محمود وراق هروی و سعدی شیرازی دو تن از شاعرانی هستند که در دیوانهای شعری خویش به حکمت، پند و اندرز توجّه خاصی داشتهاند. تأثیرپذیری از فرهنگ اسلامی و آموزههای دینی بهویژه قرآن و نهجالبلاغه در کنار تجارب زندگی شخصی از جمله منابع حکمت در شعر آنها محسوب میشود. سادگی چکیده کامل
محمود وراق هروی و سعدی شیرازی دو تن از شاعرانی هستند که در دیوانهای شعری خویش به حکمت، پند و اندرز توجّه خاصی داشتهاند. تأثیرپذیری از فرهنگ اسلامی و آموزههای دینی بهویژه قرآن و نهجالبلاغه در کنار تجارب زندگی شخصی از جمله منابع حکمت در شعر آنها محسوب میشود. سادگی و وضوح واژهها و عبارات، آزادی نسبی از اصطلاحات مهجور و نامفهوم، خروج از فرهنگ لغوی قدیم و استفاده از فرهنگ لغوی عصر خویش، بهره گرفتن از ضربالمثلها متناسب با نیاز عصر و ذوق و سلیقه مردم و عوامپسند بودن آن از ویژگیهای ادبیّات حکمی این دو شاعر فرزانه محسوب میشود. پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی به بررسی وجوه اشتراک در ادبیّات تعلیمی و حکمی دو شاعر بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر در قالب ابیات و انواع ادبی گوناگون، مکارم اخلاق از جمله کار و تلاش، صبر، جود و بخشش، ظلمستیزی و ... را به مخاطبانشان توصیه کرده و آنها را از صفات نکوهیده از جمله طمع، بخل و حسد و ...برحذر داشتهاند. پرداختن به اصول اخلاقی و تعلیمی در شعر این دو شاعر گاه به حدی نزدیک است که گویی این شعار از تفکّر یک انسان برآمدهاند؛ برای نمونه وراق در دو بیت مال و ثروت را وسیلهای برای حفظ و افزودن بزرگواری انسان میداند و سعدی نیز در یک بیت دقیقاً همین نکته را گوشزد میکند.
پرونده مقاله
مسئلۀ شیطان موضوعی است که فارغ از گفتگوها و بحثهای الهیاتی ذهن انسان را به خود درگیر میکند. در این مقاله کوشش بر این است که مسئله در دو ساحت الهیات ارتدوکس مسیحی و ادبیات داستانی مورد بررسی قرار گیرد. رمان که خود رکنی از ادبیات است بهعنوان بخشی از مطالعۀ میانرشتهای چکیده کامل
مسئلۀ شیطان موضوعی است که فارغ از گفتگوها و بحثهای الهیاتی ذهن انسان را به خود درگیر میکند. در این مقاله کوشش بر این است که مسئله در دو ساحت الهیات ارتدوکس مسیحی و ادبیات داستانی مورد بررسی قرار گیرد. رمان که خود رکنی از ادبیات است بهعنوان بخشی از مطالعۀ میانرشتهای در این مقاله انتخاب شدهاست که بستر طرح مضمون شیطان است. وقایع رمان مرشد و مارگاریتا نوشتۀ میخائیل بولگاکوف در سدۀ بیستم اتفاق میافتد. تمرکز مقاله بر روی مضمون شیطان ماهیت، عملکرد، ارتباط آن با گناه و مرگ، ارتباط آن با انسان و مسیح بودهاست بنابراین موارد فوق بهصورت تطبیقی در دو حوزۀ الهیات ارتدوکس و رمان مرشد و مارگاریتا نیز واکاوی شدهاست. شیطان در هر دو حوزه مغلوب مسیح شدهاست. شیطان ماهیت حقیقی داشته و نسبت به انسان مشکوک است. اسامی متنوعی با خویشکاریهای گوناگونی دارد وبا اینکه قدرتش مطلق نیست درپیِ همپایگی با خداوند است. اما تفاوتهایی نیز در این دو حوزه دیده شد ازجمله اینکه در رمان شیطان متمرد و در جستجوی برابری با خداوند نیست و به نوعی ماهیت و کنش شیطان از یک منطق دوگانه تبعیت میکند که ماهیت و رفتارش خودبخود خنثی است و این دوگانگیِ خوب و بد دربرابر رفتار مثبت یا منفی انسان دقیقاً برجسته میشود بهگونهای که میتوان گفت در همۀ مواضع، شیطان (ولند) ظاهر کنندۀ عدالت است که شایستگی یا ناشایستگی انسانها را بی عذر و بهانه میسنجد و جزا میدهد دربرابر مسیح(یشوعا) که گناهکار و قدیس را با عشق مطلق خود یکسان میبخشد و در خود فرامیگیرد.
