یکی از مهمترین عوامل تخریب اراضی زراعی حوزه آبخیز طالقان، زمین لغزش می باشد. زمین لغزش، یکی از انواع حرکتهای توده ای زمین است که هر ساله، موجب تخریب اراضی، تسریع فرسایش خاک و انتقال گسترده رسوبات به پشت سد طالقان میگردد. اولین گام در ارزیابی خطر و کنترل زمین لغزش، تهیه چکیده کامل
یکی از مهمترین عوامل تخریب اراضی زراعی حوزه آبخیز طالقان، زمین لغزش می باشد. زمین لغزش، یکی از انواع حرکتهای توده ای زمین است که هر ساله، موجب تخریب اراضی، تسریع فرسایش خاک و انتقال گسترده رسوبات به پشت سد طالقان میگردد. اولین گام در ارزیابی خطر و کنترل زمین لغزش، تهیه نقشه حساسیت به وقوع آن میباشد. هدف اصلی این تحقیق، تهیه نقشه حساسیت به وقوع زمین لغزش به منظور شناسایی مناطق مستعد به این پدیده و کنترل تخریب اراضی در حوزه آبخیز طالقان بوده است. بدین منظور، لایه های اطلاعاتی مربوط به عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش منطقه شامل ارتفاع از سطح دریا، زاویه شیب، جهت شیب، شکل شیب، بارندگی متوسط سالیانه، درجه حرارت متوسط سالیانه، سنگ شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از گسلها، فاصله از آبراهه ها و فاصله از جاده ها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، نقشه های توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی، تهیه گردیده است. سپس با استفاده از روش آماری رگرسیون چندمتغیره، وزن عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش، تعیین شد و از طریق تلفیق لایه های اطلاعاتی مربوط به این عوامل، نقشه حساسیت به وقوع زمین لغزش، تهیه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده است که حدود 26 درصد از اراضی حوضه، دارای حساسیت زیاد و خیلی زیاد به وقوع زمین لغزش میباشند که بخش عمده ای از این اراضی، دارای واحدهای سنگ شناسی gy2 و کاربری اراضی دیم بوده و در فاصله کمتر از 500 متری از گسل ها، واقع شده اند.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: فرسایش آبکندی ازجمله انواع فرسایش آبی و تشدید شونده است که وقوع آن موجب تغییرات بارز در منظر زمین و محیطزیست می شـود. گرچه روش های مهندسی برای مهار فرسایش مهم است، اما روش های زیستی از روش های بسیار کارآمد و کم هزینه برای مهار فرسایش خاک است. بنابراین، توج چکیده کامل
زمینه و هدف: فرسایش آبکندی ازجمله انواع فرسایش آبی و تشدید شونده است که وقوع آن موجب تغییرات بارز در منظر زمین و محیطزیست می شـود. گرچه روش های مهندسی برای مهار فرسایش مهم است، اما روش های زیستی از روش های بسیار کارآمد و کم هزینه برای مهار فرسایش خاک است. بنابراین، توجه به ویژگی اندام های گیاه برای مهار فرسایش بسیار مهم است که کمتر موردمطالعه قرارگرفته است. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر ارزیابی قابلیت گیاهان بومی به منظور مهار فرسایش آبکندی در منطقه نیمهخشک کنار تخته در استان فارس است.روش پژوهش: بر اساس چهار معیار مقاومت در برابر جریان فرسایشی متمرکز، قابلیت پایدارسازی دیواره ها، آستانه خمیدگی بر اثر جریان آب و توان جذب بار معلق و با کاربست پنج شاخص کمی توان گیاهان به منظور مهار فرسایش آبکندی ارزیابی شد. مقایسه و امتیازدهی گیاهان بر مبنای معیارهای فوق و بر اساس تجزیهوتحلیل چند معیاره انجام شد. پس از اندازه گیری شاخص های تراکم ساقه (SD)، پتانسیل جذب رسوب و مواد آلی (SOP)، شاخص سختی ساقه (MEI)، میزان نسبی جدا شدن خاک (RSD) و انسجام ریشه (Cr) هر شاخص با توجه به مقیاس به پنج امتیاز (صفر کم ترین و چهار بالاترین) تقسیم بندی شد. در ادامه، نمره هر