هر عارفی با توجه به مقامی که در آن قراردارد و احوالی که بر او واردمی شود، مواجید عرفانی و دریافت های درونی ویژه ای دارد، هنگامی که این دریافت ها را در قالب زبان می ریزد، زبان او متناسب با همان دریافت ها شکل می گیرد، که این امر، زبان آن عارف را با دیگر عارفان متفاوت می چکیده کامل
هر عارفی با توجه به مقامی که در آن قراردارد و احوالی که بر او واردمی شود، مواجید عرفانی و دریافت های درونی ویژه ای دارد، هنگامی که این دریافت ها را در قالب زبان می ریزد، زبان او متناسب با همان دریافت ها شکل می گیرد، که این امر، زبان آن عارف را با دیگر عارفان متفاوت می کند و حتی زبان خود این عارف نیز در بافت های موقعیتیِ گوناگون، متفاوت می شود. بنابراین زبان عرفانی دارای بافت های گوناگون است که در هر بافت نشانه ها کارکرد و بارِ ارزشی ویژه ای دارند که با کارکرد و بارِ ارزشی همان نشانه در بافت های دیگر متفاوت است. به همین دلیل برای بررسی دقیق و علمی زبان ادبی عرفانی باید نشانه ها و کارکرد آن ها را شناخت. نشانه شناسی یکی از روش های نوین نقد ادبی است که به تحلیل نشانه ها در کلیت متن می پردازد. این قلم می کوشد واژة زاهد را به عنوان یک نشانه در زبان عرفانی عطار با استفاده از روش نشانه شناسی بررسی کند. برای این منظور ابتدا نشانه زاهد را بر روی محور جانشینی تحلیل کرده و سپس نشانه های متقابل آن را یافته و شبکۀ هم تراز آن را تشکیل داده است و از این طریق به تفسیرهای مختلف این نشانه در بافت های گوناگون زبان وی رسیده است.این پژوهش نشان می دهد که نشانۀ زاهد در زبان عرفانی عطار در سه گفتمان متفاوت جای گرفته است. عطار در هر یک از این گفتمان ها، رویکرد خاصی نسبت به این نشانه داشته و بارِ ارزشیِ متفاوتی به آن داده است که نشان دهندۀ حضور عطار در منازل گوناگون عرفانی است.
پرونده مقاله
حدیث نزد عارفان و صوفیان، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چنانکه در تبیین چارچوبهای فکری خود هم به صورت تالیتلو آیات قرآن و هم به صورت مستقل آمدهاند. کاربست بیشاز دههزار حدیث و شِبه حدیث مؤید همین کارکرد و جایگاه است. این در حالی است که در بخشی از این کاربستها، گاه چکیده کامل
حدیث نزد عارفان و صوفیان، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چنانکه در تبیین چارچوبهای فکری خود هم به صورت تالیتلو آیات قرآن و هم به صورت مستقل آمدهاند. کاربست بیشاز دههزار حدیث و شِبه حدیث مؤید همین کارکرد و جایگاه است. این در حالی است که در بخشی از این کاربستها، گاه با یک نظام منسجم و مدوّن مواجه میشویم و در بخش دیگر، که از نظر کمّی بیشتر است، هیچ و ترتیب و آداب ظاهری لحاظ نشده است و صرفاً کارکرد معنایی حدیث مدنظر قرارگرفته است. عارفان و صوفیان، اگر آشنا به حدیث و حتی فراتر از آن، از جملۀ محدّثان باشند، به دلیل جهانبینی و روش خاصشان، تلقّی و کاربستی منحصربه خود دارند. این انحصار در روش به معنای وجود رویکرد واحد در مواجهه با حدیث نیست؛ چنانکه گروهی از ایشان نقل حدیث را مشروط به تحقق اموری مانند تزکیه نفس کردهاند و گروهی دیگر سختگیرانه قائل شدهاند هیچ گونه نقل حدیثی ممکن نیست. در این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانهای، به بررسی کمّی و کیفی احادیث به کاررفته در اهمّ آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست پرداخته شدهاست. اینکه استناد به روایات درطی هفت قرن روبه فزونی گذاشته است و عرفا و صوفیه، بیش از آنکه درصدد تبیین روششناسی خود در تلقی و مواجهه با حدیث باشند، با نظر به کارکرد اثباتگرایانه حدیث نبوی در تثبیت تعالیم و اهدافشان از آن ها بهره بردهاند از مهمترین نتایج مقاله حاضر است.
