-
دسترسی آزاد مقاله
1 - ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر میزان تغذیه آب های زیرزمینی در حوزه آبخیز کرج
بهارک معتمدوزیری هادی کیادلیری امیر اسحاقی علی اسکندریتغییر اقلیم، یکی از مهمترین چالش هایی است که اکوسیستم های طبیعی را تحت تأثیر قرار داده و دارای اثرات متفاوتی بر روی میزان دما، بارش، شدت و فراوانی خشکسالی و سیلاب و پارامترهای هیدرولوژیکی حوزه های آبخیز می باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر روند تغی چکیده کاملتغییر اقلیم، یکی از مهمترین چالش هایی است که اکوسیستم های طبیعی را تحت تأثیر قرار داده و دارای اثرات متفاوتی بر روی میزان دما، بارش، شدت و فراوانی خشکسالی و سیلاب و پارامترهای هیدرولوژیکی حوزه های آبخیز می باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر روند تغییرات دما، بارش و تشعشات خورشیدی و همچنین تعیین اثر تغییرات این متغیرها در میزان تغذیه حوزه آبخیز رودخانه کرج است. در این تحقیق، ابتدا با استفاده از داده های دو مدل جهانی HadCM3 و CGCM1 و با کاربرد مدل ریزمقیاس نمایی SDSM، شبیه سازی متغیرهای اقلیمی برای سه دوره (2039-2010، 2069-2040 و 2098-2070) صورت گرفت. سپس با استفاده از مدل HELP، میزان تغذیه حوزه آبخیز کرج برآورد گردیده و اثر تغییرات متغیرهای هواشناسی بر روی میزان تغذیه آب های زیرزمینی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی متغیرهای اقلیمی تحت سناریو منتخب A2 تغییر اقلیم، نشان داد که در سه دوره آتی نسبت به دوره پایه، مقدار دما، بارش و تشعشعات خورشیدی به ترتیب افزایش (1/5، 2/8 و 4/55 درصد)، کاهش (8/1، 15/1 و 18 درصد) و افزایش (0/5، 1/4 و 2/4 درصد) خواهند یافت. نتایج حاصل از شبیه سازی میزان تغذیه آب های زیرزمینی با استفاده از مدل HELP تحت سناریو منتخب A2 تغییر اقلیم، حاکی از این بود که میزان تغذیه در سه دوره آتی نسبت به دوره پایه، به ترتیب 9/6، 15/1 و 15/6 درصد کاهش پیدا می کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که مدل HELP به عمق تبخیر و تعرق، حساسیت بالایی دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - معرفی فلور، شکل زیستی و پراکنش جغرافیایی گیاهان حوزه آبخیز ایور
حمید علی پور آرش ملکیان میرمسعود خیرخواه زرکش سعید قره چلواین تحقیق سعی بر معرفی لیست فلورستیک منطقه ایور واقع در استان خراسان شمالی داشت. گیاهان با استفاده از پیمـایش صـحرایی جمـع آوری و شناسایی شدند. نمونه های جمع آوری شده با کمک منابع تاکسونومی در حد گونه شناسایی شدند. همچنین کاربرد گونه های گیاهی و میزان خـوشخـوارکی آنها ب چکیده کاملاین تحقیق سعی بر معرفی لیست فلورستیک منطقه ایور واقع در استان خراسان شمالی داشت. گیاهان با استفاده از پیمـایش صـحرایی جمـع آوری و شناسایی شدند. نمونه های جمع آوری شده با کمک منابع تاکسونومی در حد گونه شناسایی شدند. همچنین کاربرد گونه های گیاهی و میزان خـوشخـوارکی آنها برای دام های منطقه با پرسش از مردم بومی مشخص شد. نتایج نشان داد که 109 گونه متعلق به 24 تیره گیاهی در منطقه وجـود دار د. بـزر گتـرین تیره های گیاهی منطقه از لحاظ تعداد گونه شامل Asteraceae (21 گونـه)، Poaceae (15 گونـه)، Lamiaceae (10 گونـه)، Caryophyllaceae و (6 گونه) Brassicaceae (6 گونه) بودند. تعداد 32 گونه با ارزش کاربری علوفه ای بیشترین ارزش را از نظر کاربری به خود اختصاص دادند. 33 گونه بـر اساس پایداری یا طول عمر گونه های گیاهی یکساله، 4 گونه دوساله و 27 گونه چندساله در منطقه شناسایی گردید. تعداد 17 گونه با شکل رویشی علفـی پهن برگ بیشترین شکل رویشی حوزه را به خود اختصاص داداند. 59 گونه از نظر خوشخوراکی در کلاس مرتعی III بـا ارزش کـم و41 گونـه در کـلاس مرتعی II با ارزش متوسط قرار گرفتند. همیکریپتوفیت ها با 35 گونه، تروفیت با 62 گونه و کامفیـت بـا 31 گونـه بـه ترتیـب بیشـترین شـکل زیسـتی و همچنین گیاهان ایران-تورانی با 97 گونه، ایران-تورانی و صحارا-سندی با 9 گونه و ایران-تورانی و مدیترانه ای با 8 گونـه بـه ترتیـب بیشـترین پـراکنش جغرافیایی را در منطقه به خود اختصاص دادند. گونه های غیرخوش خوراک بر اساس نتایج به دلیل فشار زیاد بر مراتع در منطقه گسترش یافته اند کـه بایـد اقدامات مدیریتی برای جلوگیری از این روند صورت گیرد تا تنوع گیاهی در خطر نابودی قرار نگیرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - ارزیابی تغییر کاربری اراضی و تاثیر آن بر هیدروگراف سیل حوزه آبخیز امامه، استان تهران
مارال پزشکی بهارک معتمدوزیری حسن احمدیتغییر در الگوی کاربری اراضی، فرآیندهای هیدرولوژیکی در حوضه ها را متاثر ساخته و تعادل طبیعی جریان آب را مختل می کند. در پژوهش حاضر، تغییر مولفه های هیدرولوژیکی حوزه آبخیز امامه در نتیجه تغییرات کاربری اراضی در طی سال های 1367 الی 1392، مورد بررسی قرار گرفته است. به علت ن چکیده کاملتغییر در الگوی کاربری اراضی، فرآیندهای هیدرولوژیکی در حوضه ها را متاثر ساخته و تعادل طبیعی جریان آب را مختل می کند. در پژوهش حاضر، تغییر مولفه های هیدرولوژیکی حوزه آبخیز امامه در نتیجه تغییرات کاربری اراضی در طی سال های 1367 الی 1392، مورد بررسی قرار گرفته است. به علت نبود نقشه کاربری اراضی در سال های گذشته، جهت تهیه نقشه کاربری اراضی مربوط به سال 1367 حوضه، از تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست استفاده شد که این تصاویر در محیط نرم افزار ERDAS Imagine پردازش شدند. جهت تهیه نقشه کاربری اراضی مربوط به سال 1392 حوضه از اطلاعات کاربری موجود استفاده گردید. در ادامه، نقشه های کاربری اراضی مربوط به سال های 1367 و 1392 در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه شدند. در نقشه های حاصل، شش طبقه کاربری اراضی مراتع درجه 1، 2، 3، کشاورزی و باغ، بایر، و بستر رودخانه به دست آمد. با توجه به نتایج حاصله، حوزه آبخیز امامه در بازه زمانی مورد مطالعه، دستخوش تغییر کاربری اراضی زیادی شده است، به طوری که مراتع از درجه 1 به درجه 2 و از درجه 2 به درجه 3 و حتی بایر تبدیل شده و سطح مناطق مسکونی (ویلا) از مقدار 5/2 درصد در سال1367 به 4/8 در سال 1392 افزایش یافته است. جهت بررسی تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر هیدروگراف سیل حوزه آبخیز امامه از مدل HEC-HMS استفاده گردید. نتایج بررسی هیدروگراف دو سال مذکور حاکی از افزایش حجم رواناب و دبی اوج سیلاب در طی دوره زمانی 25 سال می باشد. ضریب رواناب حوضه نیز از 82/0 به 89/0 افزایش پیدا کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - اولویتبندی حوزه آبخیز برای احداث بند توری سنگی به روش تحلیل چند معیاره مکانی (SMCE)، در حسنرباط اصفهان
علی اکبر جمالی ابوالفضل رحیمآبادی نسیم زرنگ آرش رحمتیانحوزه آبخیز مورد مطالعه در منطقه حسنرباط از توابع میمه شهرستان اصفهان واقع شده است. برای تعیین مکانهای ایجاد سد سنگتوری (گابیون) در آبراهها با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره (SMCE) مکانیابی شد. در ابتدا نقشه عوامل و محدودیتها بصورت لایههایی قابل استفاده در م چکیده کاملحوزه آبخیز مورد مطالعه در منطقه حسنرباط از توابع میمه شهرستان اصفهان واقع شده است. برای تعیین مکانهای ایجاد سد سنگتوری (گابیون) در آبراهها با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره (SMCE) مکانیابی شد. در ابتدا نقشه عوامل و محدودیتها بصورت لایههایی قابل استفاده در مدل درختی تهیه گردیده شد. در نهایت با وزندهی به عوامل به صورت مقایسه زوجی و به شکل رتبهای و اولویتبندی، به تولید نقشه نهایی که اولویتهای ساخت سد گابیونی را در منطقه نشان می دهد انجامید. با وجود راههای بسیار و چاههای فراوان در منطقه مورد مطالعه و اهمیت قرارگیری سدها در نزدیکی روستاهای موجود، تاثیر بسیاری در انتخاب مکان های ایجاد سد داشت است. البته عوامل طبیعی نیز در انتخاب این مکانها با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی دخالت همگامی داشته است. این مکانیابی برای برنامهریزان در حوضههای آبخیز که به کنترل فرسایش در مناطق حائز اهمیت توجه دارند پیشنهاد میگردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - استفاده از تلفیق منطق بولین و فازی با وزن دهی عوامل مکانی در تحلیل خطر زمینلغزش و تولید رسوب در حوزه آبخیز چلگرد چهار محال و بختیاری
علی اکبر جمالی محمدعلی حکیمیفرسایش که یکی از آنها زمین لغزش است پدیده ایست که هرساله باعث هدر رفتن بسیاری از منابع آبوخاک و تخریب منابع طبیعی میشود. هدف تهیه و تحلیل نقشه زمینلغزشها و تأثیر آن در تولید رسوب در حوزه آبخیز چلگرد شهرکرد است. برای تهیه نقشه خطر زمینلغزش لایههای اطلاعاتی شیب، ارت چکیده کاملفرسایش که یکی از آنها زمین لغزش است پدیده ایست که هرساله باعث هدر رفتن بسیاری از منابع آبوخاک و تخریب منابع طبیعی میشود. هدف تهیه و تحلیل نقشه زمینلغزشها و تأثیر آن در تولید رسوب در حوزه آبخیز چلگرد شهرکرد است. برای تهیه نقشه خطر زمینلغزش لایههای اطلاعاتی شیب، ارتفاع از سطح دریا، شاخص پوشش گیاهی، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از گسل و فاصله از چشمه ها استفاده گردیدند. سپس محدودیت ها و عوامل به ترتیب استانداردسازی بولین و فازی شده، پس از وزن دهی با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، تلفیق نهایی فازی انجامشده، نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش فازی تهیه گردید. نتایج حاصله نشان داده که 49 درصد از اراضی منطقه موردمطالعه در پهنههای خطر بالا و خیلی بالا قرارگرفته است. در این تحقیق فاصله 500 متری از جاده و 400 متری از آبراهه، شیب 50-15 درصد، ارتفاع تا2600 متر و کاربری های کشاورزی و باغ و همچنین سازندهای خانکت و نیریز بیشترین درصد مساحت لغزش هارادرخود جای دادهاند که البته احتمال بروز زمینلغزش در حواشی جاده ها و آبراهه ها با شیب های متوسط بهمراتب از سایر نقاط بیشتر است که در مدیریت آبخیز با توجه به رسوب و فرسایش باید به این مناطق بیشتر توجه کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - بررسی عوامل موثر و ارائه مدل جهت تعیین پتانسیل رشد طولی خندقها (مطالعه موردی: حوزه آبخیز حبله رود)
حسن احمدی علی اصغر محمدی جمال قدوسی علی سلاجقهفرسایش خندقی یکی از مخرب ترین و پیچیده ترین انواع فرسایش آبی می باشد. برای مبارزه با این نوع فرسایش در ابتدا باید عوامل موثر در توسعه آن شناخته شوند. لذا این تحقیق، در یکی از زیرحوضه های حوزه آبخیز حبله رود به نام ده نمک در اقلیم خشک ونیمه خشک انجام شد. ابتدا با استفاده چکیده کاملفرسایش خندقی یکی از مخرب ترین و پیچیده ترین انواع فرسایش آبی می باشد. برای مبارزه با این نوع فرسایش در ابتدا باید عوامل موثر در توسعه آن شناخته شوند. لذا این تحقیق، در یکی از زیرحوضه های حوزه آبخیز حبله رود به نام ده نمک در اقلیم خشک ونیمه خشک انجام شد. ابتدا با استفاده از عکسهای هوایی مربوط به سال1335 و اندازه گیری طول خندق ها طی مطالعات میدانی سال 1384، میزان رشد طولی خندق ها طی دوره زمانی 1335 تا 1384 بدست آمد. سپس عوامل موثر در رشد طولی خندق ها که بر گرفته از چهار مدل پیش بینی رشد طولی خندق: Thompson، مدل اول سرویس حفاظت خاک آمریکا، مدل دوم سرویس حفاظت خاک آمریکا وFAO بوده اند و شامل عوامل: مساحت حوزه آبخیز بالادست خندق، میزان درصد رس، درصد شیب کف خندق، و همچنین عواملی چون درصد نمک های محلول، میزان درصد سیلت و میزان درصد ماسه در نظر گرفته شدند. در نهایت میزان معنی داری برای هر کدام از عوامل موثر با میزان رشد طولی خندق ها در سطح 95% طی دوره زمانی 1384-1335 بررسی شد. نتایج حاصل از انجام مطالعات آماری حاکی از این است که عواملی چون مساحت حوزه آبخیز بالادست خندق با ضریب همبستگی 0/98، درصد نمک های محلول با ضریب همبستگی 0/97 و میزان درصد رس با ضریب همبستگی 0/96 به ترتیب بیشترین معنی داری را در سطح 95% داشته اند. سپس ارائه مدل با استفاده از عوامل موثر ذکر شده و نرم افزار آماری SPSS از دو روش Enter و Backward صورت گرفت و پتانسیل رشد طولی خندق ها در سال های آتی از طریق مقایسه مقادیر برآورد شده توسط مدل و مقادیر اندازه گیریشده توسط عکس های هوایی بررسی شد. در نهایت با توجه به اختلاف دقت 0.001درصدی بین دو روش Enter و Backward روش Backward پیشنهاد شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - پهنهبندی فرسایش خندقی در حوزه آبخیز طرود فیروزکوه
زهرا عرب قشقایی داود نیک کامی صمد شادفر ابوالفضل معینیفرسایش خندقی از اشکال پیشرفته و حاد فرسایش آبی است که دلالت بر حجم عظیمی از خاک اراضی دارد.شناسایی عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی و پهنهبندی آن یکی از ابزارهای اساسی و مهم جهت مدیریت و کنترل این پدیده میباشد. این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی چکیده کاملفرسایش خندقی از اشکال پیشرفته و حاد فرسایش آبی است که دلالت بر حجم عظیمی از خاک اراضی دارد.شناسایی عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی و پهنهبندی آن یکی از ابزارهای اساسی و مهم جهت مدیریت و کنترل این پدیده میباشد. این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی و پهنهبندی آن در حوزه آبخیز طرود انجام شده است. مهمترین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی چون شیب، جهت شیب، سنگشناسی، کاربری اراضی، فاصله از شبکه راههای ارتباطی، مدیریت اراضی و تاج پوشش انتخاب و سپس این لایه ها، در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گردیدند. سه خندق موجود در منطقه انتخاب گردیدند و نمونه برداری خاک از محل 25، 50 و 75 درصد طول آن ها و هم چنین، سه نمونه شاهد در کنار محل خندق ها صورت گرفت. این نمونهها از نظر گچ، ماده آلی، شوری، درصد اشباع، آهک، نسبت جذب سدیم و اسیدیته مورد بررسی قرار گرفتند. پهنه بندی مناطق تحت تاثیر فرسایش خندقی با استفاده از عکس های هوایی 1:40000 سال 1380 و انجام عملیات میدانی به کمک GPS تهیه شد. با روی همگذاری لایه پهنه بندی خندقها با هر یک از لایه های مربوط به عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی، عرصههای خندقی شده در هر کدام از طبقات عوامل، بهدست آمد. بهکمک روش Multi Class Maps وزن دهی عوامل و طبقات در لایه مربوطه صورت گرفت. نتایج نشان داد که 88 درصد از محدوده خندقی در پهنه های با ریسکپذیری زیاد و خیلیزیاد قراردارند. نتایج آزمایش های خاک نیز بیان کننده این واقعیت بودند که میزان شوری، گچ و نسبت جذب سدیم در خندق های منطقه نسبت به شاهد بیش تر و میزان ماده آلی آن ها کم تر بوده ولی از نظر درصد اشباع، آهک و اسیدیته تفاوت معنیداری با هم ندارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بررسی تأثیر اجرای طرح ترسیب کربن بر اصل گسترش مشارکت در راستای ایجاد تابآوری نظامهای اجتماعی-اکولوژیکی (مورد مطالعه: شهرستانهای خاتم، جاجرم و گالیکش)
