پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر یادگیری سیار بر اساس الگوی طراحی آموزشی گانیه بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی- گرایش تکنولوژی آمو چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر یادگیری سیار بر اساس الگوی طراحی آموزشی گانیه بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی- گرایش تکنولوژی آموزشی دانشگاه اراک به تعداد 145 نفر بود. نمونه عبارت از دانشجویانی دختری بود که واحد درس مقدمات کامپیوتر را اخذ نمودهاند. در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. حجم نمونه مورد مطالعه 34 نفر بود. با استفاده از یک پرسش‎نامه محققساخته، میزان تبحر و آشنایی دانشجویان با فنآوریهای رایانهای مورد سنجش قرار گرفت. پس از تعیین سطح هر یک از افراد و ارایه آموزشهای مورد نیاز، همه افراد همتاسازی شدند و به خط پایه رسیدند، سپس به طور تصادفی در دو گروه 17 نفره قرار گرفتند. در این مطالعه، جهت گردآوری دادهها از پرسش‎نامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دیگروت‎ که دارای خرده مقیاسهای راهبردهای شناختی (تکرار و مرور، بسط و گسترش، سازماندهی و درک مطلب) و راهبردهای فراشناختی و خودنظمدهی (برنامهریزی، نظارت و کنترل و نظمدهی) بود استفاده شد. به منظور تحلیل استنباطی دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد یادگیری سیار بر اساس الگوی طراحی آموزشی گانیه به طور کلی منجر به افزایش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان شد. ولی، در خرده مؤلفههای درک مطلب، برنامهریزی و نظمدهی تفاوت معناداری بین گروهها مشاهده نشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مفاهیم در قالب داستان از طریق چندرسانهای آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به درس علوم در دانشآموزان است. روش انجام پژوهش، نیمهآزمایشی و طرح آن به صورت، پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، 432 ن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مفاهیم در قالب داستان از طریق چندرسانهای آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به درس علوم در دانشآموزان است. روش انجام پژوهش، نیمهآزمایشی و طرح آن به صورت، پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، 432 نفر از دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان فراهان در سال تحصیلی 96-1395 بودند. حجم نمونه 34 نفر (17 نفر گروه کنترل و 17 نفر گروه آزمایش) بود که به صورت نمونهگیری در دسترس برگزیده شدند. جهت گردآوری دادهها از آزمون محققساخته پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه نگرش به درس علوم استفاده شد. از گروههای آزمایش و کنترل، آزمون پیشرفت تحصیلی با موضوع زیستگاه و آزمون نگرش به درس گرفته شد، سپس متغیر مستقل که شیوه داستانگویی در چندرسانهای آموزشی بود توسط پژوهشگر بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و چندرسانهای ارایه شده به گروه کنترل از نفوذ عامل داستان محفوظ نگه داشته شد. سپس، مجدداً از دو گروه آزمایش و کنترل، آزمون پیشرفت تحصیلی و نگرش گرفته شد. بعد از جمعآوری دادهها، از شاخصهای توصیفی و در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده از پژوهش بیانگر آن است که شیوه داستانگویی در چندرسانهای بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تأثیر معناداری نداشت؛ ولی، در نگرش آنها تأثیر مثبتی داشته است.
پرونده مقاله