محیط جغرافیایی و اقلیم هر منطقه از عوامل مهم در شکلدهی باورها و افسانههای بومی آن منطقه است. در بینش اسطورهای و عرفانی، همۀ موجودات جاندار بوده و قوۀ ادراک دارند. در آثار داستاننویسان جنوب، عناصر طبیعت بهعنوان شخصیتهای بازمانده از اساطیر کهن، در فضاسازی و پیشبرد ج چکیده کامل
محیط جغرافیایی و اقلیم هر منطقه از عوامل مهم در شکلدهی باورها و افسانههای بومی آن منطقه است. در بینش اسطورهای و عرفانی، همۀ موجودات جاندار بوده و قوۀ ادراک دارند. در آثار داستاننویسان جنوب، عناصر طبیعت بهعنوان شخصیتهای بازمانده از اساطیر کهن، در فضاسازی و پیشبرد جریان داستان نقش دارند. نخل یکی از این عناصر طبیعی است که نقش عمدهای در برخی از این داستانها دارد. پژوهش حاضربا رویکردی توصیفی- تحلیلی این آثار را بررسی میکند: رمان من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم از محمدرضا صفدری؛ داستان پاس عطش از علی صالحی؛ رمان ساربان سرگردان از سیمین دانشور؛ داستان حنای سوخته از شهلا پروینروح، داستان سنگهای شیطان از منیرو روانی پور و داستان برگ هیچ درختی از صمد طاهری. نیز کوشش شده است با برشمردن صفات انسانوارۀ نخل در این داستانها، شواهدی نزدیک به کارکردهای این صفات، از متون اساطیری ارائه گردد. حاصل این پژوهش،شناخت حالات مختلف انسانوارگی درخت نخل در ادبیات و باورهای مردم جنوب است. نخل در این داستان ها ویژگی های منحصربه فردی دارد که این درخت را بیشتر به آدمیان شبیه می کند تا گیاهان.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به بررسی استعارههای مفهومی حوزه خشم در آیینه ضربالمثلهای دو زبان فارسی و ترکی میپردازد. تلاش شده است از منابع مختلف برای دو زبان مذکور، دادههای مورد نیاز از هر دو زبان استخراج و گردآوری شود. پربسامدترین نگاشتنامها در هر دو زبان مشخص و جداگانه در جدول آ چکیده کامل
پژوهش حاضر به بررسی استعارههای مفهومی حوزه خشم در آیینه ضربالمثلهای دو زبان فارسی و ترکی میپردازد. تلاش شده است از منابع مختلف برای دو زبان مذکور، دادههای مورد نیاز از هر دو زبان استخراج و گردآوری شود. پربسامدترین نگاشتنامها در هر دو زبان مشخص و جداگانه در جدول آورده شود. در کنار نگاشتنامها، پربسامدترین حوزههای مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند تا مشخص گردد گویشوران این دو زبان بیشتر از چه نگاشتنامها و حوزههای مبدأ برای بیان استعاری خشم استفاده میکنند. مشخص شد در زبان فارسی پربسامدترین نگاشتنام ‍[خشم آتش است] و در زبان ترکی ‍[خشم نادانی/جهل است] می باشند. دررابطه با حوزههای مبدأ نیز پربسامدترین حوزه مبدأ که برای مفهومسازی خشم بهکار میرود، بهترتیب حوزههای مبدأ "روشنایی و تاریکی" در زبان فارسی و "انسان/بدن انسان"در زبان ترکی قرار دارند که بسامد وقوع بهنسبت تعداد ضربالمثلهای بررسی شده در هر زبان آورده شد. با تحلیلهایی که صورت گرفت به نظر می رسد که هر چند تقریباً گویشوران این دو زبان از یک الگوی واحد فرهنگی برای تولید استعاره خشم استفاده میکنند اما به نظر می آید تفاوت های فرهنگی باعث تولید نگاشتنام های متفاوت نیز شده است.
پرونده مقاله
خیال که عنصر اصلی شعر محسوب میشود پل ارتباطی بین احساس و اندیشه و بیان شاعر است که انتقال عاطفه از طریق آن صورت میگیرد و ملاک سنجش یک اثر ادبی میباشد. شاکه و خانمنصور دو تن از شاعران کردیسرای ایلامی هستند که به سان مولوی و شمس تبریزی مرید و مراد بودهاند و دارای دی چکیده کامل
خیال که عنصر اصلی شعر محسوب میشود پل ارتباطی بین احساس و اندیشه و بیان شاعر است که انتقال عاطفه از طریق آن صورت میگیرد و ملاک سنجش یک اثر ادبی میباشد. شاکه و خانمنصور دو تن از شاعران کردیسرای ایلامی هستند که به سان مولوی و شمس تبریزی مرید و مراد بودهاند و دارای دیوانی به گویش کلهری از شاخه کردی جنوبی هستند که به همّت محمدعلی قاسمی و علیرضا خانی جمعآوری شده است. این شاعران توانمند در دیوان خود برای تبیین و انتقال معانی و مفاهیم مورد نظر خویش از صور خیال بهره گرفتهاند. تشبیه یکی از برجستهترین و در واقع مهمترین ارکان علم بیان است که شاعران برای زیباسازی شعر خویش و نیز انتقال مفاهیم در قالب کلماتی دلانگیز از آن بهره بردهاند. مقاله حاضر کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی علاوه بر بررسی مبانی نظری تشبیه، با بیان نمونههایی از تشبیهات استفاده شده در این دیوان و تبیین آنها از نظر شکل، کاربرد ادات و وجهشبه، توانایی این دو شاعر را در چگونگی انتقال مفاهیم و تبیین اغراض سخن و تأثیرگذاری کلام آن دو را برای خوانندگان روشن سازد. نتایج تحقیق نشان میدهد که شاعران از تشبیه حسّی و مفصل بیشترین بهره برده و توجه چندانی به تشبیه محسوس به عقلی نداشتهاند.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر قصد دارد تا تغییرات نحوی حاصل از تأثیر زبان فارسی بر جملات مرکب زبان ترکیآذربایجانی را مطالعه نماید. دادهها از منابع معتبر مرتبط با زبان ترکیآذربایجانی و تعاملات زبانی گویشوران ترکیآذربایجانی مناطق مرکزی استان اردبیل (30 نفر) گردآوری ش چکیده کامل
تحقیق حاضر قصد دارد تا تغییرات نحوی حاصل از تأثیر زبان فارسی بر جملات مرکب زبان ترکیآذربایجانی را مطالعه نماید. دادهها از منابع معتبر مرتبط با زبان ترکیآذربایجانی و تعاملات زبانی گویشوران ترکیآذربایجانی مناطق مرکزی استان اردبیل (30 نفر) گردآوری شد. تحلیل دادهها نشان داد که وامگیری جزغیرفعلی و حروفربط زبان فارسی باعث شده است تا گویشوران ترکیآذربایجانی از میان دو یا چند ساخت نحوی جایگزین زبان خود، الگوهای منطبق با ساختهای مشابه و متناظر در زبان فارسی (بند متممی راستانشعابی، ساخت سببی تحلیلی، بند موصولی پسهستهای و بند وابسته با حرفربط آغازی)، را انتخاب کرده و بهکار بندند. تغییرات نحوی حاصل از تأثیر زبان فارسی بر ترکیآذربایجانی، تغییراتی بیگانه با نحو آن زبان نیست، بلکه همۀ این ساختهای نحوی در ترکیآذربایجانی وجود دارد و فقط فراوانی کاربرد آنها با بهرهگیری از راهکارهای تخصیص و گسترش، افزایش یافته است. تغییرات نحوی حاصل که اغلب دلایل کاربردی دارد؛ در جهت همگرایی زبان ترکیآذربایجانی با زبان فارسی انجام یافته است.
پرونده مقاله
ضرب المثلهای کردی و عربی به عنوان یکی از فنون ادبی منثور آیینهای تمام نما از فرهنگ ایرانی و عربی هستند که مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی و رویدادهای تاریخی مردمان این دو فرهنگ را به نسلهای بعدی انتقال دادهاند ونقش بیهمتایی را در حفظ اندیشهها و رسوم نیاکان و پیشینیان ای چکیده کامل
ضرب المثلهای کردی و عربی به عنوان یکی از فنون ادبی منثور آیینهای تمام نما از فرهنگ ایرانی و عربی هستند که مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی و رویدادهای تاریخی مردمان این دو فرهنگ را به نسلهای بعدی انتقال دادهاند ونقش بیهمتایی را در حفظ اندیشهها و رسوم نیاکان و پیشینیان ایفا کردهاند. کار، تلاش و همت مضاعف یکی از موضوعات مهمی است که در این ضرب المثلها بازتاب یافته و دارای جایگاه ارزشمندی است. این جستار نیز بر آن است با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه ضرب المثلهای کردی و عربی در مورد کار، تلاش و همت بپردازد و همسانیهای موجود میان آنها را نشان دهد. بر اساس نتایج پژوهش کار، تلاش و همت در در فرهنگ ایرانی-اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است و همیشه به عنوان عامل پویایی جامعه معرفی شده است. با دقت در این ضرب المثلها میتوان رد پای سخنان و اندیشههای حکیمان و بزرگان را نیز یافت. بنابراین، این ضرب المثلها به عنوان پل ارتباطی میان نسلهای جدید و قدیم گزارهها و مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی را به نسلهای جدید انتقال داده و به فرهنگ کار مداری تشویق میکنند.
