امروزه زيست پذيري دربيشتر کشورهاي توسعه يافته به عنوان يک اصل راهنما در چارچوب گفتمان پايداري در سياست گذاري ها وبرنامه ريزي شهري گسترش پيدا کرده است. زیستپذیری شهری و حق به شهر مفاهیمی مرتبط با توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در شهرها هستند و در ایجاد شهرهایی سالم، پویا چکیده کامل
امروزه زيست پذيري دربيشتر کشورهاي توسعه يافته به عنوان يک اصل راهنما در چارچوب گفتمان پايداري در سياست گذاري ها وبرنامه ريزي شهري گسترش پيدا کرده است. زیستپذیری شهری و حق به شهر مفاهیمی مرتبط با توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در شهرها هستند و در ایجاد شهرهایی سالم، پویا و عادل تأثیرگذار هستند. اين مقاله ضمن معرفي زيست پذيري وحق به شهر به عنوان رويکرد غالب دربرنامه ريزي شهري جهان معاصر خاستگاه نظري، ديدگاه هاي تأثيرگذار و ادبیات نظري- تجربي، ابعاد وشاخص هاي آن را بررسي کرده است. اين تحقيق به لحاظ هدف بنيادي- نظري و داده هاي آن، به روش کتابخانه اي – اسنادي فراهم آمده است. با توجه به گستردگی مباحث و رویکردهای تبینی موجود در این زمینه، در این پژوهش تنها آن دسته از تحقیقاتی که تناسب بیشتری با موضوع تحقیق حاضر داشته اند مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس به بررسی نظریات هانری لوفور حق به شهر و نظریه کوین لینج، مارکوزه، تووی فنستر، هاروی و... همچنین مفاهیم پشتیبان و نزدیک به زیست پذیری همچون توسعه پایدار، شهر سالم، نوشهرگرایی، رشد هوشمند و شهر فشرده پرداخته شده است. يافته هاي مقاله بيانگر اين موضوع است که با توجه به شرايط امروز، در بيشترشهرهاي جهان توافق کلي دربارة اهميت و ضرورت شناخت، تحليل و تبيين زيست پذيري شهري و حق به شهر در ابعاد گوناگون وجود دارد اما اجماع نظر دربارة تعريف، معيارها و شاخص هاي آن وجود ندارد. مهم ترين علت اين امر را مي توان در وابستگي مستقيم اين مفهوم به شرايط مکاني، زماني و مهم تر از همه، بستر اجتماعي- اقتصادي ومديريتي جامعة هدف دانست.
پرونده مقاله
شهر فضایی برای تحقق آمال کسانی است که دیار خود را ترک گفته و به امید یافتن زندگی بهتر، به آن وارد می شوند. دست یازیدن به اهدافی که شهروندان در پی آن هستند به عنوان حق آنها در شهر و تحت عناوین مختلفی قلمداد می گردد که حق به شهر یکی از مشهورترین آنهاست. بررسی ها نشان می د چکیده کامل
شهر فضایی برای تحقق آمال کسانی است که دیار خود را ترک گفته و به امید یافتن زندگی بهتر، به آن وارد می شوند. دست یازیدن به اهدافی که شهروندان در پی آن هستند به عنوان حق آنها در شهر و تحت عناوین مختلفی قلمداد می گردد که حق به شهر یکی از مشهورترین آنهاست. بررسی ها نشان می دهد که حق به شهر در همه شهرها (با هر میزان وسعت و جمعیت) و نیز در هر منطقه و ناحیه از شهر به صورت یکسان نبوده و افراد مختلف ساکن در شهرهای مختلف و یا نواحی مختلف شهری، شرایط متفاوتی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر به دنبال افتراقات فضایی تحقق حق به مشارکت شهروندان و حق اختصاص دهی شهر به خود در پرتو اندیشه حق به شهر در شهر هچیرود از توابع شهرستان چالوس به عنوان شهری کوچک و در عین حال متشکل از ده محله مختلف می باشد تا میزان دستیابی به مفاهیم مذکور را تبیین نماید. این تحقیق از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی _تحلیلی و پیمایشی است. روش جمع آوری داده ها به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. هم چنین ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته (آلفای کرونباخ این پرسشنامه برابر 0.911 است که نشان از پایایی درونی عالی داشته) و مصاحبه از شهروندان شهر هچیرود است.جامعه آماری پژوهش شهروندان این شهر (طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395 برابر 10398) و نمونه آماری، بر اساس فرمول کوکران شامل 370 نفر از شهروندان شهر هچیرود است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دو جمله ای صورت پذیرفته و همچنین، در راستای ترسیم نقشه ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که محلات مرکزی، جنوبی و شرقی شهر هچیرود به دلیل دسترسی بهتر به مراکز اداری، فضاهای عمومی و خدماتی شهر، تنوع بیشتر مراکز خدماتی، کیفیت بالاتر معابر و نزدیکی به مراکز حمل و نقل عمومی از شرایط بهتری نسبت به سایر محله ها برخوردار هستند.
