• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بهینه‌سازی تولید زیست‌توده باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس رامنوسوس در سطح نیمه‌صنعتی
        مریم آرمند محمد فائزی قاسمی محمدرضا فاضلی میرساسان میرپور
        سابقه و هدف: باکتری‌های پروبیوتیک نقش بسیار مهمی در بهبود فلور طبیعی روده داشته و مانع رشد باکتری‌های مضر در دستگاه گوارش شده و ازنظر اهداف دارویی و درمانی دارای اهمیت می‌باشند. هدف از این مطالعه بهینه‌سازی تولید زیست‌توده باکتری لاکتوباسیلوس رامنوسوس GG ATCC53103 ) Lac چکیده کامل
        سابقه و هدف: باکتری‌های پروبیوتیک نقش بسیار مهمی در بهبود فلور طبیعی روده داشته و مانع رشد باکتری‌های مضر در دستگاه گوارش شده و ازنظر اهداف دارویی و درمانی دارای اهمیت می‌باشند. هدف از این مطالعه بهینه‌سازی تولید زیست‌توده باکتری لاکتوباسیلوس رامنوسوس GG ATCC53103 ) Lactobacillus rhamnosus (با استفاده از روش طراحی آزمون است.مواد و روش‌ها: در این تحقیق از باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس رامنوسوس استفاده شد. به‌منظور بهینه‌سازی از روش طراحی پلاکت- برمن استفاده گردید. تمام کشت های محیط پایه و بهینه‌شده در فرمانتور 1300 لیتری شرکت پارس پاد انجام شد.یافته‌ها: نتایج نشان داد که منابعملاس چغندرقند، گلوکز و کازئین بیشترین اثر را در تولید زیست‌توده لاکتوباسیلوس رامنوسوس دارند. گلوکز با کازئین و ملاس چغندرقند اثر هم‌افزایی داشته و موجب افزایش تولید زیست‌توده می‌شوند. پس از بهینه‌سازی، محیط کشت دارای مقادیر ترکیبات زیر به ازای گرم در لیتر: گلوکز 50/112، ملاس چغندرقند 25/56، کازئین 75/18، عصاره مخمر 75/18، K2HPO4 13/13، تویین 80 88/1، 7H2O.MgSO43750/0، MnSO4. 4H2O 0750/0، CaCl2. 2H2O 1875/0 و سایمتیکن 25/1 به‌منظور تولید بهترین زیست‌توده توسط لاکتوباسیلوس رامنوسوس مشخص گردید. میزان زیست‌توده بیشتر از دو برابر نسبت به شرایط محیط کشت پایه افزایش پیدا کرد.نتیجه‌گیری: با توجه به تولید زیست‌توده باکتری لاکتوباسیلوس رامنوسوس در سطح نیمه‌صنعتی درفرمانتور 1300 لیتری ، امکان تولید صنعتی زیست‌توده لاکتوباسیلوس رامنوسوس وجود خواهد داشت.همچنین کشت این باکتری به‌صورت صنعتی در شرایط کشت ناپیوسته تغذیه شونده و متداوم به‌عنوان یک پروبیوتیک تجاری پیشنهاد می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ساختار جمعیت باکتریایی رسوبات نمکی تالاب پرشور جنوب تپه های حلقه دره استان البرز
        سید سینا سیدپور لیالستانی محمود شوندی اعظم حدادی محمد علی آموزگار سید محمد مهدی دستغیب
        سابقهوهدف: بررسی ساختار جمعیت باکتریایی زیست بوم های پرشور و شناسایی گونه های جدید هالوفیل می تواند از نظر زیست فناوری و اکولوژی حائز اهمیت باشد. این تحقیق با هدف بررسی ساختار جمعیت باکتریایی رسوبات تالاب نمکی جنوب تپه های حلقه دره انجام شد.مواد و روش ها: این پژوهش به ص چکیده کامل
        سابقهوهدف: بررسی ساختار جمعیت باکتریایی زیست بوم های پرشور و شناسایی گونه های جدید هالوفیل می تواند از نظر زیست فناوری و اکولوژی حائز اهمیت باشد. این تحقیق با هدف بررسی ساختار جمعیت باکتریایی رسوبات تالاب نمکی جنوب تپه های حلقه دره انجام شد.