پرونده مقاله
ابوالعلاء معرّی و ناصرخسرو از چهرههای شاخص فرهنگ اسلامی در عرصهی خرد و خردگرایی به شمار میروند، تا آنجا که اندیشهها و سرودههای خردآمیز آنها در میان دیگر شاعران از فراوانی و شهرت بیشتری برخوردار است. یافتهی اساسی این پژوهش در این است که تجربههای شعری، آشنایی با اف چکیده کامل
ابوالعلاء معرّی و ناصرخسرو از چهرههای شاخص فرهنگ اسلامی در عرصهی خرد و خردگرایی به شمار میروند، تا آنجا که اندیشهها و سرودههای خردآمیز آنها در میان دیگر شاعران از فراوانی و شهرت بیشتری برخوردار است. یافتهی اساسی این پژوهش در این است که تجربههای شعری، آشنایی با افکار اندیشمندان و خرد ورزان ایرانی و اسلامی و فیلسوفان یونانی، بهرهگیری از فرهنگ و آموزههای دینی و مذهبی به ویژه اسماعیلی و فاطمی از منابع خردگرایی این دو است. ناصرخسرو به عنوان شاعری فرهیخته، نسبت به ادب عربی آگاهی داشته است. بنابراین، در سرودن برخی مضمونهای خردآمیزش به شعر ابوالعلاء معرّی نظر داشته است. همچنین در این جستار، اعتقاد بر این است که اگر چه در برخی موارد میان شعر ابوالعلاء و ناصرخسرو تشابه مضمونی وجود دارد، اما این تشابهات از باب توارد خاطر بوده و ریشهی برخی از این مضمونهای خردگرایی، در فرهنگ اسلامی و ایرانی نیز وجود دارد. این پژوهش بر آن است تا بر اساس مکتب ادبیّات تطبیقی به بررسی و تحلیل تطبیقی جنبههای مشترک و متفاوت این مضمونها و احیاناً تأثیرپذیری ناصرخسرو از ابوالعلاء بپردازد. دو محور اساسی این پژوهش، عبارتند از: الف: پیشگفتاری دربارهی سیرخردگرایی در ادبیّات عربی و فارسی و کلیّات پژوهش.ب:بررسی تطبیقی مضمونهای خردگرایی در شعر این دو شاعر.واژگان کلیدی: ابوالعلاء معرّی، ناصرخسرو، خردگرایی، شعر عربی و فارسی، ادبیّات تطبیقی.