پرونده مقاله
رشد سریع و گسترده شهر و شهرنشینی در طول چند دهه گذشته، منجر به بروز فقر، شکاف طبقاتی، حاشیهنشینی، فروش تراکم و ناپایداری کالبدی، تخریب زیستمحیطی، نابرابریهای اجتماعی و شکاف جنسیتی در بین شهروندان کلانشهرهای جهان سوم منجمله تهران شده است. طبق اسناد و مطالعات صورت گر چکیده کامل
رشد سریع و گسترده شهر و شهرنشینی در طول چند دهه گذشته، منجر به بروز فقر، شکاف طبقاتی، حاشیهنشینی، فروش تراکم و ناپایداری کالبدی، تخریب زیستمحیطی، نابرابریهای اجتماعی و شکاف جنسیتی در بین شهروندان کلانشهرهای جهان سوم منجمله تهران شده است. طبق اسناد و مطالعات صورت گرفته ریشه این نابسامانی در شهر و نظام شهری، جریان سرمایهداری و لیبرالیستی مدیریت و اداره شهرها است. درواقع نظام سرمایهداری در راستای تحقق اهداف و آرمانهای خود فضای شهری را در خدمت گرفته است و به بیرحمانهترین شکل ممکن در راستای استفاده از این فضای عمومی (که متعلق به همه شهروندان است) برای حصول منافع عده کمی از شهروندان (سرمایهداران و زمین خوران) تلاش میکند. مفهوم و انگاره حق به شهر که توسط اندیشمندان چپ بهویژه لفور و هاروی مطرح و توسعهیافته است، به دنبال تبیین وضعیت کنونی شهر با نقد این جریان غالب و شناسایی عوامل و ریشههای این روند است. این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه متون علمی مربوط به این مفهوم پرداخته است، درصدد تحلیل و بررسی تحولات فضایی شهر تهران در چارچوب این مفهوم میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در طول چند دهه گذشته اکثر پروژههای کلان و چشمگیر شهری در تهران، از ساختوسازهای تجاری کناره خیابان های اصلی گرفته تا پروژه ایران مال و پل صدر و... همگی بهنوعی منافع شهر و شهروندان تهرانی را قربانی منافع اقلیتی زیاده خواه و بانفوذ کرده که این اتفاق شوم در سایه رویکردهای غلط ناآگاهانه و بعضاً عامدانه مدیریت شهری صورت گرفته است.
