سیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق)
,
ستأتي المقالات قريبًا
با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و در حالیکه گفتمان تمدن نوین اسلامی ایرانی به عنوان یک الگو در حال عرض اندام در مناسبات بین المللی و به خصوص ژئوپلیتیک خاورمیانه میباشد، برخی تحلیل گران در صددند تا کارگزاران نظام جمهوری اسلامی را در ابتدای پیر أکثر
با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و در حالیکه گفتمان تمدن نوین اسلامی ایرانی به عنوان یک الگو در حال عرض اندام در مناسبات بین المللی و به خصوص ژئوپلیتیک خاورمیانه میباشد، برخی تحلیل گران در صددند تا کارگزاران نظام جمهوری اسلامی را در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، به در پیش گرفتن سیاست مداخله در امور داخلی عراق و صدور انقلاب متهم نموده و آن را به عنوان عامل اصلی آغاز جنگ از سوی صدام، معرفی می کنند. در این مقاله تلاش شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا راهبرد جمهوری اسلامی ایران در صدور انقلاب ، عامل اصلی آغاز جنگ از سوی صدام می باشد ؟ با بررسی نظریه خودشکنندگی داخلی و همچنین مجموع مواضع حضرت امام خمینی (ره) و نیز بیانیه های رژیم بعث عراق، میتوان دریافت این نظریه که راهبرد جمهوری اسلامی ایران در خصوص صدور انقلاب ، علت وقوع جنگ عراق علیه ایران می باشد به طور کلی مردود و فاقد دلایل علمی و متقن می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای می باشد این تحقیق از نظر زمان، مقطعی، از نظر متغیر مورد بررسی، کیفی و از نظر هدف، کاربردی است.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر راهبرد صدور انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک خاورمیانه و آغاز جنگ عراق و ایران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که با توجه به شکنندگی داخلی کشورهای عربی و ماهیت رژیمهای استبدادی منطقه خاورمیانه که دارای دو بحران هویت أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر راهبرد صدور انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک خاورمیانه و آغاز جنگ عراق و ایران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که با توجه به شکنندگی داخلی کشورهای عربی و ماهیت رژیمهای استبدادی منطقه خاورمیانه که دارای دو بحران هویت و مشروعیت میباشند، همچنین مجموع مواضع امام خمینی که مقصودشان از صدور انقلاب، هرگز مداخله در امور داخلی عراق، یا صدور تجهیزات تروریستی به این کشور نبوده است و نیز بیانیههای رژیم بعث عراق، میتوان دریافت این نظریه که راهبرد جمهوری اسلامی ایران در خصوص صدور انقلاب، علت وقوع جنگ عراق علیه ایران میباشد، به طور کلی مردود و فاقد دلایل علمی و متّقن است. دلیل اصلی واهمهها و بیمهای رژیم بعث عراق نیز، ماهیت نظام بحرانزده خود بوده است.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان اسلام سیاسی و تبارشناسی اسلامگرایی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از نظریه گفتمان لاکلا و موف نیز استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که اسلام سیاسی در بین مسلمانان، گفتمانی است که صورتبندی خاصی از جامعه و سیاست را با محوریت دال مرک أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان اسلام سیاسی و تبارشناسی اسلامگرایی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از نظریه گفتمان لاکلا و موف نیز استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که اسلام سیاسی در بین مسلمانان، گفتمانی است که صورتبندی خاصی از جامعه و سیاست را با محوریت دال مرکزی اسلام ارائه میدهد و تلاش میکند اسلام را از منظر سیاسی مورد تأکید قرار داده و آن را از دایره صرفاً مذهبی خارج سازد. همچنین درصدد است تا اسلام را به دال برتر تمامی گفتمانهای امت اسلامی تبدیل کند. تعیین دالهای گفتمان اسلامی حوزه نبرد گفتمان مدرنیته غرب با اسلامگرایان بوده است، برای تبیین دالهای اسلام سیاسی رویکردهای اندیشهای، اجتماعی و جریانشناسی بهکار برده شده است، ولی رویکرد گفتمانی از ظرفیت گستردهتر و انعطافپذیرتری در تبیین جریانهای جوامع اسلامی برخوردار است. در بین صورتبندیهای این گفتمان، اسلام سیاسی مردمسالار با قرار گرفتن در مقابل مقولههای جدیدی از قبیل دموکراسی، انتخابات، حکومت و سیاستسازی، به بازتعریف نشانههای متعدد اسلام سیاسی سنتی ازجمله تبیین نقش شورا، مشورت، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، عدالت اقتصادی، جایگاه غیرمسلمانان و زنان در جامعه اسلامی، اقدام کرده است.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی نظام سیاسی لیبرال در اندیشه لئو اشتراوس است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده میباشد و نتایج نشان داد که لئو اشتراوس بر حقوق طبیعی و فلسفه سیاسی کلاسیک تأکید میکند و لیبرال دموکراسی را مورد نقد قرار میدهد. از نظر وی لیبرال دموکراسی در شرایطی میتوا أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی نظام سیاسی لیبرال در اندیشه لئو اشتراوس است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده میباشد و نتایج نشان داد که لئو اشتراوس بر حقوق طبیعی و فلسفه سیاسی کلاسیک تأکید میکند و لیبرال دموکراسی را مورد نقد قرار میدهد. از نظر وی لیبرال دموکراسی در شرایطی میتواند بهترین نظام سیاسی باشد که حقوق طبیعی و مطلقگرایی را مبنای خود قرار دهد. در باور وی لیبرالیسم منجر به حذف دین و ظهور سکولاریسم میشود. لئو اشتراوس جامعه سکولار را بدترین جامعه ممکن میداند، چون منجر به فردگرایی، نسبیگرایی، پوچگرایی و فقدان معنا میشود.
