هدف پژوهش تعیین تأثیر یوگا بر نشانههای الگوهای بیتوجهی و بیشفعالی در کودکان دارای نشانگان اختلال نقصتوجه/ بیشفعالی در قالب طرح آزمایشی بین گروهی با گروه آزمایش و کنترل بود. از میان دانشآموزان سه مدرسة ابتدایی پسرانة شهر زنجان،20 نفر از کودکان 7 تا 11 سال که در یکی چکیده کامل
هدف پژوهش تعیین تأثیر یوگا بر نشانههای الگوهای بیتوجهی و بیشفعالی در کودکان دارای نشانگان اختلال نقصتوجه/ بیشفعالی در قالب طرح آزمایشی بین گروهی با گروه آزمایش و کنترل بود. از میان دانشآموزان سه مدرسة ابتدایی پسرانة شهر زنجان،20 نفر از کودکان 7 تا 11 سال که در یکی از مقیاسهای بیشفعالی-تکانشگری یا بیتوجهی و یا هر دو، بر اساس ارزیابی معلمان توسط مقیاس درجهبندی کانرز و ارزیابی والدین توسط مقیاس علائم مرضی کودکان نمرة بالاتر از برش به دست آوردند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جلسات یوگا به مدت 12 جلسه، دو جلسه در هفته، برای گروه آزمایش برگزار شد. در پایان، هر دو گروه با پرسشنامة علائم مرضی کودکان فرم والدین و مقیاس کانرز فرم معلمین سنجیده شدند. یافتهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در میانگینهای هر یک از مقیاسهای نقصتوجه و بیشفعالی-تکانشگری در پرسشنامههای علائم مرضی کودکان فرم والدین و مقیاس کانرز فرم معلمین نشان دادند (05/0>P).
پرونده مقاله
هدف پژوهش، مدل یابی پیشبینی استعداد ریاضی بر اساس متغیرهای خلاقیت و تیپ شخصیتی در دانشآموزان تیزهوش دوره ابتدایی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعة آماری شامل کلیه دانشآموزان تیزهوش پایة 6 ابتدایی شهر اصفهان بود که به روش نمونهگیری تصا چکیده کامل
هدف پژوهش، مدل یابی پیشبینی استعداد ریاضی بر اساس متغیرهای خلاقیت و تیپ شخصیتی در دانشآموزان تیزهوش دوره ابتدایی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعة آماری شامل کلیه دانشآموزان تیزهوش پایة 6 ابتدایی شهر اصفهان بود که به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای، 282 دانشآموز (دختر = 148، پسر = 134) که دارای بهره هوشی 130 به بالاتر بودند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون هوش وکسلر کودکان ویرایش چهارم (2003)، آزمون خلاقیت (تورنس،1372)، آزمون شخصیت کودکان (مورفی - میسگیر، 2011) و مقیاس محقق ساخته سنجش استعداد ریاضی (فرم معلم) بود. نتایج مدلسازی معادله ساختاری نشان داد برازش دادهها به مدل برقرار است و متغیرهای خلاقیت و تیپ شخصیتی 38درصد از واریانس متغیر استعداد ریاضی را پیشبینی میکنند و اثر هر دو متغیر خلاقیت و تیپ شخصیتی بر متغیر استعداد ریاضی دارای تأثیر معنادار (P < 0/05). درنتیجه از طریق این دو متغیر بهطور مستقیم و در حد متوسط به بالا میتوان استعداد ریاضی را پیشبینی کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به آموزش بینرشتهای حقوق کودک در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دورة ابتدایی کشور ایران انجام گرفته است. در این پژوهش از روش کیفی جهت مشخص نمودن مؤلفهها و ویژگیهای آموزش حقوق کودک و از روش تحلیل محتوا بهمنظور بررسی و تحلیل برنامه درسی چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به آموزش بینرشتهای حقوق کودک در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دورة ابتدایی کشور ایران انجام گرفته است. در این پژوهش از روش کیفی جهت مشخص نمودن مؤلفهها و ویژگیهای آموزش حقوق کودک و از روش تحلیل محتوا بهمنظور بررسی و تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی دورة ابتدایی استفاده شده است. جامعة آماری آن در بخش تحلیل محتوا، برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی کشور بود که از این جامعه، برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایههای سوم، چهارم، پنجم و ششم در سال 1395-1394 به روش هدفمند انتخاب شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، سیاهه تحلیل اهداف، سیاهه تحلیل محتوای کتب درسی و سیاهه تحلیل محتوای کتب راهنمای معلم بود که پس از مطالعة مبانی نظری و بسترهای قانونی، طرح پیشنهادی تهیه و تدوین شد و روایی آن توسط تعدادی از متخصصان علوم تربیتی و حقوق و کارشناسان مربوطه تعیین گردید. در این پژوهش از روش آنتروپی شانون برای تجزیهوتحلیل دادهها و مقایسه ضرایب آنها استفاده شد و