شاخص در نمودار ستاره ای نشان داده شد. درنهایت، برای ارزیابی بهتر گونه های مختلف برای مهار فرسایش آبکندی، سطح اشغال شده در نمودار ستاره ای موردبررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج اندازه گیری شاخص های SD، SOP، MEI، RSD و Cr برای گونه Ziziphus spina-christi به ترتیب برابر با 0027/0، 097/0، 108، 398/0 و 34/8 کیلو پاسکال بود که بهترین عملکرد را در مقایسه با سایر گونه ها نشان می دهد. درمجموع با 18 امتیاز، این مناسب ترین گونه برای مهار فرسایش آبکندی است. گونه Atriplex canescens با 13 امتیاز در جایگاه دوم و سایر گونه ها با عملکردی پایین تر در جایگاه های بعدی قرار گرفتند.نتایج: گونه هایی مانند Ziziphus spina-christi و Atriplex canescens به دلیل سازگاری با اقلیم، شرایط خشک منطقه، مقاومت در برابر جریان های متمرکز و نیز تثبیت دیواره آبکندها ممکن است در احیاء و توسعه پوشش گیاهی منطقه سودمند باشند. استفاده از ترکیبی از گونه های گیاهی به دلیل قابلیت متفاوت در مهار فرسایش کمک کننده می باشد. لذا، استفاده از گونه های بومی مقاوم علفی و چندساله برای مبارزه زیستی با فرسایش های تشدید شونده بهویژه فرسایش آبکندی در مناطق نیمه خشک توصیه می شود. استفاده از یافته های پژوهش حاضر در سایر مناطق نیمه خشک کشور پیشنهاد می شود.
پرونده مقاله
برنامهریزی حوزههای آبخیز، از لحاظ توسعه پایدار و مدیریت سرزمین، بسیار ضروری است. بنابراین، اولویتبندی زیرحوضهها و شناسایی خصوصیات مورفومتریک بهمنظور شناسایی رفتار هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز و طراحی راهبردهای مدیریتی، اهمیت زیادی دارند. هدف این پژوهش، اولویتبندی سی چکیده کامل
برنامهریزی حوزههای آبخیز، از لحاظ توسعه پایدار و مدیریت سرزمین، بسیار ضروری است. بنابراین، اولویتبندی زیرحوضهها و شناسایی خصوصیات مورفومتریک بهمنظور شناسایی رفتار هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز و طراحی راهبردهای مدیریتی، اهمیت زیادی دارند. هدف این پژوهش، اولویتبندی سیلخیزی حوزه آبخیز تنگراه به روش توزیعی و ارائه روشی برای تعیین مناطق مولد سیل است. بدینمنظور، ابتدا ورودیهای مدل بارش-رواناب استخراج و سپس مدل ModClark واسنجی و اعتبارسنجی شد. در مرحله بعد، برای تعیین سیلخیزی واحدهای همگن و زیرحوضهها، با اجرای روش عکسالعمل سیل واحد در قالب حذف متوالی واحدهای همگن و شبیهسازی آبنمود سیل، ابتدا بارش طراحی در محل ایستگاه بارانسنج ثبات پارک ملی گلستان استخراج شد، سپس میزان تأثیر هر یک از واحدها و زیرحوضهها بر آبنمود خروجی کل حوزه آبخیز به دست آمد و در نهایت برای سیل با دوره بازگشت 50 و 100 سال برای حوزههای فاقد آمار، رابطه رگرسیونی چندمتغیره مناسب بین پارامترهای مورفومتری و شاخص سیلخیزی ارائه شد. نتایج حاصل از نقشه پتانسیل تولید رواناب با دوره بازگشت 50 و 100 ساله، نشان داد که پتانسیل تولید رواناب از بالادست به سمت پاییندست حوضه افزایشی بوده و واحد همگن 116 بهعنوان مؤثرترین واحد در پتانسیل تولید رواناب بالا شناخته شد که به دلیل بارش بیشتر و همچنین شیب تند و بالا بودن (CN) در این واحد همگن، پتانسیل تولید رواناب در نزدیک خروجی حوضه نسبت به مناطق بالادست بیشتر است. نتایج این پژوهش نشان داد که با تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدلهای هیدرولوژیکی، میتوان اثر متقابل عوامل فیزیوگرافیک و اقلیمی را بر پتانسیل سیلخیزی حوزههای آبخیز موردبررسی قرار داد و با در نظر گرفتن همزمانی دبی اوج و نقش روندیابی سیل در رودخانهها، اولویتبندی زیرحوضهها را به نحو مطلوب انجام داد.
