این مقاله جستاریست تحلیلی از دو رسالۀ رمزی و تمثیلی حی بن یقظان ابن سینا و مونس العشاق سهروردی. شایسته است بگوییم: هر دو قصه مطابقت و مساوقت وجودی با هم دارند. چرا که هر دو، مسیر سفر روحانی سالکی را نشان میدهند که تا رسیدن به وطن اصلی خود دیدار با راهنمای روشن ضمیری دا چکیده کامل
این مقاله جستاریست تحلیلی از دو رسالۀ رمزی و تمثیلی حی بن یقظان ابن سینا و مونس العشاق سهروردی. شایسته است بگوییم: هر دو قصه مطابقت و مساوقت وجودی با هم دارند. چرا که هر دو، مسیر سفر روحانی سالکی را نشان میدهند که تا رسیدن به وطن اصلی خود دیدار با راهنمای روشن ضمیری دارند و در این مسیر مراحل و موانعی را در پیش رو میبینند. همچنین هر دو حکیم تمام جزئیات اندیشۀ خود را بیان نکرده و مقصود خود را به صورت رمز و استعاره گفتهاند. به همین دلیل نوعی همزبانی و همفکری و همدلی بین آن دو وجود دارد. هر چند هر دو متفکر بنابر آبشخور فکری خود (فلسفی، کلامی یا عرفانی) صورت بندی و رمز گشایی خاصی به دست دادهاند اما هر دو با هنر راه جستن از صورت به معنا و از قالب به محتوا، به معانی باطنی صورت حکایات خود توجه داشتهاند. و در دستور کار خود ادراک و فهم یقینی را مد نظر داشتهاند. همچنین هر دو متفکر تمام اندیشههای خود را در قالب حکایت بیان نمودهاند و تمثیل را قویترین حجت در زبان راز آمیز خود دانستهاند از این رو این دو قصۀ تمثیلی از منظر این خداوندگاران اندیشه پیمانه و ظرفی بیش نیست برای دست یابی به محتوای پیمانه که شراب جان افزاییست برای نیل به جانان. آنچه در دو رساله بدیهی است: این که سالک میباید از زندان تن خود یعنی نفس و زندان دنیا خارج گشته و روحش در عروج به سوی وطن و جایگاه اصلی خود موانع نفسانی را کنار زده تا به عالم عقول مجرده یا عالم حقیقت صعود کند. این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی تدوین شده است.
پرونده مقاله