حسین مرادی مجید رحیمی سیروس شمشیریتابآور بودن نظامهای اجتماعی-اکولوژیک در برابر تغییرات محیطی نظیر تغییر اقلیم نیازمند تضمین سیستمهای محیطی مانند سیستم عرضه آب و انسانی مانند نظام حکمرانی منابع و مشارکت ذینفعان میباشد. در کشور ایران پروژه بینالمللی ترسیب کربن از سال 2005 در ابتدا با هدف جلوگیری از چکیده کاملتابآور بودن نظامهای اجتماعی-اکولوژیک در برابر تغییرات محیطی نظیر تغییر اقلیم نیازمند تضمین سیستمهای محیطی مانند سیستم عرضه آب و انسانی مانند نظام حکمرانی منابع و مشارکت ذینفعان میباشد. در کشور ایران پروژه بینالمللی ترسیب کربن از سال 2005 در ابتدا با هدف جلوگیری از پدیده بیابانزایی آغاز گردید. از این رو در این مطالعه جوامع محلی سه منطقه هدف این طرح شامل شهرستان خاتم استان یزد، شهرستان جاجرم استان خراسان شمالی و حوزه آبخیز اوغان شهرستان گالیکش استان گلستان و میزان تأثیر اجرای طرح بر گسترش مشارکت ذینفعان مورد بررسی قرار گرفتند. بدین منظور از هر منطقه دو روستا به صورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب گردیده و پرسشنامه سنجش گسترش مشارکت بین کشاورزان و دامداران روستاهای هدف تکمیل گردید. نتایج نشان داد که اجرای طرح ترسیب کربن در سه منطقه مورد مطالعه باعث افزایش گسترش مشارکت به میزان قابل قبولی نگردیده است. همچنین مقایسه عملکرد مناطق نشان داد که در شهرستان جاجرم، ضعیفترین عملکرد و در حوزه آبخیز اوغان شهرستان گالیکش بهترین عملکرد در راستای گسترش مشارکت ذینفعان صورت پذیرفته است. شاخصهای گسترش مشارکت نیز تنها در حوزه آبخیز اوغان و شهرستان خاتم در 14 حالت از 90 حالت ممکن دارای مقدار قابل قبولی بودند. در نتیجه شفافیت اهداف و انتظارات، حضور و درگیر ساختن ذینفعان، تسهیل و رهبری، ظرفیتسازی، قدرت و منبعیابی در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سازمانی، زیرساختی و سرمایه اجتماعی دارای عملکرد مناسبی نبودهاند. از این رو تابآوری خدمات اکوسیستمی موجود در سه منطقه مورد مطالعه به دلیل عدم گسترش مشارکت ذینفعان به خطر خواهد افتاد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - بررسی حساسیت واحدهای سنگی به فرسایش با استفاده از ویژگی های کانی شناسی
سید سعید غیاثی سادات فیض نیا علیرضا مقدم نیا سمیه ناجی رادلازمه حفاظت از منابع خاک، مدیریت و ارائه راهکارهای مناسبی میباشد که با شناخت ماهیت واحدهای سنگی و اطلاع از اهمیت نسبی منابع اصلی رسوب حاصل میشود. هدف از مطالعه حاضر تعیین سهم هرکدام از واحدهای سنگی در تولید رسوب و تشخیص وضعیت فرسایشی آنها میباشد. بدین منظور پس از نم چکیده کامللازمه حفاظت از منابع خاک، مدیریت و ارائه راهکارهای مناسبی میباشد که با شناخت ماهیت واحدهای سنگی و اطلاع از اهمیت نسبی منابع اصلی رسوب حاصل میشود. هدف از مطالعه حاضر تعیین سهم هرکدام از واحدهای سنگی در تولید رسوب و تشخیص وضعیت فرسایشی آنها میباشد. بدین منظور پس از نمونهبرداری از منابع رسوب و رسوبات موجود در بستر آبراهههای حوزه آبخیز خیاوچای، اقدام به عملیات دانهبندی ذرات به روش خشک شد. سپس الکهای 600 میکرون و چهار میلیمتر بهعنوان الکهای شاخص انتخاب شدند و با انتخاب 100 دانه رسوبی از هر نمونه، بررسیهای کانیشناسی با استفاده از بینوکلر با بزرگنمایی 40 برابر و با توجه به واقعیت رسوبی منطقه، صورت پذیرفت و جنس کانیها و خردهسنگها تعیین و با شمارش تعداد آنها و تعیین سهم هرکدام از کانیها و خردهسنگها، نتایج را با واحدهای سنگشناسی مقایسه و تطبیق داده، سنگ و واحد تولیدکننده هرکانی و خردهسنگ و درصد سهم هر واحد سنگی در تولید رسوب مشخص شد. نتایج نشان داد واحد سنگی Qvl با 51/45 درصد بیشترین سهم را در تولید رسوب حوضه دارد که با نمره کل شاخص فرسایش 14/1053 در وضعیت فرسایشی خیلی شدید قرار دارد که بهدلیل تخریب مکانیکی گسترده و نیز گسترش آن در دو طرف زهکش اصلی کاملاً توجیهپذیر است. پس از واحد سنگشناسی Qvl ، واحد Qds2 و Qvb بهترتیب با 87/30 و 54/10 درصد بیشترین سهم در تولید رسوب را داشته و واحد Qtaslبا 22/1 درصد کمترین سهم را دارا میباشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - روشی برای تعیین مناطق مولد سیل بر اساس رابطه بین شاخص سیلخیزی و پارامترهای مورفومتری
بهارک معتمدوزیری معصومه غریب حسن احمدیبرنامهریزی حوزههای آبخیز، از لحاظ توسعه پایدار و مدیریت سرزمین، بسیار ضروری است. بنابراین، اولویتبندی زیرحوضهها و شناسایی خصوصیات مورفومتریک بهمنظور شناسایی رفتار هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز و طراحی راهبردهای مدیریتی، اهمیت زیادی دارند. هدف این پژوهش، اولویتبندی سی چکیده کاملبرنامهریزی حوزههای آبخیز، از لحاظ توسعه پایدار و مدیریت سرزمین، بسیار ضروری است. بنابراین، اولویتبندی زیرحوضهها و شناسایی خصوصیات مورفومتریک بهمنظور شناسایی رفتار هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز و طراحی راهبردهای مدیریتی، اهمیت زیادی دارند. هدف این پژوهش، اولویتبندی سیلخیزی حوزه آبخیز تنگراه به روش توزیعی و ارائه روشی برای تعیین مناطق مولد سیل است. بدینمنظور، ابتدا ورودیهای مدل بارش-رواناب استخراج و سپس مدل ModClark واسنجی و اعتبارسنجی شد. در مرحله بعد، برای تعیین سیلخیزی واحدهای همگن و زیرحوضهها، با اجرای روش عکسالعمل سیل واحد در قالب حذف متوالی واحدهای همگن و شبیهسازی آبنمود سیل، ابتدا بارش طراحی در محل ایستگاه بارانسنج ثبات پارک ملی گلستان استخراج شد، سپس میزان تأثیر هر یک از واحدها و زیرحوضهها بر آبنمود خروجی کل حوزه آبخیز به دست آمد و در نهایت برای سیل با دوره بازگشت 50 و 100 سال برای حوزههای فاقد آمار، رابطه رگرسیونی چندمتغیره مناسب بین پارامترهای مورفومتری و شاخص سیلخیزی ارائه شد. نتایج حاصل از نقشه پتانسیل تولید رواناب با دوره بازگشت 50 و 100 ساله، نشان داد که پتانسیل تولید رواناب از بالادست به سمت پاییندست حوضه افزایشی بوده و واحد همگن 116 بهعنوان مؤثرترین واحد در پتانسیل تولید رواناب بالا شناخته شد که به دلیل بارش بیشتر و همچنین شیب تند و بالا بودن (CN) در این واحد همگن، پتانسیل تولید رواناب در نزدیک خروجی حوضه نسبت به مناطق بالادست بیشتر است. نتایج این پژوهش نشان داد که با تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدلهای هیدرولوژیکی، میتوان اثر متقابل عوامل فیزیوگرافیک و اقلیمی را بر پتانسیل سیلخیزی حوزههای آبخیز موردبررسی قرار داد و با در نظر گرفتن همزمانی دبی اوج و نقش روندیابی سیل در رودخانهها، اولویتبندی زیرحوضهها را به نحو مطلوب انجام داد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - ارزیابی عملکرد تغییر اقلیم به کمک دو مدل هیدرولوژیکی با ساختار متفاوت
صادق واله بهارک معتمدوزیری هادی کیادلیری حسن احمدییکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تأثیر دارد تغییر اقلیم است. تأثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد میکند. در تحقیق چکیده کاملیکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تأثیر دارد تغییر اقلیم است. تأثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد میکند. در تحقیق حاضر عملکرد دو مدل با ساختارهای متفاوت که یکی از آنها مدل جعبه سیاه (شبکه عصبی مصنوعی) و مدل نیمه توزیعی (SWAT) انتخاب شد و از لحاظ خطا و عدم قطعیت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای بررسی اثر تغییر اقلیم از مدل بزرگ مقیاس ( CanESM2 ) تحت سناریو RCP2.6 و RCP8.5 استفاده شد. نتایج در این پژوهش نشان داد که مدل های جعبه سیاه عملکرد بهتری نسبت به مدل های فیزیکی دارد. نتایج تغییر اقلیم در این پژوهش نشان میدهد که بارش (3 الی 59درصد) و دما (53/1 الی 93/6 درجه سانتیگراد)روند افزایشی دارد بخصوص این روند افزایشی در مقادیر حدی و سیلاب های تند بیشتر خود رانشان میدهد. همچنین میزان رواناب در دوره آتی 7 الی 11 درصدی افزایش مییابد به همین دلیل در مطالعات شهری حتماً باید به افزایش پدیده های سیلاب در دوره آتی توجه نمود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - نقش اقدامات زیستی بر فرآیند فرسایش خاک با استفاده از مدل InVEST در حوزه آبخیز شارقنج، خراسان جنوبی
رضا چمنی سحر مصطفایی یونجالی سید حمیدرضا صادقیمقدمه و هدف پژوهش: امروزه بومسازگانها نقش بی بدیلی در تأمین نیازهای انسانی و ارائه خدمات متنوع به ذینفعان خود برعهده دارند. اما بروز پدیدههای متعدد از جمله افزایش جمعیت و افزایش تقاضا برای رفع نیازهای انسانی، خدمات بومسازگان (ES) را با مشکل مواجه ساخته است. از این چکیده کاملمقدمه و هدف پژوهش: امروزه بومسازگانها نقش بی بدیلی در تأمین نیازهای انسانی و ارائه خدمات متنوع به ذینفعان خود برعهده دارند. اما بروز پدیدههای متعدد از جمله افزایش جمعیت و افزایش تقاضا برای رفع نیازهای انسانی، خدمات بومسازگان (ES) را با مشکل مواجه ساخته است. از این رو، تخریب زمین یک مسئله مهم محیطزیستی است که تحتتأثیر عناصر و عوامل مختلفی قرار دارد. برهمیناساس اقدامات مدیریتی و حفاظتی و استقرار پوشش گیاهی در یک آبخیز میتواند نقش ارزشمندی در حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش ایفا نماید. لذا در این پژوهش سعی شده است نقش عملیات زیستی و مدیریتی حوزه آبخیز شارقنج خراسان جنوبی بر فرسایش خاک در شدت های مختلف بارندگی مورد ارزیابی قرار گیرد.روش پژوهش: حوزه آبخیز شارقنج با مساحت 87/94 کیلومترمربع در شهرستان بیرجند استان خراسان جنوبی واقع شده است. میانگین بارندگی سالیانه آبخیز نیز حدود 210 میلی متر است. حوزه آبخیز شارقنج به دلیل دارا بودن شیب زیاد در قسمت شرق و جنوب شرق، قرارگیری مناطق مسکونی و اراضی باغی در حریم و بستر رودخانه و رژیم بارشی شدید در بهار از پتانسیل سیل خیزی خوبی برخوردار است. برای ارزیابی نقش عملیات اصلاحی زیستی بر فرآیند فرسایش خاک در حوزه آبخیز مطالعاتی از مدل InVEST استفاده شد. برای آمادهسازی ورودیهای مدل از دادههای بارندگی سالیانه ایستگاههای قائن، بیرجند، موسویه و منصورآباد برای دوره زمانی 1381 تا 1399 و برای دوره بازگشت های 2، 5، 10 و 50 سال استفاده شد. در ادامه عاملهای فرسایندگی باران، فرسایشپذیری خاک، مدیریت پوشش و عامل حفاظت زمین تعیین شد.یافته های پژوهش: بیشینه مقادیر شاخص فرسایندگی باران در دوره بازگشت های 2، 5، 10 و 50 سال به ترتیب 08/47، 68/63، 01/85 و 94/98 و کمینه این عامل در همان دوره بازگشت ها به ترتیب 88/42، 68/56، 47/74 و 85/85 مگاژول در میلیمتر بر هکتار بر ساعت تعیین شد. همچنین مقدار رسوب تولیدشده در دوره بازگشتهای 2، 5، 10 و 50 سال به ترتیب 27/6699، 56/9024، 27/17452 و 30/20862 تن بوده که بعد از اعمال سناریوی مدیریتی به ترتیب به 39/6439، 37/8668، 94/16892 و 87/17390 تن کاهش یافته است. نتایج به دست آمده بر کاهش 9/3، 9/3، 2/3 و 7/1 درصد به ترتیب برای دوره بازگشتهای 2، 5، 10 و 50 سال دلالت دارد.نتیجهگیری: در این پژوهش نقش مدیریت زیستی در کنترل فرسایش و رسوب در سطح حوزه آبخیز شارقنج در دوره بازگشت های مختلف بارندگی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با افزایش شدت بارندگی، در کاربری فعلی، میزان فرسایش و رسوب افزایش یافته است اما با اعمال سناریوهای مدیریتی در سطح زیرآبخیزهای مختلف، فرسایش و رسوب در دوره بازگشت های مختلف بارندگی، کمی کاهش یافته است. با توجه به اینکه شدت بارندگی در منطقه نقش مهمی در ایجاد فرسایش ایفا می کند و اثر آن با ترکیب اراضی شیب دار تشدید میشود، استفاده اصولی و متناسب با توان اراضی، می تواند نقشی مؤثری در پیش-گیری از تخریب زمین داشته باشد. لذا رهیافت های این پژوهش می تواند برای ارائه الگوی مدیریتی مناسب برای مدیران، بهره برداران و ذی نفعان حوزه های آبخیز سودبخش باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - تعیین نقشه کاربری اراضی با استفاده از سنجندهETM+ (مطالعه موردی حوزه آبخیز هندودر)
رضوان داودپور حمید ترنج زرزمینه و هدف: رشد سریع جمعیت سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و فشار مضاعف بر منابع طبیعی شده که در نتیجه آن تغییرات سریع کاربری اراضی اتفاق افتاده است. بنابراین شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین می تواند نقش مؤثری در برنامه ریزی و مدیریت داشته باشد. داده های ماهواره ای به د چکیده کاملزمینه و هدف: رشد سریع جمعیت سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و فشار مضاعف بر منابع طبیعی شده که در نتیجه آن تغییرات سریع کاربری اراضی اتفاق افتاده است. بنابراین شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین می تواند نقش مؤثری در برنامه ریزی و مدیریت داشته باشد. داده های ماهواره ای به دلیل دید وسیع و یکپارچه، در برگرفتن بخش عمده ای از طیف الکترومغناطیسی و به روز بودن تصاویر برای تهیه نقشه های کاربری اراضی مناسب می باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقشه کاربری اراضی با استفاده از سنجندهETM+ (مطالعه موردی حوزه آبخیز هندودر) انجام گرفته است. روش بررسی: از تصاویر ماهواره ای لندست 7 برای تعیین پوشش و کاربری اراضی حوزه آبخیز هندودر استان مرکزی استفاده شد. برداشت موقعیت انواع کاربری و پوشش اراضی از سطح حوزه مورد نظر با نقاط تست و کنترل با استفاده ازGPS انجام گرفت. طبقه بندی به روش نظارت شده و با چهار الگوریتم مختلف طبقه بندی که شامل حداکثر احتمال، حداقل فاصله تا میانگین،Minimum Mahalanobis Distance و متوازی السطوح بر روی گروه های سه باندی صورت گرفت. یافته ها: جهت انتخاب بهترین گروه سه باندی از روش محاسبه حد شاخص مطلوبیت (OIF) برای باند های اصلی، شاخص ها و تجزیه مؤلفه ها استفاده شد. تصاویر ماهواره ای با استفاده از الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده و اعمال نمونه های برداشتی از سطح منطقه، طبقه بندی گردید. از بین الگوریتم ها، الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال دارای نتایج بهتری از انواع پوشش و کاربری های اراضی بر روی تصاویر بود. بحث و نتیجه گیری: بهترین نتیجه طبقه بندی در مقایسه با نقشه واقعیت زمینی، با استفاده از مجموعه باند های b1، b4 و b7 با دقت کلی25/81 درصد در الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال به دست آمد که بیانگر قابلیت و کارایی نسبتاً خوب داده های ETM+ در تهیه نقشه نهایی کاربری اراضی می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - بررسی روند تغییرات کمی سیمای سرزمین در استان کرمانشاه مطالعه موردی: حوزه آبخیر قره سو و مرگ (سال های 1984، 2000 و 2016)
فاطمه مردانی یاقوتی مهرداد خانمحمدی پیمان کرمیزمینه و هدف: سرعت تغییر اکوسیستم ها در سال های اخیر چنان بوده که امکان سازگاری موجودات زنده با تغییرات محیطی به سختی صورت می گیرد و این عارضه ناشی از عدم توجه به تغییرات کاربری اراضی و بهرهبرداری از منابع طبیعی است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات کمی سیمای سرزمین چکیده کاملزمینه و هدف: سرعت تغییر اکوسیستم ها در سال های اخیر چنان بوده که امکان سازگاری موجودات زنده با تغییرات محیطی به سختی صورت می گیرد و این عارضه ناشی از عدم توجه به تغییرات کاربری اراضی و بهرهبرداری از منابع طبیعی است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات کمی سیمای سرزمین در حوزه آبخیز قره سو و مرگ در استان کرمانشاه است.روش بررسی: به منظور پایش تغییرات از تصاویر ماهواره لندست در تاریخ های ETM+) 2000 ،(TM) 1984) و 2016 (OLI-TIRS) استفاده شد. طبقهبندی با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی (MLP) انجام گرفت. پوشش موجود در هفت طبقه تقسیم شد. متریکهای Patch Density) PD ،(Number of Patch) NP ،PLAND) و Edge Density) ED)در سطح کلاس،Contagion) CONTAG ،(Largest Patch Index) LPI ،NP) و Shannon's diversity index) SHDI) در سطح سیمای سرزمین برای منطقه مورد مطالعه محاسبه گردید. یافته ها: بر اساس نتایج، بیشترین درصد پوشش منطقه در سالهای مورد مطالعه مربوط به اراضی کشاورزی و سپس مراتع متوسط است. تعداد لکههای اراضی کشاورزی در بازه زمانی 2000-1984 به علت تبدیل مراتع متوسط به اراضی کشاورزی افزایش و در بازه زمانی 2016 -2000 به دلیل تبدیل به مراتع متوسط با نرخ کمتر کاهش یافته و همچنین تعداد لکههای جنگلی در بازه زمانی اول به علت تبدیل به مراتع متوسط کاهش و در بازه زمانی دوم افزایش یافته است. بحث و نتیجه گیری: بررسی متریکهای سیمای سرزمین بیانگر افزایش پیوستگی سیمای سرزمین، کاهش تکه تکه شدگی و تنوع در بازه زمانی اول است و در مقابل در بازه زمانی دوم کاهش پیوستگی، افزایش تکه تکه شدگی و تنوع دیده می شود. با توجه به اینکه، روند تغییرات سیمای سرزمین در دو بازه زمانی متفاوت است؛ به طور کلی می توان ذکر کرد که تکهتکه شدن و تنوع سیمای سرزمین کمتر و پیوستگی لکه های آن بیشتر شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - ارزیابی توان اکولوژیکی به منظور توسعه جنگل با استفاده از AHP (مطالعه موردی، حوزه آبخیز ارنگه، استان البرز)
