فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - مبانی معرفت شناختی پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر
علی رضا پور مقدم مهدی نجفی افرادر تحقیق پیش رو با اتکا به روش توصیفی - تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر از زیرساخت معرفت شناختی برخوردار است؟ به نظر میرسد اساس پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر مبتنی بر فهم دازاین از واقعیت حیات دینی و حصول آگاهی به ذات حیات دین چکیده کاملدر تحقیق پیش رو با اتکا به روش توصیفی - تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر از زیرساخت معرفت شناختی برخوردار است؟ به نظر میرسد اساس پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر مبتنی بر فهم دازاین از واقعیت حیات دینی و حصول آگاهی به ذات حیات دینی بر اساس مکانیسم تفهیم دازاین باشد. بررسی نقش وجود اگزیستانسیل انسان(=دازاین) در راهیابی به حقیقت حیات دینی در قالب نگرش پدیدارشناختی هایدگر به حیات دینی، انگیزه اصلی محقق است که ما را با مبنای معرفت شناسانه پدیدارشناسی هایدگر آشنا میکند. بر اساس ارزیابی انجام یافته، دازاین فاعل شناسا در رویارویی با حیات دینی است و معرفتی که از این طریق تولید میشود معرفت یقینی است که متعلَّق آن، ذات حیات دینی از طریق مکانیزم فهم دازاین خواهد بود. دازاین نقش مهمی در رویکرد هایدگر به حیات دینی دارد. دازاین است که با حیات دینی مواجه شده و خود را در پرتو آن به پیش می راند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - عقل و مدیریت ساحتهای درونی انسان از نظر اپیکتتوس
حبیب اله نورانی محمد اکواناپیکتتوس در انسانشناسی خود به دو ساحت یا سپهر قائل است: سپهرِ برون و سپهرِ درون. ساحت یا سپهر برون را زئوس سامان داده است و انسان در این سپهر آزادی و مسئولیت ندارد. سپهر درون تحت کنترل و مسئولیت انسان است و سه ساحت را دربر میگیرد: داوریهای عقلانی یا باورها، احساسات و چکیده کاملاپیکتتوس در انسانشناسی خود به دو ساحت یا سپهر قائل است: سپهرِ برون و سپهرِ درون. ساحت یا سپهر برون را زئوس سامان داده است و انسان در این سپهر آزادی و مسئولیت ندارد. سپهر درون تحت کنترل و مسئولیت انسان است و سه ساحت را دربر میگیرد: داوریهای عقلانی یا باورها، احساسات و عواطف، و خواستهها و اجتنابها. بهنظر اپیکتتوس، درمیان ساحتهای درونی از همه مهمتر داوریهای عقلانی است و ساحتهای دیگر را معین میکند . او برای اثباتِ اینکه داوریهای عقلانی علت احساسات و عواطف و خواستهها هستند مثالها و گفتگوهای بسیاری میآورد. بنابراین احساسات و عواطف و همچنین خواستهها نتیجه کارکرد عقل است. اگر کارکرد عقل درست باشد نتیجه آن احساسات خوب و خواستههای منطقی است و اگر کارکرد عقل ناقص باشد عواطف منفی و خواستههای نامعقول بهدنبال دارد. رواقیان، برخلاف افلاطون و ارسطو، به عناصر غیرشناختی در ذهن انسان قائل نیستند و ذهن انسان را یکپارچه عقلانی میدانند. آنها همه احساسات و عواطف را به باورهای عقلانی ارجاع میدهند. اپیکتتوس نیز ذهن انسان را عقلانی قلمداد می کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - نقد و بررسی عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفت شناسی ابنطفیل با تکیه بر داستان حیبنیقظان
