ادبیات داستانی گسترة مناسبی برای بررسیهای گفتمانی در ترکیب روایت وگفتمان است، روایتشناسی درک مناسبات و ترکیب درونی اثر ادبی به منظور دستیابی به ساختار نهایی یک روایت است و روایت متکی بر زیباییشناسی گام نوینی در گسترۀ ادبیات داستانی است. برای شناخت و درک یک روایت با چکیده کامل
ادبیات داستانی گسترة مناسبی برای بررسیهای گفتمانی در ترکیب روایت وگفتمان است، روایتشناسی درک مناسبات و ترکیب درونی اثر ادبی به منظور دستیابی به ساختار نهایی یک روایت است و روایت متکی بر زیباییشناسی گام نوینی در گسترۀ ادبیات داستانی است. برای شناخت و درک یک روایت باید پیرفتها و قاعدههای مختص به زبان داستان را مشخص کرد و از آنروی که در فرایند تحلیل گفتمان با تقطیع ساختارهای دلالت، نظام معنایی کشف میشود میتواند پهنه مناسبی برای استخراج کنشها و شوشهایی باشد که معنای تازهای را خلق میکنند. از دیگر سوی شرایط حاکم بر جریان سیال ذهن میتواند نشانههای عینی را که در گذر زمان به روزمرگی رسیده‎اند در فصل جدیدی از انفصال معنایی قرار دهد و با ایجاد معنای تازه گفتمان بوشی گرمسی را با آفرینش پیشتنیدگیها و پستنیدگیهای جریان حادث شده توسط راوی در موقعیتهای بوشی شکل دهد. این جستار به واکاوی نظام گفتمانی بوشی در رمان پیکر فرهاد از عباس معروفی با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای میپردازد. در این جستار گفتمان بوشی محصول جریان سیال ذهن راوی از خلال چالههای معنایی حاصل شده نمایان میشود. شوشگر ِگفتمانها با خروج از موقعیتهای سلبی در جهت رسیدن به استعلای معنای بودن، گفتمان بوشی را خلق و در جهتی حسی-ادراکی در نموداری پر جهش از سلب به ایجاب، به خلق نشانههای جدید و متفاوت میپردازد.
پرونده مقاله
در بررسی جریان هویت سازی چون پوشش و آرایش، پوشیدنی ها و از آن میان، تنپوش های بالاتنه، بویژه سرپوشی چون دستار و رنگ، جنس، شکل، اندازه و آرایش آن، در قیاس با تنپوش های دیگر، نقش بسزایی در شکل گیری هویت فرهنگی مردان در جوامع مختلف داشته است. یکی از اعصاری که بیش تر چکیده کامل
در بررسی جریان هویت سازی چون پوشش و آرایش، پوشیدنی ها و از آن میان، تنپوش های بالاتنه، بویژه سرپوشی چون دستار و رنگ، جنس، شکل، اندازه و آرایش آن، در قیاس با تنپوش های دیگر، نقش بسزایی در شکل گیری هویت فرهنگی مردان در جوامع مختلف داشته است. یکی از اعصاری که بیش ترین تأثیر فرهنگی- اجتماعی را از این پوشش هویت ساز، به خود دیده، عصر صفوی است. پرسش اصلی این نوشته که درصدد یافتن پاسخی بدان به شیوة توصیفی- اِسنادی برآمده ایم؛ آنست که شعر دورة صفوی، بعنوان بخش مهم و گسترده ای از اسناد و منابع تاریخی؛ می تواند؛ نقش دستار و آرایش آن در ایجاد و شکل گیری هویت فرهنگی جامعه در بین مردان این دوره را نشان دهد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد، شعر دورة صفوی، علی الخصوص صائب تبریزی، یکی از غنی ترین منابع و اسناد، برای بررسی های تاریخی- اجتماعی، از جمله پوشش و آرایش، و دستار، شاخص ترین و بااهمیت ترین و پوشش هویت بخش مردان در دوران صفوی است.
