مطالعة ساختار روایت در مثنوی های غنایی خواجوی کرمانی با تکیه بر دیدگاه ژرار ژنت «مطالعة موردی: همای و همایون و گل و نوروز»
محورهای موضوعی : مطالعات نقد ادبیغلامحسین خدایار 1 , احمد حسنی رنجبر 2 , اشرف شیبانی اقدم 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران
2 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران،ایران
کلید واژه: گل و نوروز, همای و همایون, ساختار روایت, دیدگاه ژرار ژنت,
چکیده مقاله :
منظومه های عاشقانة شعر فارسی از بسترهای مناسبی هستند که می توان از طریق مطالعة آن ها به شناخت و درک ساختار روایی متون غنایی دست یافت. از همان آغاز شعر فارسی بزرگانی مانند فخرالدین اسعد گرگانی به طبع آزمایی در این عرصه پرداخته و آثاری را خلق کرده اند که از نظر ساختار روایی با الگوهای قصه های عامیانه انطباق دارند. خواجوی کرمانی نیز به تبعیت از افرادی مانند نظامی گنجوی، مثنوی هایی آفریده که با الگوهای روایی نظریه پردازان امروزی قابل مطالعه و موشکافی است. مثنوی های همای و همایون و گل و نوروز از آثار خواجوی کرمانی در قرن هشتم هستند که به شرح عشق و سوز و گداز دو شاهزادة ایرانی و شامی نسبت به دختران قیصر روم و پادشاه چین می پردازند. با توجه به طبقه بندی انواع ادبی، این دو منظومه را می توان در گروه رمانس جای داد. این پژوهش به شیوة توصیفی - تحلیلی به یافتن شواهد و مثالهایی از دیدگاههای ژرار ژنت در آثار غنایی خواجوی کرمانی پرداخته و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که در ساختار روایات مثنوی های عاشقانة خواجوی کرمانی، کدام یک از مؤلفه های مورد نظر ژرار ژنت قابل بررسی هستند؟ روایتشناسی یا دستور زبان روایت، با بررسی فرم یک اثر ادبی میکوشد به نظام معناییای فراتر از متن دست یابد و گفتار روایی یا متن را فهمپذیر کند. روایتشناسی مجموعهای از احکام کلی دربارۀ سبکهای روایی، نظامهای حاکم بر روایت یا داستانگویی و ساختار پیرنگ است. ژنت برای توصیف و تحلیل ساختارهای متون ادبی پنج مبحث را مهم میداند: نظم، تداوم، بسامد، وجه و لحن. این پنج عامل در چارچوب نظریۀ زمان در روایت جای میگیرند. پژوهش حاضر این پنج مبحث را در ساختار روایی دو مثنوی همای و همایون و گل و نوروز شرح و واکاوی میکند. یافته ها حاکی از آن است که منظومه های مورد تحلیل، ساختار داستانی و روایی استواری دارند و این پنج مبحث به وضوح در آن ها نمود یافته است. شکل لحظه ای و خطی روایت بدون ارجاع به گذشته، شتاب مثبت و ثابت، وجود تکرار و بسامد، پرداختن به جزئیات و ... از جملة این مؤلفه ها هستند.
Masnavis "Homay and Homayun" and "Gol and Nowruz" are among the works of Khajoo –e- Kermani in the 8th century, which describe the love and passion of two Iranian and Shami princes for the daughters of "Caesar of Rome" and "King of China". . According to the classification of literary types, these two poems can be placed in the "romance" group. In a descriptive-analytical way, this research deals with finding evidence and examples of Gerard Genet's views in the lyrical works of Khajovi Kermani and tries to answer the question that in the structure of the love stories of Khajovi Kermani, which of the components Can Gerard Genet's opinion be checked? Narratology or narrative grammar, by examining the form of a literary work, tries to achieve a semantic system beyond the text and make the narrative speech or text understandable. Narratology is a set of general rules about narrative styles, systems governing narration or storytelling, and plot structure. Genet considers five topics important for describing and analyzing the structures of literary texts: order, continuity, frequency, aspect and tone. These five factors are included in the framework of the "time in narrative" theory. The present research describes and analyzes these five topics in the narrative structure of two masnavis "Homay and Homayun" and "Gol and Nowruz". The findings indicate that the analyzed systems have a stable story and narrative structure and these five topics are clearly expressed in them. Among these components are The instantaneous and linear form of the narrative without reference to the Past, Psitive and Fixed acceleration, Existence of repetition and Frequency, addressing the details,…
تودروف، تزوتان.(1379). بوطیقای ساختارگرا، ترجمة محمد نبوی، تهران: آگاه.
حری، ابوالفضل.(1388). درآمدی بر رویکرد روایتشناختی به داستان روایی با نگاهی به رمان «آیینههای در دار» هوشنگ گلشیری، نشریة دانشگاه تبریز، دورة 51، شماره 208: صص 55 – 81.
خواجویکرمانی، ابوالعطاء.(1370). همای و همایون، به اهتمام و کوشش کمال عینی، تهران: مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
همو.(1370). گل و نوروز، به اهتمام و کوشش کمال عینی، تهران: مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
ریمون کنان، شلومیت.(1387). روایت داستانی بوطیقای معاصر، ترجمة ابوالفضل حری، تهران: نشر نیلوفر.
رستگار فسایی، منصور.(1380). انواع شعر فارسی، شیراز، انتشارات نوید.
قاسمیپور، قدرت.(1387). زمان و روایت، فصلنامة نقد ادبی، سال اول، شمارة دوم، مرکز زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس.
لوته یاکوب.(1386). مقدمهای بر روایت در ادبیات و سینما، ترجمة امید نیکفرجام، تهران: نشر مینوی خرد.
شفیعیکدکنی، محمدرضا.(1372). «انواع ادبی و شعر فارسی»، مجلۀ رشد آموزش ادب فارسی، سال هشتم، شمارۀ 23، قسمت اول: صص 4-9.
فرضی، حمیدرضا و فخیمی فاریابی، فرناز.(1396). «ریختشناسی مثنوی گل و نوروز خواجوی کرمانی، براساس نظریة ولادیمیر پراپ»، فنون ادبی، سال نهم، شمارة 2، (پیاپی 19): صص 132 – 119.
Wilson, E.(2004). Tongue Breaks. London, Review of Books.
Bloom. H.(1979). The Breaking of form, in Harold Bloom etal(eds). Decontruction and Criticism. Newyork: continuum.
_||_