Identifying the Needs to Improve the International Status of Iranian Cinema
Subject Areas : Journal of Cultural ManagementReza MirMehrabi 1 , Taher Roshandel Arbatani 2 , Ali Akbar Farhangi 3 , Ataallah Abtahi 4
1 - PhD Candidate, Department of Media Management, Faculty of Management and Economics, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 - Corresponding Author, Prof., Department of Media Management, Faculty of Management, University of Tehran, Tehran, Iran. Prof., Faculty of Economics and Management, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
3 - Prof., Department of Media Management, Faculty of Management, University of Tehran, Tehran, Iran.
4 - Assistant Prof., Department of Media Management, Faculty of Management and Economics, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Keywords: Iranian Cinema, Cinema industry, international,
Abstract :
Findings: The results of the research showed that in order to improve the international status of Iranian cinema, four comprehensive and main factors including binding, platform-building, facilitating and restraining dimensions should be taken into consideration by relevant organizations. 1- The government's support for Iranian cinema, 2- Drafting the governing document of Iranian cinema, 3- Updating laws in the field of cinema, 4- Transformation in management structures and 5- Redefining the role of the government in the field of cinema; The platform dimension includes factors 1- creating an integrated structure in the cinema field, 2- strengthening the financial base in the cinema industry, 3- marketing and branding in the cinema field, 4- hardware and software development, 5- applying new financing methods, 6- changing the role of the government from undertaking to facilitation, 7- prioritizing the cinema economy and 8- institutional and structural reforms, the facilitating dimension including factors 1- internal and external interaction and synergy in the field of cinema, 2- strengthening cultural diplomacy in International level, 3- Creating discourse and culture of Iranian cinema in the world, 4- Strengthening the power components in the cultural field, 5- Using digital platforms, 6- Promoting specialization, 7- Adapting films to the target audience, 8- Definition of business models in the field of cinema.
توضیح خارج از مقاله:
با سلام و احترام خدمت داوران محترم و ممنون بابت توجه به مقاله بنده حقیر .. بررسی های متعدد به عمل آمده نشان داد در زمینه روند تقاضای بین المللی سینمای ایران منابع معتبر و موثق و در دردسترسی وجود ندارد که پژوهشگر بتواند با اتکا به آن به تحلیل و رویکردی در این بخش برسد. اساسا یکی از محدودیت های اصلی این پژوهش همین محدودیت دسترسی به بحث عرضه و تقاضای بین المللی سینمای ایران است.
Identifying the Needs to Improve the International Status of Iranian Cinema
Article Info | ABSTRACT |
Article type:
Article history:
Keywords: Iranian Cinema - Cinema industry – cultural management- | Purpose: The main purpose of this research is to identify the requirements for improving the international status of Iranian cinema. Methodology: The method of this research in terms of practical purpose and based on how to obtain the required data, the current research is descriptive and survey (analytical). The statistical population in this research is specialists and experts in the country's cinema industry, and the statistical sample was selected based on the available sample method (snowball). Interviews were conducted with 10 experts and thematic analysis method was used to analyze the data. Findings: The results of the research showed that in order to improve the international status of Iranian cinema, four comprehensive and main factors including binding, platform-building, facilitating and restraining dimensions should be taken into consideration by relevant organizations. 