-
المقاله
1 - دولت «مقتدر مشروطه» در اندیشه ملکالشعراء بهارسیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق) , العدد 2 , السنة 7 , تابستان 1399وضعیت آشفته و بحرانی ایران پس از مشروطه که از جنگ و بیثباتی سیاسی ناشی میشد، موجب گردید تا ایدۀ دولت مقتدر پررنگ شود. بسیاری از نخبگان سیاسی و فکری آن زمان با درک شرایط بحرانی، این ایده را دنبال کردند و با ایدۀ دیکتاتوری منوّر راه را برای حکومت رضاخان باز نمودند. ملک أکثروضعیت آشفته و بحرانی ایران پس از مشروطه که از جنگ و بیثباتی سیاسی ناشی میشد، موجب گردید تا ایدۀ دولت مقتدر پررنگ شود. بسیاری از نخبگان سیاسی و فکری آن زمان با درک شرایط بحرانی، این ایده را دنبال کردند و با ایدۀ دیکتاتوری منوّر راه را برای حکومت رضاخان باز نمودند. ملکالشعراء بهار از جمله کسانی بود که نخستینبار این موضوع را مطرح کرد. در این راستا، پژوهش حاضر، با بهرهگیری از روش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، این موضوع را مورد بررسی قرار داد. هدف این پژوهش، فهم اندیشۀ بهار دربارۀ دولت مقتدر و تمایز آن با ایدههای رایج در سالهای پایانی عصر قاجار بود، مبنی بر اینکه که بهار حاضر نبود دولت مقتدر را بدون مبانی اساسی مشروطه، یعنی آزادی، عدالت و وجود مجلسی قوی بپذیرد. انگیزۀ بهار در گرایش به ایدۀ دولت مقتدر چه بود؟ و با توجّه به نیّت اصلی بهار یعنی استبدادستیزی، برداشت او از دولت مقتدر چه تفاوتی با برداشت روزگار خود داشت؟ سوالات اصلی پژوهش هستند. در فرضیۀ نخست، مهمترین انگیزۀ بهار در گرایش به ایدۀ دولت مطلقه تأمین مصلحت کشور بود. همچنین بهار با در نظر داشتن اساس مشروطیت در حکومت مقتدر مدّ نظرش، ایدۀ دولت مقتدر مشروطه را دنبال میکرد. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - گفتمان انقلاب اسلامی و ترسیم الگوی بدیل برای دولتسیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق) , العدد 2 , السنة 6 , تابستان 1398جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت جدید، دارای پیچیدگیهایی است و درک و شناخت این پیچیدگیها و ارتباط میان اسلام سیاسی فقاهتی و جمهوریت اهمیت زیادی دارد. همچنین رسیدن به این شناخت برای درک بهتر عملکرد نظام جمهوری اسلامی نیز اهمیت بسزایی دارد و برای فهمیدن این پیچیدگی أکثرجمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت جدید، دارای پیچیدگیهایی است و درک و شناخت این پیچیدگیها و ارتباط میان اسلام سیاسی فقاهتی و جمهوریت اهمیت زیادی دارد. همچنین رسیدن به این شناخت برای درک بهتر عملکرد نظام جمهوری اسلامی نیز اهمیت بسزایی دارد و برای فهمیدن این پیچیدگیها باید این مبانی شناخته و منشأ آن به درستی فهمیده شود. بر این اساس، هدف اصلی این مقاله فهم بنیاد اساسی دولت در جمهوری اسلامی ایران است.این مقاله براساس روش گفتمان لاکلا و موف به تحلیل بنیاد دولت در جمهوری اسلامی پرداخته و آن را در قالب گفتمانی بدیل برای دیگر گفتمانهای رقیب خود، مورد بررسی قرار میدهد. بر این اساس، دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی اسلام سیاسی فقاهتی است که با استقرار جمهوری اسلامی در ولایت فقیه تجلی پیدا میکند.نتایج پژوهش نشان داد،دولت در جمهوری اسلامی ایران، الگویی متفاوت و بدیل نسبت به تمام الگوهای پیشین از خود ترسیم کرد. این مسئله با توجه به تحول گفتمانیای که در اثر انقلاب اسلامی پیش آمد و با مرکزیت ولایت فقیه به وجود آمد. از اینرو باید در نظر داشت که نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، بدیل تمامی الگوهای گفتمانی پیش از خود و نیز گفتمانهای رقیب خود است. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - «بررسی تطبیقی مفهوم عقلانیت در اندیشه های ماکس وبر و شهید مطهری و تبعات سیاسی آن»کاوش های عقلی , العدد 1 , السنة 1 , پاییز 1401هسته پایدار اندیشه های ماکس وبر و شهید مطهری عقلانیت است. عقلانیت در اندیشه های وبر با عبور از خوانش پارسونزی، بر اساس سوبژکتویسم کانتی امری برساخته است. یعنی انسان واقعیت را نه در مطابقت با واقع بلکه باید آن را جعل و اعتبار کند؛ چون در حوزه های اندیشه و اخلاقیات هیچ پد أکثرهسته پایدار اندیشه های ماکس وبر و شهید مطهری عقلانیت است. عقلانیت در اندیشه های وبر با عبور از خوانش پارسونزی، بر اساس سوبژکتویسم کانتی امری برساخته است. یعنی انسان واقعیت را نه در مطابقت با واقع بلکه باید آن را جعل و اعتبار کند؛ چون در حوزه های اندیشه و اخلاقیات هیچ پدیده فرهنگی پیشینی وجود ندارد؛ همچنین عقلانیت در تفکرات شهید مطهری، جنبه های وسیعی چون وحیانی و قرین شرع بودن را در بر می گیرد که از ابزارهای گوناگونی همچون تجربه، وحی، نقل و عقل بهره می برد و از انجا که توانسته است به ابعاد مختلف اجتماعی انقلاب جامعیت بخشد مبنای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی است. در این مقاله از روش تحقیق کیفی استفاده شده و روش تجزیه داده ها بصورت توصیفی است. نتیجه ای که به دست آمد این است که عقلانیت در اندیشه های وبر بر اساس ادراکات اعتباری و نه ادراکات حقیقی در منظومه فکری شهید مطهری قابل فهم و تحلیل می باشد. تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - زبان و مسئله تفسیر در آرای روشنفکریِ عبدالکریم سروشسیاستپژوهیِ اسلامیایرانی , العدد 1 , السنة 2 , بهار 1402روشنفکری دینی پس از انقلاب، با چرخش هایی به سمت برخی از مکاتب فلسفی اروپایی، نظیر فلسفه تحلیلی، آرای روشنفکری خود را بر مبنای آن ها تنظیم کردند. اگرچه بحث اصلی آن ها، توجه به مقولات دینی نظیر معرفت دینی، فقه پویا و در بُعد سیاسی حکومت دینی بود، نگرش برون دینی آن ها و در أکثرروشنفکری دینی پس از انقلاب، با چرخش هایی به سمت برخی از مکاتب فلسفی اروپایی، نظیر فلسفه تحلیلی، آرای روشنفکری خود را بر مبنای آن ها تنظیم کردند. اگرچه بحث اصلی آن ها، توجه به مقولات دینی نظیر معرفت دینی، فقه پویا و در بُعد سیاسی حکومت دینی بود، نگرش برون دینی آن ها و در رأسشان عبدالکریم سروش، مبتنی بر آن مکاتب بود. دو مقوله زبان و مسئله تفسیر، از مؤلفه های مهم این نگاه برون دینی است. پژوهش حاضر، با هدف شناخت این دو مؤلفه در آرای روشنفکری سروش، بر اساس آنچه در اندیشه فلاسفه ای چون ویتگنشتاین و گادامر مطرح شده است به این پرسش می پردازد که زبان و مسئله تفسیر، در اندیشه ویتگنشتاین و گادامر، چه بازتابی در آرای روشنفکری سروش داشتند؟ سروش با استفاده از مؤلفه ای فلسفی زبان و تفسیر، در آرای روشنفکری خود به بازتعریف نسبت عقل و دین توجه کرده و در تفسیر متون مقدس و نیز مبانی دینی از دستاوردهای نوین تفسیری بهره می گیرد و مقولات سه گانه معرفت دینی، فقه پویا و حکومت دموکراتیک دینی را عرضه می کند و می توان گفت این کار را با نوعی دیالوگ میان مبانی معرفت دینی و دو مقوله زبان و تفسیر انجام می دهد. تفاصيل المقالة -
المقاله
5 - جستاری دربارۀ «تجربۀ» ترقیخواهیِ میرزا یوسف خانِ مستشارالدولهسیاستپژوهیِ اسلامیایرانی , العدد 1 , السنة 1 , بهار 1401میرزا یوسف خان مستشارالدوله را باید یکی از مهمترین، و تأثیرگذارترین ترقّیخواهانِ عصرِ قاجار دانست. رسالۀ یک کلمه، علیرغمِ اختصار، دارایِ اهمیتِ زیادی در اندیشۀ قانونخواهی در عصرِ ناصری و مشروطه است. بخشِ مهمی از نگاهِ متجدّدانه به قانون، برآمده از جایگاهی است که میر أکثرمیرزا یوسف خان مستشارالدوله را باید یکی از مهمترین، و تأثیرگذارترین ترقّیخواهانِ عصرِ قاجار دانست. رسالۀ یک کلمه، علیرغمِ اختصار، دارایِ اهمیتِ زیادی در اندیشۀ قانونخواهی در عصرِ ناصری و مشروطه است. بخشِ مهمی از نگاهِ متجدّدانه به قانون، برآمده از جایگاهی است که میرزا یوسف خان در این رساله برایِ خود و اندیشۀ قانونخواهیاش در نظر گرفته و آنجا ایستاده است. این مقاله، با در نظر داشتنِ مقدّمۀ یک کلمه به مثابهی جایی که در آن به روح حاکم بر اثر اشاره میشود، آن را در زمینۀ تجدّدگراییِ زمانۀ خود قرار داده و از این زاویه به آن مینگرد که موضعِ مستشارالدوله، در این رساله و اندیشۀ قانونخواهیاش، به رغمِ اینکه بیشتر به قولِ خود ملاحظاتی از دیدگاهِ سنت بر تجدّد و قانون بوده، بلکه کاملاً در پارادایمِ تجدّد به مسئلۀ قانون نگاه میکند و از اینرو، در رسالهاش، تجدّد را به محک سنت میزند، نه سنت را به محکِ تجدّد. از این رو میتوان او را به مثابهی یک بنیانگذار تلقی کرد و نه یک روشنفکر صرف تجددخواه. مقالۀ حاضر، با در نظر داشتنِ این شأن، به بازخوانیِ یک کلمه پرداخته، و با قرار دادنِ آن در زمینۀ تاریخیِ تجربۀ تجدّدخواهیِ ایرانی در عصرِ قاجار، آن را کوششی بیبدیل، برایِ تأسیسِ قانون میداند تا بر مبنایِ آن، هم حکومت مشروطه گردد و هم جامعه قانونمند. تفاصيل المقالة -