پرونده مقاله
شهرها نشانۀ فرهنگ و مدنیت شهروندان آن ها هستند و در پیدایش سازه های صنعتی و فرهنگی نقش بسزایی دارند. بزرگان را می پرورند و مورد تکریم بزرگان قرار می گیرند. مولانا جلال الدین در آثار خود؛ کلیات شمس و مثنوی معنوی از شهرها و سازه های شهری نام می برد اما هیچکدام به اندازۀ م چکیده کامل
شهرها نشانۀ فرهنگ و مدنیت شهروندان آن ها هستند و در پیدایش سازه های صنعتی و فرهنگی نقش بسزایی دارند. بزرگان را می پرورند و مورد تکریم بزرگان قرار می گیرند. مولانا جلال الدین در آثار خود؛ کلیات شمس و مثنوی معنوی از شهرها و سازه های شهری نام می برد اما هیچکدام به اندازۀ مکّۀ مکرّمه به دلیل وجود کعبۀ معظّمۀ و شهر تبریز به جهت شمس تبریزی در ذهن و زبان او اثر نگذاشته است. مولانا به جهت شیفتگی و عشق سوزان به شمس، از زمانی که جذب او شده است، تخلصش از خاموشی به روشنی شمس می گراید. از این هنگام است که تبریز در درون او برتر از کعبه و برتر از عالم ناسوت و لاهوت می شود، گویی او می بیند که عرشیان به خاک تبریز سجود می برند انگار او شنیده که تبریز بلی گوی اَلَستُ بِرَبِکُم حق تعالی بوده است. این شهر زیبای سده هفتم که پایتخت غازان خان تیموری بود را برتر از بهشت می انگارد و کعبۀ اسلام نه بلکه کعبۀ هر دو جهان می شمارد و شمس را رکن یمانی آن می نامد. در خاک تبریز عجایب ها می بیند و از مسافران آن شهر می خواهد که به عنوان تحفه مقداری خاک تبریز برای او بیاورند تا سرانجام در خاک تبریز مدفون شود. در این گفتار نویسندگان کوشیده اند به روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل جلوه های تبریز در شعر مولانا بپردازند و دلیل برتری تبریز را در ذهن و زبان مولانا جویا گردند.
پرونده مقاله
جنگ بین خصلت های اهورایی و اهریمنی و دو بنی بودن قهرمانان خیر و شر در داستان های مختلف شاهنامه همواره مورد نظر پژوهندگان بوده است. اما آنچه مایۀ شگفتی است این است که این بار این دوگانگی بیشتر در سوابق و گفتار و کردار یک قهرمان تجلی یافته است، بطوریکه نمیشود او را اهور چکیده کامل
جنگ بین خصلت های اهورایی و اهریمنی و دو بنی بودن قهرمانان خیر و شر در داستان های مختلف شاهنامه همواره مورد نظر پژوهندگان بوده است. اما آنچه مایۀ شگفتی است این است که این بار این دوگانگی بیشتر در سوابق و گفتار و کردار یک قهرمان تجلی یافته است، بطوریکه نمیشود او را اهورایی مطلق نامید و نه او را اهریمنی و دوزخی و بدرگ مطلق قلمداد کرد بلکه نوعی کشاکش و ستیز در گفتار و کردار یک پرسوناژ به نام اسفندیار در این داستان به چشم میخورد. در این جستار طولی سعی وافر پژوهنده با روش توصیفی و تحلیلی و تفسیری و کتابخانهای بر آن بوده است که آیا او سمبل راستی و اهورایی است؟ یا او نماد اهریمنی است؟ در هیچ کدام از این مواضع نمیشود به ضرس قاطع نظر داد این داستان به سبک رآلیستی از یک واقعهی تاریخی حماسی قبل از تاریخ نوشته شده است که قهرمان آن به طور ناآگاهانهای در یک تلقی غلط به دین باوری زمانۀ خود دال بر پیرو راستین پیامبر (زرتشت) بودن پدرش گشتاسب دچار و گرفتار شده است در نتیجه درخواستهای چند لایة رستم با او حاصلی مطلوب در برقراری صلح ندارند بجز جنگ نا خواسته و این موضع اسفندیار تا اواخر داستان دال بر اصرار بر صلح رستم و ابرام بر جنگ اسفندیار تا برقراری جنگ ادامه دارد. ویژگیهای اسفندیار هم در سیاهه نمودن کارهایی که کرده است و در رجز خوانیها خود او به آنها اشاره میکند که آن اعمال در طول داستان توسط پشوتن و سیمرغ و زال و رستم هم تأیید میشوند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است.