پرونده مقاله
تحلیل جامعهشناختی انواع خشونت مقوله مهمی است که با استفاده از آرای تئوریپردازانی همچون بوردیو میتوان به آن پرداخت. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی شخصیتهای زن رمانهای پرندة من از فریبا وفی و دفترچة ممنوع از آلبا دسسپدس میپردازد. و با بررسی تطبیقی میزانِ چکیده کامل
تحلیل جامعهشناختی انواع خشونت مقوله مهمی است که با استفاده از آرای تئوریپردازانی همچون بوردیو میتوان به آن پرداخت. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی شخصیتهای زن رمانهای پرندة من از فریبا وفی و دفترچة ممنوع از آلبا دسسپدس میپردازد. و با بررسی تطبیقی میزانِ اثرگذاری انواع خشونت، در میدانهای اجتماعی، فرهنگی و کنشگریهای زنان و مردان بر یکدیگر، نشان میدهد که خشونت به (ویژه خشونت نمایان و کنشگرانة مردانه) و بازنمایی محدودیتهای زنان دو جامعه چگونه جلوة بیرونی مییابد و در کجاهای متن به صورت خشونت سیستمی، نمادین، پنهانی و رفتار کنشپذیرانه با همدستی عاملان در لایههای غایب جامعه، بر زنان تحمیل میشود. نتیجة پژوهش در قیاس بین کنشگران اجتماعی مرد و زن نشان میدهد که، زنان زخمخوردة انواع مختلف خشونت و کنترلهای اجتماعی هستند، در تولید و بازتولید سرمایهها در فضاهای اجتماعی و فرهنگی در فرودستی و کاستی نسبت به مردان قرار دارند. میزان خشونت وارده بر مردان نسبت به زنان و کودکان در درجة پایینتر و به شدت کمرنگتری قرار دارد. کنشگری مردان جامعه با توسل به سلطة مردانه و حاکمیت مردسالارانة جوامع در پنج نوع خشونت (نمادین، سیستمی، فیزیکی، جنسی و زبانی) نسبت به زنان و کودکان بیشتر است. خشونت سیستمی و خشونت نمادین، نسبت به خشونت فیزیکی و زبانی به طرزی پنهان بر زنان آسیب بیشتری وارد میکند، از طرفی همدستی و سلطهپذیری جوامع زنانه و کنشگران زن راه تسلط و سلطهگری مردان را بر زنان هموارتر میسازد. کلیدواژهها: جامعهشناسی، مقایسة تطبیقی، خشونت، بوردیو، زنان، مردان
پرونده مقاله
داستانهایی که صحنه حوادثشان دریاست در زمره ادبیات دریا بشمار می آیند. دریا از مفاهیم برجسته رمانهای فارسی و سوری است. دراین مقاله، منیروروانیپور و حنامینه به عنوان نمایندگان ادبیات دریا در داستانویسی معاصر، اغلب درپی ایجاد تحول به حکم ناشناخته بودن دریا، بر تغییرات ریش چکیده کامل
داستانهایی که صحنه حوادثشان دریاست در زمره ادبیات دریا بشمار می آیند. دریا از مفاهیم برجسته رمانهای فارسی و سوری است. دراین مقاله، منیروروانیپور و حنامینه به عنوان نمایندگان ادبیات دریا در داستانویسی معاصر، اغلب درپی ایجاد تحول به حکم ناشناخته بودن دریا، بر تغییرات ریشهای و مبارزات سیاسی اجتماعی مردم تأکید دارند. ملوانان، ماهیگیران و اهالی بندر نماد توده مردمند. رمان اهلغرق روانیپور تحولات اجتماعی مردم روستای جفره بوشهر و روند تغییرشان ازسادگی روستایی واعتقادات سنتی بسوی جامعه مدرن را ترسیم و سنت و مدرنیسم را روبروی هم قرار میدهد. رمان الشراع والعاصفة حنامینه تحول جامعه سوریه از ناآگاهی و سرسپردگی، بجامعهای مبازر و آگاه را می نمایاند. با روش تحقیقِ توصیفی، تحلیلی مقاله، به این نتیجه میرسیم جستجوی تحولات ریشهای، ارتباط مستقیم مکان باعناصر داستان، اشعار عامیانه، ادبیات دریا، تأثیر مکان برشخصیت، نماد و تخیل، اسطورهآفرینی، اسطورهپردازی، آییننمایی و رسوماتپردازی از ویژگیهای رمانهای ادبیات دریا به شمار میروند.
پرونده مقاله
تاریخ ایران همواره سرشار از منابع ادبی غنی است که به ابعاد مختلف از جمله رزم و بزم پرداخته اند. از جمله این کتاب ها نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی است و یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخش های مهمی از این کتابهای سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیین ها و چکیده کامل
تاریخ ایران همواره سرشار از منابع ادبی غنی است که به ابعاد مختلف از جمله رزم و بزم پرداخته اند. از جمله این کتاب ها نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی است و یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخش های مهمی از این کتابهای سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیین ها و فنون و ابزار های رزم است . از این رو پژوهش حاضر که در صدد بررسی تطبیق کاربرد ابزار و آلات جنگی در نسخه خطی اسکندرنامه و شاهنامه فردوسی (نمونه موردی شاهنامه بایسنقری و خمسه نظامی با عنتره بن شداد شاعر و جنگجوی عرب) است، پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی موضوع ابزار و آلات جنگی و کاربرد آنها خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این پژوهش، روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات در این مقاله، کتابخانه ای می باشد. یافته های این مقاله حاکی از آن است که در شاهنامه فردوسی به مانند دیگر سرایندگان، از کاربرد ابزار و آلات جنگی ابزار بهره برده، و در این راستا شجاعت و دلاوری را با عشق و دلدادگی در هم می آمیزدبا توجه به اسکندر نامه و دیگر آثار نظامی این حقیقت بر ما روشن است که نظامی آشنایی کامل با انواع سازهای بزمی ، رزمی و آلات جنگی داشته است. عنترة بن شداد از شاعران طراز اول عصر جاهلی و یکی از سرایندگان "معلقات" است سرودههای وی دارای ظرافت و زیبایی قابل توجهی است. بنابراین اشعار وی در سه سطح موسیقیایی، نحوی و معنایی می
پرونده مقاله
شعر شیعی، متعهد و دارای رسالت است که در همه دورهها دارای موضوعات و ساختارهای گوناگون بوده است. عصر اول عباسی که عصر نمو و رشد ادبیات عرب به شما میآید، عصری پربار از شعر شیعی و شاعران شیعی بوده است. شاعران شیعی عصر اول عباسی، سعی نمودند شعر خود را در خدمت نشر مفاهیم د چکیده کامل
شعر شیعی، متعهد و دارای رسالت است که در همه دورهها دارای موضوعات و ساختارهای گوناگون بوده است. عصر اول عباسی که عصر نمو و رشد ادبیات عرب به شما میآید، عصری پربار از شعر شیعی و شاعران شیعی بوده است. شاعران شیعی عصر اول عباسی، سعی نمودند شعر خود را در خدمت نشر مفاهیم دینی و تبیین فضایل اهل بیت (ع) و دفاع از ایشان قرار دهند و به منظور تحقق این مهم تلاش کردند تا گوهر شعری خود را با بهکارگیری شگردهای هنری واز رهگذر فنون ادبی در معرض خاص و عام قرار دهند. این پژوهش که با روش توصیفی - تطبیقی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای صورت گرفته، بر آن است تا با مقایسه مهم‎ترین شگردهای بلاغی در شعر سید حمیری و دیک الجن به عنوان نمایندگان شاعران شیعی عرب در عصر اول عباسی و مقایسه آن با شگردهای کسایی مروزی به عنوان نخستین شاعران شیعی پارسیگوی از چگونگیِ نمود مضامین و مناقب منسوب به اهل بیت (ع) در شعر آنان پرده بردارد. نتایج برگرفته از پژوهش حاکی از آن است که این شاعران جهت انتقال مضامین و مفاهیم منسوب به اهل بیت (ع)، از صورخیالی و شگردهایی همچون: تشبیه، استعاره، کنایه بهره بردهاند. همچنین صورخیال در اشعار شاعران عرب برجستهتر و نوآورهای آنها نسبت به اشعار شیعی کسایی مروزی بیشتر است.
پرونده مقاله
پیوند شعر، و به ویژه غزل، با همة زوایای زندگی، از پدیدههای ادبیات دو قرن اخیر است. در ادبیات فارسی از دوران مشروطهخواهی به بعد و در ادبیات عربی نیز همزمان با آن، غزل از دایرهی محدود عشق به محبوب و وصف حال وی، فراتر رفت و به موضوعات زمخت سیاسی و اجتماعی، لطافتی غزلی چکیده کامل
پیوند شعر، و به ویژه غزل، با همة زوایای زندگی، از پدیدههای ادبیات دو قرن اخیر است. در ادبیات فارسی از دوران مشروطهخواهی به بعد و در ادبیات عربی نیز همزمان با آن، غزل از دایرهی محدود عشق به محبوب و وصف حال وی، فراتر رفت و به موضوعات زمخت سیاسی و اجتماعی، لطافتی غزلی بخشید. این رویکرد جدید، مرز غزل و غیر غزل را در هم آمیخت. ظهور غزل سیاسی نمونهای آشکار از این دگرگونی است. این پژوهش غزلسرودههای دو شاعر زن فدوی طوقان و فاطمه راکعی را با روشی تحلیلی- مقایسهای بررسی نموده است؛ برمبنای یافتههای این بررسی میتوان گفت که عشق توأم با پایداری درون مایة اصلی غزلگونههای سیاسی و اجتماعی دو شاعر است. این دو در غزلسرودههای خود دایرة عشق را به گسترهی زندگی وسعت بخشیدهاند. سادگی، روانی، صمیمیت و احساس لطیف زنانهسرایی از ویژگیهای مشترک زبان شعری دو شاعر است. این دو شاعر در دو قالب سنتی و نو شعر سرودهاند. دو شاعر که از نزدیک شاهد حوادث مربوط به جنگ و روند دگرگونیهای جامعة خویش بودهاند، سختیهای زندگی را با نرمی غزل تلطیف نمودهاند. تصاویری از وصف پایداریهای مردمی در برابر بیگانگان، ستایش رهبران و شخصیتهای مبارز، دعوت به بیداری و پایداری، ستایش شهادت و شهیدان و وطن دوستی در جایجای غزلگونههای این دو شاعر با زبان غزل و توأم با احساسی زنانه متجلی است.
پرونده مقاله
هر متن بهعنوان یک ساختار، پدیدهای خودبسنده نیست، بلکه در مناسبت با متون قبل و بعد از خود، شبکهای درهمتنیده از دلالتها، مشابهتها وافتراقهای معناییوزبانی را تشکیل میدهد. ازاین منظرمعنا، امری تطبیقی و در تعامل با متون قبلوبعد از خود است. ادبیات دفاع مقدس بهعن چکیده کامل
هر متن بهعنوان یک ساختار، پدیدهای خودبسنده نیست، بلکه در مناسبت با متون قبل و بعد از خود، شبکهای درهمتنیده از دلالتها، مشابهتها وافتراقهای معناییوزبانی را تشکیل میدهد. ازاین منظرمعنا، امری تطبیقی و در تعامل با متون قبلوبعد از خود است. ادبیات دفاع مقدس بهعنوان نحلهای از ادبیات معاصر، برخی از معانی خود را از خلال روابط تعاملی با متون قبل از خود بهویژه متون عرفانی کسب کرده است و از منظری تطبیقی با ادبیات عرفانی تا حدودی در راستای یک گفتمان معناساز مشترک قرار دارد. در این مقاله کوشیدهایم تا با روشِِتحلیلی توصیفی با رویکردی تطبیقی، خاستگاههای عرفانی و میزان همسانی گفتارمتنهای آوینی را با آثار مولانا وکارل گوستاو یونگ، واکاوی کنیم. نتایج این تحقیق همسویی و همرنگی سخنان آوینی را با مفاهیمی همچون؛ تجلی، نور، ظلمت و لقاءالله که از واژهها و مفاهیم پربسامد ابیات مولانا و عرفان است و با بیان تازه در پیشنهاد و فرایند فردیت یونگ بهکار گرفته شدهاند آشکار میکند
پرونده مقاله