المقاله
6 - تحول گفتمان دولت در عصر مشروطه و رضا شاه: فرآیندی معکوسپژوهش نامه تاریخ , العدد 2 , السنة 15 , تابستان 1399دولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهمترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاشها برای تحول در آن، با گفتمان دولت مستقل منظم توسط مَلکَم خان در دورۀ ناصرالدین شاه صورتبندی شد و ب أکثردولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهمترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاشها برای تحول در آن، با گفتمان دولت مستقل منظم توسط مَلکَم خان در دورۀ ناصرالدین شاه صورتبندی شد و به سرانجامی نرسید و در حد طرح باقی ماند، اما این ایده بهجا ماند که بدون داشتن دولتی قدرتمند، نمیتوان متجدد بود. این ایده، در گفتمان مشروطه نیز وارد شد و اگرچه مشروطه به دنبال تحدید دولت بود، اما، در دل خود ایدۀ دولت مقتدر را داشت و با ناتوانی در ایجاد آن، و آشفتگیهایی که پس از مشروطه ایجاد شد، دولت مطلقۀ رضا شاه بر سر کار آمد، که روندی معکوس در ایجاد دولت مطلقه بود. این مقاله با در نظر داشتن روش گفتمانی، به دنبال یاسخ به این پرسش است که چرا فرآیند تحول دولت در این دوره، معکوس بوده و دولت مطلقه به جای پیش از مشروطه، پس از آن برآمد و مهمترین نتیجهای که به دست آورده آن است که یکی، ناقص بودن فرایند دولت سازی نوین در عصر ناصری و دیگری ناتوانی مشروطیت در دولتسازی، علیرغم داشتن ابزار آن از جمله قانون اساسی، دلایل این فرآیند معکوس بوده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
7 - مقایسه نقش باراک اوباما و دونالد ترامپ در رویکرد سیاست خارجی آمریکا نسبت به نظام بینالمللپژوهش های سیاسی و بین المللی , العدد 1 , السنة 14 , بهار 1402این مقاله به بررسی مقایسه نقش اوباما و ترامپ در رویکرد سیاستخارجی آمریکا به نظامبینالملل میپردازد؛ در دولت اوباما، استفاده از همه مولفههای قدرت و نه تنها صرف نظامیگری مورد استفاده قرار گرفت. در حالی سیاستخارجی ترامپ محورهایی مانند قدرتطلبی، ملیگرایی یا حمایتگر أکثراین مقاله به بررسی مقایسه نقش اوباما و ترامپ در رویکرد سیاستخارجی آمریکا به نظامبینالملل میپردازد؛ در دولت اوباما، استفاده از همه مولفههای قدرت و نه تنها صرف نظامیگری مورد استفاده قرار گرفت. در حالی سیاستخارجی ترامپ محورهایی مانند قدرتطلبی، ملیگرایی یا حمایتگرایی و مخالفت با ترویج دموکراسی در جهان دارد در این چارچوب، قدرتمحوری در سیاستخارجی آمریکا اهمیت مییابد. این مقاله عهدار پاسخ به این سوال است که رویکرد سیاست خارجی ایالاتمتحده امریکا در مهار قدرتهای بزرگ در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ چه بوده؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه آنچه روسای جمهور را از یکدیگر متامیز میکند تنها در رابطه با روشهای مدیریتی و اولویتهای آنان و تعریغی که آنان از کیفیت رویکرد سیاست خارجی آمریکا به نظام بینالملل دارند، هست. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و از منابع مکتوب و مجازی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
8 - صلح بانان زن و کارکرد آموزشی در فرایند امنیت جهانی (با رویکرد کشورهای آفریقایی: سودان- لیبی و ساحل عاج)پژوهش های سیاسی و بین المللی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1401زنان نقش پررنگی در حفظ صلح و امنیت دارند و حضور آنان در عملیات حفظ صلح، پاسداری از صلح در جهان موثر بوده است؛ گسترش رویکرد امنیت در سطح جهان مدیون نقش زنان در ترویج صلح و امنیت است. یکی از بزرگترین وظایف صلح بانان زن در سازمان ملل متحد، مسئولیت حفظ و ترویج صلح و امنیت أکثرزنان نقش پررنگی در حفظ صلح و امنیت دارند و حضور آنان در عملیات حفظ صلح، پاسداری از صلح در جهان موثر بوده است؛ گسترش رویکرد امنیت در سطح جهان مدیون نقش زنان در ترویج صلح و امنیت است. یکی از بزرگترین وظایف صلح بانان زن در سازمان ملل متحد، مسئولیت حفظ و ترویج صلح و امنیت است. در این پژوهش با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای و چارچوب رویکردی فمینیستی و بر پایه نظریه فمینیسم صلح طلب به بررسی کارکردهای آموزشی صلح بانان زن در نظام امنیت جهانی میپردازیم. سوال پژوهش حاضر این است که صلحبانان زن از چه کارکردهای آموزشی جهت برقراری صلح در جامعه بینالمللی بهره جسته اند؟ از کارکردهای آموزشی صلح بانان زن در مناطق آفریقایی می توان به مراقبت از کودکان و زنان آسیبدیده، کاهش ورود اسلحه به مناطق آفریقایی، ارتقای سطح سواد و تحصیلات زنان و کودکان، آموزش حقوق شهروندی و حقوق اساسی اشاره کرد. تفاصيل المقالة -