پرونده مقاله
مثنوی عرفان یکی از مهم ترین آثار منظوم بیدل دهلوی است که برمبنای عشق و با تبیین رابطة خداوند و انسان آغازمی شود و به شرح حقایق کائنات و نکات عرفانی- فلسفی و مسائل جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی می پردازد. بیدل در این مثنوی - چنانکه رسم عرفاست - مطالب خویش را با د چکیده کامل
مثنوی عرفان یکی از مهم ترین آثار منظوم بیدل دهلوی است که برمبنای عشق و با تبیین رابطة خداوند و انسان آغازمی شود و به شرح حقایق کائنات و نکات عرفانی- فلسفی و مسائل جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی می پردازد. بیدل در این مثنوی - چنانکه رسم عرفاست - مطالب خویش را با داستان پردازی های خاصّ همراه می سازد. یکی از تأثیرگذارترین حکایات این مثنوی، داستان کامدی و مَدَن است؛ بیدل با طرح مفاهیم اخلاقی و عرفانی در این داستانِ عاشقانه، طالبِ حقیقی را برای حصول به معرفت و کمال، به مکاشفة درونی دعوت می کند و تنها راه وصول به معشوق حقیقی را فانی شدن در دریای عشق می داند. پژوهش حاضر ضمن معرّفی این داستان، به تحلیل و تبیین درون مایه های آن پرداخته است. براساس یافته ها، پیکرۀ اصلی این داستان برپایۀ عشق، عرفان و اخلاق بنا شده است؛ از نگاه بیدل، عشقِ حقیقی با هستی عاشق سرشته شده و عاشق را تا سرحدّ مرگ و جنون می کشاند، امّا با امید، سعی و همّت و صبر و توکّل می توان به وصالِ جاودانگی نائل آمد.
پرونده مقاله
یکی از شیوههای بیانی که در آثار شاعران و نویسندگان دیده میشود، استفاده از آیرونی است. منظور از آیرونی کلام یا موقعیتی است که به موجب بروز ناسازگاری میان مخاطب و گوینده میشود. در این حالت گوینده مطلبی را بیان میکند یا موقعیتی را به نمایش میگذارد که برداشت مخاطب با آ چکیده کامل
یکی از شیوههای بیانی که در آثار شاعران و نویسندگان دیده میشود، استفاده از آیرونی است. منظور از آیرونی کلام یا موقعیتی است که به موجب بروز ناسازگاری میان مخاطب و گوینده میشود. در این حالت گوینده مطلبی را بیان میکند یا موقعیتی را به نمایش میگذارد که برداشت مخاطب با آنچه گوینده انتظاردارد، متفاوت است. در آیرونی با دو عنصر اساسی روبهرو هستیم: نخست عنصر معصومیت و دیگر عنصر خندهآور. معصومیت یا اعتماد بیخبرانه بیشتر به قربانی آیرونی برمیگردد که معمولاً به آیرونیست اعتماد میکند و قربانی فریبکاری یا وانمودکردن وی میشود. عنصر خندهآور ار دیگر ویژگیهای اساسی آیرونی است. در داستانهای آیرونیکال، شخصیتهای داستان به گونهای با هم مقایسه میشوند که موجب ایجاد طنز میشود. در این مقاله چگونگی استفاده مولانا از آیرونیهای موقعیت و نمایشی در مثنوی بررسی شدهاست. مولانا با بهرهگیری از آیرونی موقعیت و نمایشی سعی دارد تا مخاطب را در وضعیتی قراردهد که در عین آگاهی از آیرونیک بودن شرایط، با غافلگیر شدن، مفاهیم عمیق را بهتر درک کند. کلام آیرونیک این امکان را برای مولانا فراهم میکند تا در نقطۀ اوج داستان با پیش گرفتن روندی که مخاطب انتظار ندارد، ضربۀ نهایی را بر او واردکند و مولانا از این فرصت بهترین استفاده را میکند و به بیان مفاهیم عمیق عرفانی و تعلیمی خود میپردازد.
پرونده مقاله
به نظرمیرسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقولۀ جدا و متفاوت در حیطۀ علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز میشود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه میتوان گفت عرفان دنباله و تکملۀ اسطوره است. در این پژوهش نویس چکیده کامل
به نظرمیرسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقولۀ جدا و متفاوت در حیطۀ علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز میشود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه میتوان گفت عرفان دنباله و تکملۀ اسطوره است. در این پژوهش نویسنده درصدد است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانهای به بررسی عناصر اسطورهای و شخصیتها و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در شعر اخوان دارند، بپردازد. همچنین علاوه بر شخصیتها و نمادهای اسطوره ای ملی، شخصیت های اسطوره ای دینی و عرفانی نیز که اخوان آنها را درجهت بیان مفاهیم خود آورده، موردبررسی قرارگیرد. نتیجۀ حاصل از پژوهش این است که اخوان در اشعار خود، برای بیان هرچه بهتر مضامین و مفاهیم شعری خود، از عناصر اسطوره و حماسه استفاده کرده است، این عناصر اسطورهای از یکسو با اساطیر ایرانی و از سوی دیگر با عرفان ایرانی – اسلامی در هم آمیخته است.