مواد و روش ها: این پژوهش به صورت مقطعی با نمونه برداری از تالاب نمکی جنوب حلقه دره در خرداد 97 انجام شد. جداسازی باکتری های هتروتروف با استفاده از محیط کشت R2A آگار انجام شد. پس از تفکیک جدایه ها بر اساس خصوصیات مورفولوژیک و بیوشیمیایی، تعیین هویت و ارتباطات فیلوژنتیک جدایه های منتخب با توالی یابی ژن 16S rRNA و بر اساس اطلاعات موجود در بانک ژنی NCBI و توسط نرم افزار های بیوانفورماتیک انجام شد. همچنین از توالی یابی نسل جدید ایلومینا به عنوان روش غیر وابسته به کشت به منظور بررسی تنوع باکتریایی استفاده شد.یافته ها: جدایه ها شامل 13 گونه در 8 جنس باسیلوس (25/31)، هالوموناس(25%)، گراسیلی باسیلوس (50/12%)،ویرجی باسیلوس (25/6%)، استرپتومایسس (25/6%)، نیتراتی رداکتر(25/6%)، استافیلوکوکوس(25/6%)و پلانوکوکوس (25/6) بودند. همچنین نتایج ایلومینا حاکی از غالبیت گونه های آنورینی باسیلوس میگولانس و پانی باسیلوس پلی میکسا بود.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جمعیت میکروبی تالاب مورد مطالعه با سایر تالاب های پرشور گزارش شده در سایر نقاط دنیا مشابه است و بیشتر جدایه ها مربوط به گونه های هالوتولرانت و هالوفیل بودند. حضور گونه های متنوع می تواند نشان دهنده وجود گروه های جدید تاکسونومیک و غنای بالای ژنی در این اکوسیستم پرشور باشد که می تواند در پژوهش های تکمیلی مورد بهره برداری قرار گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بهینه سازی شرایط رشد و تولید رنگدانه‌های کارتنوئیدی جدا شده از گونه‌های میکروکوکوس و رودوتورولا
        مریم زهری عباس اخوان سپهی کیومرث امینی
        سابقه و هدف: منابع بیولوژیک رنگدانه‌ها به دلیل تفاوت آن‌ها در خواص و شرایط تولید در مقایسه با روش‌های تولید شیمیایی، مورد توجه پژوهشگرانِ این رشته ها قراراست. هدف از این مطالعه جداسازی کارتنوئیدهای تولیدی از گونه‌های میکروکوکوس و رودوتورولا از منابع خاکی، بهینه‌سازی شرا چکیده کامل
        سابقه و هدف: منابع بیولوژیک رنگدانه‌ها به دلیل تفاوت آن‌ها در خواص و شرایط تولید در مقایسه با روش‌های تولید شیمیایی، مورد توجه پژوهشگرانِ این رشته ها قراراست. هدف از این مطالعه جداسازی کارتنوئیدهای تولیدی از گونه‌های میکروکوکوس و رودوتورولا از منابع خاکی، بهینه‌سازی شرایط کشت برای تولید زیست توده و شناسایی رنگدانه کارتنوئیدی جدا شده بوده است.مواد و روش‌ها: این پژوهش به صورت مقطعی توصیفی بر روی 104 نمونه‌ی میکروکوس و رودوتورولا (جدا شده از خاک مناطق کویری استان کرمان) انجام گرفت. سویه‌های میکروکوکوس لوتئوس و رودوتورولا موسیلاجینوسا مولد کارتنوئید، توسط آنالیز 16S rRNA شناسایی شدند. شرایط بهینه برای تولید بیومس و کارتنوئید تعیین گردید. رنگدانه‌های جدا شده به کمک اسپکتروفتومتری و FT-IR شناسایی گردیدند.یافته‌ها: شرایط بهینه‌ی رشد و تولید رنگدانه از لحاظ دما برای هر دو تولید کننده‌ی رنگدانه دمای 25 درجه‌ی سلسیوس بوده است. pH برای باکتری‌ها 7 و برای مخمرها 5/6 شرایط بهینه را ایجاد نمود. یک درصد کربن در محیط کشت برای هر دو (باکتری و مخمر) شرایط بهینه بود و درصد نیتروژن برای باکتری میکروکوکوس لوتئوس دو درصد و برای مخمر رودوتورولا موسیلاجینوسا یک درصد بوده است.نتیجه‌گیری: داده‌های به دست آمده در مطالعه حاضر نشان دادکه میکروارگانیسم‌های شناسایی شده در این مطالعه به عنوان منبع بالقوه بومی خاک ایران در تولید کارتنوئید تجاری به حساب می‌آیند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - جداسازی میکروارگانیسم های تجزیه کننده فلورن از رسوبات سواحل جنوبی دریای خزر به منظور ارزیابی توان اصلاح زیستی
        احترام سادات رحیمی جمشید فولادی غلامحسین ابراهیمی پور محمدرضا صعودی طیبه فولادی
        سابقه و هدف: هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای، یکی از مهمترین آلاینده های زیست محیطی هستند. پاکسازی زیستی با استفاده از میکروارگانیسم ها، روشی مقرون به صرفه و ایمن جهت حذف و یا تبدیل این آلاینده ها به ترکیباتی با سمّیت کمتر است. این مطالعه با هدف جداسازی و معرفی میکرو چکیده کامل
        سابقه و هدف: هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای، یکی از مهمترین آلاینده های زیست محیطی هستند. پاکسازی زیستی با استفاده از میکروارگانیسم ها، روشی مقرون به صرفه و ایمن جهت حذف و یا تبدیل این آلاینده ها به ترکیباتی با سمّیت کمتر است. این مطالعه با هدف جداسازی و معرفی میکروارگانیسم های تجزیه کننده فلورن از سواحل جنوبی دریای خزر انجام گردید.مواد و روش ها: غنی سازی و جداسازی مخلوط میکروبی، در محیط کشت پایه نمکی حاوی فلورن انجام شد. تجزیه کیفی فلورن در محیط پایه نمکی جامد بررسی شد. میزان تجزیه فلورن توسط مخلوط میکروبی نیز با استفاده از کروماتوگرافی گازی در محیط پایه نمکی مایع تعیین شد. شناسایی مولکولی جدایه های باکتریایی و قارچی به ترتیب با تعیین توالی 16S rRNA و ناحیه محافظت شده ITS انجام گردید.یافته ها: مخلوط میکروبی شامل سویه های باکتریایی (متعلق به جنس های سودوموناس، آکروموباکتر، کریزئوباکتریوم، میکروباکتریوم و رودوکوکوس) و سویه ی قارچی (متعلق به جنس فوزاریوم) غنی سازی و جداسازی شد. آنالیزکروماتوگرافی نشان داد که مخلوط میکروبی قادر است در دمای 30 درجه سلسیوس، اسیدیته 7 و طی 7 روز گرماگذاری، 87٪ از فلورن با غلظت 200 میلی گرم در لیتر را در محیط پایه نمکی تجزیه کند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مخلوط میکروبی در شرایط یاد شده بخش گسترده ای از فلورن را از محیط پایه نمکی حذف می کند و در شرایط مشابه، ممکن است بتواند از طریق پاکسازی زیستی بخش چشمگیری از فلورن را از منطقه آلوده حذف کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - حذف زیستی کروم توسط سودوموناس پلکوگلوسی سیدا و نانوذرات سیلیسی مزوپور از خاک های آلوده به نفت
        مهدی شهریاری نور شقایق طالب سربازی فاتن دیوسر
        سابقه و هدف: حضور فلزات سنگین سمی و سرطان زا همچون کروم در فاضلاب صنعتی، یک آلودگی مهم برای خاک های کشاورزی و منابع طبیعی آب محسوب می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی حذف کروم با یک جدایه باکتریایی از خاک آلوده در مقایسه با نانوذرات سیلیسی مزوپوری می باشد.مواد و روش ها: د چکیده کامل
        سابقه و هدف: حضور فلزات سنگین سمی و سرطان زا همچون کروم در فاضلاب صنعتی، یک آلودگی مهم برای خاک های کشاورزی و منابع طبیعی آب محسوب می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی حذف کروم با یک جدایه باکتریایی از خاک آلوده در مقایسه با نانوذرات سیلیسی مزوپوری می باشد.مواد و روش ها: در این پژوهش به منظورجداسازی باکتری تجزیه کننده کروم، نمونه برداری از خاک های مناطق مختلف نفتی ساحل کیاشهر صورت گرفت. شناسایی مقدماتی سویه‌های جداشده بر اساس آزمون های بیوشمیایی و سپس شناسایی مولکولی باکتری با توالی یابی 16S rRNA انجام شد. حذف کروم در شرایط آزمایشگاه با سویه باکتریایی و نانوذرات بطور جداگانه با اسپکترومتر جذب اتمی (AAS) بررسی شد.یافته ها: باکتریتجزیه کننده کروم براساس تجزیه و تحلیل 16S rRNA و همولوژی ٩٩% ، سودوموناس پلکوگلوسی سیدا شناسایی شد. حذف کروم توسط نانو ذرات سیلیسی مزوپور در غلظت ٣٠٠ میکروگرم در میلی لیتر بیشتر از سویه جدا شده باکتری بوده و میزان حذف را تا ٧٥ درصد نشان داد. اما با افزایش غلظت کروم در محیط به میزان بیش از ٦٠٠ میکروگرم در میلی لیتر ، توانایی حذف کروم توسط باکتری نسبت به نانو ذرات سیلیسی مزوپور، به میزان ٨٠ درصد به ٧۲ درصد عملکرد بهتری نشان داد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جدایهسودوموناس پلکوگلوسی سیدا و نانوذرات می توانند برای حذف کروم از خاک ها و آب های آلوده استفاده شوند. همچنین به منظور به منظور افزایش کارایی حذف کروم، استفاده هم زمان از باکتری حذف کننده کروم و نانو جاذب استفاده پیشنهاد می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - رهایش دارو در پوست و اثرات ضدقارچی نانوذرات سیلیسی حاوی اکونازول
        مریم منتظری سامان احمد نصر الهی علیرضا فیض بخش مهدی رزاقی ابیانه
        سابقه و هدف: نانوذرات سیلیکا (MCM41) از دسته مزوپورهای سیلیکا (MSNs) دارای منافذ بزرگ و چگالی نسبتاً پایین هستند. هدف ازاین پژوهش بارگذاری داروی اکونازول برروی نانوذرات MCM41-NH2 و MCM41 و بررسی رهایش اکونازول در پوست انسان (Ex-Vivo) و اثر ضدقارچی آن بود.مواد و روش‌ها: چکیده کامل
        سابقه و هدف: نانوذرات سیلیکا (MCM41) از دسته مزوپورهای سیلیکا (MSNs) دارای منافذ بزرگ و چگالی نسبتاً پایین هستند. هدف ازاین پژوهش بارگذاری داروی اکونازول برروی نانوذرات MCM41-NH2 و MCM41 و بررسی رهایش اکونازول در پوست انسان (Ex-Vivo) و اثر ضدقارچی آن بود.مواد و روش‌ها: در ابتدا MCM41 تهیه شد، سپس با آمین ستیل تری متیل آمونیوم بروماید، نانوذرات MCM41-NH2ساخته شد و داروی اکونازول روی آن بارگذاری گردید. مورفولوژی نانوذرات با دستگاه SEM و بارگذاری دارو با دستگاه FT-IR تعیین و برای اندازه‌گیری رهایش از دستگاه فرنز سِل وUV-Vis استفاده شد. اثر ضد قارچ ECO/MSNs با روشهای چاهک پلیت برای قارچ آسپرژیلوس فیومگتس و با استفاده ازروش پورپلیت برروی کاندیدا آلبیکنس بررسی شد. در بررسی رهایش پوستی[p1][l2] کرم با نسبت 1 به 1 دارو/ نانوذرات تهیه و از دستگاه فرنز سِل استفاده شد.یافته ها:نانوذرات سیلیکا در ابعاد حدود 300 نانومتر شد و رها‌سازی دارو در پوست نشان داد، طی 8 ساعت اول رهایش80% و پس ازآن تا 24 ساعت رهایش دارو به صورت پیوسته ادامه دارد. بررسی اثر ضد قارچ به روش چاهک پلیت نشان دادECO/MCM41 دارای اثر‌هاله عدم رشد بزرگ تر و همچنین حداقل غلظت مهاری mg/ml(MIC)75 می‌باشد. اثرات ضدقارچی پس از 72 ساعت تایید گردید. همچنین حداقل غلظت مهاری ECO/MCM41 در متانول بیشتر بود.نتیجه‌گیری: به دلیل اثرات ضد قارچی نانوذرات سیلیسی حاوی اکونازول، استفاده از آن به عنوان داروی مناسب در کرم پیشنهاد می‌گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - غلظت نگه‌دارنده‌های نیسین و نیتریت سدیم در سوسیس گوشت گاو
        فاطمه واهب نفیسه سادات نقوی زرین دخت امامی کرونی
        باکتریوسین های تولید شده توسط باکتری های اسید لاکتیک مانند نیسین فعالیت ضد میکروبی را در غلظت های بسیار کم و بدون عوارض جانبی نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر، بهینه سازی مقدار نیسین در گوشت گاو تخمیر شده برای دست یابی به اسیدیته و جامعه میکروبی بهینه و همچنین کاهش غلظت چکیده کامل