1- The government's support for Iranian cinema, 2- Drafting the governing document of Iranian cinema, 3- Updating laws in the field of cinema, 4- Transformation in management structures and 5- Redefining the role of the government in the field of cinema; The platform dimension includes factors 1- creating an integrated structure in the cinema field, 2- strengthening the financial base in the cinema industry, 3- marketing and branding in the cinema field, 4- hardware and software development, 5- applying new financing methods, 6- changing the role of the government from undertaking to facilitation, 7- prioritizing the cinema economy and 8- institutional and structural reforms, the facilitating dimension including factors 1- internal and external interaction and synergy in the field of cinema, 2- strengthening cultural diplomacy in International level, 3- Creating discourse and culture of Iranian cinema in the world, 4- Strengthening the power components in the cultural field, 5- Using digital platforms, 6- Promoting specialization, 7- Adapting films to the target audience, 8- Definition of business models in the field of cinema. Conclusion: The general results of the research showed that the country's cinema industry plays an important and key role in the economy and the promotion of the country's cultural level in the international field. |
شناسایی بایستههای ارتقاء جایگاه بینالمللی سینمای ایران
اطلاعات مقاله | چکیده |
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
کلیدواژهها: سینمای ایران - صنعت سینما – دیپلماسی فرهنگی - مدیریت فرهنگی | متن چکیده هدف: هدف اصلی این پژوهش، شناسایی بایستههای ارتقاء جایگاه بینالمللی سینمای ایران است. روششناسی: روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن دادههای مورد نیاز، تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از شاخهی پیمایشی(تحلیلی) محسوب میشود. جامعه آماری در این تحقیق، متخصصان و خبرگان در صنعت سینمای کشور است که نمونه آماری براساس روش نمونه دردسترس(گلوله برفی) انتخاب شدند به همین منظور، در مرحله اول با استفاده از مطالعه ای که در زمینه کیفی و مصاحبه انجام شد، مصاحبه ها با 10 نفر از خبرگان صورت گرفت و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد به منظور ارتقاء جایگاه بین المللی سینمای ایران چهار عامل فراگیر و اصلی شامل ابعاد الزام آور، بسترساز، تسهیلگر و بازدارنده میبایست توسط سازمانهای ذی نقش مورد توجه قرار گیرد. در بُعد الزام آور عوامل شامل 1- حمایت و پشتیبانی دولت از سینمای ایران، 2- تدوین سند راهبری سینمای ایران، 3- به روز نمودن قوانین در حوزه سینما، 4- تحول در ساختارهای مدیریتی و 5- بازتعریف نقش دولت در عرصه سینما؛ بُعد بسترساز شامل عوامل 1- ایجاد ساختار یکپارچه در حوزه سینمایی، 2- تقویت بنیه مالی در صنعت سینما، 3- بازاریابی و برندسازی در حوزه سینما، 4- توسعه سخت افزاری و نرم افزاری، 5- به کارگیری روش های نوین تأمین مالی، 6- تغییر نقش دولت از تصدی گری به تسهیل گری، 7- اولویت دادن به اقتصاد سینما و 8- اصلاحات نهادی و ساختاری؛ بُعد تسهیلگر شامل عوامل 1- تعامل و هم افزایی داخلی و خارجی در حوزه سینما، 2- تقویت دیپلماسی فرهنگی در سطح بین المللی، 3- گفتمان سازی و فرهنگ سازی سینمای ایران در جهان، 4- تقویت مؤلفه های قدرت در عرصه فرهنگی، 5- به کارگیری پلتفرم های دیجیتال، 6- ارتقاء تخصص گرایی، 7- متناسب سازی فیلم ها با مخاطبان هدف، 8- تعریف مدل های کسب و کار در عرصه سینما است. نتیجهگیری: نتایج کلی پژوهش نشان داد که صنعت سینمای کشور نقش مهم و کلیدی در اقتصاد و ارتقاء سطح فرهنگی کشور در حوزهی بین المللی دارد و برای شکوفایی آن باید اقدام های متعدد و مهمی را در دستور کار قرار داد. |
مقدمه
امروزه رسانهها با توجه به گسترش و تنوع آن به یکی از ابزارهای مهم زندگی بشری تبدیل شده اند. رسانهها ظرفیت های فراوانی برای ارائه و معرفی محصولات فرهنگی کشورها به افکار عمومی جهانیان دارند. در واقع می توان گفت امروزه یکی از ارکان قدرت کشورها، قدرت رسانهای و توان اثرگذاری بر افکار عمومی از طریق رسانهها است. یکی از رسانههایی که نقش انکار ناپذیری را در پرورش مخاطبان فعال و منتقد در امورات مختلف جامعه دارد. سینما و تئاتر است. امروزه سینما ابزاری برای روایت گری است. مهمترین و در دسترس ترین واسطه برای کاوش جهان، درگیری و برانگیختن عواطف انسانی، خاطره و تخیل است. ما در زمانه ای زندگی می کنیم که در آن سینما و فیلم، بخشی از سکونتگاه ما است.(برانستون، 2000). سینما به عنوان یک رسانه اثرگذار می تواند به شکل دهی افکار و دیدگاه های مخاطبان بین المللی کمک شایانی کند.
