منظومه های عاشقانة شعر فارسی از بسترهای مناسبی هستند که می توان از طریق مطالعة آن ها به شناخت و درک ساختار روایی متون غنایی دست یافت. از همان آغاز شعر فارسی بزرگانی مانند فخرالدین اسعد گرگانی به طبع آزمایی در این عرصه پرداخته و آثاری را خلق کرده اند که از نظر ساختار روا چکیده کامل
منظومه های عاشقانة شعر فارسی از بسترهای مناسبی هستند که می توان از طریق مطالعة آن ها به شناخت و درک ساختار روایی متون غنایی دست یافت. از همان آغاز شعر فارسی بزرگانی مانند فخرالدین اسعد گرگانی به طبع آزمایی در این عرصه پرداخته و آثاری را خلق کرده اند که از نظر ساختار روایی با الگوهای قصه های عامیانه انطباق دارند. خواجوی کرمانی نیز به تبعیت از افرادی مانند نظامی گنجوی، مثنوی هایی آفریده که با الگوهای روایی نظریه پردازان امروزی قابل مطالعه و موشکافی است.
مثنوی های همای و همایون و گل و نوروز از آثار خواجوی کرمانی در قرن هشتم هستند که به شرح عشق و سوز و گداز دو شاهزادة ایرانی و شامی نسبت به دختران قیصر روم و پادشاه چین می پردازند. با توجه به طبقه بندی انواع ادبی، این دو منظومه را می توان در گروه رمانس جای داد. این پژوهش به شیوة توصیفی - تحلیلی به یافتن شواهد و مثالهایی از دیدگاههای ژرار ژنت در آثار غنایی خواجوی کرمانی پرداخته و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که در ساختار روایات مثنوی های عاشقانة خواجوی کرمانی، کدام یک از مؤلفه های مورد نظر ژرار ژنت قابل بررسی هستند؟ روایتشناسی یا دستور زبان روایت، با بررسی فرم یک اثر ادبی میکوشد به نظام معناییای فراتر از متن دست یابد و گفتار روایی یا متن را فهمپذیر کند. روایتشناسی مجموعهای از احکام کلی دربارۀ سبکهای روایی، نظامهای حاکم بر روایت یا داستانگویی و ساختار پیرنگ است. ژنت برای توصیف و تحلیل ساختارهای متون ادبی پنج مبحث را مهم میداند: نظم، تداوم، بسامد، وجه و لحن. این پنج عامل در چارچوب نظریۀ زمان در روایت جای میگیرند. پژوهش حاضر این پنج مبحث را در ساختار روایی دو مثنوی همای و همایون و گل و نوروز شرح و واکاوی میکند. یافته ها حاکی از آن است که منظومه های مورد تحلیل، ساختار داستانی و روایی استواری دارند و این پنج مبحث به وضوح در آن ها نمود یافته است. شکل لحظه ای و خطی روایت بدون ارجاع به گذشته، شتاب مثبت و ثابت، وجود تکرار و بسامد، پرداختن به جزئیات و ... از جملة این مؤلفه ها هستند.
پرونده مقاله