        باکتریوسین های تولید شده توسط باکتری های اسید لاکتیک مانند نیسین فعالیت ضد میکروبی را در غلظت های بسیار کم و بدون عوارض جانبی نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر، بهینه سازی مقدار نیسین در گوشت گاو تخمیر شده برای دست یابی به اسیدیته و جامعه میکروبی بهینه و همچنین کاهش غلظت نیتریت در محصول نهایی بود.در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی، ابتدا گوشت گاو تخمیر شده با استفاده از لاکتوباسیلوس پلانتاروم و لاکتوباسیوس ساکئی تهیه شد. سپس بهینه سازی مقادیر نیسین و نیتریت سدیم بر اساس کاهش اسیدیته و تعداد میکروب های عامل فساد در محصول تخمیری با استفاده از روش سطح پاسخ انجام شد. از بین تیمارها، 3 تیمار شامل غلظت های به ترتیب 80 و 100 ppm نیتریت سدیم و نیسین، غلظت های به ترتیب 28/128 و 140 ppm نیتریت سدیم و نیسین و غلظت های به ترتیب 180 و 196 ppm نیتریت سدیم و نیسین بهترین پاسخ را بر اساس کاهش اسیدیته و بار میکروبی مولد فساد نشان دادند. مقدار نیتریت باقی مانده در این سه تیمار به 7/5 تا 47/8 ppm کاهش یافت که کمتر از سطح محدودیت بود. کلاستریدیوم در هر سه محصول گوشتی پس از نگهداری یک ماهه در 4 درجه سلسیوس مشاهده نشد. افزودن نیسین به گوشت گاو تخمیر شده به طور معنی داری غلظت نیتریت را کاهش داد. بنابراین، استفاده از نیسین به عنوان نگهدارنده در صنایع سوسیس گوشت گاو در ایران توصیه می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - تنوع ژنتیکی ویروس پالامپور پیچیدگی برگ گوجه فرنگی و سفیدبالک ناقل آن بمیزیا تاباسی در منطقه سیستان
        جواد ابخو احمداحمد مهربان
        ویروس پالامپور پیچیدگی برگ گوجه فرنگی از بیماری‌های مهم ویروسی است که از برخی از مناطق کشور گزارش شده است. در این تحقیق تنوع ژنتیکی جدایه‌های این ویروس از منطقه سیستان و سفیدبالک ناقل آن بیمیزیا تاباسی با استفاده از تعیین ترادف بخشی از ژنوم آن‌ها تجزیه و تحلیل شد. برگ ب چکیده کامل
        ویروس پالامپور پیچیدگی برگ گوجه فرنگی از بیماری‌های مهم ویروسی است که از برخی از مناطق کشور گزارش شده است. در این تحقیق تنوع ژنتیکی جدایه‌های این ویروس از منطقه سیستان و سفیدبالک ناقل آن بیمیزیا تاباسی با استفاده از تعیین ترادف بخشی از ژنوم آن‌ها تجزیه و تحلیل شد. برگ بوته‌های دارای علائم این ویروس و حشرات بالغ بیمیزیا تاباسی از شهرستان‌های منطقه سیستان در فصل پاییز 1398 جمع‌آوری شدند. ردیابی ویروس با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن پروتئین پوششی در سه محصول خربزه، بادمجان و فلفل انجام شد. ترادف‌های نوکلئوتیدی ژن پروتین پوششی سه جدایه این ویروس از منطقه سیستان که از خربزه، بادمجان و فلفل جدا شده بودند یکسانی نوکلئوتیدی 99-92 درصد را با سایر جدایه‌های ویرس که قبلاً گزارش شده بودند نشان دادند. درخت تبارزایی ترسیم شده براساس ترادف ژن پروتئین پوششی نشان داد که جدایه‌های منطقه سیستان با جدایه‌های ایرانی گروه‌بندی می‌شوند. بادمجان و فلفل میزبان‌های جدیدی برای ویروس در ایران بودند. تجزیه و تحلیل تبارزایی بر اساس ترادف نوکلئوتیدی ژن زیر واحد شمارة 1 سیتوکروم اکسیداز میتوکندریایی نشان داد که نمونه‌های بیمیزیا تاباسی جمع‌آوری شده از منطقه سیستان به همراه سایر نمونه‌های بیمیزیا تاباسی ایرانی در گروه بیوتیپB قرار می‌گیرند. نمونه‌های سفید بالک شهرستان‌های زابل، زهک و هیرمند به ترتیب دارای یکسانی نوکلئوتیدی 100، 75/97 و 68/99 درصد با برخی از نمونه‌های سفید بالک استان فارس بودند. در این تحقیق جدایه‌های ویروس از منطقه سیستان با جدایه‌های ایرانی گروه‌بندی شدند و نمونه‌های بیمیزیا تاباسی جمع‌آوری شده از منطقه سیستان متعلق به بیوتیپ B بودند. پرونده مقاله