پرونده مقاله
شخصیتها و ارتباطات آنها در شاهنامه اهمیت ویژهای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر مهارت ارتباط موثر، که یکی از مهارتهای دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهــانی بهداشت است، نمونههای ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، بهمنظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکلگیری آن و ه چکیده کامل
شخصیتها و ارتباطات آنها در شاهنامه اهمیت ویژهای دارند؛ در پژوهش حاضر با تکیه بر مهارت ارتباط موثر، که یکی از مهارتهای دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهــانی بهداشت است، نمونههای ممتاز از ارتباطات انسانی شاهنامه، بهمنظور درک این مهارت و عوامل موثر در شکلگیری آن و همچنین برای شناسایی موانعـی که یک ارتباط را، به بن بستهای ارتباطی و غمنامهای دردناک بدل میکند، مورد واکاوی و تحلیل روانشناسی قرار گرفته است. این که کدام ارتباط را میتوان موثر نامید ؛ نقش خرد در برقراری ارتباط موثر چیست و در سرزمین آرمانی ایران، با اینکه ارتباطات بر مبنای خرد شکل میگیرد، چگونه است که گاهی انسانهای نیک و خردمند قربانی میشوند؛ از موضوعات محوری این نوشتار است؛ و نتیجه شگفت آن که فردوسی، استاد توانمند آفرینش ارتباطات متنوع است و چنین بر میآید که هزار سال پیش، با اصول آخرین حلقه این علمِ به ظاهر نوین اروپایی، آشنا بوده است و به ظرافت، فرجام دو اتفاق مشابه را به تمایزِ ارتباط موثر یا ناموثر، متفاوت، رقم میزند. روش این مقاله، تحلیل محتوای کیفی و جامعه آماری آن، تمام ابیات شاهنامه است.
پرونده مقاله
سبک شناسی گفتمانی از ترکیب دو روش سبک شناسی لایه ای و تحلیل گفتمان پدید می آید و به تحلیل سبک شناختی آثار ادبی از منظر تحلیل گفتمانی می پردازد؛ تاکید این شیوه بر بافت موقعیتی (بیرونی) و تعامل آن با بافت متن (درونی) است؛ کلان گفتمان های رایج و غالب عصر سعدی، گفتما چکیده کامل
سبک شناسی گفتمانی از ترکیب دو روش سبک شناسی لایه ای و تحلیل گفتمان پدید می آید و به تحلیل سبک شناختی آثار ادبی از منظر تحلیل گفتمانی می پردازد؛ تاکید این شیوه بر بافت موقعیتی (بیرونی) و تعامل آن با بافت متن (درونی) است؛ کلان گفتمان های رایج و غالب عصر سعدی، گفتمان نهاد دینی_عرفانی و گفتمان نهاد حکومتی _سیاسی و گفتمان نهاد عامه / رعیت است؛ پرسش اصلی این پژوهش، آن است که این گفتمان ها چگونه در گفتمان عاشقانه که گفتمان غالب در غزل های سعدی است تاثیر گذاشته و گفتمان فرآیندی عاشقانه را پدید آورده اند؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که گفتمان های غالب از طریق تعامل و تقابل گفتمانی در سیمای شخصیت های اصلی غزل سعدی یعنی عاشق و معشوق باز تولید شده و روابط میان نهادهای دینی_عرفانی و حکومتی _سیاسی به عنوان نهادهای قدرتمند و گفتمان ساز از طرفی و نهاد تحت سلطه و پذیرندۀ عامه / رعیت از طرف دیگر به نمایش گذاشته شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است.