پرونده مقاله
بهرغم وجود برخی گزارشها در خصوص دوری نهاد عرفان و تصوف از سیاست از یک سو و وجود برخی گزارش ها بر مدیحهگویی عارفان و صوفیان نسبت به حکومت و قدرت از دیگر سو و تعمیم این دو از سوی برخی به میراث اصلی این جریان، به نظرمی رسد کنشگری فعال متصوفه در شئون مختلف اجتماعی و تازی چکیده کامل
بهرغم وجود برخی گزارشها در خصوص دوری نهاد عرفان و تصوف از سیاست از یک سو و وجود برخی گزارش ها بر مدیحهگویی عارفان و صوفیان نسبت به حکومت و قدرت از دیگر سو و تعمیم این دو از سوی برخی به میراث اصلی این جریان، به نظرمی رسد کنشگری فعال متصوفه در شئون مختلف اجتماعی و تازیدن آنها به حکومت و نقد قدرت، افقهای جدیدی از میراث تصوف و نقش تمدنی آن ها را پیش نهد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی تحلیل پیام، سعی دارد از خلال گزارههای تاریخی و ادبی ، نقشآفرینی صوفیان صافیضمیر را در بطن رخدادهای سیاسی موردبررسی و تحلیل قراردهد. به نظرمی رسد، عارفان بهعنوان قشری تأثیرگذار و در برخی مقاطع رهبران معنوی جامعه به لحاظ روش و ابزار، پیام خود را، مستقیم، غیرمستقیم، شفاهی و مکتوب و در قالب های دیگر به ارکان قدرت رسانده اند چنانکه به لحاظ مخاطبان نقد، خلفا، پادشاهان وزرا، امرای محلی، حکومتگرانیاند که موردنقد عرفا بودهاند. به لحاظ محتوای نقد نیز عارفان در قلمروهایی چند ازجمله استبداد، بیعدالتی، ظلم و ستم صاحبان قدرت، گماردن افراد نالایق به پستهای حکومتی، زبان به انتقاد گشودهاند، واقعیتی که از دستاوردهای آن، اثبات حضور اخلاق ، شریعت و عرفان در سیاست و نقش آفرینی عرفا در نظام سیاسی تمدن اسلامی بوده است.
پرونده مقاله
مفاتح غیب واژهای قرآنی و برگرفته از آیه 59 سوره انعام است. مفسران، فیلسوفان و عارفان در خصوص معنا، تفسیر و تأویل این آیه به بحث و بررسی پرداخته اند. نظرات عارفان درباره مفاتح غیب را میتوان به دو دوره زمانی قبل و بعد از ابن عربی تقسیم کرد. در دوره پیشاابن عربی تبیین چکیده کامل
مفاتح غیب واژهای قرآنی و برگرفته از آیه 59 سوره انعام است. مفسران، فیلسوفان و عارفان در خصوص معنا، تفسیر و تأویل این آیه به بحث و بررسی پرداخته اند. نظرات عارفان درباره مفاتح غیب را میتوان به دو دوره زمانی قبل و بعد از ابن عربی تقسیم کرد. در دوره پیشاابن عربی تبیین های معرفتشناسانه و انسانشناسانه از مفاتح غیب نمود بیشتری دارد و سپس با ظهور غزالی رویکرد وجودشناسانه به مفاتح غیب آغاز و قوت میگیرد، به طوری که او از آن به علم اسباب تعبیر میکند. ازاین رو، غزالی تنها صفت علم را مفاتح غیب میداند؛ اما با روزبهان بقلی این رویکرد نضج و تفصیل بیشتری مییابد. او تمامی صفات ازلی را به-عنوان مفاتح غیب معرفی میکند. با ظهور ابن عربی رویکرد وجودشناسانه به اوج خود میرسد. در دوره پساابن عربی رویکرد وجودشناسانه غالب است و از مفاتح غیب به اسمای ذاتی، مراتب وجود و سرِّ قدر تعبیر میشود. درباره امکان معرفت به مفاتح غیب نیز نظرات دو گونه است؛ برخی آن را حتی برای پیامبران و ملائکۀ مقرب غیرممکن دانسته اند و علم به آن را درانحصار خداوند میدانند و برخی نیز علم به آن را برای کمّلین انبیا و اولیا میسّر میدانند. برخی نیز با رویکردی شیعی از این نیز فراتررفته و از وجود حضرات معصومین(علیهمالسّلام) به مفاتح غیب تعبیرکرده اند.