هر شاعری برای آفرینش شعر خود به ناگزیر از برخی اصول و قواعد دستوری عدول میکند و همواره سعیاش بر این است تا معنی را به صورتی شفاف بیان کند؛ چرا که در غیر این صورت، گامی در بیمقداری شعر و شاعر برداشته است. یکی از راههای شناخت شعر هر شاعری توجه به قواعد نحوی و دستوری ب چکیده کامل
هر شاعری برای آفرینش شعر خود به ناگزیر از برخی اصول و قواعد دستوری عدول میکند و همواره سعیاش بر این است تا معنی را به صورتی شفاف بیان کند؛ چرا که در غیر این صورت، گامی در بیمقداری شعر و شاعر برداشته است. یکی از راههای شناخت شعر هر شاعری توجه به قواعد نحوی و دستوری بکار رفته در آن شعر است، بررسی چگونگی روابط بین اجزا و عنصرهای یک جمله آن هم با در نظر گرفتن قواعدی که در درون ساختمان یک جمله با زبانی خاص مورد توجه قرار میگیرد، ساختار نحوی و دستوری هر شعری را مشخص میکند.در این پژوهش تلاش شده است با روش تطبیقی و تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده از قواعد نحوی و دستوری با رویکرد فرمالیستی در اشعار اخوان ثالث و ادونیس پرداخته شود؛ در این راستا جابجـایی عناصر جمله، حـذف، کابرد أفعال و .. در اشعار دو شاعر موردنظر بررسی شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که ادونیس در مولفههای خروج از قواعد نحوی، جابهجایی عناصر جمله، تقدیم و تاخیر و حذف عناصر جمله در مقایسه با اخوان، پیشتازتر است و اخوان در زمینۀ کاربرد لغات و واژگان کهن فارسی و لغات آرکائیک توانسته است به هنجارگریزی نحوی بیشتری از ادونیس دست یابد.
پرونده مقاله
اصول و مولفههای رمانتیسم بر شعر معاصر عربی و فارسی تأثیر چشمگیری گذاشته و مضامین جدیدی از طریق این مکتب وارد شعر گشته است. قو و تصاویری که با استفاده از این پرنده ساخته شده، یکی از این مضامین محسوب میشود.قو و تصاویر شاعرانۀ آن در شعر کلاسیک فارسی و عربی به کار نرفته ا چکیده کامل
اصول و مولفههای رمانتیسم بر شعر معاصر عربی و فارسی تأثیر چشمگیری گذاشته و مضامین جدیدی از طریق این مکتب وارد شعر گشته است. قو و تصاویری که با استفاده از این پرنده ساخته شده، یکی از این مضامین محسوب میشود.قو و تصاویر شاعرانۀ آن در شعر کلاسیک فارسی و عربی به کار نرفته است و سابقۀ کاربرد آن به دوران معاصر برمیگردد. در دورۀ معاصر به سبب آشنایی با ادبیات اروپایی از طریق ترجمه که واسطۀ انتقال پدیدههای ادبی و فرهنگی است، مضامین جدیدی با استفاده هنری از ویژگیهای این پرنده، وارد ادبیات فارسی و عربی شده است. این مقاله به بررسی تطبیقی اشعار معاصر عربی و فارسی اختصاص داردکه در آنها از قو و ویژگیهای مربوط به آن برای خلق تصاویر و مضامین استفاده شده است. قو در فرهنگهای مختلف جلوه و معانی نمادین خاصی دارد. در شعر معاصر عربی شاعرانی از قبیل ادونیس، محمود درویش، عبدالقادر رابحی، بدیع صقور و ... با استفاده از الگوهای غربی و نگاه شاعرانه به پرندۀ قو در خلال دیوانشان تصویر قو از قبیل مرگ قو، رقص قو و آواز قو را به کار بردهاند. از آنجا که بررسی سرچشمه و منشا تصاویر و مضامین جدید شعر فارسی و عربی کمک شایانی به تبیین قواعد و الگوهای تحول شعر جدید فارسی و عربی خواهد نمود، این پژوهش با دیدی تطبیقی به بررسی میزان و نوع تأثر شاعران فارسی زبان و عرب از الگوهای ادبی غربی میپردازد.
