پیامدهای افراطگرایی دینی در خاورمیانه بر سیاست خارجی ایالات متحده در دوران بوش و اوباما
محورهای موضوعی : سیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق)حسین اسلامی 1 * , محسن اسلامی 2
1 - دانشگاه آزاد قم
2 - گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه: افراطگرایی, سیاست خارجی, ایالات متحده, خاورمیانه, سازهانگاری,
چکیده مقاله :
هدف این پژوهش بررسی تغییر رویه سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه نسبت به افراط گرایی دینی است. برای مطالعه این روند، توجه به نظریه سازهانگاری به عنوان مبنای سیاست خارجی ایالات متحده ضرورت دارد بعد از تهاجم شوروی به افغانستان در دهه هشتاد میلادی، آمریکا به منظور تقابل با این امر به تشکیل، سازماندهی و پشتیبانی گروه القاعده پرداخت. اما در پی حوادث 11 سپتامبر، بوش معنای جدیدی وارد نظام بینالملل کرد و تروریسم و القاعده را به عنوان دشمن واقعی آمریکا بیان نمود و به منظور مقابله با آن به افغانستان و عراق حمله کرد و یکجانبه گرایی در سیاست خارجی را در دستور کار قرار داد؛ هرچند این سیاست در دوره باراک اوباما مورد بازنگری قرار گرفت. بر این اساس، سؤال اصلی این پژوهش چنین است که ظهور افراط گرایی دینی در خاورمیانه چه تأثیری بر سیاست خارجی آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه داشته است؟ در پاسخ به این سوال فرض شده که گسترش افراطگرایی دینی در خاورمیانه موجب گسترش حضور و مداخلات نظامی آمریکا در این منطقه شده است؛ با این حال با مرور زمان مسئولیت مقابله با این پدیده از آمریکا به متحدان منطقهای و فرامنطقهای این کشور در خاورمیانه واگذار شده است.
The purpose of this study is to examine the change in US foreign policy towards the Middle East in relation to religious extremism. In order to study this trend, consideration of structuralist theory as the basis of US foreign policy is needed. After the Soviet invasion of Afghanistan in the 1980s, the United States created, organized and supported al-Qaeda in order to confront this. But in the aftermath of 9/11, Bush introduced a new meaning to the Kurdish international system and expressed terrorism and al-Qaeda as the real enemy of the United States, attacking Afghanistan and Iraq to deal with it, and put unilateralism in foreign policy on the agenda. ; However, this policy was revised in the Barack Obama era. Accordingly, the main question of this study is that the rise of religious extremism in the Middle East has had an impact on US foreign policy towards the Middle East? In answer to this question, it has been assumed that the spread of religious extremism in the Middle East has increased the presence and military intervention of the United States in the region; however, over time, the responsibility to counter this phenomenon has been delegated from the United States to its regional and transatlantic allies in the Middle East. Is.
_||_