پرونده مقاله
منطقالطیر عطار، داستانی نمادین از زبان مرغان است که داستان شیخ صنعان در بطن این منظومه، حکایت پیری زاهد و مشتمل بر نکات عرفانی فراوان است؛ از جمله میتواند بیانگر عرفان عملی صوفیه باشد که عطار آن را در قالب تمثیل بیان کردهاست. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی و با تک چکیده کامل
منطقالطیر عطار، داستانی نمادین از زبان مرغان است که داستان شیخ صنعان در بطن این منظومه، حکایت پیری زاهد و مشتمل بر نکات عرفانی فراوان است؛ از جمله میتواند بیانگر عرفان عملی صوفیه باشد که عطار آن را در قالب تمثیل بیان کردهاست. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای، به سه بحث معراج، انوثت و انسان کامل در داستان شیخ صنعان و عرفان ابنعربی پرداختهاست و بدین نتیجه رسیده که شیخ صنعان نماد انسان است؛ انسانی خام و ناپخته که برای کمال خود، باید از مرتبۀ نَفْس انسانی (= دختر ترسا) درگذرد. به همین گونه، انسان کامل نیز برای رسیدن به مرتبۀ انسان کامل حقیقی و ولایت خاصه، باید از مرتبۀ انوثت بگذرد و این گذر، خود به واسطۀ انسان کامل حقیقی (پیامبر(ص)) است؛ یعنی این انسان کامل حقیقی(ص) است که به هر ولی، پیر و انسان کاملی در طول تاریخ، کمال میبخشد.
پرونده مقاله
دین، مقولۀ جدایی ناپذیر جامعه است. هر دینی دستورهایی دارد که بنابه سطوح و رده های گوناگون جامعه، تفسیر و تحلیل می شود. جامعه هم نوا با دین پیش می رود و بیشتر نیازهای خود را از آموزه های دینی می جوید. دراین خصوص، جامعه شناسی رفتاری هم نوا و موازی با دین دارد، یعنی نظریات چکیده کامل
دین، مقولۀ جدایی ناپذیر جامعه است. هر دینی دستورهایی دارد که بنابه سطوح و رده های گوناگون جامعه، تفسیر و تحلیل می شود. جامعه هم نوا با دین پیش می رود و بیشتر نیازهای خود را از آموزه های دینی می جوید. دراین خصوص، جامعه شناسی رفتاری هم نوا و موازی با دین دارد، یعنی نظریات جامعه شناختی را تافتۀ جدابافته ای از دین فرض نمی کند. ازطرف دیگر، در تاریخ ایران (و بیشتر سرزمین ها)، پدیده ای به نام عرفان داریم. با اینکه در دیدگاه اول، ممکن است این گونه به نظررسد که عـــرفان یا تصوف، خلاف خواسته های جامعه حرکت کرده است و نظریات آنارشیستی دارد؛ اما با تحلیل تمام دیدگاه های عرفانی در تمام رده های تاریخ، می توان این ادعا را ردکرد و گفت که: عرفان (تصوف)، دین و جامعه شناسی در یک راستا حرکت کرده اند.یافته های پژوهش حاضر که به روش تحلیلی ـ توصیفی انجام یافته، نشان می دهد عارفانی مانند سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، مولوی و هم فکران آنان، نظریه های عرفانی دارند که می توان آن ها را در ذیل جامعه شناسی مطالعه کرد.مهم ترین فرضیه ای که می توان در این نقد و بررسی عنوان کرد این است که عرفان و تصوف اسلامی ایران، برپایۀ نیازهای جامعه شکل گرفته و سعی دارد نظریات خود را براساس موازین اجتماعی ارائه دهد.
پرونده مقاله
این مقاله به بررسی رمزشناختی یکی از داستانهای کتاب کشفالأسرار و مکاشفاتالأنوار روزبهان براساس نمادهای ادیان ایران باستان اختصاص دارد. در این بررسی رمزهای داستان با توجه به روایات متنهای مقدسی؛ چون اوستا، بندهشن، دینکرد و ... باز تعریف شده است. به نظرمیرسد روزبها چکیده کامل
این مقاله به بررسی رمزشناختی یکی از داستانهای کتاب کشفالأسرار و مکاشفاتالأنوار روزبهان براساس نمادهای ادیان ایران باستان اختصاص دارد. در این بررسی رمزهای داستان با توجه به روایات متنهای مقدسی؛ چون اوستا، بندهشن، دینکرد و ... باز تعریف شده است. به نظرمیرسد روزبهان در توصیف چنین داستانهایی به صورت ناخودآگاه، تحت تاثیر نمادهایی از اساطیر و ادیان ایران باستان قرارداشته است. باتوجه به شیوه صریح و مکرر استفاده از این نمادها میتوان گفت که به احتمال زیاد آشنایی روزبهان با متون پهلوی (فارسی میانه) زمینه لازم را برای استفاده وی از چنین نمادهایی ایجادکرده است. نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان میدهد که در داستان مورد بررسی نویسنده به آیین تشرّف و نوزایی قهرمان، آن هم پس از گذر از هفت مرحله کمال نظر داشته است و البته این مفاهیم را با استفاده از اصطلاحات عرفانی ایرانی ـ اسلامی تبیین کرده است.
