نیاز به زندگی در صلح و آرامش، دغدغه¬ی هر انسانی است که وظیفه¬ی تأمین آن، بر عهده¬ی حکومت است. نوشتار حاضر، در پژوهشی به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و مقایسه¬ی حق بر صلح، در حقوق ایران و لبنان می¬پردازد. جمهوری اسلامی ایران، رویه¬ی حقوق بشر اسلامی را در پیش گرفته است که چکیده کامل
نیاز به زندگی در صلح و آرامش، دغدغه¬ی هر انسانی است که وظیفه¬ی تأمین آن، بر عهده¬ی حکومت است. نوشتار حاضر، در پژوهشی به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و مقایسه¬ی حق بر صلح، در حقوق ایران و لبنان می¬پردازد. جمهوری اسلامی ایران، رویه¬ی حقوق بشر اسلامی را در پیش گرفته است که بر دکترین ولایت فقیه، استوار است؛ اما در عین حال، امنیت داخلی کشور با مشکلاتی مواجه است که از نقاط ضعف عملکردی به شمار می¬آید. تقویت قوای نظامی و امنیتی، اتخاذ سیاستهای فرهنگی صحیح، جهت پیوند اقوام و مذاهب کشور، تمرکز قدرت در حاکمیت، عدم اتکاء به بیگانگان و مشارکت سیاسی در چهار چوب ولایت فقیه، در نهایت، ارکان چهارگانه حق بر صلح را برای شهروندان ایرانی فراهم کرده است. جمهوری دموکراتیک لبنان، تنها، با هدف پایان جنگهای داخلی، حقوق بشر غربی را به کار برد و قانونگذاری صریحی نیز در خصوص حق بر صلح انجام نشد. در دکترین حقوق بشر غربی، سازشی توصیه شده است که احزاب لبنانی با الگوی برداری از آن، سعی در سازش اجباری دارند. نفوذ بیگانگان از طریق احزاب، عدم تقویت قوای امنیتی و نظامی، موجب بروز نا امنیهای متعددی در این کشور شده است که امنیت شهروندان را کاملاً از بین برده است و هنوز نیز ادامه دارد.
پرونده مقاله