نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تاب آوری و دانش جنسی با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی
محورهای موضوعی : مطالعات اسلامی ایرانی خانوادهمهسا فرخی 1 , جهانگیر کرمی 2 , آسیه مرادی 3
1 - کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه رازی
2 - دانشیار، گروه روانشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
3 - استادیار، گروه روانشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
کلید واژه: تنظیم شناختی هیجان, تابآوری, دانش جنسی, صمیمیت زناشویی, فرزند ناتنی.,
چکیده مقاله :
بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تاب آوری و دانش جنسی با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی در سال 1401 در شهر کرمانشاه انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. روش: جامعه آماری شامل کلیه زوجین دارای فرزند ناتنی در شهر کرمانشاه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 200 به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامههای صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983)، تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران (2001)، تابآوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) و دانش جنسی آن هوپر (1992). یافته ها: نتایج نشان دهنده برازش مطلوب دادهها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. تاب آوری و دانش جنسی به صورت مستقیم با صمیمیت زناشویی ارتباط معناداری دارند(05/0≥p). همچنین نتایج نشان داد تنظیم شناختی هیجان با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی رابطه معنادار دارد(05/0≥p). سایر نتایج نشان داد که تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تاب آوری و دانش جنسی با صمیمیت زناشویی در زوجین دارای فرزند ناتنی نقش میانجی ایفا می کند(05/0≥p). نتیجه گیری: بر این اساس میتوان نتیجه گرفت از آنجا که روابط آشفته و مشکلات بین زوجین بر فرزندان تأثیر میگذارد، توجه به صمیمیت زوجین و آموزش سازههایی همچون تابآوری، دانش جنسی و کمک به تنظیم هیجان در زوجین میتواند در ایجاد صمیمیت بین زوجین با فرزند ناتنی تأثیرگذار باشد.
The structure of the family is constantly evolving, in which step-parents play a fundamental and undeniable role in the course of its evolution. The present study aimed to investigate the mediating role of cognitive emotion regulation in the relationship between resilience and sexual knowledge with marital intimacy in couples with stepchildren in 1401 in Kermanshah city. The current research is descriptive of the correlation type. Method: The statistical population includes all couples with stepchildren in the city of Kermanshah, which were selected using the accessible sampling method of 200 parents based on the inclusion criteria. To collect data, Walker and Thompson's (1983) Marital Intimacy Questionnaires, Granfsky et al.'s (2001), Conner and Davidson's Resilience (2003), Ann Hooper's Sexual Knowledge (1992) questionnaires were used. IBM AMOS 24 software was used for data analysis. Findings: The results showed that resilience and sexual knowledge directly have a significant relationship with marital intimacy (p≥0.05). Also, the results showed that cognitive emotion regulation has a significant relationship with marital intimacy in couples with stepchildren (p≥0.05). Other results showed that cognitive emotion regulation plays a mediating role in the relationship between resilience and sexual knowledge with marital intimacy in couples with stepchildren (p≥0.05). Conclusion: Based on this, it can be concluded that since troubled relationships and problems between couples affect children, paying attention to the intimacy of couples and teaching structures such as resilience, sexual knowledge, and helping to regulate emotions in couples can help create intimacy between couples. Be influential with the stepchild.