زهرا حاج امینی امیرحسین منصوری نوری عین الّله خادمیاین مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفتشناسی ابنطفیل چیست؟ نگارندگان سعی کردهاند از رهگذر توصیف، تحلیل و نقد داستان حیبنیقظان- تنها اثر باقی مانده از ابنطفیل به این پرسش پاسخ دهند. در حین این بررسی، میتوان استنباط ک چکیده کاملاین مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفتشناسی ابنطفیل چیست؟ نگارندگان سعی کردهاند از رهگذر توصیف، تحلیل و نقد داستان حیبنیقظان- تنها اثر باقی مانده از ابنطفیل به این پرسش پاسخ دهند. در حین این بررسی، میتوان استنباط کرد: معرفت از منظر ابنطفیل مطلق آگاهی است و رسیدن به آن با ابزار عقل که ابزار ساماندهی نظام مسائل، یافتن پاسخ برای آنها و تبدیل پاسخهای جزیی به برداشتهای کلی است، ممکن است. میتوان خلاصه نتایج را اینگونه بیان کنند که: از منظر ابنطفیل، انسان در مسیر رسیدن به نهایت معرفت، با بهره از عقل عملی و نظری مراحلی مانند تجربه، مراجعه به دانستههای قبلی، حیرت و ... را طی میکند ابنطفیل، عقل را بهعنوان ابزار کسب معرفت، طی مراحل تجربه (درک معقول اول)، تجرید، درک معقول ثانی و شهود، قابل ارتقا معرفی کرده و این ارتقا را جزء اهداف تربیتی انسان به شمار می آورد؛ و بر مبنای تجرد نفس انسانی، به تبیین مراتب آن میپردازد. هرچند در این مسیر نقدهایی به ابنطفیل وارد است؛ از جمله: عدم انسجام درونی این مراحل (علی رغم امکان ایجاد انسجام با حفظ مؤلفههای داستانی)؛ اما به نظر میرسد که در مجموع ابنطفیل توانسته است چینش قابل قبولی برای سیر عقلانی در مسیر تربیت انسان ارائه کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - نظریۀ خودگفتمانی و جایگاه آن در تجربۀ دینی
قدرت الله قربانی پگاه جمشیدیهستۀ نظریۀ خودگفتمانی توسط هوبرت هرمنس و کمپن شکل گرفته است. از نظر هرمنس خودگفتمانی بهعنوان یک مفهوم و توانایی روانشناختی-فرهنگی در جریان گفتگو تأثیر بهسزایی دارد. ما جایگاه این جریان را درباره ساحت تجربۀ دینی بررسی کردهایم. این جریان، عالم درون فرد را در میان تجار چکیده کاملهستۀ نظریۀ خودگفتمانی توسط هوبرت هرمنس و کمپن شکل گرفته است. از نظر هرمنس خودگفتمانی بهعنوان یک مفهوم و توانایی روانشناختی-فرهنگی در جریان گفتگو تأثیر بهسزایی دارد. ما جایگاه این جریان را درباره ساحت تجربۀ دینی بررسی کردهایم. این جریان، عالم درون فرد را در میان تجارب دینی ادیان متفاوت، مانند جامعهای از موقعیّتهای نسبتاً مستقل، همچون یک منظرۀ خیالی، امّا بر اساس عالم خارج در نظر میگیرد و از جایگاهی فراتر و مشرف بر موقعیّتهای تصوّر شده به آنها توجّه میکند. با وجود شرایط تأثیرگذار بر گفتگوی ادیان، وجود یک پذیرش بیقیدوشرط در رویکرد کثرتگرایی، زودباوری و مسئلۀ تحمیل در ارتباط با یک تجربۀ فرض شده دینی، خودگفتمانی در عین در برداشتن و تمرکز بر تجربۀ من و دیگران، میتواند پذیرش راحتتر و قانع کنندهتری از آنچه که تجربه کردهام و آنچه که میتوانست تجربه شود داشته باشد. همچنین با توجّه به شرایط غیرمستقیم تأثیرگذار بر چگونگی وقوع تجربۀ دینی، آن میتواند موقعیّتهای دینی دقیق، جزئی و واقعبینانهتری را تصوّر و آنها را از منظر همهجانبهتر تحلیل کند. در اولین جایگاه، میتواند با تجربۀ مبهم و پیچیدۀ منتسب به حقیقت دین در فرد، مواجهه واقعبینانهتری داشته باشد. دوم، ارتباط دادن هویّتهای دینی در موقعیّتهای متفاوتِ درون یک فرد است. سوم، تأثیر آن بر شکوفایی ظرفیّت معنوی فرد است. خودگفتمانی اولویّتهای درون یک فرد و دلیل این اولویّت یافتنها، پیشفرضها و اعتقادات اثبات شده ما را مورد توجّه قرار میدهد و با توجّه به تأثیرپذیری ما از پیوندهای عاطفی و اجتماعی، قضاوت واقعبینانهتری انتظار دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - منطق و ساختار توجیه در گزارههای علوم انسانی اسلامی (با تأکید بر معیار قرآن کریم)
رمضان علیتبار مهدی عباس زادهاز مهمترین مسائل معرفتشناسی علوم انسانی (اسلامی)، مسأله معیارهای ثبوتی و اثباتی حجیت در سطح گزارهها بهویژه ساختار و فرایند توجیه آنها است. گزارههای علوم انسانی، به دو دسته توصیفی و توصیهای تقسیم میشوند. پژوهش حاضر نشان داده است: در سطح ثبوتی، واقعنمایی گزارهها چکیده کاملاز مهمترین مسائل معرفتشناسی علوم انسانی (اسلامی)، مسأله معیارهای ثبوتی و اثباتی حجیت در سطح گزارهها بهویژه ساختار و فرایند توجیه آنها است. گزارههای علوم انسانی، به دو دسته توصیفی و توصیهای تقسیم میشوند. پژوهش حاضر نشان داده است: در سطح ثبوتی، واقعنمایی گزارههای توصیفی، در مطابقت آنها با واقع و نفس الامر است؛ اما واقعنمایی گزارههای توصیهای (ازجمله اعتباریات)، قدری متفاوت است؛ زیرا اعتباریات، تابع احتیاجات حیاتی و عوامل محیطی بشر بوده و به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی، متغیراند؛ لذا برخی با پذیرش ناواقعنمایی در این حوزه، قائل به نسبیت شدهاند، زیرا معتقدند اعتبار گزارههای اعتباری در علوم انسانی، وابسته به خواست و قرارداد جامعه است؛ در حالی که گزارههای اعتباری نیز دارای نفس الامراند و نفس الامر هر چیزی به حسب خودش است. همچنین معیار اثباتی حجیت گزارههای علوم انسانی و شیوه توجیه آنها عمدتاً بر مدار نظریه ابتناء (مبناگرایی) است. پژوهش حاضر میکوشد با روش عقلی و با بهرهگیری از برخی آیات قرآن کریم، مسأله معیار صدق و ساختار توجیه انواع گزارههای علوم انسانی را نشان دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - بررسی نقش حرکت جوهری نفس بر علم و ادراکات بشری
بهمن زمانیان علی اصغر جعفری ولنی مهدی اخوانحرکت جوهری نفس،بعنوان یکی از مبانی مهم و کلیدی حکمت متعالیه به حساب می آید که آثار و نتایج فراوانی را به همراه دارد. یکی از مسائل بسیار مهم در این باره بررسی نسبت حرکت جوهری نفس با حقیقت ادراک است. یعنی، حرکت جوهری نفس چه نقشی در ادراکات بشری ایفاء می کند؟ و چه تاثیری ب چکیده کاملحرکت جوهری نفس،بعنوان یکی از مبانی مهم و کلیدی حکمت متعالیه به حساب می آید که آثار و نتایج فراوانی را به همراه دارد. یکی از مسائل بسیار مهم در این باره بررسی نسبت حرکت جوهری نفس با حقیقت ادراک است. یعنی، حرکت جوهری نفس چه نقشی در ادراکات بشری ایفاء می کند؟ و چه تاثیری بر مباحث علم در حکمت صدرائی دارد؟ هدف این پژوهش، تبیین میزان تاثیر گذاری حرکت جوهری نفس بر حقیقت ادراک است که با روش توصیفی وتحلیلی و بر اساس مطالعه کتابخانه ای صورت گرفته است.حرکت جوهری نفس در دو ساحت وجود شناختی ادراک و مباحث معرفت شناختی علم؛ قابل پیگیری است.پذیرش حرکت جوهری نفس، در بعد وجود شناختی ادراک ، سبب می شود تا ملاصدرا، قیام صور حسی و خیالی به نفس را مطرح کند و قیام حلولی حکمای مشاء را کنار بگذارد.او پذیرش اتحاد عالم به معلوم را نیز از نتایج پذیرش حرکت جوهری نفس می داند و بر اساس حرکت جوهری نفس آن را تبیین می کند. همچنین بار یافتن به تجرد عقلی و ادراک کلیات عقلی را مشروط به صیرورت جوهری می داند. در بُعد معرفت شناختی نیز نفس، بواسطه ارتقای وجودی، واجد کمالات حقایق مادون خود می گردد و حملی بغیر از حمل اولی و حمل شایع را با نام حمل حقیقه و رقیقه به ارمغان می آورد.از این روحرکت جوهری نفس، سبب می شود تا حقیقت انطباق میان ذهن و عین از این همانی ماهوی به این همانی وجودی بدل گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - خطاپذیری و قطعیت ریاضیات در دیدگاه قیاسگرایی