تفاصيل المقالة
از جنبش هایی که امروزه در تلاش است که در تحولات منطقه خاورمیانه تاثیرات موثری داشته باشد جبهه ی مقاومت اسلامی است. این جنبش در چند دهه ی اخیر در متن تحولات منطقه خاورمیانه و نظام بین الملل اثرگذار بوده و توانسته با الهام گیری از گفتمان انقلاب اسلامی بطور گسترده مطرح گرد أکثر
از جنبش هایی که امروزه در تلاش است که در تحولات منطقه خاورمیانه تاثیرات موثری داشته باشد جبهه ی مقاومت اسلامی است. این جنبش در چند دهه ی اخیر در متن تحولات منطقه خاورمیانه و نظام بین الملل اثرگذار بوده و توانسته با الهام گیری از گفتمان انقلاب اسلامی بطور گسترده مطرح گردد. بر این اساس گفتمان جبهه ی مقاومت با قدرتی فزاینده توانسته تقابل جدی تری با نظام سلطه ایجاد نماید. بطوری که می توان گفت مقابله با نظام سلطه در کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن منجر به تغییر چالش ها و شکست هژمونی استکبار در منطقه گردیده است. با توجه به روند تحولات جهانی و منطقه ای، در این مقاله سعی شده است در پاسخ به پرسش چگونگی تبیین گفتمان مقاومت و پیامدهای آن در خاورمیانه از نظریه لاکلا و موفق با روش تحلیلی - توصیفی و شیوه تحلیل گفتمان استفاده نماید. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که می توان نشانه هایی را که در گفتمان مقاومت طبقه بندی شده اند را به دو دسته طبقه بندی نمود . بخش اول عوامل سلبی (نفی) و بخش دوم عوامل ایجابی (اثباتی) هستند. در مرکز بعد سلبی گفتمان مقاومت سلطه ستیزی قراردارد یعنی مهمترین نشانه ی سلبی نفی سلطه وسلطه ستیزی است . اما مهمترین وجوه اثباتی گفتمان مقاومت، مفاهیم عدالت خواهی، حق طلبی، صلح طلبی، عزت طلبی، اقتدار، معنویت گرایی و مصلحت گرایی می باشد .
تفاصيل المقالة
مشارکت سیاسی زنان، دارای سطوح مختلفی است. یکی از مهمترینِ آنها مشارکت زنان نخبه در امور سیاسی است. برای فهم این مشارکت باید به عوامل مختلفی توجه داشت همچنین گونه های مختلف آن را نیز باید در نظر گرفت تا بتوان تحلیلی دقیق تر ارائه کرد. این مشارکت، فراتر از صرف شرکت در ا أکثر
مشارکت سیاسی زنان، دارای سطوح مختلفی است. یکی از مهمترینِ آنها مشارکت زنان نخبه در امور سیاسی است. برای فهم این مشارکت باید به عوامل مختلفی توجه داشت همچنین گونه های مختلف آن را نیز باید در نظر گرفت تا بتوان تحلیلی دقیق تر ارائه کرد. این مشارکت، فراتر از صرف شرکت در انتخابات و مسئله حق رأی یا شرکت در فعالیتهای سیاسی است. حضور در قامت نخبگی سیاسی (در این پژوهش مجلس شورای اسلامی) اهمیت بسیار زیادی برای سنجش مشارکت سیاسی زنان دارد. در این پژوهش، این نوع از مشارکت، با در نظر داشتن مدل مردسالارانه انقلاب که به تحلیل وضعیتِ زنان پس از انقلاب اسلامی معطوف است، سنجیده شده و با بهره گیری از روش تطبیقی، سه مؤلفه مهم این نظریه یعنی مردسالاری، نابرابری و خانهداری، با وضعیت مشارکت سیاسی زنان تطبیق پیدا خواهد کرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد، علیرغم گسترش حضور زنان در جامعه، بهخصوص در سطح نخبگی (با توجه به بالا رفتن سطح تحصیلات و نیز اشتغال)، حضور زنان در سطح نخبگی سیاسی و مشارکت آنان در این سطح چندان گسترش پیدا نکرده است. ازاینرو، مؤلفههای نظریه مذکور، در وضعیتِ کلی زنان چندان با واقعیت منطبق نیست، اما در سطح مشارکت سیاسی زنان صدق میکند .
