فهرس المقالات اشرف چگینی


  • المقاله

    1 - واکاوی تطبیقی عناصر داستان در رزمنامۀ غنایی زال و رودابه و تراژدی نمادگرای پله‌آس و ملیزاند
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1400
    به دلیل پویا بودن ادبیات، همواره تأثیر اقتباس، ترکیب و بازآفرینی را می‌توان در میان آثار ادبی دنیا جست‌وجو کرد. در این میان ادبیات تطبیقی ابزاری برای رسیدن به تأثیر و اقتباس میان ادبیات جهان است. تأثیر فردوسی در جهان بر همگان مبرهن است و در این میان اقتباس موریس مترلینک أکثر
    به دلیل پویا بودن ادبیات، همواره تأثیر اقتباس، ترکیب و بازآفرینی را می‌توان در میان آثار ادبی دنیا جست‌وجو کرد. در این میان ادبیات تطبیقی ابزاری برای رسیدن به تأثیر و اقتباس میان ادبیات جهان است. تأثیر فردوسی در جهان بر همگان مبرهن است و در این میان اقتباس موریس مترلینک در نمایشنامۀ نمادگرای پله‌آس و ملیزاند از داستان زال و رودابه فردوسی نمونه‌ای از این تأثیرگذاری بر ادبیات جهان است. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی عناصر داستان مانند: طرح، درونمایه، زاویۀ دید، شخصیت‌ها، زمان و مکان و نقش آن در تأثیرپذیری زنجیرۀ مشترک بن‌مایۀ داستان‌ها و نتایج اخلاقی دو اثر ارزشمند زال و رودابه فردوسی و پله‌آس و ملیزاند از مترلینک است. در این جستار به واکاوی تطبیقی عناصر داستان با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای پرداخته شده و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراق، به تحلیل و مقایسۀ این دو اثر حماسی- غنایی و نمایشنامۀ نمادگرا پرداخته می‌شود. هم‌چنین به واکاوی هم‌فکری‌های ناخواسته بشری در خصوص عشق، ترس از مرگ و ماوراء‌الطبیعه می‌پردازیم. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که هر دو اثر دارای ساختار داستانی پیوسته هستند که عناصر داستانی را به خوبی در پیشبرد داستان به کار گرفته‌اند. هم‌چنین طرح کلی این دو داستان‌ به گونه‌ایست که در موقعیت مکانی و محدوده زمانی خاصی جریان داشته‌اند و دارای طرح و پیرنگی بسته و عناصر داستانی کاملا منسجم هستند اما در فضا و جو، دارای تفاوت هستند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - کاربست تطبیقی زمان روایت در لایۀ گفتمان در دو اثر روایی پله‌آس و ملیزاند و زال و رودابه بر اساس نظریۀ ژرارژنت
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , العدد 4 , السنة 15 , زمستان 1402
    درک رویدادها و درونمایۀ هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریه‌پرداز در خصوص زمان متن در نقد روایت‌شناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر می‌سازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریۀ جامع ژنت و سازوکارها أکثر
    درک رویدادها و درونمایۀ هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریه‌پرداز در خصوص زمان متن در نقد روایت‌شناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر می‌سازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریۀ جامع ژنت و سازوکارهای ساختاریابی او در دو روایت پله‌آس و ملیزاند و زال و رودابه از سه منظر: ترتیب زمانی، دیرش و بسامد است تا قواعد عام زمان روایت و قانون‌مندی‌های آن واکاوی گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراقِ کاربستِ شگرد رواییِ زمان روایت، به واکاوی تطبیقی و تحلیل دو داستان می‌پردازد. ساختار روایی این دو اثر، از منظر ژنت، سامان‌بندی زمانیِ متفاوتی دارند. اثر روایی پله‌آس و ملیزاند برخوردار از زمانمندی خطی منظمی است که به جنبۀ دراماتیک اثر، قدرت می‌بخشد اما در زال و رودابه شاهد برهم خوردن توالی زمانی رویدادها و گذشته‌گویی‌ها و آینده‌گویی‌های متعددی هستیم. بنابراین پله‌آس و ملیزاند برخلاف زال و رودابه، فاقد زمان پریشی است و شگرد دیرش در زمان روایت در دو داستان، مبتنی بر صحنه‌پردازی است و فرم نمایشی، این دو اثر را، تبدیل به متونی پُر گفت‌وگو کرده است. علاوه بر این،‌ بسامد نقل منفرد در دو روایت، وجه غالب است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - دراسة قصة "الثلاثاء الرطیب" الغنائیة لـ"بیجن نجدی" بناءً على نظریة إیلین بالدشویلر
    إضاءات نقدية في الأبين العربي والفارسي , العدد 5 , السنة 10 , زمستان 2020
    یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعة واسعة من العناصر والمواضیع المختلفة نظراً لعلاقاتها البلیغة والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسة هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوةً صلبة فی اتجاه نقد ا أکثر
    یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعة واسعة من العناصر والمواضیع المختلفة نظراً لعلاقاتها البلیغة والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسة هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوةً صلبة فی اتجاه نقد النصوص وتحلیلها من حیث اکتشاف العناصر الداخلیة للنص. إیلین بالدشویلر تعد إحدى المنظرین الذین قدّموا علاقات وأواصر متعددة فی القصص وذلک بالتأکید على المبادئ الخمسة فی کشف القصص الغنائیة، ومن هذا المنطلق اتخذ هذا البحث فی دراسة قصة "الثلاثاء الرطیب" لبیجن نجدی منهج المنظرة بالدشویلر اعتماداً على نظریاتها. تشیر نتائج البحث فی هذا المجال إلى أن قصة الثلاثاء الرطیب، بما أنها تحظى بعناصر وموضوعات مناسبة، توفّر منصة مناسبة لنقد وتحلیل المبادئ الغنائیة. وهکذا، فإن سیر عملیة شرح هذه القصة بناءً على أفکار إیلین بالدشویلر، یمکن أن تبیّن للمرء الذاتیةَ العمیقة القائمة على المفارقة التاریخیة أو الزمنیة وملاحظة التقاء النزعات العاطفیة مع الرموز والتحدّیات الفکریة للشخصیات فی الصور الحالمة الخیالیة والعقلیة. ونهایة القصة مفتوحة والمؤلف لا یخبر القارئ بمصیر البطل النهائی لیجعل القارئ حراً فی اختیار المصیر. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - عنصر رنگ، نمودی از سبک زنانه‌‌ی فروغ فرخزاد
    روان‌شناسی فرهنگی زن , العدد 38 , السنة 10 , زمستان 1397
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه‌ی فروغ فرخزاد، با بهره‌گیری از نظرات جدید روان‌شناسی‌رنگ است. استفاده از رنگ‌ها و نمادهای زنانه‌ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه‌اش را بیان کند، از دغدغه‌ها و آرزوهای یک أکثر
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه‌ی فروغ فرخزاد، با بهره‌گیری از نظرات جدید روان‌شناسی‌رنگ است. استفاده از رنگ‌ها و نمادهای زنانه‌ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه‌اش را بیان کند، از دغدغه‌ها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانه‌ی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانه‌ی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافته‌های آن نشان می‌دهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجان‌آور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگین‌ترین رنگ، قالبِ بیان زنانه‌ترین حس‌ها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگ‌ها شامل سفید، سبز، نقره‌ای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتاب‌دهنده‌ی حالات روحی، حسرت‌ها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - کاربست رویکرد ادبیات اقلیت ژیل دلوز بر رمان "الثلج یاتی من النافذه"حنا مینه و رمان "جای خالی سلوچ"محمود دولت آبادی
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 1 , السنة 15 , بهار 1402
    ژیل دلوز از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر، از جمله متفکرانی است که در زمینه ادبیات اقلیت مطالعات قابل توجهی داشته است.اقلیت شدن گسستن قید و بند هایی است که ما را به شیوه ها ی خاصی از اندیشیدن مقید می سازد تا با قلمرو زدایی ها، قلمرو های متعارف را از میان بردارد وبه صیرورت دس أکثر
    ژیل دلوز از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر، از جمله متفکرانی است که در زمینه ادبیات اقلیت مطالعات قابل توجهی داشته است.اقلیت شدن گسستن قید و بند هایی است که ما را به شیوه ها ی خاصی از اندیشیدن مقید می سازد تا با قلمرو زدایی ها، قلمرو های متعارف را از میان بردارد وبه صیرورت دست یابد. مراد از شدن یا صیرورت، گذرهایی است که یک مفهوم در خلال آنها دگردیسی می یابد. اقلیت شدن مقاومتی در برابر ایدئولوژی اکثریت وبیانگر گریز از هنجار های اکثریت است. همه صیرورت ها، رفتن به سوی ادبیات اقلیت و اقلیت شدن است. شدن در دیدگاه دلوز نقش محوری دارد. او برای تبیین فلسفه شدن خود، از ریزوم کمک می گیرد. در این جستار به روش توصیفی _تحلیلی سعی گردیده ضمن ارائه تعریفی از ادبیات اقلیت، به واکاوی وشناخت این نظریه در رمان جای خالی سلوچ و رمان الثلج یاتی من النافذه پرداخته می شود.با خوانش دو رمان، طبق رویکرد ادبیات اقلیت دریافتیم که ویژگی های این تفکر از جمله مهمترین ویژگی آن، قلمروزدایی برای رسیدن به صیرورت را دارا هستند وکاربست این رویکرد در هر دو رمان امکان پذیر است . تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - مقایسۀ دو اثر عاشقانۀ جلیس‌المشتاق و بساتین‌الانس