شادی شریفیان محمد رضوانی فرحناز رشیدیزمینه و هدف: با توجه به روند تخریب جنگلهای طبیعی، افزایش جمعیت انسانی و نیاز روز افزون به خدمات اکوسیستمی، توسعه جنگل و جنگلکاری امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. در همین راستا، قبل از هر گونه اجرای پروژه جنگلکاری میبایست مکانیابی مناطق مستعد و ارزیابی توان اکولوژیکی من چکیده کاملزمینه و هدف: با توجه به روند تخریب جنگلهای طبیعی، افزایش جمعیت انسانی و نیاز روز افزون به خدمات اکوسیستمی، توسعه جنگل و جنگلکاری امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. در همین راستا، قبل از هر گونه اجرای پروژه جنگلکاری میبایست مکانیابی مناطق مستعد و ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه مد نظر قرار گیرد. این تحقیق با هدف ارزیابی توان اکولوژیک حوزه آبخیز ارنگه واقع در استان البرز و مکانیابی عرصههای مناسب برای جنگلکاری صورت گرفته است. روش بررسی: با توجه به هدف تحقیق، به منظور ارزیابی توان اکولوژیکی، معیارهای محیطزیستی اثر گذار شامل عوامل فیزیکی (فیزیوگرافی، اقلیم و خاک) و عوامل زیستی (پوشش گیاهی) شناسایی شدند. سپس، گردآوری اطلاعات منطقه شامل گزارشات و دادهها و همچنین تولید نقشهها صورت پذیرفت. در مرحله بعد با رویهمگذاری و تلفیق لایههای اطلاعاتی، واحدهای همگن تولید شدند. با استفاده از منطق بولین، اراضی با محدودیت مطلق و دائمی از روند ارزیابی حذف شدند و در نهایت 108 واحد بدون محدودیت جهت ارزیابی شناسایی گردید. در ادامه وزن شاخصهای اصلی با استفاده از روش AHP (مقایسات زوجی) و نظرات کارشناسی تعیین شدند. ارزشهای کیفی شاخصهای اصلی با استفاده از روش مقیاس دو قطبی فاصلهای به مقیاس کمی تبدیل شده و سپس ارزش نهایی هر واحد همگن توسط روش SAW محاسبه گردید. یافتهها: در این تحقیق، قابلیتهای اراضی برای جنگلکاری در سه طبقه عالی به مساحت 5/9 هکتار، خوب به مساحت 9/1015 هکتار و متوسط به مساحت 5/578 هکتار تعیین شد و در نهایت، نقشه توان اکولوژیک برای توسعه جنگل تولید گردید. بحث و نتیجهگیری: میتوان به این نتیجه رسید که در 15% از عرصه قابلیت توسعهی جنگلکاری وجود دارد که در این مناطق توان اکولوژیکی شرایط نسبتاً مناسبی دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - مقایسه رویه های شبکه عصبی مصنوعی، رگرسیون لجستیک و یادگیری برمبنای نمونه وزنی مشابهت در مدل سازی و پیش بینی جنگل زدایی مطالعه موردی: حوزه آبخیز گرگانرود- استان گلستان
زینب مرادی علیرضا میکاییلی تبریزیزمینه و هدف: تغییر در پوشش جنگلی در خدمات اکوسیستمی، تعادل کربن در جو و در نتیجه تغییرات آب و هوا نقش بسیار مهمی ایفا می کند. هدف از این تحقیق مقایسه سه روش شبکه عصبی مصنوعی، رگرسیون لجستیک و یادگیری برمبنای نمونه وزنی مشابهت، جهت پیش بینی روند مکانی تغییرات پوشش جنگل ا چکیده کاملزمینه و هدف: تغییر در پوشش جنگلی در خدمات اکوسیستمی، تعادل کربن در جو و در نتیجه تغییرات آب و هوا نقش بسیار مهمی ایفا می کند. هدف از این تحقیق مقایسه سه روش شبکه عصبی مصنوعی، رگرسیون لجستیک و یادگیری برمبنای نمونه وزنی مشابهت، جهت پیش بینی روند مکانی تغییرات پوشش جنگل است. روش بررسی: در این مطالعه از نقشه های کاربری اراضی تولید شده از ماهواره Landsat سنجنده TM مربوط به سال های 1984 و 2012 استفاده شد. مدل سازی پتانسیل انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، رگرسیون لجستیک و یادگیری برمبنای نمونه وزنی مشابهت و پیش بینی تغییرات برای بهترین مدل با استفاده از زنجیره مارکف انجام شد. به منظور برآورد صحت مدل سازی از آماره های ROC، نسبت موفقیت به هشدار خطا و عدد شایستگی استفاده شد. یافته ها: نتایج بیان گر صحت بالای شبکه عصبی مصنوعی با میزان ROC برابر 975/0 ، نسبت موفقیت به هشدار خطا 63 درصد و عدد شایستگی 12 درصد می باشد. بحث و نتیجه گیری: شبکه های عصبی مصنوعی در مقایسه با رگرسیون لجستیک و یادگیری بر مبنای نمونه وزنی مشابهت از صحت بالاتر و خطای کم تری در مدل سازی و پیش بینی تغییرات جنگل برخوردارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - مدلسازی مطلوبیت زیستگاه خرسقهوهای (Ursus arctos syriacus) در حوزه آبخیز ناپشته چای
جلیل سرهنگ زاده بهمن کیانیزمینه و هدف: خرسقهوهای (Ursusarctossyriacus) با وجودی که در طبقهبندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی در طبقه کمترین نگرانی قرار دارد، اما جمعیت و دامنه انتشار آن بهعنوان بزرگ جثهترین گوشتخوار کشور، کاهش یافته است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مطلوبیت زیست چکیده کاملزمینه و هدف: خرسقهوهای (Ursusarctossyriacus) با وجودی که در طبقهبندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی در طبقه کمترین نگرانی قرار دارد، اما جمعیت و دامنه انتشار آن بهعنوان بزرگ جثهترین گوشتخوار کشور، کاهش یافته است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مطلوبیت زیستگاه و عوامل موثر بر پراکنش خرسقهوهای در حوزه آبخیز ناپشته چای انجام گرفت. روش بررسی: بهمنظور مدلسازی مطلوبیت زیستگاه خرسقهوهای با استفاده از نقاط حضور (از پائیز 1394 تا پائیز 1395)، از روش بیشینه آنتروپی بهرهگیری شد. لایههای اطلاعاتی انتخاب شده بهعنوان متغیرهای مؤثر بر حضور گونه شامل طبقات درصد شیب، طبقات جهت جغرافیایی، طبقات ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، منابع آبی، متغیرهای توسعه انسانی (روستاها و جادهها) و اقلیم هستند. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که حدود 4/24% از وسعت حوزه آبخیز ناپشته چای، زیستگاه مطلوبی برای خرسقهوهای است. همچنین براساس نقشه مطلوبیت زیستگاه، خرس ارتفاع 2100-1000 متر از سطح دریا و شیب 10 تا 60% را ترجیح میدهد. بهعلاوه متغیرهای وجود پوشش جنگلی متراکم، اراضی زراعی، منابع آب و روستاها و همچنین جهت دامنه و نوع اقلیم از عوامل مؤثر بر حضور این گونه میباشند. بحث و نتیجه گیری: ارزیابی مدل با سطح زیر منحنی ROC برابر 970/0، نشاندهنده قدرت تشخیص بسیار عالی میباشد. زیستگاههای مطلوب یکپارچه خرسقهوهای در مناطق مکیدی، اسکلو، ناپشته و بالاسنگ قرار دارند. جلوگیری از توسعه گردشگری در محدوده زیستگاههای مطلوب خرسقهوهای و انجام مطالعات تکمیلی برای تعیین کریدورها و جابجایی خرسقهوهای به خارج از منطقه از پیشنهادهای این پژوهش است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - ارزیابی تاثیر اقدامات آبخیزداری بر پوشش گیاهی و میزان فرسایش و رسوب در حوزه آبخیز کاخک
علی باقریان کلات غلامرضا لشکری پور محمد غفوریزمینه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر اقدامات آبخیزداری بر پوشش گیاهی و میزان فرسایش و رسوب در پروژه آبخیزداری کاخک میباشد.روش بررسی: ابتدا ویژگیهای هر یک از عملیات آبخیزداری از مطالعات طرح اجرایی آبخیزداری منطقه استخراج و وضعیت پوششگیاهی و فرسایش و رسوب حوضه، قب چکیده کاملزمینه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر اقدامات آبخیزداری بر پوشش گیاهی و میزان فرسایش و رسوب در پروژه آبخیزداری کاخک میباشد.روش بررسی: ابتدا ویژگیهای هر یک از عملیات آبخیزداری از مطالعات طرح اجرایی آبخیزداری منطقه استخراج و وضعیت پوششگیاهی و فرسایش و رسوب حوضه، قبل از اجرای عملیات آبخیزداری مشخص گردید. مشخصات سازههای اجرا شده از نظر موقعیت، تعداد، حجم، پایداری و رسوبگیری در عرصه بررسی شد. وضعیت استقرار پوششگیاهی و عملکرد عملیات بیولوژیک از طریق اندازهگیری درصد پوششگیاهی، میزان تولید، تعداد بوتهها و درختانزنده (درصد زندهمانی) در واحد سطح مورد بررسی قرار گرفت. میزان فرسایش حوضه بر اساس روش بکار گرفته شده در طرح مطالعاتی (MPSIAC) تعیین شد. در نهایت، شرایط کنونی حوضه (از نظر میزان فرسایش و پوشش گیاهی) با وضعیت گذشته حوضه آبخیز (مستخرج از طرح اجرایی آبخیزداری) مقایسه شد و کارایی پروژه آبخیزداری تعیین گردید.یافتهها: نتایج نشان داد که با اجرای طرح آبخیزداری، میانگین تاج پوشش گیاهی حوضه از 25 به 49 درصد و متوسط علوفهخشک قابلبهرهبرداری از 17 به 89 کیلوگرم در هکتار افزایش یافته است. میزان کارایی عملیات مکانیکی اجرا شده در حوضه حدود 76 درصد میباشد. مقدار فرسایش سالانه خاک از حدود20 تن در هکتار به حدود 10 تن در هکتار کاهش یافته است.بحث و نتیجهگیری: تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد با گذشت 20 سال از انجام عملیات آبخیزداری در حوضهکاخک، وضعیت پوشش گیاهی حوضه بهبود قابلتوجهی یافته و فرسایش خاک حدود 50 درصد کاهش یافته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - مدلسازی بار فسفات ورودی به دریای خزر از حوزه آبخیز تجن با استفاده از مدل ارزیابی آب و خاک
فاطمه رجایی رضا دهمرده بهروز مصطفی قلی پورزمینه و هدف: توسعه کشاورزی برای پاسخگویی به نیاز روز افزون غذا سبب مصرف بیشتر کودهای شیمیایی و درنتیجه آلودگی اکوسیستم های آبی گردیده است. بنابراین برآورد مواد مغذی منابع غیر نقطه ای، بررسی میزان تجاوز آن ها از حد مجاز و نیز ارزیابی سهم آلودگی فسفات ورودی از حوزه آبخیز چکیده کاملزمینه و هدف: توسعه کشاورزی برای پاسخگویی به نیاز روز افزون غذا سبب مصرف بیشتر کودهای شیمیایی و درنتیجه آلودگی اکوسیستم های آبی گردیده است. بنابراین برآورد مواد مغذی منابع غیر نقطه ای، بررسی میزان تجاوز آن ها از حد مجاز و نیز ارزیابی سهم آلودگی فسفات ورودی از حوزه آبخیز تجن به دریای خزر یک اولویت بهمنظور ارزیابی سلامت حوضه است. روش بررسی: لذا در این مطالعه از ابزار ارزیابی آب و خاک (SWAT) برای شبیهسازی فسفات طی سالهای 2001 تا 2014 در حوزه آبخیز تجن استفاده شده است. یافته ها: نتایج مدل واسنجی شده نشان داد بار سالانه فسفات از سال 2001 تا 2014 از حدود 29000 تا 102900 کیلوگرم در خروجی حوزه آبخیز متفاوت است. بار فسفات در زمستان و پاییز 98 درصد از کل بار سالانه فسفات را به خود اختصاص داد. بالاترین سطح فسفات در دوره مورد مطالعه در ماه فوریه (بهطور متوسط 11621 کیلوگرم) و کمترین در ماه ژوئن (بهطور متوسط 7/0 کیلوگرم) بود. هم چنین از مقایسه غلظتهای بهدستآمده با استانداردهای کیفیت آب میتوان نتیجه گرفت که غلظت فسفات در اکثر زیرحوضهها بالاتر از حد استاندارد کیفیت آب آشامیدنی برای سلامت انسانی (2/0 میلیگرم در لیتر) است. بنابراین اکثرا زیرحوضه ها در منطقه مورد مطالعه نیازمند کاهش بار فسفات میباشند و می بایست این زیرحوضه ها در برنامه های مدیریتی بهبود کیفیت آب حوضه در اولویت قرار گیرند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل SWAT می تواند راهنمای خوبی برای استراتژی های کاهش بار آلودگی ها باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
20 - بررسی زیست محیطی تخریب اراضی در مقیاس حوزه آبخیز رودخانه طالقان با رویکرد کمی
پریسا خرازی جمال قدوسی حسن کریم زادگان مسعود خیرخواه زرکشزمینه و هدف: تخریب اراضی یا تخریب سرزمین به عنوان یک چالش و معضل مهم جهانی است که در نهایت منجر به بیابانی شدن و گسترش پهنه بیابانها به ویژه در مناطق با شرایط اقلیمی خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب، میشود. فقر ونبود امنیت غذایی، توأم با رخداد خشکسالیهای شدید و سایر شرایط چکیده کاملزمینه و هدف: تخریب اراضی یا تخریب سرزمین به عنوان یک چالش و معضل مهم جهانی است که در نهایت منجر به بیابانی شدن و گسترش پهنه بیابانها به ویژه در مناطق با شرایط اقلیمی خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب، میشود. فقر ونبود امنیت غذایی، توأم با رخداد خشکسالیهای شدید و سایر شرایط نا مناسب آب و هوائی که موجب وارد شدن فشار بیش از حد به اکوسیستمهای شکننده و منابع طبیعی پایه(آب، خاک و گیاهان)، در چنین مناطق و نواحی شده و باعث تهی شدن منابع حیاتی میشود. هدف از این مطالعه شناسائی مشخصهها و معیارهای هر یک از پارامترها وعوامل اعم از طبیعی و انسان زاد موثر بر تخریب اراضی میباشد تا بتوان اقدام به برنامه ریزی جهت مدیریت آنها در راستای حفظ و احیای منابع زیست محیطی نمود.روش بررسی: در این پژوهش با استفاده از داده های ادواری سنجش از دور، سامانه های اطلاعات جغرافیائی،مشاهدات و اندازه گیری های میدانی و روش های آماری بکارگرفته شده و از مدل کمی برای برآورد نتایج استفاده شده است.یافته ها : با استناد به نتایج بدست آمده، می توان گفت تخریب اراضی در مقیاس حوزه آبخیز سد طالقان تابعی از شش عامل: شیب زمین، خصوصیات زمین شناسی سطحی(واحدهای سنگی)، خصوصیات خاک، رخسارههای فرسایش خاک توسط آب، حفاظ روی زمین و کاربری اراضی است.از بین عوامل موثر بر تخریب اراضی شاخص میزان حفاظ روی زمین با وزن 0.20 بیشترین تاثیر را بر تخریب اراضی داشت.بحث و نتیجه گیری : مدل ارایه شده میتواند به عنوان مدلی کارآمد در تعیین مکانی نرخ (شدت)و گستره تخریب اراضی در مقیاس حوزه آبخیز جهت شناسایی دقیق سایت های تخریب شده برای مبارزه و مدیریت پدیده موردنظر مورد استفاده در سطح ملی قرار گیرد . پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
21 - بررسی اثر تغییرات پوشش اراضی بر مراتع حوزه آبخیز قوری چای با تکنیک سنجش از دور
مرضیه علی خواه اصل داریوش ناصری الهام فروتن لیلا غیرتی آرانیزمینه و هدف: در حال حاضر، بیشتر تغییرات کاربری اراضی، بدون برنامه ریزی روشن و منطقی و توجه به اثرات زیست محیطی آنها صورت می گیرد و از آنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می افتد، بنابراین تکنولوژی سنجش از دور ابزاری ضروری و ارزشمند جهت پایش تغییرات می باشد. چکیده کاملزمینه و هدف: در حال حاضر، بیشتر تغییرات کاربری اراضی، بدون برنامه ریزی روشن و منطقی و توجه به اثرات زیست محیطی آنها صورت می گیرد و از آنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می افتد، بنابراین تکنولوژی سنجش از دور ابزاری ضروری و ارزشمند جهت پایش تغییرات می باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تغییرات پوشش اراضی بر مراتع حوزه آبخیز قوری چای در شمال استان اردبیل با تکنیک سنجش از دور می باشد.روش بررسی: ابتدا تصاویر ماهواره لندست مربوط به خرداد ماه سال های 1366 ، 1380 و 1394 تهیه و پس از پیش پردازش تصاویر، طبقه بندی تصاویر به روش نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال انجام پذیرفت. سپس، تصاویر هر سال در چهار طبقه کشت دیم، مرتع، اراضی مسکونی (روستا) و اراضی بایر طبقه بندی شد. به منظور افزایش دقت طبقه بندی تصاویر نیز از رقومی سازی دستی، شاخص NDVI و لایه شیب استفاده شد و دقت طبقه بندی نیز با شاخص کاپا و صحت کلی بررسی شد.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که در طی دوره زمانی مورد بررسی 5885 هکتار (7/49%) از سطح حوزه دچار تغییر کاربری شده است که بیشترین تغییر مربوط به کاهش شدید مراتع حوزه به میزان 2540 هکتار (4/21%) بر اثر تبدیل به اراضی کشت دیم و بایر می باشد.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، استفاده از اطلاعات تکمیلی از جمله اطلاعات شیب و شاخص NDVI در کنار پردازش تصاویر ماهواره ای به روش نظارت شده برای تهیه نقشه های کاربری اراضی، موجب افزایش دقت طبقه بندی تصاویر می گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
22 - استفاده از سنجههای سیمای سرزمین و سنجش از دور درتحلیل تغییرات و تخریب سرزمین (مطالعه موردی: حوزه آبخیز شیرین دره_استان خراسان شمالی_ ایران)