المقاله
9 - دولت مدرن و نظام سیاسی تقسیمات کشوری جدید: عامل مهم در توسعه ناموزون و ناپایدار مناطق لرنشین در ایرانپژوهش های سیاسی و بین المللی , العدد 5 , السنة 12 , زمستان 1400دولت رضاشاه، اولین دولت بود که تمرکز در منابع پراکنده قدرت را با از میان برداشتن پراکندگی قدرتهای محلی ایجادنمود.بهواقع با ایجاد نظام اقتدارگرا مهمترین مشکل دولت-ملت سازی با کماعتنایی بههمزیستی قومیتها در قالب استانهای جدید شکل گرفت. برجای ماندن شکافهای قومیتی به أکثردولت رضاشاه، اولین دولت بود که تمرکز در منابع پراکنده قدرت را با از میان برداشتن پراکندگی قدرتهای محلی ایجادنمود.بهواقع با ایجاد نظام اقتدارگرا مهمترین مشکل دولت-ملت سازی با کماعتنایی بههمزیستی قومیتها در قالب استانهای جدید شکل گرفت. برجای ماندن شکافهای قومیتی بهخاطر ندرت منابع، محرومیت نسبی، بیتوجهی بهقابلیتهای بومی، پراکندگی ودور شدن افراداقوام یکدیگر باعث شده تا قوم لرهمچنان محروم بماند. سوال اصلی تحقیق آن است که درنظم جدید قوم لر چه جایگاهی از حیث توسعهیافتگی پیدا کرده است؟با این فرضیه که از ابتدای نظام نوین تقسیمات کشوری نادیده گرفتن لرستانات بهعنوان استانهای متشخص در ایران بهوجود آمده و بهسنتی تبدیل شد که حتی پس از انقلاب اسلامی بهرغم متشخص گردیدن تنها استان لرستان مسائلی چون پراکندگی وعدم تمرکز لرها در یک منطقه جغرافیایی مشخص منجر بهضعف در شکلگیری کاربست ظرفیتهای جمعیتی و بهتبع آن پتانسیلهای منابع طبیعی یا فقدان آن برای رشد مناطق سکونتی این قوم شده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
10 - تحول مفهوم هویت ملی در عصر قاجارتاریخ , العدد 66 , السنة 17 , پاییز 1401ایران، بهعنوان یکی از کهنترین کشورهای جهان، از دیرباز دارای نوعی هویت ملی و ملت بوده است و این را میتوان در استمرار نامِ ایران دید. سه لایۀ سازندۀ هویت ملی ایرانیان، ایرانیبودن، دین و در دورۀ جدید تجدد است. دو لایۀ کهنِ هویت ملی ایرانیان، از دیرباز در کنار هم کموبی أکثرایران، بهعنوان یکی از کهنترین کشورهای جهان، از دیرباز دارای نوعی هویت ملی و ملت بوده است و این را میتوان در استمرار نامِ ایران دید. سه لایۀ سازندۀ هویت ملی ایرانیان، ایرانیبودن، دین و در دورۀ جدید تجدد است. دو لایۀ کهنِ هویت ملی ایرانیان، از دیرباز در کنار هم کموبیش سازگار بودند، و عناصر متداخل زیادی با یکدیگر داشته و دارند. با آشنایی ایرانیان با دنیای جدید، موجب شد که آگاهیهای نوینی در این زمینه بهوجود بیاید و این آگاهیها موجب تحول در این هویت شد. از اینرو، سؤال اصلی این پژوهش آن است که این تحول در مؤلفههای مربوط به هویت ملی، در عصر قاجار (پیش از مشروطه)، چگونه شکل گرفته است؟ این پژوهش، با روش توصیفیتحلیلی، به این نتیجه رسیده است که باستانگرایی، سرهنویسی، بازتعریف از وطن و بازتعریف ملت و شکلگیری اندیشۀ ناسیونالیسم (در معنای مدرن آن) مهمترین مؤلفههای منظومۀ هویت ایرانی جدید را تشکیل میدهند. تفاصيل المقالة -
المقاله
11 - مقایسۀ رویکرد یکجانبهگرایی و چندجانبهگرایی ایالات متحده در قبال پروندۀ هستهای ایرانتحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 2 , السنة 9 , تابستان 1396چکیده برنامۀ هستهای ایران، یکی از موضوع های مهم در رابطۀ آمریکا و ایران پس از انقلاب اسلامی است. رویکردهای مختلف آمریکا در قبال این پرونده نقش مهمی در فراز و فرود آن داشته است. دو رویکرد یکجانبهگرایی و چندجانبهگرایی از جمله مهمترین آنهاست. در دورۀ جرج دبلیو بوش، آ أکثرچکیده برنامۀ هستهای ایران، یکی از موضوع های مهم در رابطۀ آمریکا و ایران پس از انقلاب اسلامی است. رویکردهای مختلف آمریکا در قبال این پرونده نقش مهمی در فراز و فرود آن داشته است. دو رویکرد یکجانبهگرایی و چندجانبهگرایی از جمله مهمترین آنهاست. در دورۀ جرج دبلیو بوش، آمریکا با پیگیری سیاستهای یکجانبهگرایانه، هژمون شدن را دنبال میکرد. در سالهای آخر بوش، سیاستِ این دولت بهدلیل ناکارآمدیهای آن در خاورمیانه، رو به چندجانبهگرایی گذاشت، که البته رویکردی قوی نبود. اوباما سیاستهای چندجانبه را در زمینههای مختلف؛ از جمله پروندۀ ایران دنبال کرد و مذاکره با ایران، و همکاری با کشورهای 1+5 حاصل چندجانبهگرایی آمریکا و تغییر در سیاستهایِ ایران بود. این مقاله، با روش مقایسهای، بهدنبال مقایسۀ این دو رویکرد اساسی با این پرسش است که رویکردهای دولت بوش و اوباما در قبال پروندۀ هستهای ایران، چگونه با هم قابل مقایسهاند؟ با این فرضیه که در مقایسۀ میانِ سیاستِ آمریکا در قبال پروندۀ هستهای ایران، هژمونیکگرایی و نظامیگری شاخصهای مهم یکجانبهگرایی و همکاری و نهادگرایی بینالمللی، شاخصهای مهم چندجانبهگرایی هستند. تفاصيل المقالة -
المقاله
12 - بررسی تطبیقی رویکرد آمریکا به نظام بین الملل: با تاکید بر نقش باراک اوباما و دونالد ترامپتحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1400این مقله به بررسی رویکرد آمریکا به نظام بینالملل در دوران اوباما و ترامپ می پردازد پژوهش حاضر عهد دار پاسخ به این پرسش است که نقش متغییر فرد (اوباما و ترامپ) در رویکرد آمریکا به نظام بینالملل به چه میزان تاثیرگذار بوده است؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارتست از أکثراین مقله به بررسی رویکرد آمریکا به نظام بینالملل در دوران اوباما و ترامپ می پردازد پژوهش حاضر عهد دار پاسخ به این پرسش است که نقش متغییر فرد (اوباما و ترامپ) در رویکرد آمریکا به نظام بینالملل به چه میزان تاثیرگذار بوده است؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارتست از اینکه با توجه به نقش تعیین کننده رئیس جمهور در سیاست خارجی آمریکا و همچنین افکار و دیدگاههای متفاوت اوباما و ترامپ، متغیر "فرد" تاثیر زیادی در رویکرد آمریکا به نظام بینالملل داشته است. اهداف مد نظر این مقاله بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری عاملفرد در رویکرد آمریکا به نظام بینالمل و شناخت علمی و واقع بینانه از ویژگیهای شخصیتی اوباما و ترامپ و میزان تاثیر آنها بر سیاست خارجی و رویکرد آمریکا به نظام بین الملل است. بر اساس یافته های مقاله میتوان گفت نقش و تاثیرگذاری متغییرهای فردی در سیاست خارجی این کشور در این مقطع زیاد بوده است؛ به طوری که سیاست خارجی آنها را به این دلیل که دو شخصیت متفاوت و به نوعی متضاد بودند، که عمدتاً از ویژگیهای فردی آنها نشات گرفته بود. تفاصيل المقالة -
المقاله
13 - مبانی اندیشه ی قانون گرایی میرزا یوسف خان مستشارالدولهتحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 5 , السنة 1 , زمستان 1388اندیشه ی قانون گرایی یکی از مهمترین زمینه های تجدد خواهی در ایران عصر قاجار بوده است. در این میان نقش روشنفکران عصر قاجار در این مسأله بسیار حائز اهمیت بوده است. این گروه با اشاعه ی اندیشه ی قانو ن خواهی زمینه ی تحولات سیاسی و اجتماعی را در عصر قاجار فراهم نمودند. در می أکثراندیشه ی قانون گرایی یکی از مهمترین زمینه های تجدد خواهی در ایران عصر قاجار بوده است. در این میان نقش روشنفکران عصر قاجار در این مسأله بسیار حائز اهمیت بوده است. این گروه با اشاعه ی اندیشه ی قانو ن خواهی زمینه ی تحولات سیاسی و اجتماعی را در عصر قاجار فراهم نمودند. در میان این روشنفکران میرزا یوسف خان مستشارالدوله گام بلندی را در ایجاد مبانی یک کلمه جایگاه ویژه ای دارد. او با نگارش رساله ی در ایران برداشت. در مقاله ی حاضر مبانی اندیشه ی میرزا یوسف خان، که حکومت قانون در مقدمه ی او بر رساله اش آمده، مورد توجه قرار گرفته است. میرزا یوسف خان با اشاره بهجامعه را در گسترش این مسأله می بیند و در عین ترقی اهمیت مسأله ی حکومت قانون ها، را به عنوان مبنای اصلی تفکر قانون خواهی اش قرار کود ، این که قانون جدید غربی نیز توجه تام دارد و مبانی اندیشه کتاب شرع می دهد، به مبانی داخلی آن، یعنی قانون خواهی اش را با توجه به این مبانی داخلی پی ریزی می کند. اندیشه ی قانون گرایی میرزا یوسف خان و مبانی مورد توجه وی، به دلیل آنکه به صرف از قانون غربی توجه نمی کند، متمایز از دیگر نوشته های قانون خواهانه در عصر قاجار است و اهمیت آن در این است که به دنبال ایجاد مبنایی مستحکم برای ایجاد حکومت قانون در ایران عصر قاجار می باشد. میرزا یوسف خان، از دو دیدگاه مبانی حقوق جدید و مبانی حقوق شرع برای ایجاد مبانی یک کلمه ی قانون استفاده کرده بود و از این رو در شناخت اندیشه ی قانون خواهی در عصر قاجار، فهم اندیشه ی میرزا یوسف خان و مهمتر از آن مبانی این تفکر حائز اهمیت است. تفاصيل المقالة -