پرونده مقاله
امروزه مفهوم حق به شهر واکنشی به روند پرشتاب توسعه شهری نامتعادل و طرحهای کمتر اندیشیده شده برنامهریزی شهری جهت تحقق پذیری و دستیابی به شهری قابل زیست، پویا و پایدار میباشد. شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، عدالت شهری، شهرسازی عدالت محور و دموکراسی شهری مسائل اساسی چکیده کامل
امروزه مفهوم حق به شهر واکنشی به روند پرشتاب توسعه شهری نامتعادل و طرحهای کمتر اندیشیده شده برنامهریزی شهری جهت تحقق پذیری و دستیابی به شهری قابل زیست، پویا و پایدار میباشد. شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، عدالت شهری، شهرسازی عدالت محور و دموکراسی شهری مسائل اساسی برنامهریزی شهری امروزی بوده که رویکرد حق به شهر از طریق اعمال تغییرات اجتماعی-فضائی شهر به تحقق آنها میپردازد. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی-توسعهای و ماهیتی توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا با اتخاذ پیشزمینهای انسانمدارانه، به ارزیابی میزان تحقق شاخصهای حق به شهر در هر یک از مناطق پنجگانه شهر ارومیه بپردازد. شیوههای مورد استفاده در گردآوری و تحلیل اطلاعات، بهرهگیری از روشهای سندگزینی و کتابخانهای، شناسایی میدانی و مصاحبه (حجم نمونه هدفمند) و استفاده از تکنیکهای آنتروپی شانون و کوپراس در تحلیل کمی میباشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که مناطق 2 و 4 شهر ارومیه به ترتیب بیشترین و کمترین سطح سازگاری و مطلوبیت را به خود اختصاص دادهاند. در نهایت جهت دستیابی به شرایطی مناسب در حوزه برنامهریزی شهری، به ارائه پیشنهاداتی منسجم و هدفمند پرداخته شده است.
پرونده مقاله
حق به شهر علاوه بر اینکه عضویت فعال شهری همراه با حقوق و تعهدات همگانی است شهر را مهم ترین لایه تصمیم سازی و سیاست گذاری معرفی می کند که با به رسمیت شناختن شهر به مثابه مکانی برای باز تولید روابط اجتماعی وقدرت ، حق تملک فضا وحق مشارکت شهروندان را در شکل دهی به زندگی روز چکیده کامل
حق به شهر علاوه بر اینکه عضویت فعال شهری همراه با حقوق و تعهدات همگانی است شهر را مهم ترین لایه تصمیم سازی و سیاست گذاری معرفی می کند که با به رسمیت شناختن شهر به مثابه مکانی برای باز تولید روابط اجتماعی وقدرت ، حق تملک فضا وحق مشارکت شهروندان را در شکل دهی به زندگی روزمره شهری مورد تاکید قرار می دهد و از این رو حق به شهر از بحث بر انگیزترین مباحث شهری و یکی از ملزومات زندگی شهری به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین احساس حق به شهر و قانون گرایی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش اجرا، پیمایشی و از نظر زمان پژوهش، مقطعی، به لحاظ ماهیت، کاربردی و به لحاظ وسعت پهنانگر است. جامعه آماری پژوهش حاضر 411051 نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر یزد در سال1397 بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 365 نفر از آنان با روش نمونه گیری سه مرحله ای مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق، صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از این است که احساس حق به شهر و قانون گرایی در بین شهروندان یزدی از حد متوسط پایین تر بوده و بین احساس حق به شهر و قانون گرایی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین با توجه به مدل رگرسیون، متغیر های مستقل 20 درصد از واریانس قانون گرایی را تبیین می کنند.
پرونده مقاله
توسعهی شهرنشینی به معنای متأخر آن، در تهران نیز مانند شهرهای غربی، برخاسته از مازاد سرمایه بود با این تفاوت که این مازاد سرمایه، محصول افزایش تولید و سرمایهگذاری بخش خصوصی نبود، بلکه ناشی از بالا رفتن قیمت نفت، و سرمایهگذاری دولت در بخشهای مختلف بود. دولت پهلوی با ب چکیده کامل
توسعهی شهرنشینی به معنای متأخر آن، در تهران نیز مانند شهرهای غربی، برخاسته از مازاد سرمایه بود با این تفاوت که این مازاد سرمایه، محصول افزایش تولید و سرمایهگذاری بخش خصوصی نبود، بلکه ناشی از بالا رفتن قیمت نفت، و سرمایهگذاری دولت در بخشهای مختلف بود. دولت پهلوی با بالا رفتن قیمت نفت به توسعهی صنعتی و سرمایهداری روی آورد و تهران به شهری مدرن با فروشگاههای بزرگ، مؤسسات و ادارات مالی گسترده، مراکز فرهنگی و تفریحی بدل شد. طبقات متوسط سنتی و روشنفکران چپگرا، عمدهترین نیروهای مخالف آن شکل از توسعه بودند و آن را مخالف شرع اسلام و وابسته به سرمایهداری غرب میدانستند. در ماههای منتهی به انقلاب، طبقات پایین جامعه نیز به صف مخالفان پیوستند و به نیروهای انقلابی مهمی بدل شدند. شهر تنها صحنهی درگیری نیروهای امنیتی و نیروهای انقلابی نبود؛ شهر چیزی بود که نیروهای مخالف در صدد احقاق حق خود بر آن بودند. با همهگیر شدن انقلاب، تخریب گستردهی برخی ابژههای شهری که مخالف شؤون اسلامی، نمایندهی غربگرایی و اشرافیت سلطنتی بودند آغاز شد. این مقاله با استفاده از روش تاریخی و اسنادی و بررسی طبقاتی نیروهای انقلابی، درصدد است تا انقلاب ایران را از منظر بحث حق به شهر مورد توجه قرار دهد. مفهوم حق به شهر از مفاهیم اساسی ادبیات نظری دیوید هاروی، بدان معناست که این شهروندان هستند که تصمیم میگیرند که میخواهند در چگونه شهری زندگی کنند.