محمود کوه گشت احمد شاهورانی محمود عبایی کوپانیخطاپذیری و قطعیت ریاضیات در دیدگاه قیاسگرایی چکیدهاین پژوهش نشان میدهد که خطاپذیری با تمام دگرگونیهای که ایجاد کرده است، تا حدودی قابل انعطاف است و امکان به وجود آوردن نسبتی میان آن با قطعیت مفاهیم ریاضی وجود دارد. این امکان از طریق احیای قیاسگرایی صورت میپذیرد. تم چکیده کاملخطاپذیری و قطعیت ریاضیات در دیدگاه قیاسگرایی چکیدهاین پژوهش نشان میدهد که خطاپذیری با تمام دگرگونیهای که ایجاد کرده است، تا حدودی قابل انعطاف است و امکان به وجود آوردن نسبتی میان آن با قطعیت مفاهیم ریاضی وجود دارد. این امکان از طریق احیای قیاسگرایی صورت میپذیرد. تمایز بین ریاضیات محض و کاربردی منجر به شکل غیر قابل بحثی از خطاپذیری ریاضی به ویژه در ریاضی محض میشود. علاوه بر این، این تمایز به خوبی با قیاسگرایی مطابقت دارد. زیرا با توجه نگرش انیشتین اثبات قطعیت ریاضی اگرچه در واقعیت امکانپذیر نیست اما در ریاضی محض ممکن است. در نتیجه قیاسگرایی با هدف اثبات قضایا و مفاهیم ریاضی میتواند برخی از خطاهای ممکن در ریاضیات را برطرف کند و اصلاحات به قیاسگرایی یکپارچه شده و ادعاهای خطاپذیری در اشکال غیرمناقشهآمیز خود بازگو میشوند.واژگان کلیدی: ریاضیات، خطاپذیری، قطعیت، قیاسگرایی، اثبات واژگان کلیدی: ریاضیات، خطاپذیری، قطعیت، قیاسگرایی، اثبات ,,واژگان کلیدی پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - واقعگرایی نزد علامه طباطبایی مبتنی بر ایده معرفت شاکلهمند (با تأکید بر نقش بدن در معرفت)
نفیسه ساطع عباس ایزدپناه سیدرضا تقویاعتبار دانشهای بشری تابع اعتبار اصل شناخت بشر است و از اینرو، دفاع از واقعنمایی معرفت بشری مهمترین مسئله معرفتشناسی محسوب میشود. مشهورترین نظریه در تبیین اعتبار معرفت بشری، واقعگرایی خام است که بر اساس آن ذهن در فرایند شناخت مانند آینه صرفاً منفعل است. این تصویر، چکیده کاملاعتبار دانشهای بشری تابع اعتبار اصل شناخت بشر است و از اینرو، دفاع از واقعنمایی معرفت بشری مهمترین مسئله معرفتشناسی محسوب میشود. مشهورترین نظریه در تبیین اعتبار معرفت بشری، واقعگرایی خام است که بر اساس آن ذهن در فرایند شناخت مانند آینه صرفاً منفعل است. این تصویر، امروزه به چالش کشیده شده است و در مقابل آن نظریات دیگری شکل گرفته است مبتنی بر سهم داشتن ذهن در فرایند شناخت، که در مجموع میتوان آنها را معرفتشناسیهای شاکلهمند نامید. چالش پیش روی این نظریهها حفظ رئالیسم در عین عبور از واقعگرایی خام است. علامه طباطبائی ضمن ارائه تبیین خاص خود از شاکلهمند بودن ادراک، هم از زوایه تحلیل علم حصولی و هم از منظر ادراکات اعتباری، همچنان بر رئالیسم نیز پای میفشرد. مدل ایشان در جمع بین رئالیسم و شاکلهمندی بر تبیین یکنواخت نبودن ارتباط سطوح معرفت آدمی با واقع مبتنی است که در آن همه معرفتهای آدمی باواسطه یا بیواسطه به واقعیت گره میخورد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - جایگاه اسپینوزا در حل مشکل دوگانگی و تعالی در متافیزیک ژیل دلوز