پرونده مقاله
با ظهور نقد ادبی جدید و رویکردهای آن، خوانش متون ادبی از دیدگاه های گوناگون امکان پذیر شد و دریافت معنای متن گسترۀ بیشتری پیداکرد که به کمک آن می توان به شباهتهای معنی دار متون مختلف پی برد. آنچه یونگ با عنوان نقد کهنالگویی و مضامین ناخودآگاه جمعی یاد میکند؛ در روان چکیده کامل
با ظهور نقد ادبی جدید و رویکردهای آن، خوانش متون ادبی از دیدگاه های گوناگون امکان پذیر شد و دریافت معنای متن گسترۀ بیشتری پیداکرد که به کمک آن می توان به شباهتهای معنی دار متون مختلف پی برد. آنچه یونگ با عنوان نقد کهنالگویی و مضامین ناخودآگاه جمعی یاد میکند؛ در روان آدمی نهادینهشده و بهخصوص در آثار ادبی مختلف تجلییافته است. مفاهیم ابداعی یونگ؛ ازجمله کهنالگوهای باستانی مانند نقاب، پیر خرد، سایه ...وطبیعتِ هدفمندِ روانِ انسان، بهسوی تفرّد پیش میروند. در عصر حاضر، با پیوند هرچه بیشتر ادبیات و روانشناسی، مطالعۀ آثار ِادبی با رهیافت نظریات یونگ رونق بیشتری یافته است. یکی از نظریاتی که در این آثار کاربرد دارد، نظریۀ فرآیند فردیّت است؛ که مراحل تکامل فرد را بهصورت علمی مرور می کند. یونگ و مولانا درصدد هستند تا راه دستیابی انسان بهسوی کمال را ترسیم نمایند. پژوهشِ حاضر با این رهیافت سعی دارد؛ با تحلیلِ محتوا، کهن الگوهایِ متنِ داستان شخص خیال بین وعُمَر را استخراج نماید و با فهم آن ها و قراردادنِ برابرنهاد کهن الگوی مناسب، داستان را بازشناسی نماید؛ و متن را براساس مؤلفه های فردیت یونگ تحلیل نماید. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی انجامگرفته است.
پرونده مقاله
کشف زوایای پنهان متن مثنوی، نه تنها برای پژوهشگران عرفان و ادب فارسی گیرا و پرجاذبه است، بلکه برای دوستداران ادبیات داستانی نیز از کشش و درخششی خاص برخورداراست. در این سالها، تلاشهایی مبتنی بر روایتشناسی داستانهای مثنوی شده است؛ اما در حوزۀ شناخت ساختاری مثنوی کمتر چکیده کامل
کشف زوایای پنهان متن مثنوی، نه تنها برای پژوهشگران عرفان و ادب فارسی گیرا و پرجاذبه است، بلکه برای دوستداران ادبیات داستانی نیز از کشش و درخششی خاص برخورداراست. در این سالها، تلاشهایی مبتنی بر روایتشناسی داستانهای مثنوی شده است؛ اما در حوزۀ شناخت ساختاری مثنوی کمتر سخن به میان آمده است. ازاین رو، نگاهی دیگر به ساختار گفتمانی مثنوی میتواند زمینهساز پژوهشهای گوناگونی باشد. مقالۀ حاضر میکوشد باتکیه بر داستانهای سه دفتر دوم مثنوی معنوی، گریزها و گسستهای متن مثنوی را نشان دهد و از منظر دیگری، ساختار حاکم بر مثنوی را تبیین نماید. این پژوهش، برای نخستین بار است که براساس گفتمان مثنوی مولانا انجام میگیرد و تاکنون، به صورت مستقل، گسستها و گریزهای مثنوی موردبررسی قرارنگرفتهاند و ساختار مثنوی از این منظر کاویده نشده است. سه گسست را میتوان در داستان های مثنوی ردیابی نمود: گسست روایتی، گسست گفتاری و گسست پیوندی. باتوجه به ارتباط داستان های اصلی با داستان های درونهای درمییابیم که بسیاری از داستان ها دارای پیوندی معنایی هستند. ازاین رو، گریزها و گسستها بسترساز ایجاد گفتمان/ متن مثنوی هستند و نقشی بنیادین را در گسترش گفتمان و تحقق اهداف عرفانی مولانا ایفا میکنند. بایددانست که مولانا با انگیزههای درونی یا بیرونی، این گسست ها را پیریزی و پیگیری مینماید.
پرونده مقاله
یکی از موضوعات مهم و بحث برانگیز در اندیشه توحیدی،موضوع رؤیت خداست که جایگاه مهمی در دیدگاه کلامی و عرفانی داشته و بانام حضرت موسی گره خورده است. درعین حال، متکلمین ناگریز از بحث درباره آن بوده و در آن اختلافات عمیق دارند. این موضوع دربیش از بیست آیه قرآن ذیل عبارات لق چکیده کامل
یکی از موضوعات مهم و بحث برانگیز در اندیشه توحیدی،موضوع رؤیت خداست که جایگاه مهمی در دیدگاه کلامی و عرفانی داشته و بانام حضرت موسی گره خورده است. درعین حال، متکلمین ناگریز از بحث درباره آن بوده و در آن اختلافات عمیق دارند. این موضوع دربیش از بیست آیه قرآن ذیل عبارات لقاءالله و نظر در وجه الله و درباره انواع رؤیت و شهود ذات الهی مانند شهود و رؤیت خدا نسبت به ذات خود و شهود موسی(ع) در شجره طور مطالبی بیان گردیده است. تقاضای رؤیت خداوند، مهمترین بخش زندگانی حضرت موسی(ع) است که از دیرباز مورد توجه عرفا بوده است. به نحوی که هریک تلاش نمودهاند. از دیدگاه خود به بیان علت پاسخ خداوند مبنی بر لن ترانی پرداخته و نظرات گوناگونی را در این زمینه ارائه دهند. از این رو، استقراء آرای تفاسیر عرفانی دراین زمینه و جمع بندی آن ها از اعتبار خاصی برخورداراست. این پژوهش نشان می دهد که عرفا و برخی از حکمای متأله، مسأله رؤیت وشهود باطنی و رؤیت تجلیات خداوند را معادل لقاءالله در قرآن تلقی نموده ولی برخی از فلاسفه و متکلمین شیعی و معتزلی باتکیه بر مبنای تنزیه کلامی صرف و با تمسک به مسأله نفی جسمانیت و اعتقاد به انحصار امکان شهود خداوند در رؤیت مادی، به نفی امکان این موضوع پرداخته اند. این مقاله باروش پژوهشی - توصیفی از نوع تحلیل محتوا و واحد تحلیل مضمون بوده است.
پرونده مقاله
در شعر حافظ شخصیتهای بسیاری مانند زاهد، صوفی، محتسب، پیر مغان و غیره وجود دارند. هویت این افراد از نگاه و اندیشه حافظ در شعر او بازنمایی شدهاند. سؤال پژوهش حاضر این است که دریابد شعر حافظ چگونه هویتی برای صوفی و پیر مغان قائل است و در تقابل هویت این دو شخصیت کدام یک ب چکیده کامل
در شعر حافظ شخصیتهای بسیاری مانند زاهد، صوفی، محتسب، پیر مغان و غیره وجود دارند. هویت این افراد از نگاه و اندیشه حافظ در شعر او بازنمایی شدهاند. سؤال پژوهش حاضر این است که دریابد شعر حافظ چگونه هویتی برای صوفی و پیر مغان قائل است و در تقابل هویت این دو شخصیت کدام یک برجسته گردیده است و شخصیت خودی تلقی میشود و کدام یک حاشیهرانی شده است و شخصیت غیرخودی محسوب میشود. پیکره تحقیق دیوان غزلیات حافظ میباشد. چهارچوب نظری مبتنی بر نظریه گفتمان لاکلا و موف و روش کار برمبنای روش نشانهشناسی گفتمانی سلطانی (1393) است. براساس این الگو تمام دالهای ارزشی مربوط به پیر مغان و صوفی و مدلولهای آن ها به دست آمدهاند و موردتحلیل قرارگرفتند دال های ارزشی تمام بیتهایی هستند که این دو دال کلیدی در آن ها به کاررفتهاند. نتیجهگیری حاکی از این بوده است که درتقابل هویت این دو شخصیت، هویت صوفی مجموعهای از ویژگی های منفی است و با انتساب مدلولهای منفی به دال صوفی، او موردحاشیه رانی قرار گرفته و شخصیت منفی و غیرخودی به شمار آمده است. درمقابل با انتساب مدلول های بسیار مثبت به هویت پیرمغان، حافظ او را برجسته ساخته و قطب خودی به حساب آورده است.