پرونده مقاله
فضاهای شهری را نمیتوان تنها برساختهای طبیعی در بستر فرایند رشد و تکامل تاریخی شهرها در نظر گرفت؛ بلکه این فضاها همواره از طریق عوامل متعدد و چندگانهای همچون سرمایه، سیاست و جامعه سازماندهی مجدد و بازتولید میشوند. این در حالی است که امروزه با توجه به تسلط سیاستهای چکیده کامل
فضاهای شهری را نمیتوان تنها برساختهای طبیعی در بستر فرایند رشد و تکامل تاریخی شهرها در نظر گرفت؛ بلکه این فضاها همواره از طریق عوامل متعدد و چندگانهای همچون سرمایه، سیاست و جامعه سازماندهی مجدد و بازتولید میشوند. این در حالی است که امروزه با توجه به تسلط سیاستهای نئولیبرالیستی و سرمایه محور بر فضاهای شهری، ابعاد اجتماعی تولید فضا نادیده گرفته شده است. ازاینرو این مقاله با ماهیت بنیادی مبتنی بر نظریه انتقادی شهری و با اتخاذ روشی توصیفی- تحلیلی کوشش کرده است تا با تبیین دیالکتیک فضایی در رابطه با نقش سیاست، سرمایه و اجتماع در تولید فضا، اثرات آنها را بر فضا و جامعه شهری آشکار سازد. شیوه گردآوری دادههای پژوهش از طریقه مطالعات کتابخانهای و اسنادی است و تجزیهوتحلیل موضوعات با بهکارگیری تحلیلهای کیفی– انتقادی بر پایه نظریه انتقادی شهری صورت پذیرفته است. یافتههای این تحقیق آشکار میسازد که سیاستهای اقتصادی مسلط بر فضاهای اجتماعی شهرها، معضلاتی همچون بحران مسکن و کالایی شدن آن در بازار آزاد، سوداگری در بخش مستغلات شهری، تضعیف نقش دولت در برنامهریزی فضایی و اجتماعی شهر، تشدید پدیده زاغهنشینی، حکمرانی محلی سرمایه محور، طبقاتی شدن جامعه، قطبی شدن فضای شهری و نیز نادیده انگاری مفهوم حق به شهر را در پی داشته است. در ادامه این پژوهش با بهکارگیری نظریه حق به شهر لوفور و پیوند آن با مفهوم پراکسیس شهری بهعنوان یک کنش اجتماعی به دنبال ارائه یکسری از راهبردهای اجتماعمحور است و در پایان نتیجه میگیرد که کنشها و مطالبه گری شهروندان در غالب یک سازمانیافتگی اجتماعی میتواند در مقابل این سیاستهای اقتصادی سرمایه محور و مسلط بر فضاهای شهری یک راهبردی مؤثر و جایگزین باشد.