پرونده مقاله
جُنگ ها، از آن دست نُسخی هستند که به دلیل شمولشان بر اشعار متنوع، بسیار حائز اهمیتند. چنانکه می دانیم ذوق ادبی در هر عصری تغییر می کند و ممکن است اشعاری که در زمانی مقبول بوده، در ادوار دیگر، چندان مورد اقبال قرار نگیرد. طبیعتاً اینگونه اشعار که مورد پسندِ عصری نباشد چکیده کامل
جُنگ ها، از آن دست نُسخی هستند که به دلیل شمولشان بر اشعار متنوع، بسیار حائز اهمیتند. چنانکه می دانیم ذوق ادبی در هر عصری تغییر می کند و ممکن است اشعاری که در زمانی مقبول بوده، در ادوار دیگر، چندان مورد اقبال قرار نگیرد. طبیعتاً اینگونه اشعار که مورد پسندِ عصری نباشد، محکوم به فراموشی است. گاهی حتی نام شاعران هم به تدریج فراموش می شود. به نظر می رسد جُنگ ها جان پناه امنی برای اینگونه اشعار و شاعرانشان هستند. بنابراین با استفاده از اینگونه منابع می توان به نمونه هایی از اشعارِ شاعرانی دست یافت که دیوانشان استنساخ نشده و از میان رفته است و این خود برهانِ قاطعی بر اهمّیت جُنگ ها است. امّا علاوه بر این محاسن، جُنگ های خطّی اشکالاتی هم دارند که حاصل سهو کاتبان آن است که لازم است اصلاح شوند تا محقّقین و پژوهشگرانی که به آن ها رجوع می کنند، دچار گمراهی نشوند. از جمله مواردی که ممکن است کاتب در آن دچار اشتباه شده باشد، می توان به انتساب اشعار اشاره کرد. چنانکه در جُنگ اسکندر میرزای تیموری نیز در چند مورد، اشعاری به غلط به نام شاعران دیگر آمده است که در این مقاله به آن پرداخته ایم. در مقاله حاضر، سعی کردیم که با مراجعه به کتب تذکره و دواوین شاعران، صحّت انتساب اشعار را در چهار بخش مورد بررسی قرار دهیم. 1) اشعاری که در جُنگ به نام دو نفر آمده است 2) دو مسمّطی که اجزای آن به نام یازده شاعر نقل شده است 3) اشعاری که سهواً با عبارت و ایضاً له به دیگران منسوب شده است 4) اشعاری که در منابع مختلف به نام شاعران دیگر آمده است. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند از برخی اشتباهات محقیقن، پیشگیری کند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر می کوشد غزل نخست دیوان اشعار حافظ را از دیدگاه نقد فرمالیستی و ساختارگرایانه مورد ارزیابی قرار دهد. مقصود آن است که با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و مبانی زبان شناسی نشان دهیم که چگونه عناصر و اجزای به هم پیوستۀ یک غزل در القای معنی و در حاضر نمودن عنا چکیده کامل
پژوهش حاضر می کوشد غزل نخست دیوان اشعار حافظ را از دیدگاه نقد فرمالیستی و ساختارگرایانه مورد ارزیابی قرار دهد. مقصود آن است که با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و مبانی زبان شناسی نشان دهیم که چگونه عناصر و اجزای به هم پیوستۀ یک غزل در القای معنی و در حاضر نمودن عناصر غایب تأثیرگذارند. در این نوشتار با نگاه فرمالیستی به اصل توازن، یعنی تکرارهای آوایی، هجایی، و واژگانی توجه شده است تا خواننده دریابد که چگونه می توان از طریق شناخت موسیقی آوایی و معنوی غزل، دریچه های روشنی را به سوی معنی و مضمون گشود. در بررسی ساختاری نیز ضمن توجه به بحث تقابل ها، بر حضور عناصر غایب در متن ادبی و نقش خواننده به عنوان آفرینشگر ثانوی تمرکز شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، متونی قابلیت بررسی فرمالیستی و ساختاری دارند که خالق اثر از نقش فرازبانی و ادبی زبان بهره برده باشد. بررسی غزل حافظ از دریچۀ صورت و ساختار، ضمن اینکه ما را به قلمرو زیباشناختی شعر او نزدیک می کند، از کلی گویی های بدون استدلال نیز دور می سازد.
