یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم‎کارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها چکیده کامل
یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم‎کارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها با انگیزههای گوناگونی در جامعۀ ایران اتفاق افتاده است. در این جستار با هدف تحلیل ساختاری قیامهای شاهنامه، ضمن شناسایی پادشاهانی غیر فرهمند که علیه آنان قیامهایی صورت گرفته، دلایل پرداختن فردوسی به قیام‎، ضد شاهان را - در شاهنامه که در ظاهر کتاب شاهان است - بازنمایی کرده ایم. سپس با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی به روش توصیفی – تحلیلی اقداماتی را که منجر به قیام و شورش شده بررسی و چگونگی قیامها و خیزشها علیه پادشاهان و نحوۀ مقابله و اقدامات قیامکنندگان را بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی از منظر قدرت تصویرسازی و شاعرانه فردوسی مورد تجزیهوتحلیل قرار داده‎ایم. نتایج بهدستآمده در هر قیام نشان میدهد عواملی مختلف در به وجود آمدن قیامها دخیل بوده است و بیشتر این قیامها به نابودی حاکمان انجامیده است.
پرونده مقاله
شاهنامه بیانکنندۀ تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینۀ فرهنگی ملت ایران محسوب میشود. از همین روی از مهمترین مباحثی که میتوان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطورهای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است ک چکیده کامل
شاهنامه بیانکنندۀ تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینۀ فرهنگی ملت ایران محسوب میشود. از همین روی از مهمترین مباحثی که میتوان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطورهای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است که در نظریات اجتماعی مطرح است، یکی از نظریههای مشهور، متعلق به ابنخلدون است. ابنخلدون یکی از چهرههای شاخص در تاریخ نظریۀ اجتماعی است. از میان مفاهیمی که وی ابداع کرده است مفهوم عصبیت و مراحل پنجگانۀ سیر حکومتها از مهمترینها است. در این مقاله برآنیم تا بر مبنای نظریۀ ابنخلدون به بررسی حکومت جمشید، پادشاه پیشدادی و خردمندی که به همه هنرها دست یافته و بر همه کارها توانا شد، بپردازیم. هدف این مقاله بررسی علت سقوط حکومت جمشید در شاهنامه براساس نظریۀ جامعهشناسی ابنخلدون است. پیشفرض اصلی این پژوهش این است که نظریۀ ابنخلدون بر تمام ابعاد حکومت جمشید قابل تطبیق است. در جهت تحقق این هدف پس از بیان مقدمهای کوتاه، جامعهشناسی در ادبیات بهصورت موجز بیان شده و سپس به بیان مفهوم عصبیت و مراحل پنجگانۀ سیر حکومتها از تأسیس تا واژگونی پرداخته شده است. آنگاه دوران سلطنت جمشید براساس مراحل پنجگانه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه میرسیم که اگرچه در دورة فردوسی علم جامعهشناسی به صورت امروزی وجود نداشته ولی نظریههای جامعهشناسی در حماسۀ او بازسازی شده است.
پرونده مقاله
متون حماسی جزو جدانشدنی ادبیات فارسی هستند که شاه‎کار اصلی آن شاهنامۀ فردوسی است. بعد از شاهنامه، حماسه سرایی رواج پیدا کرد و به تقلید از آن در دورههای مختلف، انواع حماسه های دینی و تاریخی سروده شد؛ امّا در سرایش آنها، تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در کشو چکیده کامل
متون حماسی جزو جدانشدنی ادبیات فارسی هستند که شاه‎کار اصلی آن شاهنامۀ فردوسی است. بعد از شاهنامه، حماسه سرایی رواج پیدا کرد و به تقلید از آن در دورههای مختلف، انواع حماسه های دینی و تاریخی سروده شد؛ امّا در سرایش آنها، تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در کشور ایجاد شد، تأثیر گذاشت و به تناسب تحوّلات، موضوع، جای‎گاه، ویژگی ها و اهداف شخصیت های حماسی نیز تغییر کرد. در این پژوهش با هدف تأملّی بر تحوّلات ضدّ قهرمان و تفاوت ها و شباهت های آن در حماسه های ملّی، دینی و تاریخی، منظومه های حماسی بانوگشسب نامه و فرامرزنامه از حماسۀ ملّی، علی‎نامه و خاوران نامه از حماسۀ دینی و تمرنامه، جنگنامۀ کِشم و جرون‎نامه از حماسۀ تاریخی به روش کتاب‎خانه ای و بر مبنای نگارش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد حماسه های دینی و تاریخی نیز بر بنیاد حماسۀ ملّی استوار شده ؛ امّا در تقابل بنیادین خیر و شر، همسو با مضمون و هدف قهرمان داستان، دچار دگرگونی شده است. وجه مشترک هر سه نوع حماسه، وجود ضدّ قهرمان انسانی جدالگر با صفات بدنژادی، اهریمنی و تنومندی است؛ امّا این ضدّ قهرمان در حماسۀ دینی و تاریخی با انگیزۀ قهرمان و روایت تاریخی در اهداف جدال، کنش و صفات ضدّ قهرمان و سرانجام ضدّ قهرمان متغیّر گشته است.
پرونده مقاله
رمان تاریخی و پنج جلدی ده نفر قزلباش یکی از مهم ترین و هدف مندترین رمان های تاریخی فارسی است و به گمان ما ظرفیّت هایی فراتر از یک رمان تاریخیِ صرف دارد. از جمله این ظرفیّت ها، برخورداری متن از سازه ها و بن مایه های حماسی است که این پژوهش با هدف نمایاندن جنبههای حماسی ا چکیده کامل
رمان تاریخی و پنج جلدی ده نفر قزلباش یکی از مهم ترین و هدف مندترین رمان های تاریخی فارسی است و به گمان ما ظرفیّت هایی فراتر از یک رمان تاریخیِ صرف دارد. از جمله این ظرفیّت ها، برخورداری متن از سازه ها و بن مایه های حماسی است که این پژوهش با هدف نمایاندن جنبههای حماسی این اثر صورت گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای و شیوه تحلیلی - توصیفی به بررسی بن مایه های حماسی در رمان ده نفر قزلباش پرداخته است. وجود صحنه های گوناگون جنگ با بیگانگان در این رمان از یک سو و تأکید هم زمان نویسنده آن بر عناصر و ارزش های ملی ایرانی و مذهب تشیّع از سوی دیگر، موجب شده است که این اثر شباهت های بسیاری به یک متن حماسی منثور پیدا کند. برخی از بن مایه های حماسی این اثر عبارتند از: سفر قهرمان، پیش گامی زنان در ابراز عشق، جنگ و شگردهای جنگاوری، حضور اسب با کارکردی اسطوره ای - حماسی، توصیف جنگ افزارها، یکپارچگی اقوام در رویارویی با دشمنان خارجی، وطن پرستی، جنگاوری برای حفظ نام و پرهیز از ننگ، عیّاری، اخترشناسی و پیش گویی. میزان استفاده از کنش ها و مؤلفه های حماسی در این اثر قابل توجه است. برخی از این مؤلفه های حماسی عیناً از شاهنامه گرفته شده اند و تأثیر پذیری مسرور در به کارگیری لوازم حماسه از استاد نیز توس دیده می شود. در پایان بحث می توان این گونه استنباط کرد که این رمان تاریخی با تفاوت هایی که در مقایسه با شاه نامه دارد، به عنوان نوع نثر حماسی، پیوندی نزدیک با سبک حماسی برقرار کرده است و می توان از آن به مثابۀ یک اثر منثور حماسی نام برد.
پرونده مقاله
نقد کهنالگویی یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی است که به بررسی انواع کهنالگوها در متون ادبی میپردازد. منظومۀ شهریارنامه در زمرۀ متون حماسی پهلوانی پس از شاهنامه است که به سرنوشت شهریار فرزند برزو، اختصاص دارد. در پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق شهریارنامه، به استخرا چکیده کامل
نقد کهنالگویی یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی است که به بررسی انواع کهنالگوها در متون ادبی میپردازد. منظومۀ شهریارنامه در زمرۀ متون حماسی پهلوانی پس از شاهنامه است که به سرنوشت شهریار فرزند برزو، اختصاص دارد. در پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق شهریارنامه، به استخراج و تحلیل کهنالگوهای برجسته در آن براساس نظریۀ یونگ پرداخته شده است. در این منظومه قهرمان برای رسیدن به فردیت باید موانعی را پشت سر گذارد. او در ابتدا با سایۀ خویش مقابله میکند و قدم در راه سفری دشوار مینهد. در این مسیر، پیری خردمند که راهنمای او برای طی کردن مسیر پرمخاطره است، او را همراهی میکند. نیروهای اهریمنی ازجمله دیوان و اژدها که نمودی از سایه هستند در مسیر سفر او ظاهر میشوند و شهریار به مقابله با آنها میپردازد. او همچنین از مکانهای جادویی و محیرالعقول با موفّقیت عبور میکند. معشوقهای زیبا و فریبنده و نیز زنی جادوگر در این منظومه نمودی از کهنالگوی منفی مادینهروان در قهرمان هستند که شهریار به مقابله با آنها میپردازد. در این منظومه، سیستان را میتوان نمایندۀ خودآگاهی روان دانست که حرکت شهریار از آنجا شروع میشود و او بعد از تجربه کردن فردیت و کمال در سرزمین ناخودآگاهی(هندوستان)، در انتها با پیوستن به خاندان خود به خودآگاهی بازمیگردد و بهاینترتیب پایان دایرۀ فردیت را به آغاز آن پیوند میدهد.
پرونده مقاله
شاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی‎دادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را ا چکیده کامل
شاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی‎دادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را از ابعاد گوناگون نظیر فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت و گردش و انتقال خون در نسل پادشاهی)، قدرت و داشتن پشتوانه و پایگاه اجتماعی به عنوان نقشهای مؤثّر در ایجاد حکومتها، بهویژه بررسی تقابل قدرت و وراثت را در بیش از پنجاه پادشاه مورد بررسی قرار دهیم. محور اصلی پایههای حکومت در شاهنامه، قدرت و انواع تجلیّات آن است. به بیاندیگر، شاهنامه نبردِ قدرتهاست؛ یعنی نبرد داد و بی‎داد است. در شاهنامه بنا به عقاید بعضی از قبایل، بسیار تأکید شده است که زنان، چه در جای‎گاه پادشاهی و چه بهعنوان ملکه، ناقل وراثت و خون پادشاهی و قدرت در ساختار فرمان‎رواییاند که رگههایی از رسم کهن مادرسالاری را در آن میتوان دید و در این مورد، زن بیشتر در نقش مادر، دختر یا خواهر، عامل انتقال وراثت بوده است مانند ازدواج ضحّاک با خواهران جمشید، داستان سیاوش و داستان مخالفت سرو، پادشاه یمن، با ازدواج دخترانش با پسران فریدون. نگارندگان به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق دورههای پادشاهی و تقابل قدرت و وراثت به عنوان یکی از پایههای حکومت آنان پرداختهاند.
پرونده مقاله
هم سانی های زال با ایزد ـ پهلوانانی در اساطیر هند و ایرانی که در گذر روزگار در ساخت هایی دیگرسان نیز بازنموده شده اند، می تواند یادآور پیوستگی آن شخصیت ها در روزگاری ازلی یا اندیشۀ اسطوره پرداز نخستینه باشد؛ از این رو، در این جستار با روش توصیف و تطبیق، در پی بازشناخت چکیده کامل
هم سانی های زال با ایزد ـ پهلوانانی در اساطیر هند و ایرانی که در گذر روزگار در ساخت هایی دیگرسان نیز بازنموده شده اند، می تواند یادآور پیوستگی آن شخصیت ها در روزگاری ازلی یا اندیشۀ اسطوره پرداز نخستینه باشد؛ از این رو، در این جستار با روش توصیف و تطبیق، در پی بازشناخت ریشه های داستان و شخصیت زال در اساطیر روزگار هند و ایرانی، نمونه هایی از همانندی زال با ایندرهَ، اورمزد، مهر و ورونا در ریگ ودا و شاهنامه نشان داده شده است. بر پایۀ این جستار، زال با دورشدن از خانواده و پرورش در کنام سیمرغ، به جایگاه ایزدینۀ خود در البرزکوه بازمی گردد و با پیوستگی به مهر و خورشید، بنیاد همانندی و شاید این همانی خود را با اسطورۀ ایندرهَ که در گذر روزگار گزاره هایی از اسطورۀ میتره (مهر) و ورونا (اهورامزدای اوستایی) را ستانده بوده است، استوار می کند. اسطورۀ گیاه سوما که نیروبخش ایندره و فراهم آورندۀ زمینۀ رویین تنی برای او است، در خویش کاری بنیادین خود یعنی درمان بخشی، به پَرِ درمان گرِ سیمرغ در حماسۀ ملی می ماند که زال را به رویین تنی رسانده بوده است. اسطورۀ گیاه سوما در داستان ایندره، با درخت همه تخمۀ درمان بخش که برپایۀ متون زردشتی، آشیان سیمرغ بر آن نهاده شده بود، نیز سنجیدنی است. همانندی های زال با ایندره که بسامدی درخور درنگ دارد، این انگاره را سامان می دهد که این دو پیوندی ریشه ای با یک دیگر دارند و یا نمایندۀ بن مایه هایی هم سان و پراهمیت بوده که در اندیشۀ نیاکان به گونه ای ویژه و برجسته تکرار می شده است و در پردازش داستان های حماسی ـ اسطوره ای روایی داشته است.
پرونده مقاله
یادگار زریران یکی از متون کهن حماسی ایرانیان است که روایت قدیمی آن به دورۀ اشکانیان بر می گردد. هدف این مقاله، نشان دادن سیمای کودک در ساختار ادبی یادگار زریران است. در این جستار تلاش شد با روش توصیفی- تحلیلی و با روی کرد ساختارگرایی با تکیه بر تقابل های دوگانه، نقش بس چکیده کامل
یادگار زریران یکی از متون کهن حماسی ایرانیان است که روایت قدیمی آن به دورۀ اشکانیان بر می گردد. هدف این مقاله، نشان دادن سیمای کودک در ساختار ادبی یادگار زریران است. در این جستار تلاش شد با روش توصیفی- تحلیلی و با روی کرد ساختارگرایی با تکیه بر تقابل های دوگانه، نقش بستور به عنوان یک کودک هفت ساله، در این متن حماسی واکاوی شود . نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان میدهد، حضور بسیار پررنگ و دوگانۀ بستور در یادگار زریران، ازیک طرف به عنوان یک کودکِ هفت ساله و از دیگرسوی، به عنوان یک رادمردِ جنگاور، علاوه بر افزایش جذابیت داستانی این حماسه، توانسته است ظرفیت ادب حماسی برای حضور کودک را نشان دهد. هم چنین، براساس نظریه ساختارگرایی، برخی از تقابل های دوگانه همانندِ تقابل کودک و بزرگ سال، تقابل ایرانیان و خیونان، تقابل پیروزی و شکست و... دراین متن تحلیل شده است که ازاین منظر، یادگار زریران میتواند کودکان را هم به عنوان مخاطبان متون حماسی جذب کند.
پرونده مقاله
شاهنامۀ فردوسی به دلیل داشتن داستان های جذّاب، همواره نظر بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان را به خود جلب کرده است.کودک از منظر شناختی و داشتن ویژگی های منحصر به گروه سنّی خود، نیازهای مختص به خویش را در دریافت منابع علمی و حتّی داستانی دارد. به همین دلیل، مقالة حاضر چکیده کامل
شاهنامۀ فردوسی به دلیل داشتن داستان های جذّاب، همواره نظر بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان را به خود جلب کرده است.کودک از منظر شناختی و داشتن ویژگی های منحصر به گروه سنّی خود، نیازهای مختص به خویش را در دریافت منابع علمی و حتّی داستانی دارد. به همین دلیل، مقالة حاضر که به شیوة توصیفی و تحلیلی نگاشته شده و روش گردآوری اطّلاعات آن بر پایة مطالعات کتاب خانه ای بوده، می کوشد تا با توجّه به شرایط سنّی کودک، ظرفیت های برخی داستان های واقع گرای شاهنامه را که شامل موضوعات رزمی، تاریخی، اجتماعی، عاشقانه، عارفانه و اخلاقی می شود، مورد بررسی قرار دهد تا بتوان با شگردهایی چون بازنویسی، بازآفرینی، بازنگری و غیره، متن کهن شاهنامه را برای این گروه مناسب سازی کرد. داستان های واقع گرای شاهنامه در صورت مناسب سازی، زمانی می تواند نظر کودکان را جلب کند که با زندگی معمول آنان در ارتباط باشد. به علاوه آن دسته از داستان ها که شرح حال یک یا چند شخصیت قهرمان است، به دلیل داشتن محتوایی ماجراجویانه و نزدیک به زندگی بشری، الگویی را در اختیار کودکان قرار می دهد که از ذهن آن ها دور نیست. هم چنین وجود شخصیت های کودک در داستان های واقع گرای شاهنامه به دلیل ایجاد حسّ هم‎ذات‎پنداری در مخاطب، می تواند یکی از عوامل مهم در افزایش ظرفیت های داستانی برای جذب کودکان باشد.
پرونده مقاله
در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که نبیند مرا زنده با بند کس و دیگری به صراحت می گوید نباشد ز بند شهنشاه ننگ. آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است چکیده کامل
در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که نبیند مرا زنده با بند کس و دیگری به صراحت می گوید نباشد ز بند شهنشاه ننگ. آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است که یکی برخاسته از سنت ایران پیش زرتشتی و دیگری برگرفته از اصلاحات زرتشت است. در این مقاله با روش ساختارگرایی جای‎گاه نهاد پهلوانی و مناسبات آن با نهاد شاهی در دو سنت پیش لهراسپی و لهراسپی-گشتاسپی بررسی می شود. از ویژگی های مهم نهاد پهلوانی در سنت پیشلهراسپی وجود خاندان نیرم به عنوان نمایندۀ گوهر پهلوانی، اعتبار اقناع کنندۀ هویت پهلوانی، استقلال و آزادی پهلوان، وساطت میان شاه و مردم، نظارت بر دادورزی نهاد شاهی و محدودکردن قدرت شاه را می توان برشمرد. در سنت لهراسپی-گشتاسپی پهلوان متعلق به خاندان شاهی است، هویت معتبری ندارد و دستبسته و مطیع مطلق فرامین است و نقشی جز جنگیدن زیر درفش شاه ندارد. در مقابل این نهاد، نهاد شاهی اقتداری نامحدود دارد و هیچ نهادی برای نظارت بر عملکرد شاه و تحدید آزمندی های او تعریف نشده است. به نظر می رسد سنت لهراسپی-گشتاسپی محصول اصلاحاتی است که شخص زرتشت یا موبدان به نام زرتشت انجام داده اند.
پرونده مقاله
آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) است که با کشف آن جهشی در شیوۀ زندگی انسان ها پدید آمد. این عنصر در میان تمام ملل دنیا همواره مورد احترام بوده است. عده ای آن را مورد پرستش قرار داده اند و مردمانی در اجرای مراسم آیینی از آن استفاده کرده اند. آتش ازگذشته های دور تا امروز از م چکیده کامل
آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) است که با کشف آن جهشی در شیوۀ زندگی انسان ها پدید آمد. این عنصر در میان تمام ملل دنیا همواره مورد احترام بوده است. عده ای آن را مورد پرستش قرار داده اند و مردمانی در اجرای مراسم آیینی از آن استفاده کرده اند. آتش ازگذشته های دور تا امروز از مراسم عزا تا جشن ها، با حالت نمادین دوگانه به گونه های مختلف در زندگی بشر، حضوری پررنگ داشته است. امروزه شمع همان نقش روشن گری آتش را ایفا می کند چه در مراسم جشن و شادی و چه در مراسم سوگواری؛ و درعین تعارض محیطی، نوعی آرامش را تداعی می کند و استفاده از آن در دنیا رایج است. تمام تمدن های بنام دنیا داستان های مختلفی برای پیدایش آتش دارند و نکتۀ مشترک در تمامی اساطیر جهانی این است که کشف آتش به عنوان نقطۀ عطفی در زندگی بشر، همیشه مورد احترام بوده است. در این پژوهش به شیوۀ تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتاب‎خانه ای، جایگاه عنصر آتش در اوستا و بندهشن بررسی و تضاد و تعارض در نماد این عنصر تحلیل شده است. آتش در شعر شاعران با ایجاد حسی دوگانه و حتی چندگانه، دست مایۀ سرودن اشعاری دل پذیر شده که با پیشینۀ مفهوم انواع آتش در اوستا و بندهشن شباهت دارد و می توان ریشۀ آن را در این دو کتاب مشاهده کرد.
پرونده مقاله
شاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در ای چکیده کامل
شاهنامۀ فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزۀ داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسألۀ پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامۀ فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را دربارۀ زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند.
پرونده مقاله
بشر برای در امان بودن از خشم طبیعت به تقدیس مظاهر طبیعت پرداخته و این تقدّس سبب شده است که انسانهای بدوی برای مظاهر طبیعی، قدرت سحر و جادو، نیروی مافوق طبیعی و یا روح قائل شوند. بدین ترتیب مذاهب فتیش(قدرت جادو)، مانا(نیروی مافوق طبیعی) و آنیمیسم(روح) شکل گرفته است. برخ چکیده کامل
بشر برای در امان بودن از خشم طبیعت به تقدیس مظاهر طبیعت پرداخته و این تقدّس سبب شده است که انسانهای بدوی برای مظاهر طبیعی، قدرت سحر و جادو، نیروی مافوق طبیعی و یا روح قائل شوند. بدین ترتیب مذاهب فتیش(قدرت جادو)، مانا(نیروی مافوق طبیعی) و آنیمیسم(روح) شکل گرفته است. برخی اسطورهها، زادۀ طبیعت و اعتقادات دینی آن سرزمین است از آنجاییکه بنا بر نظر برخی پژوهشگران، حماسهها زاییدۀ اسطوره هستند؛ بنابراین وجود پدیدههای سحرانگیز در آنها امری طبیعی است. گرشاسب نامه اسدی توسی نیز این گونه است. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به شیوۀ توصیفی- تحلیلی پدیدههای طبیعی در گرشاسبنامه را که خاصیّت سحرانگیز دارند، تحلیل نماید. نتایج پژوهش بیانگر این است که آیینه قدرت شفابخشی، سنگ قدرت ریزش باران و زایندگی زنان، کمربند افزون دهندۀ قدرت پهلوان، درخت قدرت شفای بیماران، و... پر پرنده شفای بیماران، چشمه شامل قدرت یاریگری و شفابخشی؛ گیاه دارای نیرویِ شجاعت و شفا بخشی، شادیآور و خواب آور؛ آب دارای قدرت حیات بخشی، گرز گرشاسب قدرت پهلوانی فوقالعاده است. بنابراین میتوان گفت پدیدههای طبیعی سحرانگیز به عنوان فتیش و نیرو عمل میکند و روح موجود در آنها نقش مانا و آنیمیسم دارند.
پرونده مقاله