پرونده مقاله
امروزه با گسترش سریع شهرنشینی در جهان و لزوم توجه به عملکرد مدیریت این سیستم های شهری، مطالعه در زمینه زندگی شهری و شیوه های دسترسی ساکنان آن به حقوق شهروندی و برخورداری برابر آنها به این حقوق اهمیت زیادی می یابد. سلامت شهری به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در حیات بشری، ج چکیده کامل
امروزه با گسترش سریع شهرنشینی در جهان و لزوم توجه به عملکرد مدیریت این سیستم های شهری، مطالعه در زمینه زندگی شهری و شیوه های دسترسی ساکنان آن به حقوق شهروندی و برخورداری برابر آنها به این حقوق اهمیت زیادی می یابد. سلامت شهری به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در حیات بشری، جزئی از این حقوق به حساب می آیند که مطالعه حاضر با تدقیق وضعیت شهر ارومیه از منظر سطح دستیابی به عدالت فضایی در حوزه شاخص های سلامت شهری، سعی در سنجش وضعیت رویکرد حق به شهر در محیط مطالعاتی را دارد. شیوه های گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های کتابخانه ای-اسنادی و روش های مشاهده، مصاحبه و وارسی میدانی محیط مطالعاتی بر مبنای سطح توزیع عملکردهای حوزه بهداشت شهری می باشد. روش تجزیه و تحلیل تحقیق نیز مبتنی بر هر دو روش کمی (بهره مندی از تکنیکها و آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، ضرایب همبستگی، سوارا و فریدمن ) و کیفی (تحلیل و بررسی وضعیت موجود از سطح توزیع عملکردها) می باشد. جامعه آماری و حجم نمونه تحقیق نیز در طیف حجم نمونه هدفمند و بر اساس گروهی از متخصصین شهری (با تأکید بر اساتید دانشگاهی) برگزیده شده است. طبق یافته های حاصل، شهر ارومیه از منظر نوع توزیع عملکردها و خدمات بهداشتی-درمانی متناسب با رویکرد حق به شهر، در برنامه ریزی و تخصیص فضایی به صورت عادلانه عمل نکرده است. در این راستا، مولفه های سطوح کیفی حالات روحی و روانی افراد در بعد نظام سلامت شهری و سطح مطلوبیت برخورداری از مبلمان شهری متناسب در بعد فیزیکی-کالبدی به ترتیب در مناسب ترین یا بهترین و نامناسب ترین یا بدترین شرایط و وضعیت محیطی قرار گرفته است. مولفه های دسترسی و برخورداری مطلوب در حوزه حمل و نقل عمومی و پایدار و برخورداری از تنوع کاربری ها در سطح شهر بیشترین سطح همبستگی و انسجام را با رویکرد حق به سلامت شهری داشته است. همچنین مولفه سطح برخورداری از میزان درآمد خانوار مطلوب کمترین سطح همبستگی و تعامل و انسجام را با رویکرد ارتقای حق به سلامت شهر در جامعه شهری ارومیه را به خود اختصاص داده است. در نهایت جهت بهبود شرایط محیطی به ارائه برخی از پیشنهادات کارساز اقدام گردیده است
پرونده مقاله
مقدمه: امروزه رویکرد "حق به شهر" مفهومی نوین در پاسخ به روند توسعه شهری نامتعادل می باشد که در نهایت به شهری برخوردار از عدالت، انسجام و پیوستگی اجتماعی، سالم، قابل زیست، پایدار و شهروندمدار می انجامد. این رویکرد راه حلی موثر در نجات و احیای حقوق شهروندی محسوب گردیده و چکیده کامل
مقدمه: امروزه رویکرد "حق به شهر" مفهومی نوین در پاسخ به روند توسعه شهری نامتعادل می باشد که در نهایت به شهری برخوردار از عدالت، انسجام و پیوستگی اجتماعی، سالم، قابل زیست، پایدار و شهروندمدار می انجامد. این رویکرد راه حلی موثر در نجات و احیای حقوق شهروندی محسوب گردیده و با تأکید بر عامل حق به زندگی شهری، زمینه های تحقق پذیری و دستیابی به شهرسازی عدالت محور و لذت دموکراتیک از شهر را فراهم می نماید. در این میان شهرسازی عدالت محور به عنوان دانشی مهم و رهیافی پیشرو در شهرسازی به منظور واکنش به نابرابری های اجتماعی-فضایی تولید شده از سوی سرمایه داری، وارد عرصه توسعه شهری شده است.