پرونده مقاله
تخیّل، جزء ذاتی شعر و باعث مایهور شدن آن است ؛ بیشک یکی از عواملی که بر تأثیر سخن شاعر میافزاید، آفرینش و گزینش تعابیر تازه و تأثیرگذار است که از تخیّل شاعر سرچشمه میگیرد؛ صائب، به عنوان سرآمد شاعران شاخۀ ایرانی سبک هندی در این امر مهم دستی پرقدرت دارد؛ این شاعر پرآ چکیده کامل
تخیّل، جزء ذاتی شعر و باعث مایهور شدن آن است ؛ بیشک یکی از عواملی که بر تأثیر سخن شاعر میافزاید، آفرینش و گزینش تعابیر تازه و تأثیرگذار است که از تخیّل شاعر سرچشمه میگیرد؛ صائب، به عنوان سرآمد شاعران شاخۀ ایرانی سبک هندی در این امر مهم دستی پرقدرت دارد؛ این شاعر پرآوازه برای بدعتپردازی در آوردن تعابیر زیبا و دلانگیز، از شگردهای تازهای بهره برده است؛ او برای این کار از انواع صور خیال از سوئی و ترفندهای تازه و متفاوت از دیگرسو بهرهمند شده است تا به مدد خیال فلکپرواز خود بتواند تعابیری تازه و دست اوّل خلق کند و بر جان و دل مخاطب تأثیری بسزا بگذارد. صائب، از تجربۀ شاعران بزرگ پیش از خود، بهویژه حافظ بهفراوانی بهره برده است، امّا خود نیز راه تازهای در پیش گرفته و از تشبیهات، استعارهها و کنایات تازهای برای آفرینش تعابیر نو و دست اوّل سود جسته که در شعر گذشتگان، سابقه ندارد و با این که ادراک آنها نیاز به تأمّل فراوانی دارد، امّا به کلام او جذّابیّت و مقبولیت تازهای بخشیده است. درمقالۀ حاضر، به معرّفی این ترفندها و تحلیل و واکاوی نمونههایی از آنها پرداختهایم. این پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی به شیوۀ متنپژوهی است و با استفاده از ابزار گردآوری کتابخانه‎ای انجام شده است.
پرونده مقاله
درخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیینها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستانهای آن داشته مرزباننامه است. در چکیده کامل
درخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیینها و باورهای مردم نقش مهمّی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستانهای آن داشته مرزباننامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزباننامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستانهای مرزباننامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایدة مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که دَه ویژگی اساطیری دربارة درخت در مرزبان میتوان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمانبخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسبشناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گستردۀ مفاهیم اساطیری درخت در مرزباننامه فرضیه تألیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت میکند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانهای است.
پرونده مقاله
بر پایۀ نص صریح قرآنی، امتحان الهی سنت حتمی، مداوم و پر تکرار در روند زندگی انسان هاست. امری دائمی که همۀ آفریده ها حتی فرشتگان و پیامبران را نیز دربرمی گیرد و با توجه به آستانه تحمل شان متغیر است. این امر در رهنامه های عرفانی به ویژه مثنوی، بازتاب گسترده ای دارد. چکیده کامل
بر پایۀ نص صریح قرآنی، امتحان الهی سنت حتمی، مداوم و پر تکرار در روند زندگی انسان هاست. امری دائمی که همۀ آفریده ها حتی فرشتگان و پیامبران را نیز دربرمی گیرد و با توجه به آستانه تحمل شان متغیر است. این امر در رهنامه های عرفانی به ویژه مثنوی، بازتاب گسترده ای دارد. پژوهش حاضر برآن است که پرسش برخی سوالات از جمله این که بروز بسیاری از مشکلات در امور دنیوی چیست؟ چرا برخی توانگر یا گرفتار هستند؟ پاسخ دهد. سوالاتی از این قبیل سبب شد تا نگارنده با روش توصیفی تحلیل محتوا، (توصیفی-تحلیلی) شیوۀ کیفی و مطالعه در متون دینی و ادبی، به ویژه مثنوی، پاسخهایی فراهم آورد. در مثنوی کنش مبتلایان، موصوف به صفت های ستوده یا ناستوده هستند. در پایان از نگاه مولانا، عرصۀ گیتی جولانگاه آزمون و ابتلاء الهی است که رسالتی بزرگ در پی دارد و بلا، زمینه ساز نهان بینی و آگاهی است. نتیجۀ تکاپوی انسان بردبار، رسیدن به تکامل و پیوستن به لقای الهی است. استدراج از پیچیدهترین آزمایشها و ایمان آوری رمز کامیابی است و در نهایت خرسندی خداوند، از برآمدهای ثمربخش فلسفۀ امتحانات است. از منظر مولانا عواید امتحان الهی در شناسایی استحقاق، سنجش سره از ناسره، تقرب به حق، شکوفایی و رشد استعدادهای بالقوه برای رسیدن به فرگشتگی خوشایند است. مولانا صبر، توبه، دعا، ایمان آوری، تسلیم، تضرع و... را، راه کاهش و درمان ابتلا می داند.
پرونده مقاله
موضوع طنز در شعر حافظ، بارها مورد بررسی و تحلیل پژوهشگران قرار گرفته است اما هدف این مقاله آن است که نشان دهد، شعر حافظ از جمله، متون گفتمانی است که حامل ایدئولوژی است و در مواضعی چون طنز، این ایدئولوژی پنهان، بیشتر آشکار میگردد. پرسش اساسی که پژوهش حاضر به آن میپرداز چکیده کامل
موضوع طنز در شعر حافظ، بارها مورد بررسی و تحلیل پژوهشگران قرار گرفته است اما هدف این مقاله آن است که نشان دهد، شعر حافظ از جمله، متون گفتمانی است که حامل ایدئولوژی است و در مواضعی چون طنز، این ایدئولوژی پنهان، بیشتر آشکار میگردد. پرسش اساسی که پژوهش حاضر به آن میپردازد، این است که تقابل دالهای مرکزی شعر حافظ چون رند و صوفی در قالب طنز، چگونه به کشف لایة ایدئولوژیک سبکِ شعر او کمک میکند؟ این مقاله، بر این فرض استوار است که میان کاربرد ساختار بلاغی طنز در شعر حافظ با گفتمان حاکم روزگار، رابطة مستقیمی وجود دارد. در این مقاله، پس از تأمل بر روی چیستی لایة ایدئولوژیک سبک و معرفی نظریة تحلیل گفتمان، به عنوان ابزار تحلیل ایدئولوژی در متن، نشان دادهایم که یکی از مواضعی که ایدئولوژی در کلام حافظ، به طور کامل نمود مییابد، موضع طنزهای اوست. سپس به باز نمود طنز در شعر حافظ پرداختهایم و برآن بودهایم که طنزهای حافظ، با دو شیوة ناسازگاری واژگانی و ناسازگاری گفتمانی خلق شدهاند. در پایان، این مقاله به این نتیجه میرسد که طنزهای ایدئولوژیک حافظ، اقتداربخش و تقویت کنندة گفتمان آزاد منشیاند. این مقاله، به روش تحلیلی-توصیفی با استفاده از مطالعات کتابخانهای به انجام رسیده است.
پرونده مقاله
مقالۀ حاضر به بررسی سه نمایشنامۀ برگزیده از آثار دهۀ 1340 اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر، با رویکرد به اندیشه های آرمان شهریِ ابونصر محمدبن فارابی، می پردازد. در این پژوهش، با رویکرد به نگرش های آرمان شهریِ فارابی، به آثار دراماتیک معاصر، نگریسته شده است. اکبر رادی، چکیده کامل
مقالۀ حاضر به بررسی سه نمایشنامۀ برگزیده از آثار دهۀ 1340 اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر، با رویکرد به اندیشه های آرمان شهریِ ابونصر محمدبن فارابی، می پردازد. در این پژوهش، با رویکرد به نگرش های آرمان شهریِ فارابی، به آثار دراماتیک معاصر، نگریسته شده است. اکبر رادی، نمایشنامه نویسی ایران را برای بیش از چهار دهه، تحت تأثیر آثار خود قرار داد و الگوهای نوینی در نمایشنامه نویسی کشورمان، از حیث انتخاب موضوع و به ویژه زبان نمایشی پدید آورد. مقالۀ حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی یافته هایی که به روش کتابخانه ای به دست آمده است می پردازد و قصد دارد که اندیشه های آرمان شهریِ شخصیت های آثار رادی را در پرتو دیدگاه های آرمان شهریِ محمد فارابی بسنجد و با استفاده از رویکردی ایرانی – اسلامی در فلسفه، به نقد آثار رادی بپردازد. هدف از این پژوهش، نگرش به آثار نمایشیِ معاصر از منظر اُتوپیایی است. اُتوپیا یکی از بُن مایه های مشترک و بنیادین، در بسیاری از آثار ادبی جهان بوده است و معمولاً در پژوهش های ادبی در این خصوص، به آرای افلاطون و توماس مور و دیگر نظریه پردازان غربی مراجعه می شود. اکبر رادی، در نمایشنامه هایش شخصیت هایی خلق کرده که همگی از طریق راه های گوناگون به دنبال مدینۀ فاضل ه ای برای رهایی از وضع موجود و سعادت خود یا جامعه بوده اند. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، در همۀ نمایشنامههایی که اکبر رادی که در دهۀ چهل نوشته است، شخصیتهای گوناگونی با اندیشههای آرمان شهری وجود دارند. نکتۀ حائز اهمیت در آثار دهۀ40 رادی این است که همۀ شخصیتهای آرمان شهریِ رادیِ در راه دستیابی به آرمان شهرهای خود ناکام میمانند.
پرونده مقاله