پرونده مقاله
تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالشهایی است که بر اکوسیستمهای طبیعی و جنبههای مختلف زندگی انسان تاثیر دارد. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات بصورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد میکند. در تحقیق حا چکیده کامل
تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالشهایی است که بر اکوسیستمهای طبیعی و جنبههای مختلف زندگی انسان تاثیر دارد. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات بصورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد میکند. در تحقیق حاضر براساس مدل SDSM و ASD به پیشبینی دوره 2100-2010 پرداخته شد و در نهایت اثرات تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولوژیک حوزه آبخیز کن با استفاده از مدل ANN وIHACRES شبیهسازی شد. نتایج مطالعه ضمن تایید کارایی مدل SDSM وASD در شبیهسازیهای اقلیمی و ANN و IHACRES در شبیهسازی هیدرولوژیکی نشان داد که در شرایط اقلیمی آینده برای دوره زمانی (2100-2010) افزایش بارندگی (2-27 درصد)، افزایش دما (3/0- 4/4 درجه سانتیگراد) محتمل است. تغییرات رواناب در دوره آتی (2039- 2010) یک افزایش (5- 36 درصدی) در سناریوهای RCP، و یک کاهش (32- 41 درصدی) در سناریو A2 را نشان میدهد. میزان مقادیر حداکثر در دوره آتی افزایش، و جریان حداقل کاهش مییابد. بیشترین تغییرات در فصل بهار مشاهده شد. نتایج تحقیق ضمن بیان اهمیت تاثیرات تغییر اقلیم، کاربرد آن ها را در بکارگیری مدیریت درست برای سازگاری با تغییرات اقلیمی در سیاستهای آتی مدیریت حوزه آبخیز کن لازم و ضروری میداند.
پرونده مقاله
یکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تأثیر دارد تغییر اقلیم است. تأثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد میکند. در تحقیق چکیده کامل
یکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تأثیر دارد تغییر اقلیم است. تأثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد میکند. در تحقیق حاضر عملکرد دو مدل با ساختارهای متفاوت که یکی از آنها مدل جعبه سیاه (شبکه عصبی مصنوعی) و مدل نیمه توزیعی (SWAT) انتخاب شد و از لحاظ خطا و عدم قطعیت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای بررسی اثر تغییر اقلیم از مدل بزرگ مقیاس ( CanESM2 ) تحت سناریو RCP2.6 و RCP8.5 استفاده شد. نتایج در این پژوهش نشان داد که مدل های جعبه سیاه عملکرد بهتری نسبت به مدل های فیزیکی دارد. نتایج تغییر اقلیم در این پژوهش نشان میدهد که بارش (3 الی 59درصد) و دما (53/1 الی 93/6 درجه سانتیگراد)روند افزایشی دارد بخصوص این روند افزایشی در مقادیر حدی و سیلاب های تند بیشتر خود رانشان میدهد. همچنین میزان رواناب در دوره آتی 7 الی 11 درصدی افزایش مییابد به همین دلیل در مطالعات شهری حتماً باید به افزایش پدیده های سیلاب در دوره آتی توجه نمود.
پرونده مقاله