تفاصيل المقالة
دولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهمترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاشها برای تحول در آن، با گفتمان دولت مستقل منظم توسط مَلکَم خان در دورۀ ناصرالدین شاه صورتبندی شد و ب أکثر
دولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهمترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاشها برای تحول در آن، با گفتمان دولت مستقل منظم توسط مَلکَم خان در دورۀ ناصرالدین شاه صورتبندی شد و به سرانجامی نرسید و در حد طرح باقی ماند، اما این ایده بهجا ماند که بدون داشتن دولتی قدرتمند، نمیتوان متجدد بود. این ایده، در گفتمان مشروطه نیز وارد شد و اگرچه مشروطه به دنبال تحدید دولت بود، اما، در دل خود ایدۀ دولت مقتدر را داشت و با ناتوانی در ایجاد آن، و آشفتگیهایی که پس از مشروطه ایجاد شد، دولت مطلقۀ رضا شاه بر سر کار آمد، که روندی معکوس در ایجاد دولت مطلقه بود. این مقاله با در نظر داشتن روش گفتمانی، به دنبال یاسخ به این پرسش است که چرا فرآیند تحول دولت در این دوره، معکوس بوده و دولت مطلقه به جای پیش از مشروطه، پس از آن برآمد و مهمترین نتیجهای که به دست آورده آن است که یکی، ناقص بودن فرایند دولت سازی نوین در عصر ناصری و دیگری ناتوانی مشروطیت در دولتسازی، علیرغم داشتن ابزار آن از جمله قانون اساسی، دلایل این فرآیند معکوس بوده است.
تفاصيل المقالة
پژوهش های سیاسی و بین المللی
,
العدد1,السنة
14
,
بهار
1402
این مقاله به بررسی مقایسه نقش اوباما و ترامپ در رویکرد سیاستخارجی آمریکا به نظامبینالملل میپردازد؛ در دولت اوباما، استفاده از همه مولفههای قدرت و نه تنها صرف نظامیگری مورد استفاده قرار گرفت. در حالی سیاستخارجی ترامپ محورهایی مانند قدرتطلبی، ملیگرایی یا حمایتگر أکثر
این مقاله به بررسی مقایسه نقش اوباما و ترامپ در رویکرد سیاستخارجی آمریکا به نظامبینالملل میپردازد؛ در دولت اوباما، استفاده از همه مولفههای قدرت و نه تنها صرف نظامیگری مورد استفاده قرار گرفت. در حالی سیاستخارجی ترامپ محورهایی مانند قدرتطلبی، ملیگرایی یا حمایتگرایی و مخالفت با ترویج دموکراسی در جهان دارد در این چارچوب، قدرتمحوری در سیاستخارجی آمریکا اهمیت مییابد. این مقاله عهدار پاسخ به این سوال است که رویکرد سیاست خارجی ایالاتمتحده امریکا در مهار قدرتهای بزرگ در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ چه بوده؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه آنچه روسای جمهور را از یکدیگر متامیز میکند تنها در رابطه با روشهای مدیریتی و اولویتهای آنان و تعریغی که آنان از کیفیت رویکرد سیاست خارجی آمریکا به نظام بینالملل دارند، هست. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و از منابع مکتوب و مجازی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
تفاصيل المقالة
تحقیقات سیاسی و بین المللی
,
العدد4,السنة
13
,
پاییز
1400
این مقله به بررسی رویکرد آمریکا به نظام بینالملل در دوران اوباما و ترامپ می پردازد پژوهش حاضر عهد دار پاسخ به این پرسش است که نقش متغییر فرد (اوباما و ترامپ) در رویکرد آمریکا به نظام بینالملل به چه میزان تاثیرگذار بوده است؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارتست از أکثر
این مقله به بررسی رویکرد آمریکا به نظام بینالملل در دوران اوباما و ترامپ می پردازد پژوهش حاضر عهد دار پاسخ به این پرسش است که نقش متغییر فرد (اوباما و ترامپ) در رویکرد آمریکا به نظام بینالملل به چه میزان تاثیرگذار بوده است؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارتست از اینکه با توجه به نقش تعیین کننده رئیس جمهور در سیاست خارجی آمریکا و همچنین افکار و دیدگاههای متفاوت اوباما و ترامپ، متغیر "فرد" تاثیر زیادی در رویکرد آمریکا به نظام بینالملل داشته است. اهداف مد نظر این مقاله بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری عاملفرد در رویکرد آمریکا به نظام بینالمل و شناخت علمی و واقع بینانه از ویژگیهای شخصیتی اوباما و ترامپ و میزان تاثیر آنها بر سیاست خارجی و رویکرد آمریکا به نظام بین الملل است. بر اساس یافته های مقاله میتوان گفت نقش و تاثیرگذاری متغییرهای فردی در سیاست خارجی این کشور در این مقطع زیاد بوده است؛ به طوری که سیاست خارجی آنها را به این دلیل که دو شخصیت متفاوت و به نوعی متضاد بودند، که عمدتاً از ویژگیهای فردی آنها نشات گرفته بود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications