شیرین و هانی در دو منظومۀ خسرو و شیرین نظامی و منظومۀ بلوچی هانی و شیمرید، شباهتهای بسیاری به هم دارند. هر دو شخصیت در یک فضای مردسالارانه قرار دارند و در ابتدا، مردان با آنها بهمثابۀ یک اُبژه رفتار میکنند. خسرو و چاکر در ابتدا تلاش میکنند شیرین و هانی را بهمثابۀ چکیده کامل
شیرین و هانی در دو منظومۀ خسرو و شیرین نظامی و منظومۀ بلوچی هانی و شیمرید، شباهتهای بسیاری به هم دارند. هر دو شخصیت در یک فضای مردسالارانه قرار دارند و در ابتدا، مردان با آنها بهمثابۀ یک اُبژه رفتار میکنند. خسرو و چاکر در ابتدا تلاش میکنند شیرین و هانی را بهمثابۀ یک اُبژه، به تسخیر خود درآورند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، شخصیتهای شیرین و هانی و کنشگری و عاملیت زنانۀ آنها را بهصورت تطبیقی بررسی میکند و به این پرسشها پاسخ میدهد که آیا شیرین و هانی در این دو داستان کنشگر هستند؟ آنها چگونه در یک بستر مردسالارانه به عاملیت زنانه دست مییابند؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که شیرین و هانی منفعل نیستند بلکه از عاملیت برخوردارند. عاملیت زنانۀ شیرین و هانی در این دو داستان، سرانجام بر رویکرد مردسالارانه غلبه میکند. آنها در فرایند مواجهه با گفتمان مردسالارانه، به مقام فاعلشناسای دارای عاملیت ترفیع مییابند. شیرین در برابر خواستههای خسرو و شاپور منفعل باقی نمیماند و پس از مدتی بر نگاه مردانه آنها فائق آمده و با کنشگری خود خسرو را به دست میآورد. هانی هم در برابر فرادستی و سلطۀ مردانه انفعال ندارد و بر نگاه مردسالارانۀ چاکر و شیمرید فائق میآید؛ او سرانجام با کنشگری خود چاکر را رها کرده و شیمرید را به دست میآورد. بدینصورت شیرین و هانی با ارائۀ پادگفتمانی زنانه، نهتنها خود را از سیطرۀ گفتمان مسلط مردانه، رهایی میبخشند بلکه در پایان، باعث تعالی شخصیت خسرو و شیمرید میشوند.
پرونده مقاله