اصول داستان نویسی رعایت شده است.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد1,السنة
13
,
بهار
1401
تصویر، فرزند نگرش و ذهنیت است و همانطور که ذهنیت و اندیشه کلان شاعر بر جمیع عناصر روساختی سیطره دارد، تصویر نیز بهمثابه عنصری روساختی تحت سیطره نگرش مسلط شاعر است. منطبق با این اصل است که در شعر شاعران همواره هماهنگی و ارتباط بین ذهن و تصویر آشکار است و تصویر را از ای أکثر
تصویر، فرزند نگرش و ذهنیت است و همانطور که ذهنیت و اندیشه کلان شاعر بر جمیع عناصر روساختی سیطره دارد، تصویر نیز بهمثابه عنصری روساختی تحت سیطره نگرش مسلط شاعر است. منطبق با این اصل است که در شعر شاعران همواره هماهنگی و ارتباط بین ذهن و تصویر آشکار است و تصویر را از این لحاظ میتوان آیینه عالم ذهنی شاعر به شمار آورد. در شعر پروین اعتصامی نیز این هماهنگی مشهود است و در پارهای موارد تصاویر او، نماینده روح زنانه و عالم زنانه اوست و نگرش زنمدار او را در آیینه تصاویر شعریاش بهوضوح میتوان دید. با توجه به اینکه پژوهشی در ارتباط نگرش و تصویر در شعر پروین نگارش نیافته بود، تلاش کردیم پژوهش حاضر را به این موضوع اختصاص دهیم و با روشی توصیفی-تحلیلی مظاهر این هماهنگی را در شعر این شاعر مورد بازکاوی و توضیح و تبیین قرار دهیم. نتیجه پژوهش حاضر نشان از پیوندی عمیق بین تصویر و ذهنیت پروین دارد و همگرایی تصویر و نگرش، ویژگی مسلط زیباییشناسی تصویر در تصاویر زنانه اوست
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد2,السنة
10
,
تابستان
1398
فاضل نظری از شاعران دهۀ هشتاد و نود است که هماکنون بهعنوان شاعری جریانساز در ادبیات ایران فعالیت دارد، پنج مجموعه شعر از او با عناوین آنها، گریههای امپراتور، اقلیت، ضد و کتاب منتشر شده است. نگاهی به اشعارش مشخص میکند، او با زبان و عاطفه شاعر امروز سخن میگوید اما أکثر
فاضل نظری از شاعران دهۀ هشتاد و نود است که هماکنون بهعنوان شاعری جریانساز در ادبیات ایران فعالیت دارد، پنج مجموعه شعر از او با عناوین آنها، گریههای امپراتور، اقلیت، ضد و کتاب منتشر شده است. نگاهی به اشعارش مشخص میکند، او با زبان و عاطفه شاعر امروز سخن میگوید اما در اشعارش تعهد به سنت را هم از دست نداده و دلیل موفقیت و محبوبیتش این است که در ضمن توجه به شاعر زمانه بودن، به سنتهای غزل کلاسیک متعهد است، در این مقاله چهار مجموعۀ شعر او با توجه به مسئله سنتگرایی و سنتگریزی بررسیشده است. این بررسی نشان میدهد: ویژگیهای غزل سنتی در مضمون، واژگان و صورخیال در اشعار فاضل نظری برجسته است، وی برطبق غزل سنتی، مضمون عشق و عرفان را انتخاب کرده وصورخیال و واژگان تخصصی غزل عاشقانه و عرفانی را آورده است اما در نوع نگرش به مضمون و انتخاب آرایهها و ارتباط زبان امروز و زبان گذشته، سنتگریزیهایی هم انجام داده است، در نگاه سنتگریزی تعبیر تازه از عشق و عرفان ارائه داده است و از تصاویر امروزی در صورخیال بهره برده است، بدین ترتیب توانسته یک تلفیق آسان میان غزل سنتی و نو ایجاد کند و از این لحاظ شعر او ادامۀ جریان سنتگرای معاصر است.