المقاله
14 - ادب سیاسی مشروطه و مسئلۀ هویت ملیتاریخ ایران اسلامی , العدد 1 , السنة 7 , پاییز 1398مسئلۀ اصلی این مقاله، چگونگی پرداختن به مسئلۀ هویت ملی در ادب سیاسی مشروطه، بهخصوص شعر سیاسی مشروطه است. یکی از بنیانهای هویت ملی، بهوجود آمدن مفهوم نوآیین ملت در عصر ناصری، با آثار و گفتار کسانی چون آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی بود. در عصر ناصری، باستانگرایی، ت أکثرمسئلۀ اصلی این مقاله، چگونگی پرداختن به مسئلۀ هویت ملی در ادب سیاسی مشروطه، بهخصوص شعر سیاسی مشروطه است. یکی از بنیانهای هویت ملی، بهوجود آمدن مفهوم نوآیین ملت در عصر ناصری، با آثار و گفتار کسانی چون آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی بود. در عصر ناصری، باستانگرایی، توجه به نامِ ایران، مضمون نوآیین ملت و بازتعریف مفهوم وطن از مؤلفههای اصلی برداشت جدید از هویت ملی بود. این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیلیتوصیفی، این پرسش را دنبال میکند که مسئلۀ هویت ملی چگونه در ادب سیاسی مشروطه تبلور یافت؟ با این فرضیه که مسئلۀ هویت ملی، در ادب سیاسی مشروطه، بیش از هر چیز به مفهوم نوآیین وطن مرتبط بود و این مفهوم با بسامد بالا در شعر سیاسی این دوره مورد توجه قرار گرفته بود. اصلیترین یافتۀ این پژوهش آن است که با بسط آگاهیهای نوآیین از مقولاتی و مفاهیمی مانند ملت و وطن در عصر ناصری و گسترش آن در عصر مشروطه، بهخصوص در ادب سیاسی این دوره، هویت ملی بهعنوان یک مسئلۀ بنیادین در دل مشروطیت، مورد توجه قرار گرفت. تفاصيل المقالة -
المقاله
15 - Nazmiyeh (Police) and its Place in the Ideology of Reza Shah's GovernmentInternational Journal of Political Science , العدد 2 , السنة 13 , بهار 2023Reza Shah's government can also be considered a government based on an ideology. This ideology has different components and at the same time, based on it, various institutions were created during Pahlavi's rule. Accurate knowledge of the Pahlavi government, especially i أکثرReza Shah's government can also be considered a government based on an ideology. This ideology has different components and at the same time, based on it, various institutions were created during Pahlavi's rule. Accurate knowledge of the Pahlavi government, especially in the era of Reza Shah, is obtained with a correct understanding of this ideology. Therefore, the state of the Pahlavi government is "linked" to this ideology in a very fundamental way. Looking at its situation, the three most important elements in it were considered the main ideological components of the government, which are: "authoritarianism", "monopolism" and "personalization of power". Of course, nationalism and antiquarianism can also be added to these. In this research, the focus is on the political components of the government's ideology. In sum, according to these three components, the ideological characteristic of Reza Shah's government can be considered as "concentration of exclusive personal power". In the meantime, the military institutions, which Reza Shah had placed the main support of his power on, played a very important role in the continuation of the government and the implementation of its ideology. The "police" was one of the most important of these institutions, which was completely at the service of the "person" of Reza Shah, and before and after he reached the throne, he fulfilled his wishes completely. This article seeks to understand the "problem" of the "police" in the ideology of the government with a descriptive and analytical method. And at the same time, its most important findings are that the "police" based on the principle of "concentration of exclusive personal power", was one of the main tools for creating order and suppressing Reza Shah's opponents. The most important result of this research is that the police played a role in establishing the "concentration of exclusive personal power" mostly by "suppressing and censoring the press", "dominating the elections and parliament" and "suppressing the opponents of the king". And this act was exactly based on the ideology of Reza Shah's government. تفاصيل المقالة -
المقاله
16 - Philosophical and political components in the opinions of Soroush and DavariInternational Journal of Political Science , العدد 2 , السنة 12 , بهار 2022 -
المقاله
17 - Investigating the Impact of President Joe Biden’s Government on the Relations between Saudi Arabia and Qatar, Emphasizing the Role of IranInternational Journal of Political Science , العدد 5 , السنة 12 , زمستان 2022The crisis in Qatar's political relations with Saudi Arabia and other Arab countries took place on June 5, 2017, which followed the talks of the Emir of Qatar regarding the importance of Iran and interaction with it, and the severance of diplomatic relations between Qat أکثرThe crisis in Qatar's political relations with Saudi Arabia and other Arab countries took place on June 5, 2017, which followed the talks of the Emir of Qatar regarding the importance of Iran and interaction with it, and the severance of diplomatic relations between Qatar and the four Arab countries led by Saudi Arabia. In the wake of this crisis, the Trump administration took a middle position and encouraging Qatar to accept Saudi’s conditions, especially regarding relations and interactions with Iran. It also undertook a wide diplomatic effort to reduce the crisis, but the differences in the positions of American officials such as Trump, Tillerson, Pompeo and other officials of the Ministry of Foreign Affairs brings to mind a kind of passivity and lack of determination in order to secure the strategic interests of the United States in the region. With the defeat of Trump in the 2020 presidential elections and the ascension of the Democrats to power and the change of priorities in the Persian Gulf region, especially in relation to Iran, it seems that the performance of the Biden administration regarding the crisis in the relations between Saudi Arabia and Qatar is different from that of the Trump administration. The signs of this change can be seen in the change of crisis level and reduction of tensions. This article aims to examine the diplomatic crisis between Saudi Arabia and Qatar from the perspective of the role of Iran and the view of the new administration of the United States of America and Joe Biden himself on this issue and to answer the basic question of how the variable of Iran can affect the role of the United States of America, Saudi Arabia, and Qatar have an impact on the diplomatic crisis that began between Qatar and Saudi Arabia in 2017, and what direction will the future crisis between the two countries go in the Biden administration, and what will be the impact of other influential factors in the Persian Gulf region? In this article, using the analytical-explanatory method and using library sources, it shows that the change in the approach of the Biden administration towards Iran will cause the position of Saudi Arabia to become softer towards Qatar, and accordingly, the tension between Saudi Arabia and Qatar, one of the main parts of which was Qatar's relations with Iran, to move towards the mitigation of the crisis and the resumption of relations. تفاصيل المقالة -
