در دورۀ صفویه به واسطه امنیت، رونق اقتصادی وتفکرات اسلامی زمینه مناسبی برای اعتلای فرهنگ ایرانی - اسلامی فراهم شد. این مساله باعث تشخّص و بالندگی هنر ایرانی - اسلامی خاصه شهرسازی و معماری دورۀ صفوی نسبت به دیگر دورهها در ایران شد، چنان که حاصل آن را میتوان در شکلگیری چکیده کامل
در دورۀ صفویه به واسطه امنیت، رونق اقتصادی وتفکرات اسلامی زمینه مناسبی برای اعتلای فرهنگ ایرانی - اسلامی فراهم شد. این مساله باعث تشخّص و بالندگی هنر ایرانی - اسلامی خاصه شهرسازی و معماری دورۀ صفوی نسبت به دیگر دورهها در ایران شد، چنان که حاصل آن را میتوان در شکلگیری کالبدی نظام شهرسازی صفویه به صورت باغشهر، تمثیلی از بهشت روی زمین جست. نظام شهرسازی رنسانس نیز ریشه در مکتب اصالت انسان که الهامبخش و مبنای طراحی در همه سطوح کالبدی از اجزای معماری تا فضای شهری شد. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی آموزههای شهرسازی دورۀ صفویه و رنسانس و شناخت عناصر مؤثر در شکلگیری کالبدی شهر میباشد. لذا پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع از روشهای ترکیبی اعم از تاریخی، تحلیل تطبیقی و پدیدارشناسی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری دادهها، روش کتابخانهای میباشد.تجزیه و تحلیل دادههای آن به شیوه کیفی و استنباطی صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد شهر آرمانی نظام شهرسازی دورۀ صفویه و رنسانس متأثر از نوع جهانبینی ناظر بر آن ها بوده است. تبلور کالبدی فضاهای شهری در معنا و شکل جدید از دل سازمان کهن در یک فرایند تاریخی و طبیعی پدیده آمده است. در حقیقت گذار از شهر - مکان به شهر - زمان بوده است. بنابراین نتیجهگیری میشود شهر مقولهای فلسفی است چون ابعاد ذهنی - هویتی شهر در محدوده ارزشهای فکری - اعتقادی مقام میگیرد. از سوی دیگر شهر پدیدهای "مکانی – زمانی" است که در هر مقطعی از تاریخ بتواند دگرگونیهای کمی خود را با تغییرات کیفی موردنیاز عصر خویش تبدیل کند و مفهوم مکان و زمان را در همسویی با یکدیگر قرار دهد.
پرونده مقاله