هدف پژوهش: تحقیق حاضر با هدفی کاربردی و روشی توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا با اتخاذ پیش زمینه ای انسان مدارانه، به ارزیابی تطبیقی وضعیت شاخص های حق به شهر در سکونتگتهای شهری بپردازد. در واقع مسئله اصلی تحقیق سنجش سطح کیفی مولفه های حق به شهر در محورهای مطالعاتی می باشد. تا از این طریق جایگاه برنامه ریزی شهری از نقطه نظر تحقق شهر عدالت محور به عنوان رهیافتی مترقی در حوزه توسعه شهری مشخص گردد.
روش شناسی پژوهش: ابزار مورد استفاده در گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، بهره گیری از روش های سندگزینی و کتابخانه ای و استفاده از ابزار پرسشنامه و تکنیک های سوارا و ماباک می باشد. جامعه آماری و حجم نمونه تحقیق مشتمل بر کل جمعیت بافت تاریخی شهر ارومیه می باشد که از طریق روش کوکران، تعداد نمونه احتساب گردیده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محلات هفت آسیاب و شیشه گرخانه شهر ارومیه موارد مطالعاتی پژوهش حاضر را تشکیل داده است.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که زیرشاخص های دسترسی به خدمات عمومی و دموکراسی به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
نتایج: محله شیشه گرخانه شهر ارومیه در شاخص های حاکمیت شهری، شمول اجتماعی، تنوع و سرزندگی و دسترسی فضایی وضعیت مطلوب تری را نسبت به میزان تحقق پذیری زیرشاخص های حق به شهر و دستیابی به برنامه ریزی شهری عدالت محور به خود اختصاص داده است.
پرونده مقاله
حق به شهر، مسئلهای با ماهیت اجتماعی، سیاسی و حقوقی است که با تعریف مجدد مفهوم حق شهروندی، مجموعۀ حقوقی را برای شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه میکند. در این مقاله، ابتدا سعی شد تا با کنکاش در حوزۀ تئوری حق به شهر و مفهوم عدالت شهری، مج چکیده کامل
حق به شهر، مسئلهای با ماهیت اجتماعی، سیاسی و حقوقی است که با تعریف مجدد مفهوم حق شهروندی، مجموعۀ حقوقی را برای شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، به صورت شفاف و عادلانه مطالبه میکند. در این مقاله، ابتدا سعی شد تا با کنکاش در حوزۀ تئوری حق به شهر و مفهوم عدالت شهری، مجموعهای از هنجارهای عمومی شهروندمداری تبیین شود. با توجه به ماهیت نظریات مذکور و انگارۀ مفهوم شهروندی از نگاه نظریهپردازان این حوزهها، هر فرد به واسطۀ حضور در شهر و ایفای نقشی فعال در آن، مجموعهای از حقوق اجتماعی را کسب میکند. با توجه به مطالعات انجام شده، این نتیجه حاصل شد که مجموعۀ حقوقی همچون حق به استفاده از مکانهای شهری، آزادی، دموکراسی، مشارکت و...، میتوانند به صورت هنجارهایی عمومی تعریف شوند که امر شهروندمداری در شهر را مرتفع سازند. در نهایت به واسطۀ تطبیق هنجارهای عمومی شهروندمداری با شاخصههای حقوق شهروندی و حقوق شهری و شاخصههای کیفی طراحی شهری مطرح شده توسط صاحبنظران این حوزه، کوشش شد تا چارچوب نظری جامعی در این خصوص تبیین شود.