زهرا پرور کامران شایسته مرتضی بهزادفرزمینه و هدف: تغییر کاربری/پوشش سرزمین یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر منابع طبیعی در سراسر جهان میباشد. پایش و تحلیل تغییرات فرایندی بسیار پیچیده است. با توجه به اینکه تحلیل الگوی سیمای سرزمین میتواند به محققین در راستای درک و کمی سازی تغییرات کاربری در سطح زمین چکیده کاملزمینه و هدف: تغییر کاربری/پوشش سرزمین یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر منابع طبیعی در سراسر جهان میباشد. پایش و تحلیل تغییرات فرایندی بسیار پیچیده است. با توجه به اینکه تحلیل الگوی سیمای سرزمین میتواند به محققین در راستای درک و کمی سازی تغییرات کاربری در سطح زمین کمک کند، حائز اهمیت است. قابلیت توصیف کمی ساختار سیمای سرزمین لازمه مطالعه عملکرد و تغییر در سیمای سرزمین میباشد. اکولوژی سیمای سرزمین شاخصهای کمی متنوعی به منظور تحلیل و توصیف ساختارسیمای سرزمین دارد. سنجههای سیمای سرزمین میتوانند همزمان برای کمی کردن خصوصیات مکانی پهروها، طبقات، و یا موزاییکهای کل سیمای سرزمین استفاده شوند. روش بررسی: در این مطالعه از طبقهبندی نظارتشده به روش حداکثر احتمال در محیط نرم افزار IDRISI Selva استفاده شد. تصاویر ماهواره لندست سالهای 1996، 2005 و 2015 برای این منظور تهیه و در نهایت بر اساس اهداف این مطالعه 6 طبقه کاربری در حوزه آبخیز تعیین شد. به منظور کمی سازی میزان تغییرات سنجههای مختلف سیمای سرزمین در سطح طبقه و در سطح سیمای سرزمین از جمله سنجه تعداد پهرو، متوسط اندازه پهرو، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه، شاخص بزرگترین پهرو و شاخصهای تنوع سیمای سرزمین با استفاده از نرمافزار Fragstats 4.2 استخراج شدند. یافتهها: میزان صحت کلی طبقهبندی برای سالهای 1996، 2005 و 2015 به ترتیب % 96/92، % 29/87 و% 45/87 محاسبه شد. این سنجهها اطلاعات بسیاری از ساختار و ترکیب سیمای سرزمین در اختیار محقق قرار میدهند و قادرند تحلیل دقیقتری از تغییرات و میزان پهروشدگی سیمای سرزمین داشته باشند. نتایج به طور واضح افزایش تعداد پهرو کاهش متوسط اندازه پهرو که دو سنجه مهم در تحلیل پهروشدگی سیمای سرزمین هستند را بین سالهای 2005 تا 2015 نشان میدهد. این تغییرات گویای روند تخریب و از هم گسستگی در حوزه آبخیز شیرین دره میباشد. بحث و نتیجهگیری: بررسی الگوی سیمای سرزمین در منطقه مورد مطالعه نشان دهنده توسعه زمین های بایر و کشاورزی دیم میباشد و به منظور کاهش تخریب در منطقه و مدیریت بهتر لازم است دلایل تغییرات ایجاد شده به دقت بررسی و مطالعه شود. این بدین معناست که با روند تخریب فعلی لازم است تا برنامه مدیریتی منطقی با تاکید بر حفاظت از منابع طبیعی، جنگلها، مراتع و همچنین پهنههای آبی، در حوزه آبخیز تهیه و اجرا شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
23 - بررسی اثرات زیست محیطی طرح های تغذیه مصنوعی آبخوان ها در استان یزد(مطالعه موردی: زیر حوضه آبخیز دشت یزد- اردکان)
مسعود منوری مریم مروتی امیرحسام حسنی پروین فرشچی زهرا روستاایران دارای آب و هوای نیمه خشک است. هر چند حجم آب های سطحی در آن زیاد می باشد، لیکن به دلیل عدم کنترلمناسب آب ها، کمبود آب در کشور وجود دارد. بنابراین می توان از طرح های تغذیه مصنوعی به عنوان راه حل بهینه برای مقابله با بحرانآب، بهره جست. دشت یزد- اردکان با مساحت 11393 چکیده کاملایران دارای آب و هوای نیمه خشک است. هر چند حجم آب های سطحی در آن زیاد می باشد، لیکن به دلیل عدم کنترلمناسب آب ها، کمبود آب در کشور وجود دارد. بنابراین می توان از طرح های تغذیه مصنوعی به عنوان راه حل بهینه برای مقابله با بحرانآب، بهره جست. دشت یزد- اردکان با مساحت 11393 کیلومتر مربع در استان یزد واقع شده و مصارف آب برای بهره برداری هایکشاورزی، صنعتی و معدنی و شرب در آن زیاد است. این حوزه دربرگیرنده شهرستان های یزد، اردکان، میبد، تفت، صدوق و مهریزم یباشد که بیشترین جمعیت را در استان به خود اختصاص داده است.با توجه به این که اجرای پروژه های توسعه دارای اثرات زیست محیطی مثبت و منفی متعددی است، لذا می بایست مطالعاتارزیابی اثرات زیست محیطی برای آن ها انجام شود. برای ارزیابی اثرات طرح های تغذیه مصنوعی در دشت یز د-اردکان از روش منوری2001 استفاده شده است. در این روش چهار محیط فیزیکی، بیولوژیکی، اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. پیشبینی اثرات در دو گزینه عدم اجرای طرح و اجرای طرح و در فازهای ساختمانی و بهره برداری بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده،گزینه اجرای طرح با 14 اثر منفی در مرحله ساختمانی و 117 اثر مثبت در مرحله بهره برداری نسبت به گزینه عدم اجرای طرح با 21 اثرمنفی در مرحله ساختمانی و 74 اثر مثبت در مرحله بهره برداری، نشان داد که اجرای طرح در دشت یز د- اردکان با اعمال اقداماتاصلاحی امکان پذیر می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
24 - تعیین پتانسیل اکوتوریستی حوزه آبخیز چرات با استفاده از مدل SWOT
عاتکه یزدانی قربان وهاب زاده کبریا جعفر اولادی قادیکلایی سید رمضان موسویزمینه و هدف: حوزه آبخیز چرات یکی از مناطق بکر و دیدنی استان مازندران است که علیرغم برخورداری از جاذبههای متنوع اکوتوریسمی و محیط زیستی فاقد امکانات و تسهیلات مناسب برای جذب گردشگران است. در تحقیق حاضر با تکیه بر روش SWOT، قابلیتها و محدودیتهای عوارض زمین شناسی مؤثر چکیده کاملزمینه و هدف: حوزه آبخیز چرات یکی از مناطق بکر و دیدنی استان مازندران است که علیرغم برخورداری از جاذبههای متنوع اکوتوریسمی و محیط زیستی فاقد امکانات و تسهیلات مناسب برای جذب گردشگران است. در تحقیق حاضر با تکیه بر روش SWOT، قابلیتها و محدودیتهای عوارض زمین شناسی مؤثر بر اکوتوریسم در منطقه چرات از شهرستان سوادکوه را شناسایی و نهایتاً استراتژیهای مناسب جهت توسعه اکوتوریسم ارایه شده است. روش بررسی: پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری دادهها و اطلاعات به صورت میدانی و اسنادی انجام شد. با استفاده از روش SWOT، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید داخلی و خارجی منطقه شناسایی شدند. سپس با توجه به ماتریس دادهها پس از تجزیه و تحلیل عناصر ماتریس، مهمترین عوامل داخلی و خارجی تأثیر گذار بر منطقه چرات شناسایی و اولویت بندی و وزن دهی شدند. در پایان استراتژیها و راهکارهایی جهت اعمال مدیریت مناسب و کاربردی برای منطقه مورد مطالعه ارایه شده است. یافتهها: یافتههای حاصل حاکی از توان اکوتوریستی بالای روستای چرات جهت توسعه صنعت گردشگری میباشد. برتری امتیازهای مربوط به فرصتهای گردشگری و نقاط قوت داخلی مانند جاذبههای اکوتوریستی ممتاز و تنوع چشم اندازهای طبیعی و بکر در سطح منطقه، حاکی از وجود شرایط بسیار مطلوب برای برگزاری تورهای طبیعت گردی، انواع فعالیتهای اکوتوریستی و توسعه گردشگری ماجراجویانه، ورزشی، درمانی، علمی، تابستانی و زمستانی در منطقه چرات است. بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل بالایی برای توسعه اکوتوریسم و گردشگری پایدار میباشد. نتایج یافتهها نشان میدهد که توسعه توریسم نیازمند شناسایی، معرفی و گسترش تبلیغات، توسعه امکانات و زیرساختها و همچنین سرمایه گذاری جهت گسترش جذب گردشگر میباشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
25 - بررسی ساختار پوشش/کاربری حوزه آبخیز سفیدرود با استفاده از سنجه های بوم شناسی سیمای سرزمین
واحد کیانی جهانگیر فقهیزمینه و هدف: آگاهی از انواع پوشش سطح زمین و فعالیت های انسانی در بخش های مختلف و یا به عبارتی نوع کاربری زمین به عنوان داده های پایه برنامه ریزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به طوری که برای استفاده بهینه از منابع طبیعی در روند توسعه پایدار نیاز به شناسایی منابع اکولوژ چکیده کاملزمینه و هدف: آگاهی از انواع پوشش سطح زمین و فعالیت های انسانی در بخش های مختلف و یا به عبارتی نوع کاربری زمین به عنوان داده های پایه برنامه ریزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به طوری که برای استفاده بهینه از منابع طبیعی در روند توسعه پایدار نیاز به شناسایی منابع اکولوژیک در کوتاه ترین زمان و کم ترین هزینه ممکن احساس می شود. هدف این مطالعه بررسی ساختار پوشش/کاربری اراضی حوزه آبخیز سفیدرود با استفاده از سنجه های بوم شناسی سیمای سرزمین بوده است. روش بررسی: در این پژوهش، نقشه پوشش/کاربری اراضی حوزه آبخیز سفیدرود با توجه به هدف مقاله با استفاده از نرم افزار 2/9 ArcGIS طبقه بندی مجدد شده و در محیط نرم افزار 3/3 ArcView لایه ها به فرمت Grid تبدیل شدند و در نهایت سنجه های مربوطه با استفاده از نرم افزار 3/3Fragstats استخراج گردیدند. سنجه های مورد استفاده در سطح کلاس (کاربری) در این پژوهش سنجه سطح کلاس، درصد مساحت، تعداد پهرو، حاشیه کل، شکل سیمای سرزمین، بزرگترین پهرو، میانگین سطح پهرو، میانگین شاخص شکل پهرو و میانگین فاصله اقلیدسی نزدیکترین همسایه بودند. یافته ها: شاخص تعداد پهرو برای اندازه گیری میزان گسستگی کلاس ها به کار می رود که در این پژوهش بیش‎ترین تعداد پهرو و به عبارتی بیشترین گسستگی مربوط کاربری کشاورزی (691) و کمترین گسستگی مربوط به کاربری جنگل (30) بود. بالاترین میزان سنجه شکل سیمای سرزمین مربوط به کاربری مرتع (56/39) بود یعنی پهرو های کاربری مرتع پراکنده تر هستند و کمترین میزان مربوط به کاربری جنگل (78/10) بوده و در واقع پهرو های جنگل از پراکندگی کم تری برخوردار بوده اند. همچنین، بالاترین مقدار میانگین فاصله اقلیدسی نزدیکترین همسایه که میزان تکه تکه شدگی پهرو های یک کاربری را نشان می دهد مربوط به کاربری کشاورزی (32/6747 متر) بود و کم ترین مقدار آن مربوط به کاربری جنگل (32/908) بود. بحث و نتیجه گیری: میزان تکه تکه شدگی در کاربری کشاورزی بالاترین مقدار است لذا می توان نتیجه گرفت ارتباط آنها با مجموعه هایشان قطع شده است و مفهوم آن این است که اراضی کشاورزی نسبت به سایر طبقات یکپارچگی کمتری (تکه تکه شدگی بیشتری) داشته اند. به هر استفاده از منابع تجدید شونده باید به نحوی صورت گیرد که خللی در موازنه محیط ایجاد نکند چرا تغییر در این منابع به دلیل تغییر در ساختار سیمای سرزمین در کارکرد اکولوژیک منطقه تاثیر گذار است. با این وجود به کار گیری اصول بوم شناسی سیمای سرزمین یک ارزیابی اولیه در مقیاس سیمای سرزمین به دست می دهد که در آن، بر یافتن راهی برای ارزیابی سریع و علمی جهت استفاده از امکانات و خدمات عرضه شده توسط طبیعت در محل تاکید می شود، چون اولویت بندی هر یک از پهرو ها بر پایه کیفیت آنها استوار است؛ بنابراین پیشنهاد می شود از اصول بوم شناسی سیمای سرزمین جهت تهیه اطلاعات ساختاری- مکانی به منظور طراحی و برنامه ریزی سرزمین بهره گیری شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
26 - شناسایی مناطق مناسب عملیات پخش سیلاب با استفاده از تکنیک های GIS و سامانه پشتیبان تصمیم گیری (منطقه مورد مطالعه: حوزه آبخیز ماشکید استان سیستان و بلوچستان)
میرمسعود خیرخواه زرکش محمدرضا زرچشمزمینه وهدف: استفاده از سیلاب در مناطق خشک ونیمه خشک از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. از جهتی موضوع تغذیه مصنوعی آبهای زیر زمینی در این مناطق ضروری می نماید. بنابراین پخش سیلاب یکی از روش های مهار و بهره برداری از سیلاب می باشد. شناسایی مکان های مناسب برای عملیات پخش سیل چکیده کاملزمینه وهدف: استفاده از سیلاب در مناطق خشک ونیمه خشک از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. از جهتی موضوع تغذیه مصنوعی آبهای زیر زمینی در این مناطق ضروری می نماید. بنابراین پخش سیلاب یکی از روش های مهار و بهره برداری از سیلاب می باشد. شناسایی مکان های مناسب برای عملیات پخش سیلاب و نفوذ دادن آن به درون سفره های آب زیر زمینی یکی از مهم ترین نیازهای مناطق در معرض خطر سیلاب می باشد. هدف از این مطالعه تعیین یک سامانه پشتیبان تصمیم گیری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرا فیایی برای انتخاب مکان های مناسب جهت پخش سیلاب در منطقه ماشکید استان سیستان وبلوچستان می باشد. روش بررسی: عواملی که در مکان یابی پخش سیلاب موثرند بسیار متعدد وپیچیده می باشند. این فاکتورها شامل عوامل زمینی (زمین شناسی، ژئومرفولوژی وخاک)، هیدرولوژی (رواناب، رسوبدهی، نفوذ و وضعیت آبخوان) و جنبه های اجتماعی اقتصادی (نیازهای آبی، کشاورزی، خسارات سیل و...) میباشند. چهار معیار اصلی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت شامل خصوصیات سیلاب، وضعیت نفوذ پذیری، کاربرد آب در منطقه و خسارات سیلاب می باشند. به منظور تعیین اهمیت عوامل موثر در امر مکان یابی از فرایند تحلیل سلسله مراتبی[1] و سیستم اطلاعات مکانی جهت انجام تحلیل های مربوطه استفاده شد. بحث و نتیجه گیری: شاخص حجم سیلاب از معیاراصلی خصوصیات سیلاب و شاخص اصلی نفوذ و یا هدایت هیدرولیکی از معیار اصلی نفوذ پذیری به عنوان مهم ترین عوامل در مکان یابی پخش سیلاب در حوزه مطالعاتی ماشکید سیستان و بلوچستان شناخته شدند. در نهایت نتایج در غالب نقشه های وزن دهی شده در چندین سناریو برای تعیین بهترین مکان بررسی شدند و میانگین و مجموع مطلوبیت زیر حوزه ها بررسی و تعیین گردید. 4-AHP پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
27 - ارزشگذاری اقتصادی کارکرد تولید علوفه مراتع با استفاده از روش قیمتگذاری هدونیک- مطالعه موردی: حوزه آبخیز زمکان استان کرمانشاه
سهراب مرادیعلوفه محصول اصلی مراتع است. با تعیین ارزش اقتصادی علوفه مراتع، میتوان مدیران را به سمت برنامهریزی صحیح و مدیریت بهینه بهرهبرداری هدایت کرد. هدف این مقاله، برآورد ارزش اقتصادی کارکرد تولید علوفه مراتع حوزه آبخیز زمکان در استان کرمانشاه است. محاسبه ارزش علوفه تولیدی چکیده کاملعلوفه محصول اصلی مراتع است. با تعیین ارزش اقتصادی علوفه مراتع، میتوان مدیران را به سمت برنامهریزی صحیح و مدیریت بهینه بهرهبرداری هدایت کرد. هدف این مقاله، برآورد ارزش اقتصادی کارکرد تولید علوفه مراتع حوزه آبخیز زمکان در استان کرمانشاه است. محاسبه ارزش علوفه تولیدی و قابل استحصال از هر هکتار مرتع یکی از روشهای برآورد ارزش اقتصادی آن می باشد. این روش مستلزم اطلاع از وضعیت انواع تیپهای مرتعی و مقادیر قابل استحصال در هر تیپ مرتع میباشد. با استفاده از تفسیر تصاویر ماهوارهای IRS-P6 سنجندههایLiss III وLiss IV وسعت و نوع تیپهای مرتعی حوزه آبخیز مشخص شد و میانگین تولید علوفه در هکتار هر یک از تیپهای مرتعی با استفاده از نظر کارشناسان، آمارهای رسمی و افراد مطلع منطقه حاصل شد. قیمت علوفه به دلیل اینکه از نظر اقتصادی یک کالای ناهمگن محسوب میشود، با استفاده از روش قیمتگذاری هدونیک برآورد شد. نتایج نشان داد که رانت اقتصادی و ارزش مورد انتظار هر هکتار از مراتع ناشی از تولید علوفه به ترتیب در مراتع نیمه متراکم برابر 870 و 13594 هزار ریال در هکتار و در مراتع کم تراکم 580 و 9063 هزار ریال در هکتار است. بنابراین میتوان استنباط کرد که مراتع منطقه نقش مهمی در اقتصاد محلی و منطقهای ایفا میکنند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
28 - شبیهسازی و پیشبینی برخی از متغیرهای اقلیمی توسط مدل چندگانه خطی SDSM و مدلهای گردش عمومی جو (مطالعه موردی: حوزه آبخیز بار نیشابور)
سیاوش طائی سمیرمی حمید رضا مرادی مرتضی خداقلییکی از ضعف های مدل های GCM بزرگ بودن مقیاس مکانی متغیرهای اقلیمی شبیه سازی شده می باشد که در این صورت برای مطالعات هیدرولوژی و منابع آب در محدوده حوزه های آبخیز از دقت کافی برخوردار نیستند. بنابراین می بایستی آن ها را توسط روش های مختلف کوچک مقیاس نمود. سپس با استفاده ا چکیده کاملیکی از ضعف های مدل های GCM بزرگ بودن مقیاس مکانی متغیرهای اقلیمی شبیه سازی شده می باشد که در این صورت برای مطالعات هیدرولوژی و منابع آب در محدوده حوزه های آبخیز از دقت کافی برخوردار نیستند. بنابراین می بایستی آن ها را توسط روش های مختلف کوچک مقیاس نمود. سپس با استفاده از خروجی های ریز مقیاس سازی شده این مدل ها اثرات تغییر اقلیم در مطالعات هیدرولوژیکی مورد ارزیابی قرار گیرد. از بین روش های ریزمقیاس سازی، روش های آماری به واسطه عملکرد سریع و آسان بیشتر مورد توجه هیدرولوژیست ها قرار می گیرند. در تحقیق حاضر مدل آماری (SDSM) در شبیه سازی و پیش بینی دمای بیشینه، کمینه و بارش در حوزه آبخیز بار نیشابور با استفاده از دو روش آماری و ترسیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اجرای مدل SDSM از خروجی های مدل Hadcm3 و CGCM1 استفاده شد. داده های روزانه دمای بیشینه، کمینه و بارش برای دوره پایه (2000-1970) تحت سه سناریو A1، A2 و B1 شبیه سازی گردید. نتایج هر سه سناریو عموماً حاکی از افزایش دما و کاهش بارش در منطقه مورد مطالعه می باشد. به عنوان مثال با توجه به نتایج پارامترهای آماری، سناریو A2(04/4 RMSE =،84/0R2 = ، 99/0 Nash =، 33/0 MAE =، و 24/0-= (PBIS مشاهده شد که خروجی های مدل Hadcm3 تحت سناریو A2 دارای تطابق بیشتری با دوره پایه بوده است. نتایج نشان داد که در دوره های 2039-2010، 2069-2040 و 2099-2070، دمای میانگین به ترتیب 01/0، 3/0 و 6/0؛ دمای متوسط کمینه 3/0، 5/0 و 4/1 و دمای متوسط بیشینه 7/0، 4/1 و 7/2 درجه سانتی گراد نسبت به دوره پایه در حوضه مورد مطالعه افزایش می یابد همچنین نتایج نشان داد که در سه دوره مورد مطالعه بارش متوسط به اندازه 6، 10 و 17 میلی متر نسبت به دوره پایه کاهش می یابد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
29 - استفاده از روش طبقه بندی فازی برای تهیه نقشه کاربری اراضی (مطالعه موردی زیر حوزه آبخیز حبله رود)
مرضیه علی خواه اصل الهام فروتنکاربری اراضی، از دیرباز به منظور برنامه ریزی و مدیریت منابع مد نظر قرار گرفته است. تکنیکهای سنجش از دور بهترین وسیله برای استخراج نقشه کاربری اراضی می باشد. لذا در این تحقیق، از تکنیک فازی که یکی از روش های طبقه بندی در سنجش از دور می باشد به منظور تهیه نقشه کاربری اراض چکیده کاملکاربری اراضی، از دیرباز به منظور برنامه ریزی و مدیریت منابع مد نظر قرار گرفته است. تکنیکهای سنجش از دور بهترین وسیله برای استخراج نقشه کاربری اراضی می باشد. لذا در این تحقیق، از تکنیک فازی که یکی از روش های طبقه بندی در سنجش از دور می باشد به منظور تهیه نقشه کاربری اراضی استفاده گردید.منطقه مورد مطالعه،یکی اززیر حوزه های حوزه آبخیز حبله رود است و در این تحقیق، از تصویر ماهواره ایETM+ در سال 2002 استفاده گردید. ماتریس های خطا و ضرایب کاپا نشان می دهد که تفکیک اراضی دیم و مراتع با وضعیت خوب و متوسط، با دقت خوبی صورت پذیرفته است و بیشترین خطای این روش، در مشخص نمودن مرز اراضی زراعی آبی و مراتع فقیر می باشد پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
30 - اندازه گیری لغزش به عنوان پدیده مخرب زیست محیطی و بررسی اثر آن بر جنگل (مطالعه موردی سری یک چفرود استان گیلان)
طوبی عابدی سید عطاالله حسینی رامین نقدیجاده های جنگلی ساخته شده در مناطق کوهستانی و ناپایدار گاهی دچار پدیده لغزش شده و خسارات فراوانی به بار می آورند. در این تحقیق میزان جابجایی افقی خاک مناطق لغزشی دو مسیر جاده جنگلی سری یک چفرود (پارسل های 105 و 107) اندازه گیری و کنترل گردید، به این صورت که ابتدا مناطق ل چکیده کاملجاده های جنگلی ساخته شده در مناطق کوهستانی و ناپایدار گاهی دچار پدیده لغزش شده و خسارات فراوانی به بار می آورند. در این تحقیق میزان جابجایی افقی خاک مناطق لغزشی دو مسیر جاده جنگلی سری یک چفرود (پارسل های 105 و 107) اندازه گیری و کنترل گردید، به این صورت که ابتدا مناطق لغزشی کنار جاده مورد مساحی و سپس با برداشت تعدادی نقطه بر روی این مناطق مورد ترازیابی قرار گرفتند. ترازیابی در سه دوره و پس از هر بارندگی فصلی انجام شد و ارتفاع نقاط تعیین شده و با استفاده از شیب و اندازه افقی حرکت محاسبه گردید. میزان جابجایی بر اساس نوع خاک و مشخصات فنی جاده مورد بررسی قرار گرفته و بیشترین میزان جابجایی در پارسل های 105و 107 به ترتیب 144 و 236 سانتیمتر بود. انجام عملیات خاکبرداری سبب قطع مسیر های رواناب و جریانات زیرسطحی دامنه شده و این جریانات بصورت رواناب در سطح دامنه خاکبرداری و روی جاده جاری شده و سبب ناپایداری شیب شیروانی خاکبرداری می گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
31 - پیش بینی تغییرات کاربری جنگل در حوزه آبخیز چالوس رود
وجیهه قربان نیا خیبری میر مهرداد میرسنجری محسن آرمینتخریب جنگل، فرآیندهای حوزه آبخیز و چرخه های بیوشیمیایی را تحت تأثیر قرار می دهد و منجر به فرسایش خاک و کمبود آب در حوزه های آبخیز می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات کاربری جنگل در حوزه آبخیز چالوس رود در غرب استان مازندران با استفاده از مدل ژئومد (Geomod) انجام چکیده کاملتخریب جنگل، فرآیندهای حوزه آبخیز و چرخه های بیوشیمیایی را تحت تأثیر قرار می دهد و منجر به فرسایش خاک و کمبود آب در حوزه های آبخیز می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات کاربری جنگل در حوزه آبخیز چالوس رود در غرب استان مازندران با استفاده از مدل ژئومد (Geomod) انجام شده است. در این تحقیق، ابتدا نقشه های کاربری جنگل در سال های 1987 و 2015 با استفاده از تصاویر ماهوارهای تهیه شد. سپس نقشه مطلوبیت کاربری جنگل با برقراری رابطه رگرسیونی بین نقشه معیارهای مطلوبیت و نقشه تغییرات جنگل در دوره زمانی 1987-2015 تولید شد. در نهایت با استفاده از نقشه کاربری جنگل در سال 1987، نقشه مطلوبیت جنگل و تعداد پیکسل های تغییر یافته کاربری جنگل در فاصله زمانی سال های 1987 تا 2015، پیش بینی نقشه کاربری جنگل برای سال 2043 با استفاده از ژئومد انجام شد. همچنین با استفاده از تابع Validate و نقشه کاربری جنگل طبقه بندی شده سال 2015، به عنوان نقشه مرجع، و نقشه کاربری جنگل پیش بینی شده سال 2015 به عنوان نقشه مقایس ه ای، اعتبار نقشه تولیدی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که وسعت کاربری جنگل در سال 1987، 2015 و 2043 به ترتیب 38683/65، 24864/35 و 15227/25 هکتار است به طوری که وسعت تغییرات کاربری جنگل در 28 سال گذشته و 28 سال آینده به ترتیب 35/72 و 38/76 درصد است. تغییرات جنگل در دوره زمانی 1987 تا 2015 به ترتیب تحت تأثیر عواملی مثل فاصله از جاده، تراکم پوشش جنگل، فاصله از روستا، شیب دامنه و ارتفاع از سطح دریا است. ضرایب Pseudo R2 و منحنی راک (ROC) به ترتیب 0/29 و 0/85 است که نشاندهنده توانایی مناسب مدل در برآورد تغییرات جنگل در 28 سال گذشته و توافق نسبی مدل بدست آمده با تغییرات واقعی است. در این مطالعه صحت نقشه های کاربری اراضی بدست آمده حدود 96 درصد بود که قابلیت مناسب مدل ژئومد در مدل سازی تغییرات کاربری زمین در حوزه آبخیز چالوس رود را نشان می دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
32 - بررسی کارایی مدل دمپستر- شافر در پتانسیلیابی مناطق مستعد فرسایش خاک حوزه آبخیز کاکارضا در استان لرستان
سمیرا قربانی نژاد حسین زینی وند علی حقی زاده ناصر طهماسبی پورشناسایی مناطق مستعد فرسایش می تواند به عنوان یکی از مهمترین پیش زمینه های ضروری برای اجرای اقدامات حفاظت خاک درنظر گرفته شود. در این تحقیق کارایی مدل دمپستر- شافر در پتانسیلیابی مناطق مستعد فرسایش حوزه آبخیز کاکارضا در استان لرستان موردبررسی قرار گرفت. ابتدا لایهها چکیده کاملشناسایی مناطق مستعد فرسایش می تواند به عنوان یکی از مهمترین پیش زمینه های ضروری برای اجرای اقدامات حفاظت خاک درنظر گرفته شود. در این تحقیق کارایی مدل دمپستر- شافر در پتانسیلیابی مناطق مستعد فرسایش حوزه آبخیز کاکارضا در استان لرستان موردبررسی قرار گرفت. ابتدا لایههای رقومی متغیرهای مؤثر در فرسایش شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای سطح زمین، سنگ شناسی، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، خاک و شاخص رطوبت توپوگرافی تهیه گردید. همچنین 29 موقعیت فرسایشیافته از نقاط فرسایشی موجود منطقه در بازدید میدانی که موقعیت آن ها در تاریخ 20 تیرماه 1395 با GPS و از طریق گوگل ارث به دست آمده بود به صورت لایه موقعیت رقومی درآمده و بهصورت تصادفی به گروههای آموزش (70%) و اعتبارسنجی (30%) تقسیمگردید. لایههای مربوط به متغیرهای محیطی نظیر کاربری اراضی ابتدا بر اساس بازدیدهای میدانی اصلاح و طبقهبندی شد و بر اساس تراکم نقاط فرسایشی در منطقه موردنظر و تجزیهوتحلیل مدل دمپستر- شافر، وزن هریک از کلاسها تعیین و نقشه پتانسیل مناطق حساس به فرسایش بر اساس مدل دمپستر- شافر تهیه شد. اعتبارسنجی نقشه نهایی بر اساس دادههای گروه اعتبارسنجی و روش منحنی مشخصه عملکرد نسبی (ROC) انجام شد. نتایج نشانداد که نقشه دارای میزان اعتبار 21% بوده که بیانگر قابلیت ضعیف این مدل در پتانسیلیابی مناطق حساس به فرسایش خاک میباشد. بنابراین میتوان بیانداشت این مدل بر خلاف توانایی خوبی که در تعیین مناطق مستعد و حساس به سایر پدیده هایی نظیر سیل، فرسایش خندقی و غیره دارد، قابلیت پتانسیلیابی فرسایش سطحی را ندارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
33 - بررسی خشکسالی هواشناسی، هیدرولوژیکی و کشاورزی با استفاده از شاخصهای خشکسالی(مطالعۀ موردی: حوزه آبخیز قرهسو)
مهشید کریمی کاکا شاهدیخشکسالی بهعنوان یک مخاطره طبیعی همواره بخش هایی از کشور را متأثر نموده است. امروزه با استفاده از تکنیک سنجشازدور می توان خشکسالی را از طریق اثراتی که بر روی گیاهان دارد، مطالعه و به نتایج دقیق تر و مؤثرتری برای مدل سازی خشکسالی دستیافت. هدف از این پژوهش بررسی رابط چکیده کاملخشکسالی بهعنوان یک مخاطره طبیعی همواره بخش هایی از کشور را متأثر نموده است. امروزه با استفاده از تکنیک سنجشازدور می توان خشکسالی را از طریق اثراتی که بر روی گیاهان دارد، مطالعه و به نتایج دقیق تر و مؤثرتری برای مدل سازی خشکسالی دستیافت. هدف از این پژوهش بررسی رابطه خشکسالی هواشناسی، هیدرولوژیکی و کشاورزی با استفاده از شاخص های خشکسالی و تکنیک سنجشازدور در حوزه آبخیز قرهسو است. برای این منظور، از تصاویر سنجنده مودیس (ماهواره Terra، محصول MODO9Q1)، داده های بارندگی پنج ایستگاه باران سنجی و داده های دبی پنج ایستگاه هیدرومتری از سال2000 تا 2015 استفاده گردید. نتایج حاصل از مقایسه خشکسالی هواشناسی، هیدرولوژیکی و کشاورزی بیانگر انطباق هر سه نوع خشکسالی در سال های 2000، 2001، 2004، 2005، 2007، 2009، 2010، 2011، 2012، 2013، 2014 و 2015 بود. باوجوداینکه مقادیر شاخص SPI و NDVI در سال های 2002، 2003 و 2008 مثبت بود، اما شاخص SDI وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی (مقادیر منفی) را نشان داد. همچنین در سال 2006 علیرغم افزایش بارش اما این سال با خشکسالی کشاورزی و هیدرولوژیکی مواجه بوده است. بنابراین طبق نتایج بهدستآمده همزمانی انواع خشکسالی در تمام سال ها وجود ندارد. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین میانگین شاخص NDVI و میانگین شاخص SPI و SDI همبستگی بالایی به ترتیب برابر با 0.706 و 0.788 در سطح معنیداری 0.01 وجود دارد. بهطورکلی، نتایج شاخص SPI و SDI تا حدود زیادی نتایج شاخص NDVI را تأیید میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
34 - پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل زنجیره مارکوف CA-Markov (مطالعه موردی: حوزه آبخیز صفارود رامسر)
ناهید صالحی محمدرضا اختصاصی علی طالبیامروزه پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار مفیدی برای کمک به برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. هدف از این تحقیق، پایش و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در دوره 28 ساله (2014-1986) با مدل زنجیره ای مارکوف (CA-Markov) در حوزه آبخ چکیده کاملامروزه پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند ابزار مفیدی برای کمک به برنامه ریزان در شرایط پیچیده باشد. هدف از این تحقیق، پایش و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در دوره 28 ساله (2014-1986) با مدل زنجیره ای مارکوف (CA-Markov) در حوزه آبخیزصفارود-رامسر استان مازندران است. ابتدا نقشه های کاربری اراضی و NDVI با استفاده از تصاویر سنجنده ( ETM+(2000) ،TM (1986 و (OLI (2014ماهواره لندست تهیه گردید. صحت مدل زنجیره ای مارکوف با استفاده از شاخص کاپا 87% برآورد گردید. به منظور واسنجی مدل زنجیره مارکوف، نقشه کاربری اراضی سال 2014 تهیه شد و ضریب کاپای نقشه حاصل از مدل سازی و نقشه کاربری مبنا (سال 2014)، 82% به دست آمد. نتایج نشان داد که در فاصله زمانی بین سال های 2014-1986، وسعت اراضی جنگلی به میزان 10.26 درصد کاهش و 3.27 درصد مساحت مناطق مسکونی افزایشیافته است. نقشه کاربری اراضی برای سال های 2021 و 2028 با مدل زنجیره مارکوف پیش بینی گردید. نتایج نشان داد که در فاصله زمانی 2028-2014، اراضی جنگلی و مراتع به ترتیب به میزان 4.92 و 1.7 درصد کاهش دارد. کاربری مسکونی 8.04 درصد افزایش و اراضی کشاورزی به مقدار ناچیزی تغییر خواهد داشت که بیانگر تغییرات کاربری به سمت اراضی مسکونی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
35 - پایش تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز کرج با استفاده از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی و تحلیل گرادیان
فاطمه محمدیاری میرمهرداد میرسنجری اردوان زرندیاندر تحقیق حاضر تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز کرج در سال های 1385، 1390 و 1396 با استفاده از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI)، تلفیق متریک های سرزمین و تحلیل گرادیان بررسیشده است. پس از محاسبه شاخص NDVI، برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال -جنوب و شرق- چکیده کاملدر تحقیق حاضر تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز کرج در سال های 1385، 1390 و 1396 با استفاده از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI)، تلفیق متریک های سرزمین و تحلیل گرادیان بررسیشده است. پس از محاسبه شاخص NDVI، برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال -جنوب و شرق- غرب طراحی شد. سپس 6 متریک در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین با روش پنجره متحرک محاسبه گردید. نتایج مقایسات مساحت طبقات نشان داد که بیشترین افزایش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی بسیار خوبصورت گرفته، بهطوریکه 5104 هکتار (4 درصد) بر وسعت آن افزودهشده است. همچنین بیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش عالی است که در بازه زمانی موردمطالعه به میزان 4055 هکتار (3 درصد) کاهشیافته است. نتایج تحلیل گرادیان نیز نشان داد که الگوی پراکنش پوشش گیاهی در هر سه سال موردبررسی به صورت کپه ای است. نتایج حاصل از آنالیز هر دو ترانسکت در سطح سیمای سرزمین و کلاس نشان داد که میانگین فاصله از نزدیکترین همسایه بهتدریج در طول ترانسکت ها افزایش و درمجموع در سال 1396 نسبت به سال اولیه افزایشیافته است. این امر نشانگر افزایش فاصله میان لکه های هم نوع و دشواری ارتباط میان آنهاست که از علائم بروز ازهمگسیختگی در سیمای سرزمین است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
36 - مدلسازی مکانی فرونشست زمین در جنوب حوزه آبخیز میناب با استفاده از سنجشازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی
عبدالخالق آروین قربان وهابزاده کبریا سید رمضان موسوی مسعود بختیاری کیادشت میناب در استان هرمزگان، در دهههای اخیر رشد جمعیت را در کنار توسعه کشاورزی داشته است. بارش کمسالهای اخیر، خشکسالیهای متوالی و محدودیت منابع آب سطحی، موجب حفر بیرویه چاههای آب در منطقه شده است. برداشت بیرویه از این چاهها، موجب عدم تعادل آبخوان منطقه شده و پای چکیده کاملدشت میناب در استان هرمزگان، در دهههای اخیر رشد جمعیت را در کنار توسعه کشاورزی داشته است. بارش کمسالهای اخیر، خشکسالیهای متوالی و محدودیت منابع آب سطحی، موجب حفر بیرویه چاههای آب در منطقه شده است. برداشت بیرویه از این چاهها، موجب عدم تعادل آبخوان منطقه شده و پایین رفتن سطح آب زیرزمینی را به دنبال داشته است. پیامدهای این روند، باعث ایجاد و گسترش فرونشست زمین در منطقه شده است. هدف از این تحقیق، استفاده از تصاویر ماهوارهای راداری Semtinel-1 سالهای 1393 و 1397 و روش تداخلسنجی تفاضلی راداری در بررسی میزان و گسترش فرونشست زمین است. نتایج پردازشهای انجامشده بر روی این تصاویر نشان داد که در دوره مطالعاتی، حدود 13سانتیمتر فرونشست داشته است. بعد از صحتسنجی پهنهبندی انجامشده با واقعیتهای زمینی (شهریور 1397)، بهمنظور تشخیص رابطه فرونشست با میزان تغییرات و افت سطح آب زیرزمینی، ارتفاع سطح زمین و شیب، تحلیلهای فضایی انجام و میزان همبستگی هر یک از فاکتورهای مذکور با تراکم رخداد فرونشست محاسبه گردید. تحلیل خودهمبستگی فضایی و شاخص موران خوشه ای بودن رخداد فرونشست تحت تأثیر تغییرات سطح آب در منطقه موردمطالعه را به میزان 0.925 نشان داد. همچنین بالا بودن امتیاز توزیع نرمال استاندارد (z) و پایین بودن مقدار سطح معنیداری (p_value) نشاندهنده رابطه خودهمبستگی قوی 1.89 و 0.06 بین عناصر موردمطالعه است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