سینما یکی از وسایل ارتباطی است که با وجود عمر کوتاه صد ساله، به دلیل جذابیت های خاص به سرعت جای خود را در زندگی مردم باز کرده است، این رسانه علیرغم فراز و نشیب هایی که داشته است همواره بیش از یک وسیله سرگرمی مدنظر بوده است زیرا محصولات آن نقش بلندمدتی را در شکل گیری فرهنگ مردم برعهده داشته اند. (مجیدی و همکاران 1401)
در دنیای امروز ورود به بازارهای بین المللی تحت تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، اهمیت یافته و صنعت فیلم نیز از این منظر جنبهی تجاریتری در بازارهای جهانی به خود گرفته است (گرینوالد و لاندری،2018). فلیبرت(2007) فیلم را از انواع تولیدات فرهنگی میداند که میتواند جزء کالاهای اقتصادی طبقهبندی شود به همین دلیل هم سطح انگیزههای اقتصادی – سیاسی را در صادرات آن، در جهت افزایش تعاملات بین المللی بالا میداند. (تابش و همکاران،1400).
یکی از عوامل حیاتی موفقیت در صنعت سینما در حوزهی بین المللی، توانایی آن در پیشبینی سود بالقوه یا جریانهای درآمدی یک فیلم قبل از اکران نهایی آن است. این کار از طریق آمیختگی اطلاعات انجام می میشود. (مومیمند،1398). عوامل محیطی مانند جمعیت شناسی، سیاستهای اقتصادی و قانونی دولتی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر موفقیت یا شکست تولید فیلم دارد؛ به طور کلی، شرکتهای فیلمسازی برای تقسیمبندی بازار برای تولید بهتر، باید جمعیتشناختی مخاطبان هدف خود را درک کنند. ارزیابی چنین عواملی در تضمین موفقیت صنعت بسیار مهم خواهد بود (هیل و کاواشیما،2016). فضای اقتصادی یکی دیگر از عواملی است که صنعت فیلم را تحت تأثیر قرار داده است.
بیان مساله
سینمای ایران در تمام این سال ها در زمینه حضور در جشنواره های مطرح جهانی دستاوردهای خوبی داشته است اما در زمینه اکران عمومی و بحث پخش جهانی علیرغم تلاش های مقطعی، اما دستاوردهای خاصی رقم نخورده است. به دلیل محدودیت ها و ابهام های بسیاری از سوی شرکت های پخش فیلم که از ارائه گزارش های دقیق امتناع می کنند آمار دقیقی از روند تقاضای بین المللی سینمای ایران و همچنین فروش فیلم ها در عرصه های جهانی در دسترس همگان نیست.
استراتژی رقابتی و موقعیت صنعتی برای موفقیت صنعت فیلم در عرصهی بینالمللی حیاتی است. داشتن یک استراتژی رقابتی تضمین می کند که موقعیت یک شرکت فیلم در بازار ایمن باقی میماند. بسیاری از شرکتهای فیلمسازی از اوایل دهه 1900 وجود داشتهاند و فیلمهای متعددی را تولید کردهاند که در طول سال ها موفق بوده اند. داشتن یک موقعیت مناسب در بازار به این معنی است که شرکت بازاری را به خوبی تقسیم کرده است؛ در صنعت فیلم، رضایت مشتری برای تضمین موفقیت فیلمهایی که پس از اکران در سینماها مهم است (هول، 2007). بر اساس نظر اژدری و همکاران(1396) سینما به عنوان تولیدی فرهنگی در حوزهی بینالمللی اهمیت زیادی دارد زیرا روابط بین فرهنگی کشورها به جزئی از مسائل مهم منطقهای و بینالمللی تبدیل شدهاند(اژدی و همکاران،1396).
در گزارش برنامه توسعه سینمای ایران ذیل برنامه ششم(1394) آمده که سینمای ایران با توجه به اشتراکات سیاسی و فرهنگی با سایر کشورها میتواند با استفاده از فیلمها، تبادلات سینمایی خود را گسترش دهد زیرا توسعه و پیشرفت کشور در گرو افزایش سطح ارتباطات با ملل و فرهنگهای جهان است اما با همه ظرفیتهایی که به لحاظ محتوایی و منابع انسانی وجود دارد، صنعت سینمای ایران عملکرد مؤثری ندارد.
با استقرار نظام جمهوری اسلامی پس از انقلاب سال 1357 سیاستگذاران سینمایی با تاسی و به پشتوانه نظرات رهبر معظم انقلاب از سوظن اولیه به این صنعت-هنر گذر کردند و درصدد بهره مندی از این رسانه در جهت تقویت و گسترش ارزش های اسلامی برآمدند و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه سیاستگذاری این سینما را برعهده گرفت. (فدائی و آقابابایی 1400)
حضور بین المللی سینماي ایران به سال 1337 برمی گردد که فیلم «شب نشینی در جهنم» در جشنواره برلین به نمایش درآمد (عبداالله زاده، 1377). در این سال ها به ویژه پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 حضور بین المللی سینمای ایران بسیار تقویت شد و می توان به کسب دو جایزه اسکار برای فیلم های اصغر فرهادی و حضور پررنگ فیلم های ایرانی در جشنواره های برلین، ونیز، کارلووی واری، مسکو، شانگهای و... اشاره کرد.
انتظار می رود با توجه به قدمت و شرکت سالانه بسیاری از آثار سینمایی در جشنواره های بین المللی و یا در اکران های خارج از کشور مخاطبان با آثاری روبرو شوند که بتواند فرهنگ ایرانی را به نظاره بنشینند اما چنین تصور می شود که برخی سازندگان آثار سینمایی آگاهانه یا غیرآگاهانه بسیاری از باورهای فرهنگی را وارونه جلوه می دهند تا مورد تشویق جشنواره ها قرار گیرند و فیلم های جشنواره ای به دلیل ارائه تصویری تیره و تلخ از شرایط اجتماعی ایران مورد پسند غربی ها واقع شوند.(معززی نیا، 1388). سینما و تمام ویژگی های آن برای هر جامعه ای فرصت مغتنمی است برای تبادل فرهنگی و این امکان را فراهم می سازد تا در عرصه جهانی همگی به نظاره اثری از فرهنگ آن جامعه بنشینند و با فرهنگ یکدیگر آشنا شوند.(رحیمی، 1400)
به دلیل برخی محدودیت ها، آمار دقیقی از چگونگی صادرات خدمات صنایع خالق ایران به ویژه به دلیل فعالیت های غیرشفاف در دست نیست. درنتیجه، نمی توان تخمینی از سهم فروش بین المللی فیلم ها ارائه داد. آمار محدود به دست آمده از یک سامانه وابسته به بانک های اطلاعاتی معتبر نشان می دهد فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی، بیش از 7 میلیون دلار در آمریکا و حدود 23 میلیون دلار در سطح دنیا فروش داشته است. پس از آن فیلم «فروشنده» حدود 7 میلیون دلار در سطح دنیا و حدود 2.5 میلیون دلار در آمریکا به فروش رسیده است. ساخته های مجید مجیدی شامل «بچه های آسمان» با فروش بالغ بر 900 هزار دلار در آمریکا و «رنگ خدا» با فروش 2.7 میلیون دلار در سطح دنیا و 1.8 میلیون دلار در آمریکا، فیلم های بعدی هستند. فیلم «درباره الی» نیز به ترتیب حدود 900 هزار دلار و 500 هزار دلار در سطح دنیا و آمریکا فروش داشته است. (تابش و همکاران، 1400)
این دغدغهی فرهنگی نیازمند توجه به بایستهها و الزاماتی است که میبایست در سطوح مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری فرهنگی کشور مورد توجه و تأکید قرار گیرد. ششجوانی(1397) معتقد است که اقتصاد ایران در جهت توسعه باید به سمت اقتصاد خلّاق در حوزهی فرهنگ حرکت کند. این ناهمخوانی و افول بطئی سینمای ایران، علی رغم رشد جوایز و استقبال بین المللی از این حوزه است که به نظر نیازمند پژوهش و بررسی است. در همین راستا؛ هدف از تهیه این مقاله، شناسایی و تبیین بایستههای سینمای ایران در راستای دستیابی به جایگاه بینالمللی است. سینمای ایران نیاز دارد تا هم در عرصه اقتصادی و بحث پخش بین المللی و هم در عرصه نفوذ به افکار عمومی اقدام هایی را در دستور کار قرار دهد تا در این زمینه موفقیت های بزرگتری رقم خورد.
