ادب در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار میرفته که چنین تفکری از میراث و تبار گذشته به یادگار مانده است. این رسوم و عادات به صورت سنتهایی در میآید که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیکو و پسندیده به حساب میآید و به آنها نام ادب اط8اق میگردد. از آن جایی که یاد دادن و چکیده کامل
ادب در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار میرفته که چنین تفکری از میراث و تبار گذشته به یادگار مانده است. این رسوم و عادات به صورت سنتهایی در میآید که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیکو و پسندیده به حساب میآید و به آنها نام ادب اط8اق میگردد. از آن جایی که یاد دادن و تعلیم و تربیت بسیار مهم شمرده میشد لذا کلمة ادب بر کلیه معارف (به جز معارف دینی) اطلاق گردید. در این جا لفظ تعلیم و تأدیب به صورت مترادف به کار برده میشدند. پس از اسلام معنی ادب همچنان بر اساس معنی دورة جاهلی به کار میرفت، یعنی شیوه رفتار و حُسن اخلاق و نیز داشتن اطلاعات و معارف اجتماعی. تازیان با اقوام دیگر میآمیزند و این آمیزش خاصه در قرن سوم هجری و با روی کار آمدن تمدن اسلامی در بغداد صورت میپذیرد. در این روزگار حوزة معنی ادب گسترش مییابد و بر انواع علوم و فنون و صنایع و پیشهها و ورزشها نهاده میشود جز امور شرعی گاهی ادب و جمع آن آداب به مواردی مربوط میشد که شناخت آنها برای جامعه ضرورت داشت مانند ادبالکاتب یعنی فنونی که برای صنعت دبیری به کار میرود. آداب طعام و آداب سفر و آداب درس و بحث از آن جملهاند. در سه قرن اولیه ادب در معنی راه و رسم زندگی به کار میرفته و همراه با آن نکتههای ظریف و بدیع، لطیفهها، نادرهها و ظرافت را نیز ادب نام مینهادند و کسی که در این حوزه اطلاعات داشت و مردم را سرگرم میکرد، او را ادیب میخواندند و در نهایت در اواخر قرن سوم ادب برای اطلاعاتی استفاده میشد که مربوط به لغت و معنی بود. گرچه در قرون پنجم و ششم، ادب صرفاَ برای علم صرف و لغت و بیان به کار میرفت. اما تغییر معنی ادب در طی قرون متمادی نشان میدهد که دگرگونیهای معنایی با سرگذشت تحولات اجتماعی یک قوم، وابسته بوده است.
پرونده مقاله
زن، روی دیگری از سکه هستی انسان در زمین است و هیچ رابطه خاصی میان انسان مذکر و خدا وجود ندارد تا بدان سبب مرد از زن برتر دانسته شود. در متون عرفانی فارسی ودر میان آن قشر فکری خاص که مولانا از زمره ایشان است ، زن و مرد با هم تفاوتی ندارند و حتی ما در تاریخ تصوف به زنان ص چکیده کامل
زن، روی دیگری از سکه هستی انسان در زمین است و هیچ رابطه خاصی میان انسان مذکر و خدا وجود ندارد تا بدان سبب مرد از زن برتر دانسته شود. در متون عرفانی فارسی ودر میان آن قشر فکری خاص که مولانا از زمره ایشان است ، زن و مرد با هم تفاوتی ندارند و حتی ما در تاریخ تصوف به زنان صوفی نیز بر خورد می کنیم که از حرمت معنوی همپای مردان برخوردار بوده اند. با این حال، سیمای زن در سنت ادبی فارسی، صرف نظر از متون غزلی و عاشقانه، چندان مقبول و مطلوب نیست و به ویژه در تمثیلات شعری، بسیار مبهم تر و سؤال برانگیزتر می شود. مولانا به عنوان شاعر و صوفی از این سنت شاعران قبل و بعد از خود مصون نبوده است و همین مسأله، انعکاس های مبهم و منفی را در شعر مولوی نسبت به زنان نشان می دهد. تصویری که مولوی از زن در تمثیل های خود به دست می دهد، برخاسته از توصیفات نمادین منفی است. در تصور او زن مظهر نفس، حرص، دارای صفات حیوانی و نفسانی ، ظاهر نگر و دارای قضاوت و داوری سطحی است . با تأمل در عمق اندیشه های مولانا و مقایسه سخنان او در مواضع مختلف، در می یابیم که این اندیشه واقعی مولانا نیست بلکه مولانا در این موارد، منعکس کننده ی تصورات مردم روزگار خود است وگرنه برخورد مولانا با زنان، لطیف و متعادل و منصفانه است.
پرونده مقاله
بدون تردید، قرن چهارم یعنی دورۀ حکومت سامانیان را باید نقطۀ اوج تمدّن ایرانی ، اسلامی دانست. در این برهه از تاریخ ایران، به دلیل فراهم شدن شرایط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... علوم و فنون مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا می کند و به تبع آن، شعر و ادبیّات فارسی نیز تحت تأثیر چکیده کامل
بدون تردید، قرن چهارم یعنی دورۀ حکومت سامانیان را باید نقطۀ اوج تمدّن ایرانی ، اسلامی دانست. در این برهه از تاریخ ایران، به دلیل فراهم شدن شرایط سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... علوم و فنون مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا می کند و به تبع آن، شعر و ادبیّات فارسی نیز تحت تأثیر این فضا قرار می گیرد. یکی از موضوعات مهمّی که در ادبیّات این عصر مورد توجّه واقع می شود، حماسه و حماسه سرایی است.
برجسته ترین شاعر این دوره، رودکی است، اگر چه سروده های وی در دایرۀ ادبیّات غنایی و بعضا تعلیمی جای می گیرد، امّا اندکی تأمّل در شعر او نشان می دهد که وی از داستان ها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته است این مسأله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشان دهندۀ فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعۀ آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژه ای بخشیده است. در این مقاله، جلوه های حماسه در شعر رودکی در زیر پنج عنوان کلّی تقسیم بندی و تبیین شده است.
پرونده مقاله
پایههای ادبیّات غیرجدّ بر هزل، هجو، هجو و هزل، طنز، فکاهه، پارودی، شهرآشوب و شهرانگیز، لطیفه، مطایبه، تهکّم، تسخر، طعن، نکته، بذله، خبیثات، زشتنگاری، متلک، کاریکلماتور، استهزاء و نظایر آنها که غالباً از فروع هزل، هجو و طنز است، گذاشته شده است.
این نوع ادبیّات در عرص چکیده کامل
پایههای ادبیّات غیرجدّ بر هزل، هجو، هجو و هزل، طنز، فکاهه، پارودی، شهرآشوب و شهرانگیز، لطیفه، مطایبه، تهکّم، تسخر، طعن، نکته، بذله، خبیثات، زشتنگاری، متلک، کاریکلماتور، استهزاء و نظایر آنها که غالباً از فروع هزل، هجو و طنز است، گذاشته شده است.
این نوع ادبیّات در عرصههای تاریخ سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران بر حسب اوضاع حکومتها، وضع معیشتها و احوال مردم و حوادث طبیعی و تاریخی در رهگذر زمانها همواره دچار شدّت و ضعف گردیده است.
در واقع، یکی از دلایل مهم پراکنش اینگونه ادبیّات را باید در فساد اجتماعی و انحطاط اخلاق عمومی جستجو کرد، یا به گفتۀ عوام: از کوزه همان برون تراود که در اوست.
پرونده مقاله
خصوصیات مشترک فراوانی را می توان میان شعر مولانا جلال الدین و شعر امروز ایران پیدا کرد که تا امروز برای منتقدان و شعرشناسان پنهان مانده و فرصتی برای بررسی آنها برای جامعه ادبی دست نداده است. یکی از این خصوصیات نهفته نو اندیشی و نوگفتاری شعر معاصر با پاره ای از اشعار شاع چکیده کامل
خصوصیات مشترک فراوانی را می توان میان شعر مولانا جلال الدین و شعر امروز ایران پیدا کرد که تا امروز برای منتقدان و شعرشناسان پنهان مانده و فرصتی برای بررسی آنها برای جامعه ادبی دست نداده است. یکی از این خصوصیات نهفته نو اندیشی و نوگفتاری شعر معاصر با پاره ای از اشعار شاعران گذشته و به ویژه با شعر مولانا است. توجه به این مقوله نه تنها به شناخت بیشتر شعر کمک می کند بل که باعث ایجاد نشاط و تازگی روح خواننده نیز می گردد.
پرونده مقاله
آشنایی با چهرههای علمی و مفاخر ادبی ایران و جهان برای اهل فرهنگ بهویژه دانشجویان و دانشپژوهان جوان لازم و ضروری است. دکتر قاسم غنی (1331-1271ش)، پزشک، ادیب و سیاستمدار و مترجم برجستة معاصر ایران از زمرة کسانی است که با وجود خدمات فراوانی که به زبان و ادبیّات فارسی نم چکیده کامل
آشنایی با چهرههای علمی و مفاخر ادبی ایران و جهان برای اهل فرهنگ بهویژه دانشجویان و دانشپژوهان جوان لازم و ضروری است. دکتر قاسم غنی (1331-1271ش)، پزشک، ادیب و سیاستمدار و مترجم برجستة معاصر ایران از زمرة کسانی است که با وجود خدمات فراوانی که به زبان و ادبیّات فارسی نموده، آن چنان که بایسته و شایسته است، برای نسل جوان و ادبدوست امروز آشنا نیست. نویسندة این مقاله میکوشد تا با نگاهی کلّی، مهمترین سرفصلهای زندگی او را مدّنظر قرار دهد و با مروری کوتاه بر آنها، بعضی از ابعاد این شخصیت بزرگ را به علاقهمندان بشناساند و برگهایی از کارنامة زرین او را به نمایش گذارد.
پرونده مقاله
یکی از جذّابترین آرایههای ادبی توجیه المحال است. این آرایة زیبای بدیعی، با سخنان عارفان بزرگی چون بایزید بسطامی و حسین بن منصور حلّاج پدید آمد و آنگاه در شعر سرایندگانی همچون سنایی غزنوی، عطّار نیشابوری و حافظ، جایگاهی استوار یافت. سپس دامنة آن به شعر سبک هندی اصفهانی چکیده کامل
یکی از جذّابترین آرایههای ادبی توجیه المحال است. این آرایة زیبای بدیعی، با سخنان عارفان بزرگی چون بایزید بسطامی و حسین بن منصور حلّاج پدید آمد و آنگاه در شعر سرایندگانی همچون سنایی غزنوی، عطّار نیشابوری و حافظ، جایگاهی استوار یافت. سپس دامنة آن به شعر سبک هندی اصفهانی نیز کشیده شد.
برای این آرایة ادبی شاخههایی مانند: شطح، خلاف آمد عادت، وفاق الضّدین و... میتوان نام برد که در دانش منطق از آن با نامهای قیاس خلف و متناقض نما یاد کرده اند. در کتابهای نقد ادبی و بدیع روزگار ما جای آن خالی مانده با آنکه ادبیات معاصر ما نیز نیمنگاهی بدان دارد.
در این گفتار به بررسی و واجست این آرایة دیرپای ادب فارسی خواهیم پرداخت.
پرونده مقاله
طنز و طنزپردازی یکی از شیوه های خاصّ برای بیان مسائل انتقادی جامعه است. از این رو،طنزآور پاسدار ارزش های انسانی است و با حربة بیان از تزلزل و تباهی معنویات در روزگار خود دفاع می کند. طنز بیش از هر چیز انسان را به ما می شناساند و هم آنان را که مورد طنز قرار گرفته- اند. چکیده کامل
طنز و طنزپردازی یکی از شیوه های خاصّ برای بیان مسائل انتقادی جامعه است. از این رو،طنزآور پاسدار ارزش های انسانی است و با حربة بیان از تزلزل و تباهی معنویات در روزگار خود دفاع می کند. طنز بیش از هر چیز انسان را به ما می شناساند و هم آنان را که مورد طنز قرار گرفته- اند.
از نظر اهل ادب، طنز شیوة خاص بیان مفاهیم تند اجتماعی و انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفّرآمیز ناشی از فساد و بی رسمی های فرد یا جامعه است.
عنصری که بیش از همه در بیان مسائل طنز کارآمد است، خود کلمه است که دردهای درونی را نشان می دهد. کلمه در طنز، هم ظرف معنی شاعر است و هم برانگیزندة خیال. در طنز باید کلمات دقیق و کم و با بیش ترین مفهوم انتخاب شود.
عوامل ایجاد طنز، علاوه بر خنده که پایه و اساس آن است، عبارتند از: زبان خاص ـ که با توجّه به انواع طنز و مقتضای حال فرق می کند ـ ضرب المثل ها، گوشه و کنایه ها، تعریض ها، بهره جویی از انواع آرایه های لفظی و معنوی و بیانی چون ذمّ شبیه به مدح، تشبیهات، استعارات، مجازها، اغراق، تمثیل، کاربردهای عامیانه ای و لهجه ای و کنار هم قرار دادن دو چیز نامناسب در کنار هم که ایجاد خنده کند. همچنین هدف طنز استفاده از ترکیبات بجا و مناسب و درخور مقام و مقتضای حال برای شخصیت بخشی به مردمی است که در طی سال های طولانی در عرصة سیاسی و ... به بازی گرفته نشده اند.
پرونده مقاله