حسین زهدی صحت سید مسعود سیف علی نقی باقرشاهیاز نظر ژیل دلوز، مسأله ی دوگانگی از یک سو، و مسأله ی تعالی از سوی دیگر، دو زخم کاری بر پیکره ی فلسفه ایجاد کرده اند؛ اسپینوزا که به عقیده دلوز، مسیح فیلسوفان است، با دو معجزه ی وحدت جوهر و درونماندگاری، می خواهد مرهم و نوشدارویی بر این زخم کهنه ی فلسفی بنهد. در این دیدگ چکیده کاملاز نظر ژیل دلوز، مسأله ی دوگانگی از یک سو، و مسأله ی تعالی از سوی دیگر، دو زخم کاری بر پیکره ی فلسفه ایجاد کرده اند؛ اسپینوزا که به عقیده دلوز، مسیح فیلسوفان است، با دو معجزه ی وحدت جوهر و درونماندگاری، می خواهد مرهم و نوشدارویی بر این زخم کهنه ی فلسفی بنهد. در این دیدگاه، تنها یک جهان، یک جوهر و یک هستی وجود دارد، که هیچکدام تحت سیطره ی وجودی بیرون از آن- به ویژه نیروی متعالی- نبوده و نیست. این هستی نه به معنای بودن، که به معنای شدنی درون ماندگار است که با رویکردی ایجابی و مثبت، به طور ابدی، تا می شود، باز می شود و دوباره تا می شود تا جهان تجربی ما را بسازد؛ جهان تفرد، تعین و تشخص، که به صورت حالات جوهر واحد، بیان می شوند و با خمیره ی تفاوت قوام می یابند.دلوز با فرض جوهر یگانه و تفاوت درونماندگار که تا ابد تکرار می شود، می خواهد صورت مسأله دوگانگی و تعالی را پاک کند اما به طور کامل موفق نمی شود؛ زیرا ناخواسته بستری فراهم می شود تا دوگانگی و تعالیِ دیگری تولد یابد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - بررسی مفهوم آیدوس در محاورات افلاطون
زهرا آقاجری مسعود صادقی بابک عباسی مجید ملایوسفیافلاطون در مجموعه آثارش در رابطه با پژوهشهای اخلاق شناختی دو رویکرد متفاوت دارد؛ نخست رویکردی است که در مقابل سوفسطائیان در پیش گرفته بود و منکر آموختنی بودن فضیلت (arete) است و از یگانگی آریته در مقابل چند گانگی آریته نزد سوفسطائیان سخن میگوید همه را شایسته تربیت نمی چکیده کاملافلاطون در مجموعه آثارش در رابطه با پژوهشهای اخلاق شناختی دو رویکرد متفاوت دارد؛ نخست رویکردی است که در مقابل سوفسطائیان در پیش گرفته بود و منکر آموختنی بودن فضیلت (arete) است و از یگانگی آریته در مقابل چند گانگی آریته نزد سوفسطائیان سخن میگوید همه را شایسته تربیت نمیداند و بر انحصار تربیت تاکید دارد. دوم رویکردی است که بر اساس آن معتقد به آموزش با راهکارهای عملی تراست که همه مردمان را شایسته بهره مندی از فضیلتی مانندآیدوس (aidos)، (shame) میداند و آموزش آن را از طریق معلمان حقیقی فضیلت، مایهی استواری دولتشهر و سعادتمند شدن آن معرفی میکند. در دوره آثار افلاطون، دیدگاه سه متفکر که عبارتند از پروتاگوراس، سقراط و افلاطون در رابطه با مفهوم آیدوس مطرح شده است. در رساله سقراطی خارمیدس از مجموعه محاورات بهطور مستقیم این سوال مطرح شده است که آیا آیدوس فضیلت محسوب میشود یا خیر؟ در رساله پروتاگوراس به موضوع آموختنی بودن فضیلت آیدوس پرداخته شده است و در آن اشاره شده است آیدوس فضیلتی است که مانند دیگر هنرها تخصصی نیست بلکه فضیلتی است که همگان باید از آن بهرهمند باشند البته به این شرط که با آموختن بتوانند آن را در خود پرورش دهند و به طبیعت اجتماعی آیدوس و نقش آن در حمایت از نظم مدنی میپردازد. در رساله جمهور و فایدروس در مبحث نظریه سه جزئی نفس انسان درونیسازی احساس شرم بیان شده است اما در هیچکدام از این دیالوگها شرح خاصی از ماهیت آیدوس بیان نشده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - واقعنمایی اثر هنری به مثابهی محاکات ماهوی از منظر ابنسینا
سیده حورا موسوی سید حبیب اله موسوی مجید ابوالقاسم زادهدربارهی نحوه بازنمایی و محاکات اثرهنری، اولین نظریات، نظریاتی بازنمودیاند که عمدتا با اشکالاتی درباره جامعیت نظریه برای همهی هنرها و نیز تفاوت تقلید فنمآبانه با هنر روبهرو بودند. این نوشتار با روشن کردن معنای اثر هنری اولا و نیز با تحلیل محاکات ماهوی، این نظریه را چکیده کاملدربارهی نحوه بازنمایی و محاکات اثرهنری، اولین نظریات، نظریاتی بازنمودیاند که عمدتا با اشکالاتی درباره جامعیت نظریه برای همهی هنرها و نیز تفاوت تقلید فنمآبانه با هنر روبهرو بودند. این نوشتار با روشن کردن معنای اثر هنری اولا و نیز با تحلیل محاکات ماهوی، این نظریه را تدقیق میکند. ابتدا به محاکات ارسطویی که محاکات از اشیاء، پدیدهها و کنش بود و تأکید او بر محاکات تصویری، مبتنی بر نظریه مشابهت میپردازد و سپس تعمیق این دیدگاه را در نگاه ابنسینا و دیدگاه او به حاکی و محکیِ اثر هنری و نیز سهم صورتهای ذهنیِ فاعل اثر هنری در اثر هنری دنبال خواهد کرد. حاصل این نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای به تبیین نظریه محاکات پرداخته است، نشان داد که محکیِ اثر هنری به عنوان شیء یا کنش بیرونی ماهیت متعینی دارد و معلوم بالعرض است. حاکی در زمرهی کیفیات محسوسی است که از ابژهی بیرونی حکایتگری میکند. و نیز روشن شد که ابنسینا با طرح معنایی از صورت ذهنی که پیش از امرمعلوم در خارج، در ذهن ارتسام پیدا میکند، صورت هنری را مشمول این مورد دانسته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - نقش فطرت در معرفت بخشی از دیدگاه دکارت و ایت الله جوادی املی
ابراهیم ابرسجیوجود فطرت در انسان و نقش آن در معرفت بخشی و رفتاری مورد گفتگو قرار گرفته است. برخی دانشمندان وجود آن را مسلم گرفته و درباره گستره و چگونگی آن سخن گفتهاند در برابر برخی به انکار آن پرداخته اند. در میان دانشمندان اسلامی وجود فطرت تقریباً قطعی تلقی شده است و سخن به سوی حو چکیده کاملوجود فطرت در انسان و نقش آن در معرفت بخشی و رفتاری مورد گفتگو قرار گرفته است. برخی دانشمندان وجود آن را مسلم گرفته و درباره گستره و چگونگی آن سخن گفتهاند در برابر برخی به انکار آن پرداخته اند. در میان دانشمندان اسلامی وجود فطرت تقریباً قطعی تلقی شده است و سخن به سوی حوزه نفوذ و چگونگی تاثیرگذاری آن نشانه رفته است. در میان دانشمندان غربی دکارت بر جایگاه و نقش مفاهیم فطری در معرفت بخشی و گستره آن تاکید تام دارد. در یک مقایسه اجمالی میان آنچه این دو فیلسوف گفته اند به تفاوت ها و احیاناً اشتراکات آنها پی می بریم. از نگاه دکارت انسان وجود خداوند و انسان و طبیعت را به گونه ای روشن و متمایز که ویژگی مفاهیم فطری است درک میکند. از نظر آیت الله جوادی نیزفطرت انسان وجود خداوند و صفاتش همچون توحید و نبوت و معاد و به طور کلی اصول اعتقادی و اخلاقی و حتی رفتاری را می شناسد. به هر دو فیلسوف اعتراض شده که ما این مفاهیم فطری را در آغاز حیات خویش نمییابیم. جوادی با پذیرش فقدان مفاهیم فطری در آغاز آفرینش انسان این نوع معرفت را بر اساس وجود فطرت و نفس مجرد انسان به گونه شهودی میدانند اما دکارت بدون تاکید بر معرفت شهودی و صرفا یاد کردن از شهود عقلی این مفاهیم فطری را در آغاز آفرینش انسان موجود می دانند ولی به صورت نهفته که با پیدایش زمینه ظهور آشکار شده و عقل آنها را کشف میکند. پرونده مقاله