37 - کاربرد مدل متریک برای برآورد تبخیر-تعرق واقعی ماهانه حوزه آبخیز ونک با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس
مریم رضائی هدی قاسمیه خدایار عبدالهیپیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد چکیده کاملپیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد و تجزیهوتحلیل توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی در مقیاس زمانی ماهانه با استفاده از مدل متریک و مشاهدات ماهواره مودیس در حوزه آبخیز ونک و بررسی صحت نتایج متریک با الگوریتم بیلان انرژی سطحی برای زمین، سبال (SEBAL) است. مواد و روش هاروش های زیادی برای تخمین دقیق تبخیر-تعرق نقطهای وجود دارد، ازجمله لایسیمترهای وزنی (Weighing lysimeter)، روش نسبت بوون (Bowen ratio technique) و روش ادی کوواریانس (Eddy covariance). نقطهضعف روشهای ذکرشده این است که، این روشها فقط تبخیر-تعرق را برای یک مکان خاص برآورد میکنند و قادر به برآورد تبخیر-تعرق منطقهای نیستند. مدل متریک توسط آلن و همکاران در سال 2007 بر اساس مدل شناختهشده سبال (باستیانسن، 1998)، ارائه گردیده است. مدل متریک، یک روش مبتنی بر سنجشازدور است که تبخیر-تعرق واقعی را بهعنوان باقیمانده معادله بیلان انرژی سطح برآورد میکند. در پژوهش حاضر، توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی حوضه ونک از آوریل تا نوامبر 2013 و 2014، با استفاده از مدل متریک برآورد شد و با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس، امکان استفاده از متریک، موردبررسی قرار گرفت. حوزه آبخیز ونک در قسمت جنوبشرقی حوزه کارون شمالی قرارگرفته است و ازلحاظ جغرافیایی بین استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان قرارگرفته است. 60 تصویر سنجنده مودیس مربوط به شاخص سطح برگ (MOD15A2)، دمای سطح زمین (MOD11A2) و بازتاب سطحی (MOD09A1)، با فواصل زمانی هشتروزه استخراج گردید. تصاویر ذکرشده از وبسایت USGS دانلود گردید و سیستم مختصات تصاویر از حالت سینوسی به متریک (UTM) تبدیل شدند. فاکتور مقیاس مربوط به تصاویر LAI و LST و بازتاب سطحی به ترتیب 0.1، 0.02 و 0.0001 است. شروع تخمین تبخیر-تعرق در مدل متریک با معادله بیلان انرژی، است. مجموعه دادهها شامل مشاهدات مودیس و دادههای هواشناسی ایستگاههای موجود در حوزه و اطراف آن بهمنظور محاسبه شارهای انرژی سطحی لحظهای شامل؛ شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شارگرمای محسوس در فن پردازش است. تبخیر-تعرق، در لحظه تصویر برای هر پیکسل، از تقسیم مقادیر شار گرمای نهان (LE) بر گرمای نهان تبخیر و چگالی آب، محاسبه شد.نتایج و بحث در طول این تحقیق، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را در هر دو سال 2013 و 2014 نشان داد. با توجه به نتایج بهدستآمده، حداکثر میزان تبخیر-تعرق واقعی در سالهای 2013 و 2014 برای ماه جولای به ترتیب 244 و 263 میلیمتر در ماه بهدستآمد. بهطورکلی نتایج بهدستآمده از این مقاله میتواند به شناخت بهتر تغییرات تبخیر-تعرق منطقهای کمک کند. مقایسه توزیعهای مکانیAET، LAIوLST ، در منطقه مطالعاتی نتایج نشان داد که توزیع مکانیAET تحت تأثیر دو عاملLAI وLST ، قرارگرفته است که از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه دو متغیرLAI وLST با تبخیر-تعرق واقعی استفاده شد. نتایج بهدستآمده، نواحی با پوشش گیاهی متراکم و دمای سطح زمین پایین دارای مقادیر بالای تبخیر-تعرق بوده و مناطق دارای دمای سطح بالا و پوشش گیاهی پراکنده و کم از مقدار تبخیر-تعرق کمیبرخوردارند.نتایج نشان داد که روند تغییرات میانگین دمای ماهانه، همسو با تبخیر-تعرق واقعی است، در مورد میانگین آلبیدو و شار تابش خالص نیز روند مشابهی دیده شد. لازم به ذکر است که عدم وجود اندازهگیریهای زمینی برای مقایسه آنها با مقادیر تبخیر-تعرق مدل، یک محدودیت بالقوه از پژوهش حاضر است. بااینحال، رویکرد پیشنهادی، ارزیابی برآوردهای تبخیر-تعرق بهدستآمده از مدل متریک با برآوردهای تبخیر-تعرق حاصل از مدل سبال، (بهعنوان روش استاندارد) است، که رویکردی است که بهطور گسترده برای مقابله با چنین محدودیتهایی استفاده میشود. در گام دوم تجزیهوتحلیل، در پژوهش حاضر، مقادیر برآوردی تبخیر-تعرق ماهانه با استفاده از معادلات متریک در مقابل سبال برای حوزه ونک در سال 2014، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مدل سبال بهعنوان مرجعی برای مقایسه نتایج بهدستآمده از مدل متریک مورداستفاده قرار گرفت. بررسی آماری بهمنظور تعیین اختلاف بین تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از متریک در مقابل تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از سبال صورت گرفت. از معیارهای ارزیابی ضریب نش-ساتکلیف (NS; Nash-Sutcliffe coefficient)، ضریب تبیینCoefficient of Determination و میانگین خطای مطلق (MAE; Mean Absolute Error)، استفاده شد. مقادیر بالای ضرایب R2و نش-ساتکلیف و مقادیر پایین MAE نشان داد که مدل متریک در بیشتر ماهها با مدل سبال، ارتباط نزدیکی دارد. مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه برآورد شده توسط مدل متریک در مقابل مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه تخمین زدهشده از مدل سبال، از آوریل تا نوامبر 2014 برای حوزه ونک ارزیابی و مقایسه گردید. بر اساس نتایج کلی نشان می دهد که پراکندگی برآوردها در یک حد قابلقبول است. در سال 2014، توافق خوبی بین مدلهای متریک و سبال وجود داشت (R2 =0.96-0.99، NSE=0.93-0.99و MAE=1.3-7.53).در سال 2014، نتایج دیگر نشان داد که در هر دو مدل، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را نشان داد.نتیجه گیری با توجه به نتایج بهدستآمده، نواحی دارای شاخص پوشش گیاهی بالا (LAI) و دمای سطح زمین پایین نسبت به سایر نواحی که دارای شاخص پوشش گیاهی پایین و دمای سطح زمین بالا هستند از میزان تبخیر-تعرق بیشتری برخوردارند. روند تغییرات سری زمانی شاخص LAI و تبخیر-تعرق در این پژوهش، با روند تغییرات پارامترهای مذکور در تحقیقی که توسط ریزگونزانلس و همکاران (2019) با استفاده از مدل متریک در داکوتا بررسیشده بود، مطابقت داشت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
38 - پایش و پیش بینی روند تغییرات اراضی مرتعی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل زنجیره مارکوف در حوزه آبخیز نوررود-استان مازندران
نعمت اله کوهستانی شفق رستگار قدرت اله حیدری شعبان شتایی جویباری حمید امیرنژادپیشبینی روند تغییرات کاربری و وضعیت پوششگیاهی در اکوسیستمهای مرتعی از طریق تصاویر ماهوارهای، به مدیران منابعطبیعی در تصمیمگیری کمک خواهد نمود. هدف از این مطالعه پایش و پیشبینی تغییرات کاربری و وضعیت پوشش اراضی مراتعی حوزه آبخیز نوررود با استفاده از مدل تلفیقی زنج چکیده کاملپیشبینی روند تغییرات کاربری و وضعیت پوششگیاهی در اکوسیستمهای مرتعی از طریق تصاویر ماهوارهای، به مدیران منابعطبیعی در تصمیمگیری کمک خواهد نمود. هدف از این مطالعه پایش و پیشبینی تغییرات کاربری و وضعیت پوشش اراضی مراتعی حوزه آبخیز نوررود با استفاده از مدل تلفیقی زنجیره مارکوف در یک دورهی ۶۰ ساله (۱۳۶۷- ۱۴۲۷) میباشد. در این پژوهش بعد از پیشپردازش تصاویر ماهوارهای لندست از سنجندههای TM (۱۳۶۷، ۱۳۷۷ و ۱۳۸۷) و OLI (۱۳۹۷) از ماههای مشابه (تیر)، طبقهبندی تصاویر با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال انجام گرفت. نتایج با استفاده از نقشههای توپوگرافی با مقیاس 25000:1، عکسهای هوایی موجود و برداشتهای زمینی (1397) مورد ارزیابی صحت قرار گرفت. بطوریکه بیشترین و کمترین ضریب کاپا به ترتیب مربوط به تصاویر سالهای 1377 و1367 با مقادیر 86/0 و 81/0 بوده است. با استفاده از ماتریس احتمال تبدیل طبقات کاربری اراضی و اعمال مدل تلفیقی زنجیرههای مارکوف در سه مقطع دهساله طی سالهای (۱۳۹۷-۱۴۲۷)، پیشبینی گردید. نتایج این بررسی طی سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۷ نشان داد که مناطق جنگلی و مراتع درجه یک و سه در حوزه آبخیز نوررود روند کاهشی و مراتع درجه دو و اراضی سنگلاخی و مسکونی نیز روند افزایشی را داشته است. سطح کل مراتع از ۱۱۶۲۰۶ هکتار در سال ۱۳۶۷ به ۱۰۶۳۳۶ هکتار در سال ۱۳۹۷ کاهش یافته است. مدل پیشبینی مارکوف با دقت بیش از ۸۵ درصد نشان میدهد روند تغییرات کاربری اراضی طی سالهای ۱۳۹۷-۱۴۲۷، همانند دورههای قبل خواهد بود. به این صورت که کاربریهای وضعیت پوشش مرتعی درجه یک (پرتراکم)، روند کاهشی (کاهش ۳۵۳۷ هکتار) و کاربریهای نواحی سنگلاخی و مسکونی نیز روند افزایشی را تا سال ۱۴۲۷ خواهند داشت. پیشبینی روند تغییرات کاربری اراضی طی سالهای ۱۳۹۷-۱۴۲۷ (۳۰ سال) نیز به این صورت خواهد بود که کاربریهای وضعیت پوشش مرتعی درجه یک، روند کاهشی و کاربریهای نواحی سنگلاخی و مسکونی روند افزایشی خواهند داشت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
39 - ارزیابی طرح های آبخیزداری بیولوژیک و سدهای اصلاحی سنگ و سیمان با ارزیابی چندمعیاره مکانی (مطالعة موردی: حوزه آبخیز قورچای رامیان)
علی اکبر جمالی محمد حسن زاده انگیزه اسدی سارویارزیابی مکانی نامناسب در طرحها و پروژه های توسعه ملی و منطقه ای در ایران، عمدتاً به صرف غیرقابل توجیه بودجه و زمان منجر می گردد. برای کاهش این هزینه ها و از دست رفتن فرصتها، استفاده از یک مدل کارآمد که بتواند از خطای کارشناسی بکاهد، هدف تحقیق حاضر می باشد که در حوز چکیده کاملارزیابی مکانی نامناسب در طرحها و پروژه های توسعه ملی و منطقه ای در ایران، عمدتاً به صرف غیرقابل توجیه بودجه و زمان منجر می گردد. برای کاهش این هزینه ها و از دست رفتن فرصتها، استفاده از یک مدل کارآمد که بتواند از خطای کارشناسی بکاهد، هدف تحقیق حاضر می باشد که در حوزه آبخیز قورچای رامیان گرگان انجام گردید. در این تحقیق، ابتدا سناریوی های مجزا و مدل مفهومی و درختی برای عملیات بیولوژیک و مکانیکی (احداث سدهای اصلاحی سنگ و سیمانی) تهیه گردید. در مرحله بعد، مطابق مدل، نقشه های محدودیت ها و عوامل به محیط ارزیابی چندمعیاره مکانی در نرمافزار ایلویس وارد گردید. محدودیت ها (شیب، کاربری اراضی، خاک و شبکه آبراهه) استانداردسازی بولین و عوامل (شیب، ارتفاع، خاک، فرسایش خاک، کاربری اراضی، فاصله از جاده، روستا، گسل منبع قرضه و زمین لغزش) استانداردسازی فازی (به روشهای سود، هزینه و مرکب) شدند. وزن دهی عوامل (به روشهای رتبه دهی، مقایسه زوجی و مستقیم) با استفاده از نتایج پرسشنامه و نظرات کارشناسی انجام گردید. نتایج نشان داد در نقشه اولویتبندی که چهار رتبهبندی در آن مشخص گردیده بود، در طرحهای بیولوژیک و در طرحهای سد و سیمان، مکانهای دارای اولویت اول به ترتیب امتیازات 97/0 تا 73/0 و طول 3 کیلومتر از آبراهه و 86/0 تا 65/0 و مساحت 2470 هکتار را به خود اختصاص دادند. مدل از نوع منطقی است و اصول منطقی و بهینهسازی را به کار میگیرد نه تجربی، بنابراین در صدد تست آن با طرحهای اجرا شده قبلی نبودهایم. طرحهایی که به مراتب دچار خطای زیاد هستند چون امکان تلفیق عوامل متعدد با فنون پیشرفته GIS وجود نداشته است. در نهایت پیشنهاد شد که به دلیل به کارگیری عوامل متعدد مکانی در تصمیم، برای ارزیابی طرحهای آبخیزداری و پیشبینی طرحها برای اجرا، از این مدل در کشور در حوزههای مشابه استفاده گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
40 - منشأیابی رخساره های فرسایش بادی حوزه آبخیز میاندشت اسفراین
حمید علی پور سیده نگار هاشمی نسب جعفر دستورانی یاسر شهنوازدر فرسایش بادی جلوگیری از حرکت رسوبات در منطقه برداشت یک کار اساسی بوده و تثبیت مناطق برداشت تپه های ماسه ای نیازمند شناخت محدوده های برداشت می باشد. به منظور منشاء یابی تپه های ماسه ای از روش گام به گام (شامل دو مرحله جهت یابی و مکان یابی) استفاده شده است. ابتدا اطلاعا چکیده کاملدر فرسایش بادی جلوگیری از حرکت رسوبات در منطقه برداشت یک کار اساسی بوده و تثبیت مناطق برداشت تپه های ماسه ای نیازمند شناخت محدوده های برداشت می باشد. به منظور منشاء یابی تپه های ماسه ای از روش گام به گام (شامل دو مرحله جهت یابی و مکان یابی) استفاده شده است. ابتدا اطلاعات مربوط به بادهای منطقه با تکمیل پرسشنامه از ساکنین محدوده اطراف به دست آمد. در نهایت با کمک تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی منشاءیابی تپه های ماسه ای تعیین گردید. نتایج حاصل ازپرسشنامه های محلی نشان داد که مهمترین باد درمنطقه می وزد باد نیشابوراست. از نظر اولویت بندی مناطق برداشت، رخساره های ژئومرفولوژی منطقه برداشت، مسیل، دشت ریگی ریز دانه و اراضی زراعی جزو مناطق فعال و از نظر اولویت بندی مناطق حمل، رخساره های دشت ریگی ریز دانه و پهنه های ماسه ای جزو مناطق فعال و مابقی منطقه جزو مناطق کم فعال می باشد. در حوزه مناطق رسوبگذاری مشخصی به صورت تپه های ماسه ای وجود ندارد و نهشته های بادی به علت کاهش سرعت باد در بخش غربی منطقه به صورت پهنه های ماسه ای با ضخامت متوسط رسوب می کند. قسمت اعظم مساحت منطقه درمحدوده مناطق برداشت کم فعال و در منطقه باد های با جهت شرقی دارای بیشترین فراوانی و بادهای با جهت جنوبی دارای کمترین فراوانی می باشند. حوزه میاندشت بیشتر به عنوان یک منطقه برداشت و حمل مطرح است و رسوبگذاری به شکل تپه های ماسه ای در این محدوده وجود ندارد و تنها محدوده ای به عنوان پهنه های ماسه ای در غرب منطقه قابل تشخیص است. بخش اعظم مساحت منطقه با توجه به شاخص ها جزء کانون های بحران با اولویت سه یعنی شامل منطقه حمل، کلاس حساسیت5-0 می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
41 - Site Selection of Establishment of Small Earth Dams in semi Arid and semi Arid Zones by Spatial Multi-Criteria Evaluation (SMCE) (Case Study: Yoosef-abad Watershed)
مسلم چابک بلداجی هادی زارعی محمودآبادی محمد علی شیرزاده محمد حسن زادهEarth dams have been used widely recently in flood and sedimentation control projects and feeding ground waters in country's watersheds and correct locating for such structures is necessary for increasing their efficiency. In this work, it is attempted to determine the چکیده کاملEarth dams have been used widely recently in flood and sedimentation control projects and feeding ground waters in country's watersheds and correct locating for such structures is necessary for increasing their efficiency. In this work, it is attempted to determine the correct locations for constricting earth dams in Yoosef-abad watershed in Tabas using v and incorporating information layers. Thus maps for local limitation (boundary out of 10m to river), natural local factors (slope percentage, boundary to river, geomorphologic units and geological features), economical factors (Resource materials, boundary to road, boundary to aqueduct and boundary to residential area) were entered into GIS environment and heterogeneous local layers were incorporated and made homogenous and all took phase values between 0 and 1. Due to heterogeneity of layers' values, layers were weighed. Finally, layers were incorporated and combined index map was obtained, where optimal locations for constructing earth dam were given priority, and the best location for construction in the area was determined. Comparing results with field studies showed that the selected locations are acceptable in terms of engineering and meeting needs of residents, and proposed method can be generalized to other watersheds. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