    مطالعات زبان و ادبیات غنایی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1402
    جلیس‌المشتاق منظومه‌ای عاشقانه است که در سال 870 توسط شاعری ناشناخته با نام یا تخلص «علی» در دورۀ حکمرانی امیر شیران‌شاه فرخ‌یسار (869- 907) سرود شده است. این اثر، برگردان منظوم بساتین‌الانس اخستان دهلوی (726 ق)، دبیر و ادیب دورۀ سلطان غیاث‌الدین تغلق و محمدشاه تغلق است أکثر
    جلیس‌المشتاق منظومه‌ای عاشقانه است که در سال 870 توسط شاعری ناشناخته با نام یا تخلص «علی» در دورۀ حکمرانی امیر شیران‌شاه فرخ‌یسار (869- 907) سرود شده است. این اثر، برگردان منظوم بساتین‌الانس اخستان دهلوی (726 ق)، دبیر و ادیب دورۀ سلطان غیاث‌الدین تغلق و محمدشاه تغلق است. با توجه به دست‌نویس ریاحین القلوب، ترجمۀ منظوم گلستان از شاعری به نام امیر سید علی حسینی (زنده در تاریخ 860) و تقدیم آن به سلطان خلیل شروان شاه (820- 868) و از قرائن موجود در این اثر، چنین بر می‌آید که سرایندۀ جلیس‌المشتاق همین سید علی حسینی باشد. این منظومه حکایت عشق کشورگشا (پسر پادشاه بتیهان هند) با ملک‌آرا (دختر پادشاه چین) است که در خلال آن چندین حکایت دیگر نیز نقل‌ شده است. با توجه به پیشینۀ مشترک این دو اثر، افتراقات و اشتراکاتی در داستان‌پردازی، ترکیبات، شخصیت‌ها و صحنه‌پردازی‌های آن‌ها دیده می‌شود. سرایندۀ جلیس‌المشتاق در توصیفات خود از اصطلاحات موسیقی، نجومی و عناصر طبیعی بهره‌ جسته و با زبانی ساده برخلاف زبان پیچیده و مغلق بساتین‌الانس با پیروی از وزن و بحر شاهنامه به روایت این داستان پرداخته است. برگردان این دو متن ارزشمند ادبی‌ با آبشخور هندی به نظم و نثر، بیان‌گر نفوذ و تأثیر عمیق زبان، فرهنگ و ادب فارسی در شبه‌قارۀ سدۀ هشتم است. در این پژوهش با تحلیل و مقایسۀ این دو متن به بررسی افتراقات و اشتراکات آن پرداخته شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - مقاتل الحسین (ع) و جایگاه روضة حسینیة سید احمد اردکانی
    پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسی , العدد 2 , السنة 8 , بهار-تابستان 1402
    روضة‌‌‌حسینیة، یکی از تألیفات سیّد احمد اردکانی یزدی، عالم، مورّخ و محدث شیعی(سدۀ 13‌هـ ق) به زبان فارسی است. عمدۀ موضوع این اثر به زندگانی امام حسین(ع) و واقعه جانگداز عاشورا و کربلا اختصاص‌ دارد. اردکانی در نقل هر موضوعی سندی را با ذکر نام راوی و صاحب‌اثر ارائه داده، أکثر
    روضة‌‌‌حسینیة، یکی از تألیفات سیّد احمد اردکانی یزدی، عالم، مورّخ و محدث شیعی(سدۀ 13‌هـ ق) به زبان فارسی است. عمدۀ موضوع این اثر به زندگانی امام حسین(ع) و واقعه جانگداز عاشورا و کربلا اختصاص‌ دارد. اردکانی در نقل هر موضوعی سندی را با ذکر نام راوی و صاحب‌اثر ارائه داده، سپس به تحلیل و تفسیر برخی از آنها و ترجمۀ آیات، ابیات، نقل‌قول‌ها، روایات راویان و مقتل‌نگاران پرداخته است. وی در روضۀ‌حسینیۀ از مطالب و اسناد معتبر بهره‌جسته و از بافته‌های روضه‌خوانان و معرکه‌گیرانی که آثاری کذب دربارۀ واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) ارائه داده‌اند، دوری جسته‌است. اگرچه بیشتر مقتل‌نگاران پیش از وی مطالبی بدون مستندات ارائه داده‌اند، این پرسش پیش می‌آید که اردکانی چه اندازه‌ در کار خود موفق بوده و امتیاز او، نسبت به دیگر مقتل‌نگاران چه حدّ است؟ چنین بر‌می‌آید وی با اشراف و تکیه بر مجموعه‌ای از متون، روایات و احادیث معتبر شیعی به‌ویژه مثیرالاحزان ابن نمای‌حلی، الامالی شیخ صدوق، إعلامُ الوَری طبرسی، الملهوف سیّد بن طاووس و... نیز تفاسیری؛ مانند تفسیر ابن عباس، امام حسن عسگری (ع) و... توانسته برخی از شبهات و روایات ضعیف دربارۀ شهادت امام حسین (ع) و واقعۀ کربلا را برطرف نماید. اردکانی را می‌توان یکی از نخستین مترجمان بخش‌هایی از کتب مقاتل، همچون لهوف سیّد طاووس و... تلقی کرد. از این رو روضة‌حسینیه جایگاه اسنادی مهمی برای مطالعه و تحقیق دربارۀ مقتل‌نویسی محسوب می‌شود. در این مقاله با نگاهی مختصر به مقتل‌نویسی، به معرفی ابعاد شخصیّتی اردکانی و نیز معرفی نسخۀ حاضر و اهمّیت آن پرداخته شده است. تفاصيل المقالة