تفاصيل المقالة
تصویر یا ایماژ را می‎توان از اصلی‎ترین عناصر زیبایی‎شناسی شعر دانست؛ بخشی از بلاغت کلام بر عهدۀ تصویر است. هر اندازه تصویر نو بوده و ریشه در فردیّت و نگرش فردی داشته باشد به همان اندازه تأثیر و گیرایی بیشتری خواهد داشت؛ چرا که ماهیّت هنر، پیوندی ناگسستنی با أکثر
تصویر یا ایماژ را می‎توان از اصلی‎ترین عناصر زیبایی‎شناسی شعر دانست؛ بخشی از بلاغت کلام بر عهدۀ تصویر است. هر اندازه تصویر نو بوده و ریشه در فردیّت و نگرش فردی داشته باشد به همان اندازه تأثیر و گیرایی بیشتری خواهد داشت؛ چرا که ماهیّت هنر، پیوندی ناگسستنی با نوجویی و نوآوری دارد و این نوآوری‎ها در کلان ساختار شعر، تابعی است از نوجویی‎ها در ساختارهای خرد که تصویر نیز یکی از این ساختارهای خرد است. شعر معاصر با الهام از نظریّه‎های پیشرو نیما که تأکید به نگاه شخصی و فردیّت‎گرایی داشت، عرصه‎های ناشناخته ای از تصویر را کشف کرده است و گرایش کلّی به سمت و سوی نوآوری در تصاویر شعری است. شیون فومنی را می‎توان از شاعران صادق به نظریّات نیما در باب نوآوری تصویری قلمداد کرد. رنگ اقلیمی در شعر شیون نیز با تأکید بر فردیّتگرایی و تجربه‎گرایی چون نیما غالب است و او تصاویری بکر از طبیعت با این نگرش شخصی خلق کرده است. همچنین جزئی‎نگری و دقّت و باریک‎بینی او که نازک‎خیالی شاعران سبک هندی را به یاد می‎آورد عاملی دیگر در نوآوری تصویری وی بوده است. فردیّتگرایی به ساحت تصویر معشوق نیز در شعر او کشانده شده و وجوه زیباییشناسی معشوق در شعر او متفاوت از شعر سنّتی و با دیدی شخصی ارائه شده است. پژوهش حاضر قصد دارد به روشی توصیفی-تحلیلی این وجوه نوگرایی تصویری را در شعر شیون فومنی مورد کاوش قرار دهد. نتیجۀ پژوهش نیز نشان از وفاداری شیون فومنی به اصل نوگرایی در تصویرپردازی دارد.
تفاصيل المقالة
چکیده
اصل داستان یوسف و زلیخا، ماجرایی واقعی است که در قرآن کریم و دیگر کتب آسمانی بازتاب یافته است. اما در عرصۀ ادبیّات فارسی، با تخیّل راویان و شاعران منظومه پرداز، شاخ و برگ یافته است و هرکس از منظری، بخشی از ماجرا را برجسته کرده و قضاوت و نتیجه ای متناسب با ذهنیّت أکثر
چکیده
اصل داستان یوسف و زلیخا، ماجرایی واقعی است که در قرآن کریم و دیگر کتب آسمانی بازتاب یافته است. اما در عرصۀ ادبیّات فارسی، با تخیّل راویان و شاعران منظومه پرداز، شاخ و برگ یافته است و هرکس از منظری، بخشی از ماجرا را برجسته کرده و قضاوت و نتیجه ای متناسب با ذهنیّت خویش، ارائه کرده است. جامی این داستان را با غنایی ترین لحن و دلکشترین شکل به تصویر کشیده و نقش زلیخا را به واسطۀ محوریّت عشق، پررنگ نشان داده است. وی با توصیف و استفاده از شگردهای داستان پردازی، جلوه های ویژه به این داستان بخشیده و کشش و حرکت لازم را ایجاد نموده است. لذا بایسته است که این داستان از نظر شگردهای داستان پردازی مورد بررسی واقع شود تا کنش داستانی و حوادث آن مشخّص گردد و زیبایی های نهفته، جلوه ای تازه بیابند. برای این منظور عناصر داستانی همچون طرح، موضوع و درون مایه، لحن و فضاسازی، صحنه و صحنه پردازی، راوی و زاویۀ دید، شخصیّت و شخصیّتپردازی مورد بررسی قرار گرفته است و یافته ها نشان می دهد حوادث داستان به صورت منظم وعلّی و معلولی پیش رفته و به اوج منطقی رسیده است. شگردهای شخصیّتپردازی و صحنهپردازی مورد توجّه جامی بوده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications