تمثیل، علاوه بر شیوۀ بیان یکی از روش های تحلیل اثر ادبی است. فاضل نظری با به کارگیری تمثیل تلاش نموده است که غزلیات را از شعبده بازی ها که باعث دوری شعر از حقیقت شده، دور نگه دارد. در تمثیل های فاضل نظری روح دیانت و ایمان به صورتی لطیف جلوه گر است چنان چه این شاعر ارزش چکیده کامل
تمثیل، علاوه بر شیوۀ بیان یکی از روش های تحلیل اثر ادبی است. فاضل نظری با به کارگیری تمثیل تلاش نموده است که غزلیات را از شعبده بازی ها که باعث دوری شعر از حقیقت شده، دور نگه دارد. در تمثیل های فاضل نظری روح دیانت و ایمان به صورتی لطیف جلوه گر است چنان چه این شاعر ارزش ها و مفاهیم بنیادینی را که از رهگذر انقلاب در عرصۀ فرهنگ و زندگی اجتماعی تبلور یافته است، در قالب و با زبان و بیانی متناسب با ذوق و قریحۀ شعر و ادب امروزی بیان داشته است. شیوۀ این مقاله بر اساس تحلیل محتوا و توصیف منطقی و عقلی با استفاده از متون مستند در زمینۀ نقد ادبی و به صورت کتاب خانه ای انجام شده است.
پرونده مقاله
مرگ و مرگ اختیاری از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی است. مولانا نگاهش به مرگ از نوع نگاه سنایی است. امّا ظرافتها و باریکاندیشیهای مولانا و اشاراتی از آیین بودایی و یونانی و ایران باستان، به نگاه مولانا لطافت و معنویتی خاص عطا فرموده است. این مقاله برآن است تا با روش ت چکیده کامل
مرگ و مرگ اختیاری از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی است. مولانا نگاهش به مرگ از نوع نگاه سنایی است. امّا ظرافتها و باریکاندیشیهای مولانا و اشاراتی از آیین بودایی و یونانی و ایران باستان، به نگاه مولانا لطافت و معنویتی خاص عطا فرموده است. این مقاله برآن است تا با روش تحلیلی ـ توصیفی نگرش مولانا را نسبت به مرگ به طوراعم، و به مرگ ارادی به طور اخص، باز نماید؛ و نشان دهد که مولانا چگونگی تجلّی از مرگ را در ترکیباتی از قبیل: افشارش مرگ، بحر بیپایان مرگ، بیخ مرگ، تب مرگ، تلخی مرگ، جان مرگاندیش، خدنگ مرگ، خمار مرگ، دود مرگ، سراب مرگ، شراب مرگ، شربت مرگ، گردن مرگ، مرغ مرگاندیش و... در اشعارش نمایان ساخته تا بتواند با آرامش قلبی، جلوههای وصال حق را ارائه نماید.
پرونده مقاله
تمثیل در ادبیات عرفانی نقش بسزایی دارد. تمثیل های عرفانی، تنها در گروهی از واژه ها یا ترکیبات ظاهر نمی شوند بلکه گاهی تمثیل در یک واژه به کار می رود از قبیل آب، آتش، باد، خاک، دریا، کوه و غیره. در این حالت پیوند تمثیل و نماد، ناگسستنی است. استعاره ها کارکرد تمثیلی می یا چکیده کامل
تمثیل در ادبیات عرفانی نقش بسزایی دارد. تمثیل های عرفانی، تنها در گروهی از واژه ها یا ترکیبات ظاهر نمی شوند بلکه گاهی تمثیل در یک واژه به کار می رود از قبیل آب، آتش، باد، خاک، دریا، کوه و غیره. در این حالت پیوند تمثیل و نماد، ناگسستنی است. استعاره ها کارکرد تمثیلی می یابند. کنایات، مجازها و تشبیهات نیز از این آمیختگی، بیرون نیستند. ادبیات عرفانی به دلیل سر و کار داشتن با عموم مردم و به خاطر بافت غیر تخصّصی و بی تکلّف خود، به دلیل استفاده از زبانی ساده و همه کس فهم و به خاطر ساده کردن حقیقت های سخت و دشوار فهم، اغلب از تمثیل که سنّت رایج در فرهنگ و زبان مردم است، برای مجاب کردن مخاطب استفاده می کند. بررسی کارکرد تمثیلی آتش، به روش کتابخانه ای – اسنادی با رویکرد تحلیلی، و گاهی توصیفی، بر عهدۀ این مقاله است.
پرونده مقاله
آتش در شعر مولانا در قالبهای تلمیح، تمثیل، استعاره، نماد، مجاز و غیره حضور یافته است. آتش گاهی می سازد و گاهی می سوزاند؛ انسان را می آزماید و میگدازد و می نوازد. آتش را با دو بعد الهی و شیطانی آن در عرفان اسلامی می بینیم. آتش در اندیشه های مولانا در مصداق آتش حق و تجل چکیده کامل
آتش در شعر مولانا در قالبهای تلمیح، تمثیل، استعاره، نماد، مجاز و غیره حضور یافته است. آتش گاهی می سازد و گاهی می سوزاند؛ انسان را می آزماید و میگدازد و می نوازد. آتش را با دو بعد الهی و شیطانی آن در عرفان اسلامی می بینیم. آتش در اندیشه های مولانا در مصداق آتش حق و تجلیّات وی، آتش انبیا، آتش مشکلات سیر و سلوک، آتش عشق، آتش طبایع درون، آتش هواهای نفسانی، آتش جهان مادی و علایق آن، آتش جهنم، آتش عناصر و غیره به چشم می خورد. مولانا نه تنها آثار آتش عنصری را از قبیل: گرمابخشی، سوزندگی، سازندگی، بالاروندگی، گسترش یابندگی، نوردهی، پاک کنندگی؛ برای همه ی آتش های معنوی نیز صادق می داند بلکه در آتش های معنوی این صفات را حقیقی تر می داند. آتش %89/2 ابیات دیوان شمس و %78/1 ابیات مثنوی معنوی را در برمیگیرد. مولانا از مترادفات واژه ی آتش بهره برده است امّا در مفاهیم استعاری، کنایی و نمادین و می توان گفت تشبیهی، مترادفات آتش را قوی و کارا نمی دانست لذا کمتر از آن استفاده کرده است. در مثنوی به نار شهوت، نار حرص، نار حسد برمی خوریم امّا در دیوان او این کاربرد بسیار اندک است. در آتش می، آتش و خورشید، آتش و خون، آتش تجلی رنگ ها است. در مقاله ی حاضر به کارکردهای آتش در آثار منظوم مولانا پرداخته شده است.
پرونده مقاله
تمثیل و نماد هر دو تصویرگر حقایق نامرئی و پنهان اند. این دو شیوه ی بیان، میان جهان مرئی و نامرئی پیوند برقرار می کنند. بهرهگیری از بیان کنایی و غیرمستقیم به جای بیان مستقیم، حضور تصاویر درخشان و کاربرد مناسبترین واژگان، حتی وجود ایجاز، زمینه را برای حضور تمثیل و نماد چکیده کامل
تمثیل و نماد هر دو تصویرگر حقایق نامرئی و پنهان اند. این دو شیوه ی بیان، میان جهان مرئی و نامرئی پیوند برقرار می کنند. بهرهگیری از بیان کنایی و غیرمستقیم به جای بیان مستقیم، حضور تصاویر درخشان و کاربرد مناسبترین واژگان، حتی وجود ایجاز، زمینه را برای حضور تمثیل و نماد در شعر فاضل نظری فراهم می آورد. این مقاله با تکیه بر حضور پیامبران در عرصه ی شعر معاصر، به بررسی بعد تمثیلی – نمادین پیامبران، در چهار مجموعه شعر (اقلیت، آن ها، گریه های امپراتور و ضد) از فاضل نظری، به شیوه ی اسنادی – کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی – توصیفی پرداخته است. در پایان نشان می دهد که از میان پیامبران، حضرت یوسف (ع) از خصیصه ها و موتیف های شعر فاضل نظری است.
پرونده مقاله
دست نویسهای متون کمترشناخته شدة فارسی در روشن کردن زمینه های مختلف تاریخی، فرهنگی، ادبی کشورهای دارای سابقه تمدنی کهن، اهمیت فراوان دارند. در ژانر حماسههای تاریخی فارسی، دست نویسهای منتشرنشدة بسیاری وجود دارد که به منزلۀ گنجی گران بها حاوی نکات بسیاری از میراث تاریخی چکیده کامل
دست نویسهای متون کمترشناخته شدة فارسی در روشن کردن زمینه های مختلف تاریخی، فرهنگی، ادبی کشورهای دارای سابقه تمدنی کهن، اهمیت فراوان دارند. در ژانر حماسههای تاریخی فارسی، دست نویسهای منتشرنشدة بسیاری وجود دارد که به منزلۀ گنجی گران بها حاوی نکات بسیاری از میراث تاریخی ایران و میراث فرهنگی زبان فارسی هستند، امّا تاکنون شناسایی و معرفی نشده اند. سلیماننامه یا شاهنامه سلیمانی یا شاهنامه عارف یکی از این آثار است که فتح الله عارف، شاهنامهچی دربار عثمانی، در سال 969 ه. ق. آن را به رشتۀ تحریر درآورده است. سلیمان نامه اثری تاریخی از نوع وقایع نامه ها دربارة تاریخ سلطان سلیمان قانونی است؛ تاریخی که گرایش شاعر- مورخ به تمثیل بدان رویکرد حماسی و گاه تعلیمی بخشیده است. این مقاله پژوهشی کیفی با رویکرد تحلیلی و استنباطی است که به معرفی سلیمان نامه و تحلیل کارکرد تمثیل در آن به عنوان یک کیفیت سبکی بارز پرداخته است.
پرونده مقاله
نگرشی کوتاه به متون تعلیمی بیان میکند که حکایتهای عرفانی بایزید مانند فضای کارناوال پر از تصاویری است که بیانگر براندازی و محو مرزبندیهاست. از ویژگیهای کارناوالی، برهم زدن ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده از سوی نهادهای برتریجو است. بدیهی است این هنجارشکنی، شامل نهاد چکیده کامل
نگرشی کوتاه به متون تعلیمی بیان میکند که حکایتهای عرفانی بایزید مانند فضای کارناوال پر از تصاویری است که بیانگر براندازی و محو مرزبندیهاست. از ویژگیهای کارناوالی، برهم زدن ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده از سوی نهادهای برتریجو است. بدیهی است این هنجارشکنی، شامل نهادهای دینی، فرهنگی، اجتماعی میشود. نگارندگان برآنند تا با استفاده از این نظریه، چند حکایت بایزید را بررسی کنند و روش حکایت پردازی او را که برمبناهای کارناوالی و مبتنی بر میزان مرزبندی میان خود و دیگری است، بازخوانی نمایند. در این روش، میزان مرزبندی، به کمترین حد میرسد. بایزید با استفاده از ظرافتهای زبانی، تکصدایی حاصل از هنجارهای پذیرفته شده را ریشخند میکند و با تداخل صداها و استفاده از تمام توان واژهها، هرگونه تکروی را به سخره میگیرد که نتیجۀ آن محو تمایز ایدئولوژیها و آفرینش طنز عرفانی است.
پرونده مقاله