پرونده مقاله
امروزه با گسترش سریع شهرنشینی در جهان و لزوم توجه به عملکرد مدیریت این سیستمهای شهری، مطالعه در زمینه زندگی شهری و شیوه های دسترسی ساکنان آن به حقوق شهروندی و برخورداری برابر آنها به این حقوق اهمیت زیادی می یابد. شهرنشینان بهطور عام دارای حقوق شهروندی هستند و بهطور خ چکیده کامل
امروزه با گسترش سریع شهرنشینی در جهان و لزوم توجه به عملکرد مدیریت این سیستمهای شهری، مطالعه در زمینه زندگی شهری و شیوه های دسترسی ساکنان آن به حقوق شهروندی و برخورداری برابر آنها به این حقوق اهمیت زیادی می یابد. شهرنشینان بهطور عام دارای حقوق شهروندی هستند و بهطور خاص نیز از حقوق شهری برخوردار میباشند که سلامت شهری به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در حیات بشری، جزئی از این حقوق به حساب میآیند که مطالعه حاضر با تدقیق وضعیت شهر ارومیه از منظر سطح دستیابی به عدالت فضایی در حوزه شاخصهای سلامت شهری، سعی در سنجش وضعیت رویکرد حق به شهر در محیط مطالعاتی را دارد. شیوههای گردآوری اطلاعات مبتنی بر دادههای کتابخانهای-اسنادی و روشهای مشاهده، مصاحبه و وارسی میدانی محیط مطالعاتی بر مبنای سطح توزیع عملکردهای حوزه بهداشت شهری میباشد. طبق یافتههای حاصل، شهر ارومیه از منظر نوع توزیع عملکردها و خدمات بهداشتی-درمانی متناسب با رویکرد حق به شهر، در برنامهریزی و تخصیص فضایی به صورت عادلانه عمل نکرده است که این مورد ضرورت توجه و تأکید اساسی برنامهریزان و مدیران و همچنین نهادها و سازمانهای زیربط در حوزه ایجاد و توسعه عملکردها و فعالیتهای شهری را به سوی خود جلب مینماید تا زمینههای دستیابی به کیفیت زندگی مطلوب شهری و به تبع از آن سطح رفاه و آسایش عمومی و رضایت شهروندان فراهم گردد.
پرونده مقاله
یکی از مهمترین نیازهای اجتماعی انسان، نیاز به عدالت در فضای شهری است. نظریه حق به شهر به عنوان یکی از اساسیترین نظریات اجتماعیِ عدالتمحور در سده بیستم است که محور پایهای آن انسان و نیازهای اجتماعیِ اوست. لوفور، پایهگذار این نظریه، شهر را به عنوان یک ساختار اجتماع چکیده کامل
یکی از مهمترین نیازهای اجتماعی انسان، نیاز به عدالت در فضای شهری است. نظریه حق به شهر به عنوان یکی از اساسیترین نظریات اجتماعیِ عدالتمحور در سده بیستم است که محور پایهای آن انسان و نیازهای اجتماعیِ اوست. لوفور، پایهگذار این نظریه، شهر را به عنوان یک ساختار اجتماعی میدانست و اعتقاد داشت که شهروندان نسبت به شهر دارای حق هستند. این نظریه در سالهای اخیر تحقیقات بسیاری را در پی داشته است، اما نتایج آنها از بررسی پایههای نظری و فلسفی فراتر نرفته و کمتر پژوهشی به ابعاد مکانی و کیفیات لازم جهت تحقق این مهم در فضای شهری پرداخته است. این پژوهش بر آن است تا با کاوش در ریشههای سیاسی، اجتماعی و فلسفیِ حقبهشهر و مرور تجارب و چارچوبهای قانونیِ تدوین شده در جهان و تحلیل میزان اثربخشیِ محورهای مطرحشده، به راهکارهایی برای تحققِ حق به شهر نائل آید. پژوهش حاضر در حوزه تحقیقات کیفی بوده و با روش تحلیل محتوای جهتدار و با رویکرد اکتشافی، مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی به استخراج مفاهیم، مبانی و مؤلفههای مرتبط با مفهوم حقبهشهر پرداخته و سعی دارد با بررسی و تحلیل محتوایی متون، چارچوب مفهومی حق به شهر و مؤلفههای مؤثر بر تحقق آن را بیان کند. بر این اساس چارچوب مفهومی حق به شهر در قالب دو مؤلفه اصلی حق مشارکت شهری و حق تخصیص فضا مبتنی بر معیارهای حکمروایی شایسته شهری، همهشمولی و تنوع، دسترسی فضایی و کیفیات فضایی ارائهشده و تحقق پذیریِ آن در گرو ایجاد یک ساختار یادگیری متقابل در روند تعاملات نهادهای عمومی، خصوصی و مردم و فهم متقابل کنشگران از حدود انتظارات و ترجیحات یکدیگر معرفی شده است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد