فهرست مقالات احمد اصغری


  • مقاله

    1 - تأثیرات مقادیر مختلف ویتامین D3 بر ترمیم استخوان زند زیرین خرگوش: ارزیابی بیومکانیک و هیستوپاتولوژیک
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 5 , سال 7 , زمستان 1389
    ویتامینD از مشتقات کلسترول میباشد؛ که فقدان این ویتامین موجب بروز اختلالاتی در متابولیسم بافت استخوانی میگردد. در این مطالعه 32 سر خرگوشسفید نیوزلندی ماده بالغ تهیه و بصورت تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیمشدند. بعد از ایجاد بیهوشی عمومی یک نقیصه تمام ضخامت به عرض 1 میلیم چکیده کامل
    ویتامینD از مشتقات کلسترول میباشد؛ که فقدان این ویتامین موجب بروز اختلالاتی در متابولیسم بافت استخوانی میگردد. در این مطالعه 32 سر خرگوشسفید نیوزلندی ماده بالغ تهیه و بصورت تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیمشدند. بعد از ایجاد بیهوشی عمومی یک نقیصه تمام ضخامت به عرض 1 میلیمتردر ناحیه میانی استخوان زند زیرین هر دو اندام قدامی راست و چپ در تمامی گروهها ایجاد گردید. حیوانات گروه اول، دوم و سوم به ترتیب IU 2500-5000IU- 10000IU ویتامینD3 به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز جراحی و سپس همان مقدار از دارو را هفتهای یکمرتبه به مدت 50 روز از طریق تزریقعضلانی دریافت کردند. حیوانات گروه چهارم حجم مساوی از نرمال سالینشبیه به رژیمی که در بالا ذکر شد، دریافت کردند 50روز بعد از جراحی خرگوشها ترحمکشی (Euthanasia) شده و نقیصه استخوانی مورد ارزیابی هیستوپاتولوژی و بیومکانیکی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از بررسیبیومکانیکی استخوان زند زیرین نشان داد که میانگین نیروی لازم جهت شکستن استخوان در گروه II بیشتر از سایر گروهها ومعادل 2.13 ± 124/75 نتایج ارزیابی هیستوپاتولوژی نشان داد که ترمیم استخوان در گروه دوم نسبت بهسایر گروهها بهتر انجام شده است. با توجه به ارزیابیهای به عمل آمده میتواننتیجه گرفت که 1و 25 دیهیدروکسی کولهکلسیفرول میتواند به طور موثری دربهبود آسیبهای استخوانی نقش داشته باشد؛ اما در غلظتهای بالا میتواند ازمعدنی شدن جلوگیری کند پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - ارزیابی بیومکانیکی و هیستوپاتولوژیکی دو روش انتقال تاندون و آناستوموز عصبی در کارایی اندام حرکتی خرگوش
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 1 , سال 9 , بهار 1391
    منظور از انتقال تاندون، تغییر محل طبیعی چسبندگی یک تاندون به محل جدید بهمنظور کسب مجدد فعالیت مربوط به یک عضله است. در این مطالعه ارزیابیبیومکانیکی و هیستوپاتولوژیکی با استفاده از دو روش جراحی آناستوموز عصبی وانتقال تاندون بصورت توأمان جهت بهبود عملکرد نسبت به استفاده ا چکیده کامل
    منظور از انتقال تاندون، تغییر محل طبیعی چسبندگی یک تاندون به محل جدید بهمنظور کسب مجدد فعالیت مربوط به یک عضله است. در این مطالعه ارزیابیبیومکانیکی و هیستوپاتولوژیکی با استفاده از دو روش جراحی آناستوموز عصبی وانتقال تاندون بصورت توأمان جهت بهبود عملکرد نسبت به استفاده از یکی از روشهای فوق مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه 20 سر خرگوش سفیدنیوزلندی نر ظاهراً سالم انتخاب گردیده و به طور تصادفی به چهار گروه پنج تاییتقسیم شدند؛ گروه 1: در این گروه طی عمل جراحی روی پای چپ حیوان، عصبسیاتیک قطع و رها گردید. گروه 2: در این گروه طی عمل جراحی روی پای چپحیوان، عصب سیاتیک قطع و سپس آناستوموز داده شد. گروه 3: در این گروه طیعمل جراحی روی پای چپ حیوان، عصب سیاتیک قطع و رها گردید. در این گروهعمل انتقال تاندون صورت پذیرفت. گروه 4: در این گروه طی عمل جراحی روی پایچپ حیوان، عصب سیاتیک قطع و سپس آناستوموز داده شد. در این گروه عمل انتقالتاندون صورت پذیرفت. ارزیابی بیومکانیکی و پاتولوژیکی 45 روز پس از جراحیروی نمونه های استخوانی و عضله صورت گرفت. طی نتایج بیومکانیک بدست آمدهاز تحقیق حاضر، در پارامتر خمش پذیری، در پای چپ گروه هایی که انتقال تاندون درآنها صورت گرفته است، نیاز به قدرت خمش کمتری نسبت به گروههایی است کهانتقال تاندون در آنها صورت نگرفته است. همچنین در پارامتر گشتاور شکست، درپای چپ گروه هایی که انتقال تاندون در آنها صورت گرفته است، نیاز به قدرتشکست بیشتری نسبت به گروه هایی است که انتقال تاندون در آنها صورت نگرفتهاست. این امر بدلیل وزن گیری اندام است که میزان کلسیم در گروه هایی که انتقالتاندون در آنها داریم نسبت به ماتریکس بالاتر است. در نتایج پاتولوژیک بدست آمدهاز تحقیق حاضر، نکروز زنکر و آتروفی عضلانی در هر دو گروه قابل مشاهده بود ولیحدت آن در گروه یک بیشتر از گروه چهار ارزیابی شد. در مواقعیکه وزن گیری انجامنمی شود، بدلیل استئودیستروفی میزان کلسیم نسبت به ماتریکس کمتر می شود. نتیجهاینکه استفاده از دو روش جراحی؛ آناستوموز عصبی و انتقال تاندون با یکدیگر نتیجهبهتری در عملکرد اندام های فلج شده دارد. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - اثر بیهوش کنندگی بلوکرهای گیرنده های گلوتامات به صورت انفرادی و به همراه آلپرازولام در تجویز از راه های مختلف و دوزهای متفاوت در مدل حیوانی
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 1 , سال 9 , بهار 1391
    کتامین مهمترین داروی کلینیکی مهار کننده گیرنده های اصلی ترین نوروترانسیمترتحریکی مغز (گلوتامات)، هوش بر تزریقی مناسبی در انسان و حیوان است کهجذب گوارشی کمی داشته و در تجویز خوراکی، فراهمی زیستی آن در انسان 7±20%می باشد. همچنین نشان داده شده است که در تجویز رکتال چکیده کامل
    کتامین مهمترین داروی کلینیکی مهار کننده گیرنده های اصلی ترین نوروترانسیمترتحریکی مغز (گلوتامات)، هوش بر تزریقی مناسبی در انسان و حیوان است کهجذب گوارشی کمی داشته و در تجویز خوراکی، فراهمی زیستی آن در انسان 7±20%می باشد. همچنین نشان داده شده است که در تجویز رکتال در گربه فراهمی زیستی آن 6/1 ± 43/5% است. این دارو، عوارض نامطلوبی مانند افزایش فشار خون، آزاد سازی هیستامین، توهم زائی و ترشح بیش از حد بزاق(خصوصاً درتجویز به صورت خوراکی) دارد. آلپرازولام، بنزودیازپین متوسط الاثری است کهمی تواند از سد خونی مغزی عبور کرده باعث تضعیف سیستم عصبی شود و درنتیجه به نظر می رسد مصرف توام آن به همراه کتامین، موجب تقویت اثر کتامین خواهد شد . بنابراین هدف از مطالعه حاضر مقایسه آثار تضعیف CNS ناشی از تجویز فرم کتامین و آلپرازولام به صورت منفرد و توام باهم بود . در این مطالعهتعداد 10 قلاده گربه ولگرد نر و بالغ انتخاب شد ه و دوزهای مختلفی از کتامین (20،40،80 mg/kg )و آلپرازولام (mg/cat 5،10،15)و نیز ترکیبشان به صورت مخلوط با شیر یا گوشت و یا اسپری مستقیم در دهان تجویز شد و آثار تضعیف CNS ناشی از رژیم های فوق براساس 5 مقیاس در حیوانات ثبت گردید. همه حیوانات از پذیرش هر دو دارو به صورت مخل وط با شیر و گوشت امتناعنمودند. بنابراین برای تجویز آنها به صورت خوراکی ، از روش اسپری دهانیاستفاده شد. آلپرازولام و کتامین به صورت وابسته به دوز موجب تضعیف CNS گردیدند. در تجویز توام آلپرازولام با کتامین، عمق و طول مدت تضعیف CNS در مقایسه با تجویز انفرادی ک تامین افزایش یافت. از نتایج حاصله چنین استنباط می گردد که در تجویز (اسپری داخل دهانی) کتامین 80mg/kg آلپرازولام 5mg/kg سرعت شروع و طول مدت تضعیف CNS در مقایسه با رژیم های دیگر مناسب تربوده وعلی الخصوص در همه حیوانات مورد مطالعه، بیهوشی کامل ایجادگردید که به نظر می رسد پروتکل مناسبی برای ایجاد سدیشن توام با بی دردی بهروش غیر تهاجمی در گربه باشد پرونده مقاله

  • مقاله

    4 - بررسی تغییرات سرولوژیکی و پاتولوژیکی کلیه متعاقب برداشت یک طرفی و دوطرفی آن بصورت ناقص و کامل در سگ
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 5 , سال 8 , زمستان 1390
    در بسیاری از بیماریهای کلیه از جمله کیستهای کلیوی، هیدرونفروز، بیماریهایپلیکیستیک و ... مجبور به برداشت توده کلیوی میشویم. با توجه به اهمیت حیاتیاین عضو، برداشت کلیه میتواند عوارض بسیار شدیدی را در پی داشته باشد. در اینمطالعه اثرات متعاقب برداشت توده کلیوی بر یکی از عمل چکیده کامل
    در بسیاری از بیماریهای کلیه از جمله کیستهای کلیوی، هیدرونفروز، بیماریهایپلیکیستیک و ... مجبور به برداشت توده کلیوی میشویم. با توجه به اهمیت حیاتیاین عضو، برداشت کلیه میتواند عوارض بسیار شدیدی را در پی داشته باشد. در اینمطالعه اثرات متعاقب برداشت توده کلیوی بر یکی از عملکردهای مهم این عضو، یعنی تولید ویتامین D فعال ( 25،1 دی هیدروکسی کوله کلسیفرول) از ویتامین D غیرفعال، مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق 15 قلاده سگ ماده نژاد مخلوط ظاهرا سالم انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 5 تایی تقسیم شده و در شرایط یکساناز لحاظ نگهداری و تغذیه قرار گرفتند. در ادامه تمام حیوانات هر سه گروه تحتعمل جراحی بصورت زیر قرار گرفتند: در گروه اول نصف کلیه سمت چپ، در گروهدوم کلیه سمت چپ بصورت کامل و در گروه سوم کلیه سمت چپ بصورت کامل و ⅓ از کلیه سمت راست برداشته شد. نمونههای خونی در روز عمل، روز قبل از عملو در ادامه به مدت 45 روز جمع آوری و به آزمایشگاه فرستاده شد. نمونههایپاتولوژی از کلیه نیز در روز عمل و 45 روز بعد از عمل اخذ و به آزمایشگاه مربوطهارسال گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان میداد که در روز 45 بعد از عمل درتودههای کلیوی باقیمانده هیپرتروفی وجود دارد، همچنین در گروه III میزان کلسیم کمتر و میزان اوره، کراتینین و فسفر بیشتر از محدوده نرمال است، ولی در گروه I و II در محدوده نرمال قرار دارد. همچنین میزان ویتامین D در گروه III کاهش معنی داری را نشان میداد. نتایج این مطالعه نشان می دهد با وجود اینکه ویتامین D فقط در گروه III در محدوده نرمال قرار ندارد، ولی توصیه می شود در هر سه گروه، ویتامین D فعال و کلسیم بعد از عمل جراحی بصورت اگزوژنوس تأمین شود پرونده مقاله

  • مقاله

    5 - ارزیابی هیستوپاتولوژیکی و رادیولوژیکی یک روش تغییر شکل یافته درمانی آرتروپلاستی روی مفصل رانی خرگوش
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 5 , سال 9 , زمستان 1391
    آرتروپلاستی مفصل ران در بسیاری از موارد مثل دیسپلازی مفصل ران، شکستگی هایسر استخوان ران و استابولوم، استئوآرتریت، درفتگی های مفصل ران و به نتیجهنرسیدن استفاده از پروتزهایی که در مواقع از بین رفتن حفره استابولوم و سر و گردناستخوان ران می باشد در دام کوچک کاربرد دارند. اس چکیده کامل
    آرتروپلاستی مفصل ران در بسیاری از موارد مثل دیسپلازی مفصل ران، شکستگی هایسر استخوان ران و استابولوم، استئوآرتریت، درفتگی های مفصل ران و به نتیجهنرسیدن استفاده از پروتزهایی که در مواقع از بین رفتن حفره استابولوم و سر و گردناستخوان ران می باشد در دام کوچک کاربرد دارند. اساس این روش برداشت سر وگردن استخوان ران است که با این روش تماس استخوان با استخوان حذف می شدباعث تشکیل مفصل کاذب می شود که یک بافت فیبروز سخت در این ناحیه قرارمی گیرد و حفره استابولوم به تدریج توسط استخوان پر می شود .در این مطالعه 10 سر خرگوش سفید نیوزلندی نر بالغ و سالم با محدوده وزنی 3/5-3 کیلوگرم و سن 26-24 هفتگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 5 تایی تقسیم شده و در شرایط یکسان از لحاظ نگهداری و تغذیه قرار گرفتند. سپس در گروه اول(شاهد): پای راستحیوان مورد عمل جراحی قرار گرفته و سر و گردن استخوان ران توسط استئوتومبرداشته شد و هیچ گونه فلاپ عضلانی در ناحیه قرار نگرفت. سپس ناحیه عمل بهصورت معمول بخیه گردید. گروه دوم (آزمایش): پای راست حیوان مورد عملجراحی قرار گرفته و سر و گردن استخوان ران توسط استئوتوم برداشته شد. سپساینسرشن عضل سوپرفشیال گلوتئال آزاد و بدنبال آن اریجین عضله واستوس لترالیسجدا شده و در نهایت اینسرشن و اریجین دو عضله در حد فاصل بین استابولوم وقسمت بالایی استخوان قرار گرفت. در نهایت رهیافت محل جراحی به صورت روتینبخیه گردید. ارزیابی کالبدگشایی و هیستوپاتولوژیکی بعد از 60 روز از جراحی انجامگرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که به دلیل وضعیت خاص آناتومیکی و عملعضلات ران، لگن، اینسرشن و اریجین عضلات واستوس لترالیس و سوپر فشیالگلوتئال، اگر این دو عضله در حالت و وضعیت جدیدی قرار گیرند می توانند ازتغییرات نا مطلوب که در ساختار ران بوجود می آید جلو گیری کنند. پرونده مقاله

