پژوهش حاضر، با هدف بررسی و مقایسه میزان سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دوره متوسطه تحت آموزش سنتی و آموزش از راه دور انجام شده است. پژوهش، به لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ جمعآوری دادهها، توصیفی از نوع روش پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری، کلیه چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف بررسی و مقایسه میزان سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دوره متوسطه تحت آموزش سنتی و آموزش از راه دور انجام شده است. پژوهش، به لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ جمعآوری دادهها، توصیفی از نوع روش پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اراک به تعداد 5400 نفر است. حجم نمونه 240 نفر بود که با ترکیب روشهای نمونهگیری طبقهای و خوشهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد شده مهارت اجتماعی و پرسشنامه محققساخته سواد اطلاعاتی بود. پس از تعیین روایی سؤالهای پرسشنامه، ضریب پایایی پرسشنامهها محاسبه و به ترتیب، سواد اطلاعاتی 91/0 و مهارت اجتماعی 73/0 به‎دست آمد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، درصد، فراوانی، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تی برای دو نمونه مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد، بین سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان تحت آموزش سنتی با دانشآموزان آموزش از راه دور تفاوت معنیداری وجود ندارد.
پرونده مقاله
یکی از عواملی که میتواند، باعث موفقیت یا شکست در استفاده از آموزش الکترونیکی شود، آمادگی دانشجویان برای حضور در دورههای آموزش الکترونیکی است. از جمله عواملی که میتواند، بر آمادگی دانشجویان برای حضور در چنین دورههایی اثرگذار باشد، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و گرایش چکیده کامل
یکی از عواملی که میتواند، باعث موفقیت یا شکست در استفاده از آموزش الکترونیکی شود، آمادگی دانشجویان برای حضور در دورههای آموزش الکترونیکی است. از جمله عواملی که میتواند، بر آمادگی دانشجویان برای حضور در چنین دورههایی اثرگذار باشد، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی با میزان آمادگی دانشجویان برای حضور در دورههای آموزش الکترونیکی میباشد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال 1392 بود. از میان جامعه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و مقیاس آمادگی ورودی یادگیرنده به دورههای الکترونیکی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمونهای همبستگی، رگرسیون و t مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان همبستگی بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و آمادگی برای حضور در دورههای آموزش الکترونیکی 0/23 (با ضریب تعیین 0/50) و بین گرایش به تفکر انتقادی و آمادگی برای حضور در دورههای آموزش الکترونیکی 0/24 (با ضریب تعیین 0/70) میباشد و میتوان، از طریق راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی، آمادگی دانشجویان برای حضور در دورههای الکترونیکی را پیشبینی کرد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد بین دانشجویان دختر و پسر و دانشجویان کارشناسی و تحصیلات تکمیلی از لحاظ میزان آمادگی برای ورود به دورههای آموزش الکترونیکی تفاوت معناداری وجود ندارد.
پرونده مقاله