مقاله حاضر به تحلیل نقش ویژگیهای شخصیتی زن در سلوک عرفانی او میپردازد. در نگاه عرفانی، ویژگیهای زنانه سبب تجلی آشکارتر اسماء جمال الهی و ویژگیهای مردانه سبب ظهور بیشتر اسماء جلال الهی میگردد. بر این اساس میتوان پرسید که آیا این تفاوت در تجلیات، میتواند تأثیری د چکیده کامل
مقاله حاضر به تحلیل نقش ویژگیهای شخصیتی زن در سلوک عرفانی او میپردازد. در نگاه عرفانی، ویژگیهای زنانه سبب تجلی آشکارتر اسماء جمال الهی و ویژگیهای مردانه سبب ظهور بیشتر اسماء جلال الهی میگردد. بر این اساس میتوان پرسید که آیا این تفاوت در تجلیات، میتواند تأثیری در سلوک عرفانی زن و مرد داشته باشد و آیا میتوان نگاه فراجنسیتی عرفا را درباره تفاوت استعداد سالکان، به مسائل جنسیتی نیز تعمیم داد. پژوهش حاضر، با تلفیق مباحث عرفانی و دستاوردهای روانشناختی به ترسیم ارتباط ویژگیهای شخصیتی زنانه با هفت منزل عرفانی میپردازد. چنین رویکردی در تحلیل مباحث سلوکی، دستاوردی جدید و دارای اهمیتی ویژه، هم در مباحث حوزه زنان و هم در مباحث عرفانی، است. در این بررسی روشن میشود که نقش ویژگیهای زنانه در سلوک عرفانی وی گاه نقشی یاریگر و گاه بازدارنده است؛ به نحوی که سالک میتواند با آگاهی از نحوه تأثیرگذاری این ویژگیها تدبیری عمیقتر برای چگونگی سلوک خود رقم زند.
پرونده مقاله
عدم تصریح عرفا به مبانی تفسیری و مبهم بودن روش تفسیری ایشان سبب شد تا گمان شود تفاسیر عرفانی از روش های متداول فهم متن و قواعد تفهم پیروی نمی کنند و مستند تفاسیر عرفانی، ذوق و سلیقه شخصی عارف و از باب تداعی معانی و خارج از دلالت ذاتی الفاظ تلقی گردید. این در حالی است که چکیده کامل
عدم تصریح عرفا به مبانی تفسیری و مبهم بودن روش تفسیری ایشان سبب شد تا گمان شود تفاسیر عرفانی از روش های متداول فهم متن و قواعد تفهم پیروی نمی کنند و مستند تفاسیر عرفانی، ذوق و سلیقه شخصی عارف و از باب تداعی معانی و خارج از دلالت ذاتی الفاظ تلقی گردید. این در حالی است که مفسر عارف در بیان مراد الهی، لفظ آیات را دارای اصالت و موضوعیت ویژه ای می داند و در صدد است تا به بیان فهم مراد متکلم دست یابد به گونه ای که نزد وی کشف و شهود متباین با معنای ظاهری آیات، از علائم انحراف و پوشیدگی شهود است. هستی شناسی عرفانی برای ظواهر عالم، باطنی قائل است. از این رو مفسر عارف، تفسیر را در ظواهر الفاظ متوقف نمی بیند و می کوشد تا با درنظرگرفتن واقعیات بیرونی آیات، از وسائطی چون خیال، تمثیل، داستان، موعظه و حدیث یاری جوید و به تبیین معانی مشهود خود بپردازد. مقاله حاضر سعی دارد تا جایگاه الفاظ قرآن و واقعیات بیرونی آیات را در اندیشه نوآورانه عارف تحلیل نماید و اثبات کند آنچه عارف در شهود می بیند از مقوله تفسیر به معنای عام است و تأویلات عرضی و طولی مطرح شده توسط عرفا تناقضی با ظاهر آیات ندارد بلکه متمم و مکمل آن است و آنچه عارف در شهود می بیند برگرفته از همان واژگان قرآنی است که در ساختارهایی نو آن ها را به کارمی گیرد تا میان آنچه از ظاهر قرآن دریافت می شود و آنچه در شهود دریافته وحدت برقرارکند.
پرونده مقاله
مسألة خلافت الهی از مسائل غامض و بحث انگیز در حوزة علوم قرآنی، کلام و عرفان است. تنها آیه ای از قرآن کریم که به صورت صریح و مطلق بحث خلافت الهی را مطرح کرده آیة 30 سورة بقره است؛ با این حال اهمیت این مقام به حدی است که گویا ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی، همه در جهت چکیده کامل
مسألة خلافت الهی از مسائل غامض و بحث انگیز در حوزة علوم قرآنی، کلام و عرفان است. تنها آیه ای از قرآن کریم که به صورت صریح و مطلق بحث خلافت الهی را مطرح کرده آیة 30 سورة بقره است؛ با این حال اهمیت این مقام به حدی است که گویا ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی، همه در جهت تربیت خلیفة الهی صورت گرفته است. عموماً پژوهش های محققان در رابطه با خلافت الهی حول مسائلی چون: تفسیر آیة خلافت، ارتباط خلافت الهی با انسان کامل و دامنة خلافت انجام یافته است؛ لکن مقالة حاضر در نظر دارد با استفاده از آیات الهی، تأملی در راستای دامنة خلافت الهی زن داشته باشد و در عین حال، به نقد دیدگاه برخی عرفای مسلمان نیز در این حوزه بپردازد. هدف دیگر که فرع هدف اصلی محسوب میشود، بررسی اجمالی برخی از مؤلفههایی است که با توجه به ویژگیهای شخصیتی زن دامنة خلافت الهی او را گسترش می دهد. مادری و دیگرخواهی از مؤلفه های مؤثر برای افزایش دامنة خلافت الهی زن است که مسیری تا حدی متمایز نسبت به مرد برای وی پدید میآورد. از سویی، مطالعة آثار عرفانی ما را با دو دیدگاه متفاوت در رابطه با دامنة خلافت الهی زن مواجه می سازد. گروهی از عرفا تفاوت های تکوینی موجود در آفرینش زن را تحدید کننده دامنة خلافت الهی زن نسبت به مرد می دانند و برخی دیگر، این مقام را امری مرتبط با روح انسان می دانند و بر این باورند که زن و مرد در دستیابی به مراتب بالای آن تفاوتی با یکدیگر ندارند.
پرونده مقاله