با مطالعه در قرآن و شاهنامه فردوسی میتوان شباهتهایی بین شخصیتها و روایتهای آن دو یافت. یکی از مشهورترین مکتبهای روایت شناسی که در بررسی متون ادبی به کار میرود ساختارگرایی است. گریماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ نشان داد که همه عناصر شکل دهنده قصه قابل تجزیه، چکیده کامل
با مطالعه در قرآن و شاهنامه فردوسی میتوان شباهتهایی بین شخصیتها و روایتهای آن دو یافت. یکی از مشهورترین مکتبهای روایت شناسی که در بررسی متون ادبی به کار میرود ساختارگرایی است. گریماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ نشان داد که همه عناصر شکل دهنده قصه قابل تجزیه، تحلیل و دارای نقش مؤثر هستند. او با ارائه فرضیه مدل کنشی، نقش شخصیتها را در روایت مطرح میکند که با تمام روایتها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس در این پژوهش سعی بر آن است که ساختار روایتی داستانهای همای و داراب و موسی و فرعون به عنوان نمونهای از داستانهای شاهنامه و قرآن بر مبنای نظریه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که بر اساس الگوی گریماس، هر دو داستان، روایتی کامل میباشند.
پرونده مقاله
در این پژوهش با بهره گیری از رویکرد تحلیلی نشانه- معناشناسی به بررسی حضور کنشگران در جریان شکل گیری معنا میپردازد تا شرایط تولید و دریافت معنا را در گفتمان نشان دهد. همچنین روابط معنایی موجود در داستان را، که علاوه بر نشانههای روایی، نشانههای گفتمانی نیز، در جهت دهی چکیده کامل
در این پژوهش با بهره گیری از رویکرد تحلیلی نشانه- معناشناسی به بررسی حضور کنشگران در جریان شکل گیری معنا میپردازد تا شرایط تولید و دریافت معنا را در گفتمان نشان دهد. همچنین روابط معنایی موجود در داستان را، که علاوه بر نشانههای روایی، نشانههای گفتمانی نیز، در جهت دهی معنای داستان نقش دارد. از این رو در این پژوهش به بررسی فیلم ملخ دریایی بر اساس داستان ماهی نوشته هوشنگ مرادی کرمانی از قصههای مجید و به کارگردانی کیومرث پوراحمد خواهیم پرداخت. این داستان حول محور شخصیت مجید و کنشهای او در محیط پیرامونش شکل میگیرد؛ در واقع کنشگر در طول داستان دچار بحرانهایی میشود که به ترک وضعیت قبلی و نفی آن برای رسیدن به موقعیتی جدید است. هدف این پژوهش بررسی زنجیرههای نشانه- معناشناسی گفتمان، مربع معناشناسی گریماس، فرآیند تنشی معنا، که با هدف نشانه- معناشناسی و روابط معنایی موجود در داستان که علاوه بر نشانههای روایی، نشانههای گفتمانی نیز در جهت دهی معنایی داستان نقش دارد.
پرونده مقاله
روایت از دو عنصر اساسی قصه و قصه گو تشکیل میشود که در همه روایتها از هر نوعی دیده میشود و جزو ذاتی هر نوع روایتی است. ژرار ژنت متأثر از شکلگرایان روس قصه را یکی از جنبههای روایت میداند و آن را ترتیب واقعی ارزیابی میکند، در نتیجه توانسته برای تمامی روابط بین توالی چکیده کامل
روایت از دو عنصر اساسی قصه و قصه گو تشکیل میشود که در همه روایتها از هر نوعی دیده میشود و جزو ذاتی هر نوع روایتی است. ژرار ژنت متأثر از شکلگرایان روس قصه را یکی از جنبههای روایت میداند و آن را ترتیب واقعی ارزیابی میکند، در نتیجه توانسته برای تمامی روابط بین توالی زمانی رخدادها و ترتیب روایت، تحلیلی ارائه دهد و با استفاده از زمان و تغییرات در خط داستانی، پیرنگ و شکل داستانی خود را بنا سازد. او نظریه زمان در روایت را در سه محور نظم، تداوم و بسامد(تکرار) مطرح میکند و روایتشناسی را بر ارتباطات میان داستان و متن روایی و بهویژه زمان، وجه، آوا و کانونی سازی که ترکیبی از شیوههای ساختار روایت و نظریه ترامتنیت که به طور کلی رابطه یک متن در متن دیگر است قرار میدهد. همچنین عنوان بندی آغازین فیلم که به عنوان یکی از پنج مناسبت ترامتنیت در این نمونه مورد تأکید قرار میگیرد. در این پژوهش با رویکرد به مقوله تکنیکهای روایت پردازی از ژرار ژنت از یک سو و فیلم و داستان مهمان مامان از سویی دیگر مهمترین تکنیکهای روایتپردازی بررسی میشود.
پرونده مقاله