واکاوی کاربرد قیاس در استنباط احکام فقهی حقوقی نزد امامیه و شافعیه
محورهای موضوعی : جامع الفقهیهعلی صارمی 1 , جلال جلالی زاده(نویسنده مسئول) 2 , ناصر مریوانی 3
1 - دانشجوی مقطع دکتری رشته فقه شافعی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
2 - استادیار فقه شافعی دانشگاه تهران، ایران
3 - استادیار فقه و مبانی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
کلید واژه: عقل, قیاس, استنباط, تنقیح, فقه,
چکیده مقاله :
قیاس سرایت حکمی از اصلی به فرعی به سبب وجود علت مشابه بین آنهاست. باور غالب چنین است که فقهای امامیه، قیاس را قبول نداشته و این رویکرد منفی از دیرباز ادامه دارد. فقهای امامیه نسبت به کاربرد قیاس در کلیه امور شرعی به دیده تردید نگریسته، اما در احکام فقهیحقوقی از قیاس منصوص العله و قیاس اولویت بهره گرفتهاند، و آن را با عناوین دیگری مانند تنقیح مناط بکار بردهاند، ولی قیاس مستنبطالعله را نپذیرفته اند. فقهای شافعیه در صورت فقدان حکم فقهی در قرآن، سنت و یا اجماع، قیاس را برای استنباط و صدور احکام فقهیحقوقی حجت دانسته و آن را یک ضرورت دینی جهت صدور فتوا و قانون گذاری و یکی از راههای شناخت و بیان احکام میدانند. در این پژوهش حجیت قیاس و کاربرد قیاس مستنبطالعله نزد امامیه و شافعیه مورد بررسی قرار گرفته است. شافعیه به دلیل ادراک علل احکام در احکام فقهیحقوقی با عنایت به بشری بودن آنها، همچنین به دلیل عدم امکان دسترسی به علل واقعی تمامی احکام، و بروز مسائل مستحدثه فراوان، استفاده از قیاس را جایز می دانند. امامیه صدور احکام فقهیحقوقی را بر مبنای تنقیح مناط و استلزامات عقلی پذیرفته اند، که این هر دو از کارکردهای عقل هستند و از این روی با قیاس مستنبطالعله شافعیه تشابه زیادی دارند و در عمل نیز احکام مستنبط زیادی در کتب فقهی امامیه یافت می شود که بر اساس قیاس مستنبطالعله صدور یافتهاند. لذا برخلاف تصورات رایج، شباهت گستردهای در بهرهگیری از قیاس میان امامیه و شافعیه وجود دارد.
The analogy of the transmission of a sentence from the main to the secondary is due to the existence of a similar cause between them. The prevailing belief is that Imami jurists have not accepted analogy and this negative approach has been going on for a long time. Imami jurists have been skeptical about the application of analogy in all religious matters, but in jurisprudential and legal rulings, they have used the analogy of Mansoos al-Ala and the analogy of priority. And they have used it under other titles, such as denouncing the manats, but they have not accepted the analogy attributed to God. Shafi'i jurists, in the absence of a jurisprudential ruling in the Qur'an, Sunnah or consensus, have considered analogy as a reason for inferring and issuing jurisprudential rulings. And they consider it a religious necessity for issuing fatwas and legislation and one of the ways of recognizing and expressing rulings.In this research, the authority of analogy and the application of analogy attributed to Imamiyya and Shafi'i have been studied. Shafi'i because of the perception of the causes of the rulings in the rulings of jurisprudence and law with regard to their humanity, Also due to the impossibility of accessing the real reasons of all the verdicts, And the emergence of many new issues, the use of analogy is allowed. The Imams have accepted the issuance of jurisprudential rulings based on the revision of manat and rational implications. Both of these are functions of the intellect and therefore are very similar to the analogous analogy of Shafi'i. And in practice, there are many deductive rulings in the books of Imami jurisprudence which have been issued based on the analogy of the deduced analogy.
_||_