تصاویر شعری از عناصر اصلی شعر و از معیارهای مهم نقد ادبی نزد متقدمین است. صور خیال که از تلفیق اشیا، کلمات و احساسات در هنگام خلق یک اثر هنری ایجاد می شود، بر جذابیت شعر افزوده، آن را نزد مخاطب و شنونده زیباتر و دل انگیزتر میسازد. تسلط شاعران بر تصویرگری هنری برخاسته ا چکیده کامل
تصاویر شعری از عناصر اصلی شعر و از معیارهای مهم نقد ادبی نزد متقدمین است. صور خیال که از تلفیق اشیا، کلمات و احساسات در هنگام خلق یک اثر هنری ایجاد می شود، بر جذابیت شعر افزوده، آن را نزد مخاطب و شنونده زیباتر و دل انگیزتر میسازد. تسلط شاعران بر تصویرگری هنری برخاسته از ذوق و قریحه خاص و از وجوه امتیاز و برتری آنان بر یکدیگر است. در این پژوهش، تصویرگری هنری در شعر ابتهاج و شفیعی کدکنی از منظر رمانتیسم که یکی از بهترین و عالیترین جلوههای احساسی بشر است بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این دو شاعر در استفاده از تصاویر هنری برای بیان اهداف خود که بعضاً مقاصد اجتماعی و سیاسی بوده، بسیار مهارت داشته و موفق بودهاند. رمانتیسم این شاعران با اجتماع پیوند غیر قابل انکاری داشته و به نوعی عشق فردی را فدای عشق اجتماعی نمودهاند.
پرونده مقاله
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهنالگویی متون میباشد که مبتنی بر نقد روانشناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ، روانشناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. به اعتقاد وی، روان آدمی از سه سطح خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تشکیل شده است. عمیق چکیده کامل
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهنالگویی متون میباشد که مبتنی بر نقد روانشناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ، روانشناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. به اعتقاد وی، روان آدمی از سه سطح خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تشکیل شده است. عمیقترین سطح روان، ناخودآگاه جمعی است که اسطورهها، افسانهها و باورهای هزاران ساله بشر از دل آن بیرون آمده است. یونگ فرآوردههای ناخودآگاه جمعی را، نمونههای اولیه، کهنالگو مینامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور میرسانند. امروزه کهنالگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطورهای است و جستوجو در نمادهای کهنالگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار میآید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهنالگویی است و دارای قابلیت بررسی کهنالگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهنالگویی مثنوی معنوی مولانا در طبقه کهنالگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
پرونده مقاله