پرونده مقاله
سببیها جزء جهانیهای ذهن هستند و همواره در همۀ زبانها خود را نمایان میسازند. از میان ابزارهای متعدد موجود در زبانها برای بیان مفهوم سببیّت، ساخت سببی ساختواژی، واژگانی و تحلیلی در تمام زبانها مشترک هستند. البته بسامد و میزان وقوع هر یک از این ساختارها از زبانی به چکیده کامل
سببیها جزء جهانیهای ذهن هستند و همواره در همۀ زبانها خود را نمایان میسازند. از میان ابزارهای متعدد موجود در زبانها برای بیان مفهوم سببیّت، ساخت سببی ساختواژی، واژگانی و تحلیلی در تمام زبانها مشترک هستند. البته بسامد و میزان وقوع هر یک از این ساختارها از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. هدف پژوهش حاضر توصیف و تحلیل انواع ساختهای سببی در ترکی آذری بر اساس الگوی ردهشناختی کامری (1989) است و اینکه زبان ترکی آذری از چه ابزارهایی برای بیان مفهوم سببیّت استفاده میکند. گونۀ زبانی مورد بررسی در این پژوهش در منطقۀ شمال غرب ایران در استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تکلم میشود. در جمعآوری دادهها عمدتاً از روش کتابخانهای و در صورت نیاز به دادههای بیشتر از مصاحبه با ده گویشور (5 مرد و 5 زن) در ردههای سنی 45 الی 80 سال از بیسواد تا تحصیلکرده استفاده شده است. نتایج نشان میدهد با توجه به دیدگاههای ردهشناختی غالب میتوان گفت در زبان ترکی آذری علاوه بر استفاده از انواع سببیهای ساختواژی، واژگانی، تحلیلی، همکردی، گفتمانی و ساختهای سببی مرکب، ساخت سببی ساختواژی به دلیل ویژگی پیوندی بودن زبان ترکی بسیار زایاتر از انواع دیگر است و به طور بالقوه با افزودن وند سببیساز میتوان هر محمول غیرسببی را به محمول سببی تبدیل نمود.
پرونده مقاله
شعر عامیانه، نقش مهمی در بازنمایی و نهادینه کردن هویّت، بهخصوص هویّت دینی در فرهنگ بختیاری دارد. در این پژوهش، به بررسی مؤلفههای دینی در اشعار عامیانۀ بختیاری (کودکانهها، اشعار مربوط به عروسی و سوگ سرودهها) با روش توصیفی-تحلیلی پرداخته شده تا تصویری که از مفاهیم دی چکیده کامل
شعر عامیانه، نقش مهمی در بازنمایی و نهادینه کردن هویّت، بهخصوص هویّت دینی در فرهنگ بختیاری دارد. در این پژوهش، به بررسی مؤلفههای دینی در اشعار عامیانۀ بختیاری (کودکانهها، اشعار مربوط به عروسی و سوگ سرودهها) با روش توصیفی-تحلیلی پرداخته شده تا تصویری که از مفاهیم دینی در این اشعار بازتاب یافته است و کارکرد این مفاهیم در فرهنگ بختیاری مشخص شود. همچنین بررسی شده است که مؤلفههای دینی در کدامیک از اشعار مذکور، بیشتر بازتاب یافته است و چه تفاوتی در این زمینه دیده میشود. نام خداوند، پیامبر(ص)، حضرت علی (ع)، امام رضا(ع)، امامزادگان، قیامت، زیارت، کعبه، مشهد، کربلا، نماز، قرآن و مُهر، از مهمترین مؤلفههای دینی بازنمایی شده در این اشعار هستند. نتایج پژوهش نشان میدهد در اشعار کودکانه، به صورت غیرمستقیم، کودک را ابتدا با صفات جمالی خداوند آشنا میکنند و به او آموزش میدهند که برای حل مشکلات، باید به خداوند توکل کرد و به پیامبر و امامان متوسل شد. در اشعار مربوط به عروسی بیشتر از اعتقادت مذهبی عروس و داماد سخن گفتهمیشود و اینکه خداوند و ائمه، رفعکنندۀ بلاها هستند. در سوگسرودهها، بیشترین تنوع و بازتاب مؤلفههای دینی را میتوان یافت. در این نوع، همواره هم از اعتقادات دینی شخص متوفی سخن گفته و هم از خداوند خواسته شده است مشکلات و بیماریها افراد را برطرف کند.
پرونده مقاله