پرونده مقاله
ولایت ابوینی، نمونه ای مبسوط از ولایتهای تشریعی به شمارمی آید که نه تنها در گستره عرفان اسلامی، از ارزشمندی خاصی برخوردار است؛ بلکه از نگرش حقوق و فقهی نیز، شایستگی و ضرورت ویژهای دارد. زیرساخت و شالودۀ مقوله های فقهی و حقوقیِ در پیوند با این مهم، برگرفته از آیات و رو چکیده کامل
ولایت ابوینی، نمونه ای مبسوط از ولایتهای تشریعی به شمارمی آید که نه تنها در گستره عرفان اسلامی، از ارزشمندی خاصی برخوردار است؛ بلکه از نگرش حقوق و فقهی نیز، شایستگی و ضرورت ویژهای دارد. زیرساخت و شالودۀ مقوله های فقهی و حقوقیِ در پیوند با این مهم، برگرفته از آیات و روایات نقل شده از پیشوایان دین هستند و در کتاب های عرفانی، فقه شیعی و مذاهب اربعه، دارای پیشینه و دیرینه اند. یکی از خطیرترین دوره های حیات هر فرزند، دورۀ شیرخوارگی و فرآیند زمانی موجود تا 7 سالگی است که بنیان ها و بن مایه های تربیت اجتماعی و اخلاقی او، برنهاد آن ساخته می شوند. در بررسی پیش رو، به بحث و غور در آیه ها و نقد روایات مربوط به این دوره پرداخته شده است. نتایج حاصل، دلالت بر آن دارند که بادرنظرگرفتن صلاحدید طفل، وابستگی و پیوستگی احساسی مابین مادر و فرزند و نیز به جهت فریضه بودن امر حضانت، برتری و پیشینگی مادر در قضیه حضانتدر دوران رضاع،مسئله ای واجب است. همچنین با مدّنظرقراردادن آیه ها و وفاق روایت های نقل شده، شفافیت سندها و مدرک های دیگر، تا رسیدن فرزند بهسال هفتم از زندگی خود، رجحان مادر باز هم در مسئلۀ حضانت، بدیهی است. پژوهش پیش رو، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی است.
پرونده مقاله
ادبیات عرفانی بخشی از میراث ادبی است که شاعران عارف تحت تأثیر مشرب تصوف به وجود آورده اندومضامین عرفانی ازگذشته های دور با ادبیات پایداری پیوندی عمیق داشته و بعد از دفاع مقدس پیوندش عمیق تر شده است .مضامین عرفانی نه تنها در اشعار شاعر ان برجستة عرفانگرا گذشته، بلکه در چکیده کامل
ادبیات عرفانی بخشی از میراث ادبی است که شاعران عارف تحت تأثیر مشرب تصوف به وجود آورده اندومضامین عرفانی ازگذشته های دور با ادبیات پایداری پیوندی عمیق داشته و بعد از دفاع مقدس پیوندش عمیق تر شده است .مضامین عرفانی نه تنها در اشعار شاعر ان برجستة عرفانگرا گذشته، بلکه در شعر شاعران پایداری معاصر نیز به ویزه عزیزی و قزوه از جایگاه ویژهای بر خوردار است. ادبیات پایداری که با رخدادتاریخی عاشورا گره خورده ورزمندگان ،با الگو قرار دادن امام حسین (ع) درراه پاسداری از شرف و غیرت وطن و مقاومت در برابر ظلم؛ شهادت را که مرگی سرخ و عارفانه و نیل به تعالی و کمال است ،برگزیده و قزوه و عزیزی در دوران دفاع مقدس با بهره مندی از مضامین عارفانه؛ ادبیات پایداری را با درون مایهها عرفانی آراسته وبا اشعاری در راستای اهمیت ندادن به تعلقات نفسانی و دنیوی،مضامینی مانند عشق، وحدت وجود، فنا و بقا، تجلی، حیرت و رموز عرفانی چون ساقی، می، میکده، خرابات، ادبیات معاصر را مزین نمودند. در این جستار که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده ؛ضمن ارایه شواهد مثال شاعران مورد نظر به تحلیل مفاهیم عرفانی با استناد بر اشعارشان اشاره شده و سپس در نتیجه گیری به بهرمندی دو شاعر از مفاهیم عارفانه بخصوص مرگ اختیاری شهیدان پرداخته شده است.
