مقدمه و هدف: ویتامین D نقش مهمی در درمان و پیشگیری از سندروم متابولیک دارد که ممکن است مزایای تمرین ورزشی را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل ویتامین D بر اینترلوکین- 6 و اینترلوکین- 15 زنان دارای اضافه وزن انجام گرفت. مواد چکیده کامل
مقدمه و هدف: ویتامین D نقش مهمی در درمان و پیشگیری از سندروم متابولیک دارد که ممکن است مزایای تمرین ورزشی را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل ویتامین D بر اینترلوکین- 6 و اینترلوکین- 15 زنان دارای اضافه وزن انجام گرفت. مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام گرفت، 60 زن دارای اضافه وزن با دامنه سنی 20 تا 35 سال به صورت در دسترس انتخاب و در 4 گروه 15 نفری تمرینات مقاومتی، ویتامین D، تمرین مقاومتی همراه با ویتامین D و دارونما قرار گرفتند. نمونه های خونی آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون (پس از ۸ هفته تمرین) جمع آوری شد. پروتکل تمرینی شامل ٨ هفته اجرای تمرینات مقاومتی بود که سه جلسه در هفته برگزار شد. آزمودنی ها در دو گروه مصرف ویتامین روزانه میزان ٣٠٠٠ واحد ویتامین D را به صورت کپسول مصرف نمودند (شب و قبل از خوابیدن). همچنین آزمودنی های گروه دارونما نیز از دارونمای لاکتوز دریافت کردند. داده های به دست آمده توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد (p <0.05). یافته ها: تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی همراه با مصرف ویتامین D باعث کاهش معنی دار اینترلوکین-6 و افزایش معنی دار اینترلوکین-15 زنان دارای اضافه وزن گردید (05/0>P). دیگر نتایج حاکی از اثر بیشتر تمرین مقاومتی همراه با مصرف ویتامین D در مقایسه با تمرین مقاومتی به تنهایی در کاهش اینترلوکین-6 و افزایش اینترلوکین-15 بود (p <0.05). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که زنان دارای اضافه وزن و چاق با استفاده از مصرف ویتامین D همراه با تمرین مقاومتی احتمالا می توانند از بروز فشارهای التهابی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی و پیامدهای بعدی آن جلوگیری کنند.
پرونده مقاله
مقدمه و هدف: کبد چرب به عنوان شرایط پاتوفیزیولوژیک در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 شناخته شده است. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر نوع تمرین (تدامی و تناوبی) بر نشانگر های جدید کبد چرب در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها: 30 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به صورت تصادفی چکیده کامل
مقدمه و هدف: کبد چرب به عنوان شرایط پاتوفیزیولوژیک در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 شناخته شده است. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر نوع تمرین (تدامی و تناوبی) بر نشانگر های جدید کبد چرب در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها: 30 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات تناوبی (10 نفر)، تمرینات تداومی (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه به تمرینات تناوبی و تداومی پرداختند. نمونه های خونی قبل و پس از 8 هفته پروتکل تمرینی از سه گروه گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آزمون تحلیل کواریانس استفاده گردید (05/0≥P).
یافته ها: محصول تجمعی چربی (LAP) و شاخص چربی کبد (FLI) پس از تمرینات تداومی و تناوبی، در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (05/0≥P) با این وجود در متغیر های شاخص استئاتوز کبدی (HSI) و شاخص استئاتئز فرامینگهام (FSI) تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0≤P) همچنین تفاوت معنی داری بین دو گروه تداومی و تناوبی در سطح LAPو FLI مشاهده نشد (05/0≤P).
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد 8 هفته انجام تمرینات تداومی و تناوبی موجب کاهش معنی دار در شاخص های LAPو FLI در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 می گردد. با توجه به نتایج به دست آمده در تحقیق حاضر استفاده از برنامه تمرینات تداومی و تناوبی در برنامه هفتگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می تواند مفید باشد.
پرونده مقاله
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر مصرف کوتاه مدت به تنهایی و ترکیبی از مکملهای ال آرژنین و ال سیترولین بر توان هوازی و بیهوازی فوتبالیستهای جوان انجام گرفت.مواد روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام گرفت، 60 فوتبالیست جوان مرد با دام چکیده کامل
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر مصرف کوتاه مدت به تنهایی و ترکیبی از مکملهای ال آرژنین و ال سیترولین بر توان هوازی و بیهوازی فوتبالیستهای جوان انجام گرفت.مواد روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام گرفت، 60 فوتبالیست جوان مرد با دامنه سنی 15 تا 18 سال که به صورت در دسترس انتخاب و در 4 گروه 15 نفری مکمل ال- آرژنین، مکمل ال- سیترولین، ترکیبی از مکمل ال- آرژنین وال- سیترولین و دارونما قرار گرفتند. در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توان هوازی و بیهوازی آزمودنیها با استفاده از آزمونهای یویو و آزمون RAST اندازهگیری شد. دوره مصرف مکمل به مدت 7 روز بود. مقدار مکملهای ال- آرژنین و ال- سیترولین به تنهایی 4/2 گرم در روز بود که در گروه ترکیبی هر یک از مکملها 2/1 گرم مصرف شدند.یافته ها: مصرف کوتاه مدت (7 روز) مکمل ال آرژنین، مکمل ال سیترولین و ترکیبی از مکمل ال آرژنین و ال سیترولین بر افزایش توان هوازی، اوج توان بیهوازی، میانگین توان بیهوازی، حداقل توان بیهوازی و کاهش شاخص خستگی فوتبالیستهای جوان تاثیر معنیداری دارد (05/0> P ) . دیگر نتایج حاکی از اندازه اثر بیشتر ترکیبی از مکمل ال آرژنین و ال سیترولین در مقایسه با مکمل ال آرژنین و مکمل ال سیترولین به تنهایی در بهبود توان هوازی و بیهوازی فوتبالیستهای جوان میباشد. نتیجه گیری: براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که مصرف ترکیبی از مکملهای ال آرژنین و ال سیترولین، میتواند در افزایش توان هوازی و بیهوازی فوتبالیستهای جوان مؤثر باشد.
پرونده مقاله