42 - Estimation of erosion and sediment in the Vashmgir dam upstream basin
وحید یزدانی سپیده یکه باش امیر حسین آقاخانی افشارDue to the importance of water and its vital role in human life, river studies and consequently studies on watersheds seem necessary. Golestan province with an area of 20437 square kilometers is located between latitude 36˚ 24΄ to 38˚ 0΄ north and 53˚ 51΄ to 56˚ 14΄ eas چکیده کاملDue to the importance of water and its vital role in human life, river studies and consequently studies on watersheds seem necessary. Golestan province with an area of 20437 square kilometers is located between latitude 36˚ 24΄ to 38˚ 0΄ north and 53˚ 51΄ to 56˚ 14΄ east. Gorganrood is one of the most important rivers in Golestan province and flows in the whole plain of Gorgan and divides it into two parts. Its catchment area is 10,250 km2. The main and important step in the study of erosion and sedimentation by experimental method is to determine and identify the forms and appearance of erosion. At this stage, various maps including river network, slope, geology, geomorphology, soil science and land use were studied; The map of the region was determined and the map was verified by interpreting aerial photographs and field visits. MPSIAC model was used to estimate the amount of erosion and sediment in the sub-basins. According to field studies and the results obtained, various types of erosions have occurred in the study area. According to the studies, the highest erosion was under the basin with code 1625220 (bed load 3.62 and with suspension 14.47) and the lowest erosion was under the basin with code 1624210 (bed load 0.32 and suspended load 1.3). Based on results, the sediment delivery ratio in the studied basins is between 23.6 to 39.6%. thus, the amount of special sediment varied between 1.6 to 18.1 and special erosion between 4.9 to 58.3 tons per hectare per year. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
43 - برآورد وضعیت رسوبزائی ویژه سازندها با استفاده از دبی آب و رسوب ایستگاه هیدرومتری ماملو در حوزه آبخیز دماوند
کیوان احزنتخمین میزان بار رسوبی معلق، از مهمترین عوامل در رفتار هیدرولیکی، ریخت شناسی و هیدرولیک رسوب رودخانه به شمار می رود و مبنای اساسی مدیریت صحیح منابع آب و خاک در حوضه های آبخیز است. برآورد میزان کل بار معلق رودخانه، اغلب با داده های اندازه گیری شده در ایستگاه های هیدرومتری چکیده کاملتخمین میزان بار رسوبی معلق، از مهمترین عوامل در رفتار هیدرولیکی، ریخت شناسی و هیدرولیک رسوب رودخانه به شمار می رود و مبنای اساسی مدیریت صحیح منابع آب و خاک در حوضه های آبخیز است. برآورد میزان کل بار معلق رودخانه، اغلب با داده های اندازه گیری شده در ایستگاه های هیدرومتری از برقراری روابط منحنی های سنجه رسوب با استفاده از روش های متداول ممکن می باشد. در این مقاله میزان برآورد رسوبی حوضه آبخیز دماوند از طریق آمار ثبت شده در ایستگاه هیدرومتری ماملو برآورد شده است. رودخانه های اصلی حوزه آبخیز دماوند ، رودخانه دماوند و سیاه رود می باشند. رودخانه دماوند که از شرق به غرب حوزه جریان داردو و ضمن عبور از شهر دماوند ، تاررود ، چنار عربها ، گیلاوند ،حصار پائین ، مرا ، کاجان ، تمیسان ،زره در و سیاه سنگ ،پس از طی 48 کلیومتر در نهایت در یورد شاه به رودخانه جاجرود می پیوندد. بدین منظور این آمار ( مربوط به حوزه آبخیز دماوند ) از شرکت تماب دریافت شد.با بررسی به عمل آمده میانگین بار بستر سالانه در حوزه آبخیز دماوند 032/46395 تن، دبی کل مواد رسوبی 192/278370 تن و رسوبزائی ویژه حوزه به طور میانگین 12/365 تن در هر کیلومتر مربع می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد سازند کرج با توجه به مساحت آن در حوضه آبخیر دماوند، بیشترین سهم در تولید رسوب را دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
44 - برآورد حجم رسوب ویژه و تعیین حساسیت واحدهای سنگی به فرسایش در حوضه آبخیز سرهه(رودخانه کردان) با روش MPSIAC
شهین بلوطی پرویز غضنفری امین امینی -
دسترسی آزاد مقاله
45 - پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از روش منطق فازی (مطالعه موردی: حوزه آبخیز داراب فارس)
حمیدرضا امیری یوسف شفیعی آوا فخرایی راد حجت اله کشاورزمحدودیت و کمبود منابع آب زیرزمینی در دشت داراب فارس سبب شده این دشت در وضعیت بحرانی و در گروه ممنوعه قرار گیرد. با مدیریت صحیح میتوان ظرفیت منابع آبهای موجود سطحی و زیرزمینی بهخوبی شناسایی و مطالعه کرد تا برنامهریزی جامعی برای بهرهبرداری درست از آنها انجام شود. است چکیده کاملمحدودیت و کمبود منابع آب زیرزمینی در دشت داراب فارس سبب شده این دشت در وضعیت بحرانی و در گروه ممنوعه قرار گیرد. با مدیریت صحیح میتوان ظرفیت منابع آبهای موجود سطحی و زیرزمینی بهخوبی شناسایی و مطالعه کرد تا برنامهریزی جامعی برای بهرهبرداری درست از آنها انجام شود. استفاده از GIS در کنار دادههای مشاهدهای منجر برآورد آسان و سیستمی مناطق مستعد تغذیه آبهای زیرزمینی میگردد. هدف این پژوهش پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از مدل AHP و توابع فازی در محیط GIS میباشد. برای ارزیابی پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی 10 معیار زمینشناسی، تراکم گسل، ارتفاع، شیب، کاربری اراضی، خاک، ژئومورفولوژی، بارش، تراکم زهکشی و فاصله از رودخانهها، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. لایههادر محیط GIS آمادهسازی شده و سپس با استفاده از توابع منطق فازی، پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی مدلسازی شده است. نتایج نشان داد که استفاده از گامای 98/0 نتایج مطلوبتری نسبت به دیگر اعداد مشخص کرد. مناطق با پتانسیل بالای آب زیرزمینی با دقت بالا تعیین شد. برای اعتبارسنجی مدل از چاههای بهرهبرداری در منطقه استفاده شده است. حدود 62/63 درصد از این نوع چاهها در پهنههای با پتانسیل خوب و خیلیخوب قرار دارند. پهنههای دارای پتانسیل خوب و خیلیخوب منطبق بر ذخایر تراسی، آبرفتها و رسوبات دوران چهارم و دارای شیب کم (5-0 درجه) است. حدود 31 درصد از حوزه آبخیز در دو طبقهی پتانسیل خوب و خیلیخوب قرار دارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
46 - مقایسه روشهای هیدرولوژیکی احتساب کننده رطوبت خاک و نروفازی در شبیهسازی بارش- رواناب (مطالعه موردی: حوضه آبخیز زولاچای)
ابراهیم یوسفی مبرهنشبیهسازی هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز، برای تخمین دبی اوج و حجم سیلاب حاصل ازبارندگی ها، روند یابی سیلاب در رودخانه ها و تحلیل هیدروگراف سیلاب ها صورت می گیرد. هدف از این تحقیق، کاربرد مدل های احتساب کننده رطوبت خاک (HMS SMA) و نروفازی در برآورد دبی متوسط روزانه، حجم روا چکیده کاملشبیهسازی هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز، برای تخمین دبی اوج و حجم سیلاب حاصل ازبارندگی ها، روند یابی سیلاب در رودخانه ها و تحلیل هیدروگراف سیلاب ها صورت می گیرد. هدف از این تحقیق، کاربرد مدل های احتساب کننده رطوبت خاک (HMS SMA) و نروفازی در برآورد دبی متوسط روزانه، حجم رواناب و تحلیل هیدروگراف ناشی از شبیه سازی فرآیند بارش-رواناب در حوزه آبخیز زولاچای میباشد. در این تحقیق پس از مدلسازی حوزه آبخیز در الحاقیه HEC-GeoHMS، مدل به برنامه HEC-HMS وارد و با تخمین پارامترهای مدل احتساب کننده رطوبت خاک، شبیه سازی بارش-رواناب در سایر مقیاسها انجام شد. با بررسی مقیاسهای زمانی واسنجی و بهینهسازی پارامترهای مدل HMS SMA میتوان گفت که مقیاس زمانی ماهانه در شبیهسازی بارش-رواناب دقیقتر از مقیاسهای زمانی سالانه، نیمسالانه و فصلی عمل میکند، همچنین مقیاس زمانی فصلی میتواند بهتر از سایر مقیاسهای زمانی دبی اوج را تخمین بزند. مقایسه واسنجی و بهینهسازی روشهای احتساب کننده رطوبت خاک و نروفازی نشان داد روش فازی با بهترین ضرایب آماری (ضریب کارایی ناش-ساتکلیف 76/0 و مجموع مربعات خطای 18/0)، دقیقتر از روش SMA، شبیهسازی بارش-رواناب را انجام میدهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
47 - اولویت بندی سیلخیزی زیرحوضههای حوزه آبخیز طالقان با استفاده از تلفیق AHP و TOPSIS
سمانه رضوی زاده کاکا شاهدیسیل یکی از بلایای طبیعی است که هر ساله در نقاط مختلف جهان باعث خسارات فراوانی میگردد. اولویتبندی زیرحوضههای یک حوزه آبخیز بر اساس پتانسیل سیلخیزی، با هدف تعیین اولویت در سیاستگذاریها و اقدامات مدیریتی میتواند نقش مهمی در مدیریت بهینه آبخیزها داشته باشد. در تحقیق چکیده کاملسیل یکی از بلایای طبیعی است که هر ساله در نقاط مختلف جهان باعث خسارات فراوانی میگردد. اولویتبندی زیرحوضههای یک حوزه آبخیز بر اساس پتانسیل سیلخیزی، با هدف تعیین اولویت در سیاستگذاریها و اقدامات مدیریتی میتواند نقش مهمی در مدیریت بهینه آبخیزها داشته باشد. در تحقیق حاضر از دو تکنیک AHP و TOPSIS به منظور اولویت بندی زیرحوضههای آبخیز طالقان، بر اساس پتانسیل سیلخیزی استفاده شد. معیارهای در نظر گرفته شده، معیارهای مهم و تاثیر گذار بر نفوذپذیری آب، تولید رواناب و در نتیجه پتانسیل سیلخیزی بود که شامل 10 معیار مساحت، ضریب گراولیوس، تراکم زهکشی، شیب متوسط زیر حوضه، ارتفاع متوسط زیرحوضه، درصد اراضی نفوذناپذیر، شماره منحنی، شیب آبراهه اصلی، طول آبراهه اصلی و زمان تمرکز در هر زیرحوضه میباشد. نتایج نشان داد که سه معیار درصد اراضی نفوذناپذیر، CN و شیب آبراهه اصلی به ترتیب با وزن نسبی 283/0، 231/0 و 163/0 از بیشترین اهمیت در پتانسیل سیلخیزی زیرحوضهها برخوردار میباشند. همچنین نتایج نهایی حاصل از تلفیق اولویت بندی زیرحوضهها با استفاده از دو تکنیک نشان داد که در میان 16 زیرحوضه آبخیز طالقان، سه زیرحوضه حسنجون، ناریان و شهرک به ترتیب بیشترین پتانسیل سیلخیزی را دارا بوده و در نتیجه از لحاظ ضرورت انجام اقدامات مدیریتی در اولویت میباشند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
48 - ارزیابی کارایی مدل KINEROS2 برای شبیهسازی هیدروگراف سیلاب ( مطالعه موردی حوضه آبخیز زیارت )
عیسی ملائی فر واحد بردی شیخ عبدالرضا بهره مند حسن فرامرزیمدل فرسایش- رواناب KINEROS2، یک مدل هیدرولوژیکی توزیعی فرسایش- رواناب و از نوع فیزیکی بوده که در سازمان کشاورزی امریکا و سرویس تحقیقات کشاورزی جهت تشریح فرآیندهای برگاب، نفوذ، رواناب سطحی و فرسایش حوضه آبخیز پایهگذاری شده است. دادههای اصلی مورد نیاز مدل شامل نقشههای چکیده کاملمدل فرسایش- رواناب KINEROS2، یک مدل هیدرولوژیکی توزیعی فرسایش- رواناب و از نوع فیزیکی بوده که در سازمان کشاورزی امریکا و سرویس تحقیقات کشاورزی جهت تشریح فرآیندهای برگاب، نفوذ، رواناب سطحی و فرسایش حوضه آبخیز پایهگذاری شده است. دادههای اصلی مورد نیاز مدل شامل نقشههای DEM، کاربری اراضی و همچنین دادههای بارش حوضه آبخیز بوده و قابلیت شبیهسازی هیدروگرافهای سیلاب با گام زمانی دقیقه را دارد. برای ارزیابی کارایی مدل، تعداد 8 واقعه سیلاب و بارش متناظر حوضه آبخیز زیارت انتخاب و به دو دسته 4 تایی تقسیم، که از دسته اول جهت اجرا و واسنجی و از دسته دوم جهت اعتبارسنجی مدل استفاده گردید. جهت انجام واسنجی از روش دستی و از روش یک پارامتر در هر بار جهت بررسی آنالیز حساسیت پارامترها استفاده گردید. پارامترهای هدایت هیدرولیکی اشباع، ضریب مانینگ، میانگین حرکت مویینگی، ظرفیت برگاب مورد واسنجی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی کارایی مدل در دو مرحله واسنجی و اعتبارسنجی از شاخصهای ضریب ناش- ساتکلیف، درصد خطا در دبی اوج، معیار جمعی، ضریب تبیین و ضریب تبیین وزنی استفاده گردید. که برای دوره واسنجی متوسط ضریب ناش- ساتکلیف 665/0 و برای مرحله اعتبارسنجی 797/0 بدست آمد. نتایج ارزیابی مدل KINEROS2، در حوضه آبخیز زیارت نشان میدهد که مدل مولفههای هیدرولوژیکی را با دقت قابل قبول برآورد مینماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
49 - ارزیابی اثربخشی سازههای کنترل سیلاب در حوزه آبخیز گلابدره- دربند تهران
بهارک معتمدوزیری هادی کیادلیری ساسان عارفیحوزه آبخیز گلاب دره-دربند، از حوضه های شمال شهر تهران می باشد که توجه به مدیریت این حوضه ها، به علت اشراف این حوضهها به شهر تهران و احتمال خطر جانی و مالی سیلاب های حاصل از آنها، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق، جهت تعیین پاسخ حوزه آبخیز مربوطه در برابر رگبار چکیده کاملحوزه آبخیز گلاب دره-دربند، از حوضه های شمال شهر تهران می باشد که توجه به مدیریت این حوضه ها، به علت اشراف این حوضهها به شهر تهران و احتمال خطر جانی و مالی سیلاب های حاصل از آنها، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق، جهت تعیین پاسخ حوزه آبخیز مربوطه در برابر رگبارهای سیل آسا در قبل و بعد از عملیات آبخیزداری، از نرم افزار HEC–HMS استفاده گردیده است. با مد نظر قرار دادن عدم توانمندی در تعیین رگبارهای منطبق با بازه زمانی قبل و پس از اقدامات آبخیزداری انجام شده در حوزه آبخیز به منظور بررسی مطالعات سیلاب ناشی از رگبارهای واحد، اقدام به بررسی و آنالیز آماری داده های بارش و سیلاب مربوط به ایستگاه های باران سنجی و هیدرومتری واقع در حوضه گلاب دره- دربند گردید و شبیه سازی حوضه در محیط نرم افزار HEC–HMS صورت گرفت تا بتوان پس از شبیه سازی حوضه، سیلاب ناشی از حوضه را در مقابل بارش حداکثر 24ساعته برای دوره برگشتهای 10، 25 و100، سنجیده و مقایسه نمود. نتایج ارزیابی همزمان بارش و سیلاب در حوزه آبخیز مورد مطالعه، در قبل و بعد از اجرای طرح های آبخیزداری، نشان داد که عملیات آبخیزداری، تأثیری مستقیم در کاهش سیلاب، افزایش نفوذ سیلاب و کنترل آن داشته است و این تأثیر، در سیلاب های با دوره بازگشت بالا، بیشتر بوده است بطوری که. دبی پیک سیلاب و حجم سیلاب در دوره برگشت های 10، 25 و100 ساله، بعد از اجرای طرحهای آبخیزداری، به ترتیب10، 4/27 و 40 درصد کاهش را نشان می دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
50 - بررسی اتنوبوتانی گیاهان دارویی حوزه آبخیز گلندرود شهرستان نور
خدیجه مهدوی مریم کاویان پور مائده یوسفیان محمد مهدویاتنوبوتانی به مطالعه علمی روابط بین مردم و گیاهان پیرامون با تمرکز بر دانش سنتی بومی و محلی هر منطقه می پردازد. هدف از این مطالعه، بررسی اتنوبوتانی گیاهان دارویی مردمان محلی حوزه آبخیز گلندرود شهرستان نور بوده است. در ابتدا، اطلاعات افراد بومی در زمینه کاربرد گیاهان دار چکیده کاملاتنوبوتانی به مطالعه علمی روابط بین مردم و گیاهان پیرامون با تمرکز بر دانش سنتی بومی و محلی هر منطقه می پردازد. هدف از این مطالعه، بررسی اتنوبوتانی گیاهان دارویی مردمان محلی حوزه آبخیز گلندرود شهرستان نور بوده است. در ابتدا، اطلاعات افراد بومی در زمینه کاربرد گیاهان دارویی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و در فرم های مورد نظر یادداشت شد. در این حوزه 30 گونه دارویی مهم و پرکاربرد توسط اهالی منطقه مورد شناسایی قرار گرفته است. به طوری که بیشترین تعداد گونه های گیاهی دارویی و خوراکی منطقه مربوط به تیره های Asteraceae و Labiate می باشد. بیشترین استفاده از گونه های گیاهی در منطقه مورد مطالعه در جهت رفع سرماخوردگی و بیماری های مربوط به دستگاه گوارش گزارش شده است. بیشترین اندام های گیاهی مورد استفاده در وهله اول برگ و در مرحله بعدی میوه یا دانه آن ها می باشد. همچنین نتایج به دست آمده از گزارشات محلی نشان داد که بیشترین نحوه آماده سازی گونه های گیاهی توسط مردم محلی به صورت جوشانده و دمنوش و در مرحله بعد به صورت تازه و یا پودر شده می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