پرونده مقاله
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. کودک از طریق قصه ها و داستان های خوب، به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. با بررسی و تحلیل عناصر داستان کودک می توان در راستای ارتقای کیفیت این نوع ادبی به نویسندگان کمک کرد تا جهت تأثیر گذاری بیشتر بر نقاط قوت ع چکیده کامل
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. کودک از طریق قصه ها و داستان های خوب، به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. با بررسی و تحلیل عناصر داستان کودک می توان در راستای ارتقای کیفیت این نوع ادبی به نویسندگان کمک کرد تا جهت تأثیر گذاری بیشتر بر نقاط قوت عناصر داستان تکیه کنند. هدف از انجام این پژوهش در مرحله اول، آشنایی با ادبیات کودک، و معرفی تطبیقی دو نویسنده مهم مصری و ایرانی، عبدالتواب یوسف و مصطفی رحماندوست است و همچنین معرفی عناصر داستان و بررسی آنها در دو داستان خرگوش باهوش اثر نویسنده مصری و گرگ و خرگوش اثر نویسنده ایرانی است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. نتیجه بررسی این موضوع این شد که این دو نویسنده در حوزه هنری و استفاده از عناصر داستان بسیار شبیه یکدیگرند و اختلاف آنان بسیار اندک است.
پرونده مقاله
فضا، اگر چه معمولاً از آغاز قرن بیستم در کانون مباحثات معماری بوده است، اما هرگز مبنای نظریه های زبانشناختی و شعرشناختی قرار نگرفته و در نتیجه، شاعرانگی معماری نیز همچون زبانی فضامند به فهم و تجربه درنیامده است. از آنجا که ترکیب دانش ها در دوره معاصر، از اهمیت بالایی بر چکیده کامل
فضا، اگر چه معمولاً از آغاز قرن بیستم در کانون مباحثات معماری بوده است، اما هرگز مبنای نظریه های زبانشناختی و شعرشناختی قرار نگرفته و در نتیجه، شاعرانگی معماری نیز همچون زبانی فضامند به فهم و تجربه درنیامده است. از آنجا که ترکیب دانش ها در دوره معاصر، از اهمیت بالایی برخوردار است، می توان بین معماری و ادبیات، وجوه اشتراک فراوانی یافت.این مقاله برمبنای روش توصیفی – تحلیلی، بدنبال این است تا مقوله فضا را در دو هنر معماری و ادبیات و برداشت های خاص آن مقایسه نماید و با تکیه بر نقدهای فلسفی شعر و گرایش های نوین زبان شناختی، وجوه تشابه و تفاوت بین معماری و ادبیات در مفهوم فضا را نقد و بررسی و تطبیق کند. از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به این اشاره کرد که زبان هندسیِ معماری و بافت شهرهای سنتی با عناصر وجودی همچون دالان و هشتی و حیاط و ساباط و سایر فضاهای متباین مصداقی روشن از زبان اقامت و شعر فضاست. معماری و زبان، هردو واسطه ی مواجهه ی ما با جهان اند زیرا ما همواره درون معماری حضور داریم، همچنانکه همواره درون زبان حضور داریم. این شباهت، فضامندی هر دو را آشکار می کند. شعرِ فضا، تجربه پذیرکردن زبان است، پس ساخت فضایی آشکارکننده از یک سو و تجربه پذیر و تنبنیاد از سوی دیگر، چیزی است که شعر باید از معماری بیاموزد. اما آنچه معماری باید از شعر بیاموزد، در کار آوردنِ زبان معماری به گونه ای است که بیشتر از معماری باشد.
پرونده مقاله