پرونده مقاله
عرفان عملی با تزکیه و مجاهده شروع می شود. سالکان الی الله باید رسیدن به مقصد و انجام سیر عروجی،کدورت های جسم و نفس را از عذار روح بزدایند تا بتوانند به صفای نخستین نایل گردندد. رها ساختن نفس و عدم دست یازیدن به تصفیه ی آن ره آوردهای نا مبارکی را برای آدمی به همراه خواهد چکیده کامل
عرفان عملی با تزکیه و مجاهده شروع می شود. سالکان الی الله باید رسیدن به مقصد و انجام سیر عروجی،کدورت های جسم و نفس را از عذار روح بزدایند تا بتوانند به صفای نخستین نایل گردندد. رها ساختن نفس و عدم دست یازیدن به تصفیه ی آن ره آوردهای نا مبارکی را برای آدمی به همراه خواهد داشت. اما انسانی که به تخلیه نفس از رذایل و تحلیه ی آن به فضایل همت گمارد، از امارگی نفس کاسته و به سوی نفس مطمئنه گام بر می دارد. نهج البلاغه یکی از عالی ترین متونی است که از ناحیه امام معصوم صادر شده است و دارای نغزترین اندیشه های عرفان عملی است. از دیگر سو، عوارف المعارف نیز یکی از متون قابل اعتنا در عرفان عملی است که قرن های متمادی مورد توجه عارفان بوده است. بررسی بینامتنی هر دو متن نشان می دهد که تزکیه نفس برای نویسندگان هر دو اثرجایگاه ویژه ای داشته است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی تهیه شده است و روش گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه لزوم و نتایج تزکیه نفس در دو متن فوق الذکر می باشد. نتایج حاصله نشان می دهد که نهج البلاغه و عوارف المعارف اهمیت فوق العاده ای به تربیت نفس داده اند.
پرونده مقاله
بلوغ اجتماعی با قدم سیر و سلوک فردی از مبدأ ربوبى و منشأ واحد شروعشده و به رشد مسئولیتهای فکرى و اخلاقى و همدلی در ایفای به عهد و وحدت هدف و صفات و قوانین ناشى از آن بار یافته و میتواند با مظهریت اسمای الاهی و آیینه تمام نمای حق تعالی بهسوی حیات طیبه تداوم و استمرا چکیده کامل
بلوغ اجتماعی با قدم سیر و سلوک فردی از مبدأ ربوبى و منشأ واحد شروعشده و به رشد مسئولیتهای فکرى و اخلاقى و همدلی در ایفای به عهد و وحدت هدف و صفات و قوانین ناشى از آن بار یافته و میتواند با مظهریت اسمای الاهی و آیینه تمام نمای حق تعالی بهسوی حیات طیبه تداوم و استمرار یابد. تجلی انسان کامل، با یکی از مهمترین مؤلفههای پیشاظهور یعنی بلوغ اجتماعی، تا حد قابل توجهی متأثر از رابطه علّی و معلولی است. بنابراین بررسی آن در زمینهسازی ظهور انسان کامل آخرالزمان ضرورت مییابد. بیشک ظهور انسان کامل بهصورت تکامل مجموعى و بنا به مشیت عادی، محصول قانون الهی سرنوشت و عنصر اختیار و نیز بازتاب سنت الهی شکران و کفران نعمتها است بهگونهای که اِعمال در مسیر تحقق آن تأثیرگذار و اهمال در واپس ماندگی و تأخر آن تأثیرپذیر خواهد بود. در این پژوهش ارزیابی مؤلفههای ایجابی بلوغ اجتماعی پیشاظهور از دیدگاه قرآن کریم و عرفان اسلامی با نگرش معرفتشناختی و به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، موردتوجه قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که بین مؤلفههای ایجابی بلوغ اجتماعی و وقوع ظهور انسان کامل آخرالزمان رابطه همبستگی دوسویه و معناداری وجود دارد. بدینسانکه رشد یافتگی در آراستن به علل ایجابی بلوغ اجتماعی بطور فزایندهای موجبات تعجیل در ظهور را فراهم خواهد ساخت.
پرونده مقاله
اشعار مولانا به عنوان یکی از ستون های اصلی نظم فارسی، جایگاهی ویژه دارد و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. تا کنون پژوهش های بسیاری راجع به غزلیات شمس صورت گرفته است اما بررسی این غزلیات با نگاه فرمالیستی و صورت گرایانه می تواند ابعاد دیگری از این اشعار را آشکار سازد.در نقد چکیده کامل
اشعار مولانا به عنوان یکی از ستون های اصلی نظم فارسی، جایگاهی ویژه دارد و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. تا کنون پژوهش های بسیاری راجع به غزلیات شمس صورت گرفته است اما بررسی این غزلیات با نگاه فرمالیستی و صورت گرایانه می تواند ابعاد دیگری از این اشعار را آشکار سازد.در نقد فرمالیستی، فرم وشکل اثر مبنای تحلیل زیبایی شناسانه قرار میگیرد تا به معنای نهفته در اثر برسد. معنایی که حتی در مواقعی مورد نظر خالق اثر هم نیست.یکی از غزلیات زیبای دیوان شمس؛ غزلی است با مطلع ای دل چه اندیشیده ای در عذر آن تقصیرهاکه در این پژوهش تلاش شده است گوشه ای از زیبایی ها و ظرافت های این غزل به تصویر کشیده شود. زیبایی های که در ظاهر سخن و ترکیب نحوی و چیدمان واژه ها و موسیقی کلام نهفته و به غزل عمق و غنای خاصی بخشیده است.
پرونده مقاله