واحد تحلیل، جملات مندرج در متن کتب درسی، متن اهداف مصوب و متن راهنمای معلم بوده است. یافتههای پژوهش نشان داد که در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دورة ابتدایی در بخش اهداف بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه حقوق آموزشی (274/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به حقوق بهداشتی (0) و دادرسی (0)، در بخش کتابهای درسی بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه حقوق بهداشتی (205/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به حقوق دادرسی (15/0) و در بخش راهنمای معلم بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه حمایتهای خاص (243/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به حقوق دادرسی (0) است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفههای رویکرد زمینه محور است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیل محتوا است. جامعة آماری این پژوهش کتابهای علوم اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 است. حجم نمونه این پژوهش شامل چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفههای رویکرد زمینه محور است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیل محتوا است. جامعة آماری این پژوهش کتابهای علوم اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 است. حجم نمونه این پژوهش شامل کتابهای علوم اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی است. ابزار جمعآوری دادهها در این تحقیق فرم تحلیل محتوا است که این فرم با توجه به مؤلفههای رویکرد زمینه محور تهیه شده است. بهمنظور تعیین روایی ابزار تحقیق از دیدگاه صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت استفاده گردید. پایایی ابزار تحقیق با استفاده از فرمول هولستی 90/0 محاسبه گردید. برای تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی پایههای سوم و چهارم ابتدایی از یک فرم کدگذاری شده استفاده گردید، در مرحله اول واحدهای فعال و غیرفعال کتابهای علوم اجتماعی دو پایه مشخص گردید، در مرحله دوم واحدهای غیرفعال حذف گردید و در مرحله بعد واحدهای فعال بر مبنای مؤلفههای رویکرد زمینه محور کدگذاری شدند و در مرحله بعد دادههای حاصل از یافتههای تحقیق با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که در هر دو کتاب به رویکرد زمینه محور بهطور متوسط توجه شده است. در هر دو کتاب مورد تحلیل به مؤلفههای رویکرد زمینه محور بهطور نامتعادل توجه شده است. در هر دو کتاب به مؤلفههای یادگیری معنادار، کسب شایستگی علمی، ایجاد موقعیتهای حل مسئله بیشتر از سایر مؤلفهها توجه شده است و به مؤلفههای درگیر شدن دانشآموزان در کارهای گروهی و فراهم ساختن زمینه پرورش استدلال علمی بسیار کم توجه شده است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش تدریس حل مسئله بر خلاقیت دانشآموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهر دانسفهان است. روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر دانشآموز پسر سال پنجم ابتدایی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) چکیده کامل
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش تدریس حل مسئله بر خلاقیت دانشآموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهر دانسفهان است. روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر دانشآموز پسر سال پنجم ابتدایی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) بوده که از بین مدارس ابتدایی شهر دانسفهان یک مدرسه انتخاب شد و سپس 2 کلاس برای حجم نمونه انتخاب شد که دانشآموزان آن بهصورت تصادفی در 2 کلاس گواه (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) جای داده شدند. از دو گروه پیشآزمون خلاقیت اجرا شد. گروه آزمایش بهطور جداگانه در طول 2 ماه، روش تدریس حل مسئله دریافت کردند و پس از طی این دورة آموزشی از دو گروه پسآزمون خلاقیت گرفته شد. بهمنظور تجزیه تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این پژوهش با بررسی نمرات پیشآزمون روشن شد که میان نمرات دو گروه گواه و آزمایش در آزمون خلاقیت تفاوت معنادار وجود ندارد، ولی پس از گذراندن دوره آموزشی حل مسئله به مدت دو ماه و اجرای پسآزمون و مقایسة نتایج آن با نتایج حاصل از پیشآزمون مشخص شد که میان نمرات دو گروه گواه و آزمایش در آزمون خلاقیت تفاوت معنادار وجود دارد که نتایج بیانگران است که روش تدریس حل مسئله باعث افزایش میزان مؤلفههای خلاقیت (سیالی، ابتکار، بسط و انعطافپذیری) دانشآموزان شده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تصاویر کتب درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس روش سلوج و مک تیگو انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کتب علوم ابتدایی چاپ 95-94 است. حجم نمونه نیز برابر با جامعه انتخاب گردیده است. این پژوهش از لحاظ روش، توصیفی بوده و از نظر نوع، تحلیل محتوا (تحلیل تصا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تصاویر کتب درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس روش سلوج و مک تیگو انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کتب علوم ابتدایی چاپ 95-94 است. حجم نمونه نیز برابر با جامعه انتخاب گردیده است. این پژوهش از لحاظ روش، توصیفی بوده و از نظر نوع، تحلیل محتوا (تحلیل تصاویر) است. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی استفاده شده است. روایی این ابزار، روایی محتوایی و صوری بوده که بهوسیلة سلوج اعتبارسنجی شده است. پایایی از ضریب توافقی بین کدگذاران 87درصد محاسبه گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که متون هر شش کتاب، ساختار خطی دارد، الگوی انتقال فعالانة اطلاعات، الگوی غالب بوده و فرمت متن و تصاویر بیشتر از نوع تکصفحهای است، سهم تصاویر بیشتر از متن بوده که همگی جز تصاویر رنگی میباشند. بیشتر تصاویر عناوینی دارند که برخی از جنبههای موضوع را نشان میدهد که عمدتاً در وضعیت مجاور با متن قرار دارند و به متون مربوط اشاره کردهاند، تصاویر بازنمایی بیشترین سهم را در روابط معنایی دارند. با توجه به نتایج به دست آمده، لازم است از ساختارهای متنی متنوع و عناصر گرافیکی با توجه به ویژگیهای هر پایه استفاده شود.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش تحلیل محتوای کتابهای فارسی خوانداری دوره ابتدایی (با تأکید بر داستانهای آن) بر اساس مؤلفههای تفکر فلسفی در برنامه فلسفه برای کودکان بود. با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و بر اساس چکلیستی از معیارهای تفکر فلسفی، شامل سه مفهوم (استدلال، مفهومساز چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش تحلیل محتوای کتابهای فارسی خوانداری دوره ابتدایی (با تأکید بر داستانهای آن) بر اساس مؤلفههای تفکر فلسفی در برنامه فلسفه برای کودکان بود. با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و بر اساس چکلیستی از معیارهای تفکر فلسفی، شامل سه مفهوم (استدلال، مفهومسازی و قضاوت) و دوازده زیرمؤلفه، دادهها جمعآوری شد. جامعة آماری شامل کتابهای فارسی خوانداری پایههای اول تا ششم ابتدایی چاپ سال 1395 بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش آمار توصیفی و آزمون خیدو استفاده شد. در همة کتابهای مورد تحلیل، درمجموع 578 مؤلفه مربوط به مفاهیم تفکر فلسفی شناسایی شد. نتایج نشاندهندة آن بود که در کتب درسی مورد بررسی مقولة استدلال بیشترین میزان فراوانیها را به خود اختصاص داد و کمترین توجه به مقولة قضاوت شده بود. همچنین در بین کتب درسی مورد بررسی، کتابهای فارسی خوانداری پایههای پنجم و ششم بیشتر از سایر کتب به مؤلفههای تفکر فلسفی توجه داشت و کمترین میزان توجه به این مؤلفهها مربوط به کتاب فارسی خوانداری پایه اول ابتدایی بود.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، بررسی جایگاه تفکر انتقادی در ادبیات داستانی کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفادهشده است. جامعة آماری این پژوهش شامل تمامی داستانهای کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی در سال ۹۵ بود. نتایج مطالعه نشان میدهد ک چکیده کامل
هدف این پژوهش، بررسی جایگاه تفکر انتقادی در ادبیات داستانی کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفادهشده است. جامعة آماری این پژوهش شامل تمامی داستانهای کتب درسی بخوانیم دورة ابتدایی در سال ۹۵ بود. نتایج مطالعه نشان میدهد که در ادبیات داستانی بخوانیم پایة اول ابتدایی، هیچ اشارهای به مؤلفههای تفکر انتقادی نشده است؛ در ادبیات داستانی پایة دوم مؤلفههای هنر اندیشیدن دربارة تفکر خود و قضاوت صحیح (مبتنی بر ملاک)؛ در ادبیات داستانی پایة سوم، مؤلفههای کنجکاوی اندیشه و قضاوت صحیح (مبتنی بر ملاک)؛ در ادبیات داستانی پایة چهارم، مؤلفة کنجکاوی اندیشه؛ در ادبیات داستانی پایة پنجم، مؤلفههای تعریف و شفافسازی مسئله و در ادبیات داستانی پایة ششم، مؤلفههای استدلال و قضاوت صحیح (مبتنی بر ملاک) بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر در جستجوی کشف تجارب آموزشی مشترک معلمان دورة ابتدایی از وضعیت موجود آزادسازی برنامه درسی بوده است. هدف پژوهش نشان دادن تمهیدات و اقداماتی بود که در راستای آزادسازی برنامه درسی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به شیوة پدیدارشناسی تفسیری بوده و ج چکیده کامل
پژوهش حاضر در جستجوی کشف تجارب آموزشی مشترک معلمان دورة ابتدایی از وضعیت موجود آزادسازی برنامه درسی بوده است. هدف پژوهش نشان دادن تمهیدات و اقداماتی بود که در راستای آزادسازی برنامه درسی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به شیوة پدیدارشناسی تفسیری بوده و جامعة آماری پژوهش، همة آموزگاران مدارس دورة ابتدایی شهرستانهای خوی و چایپاره را در سال تحصیلی 96-95 شامل شده است که بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این راستا مصاحبههای نیمهساختاریافتهای با 23 نفر از آموزگاران صورت گرفت. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش پدیدارشناسی اسمیت (1995) مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفت. یافتههای این تحقیق دارای 4 مضمون اصلی شامل موانع و محدودیتها، نقش معلمی، نوآوریها و مشارکت ذینفعان بود که هرکدام دارای چندین مضمون فرعی بودند که جمعاً در 20 مؤلفه فرعی قرار گرفتند و عبارتاند از: تمرکززدایی متمرکز، دیدگاه حاکم بر برنامه درسی ملی، آموزش ضمن خدمت، ماهیت دورة ابتدایی، پذیرش اجتماعی، هویت حرفهای، فرهنگ معلمی، معلم بهعنوان محقق، گروههای معلمان، جایگاه معلمی، تولید محتوای الکترونیکی، برنامه درسی تلفیقی، طرحهای آموزشی، نظریه سازندهگرایی، دبیرخانههای استانی، همایشها، راهبران برنامه درسی، سرگروههای معلمان، شورای معلمان، انجمن اولیا و مربیان.
پرونده مقاله
هدف پژوهش طراحی و اعتبارسنجی چارچوب برنامه درسی آموزش کاهش خطرپذیری از بلایای طبیعی برای دورة ابتدایی بود. این پژوهش جزء تحقیقات ترکیبی از نوع اکتشافی-متوالی است. در بخش کیفی 12 نفر از متخصصان و اساتید پژوهشکدة زلزلهشناسی و دانشگاههای کشور و متخصصان مدیریت بحران با رو چکیده کامل
هدف پژوهش طراحی و اعتبارسنجی چارچوب برنامه درسی آموزش کاهش خطرپذیری از بلایای طبیعی برای دورة ابتدایی بود. این پژوهش جزء تحقیقات ترکیبی از نوع اکتشافی-متوالی است. در بخش کیفی 12 نفر از متخصصان و اساتید پژوهشکدة زلزلهشناسی و دانشگاههای کشور و متخصصان مدیریت بحران با روش نمونهگیری هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. در این بخش از روش مصاحبه، بررسی پیشینه و مطالعه منابع، متون و اسناد بالادستی برای دستیابی به مفاهیم، عبارات و واژههای کلیدی مرتبط با چارچوب مذکور استفاده گردید و دادههای کیفی اولیه حاصل شد. با روش تحلیل مضمون، دادههای کیفی تحلیل شد و چارچوب اولیه شکل گرفت. برای اعتباریابی چارچوب اولیه از معیارهای اعتبار سنجی کیفی استفاده شد. در بخش کمی، جامعة آماری شامل متخصصان دانشگاهی در حوزة مطالعات برنامه درسی و معلمان دورة ابتدایی بودند؛ که تعداد 20 نفر از متخصصان دانشگاهی در رشتة برنامهریزی درسی و 110 نفر از معلمان دورة ابتدایی از بین تمامی معلمان دورة ابتدایی منطقه سرچهان (400 نفر) با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش روایی پرسشنامه از روشهای روایی صوری و محتوایی و تحلیل عامل و برای محاسبة پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عامل نشان داد که روشهای تدریس با بار عاملی 96/0، محتوا و هدف 94/0، روشهای ارزشیابی 93/0، مواد و منابع 97/0 و منطق و چرایی با بار عاملی 93/0 به ترتیب تبیینکنندة چارچوب برنامه درسی آموزش کاهش خطرپذیری از بلایای طبیعی در دورة ابتدایی هستند؛ و همچنین ضریب آلفای کرونباخ بالای 90/0 بیانکنندة پایایی قابلقبول عناصر برنامه درسی بود؛ بنابراین اعتبار چارچوب نهایی برنامه درسی مورد تأیید قرار گرفت.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد