مقالۀ کنونی به بررسی روش‎های طبقه‎بندی انواع اضافه‎ها در دستور زبان فارسی می‎پردازد و نظریه‎های پیشین در بارة نامگذاری انواع اضافه‎ها و شیوه‎های طبقه‎بندی آنها را در کتاب‎های دستور یا منابع زبان‎شناسی به چالش می‎کشد. اهمیت این چکیده کامل
مقالۀ کنونی به بررسی روش‎های طبقه‎بندی انواع اضافه‎ها در دستور زبان فارسی می‎پردازد و نظریه‎های پیشین در بارة نامگذاری انواع اضافه‎ها و شیوه‎های طبقه‎بندی آنها را در کتاب‎های دستور یا منابع زبان‎شناسی به چالش می‎کشد. اهمیت این تحقیق در گشودن بحث ضرورت کاربردی بودن طبقه‎بندی اضافات است. مهم‎ترین بحث نظریِ این مقاله، به چالش کشیدن مقایسه‎های نادرستِ انواع اضافه‎ها در زبان فارسی با زبان عربی و یا زبان‎های اروپایی است. پرسش‎های اساسی مقاله این است که چه کاستی‎هایی در طبقه‎بندی اضافات در منابع پیشین وجود داشته است و چگونه می توان قواعدی وضع کرد که تشخیص انواع اضافات را بدون استثنا (و یا با حداقل استثناها) امکان‎پذیر سازد. این مقاله، حاصل پژوهشی پردامنه بر روی مبحث اضافات بوده است و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه‎ای (از قرن یازدهم هجری تا به امروز)، به این نتیجه می‎رسد که بسیاری از طبقه‎بندی‎های متأخر در مبحث اضافات فاقد جنبه کاربردی هستند و قابلیت شمول بر اضافه‎های مشابه خود را ندارند و طبقه‎بندی اضافات بر حسب رابطه‎های معنایی، امکانِ دست‎یافتن به معنیِ کلام در زبان معاصر و همچنین در کلام ادبی را تسهیل می‎کند و به تحلیل و درک سخن ادبی یا غیر ادبی یاری می‎رساند و لذا آن را به عنوان طبقه‎بندی موثر و مفید در انواع اضافات می‎توان پذیرفت.
پرونده مقاله
مقالۀ حاضر به بررسی سه نمایشنامۀ برگزیده از آثار دهۀ 1340 اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر، با رویکرد به اندیشه های آرمان شهریِ ابونصر محمدبن فارابی، می پردازد. در این پژوهش، با رویکرد به نگرش های آرمان شهریِ فارابی، به آثار دراماتیک معاصر، نگریسته شده است. اکبر رادی، چکیده کامل
مقالۀ حاضر به بررسی سه نمایشنامۀ برگزیده از آثار دهۀ 1340 اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر، با رویکرد به اندیشه های آرمان شهریِ ابونصر محمدبن فارابی، می پردازد. در این پژوهش، با رویکرد به نگرش های آرمان شهریِ فارابی، به آثار دراماتیک معاصر، نگریسته شده است. اکبر رادی، نمایشنامه نویسی ایران را برای بیش از چهار دهه، تحت تأثیر آثار خود قرار داد و الگوهای نوینی در نمایشنامه نویسی کشورمان، از حیث انتخاب موضوع و به ویژه زبان نمایشی پدید آورد. مقالۀ حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی یافته هایی که به روش کتابخانه ای به دست آمده است می پردازد و قصد دارد که اندیشه های آرمان شهریِ شخصیت های آثار رادی را در پرتو دیدگاه های آرمان شهریِ محمد فارابی بسنجد و با استفاده از رویکردی ایرانی – اسلامی در فلسفه، به نقد آثار رادی بپردازد. هدف از این پژوهش، نگرش به آثار نمایشیِ معاصر از منظر اُتوپیایی است. اُتوپیا یکی از بُن مایه های مشترک و بنیادین، در بسیاری از آثار ادبی جهان بوده است و معمولاً در پژوهش های ادبی در این خصوص، به آرای افلاطون و توماس مور و دیگر نظریه پردازان غربی مراجعه می شود. اکبر رادی، در نمایشنامه هایش شخصیت هایی خلق کرده که همگی از طریق راه های گوناگون به دنبال مدینۀ فاضل ه ای برای رهایی از وضع موجود و سعادت خود یا جامعه بوده اند. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، در همۀ نمایشنامههایی که اکبر رادی که در دهۀ چهل نوشته است، شخصیتهای گوناگونی با اندیشههای آرمان شهری وجود دارند. نکتۀ حائز اهمیت در آثار دهۀ40 رادی این است که همۀ شخصیتهای آرمان شهریِ رادیِ در راه دستیابی به آرمان شهرهای خود ناکام میمانند.
پرونده مقاله