المقاله
18 - بررسی راهبرد دولت آمریکا از حضور در اوراسیا در دوره ترامپمطالعات روابط بین الملل , العدد 3 , السنة 16 , پاییز 1402اوراسیا شامل دو قاره اروپا و آسیا میشود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر میرسد نظم کنونی جهان که قبلا یک طرفه از سوی آمریکا برای سالها تعیین میشد با ظهور چین با چالشهای جدی مواجه شده است. این مقاله تحلیلی در مورد سیاستهای ایالات متحده در دوره ترامپ در قب أکثراوراسیا شامل دو قاره اروپا و آسیا میشود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر میرسد نظم کنونی جهان که قبلا یک طرفه از سوی آمریکا برای سالها تعیین میشد با ظهور چین با چالشهای جدی مواجه شده است. این مقاله تحلیلی در مورد سیاستهای ایالات متحده در دوره ترامپ در قبال کشورهای اوراسیا با رویکردی واقعگرایانه ارائه میدهد. آمریکا همواره بازیگر قدرتمند ژئوپلیتیکی در منطقه بوده که توانسته است روابط خود را با شرکا و با در نظر گرفتن منافع ملی خود شکل دهد. سوال اصلی این پژوهش این است که راهبرد دولت آمریکا از حضور در اوراسیا در دوره ترامپ چیست؟ از این رو هدف این پژوهش بررسی سیاستهای دولت آمریکا در اوراسیا در دوران ترامپ میباشد. بر این اساس میتوان گفت سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال اوراسیا با رویکردی مبتنی بر عملگرایی محض همراه بوده است. منافع دولت آمریکا در این منطقه به طور عمده شامل مشکل مبارزه با تروریسم، تقویت امنیت منطقهای و یکپارچگی منطقهای، جنبههای انرژی و اقتصادی و همچنین مهار متناوب دو بازیگر تأثیرگذار در اوراسیا یعنی چین و روسیه است. نتایج پژوهش نشان میدهد ترامپ در پیشبرد سیاستهای آمریکا در اوراسیا ناکام بود زیرا نتوانست برای ایالات متحده یک بازوی قوی و محکم بیابد. دلیل این ناکامی را نیز میتوان از یک سو استقلال نسبی کشورهای اوراسیا نسبت به قدرتهای جهانی و از سوی دیگر فاصله جغرافیایی آمریکا و اوراسیا دانست زیرا اگرچه کشورهای اوراسیایی استقلال خود را از آمریکا و چین حفظ کردهاند اما توجه بیشتری به سمت چین داشتند و ترامپ در سوق دادن آنها به سوی آمریکا چندان موفق نبود. تفاصيل المقالة -
المقاله
19 - ایدئولوژی حکومت پهلوی اول و مؤلفههای تشکیلدهنده آنسیاستپژوهیِ اسلامیایرانی , العدد 10 , السنة 3 , تابستان 1403حکومت پهلوی، برآمده از شرایط تاریخی و سیاسیِ ایرانِ پس از مشروطه بود. دورهای که علیرغم خوشبینیها برای ایجاد یک دولت قانونمدار و ملی و البته مقتدر، بهسبب شرایطی که از داخل و خارج به ایران تحمیل شد، بخش مهمی از آرمان های آن ناکام ماند. تا أکثر
حکومت پهلوی، برآمده از شرایط تاریخی و سیاسیِ ایرانِ پس از مشروطه بود. دورهای که علیرغم خوشبینیها برای ایجاد یک دولت قانونمدار و ملی و البته مقتدر، بهسبب شرایطی که از داخل و خارج به ایران تحمیل شد، بخش مهمی از آرمان های آن ناکام ماند. تا برآمدن حکومتِ جدید، که انتظارِ آن از چند سال پیش از کودتای 1299 وجود داشت، زمینههای فکری و سیاسیای فراهم شد که بعداً در یک صورتبندیِ مشخص، به ایدئولوژی حکومتِ آینده تبدیل شد. این پژوهش، برایِ فهمِ این ایدئولوژی به طرحِ این پرسش میپردازد که: مؤلفههای اصلی ایدئولوژی حکومت در دورۀ پهلوی اوّل کدامها هستند و چگونه این ایدئولوژی را شکل میدهند؟ با در نظر گرفتن وضعیتِ موجود در آن روزگار، چهار مؤلفه وجود داشت که در این زمان تقریباً باهم مورد توجه ویژه قرار گرفت که عبارت بودند از: «دولتگرایی»، «اقتدارگرایی»، «تجددگرایی»، «ناسیونالیسم». دولتگرایی مؤلفه اصلی این ایدئولوژی بود که نهادِ فراگیرِ دولتِ مدرنِ پهلوی را بهوجود آورد که موجب تمایزِ اساسی شکل و کارکرد و حتی محتوایِ دولت نسبت به گذشته بود. سه مؤلفه دیگر نیز در پیوند با «دولتگرایی»، و بهنوعی زیر سیطره آن قرار داشتند.
تفاصيل المقالة