  • مقاله

    6 - مقایسه تأثیر لیزر کمتوان نور قرمز و سبز در تسریع روند التیام برش جراحی پوست پس از بخیه نمودن در همستر
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 1 , سال 12 , بهار 1394
    اولین کاربرد این نوع لیزر در تسریع بهبود زخم بوده است. در مورد میزان توانایی لیزرنور سبز در افزایش سرعت التیام، هنوز اختلاف نظر وجود دارد. این مطالعه به منظورمقایسه تأثیر لیزر کم توان نور قرمز و سبز در تسریع روند التیام برش جراحی پوستانجام شده است. در این مطالعه تعداد 3 چکیده کامل
    اولین کاربرد این نوع لیزر در تسریع بهبود زخم بوده است. در مورد میزان توانایی لیزرنور سبز در افزایش سرعت التیام، هنوز اختلاف نظر وجود دارد. این مطالعه به منظورمقایسه تأثیر لیزر کم توان نور قرمز و سبز در تسریع روند التیام برش جراحی پوستانجام شده است. در این مطالعه تعداد 30 سر همستر سالم و بالغ از جنس ماده و ازنژاد سوریهای تهیه شده و بطور تصادفی در سه گروه ده تایی شامل گروهA : شاهد (بدون درمان)، گروه B تحت تابش لیزر کم توان نور قرمز و گروه C تحت تابش لیزر کم توان نور سبز قرار گرفتند. پس از القاء بیهوشی عمومی، در ناحیه پشت حیوانشکاف مستقیمی به طول 2 سانتیمتر ایجاد شد. سپس به وسیله نخ نایلون شماره پنج صفر با الگوی بخیه تکی ساده بخیه گردید. در گروه A, محل برش بدون هیچ درمانی به منظور التیام نوع اول رها شد. در گروه B, محل برش بوسیله دستگاه لیزر قرمز و در گروه C, محل برش بوسیله دستگاه لیزر نور سبز با شدت J/cm2 0/5 به مدت یک دقیقه با حرکت یکنواخت روی زخم و در یک دوره 6 روزه تحت درمان قرار گرفت. نمونهبرداری در روزهای سوم، هفتم و دوازدهم انجام شد. میانگین میزان ترمیم زخم در دو گروه لیزر سبز و قرمز به میزان معنی داری بهتر از گروه کنترل بود (P<0.0001) اما بین دو نوع لیزر قرمز و سبز تفاوت چندانی وجود نداشت، هرچند که لیزر قرمز اندکیبهتر بود. لیزر کم توان موجب تسریع در بهبود زخم و روند ترمیمی آن میشود. درموارد مقاوم برای بهبود، میتوان از لیزر کم توان استفاده کرد. پرونده مقاله

  • مقاله

    7 - بررسی اثر اسید فولیک در فیبروز کبد کلستاتیک القاء شده توسط مدل انسداد مجرای صفراوی در رت
    پاتوبیولوژی مقایسه ای , شماره 2 , سال 12 , تابستان 1394
    کولستاز بیماری کبدی است که در صورت عدم درمان و پیشگیری مناسبموجب فیبروز و سیروز کبدی و در نهایت مرگ می شود. به دنبال انسداد مجرای صفراوی (BDL), اسیدهای صفراوی در کبد تجمع می یابند. تجمع این مواد سمی و رخدادهای متوالی نظیر استرس اکسیداتیو و پاسخ التهابی موجب مرگسلولی و ف چکیده کامل
    کولستاز بیماری کبدی است که در صورت عدم درمان و پیشگیری مناسبموجب فیبروز و سیروز کبدی و در نهایت مرگ می شود. به دنبال انسداد مجرای صفراوی (BDL), اسیدهای صفراوی در کبد تجمع می یابند. تجمع این مواد سمی و رخدادهای متوالی نظیر استرس اکسیداتیو و پاسخ التهابی موجب مرگسلولی و فیبروز می گردد. کبد اندام اصلی ذخیره و متابولیسم فولات است وکمبود فولات رخداد معمول در بسیاری از بیماری های کبدی می باشد. مطالعهحاضر اثر حفاظتی اسید فولیک در فیبروز کبدی تجربی را مورد بررسی قرار دادهاست. 81 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 9 گروه؛ کنترل سالم، کنترلجراحی، تیمار اسید فولیک، کنترل BDL و +BDL اسید فولیک تقسیم شدند. گروه های تیمار، اسید فولیک خوراکی را در دوزهای 1, 5 و 10میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن به مدت 28 روز دریافت کردند. شدت آسیب کبدی با اندازه گیری نشانگرهای بیوشیمیایی نظیر فعالیت AST, ALT, ALP غلظت بیلی روبین و آلبومین در نمونه سرم و فعالیت آنزیم سوپراکسید دسموتاز در بافت کبد تعیینشد. برای بررسی ساختارهای هیستوپاتولوژیک کولستاز (هایپرپلازی مجاریصفراوی، فیبروز، نکروز و نفوذ سلول های التهابی) از رنگ آمیزی تری کروم ماسون استفاده شد. در گروه های BDL تیمار شده با اسید فولیک، فیبروز کبدی به طور معنی داری بهبود پیدا کرد و تغییرات بیوشیمیایی ایجاد شده به دنبال BDL در نمونه های سرم و کبد تعدیل شد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که اسیدفولیک دارای اثر حفاظت کبدی است و با کاهش استرس اکسیداتیو و واکنشالتهابی از تغییرات فیبروتیک بافت کبد کولستاتیک پیشگیری می کند. پرونده مقاله