51 - شناسایی و تعیین پراکنش گیاهان مورد استفاده زنبورعسل در حوزه آبخیز گلهدار (استان فارس)
عبدالحمید کریمی حسن نظریان عفت جعفری احمد حاتمیپرورش دهندگان زنبورعسل علاوه بر آگاهی از بیولوژی زنبورعسل، نیازمند شناسایی گونه های گیاهی و همچنین نوع و مقدار شهد و گرده و طول دوره گلدهی گیاهان هستند. با استفاده از این اطلاعات و با توجه به شرایط آب وهوایی مناطق مختلف میتوان در استفاده بهینه از منابع غذایی مختلف در چکیده کاملپرورش دهندگان زنبورعسل علاوه بر آگاهی از بیولوژی زنبورعسل، نیازمند شناسایی گونه های گیاهی و همچنین نوع و مقدار شهد و گرده و طول دوره گلدهی گیاهان هستند. با استفاده از این اطلاعات و با توجه به شرایط آب وهوایی مناطق مختلف میتوان در استفاده بهینه از منابع غذایی مختلف در تغذیه زنبورعسل و اقتصادیتر نمودن این فعالیت، گام اساسی برداشت. این تحقیق در حوزه آبخیز گله دار به منظورشناسایی و تعیین گونه های گیاهی مورد استفاده زنبور عسل در هر منطقه و تعیین زمان مناسب جهت استقرار کندوها بر اساس زمان گلدهی گیاهان انجام گرفت. حوزه آبخیز گلهدار با مساحت 52250 هکتار، حداقل ارتفاع 480 متر و حداکثر ارتفاع 1600 متر از سطح دریا در جنوب استان فارس واقع شدهاست. در این مطالعه ابتدا با استفاده از نقشه توپوگرافی و عکس هوایی، تیپبندی اولیه گیاهان منطقه انجام شد. پس از شناسایی گیاهان مورد استفاده زنبورعسل، تراکم و درصد تاج پوشش این گیاهان در مکان های این حوزه تعیین گردید، علاوه بر این شش تیپ گیاهی غالب در این مناطق مشخص شد. بررسی دادهها نشان داد که جنس های گیاهی Veronica Calendula، Plantago وSilene ، بالاترین درصد تراکم نسبی فرم رویشی علفی، Astragalusfasiculifolius، Convolvulus acanthocladus و Platychaete aucheri بالاترین درصد تراکم نسبی فرم رویشی بوتهای و Ziziphus spina-christii و Amygdalus eburnea بالاترین درصد تاج پوشش فرم رویشی درختی و درختچهای مورد استفاده زنبور عسل را داشتهاند و بازه زمانی غالب گلدهی تیپهای گیاهی مورد استفاده زنبورعسل در مکان های مورد مطالعه از اواسط اسفند تا اواخر اردیبهشت است. لذا این دوره با توجه به گلدهی مناسب گیاهان شناسایی شده مورد استفاده زنبور عسل در منطقه، مناسبترین زمان برای استفاده زنبورداران است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
52 - بررسی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تکنیکهای GIS و RS و ارزیابی اقتصادی آن در مقایسه با تغییرات هدررفت خاک (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سد آزاد)
معروف امامقلی کاکا شاهدی محمد حسین فرهودی خه بات خسرویاین مطالعه با هدف ارزیابی تغییرات درصد پوشش و کاربری اراضی در فاصله زمانی سال های 1987 تا 2006 در حوزه آبخیز سد آزاد استان کردستان انجام شد. برای این منظور در ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره Landsat، نقشه درصد پوشش گیاهی تهیه و با اصلاح خطای ژئومتری، رادیومتری و اختل چکیده کاملاین مطالعه با هدف ارزیابی تغییرات درصد پوشش و کاربری اراضی در فاصله زمانی سال های 1987 تا 2006 در حوزه آبخیز سد آزاد استان کردستان انجام شد. برای این منظور در ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره Landsat، نقشه درصد پوشش گیاهی تهیه و با اصلاح خطای ژئومتری، رادیومتری و اختلاف فصل تصویر برداری، بهترین ترکیب باندی انتخاب و نقشه کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال تشابه و طبقه بندی نظارت شده تهیه شد. صحت نقشه های تولیدی با آزمون صحت کلی تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان داد که اراضی آبی از 33/14% به 70/13%، دیمزارها از 43/15% به 63/26% و مراتع ضعیف از 37/24% به 17/42% افزایش داشته اند و در مقابل مراتع متوسط حوزه از 57/28% به 83/14% و مراتع خوب با پوشش درختچه ای از 30/17% به 64/2% کاهش یافته اند. صحت طبقه بندی در طبقه اراضی آبی، طبقه دیمزار، مراتع ضعیف، متوسط و خوب به ترتیب 66%، 74%، 82%، 76% و 84% تعیین گردید. سپس با استفاده از مدل EPM میزان هدررفت و تولید رسوب برای حوزه برآورد شد که برای سال 1987 میزان تولید رسوب 7/8 متر مکعب در هکتار در سال و برای سال 2006 این میزان به 2/10 متر مکعب در هکتار در سال افزایش یافته است. در نهایت، برآورد اقتصادی این تغییرات، حاکی از متضرر شدن 10 میلیارد ریالی آبخیز نشینان و متعاقب آن هدررفت خاک در حوزه آبخیز مورد مطالعه بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
53 - اولویتبندی حوزههای آبخیز بر مبنای وضعیت فرسایش با استفاده از مدلهای تجربی EPM وMPSIAC (مطالعه موردی: حوزه آبخیز ارو)
رضا بیات مریم رستمیبررسی و اولویت بندی مناطق مختلف بر اساس میزان فرسایش و رسوبدهی، می تواند منجر به تولید اطلاعات ارزشمندی برای عملی کردن طرحهای جامع آبخیزداری، حفاظت خاک و کاهش خسارات انواع فرسایش در مناطق مورد مطالعه شود. پژوهش حاضر به منظور مقایسه دو مدلEPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و چکیده کاملبررسی و اولویت بندی مناطق مختلف بر اساس میزان فرسایش و رسوبدهی، می تواند منجر به تولید اطلاعات ارزشمندی برای عملی کردن طرحهای جامع آبخیزداری، حفاظت خاک و کاهش خسارات انواع فرسایش در مناطق مورد مطالعه شود. پژوهش حاضر به منظور مقایسه دو مدلEPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب و اولویت بندی واحدهای هیدرولوژیک موجود در حوزه آبخیز ارو واقع در استان تهران انجام شد. بخشی از اطلاعات مورد نیاز این پژوهش در زمینه ویژگی های طبیعی حوضه مذکور، از طریق مطالعات جامع آبخیزداری حوزه آبخیز حبله رود تامین و بخشی دیگر با کمک مطالعات صحرایی تهیه شد. با محاسبه فاکتورهای مورد نیاز در دو مدل EPM و MPSIAC میزان فرسایش با استفاده از این دو مدل برای تمامی واحدهای هیدرولوژیک موجود در این حوضه برآورد و بر اساس شدت رسوبدهی و فرسایش خاک در هر زیرحوضه، مقایسه و اولویت بندی انجام شد. در مدل MPSIAC میزان فرسایش ویژه 451 و رسوب ویژه 233 متر مکعب بر کیلومتر مربع در سال برآورد گردید. این در حالی است که میزان فرسایش و رسوب ویژه کل حوزه آبخیز در مدلEPM به ترتیب 378 و 200 متر مکعب بر کیلومتر مربع برآورد شد. از نظر توزیع مکانی، بیشترین سطح در مدل های مذکور به طبقه متوسط فرسایش و رسوب اختصاص داشت. نتایج نشان داد که در بیشتر طبقات فرسایش، مدلEPM و MPSIAC با هم انطباق خوبی ندارند. اولویت بندی واحدهای هیدرولوژیک موجود در این حوضه نشان داد که در مدل EPM واحد A4 و در مدل MPSIAC واحد A-1-4-3 بیش ترین میزان فرسایش و رسوبدهی ویژه را به خود اختصاص می دهند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
54 - بررسی تاثیرافزایش جمعیت بر میزان تغییر کاربری اراضی (مطالعه موردی حوزه آبخیز واز شهرستان نور )
شعبانعلی غلامی محمود حبیب نژاد روشن مصطفی نوری پوردر تحقیق حاضر اثر افزایش جمعیت بر تغییر کاربری اراضی در حوزه آبخیز واز مورد بررسی قرار گرفت. حوزه آبخیز واز با مساحتی بالغ بر14102 هکتار در محدوده دهستان ناتل رستاق از بخش چمستان شهرستان نور واقع شده است.جهت انجام پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است، و اطلاعات مو چکیده کاملدر تحقیق حاضر اثر افزایش جمعیت بر تغییر کاربری اراضی در حوزه آبخیز واز مورد بررسی قرار گرفت. حوزه آبخیز واز با مساحتی بالغ بر14102 هکتار در محدوده دهستان ناتل رستاق از بخش چمستان شهرستان نور واقع شده است.جهت انجام پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است، و اطلاعات مورد نیاز از روش اسنادی و روش میدانی یا پیمایش زمانی جمع آوری ،ودر نرم افزار Excel به عنوان بانک اطلاعاتی ذخیره شده، و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS16 استفاده گردید. برای مقایسه داده هااز آزمون های پارامتریک T-Test ، NOVAs. و برای رسم نمودارها با استفاده از نرم افزار2007 Excel استفادهگردید..در بررسی روند تغییرات کاربری های مختلف در،سه دوره مختلف از سالهای 45 تا 71 و تا81، با استفاده از عکس های هوایی و با مقیاس 1:25000 انجام شده است. سطح هر یک از واحد های کاربری با استفاده از نرم افزار GIS در دوره های مختلف تعین گردید.نتایج تجزیه واریانس، اثرات افزایش جمعیت بر روی سطح حوزه برای کاربری های مختلف مثبت نشان داده شده است. همان طور که نتایج آزمون نشان داد افزایش جمعیت بر کلیه کاربری ها در سطح95 درصد تغییر معنی داری داشته است. با توجه به شتاب افزایش جمعیت وشرایط مناسب آب و هوایی منطقه، مهاجرت افراد غیر بومی جهت احداث ویلا بشتر گردیده و در نتیجه عدم موفقیت برخی از طرح های مرتبط با بخش جنگل، ما شاهدکاهش سطح جنگل در دهه اخیر بوده ایم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
55 - مقایسه روان آب و غلظت رسوب معلق در واحدهای کاری مختلف در حوزه آبخیز لاویج
محمدرضا جوادی طبالوندانی شعبانعلی غلامی جعفر دستورانیدر تحقیق حاضر میزان تولید روان آب و رسوب حاصل از بارندگی ایجاد شده از دستگاه باران ساز (با شدت 52 میلیمتر در ساعت و با دوره بازگشت 20 ساله) در حوزه آبخیز لاویج مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور پس از تهیه نقشه های طبقات شیب، لیتولوژی، ژئومرفولوژی و کاربری اراضی- نقش چکیده کاملدر تحقیق حاضر میزان تولید روان آب و رسوب حاصل از بارندگی ایجاد شده از دستگاه باران ساز (با شدت 52 میلیمتر در ساعت و با دوره بازگشت 20 ساله) در حوزه آبخیز لاویج مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور پس از تهیه نقشه های طبقات شیب، لیتولوژی، ژئومرفولوژی و کاربری اراضی- نقشه واحدهای کاری بدست آمد و در هر واحد کاری به تعداد3 نمونه خاک و سه نمونه از روان آبو رسوب بدست آمد و تجزیه تحلیل های آزمایشگاهی انجام شد. نتایج نشان داد که حداکثر مقدارروان آبدرواحد کاری شماره 15 با کاربری مرتع حاشیه روستا و طبقه شیب 15 تا 30 درصد و حداکثر مقدار رسوب در واحد کاری شماره 10 با کاربری مرتع حاشیه روستا و طبقه شیب 15 تا 30 و سازند شمشک بوقوع پیوسته است. همچنین کمترین مقدار روان آبو رسوب در واحدکاری شماره یک با کاربری مرتع حاشیه روستا و طبقه شیب 12 تا 15 درصد و سازند الیکا ایجاد گردیده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
56 - The Effect of Forest Road Construction on Soil Organic Carbon Stock in Mountainous Catchment in Northern Iran
کاظم نصرتی سعید جلالیThe main objective of this study was to investigate the effect of forest road construction on the Soil Organic Carbon Stock (SOCS) in Ziarat Catchment. Therefore, soil samples were collected from five land use types including road construction, cultivated area, channel چکیده کاملThe main objective of this study was to investigate the effect of forest road construction on the Soil Organic Carbon Stock (SOCS) in Ziarat Catchment. Therefore, soil samples were collected from five land use types including road construction, cultivated area, channel bank, pasture and forest land and soil organic carbon concentration and bulk density were measured in the samples and SOCS were calculated. The results showed that the forest road construction reduce SOCS. SOC stock was greatest in the forest land use and the total SOC stock under different land uses varied in order forest, pasture, cultivate, channel bank and road construction with 143, 136, 128, 36 and 29 Mgha−1, respectively (p<0.001). Therefore, these results can be useful as a scientific basis for selecting the proper soil erosion control methods as a simple and low-cost approach to mitigate the SOC loss. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
57 - شبیه سازی بارش – رواناب با شبکه عصبی (مطالعه موردی: دشت نسا بم)
مهدی شاهرخی ساردو مجتبی جعفری کرمانیپورپیشبینی رواناب به صورت کوتاه مدت به دلیل رابطه مستقیم آن با چگونگی تعامل مدیران با خطرات جانی ناشی از سیلابها، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی، اقدام به شبیه سازی فرآیند بارش- رواناب به صورت روزانه، در حوزه آبخیز دشت نسا بم چکیده کاملپیشبینی رواناب به صورت کوتاه مدت به دلیل رابطه مستقیم آن با چگونگی تعامل مدیران با خطرات جانی ناشی از سیلابها، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی، اقدام به شبیه سازی فرآیند بارش- رواناب به صورت روزانه، در حوزه آبخیز دشت نسا بم شده است. به منظور پیش بینی روند آتی بهره برداری از منابع آبی دشت مذکور، ترکیبات مختلفی از داده های بارش و دما و دبی و اختلاف دبی دو روز متوالی ، مورد استفاده قرار گرفت. تعداد نرونهای لایه مخفی در شبکه عصبی بین 2 تا 10 نرون متغیر بود. معیارهای آماری متوسط ریشه مربع خطا RMSE ،متوسط قدر مطلق خطا MAE و ضریب همبستگی Rبرای ارزیابی و مقایسه عملکرد شبکه های عصبی در پیشبینی رواناب، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد با داشتن 2 ورودی و شبکه عصبی feedforward و یا 1 ورودی و شبکه newrbe بهترین عملکرد حاصل شده و فرآیند بارش- رواناب با دقت بالاتری پیشبینی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
58 - ارزیابی زیست محیطی با رویکرد اکوسیستمی و بومشناختی سرزمین"مطالعه موردی حوزه آبخیز کلیبر چای"
مهرداد اکبرزاده ساسان بابایی کفاکی جابر داودی علی فرامرزیاین پژوهش به منظورارزیابی سرزمین با دو رویکرد اکوسیستمی و بوم شناختی سیمای سرزمین صورت پذیرفت. بدین منظور منطقه مورد مطالعه دوبار و هربار با یک رویکرد مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از جمع آوری و تهیه داده ها و اطلاعات شاخص های کمی و کیفی سرزمین بی مقیاس و به صورت کمی تبدی چکیده کاملاین پژوهش به منظورارزیابی سرزمین با دو رویکرد اکوسیستمی و بوم شناختی سیمای سرزمین صورت پذیرفت. بدین منظور منطقه مورد مطالعه دوبار و هربار با یک رویکرد مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از جمع آوری و تهیه داده ها و اطلاعات شاخص های کمی و کیفی سرزمین بی مقیاس و به صورت کمی تبدیل شده و لایه محدودیت بر پایه منطق بولین در روی نقشه و در هر رویکرد اعمال گردید. برای این منظور با استفاده از اصول فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و سیستم حمایت گروهی، وزن شاخص ها در هر رویکرد با در نظر گرفتن ماتریس های سازگار و میزان خطای قابل قبول محاسبه گردید. نهایتاً ارزیابی با استفاده از وزن دهی برای شاخص ها در هر رویکرد با اعمال مدل جبرانی خطی صورت پذیرفت. داده های به دست آمده پس از اعمال ضرایب با مدل جبرانی خطی در هر رویکرد در چهار دسته از بالاترین ترجیح به پایین ترین ترجیح مرتب شدند و نتیجه به دست آمده پس از اعمال داده های حاصله در قالب یک نقشه ترکیبی از هر دو رویکرد و یک ماتریس مشخص شد. انتخاب قطر ماتریس به عنوان مناسب ترین سایت ها برای هر رویکرد مورد توصیه، داده های به دست آمده توسط نقشه ترکیبی را نیز تایید کرد. این تحقیق مناطق دارای ترجیح خوب، متوسط و ظعیف برای توسعه سرزمین را در حوزه آبخیز کلیبرچای مشخص نمود. نتایج این پژوهش 12/4985 هکتار از واحد هیدرولوژیک مورد مطالعه را که دارای مساحت 3/54872 هکتار می باشد، مناسب برای توسعه در هر رویکرد نشان داد. هم چنین بیشترین همپوشانی در پایین ترین ترجیحات در هر رویکرد مشاهده شد. پرونده مقاله