از دستاوردها و نتايج پژوهش حاضر، در درجه اول مسئولان و سياست گذاران حوزه سينما به طور خاص مي توانند از آن بهره گيرند تا در راستاي جذب مخاطبان حداکثري داخلي و خارجي بر مبناي سياست هاي احصاء و ارزيابي شده، برنامه هاي عملياتي و اقدامات لازم را لحاظ کنند.
پیشینه تحقیق
فدائی و آقابابایی (1400) در پژوهشی با عنوان "مطالعه سیاست های سینمایی در ایران با محوریت سینمای ملی"، بررسی کردند و به یافته هایی رسیدند که نشان می دهد سیاست های سینمایی در ایران بیشتر به ترتیب معطوف به شاخص های «قوانین و دستورالعمل ها», «روایت» و «ژانر» است. به شاخص های «ستاره به عنوان نشانه», «ریخت و ژست شناسی» کمتر توجه شده و شاخص «سینمای مرکزی و سینمای حاشیه» در حاشیه مانده است. سیاست های مصوب, سیاست هایی تمرکزگرا و عموما «نظارتی, هدایتی و حمایتی» هستند و مجال چندانی برای سیاست های مخاطب-محور و نیز سیاست تفاوت مثل سینمای حاشیه ای قایل نیستند.
غلامپور آهنگر (1401) در پژوهشی با عنوان "نسبت سیاستگذاران و سینماگران در سیاستگذاری برای سینمای ایران"، اشاره می کند سینمای ایران خاستگاهی دولتی دارد و تا کنون نیز انواع رودرویی های مثبت و منفی را میان سینماگران و دولتمردان (سیاستگذاران) شاهد بودیم. در این پژوهش با طرح این پرسش که متولی دولتی سینما به عنوان عامل اصلی در فرایند سیاستگذاری برای سینما در مواجهه با مسایل حوزه سینما چگونه عمل می کند به این نتیجه می رسد رویکرد عمومی سیاستگذاران سینمای ایران در تصمیم گیری برای انتخاب مساله یا راه حل مبتنی بر «حاد بودن مساله» و «فشار بیرونی» و «انجام کاری در دوره مدیریتی» است و امر تاحدی خلاف آنها یعنی «توجه به نیاز سینماگران», کمتر مورد نظر آن ها است.
اسدزاده و آشنا (1399) در پژوهش "نظریه سینمای دولتی ایران (تحلیل سیاستگذاری سینمای پس از انقلاب با تأکید بر سیاستهای بنیاد سینمایی فارابی)"، اشاره کردند سیاستگذاران و مدیران بنیاد سینمایی فارابی از زمان تأسیس تاکنون در اندیشة تولید فیلم ایرانی و ایجاد سینمای ملی بودهاند اما هرکدام با برداشتی خاص و متفاوت از رسانه سینما و مفهوم سینمای ملی و مخاطبان آن، اقدام به سیاستگذاری در سینما و ایجاد نظام خاص تولیدوتوزیع فیلم در ایران کردهاند. بر مبنای این تحقیق، سیاستگذاران سینمای ایران فهم یکسانی از اینکه کدام نوع سینما این قابلیت را دارد در خدمت مردم و انقلاب باشد، ندارند. آنها همچنین در مواجهه با منتقدان خود توافقی در تعریف مشترک از فرهنگ، ارزش، مردم، سینمای ملی و منافع ملی ندارند، از اینرو برای اثبات حقانیت خود دائم در نزاع ارزشی با همدیگرند.
برزو و همکاران (1399) در پژوهشی با عنوان "سیاستگذاری فرهنگی و تأثیر آن بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران؛ مطالعه موردی صنعت سینما"، اشاره کردند صنعت سینمای ایران، از برنامه های سیاسی دولتمردان آن نشات میگیرد و همین عامل چالش هایی را در عرصه قدرت نرم در حوزه سینما ایجاد کرده است. با این وجود، به رسمیت شناختن صنعت فیلم سازی ایران در سطح بین المللی (حضور فیلم های ایرانی در جشنواره های مطرح بین المللی، پخش فیلم ها و سریال های ایرانی از شبکه آی فیلم و شبکه های تلویزیونی آسیای میانه و کشورهای فارسی زبان) توانسته است علاوه بر نمایش و ترغیب ارزش های سیاسی، مذهبی، سبک زندگی و فرهنگ اسلامی مردم ایران در سطح بین المللی، در جهت تولید تصاویر مثبت و از بین بردن تصاویر مخدوش از ایران در اذهان مردم دنیا مورد استفاده قرار گیرد.
مومیوند (1398) در پژوهشی با عنوان "بررسی سیاستگذاری سینمایی ایران بعد از انقلاب اسلامی و نقش آن در تضاد میان اجتماع سینماگران و دولت"، به این نتیجه رسید که از یک سو در دورههای سیاسی متفاوت، سیاستگذاری سینمایی متفاوتی حاکم بوده و متناسب با نوع سیاستگذاری سینمایی هر دوره، میزان متفاوتی از تضاد بین سینماگران با دولت وجود داشته، و از سویی دیگر در همه دورهها بین آنها انواع تضاد توزیعی و ارزشی با شدت متفاوتی وجود داشته است. مواردی چون درک متفاوت سیاستگذاران و سینماگران از مسائل سینما، سیاستگذاریهای اخلاقی گسترده، ارزشها و نگرشهای متفاوت این دو گروه منجر به بروز تضاد بین آنها شده است.
ضیایی (1398) در پژوهشی با عنوان "بررسی جامعهشناختی سیاستگذاریهای فرهنگی با تأکید بر سینما از سال 1388 الی 1396"، به این جمع بندی رسید که طبق نتایج بهدستآمده از پژوهش مدل سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی از الگوی شریعت گرا، آرمانگرا و مهندسی فرهنگ تبعیت میکند اما در حوزه اجرای سیاستها بر اساس خرد ابزاری، کسب سود و منفعت اقتصادی و احراز مشروعیت سیاسی عمل مینماید و در خصوص سینما از نظریه صنعت فرهنگ پیروی میکند. بهصورت کلی دولت دهم و دولت یازدهم از نظریه صنعت فرهنگ در تولیدات فیلمهای سینمایی به درجات مختلف در جهت سیاستزدایی از جامعه و ساخت سوژه منفعل استفاده کردهاند به خصوص در برهههای حساس سیاسی مانند حوادث سال 1388 در دولت دهم و سال 1396 در دولت یازدهم از این سیاست بهره فراوانی بردهاند، از طرف دیگر وجود دستگاههای مختلف در امر سیاستگذاری سینمایی، باعث ایجاد شکاف در ایدئولوژی حاکم شده و امکان مقاومت را میسر ساخته است که اکران بعضی از فیلمهای سینمایی انتقادی نشاندهنده شکاف ایدئولوژی و استقبال مخاطبان از این فیلمها بر امکان مقاومت دلالت دارند.
لی (2021) در پژوهشی با عنوان "دیپلماسی فرهنگی: برندسازی کشور کره جنوبی از طریق فیلم Parasite"، به این جمع بندی می رسد و نتایج تحلیل آن از تاثیر فیلم برنده اسکار Parasite بر افزایش قدرت نرم کره جنوبی را نشان میدهند.
رامیرز (2019) در پژوهشی با عنوان "سینما، اقتدارگرایی و سیاست رسانه ای در آرژانتین: جشنواره فیلم مار دل پلاتا در سال 1968"، این مقاله روند سازمانی و اجرای جشنواره بین المللی فیلم مارل پلاتا IX در سال 1968 را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. اهداف مورد نظر ژنرال خوان کارلوس اونگانیا با این جشنواره را دنبال می کرد، که تا سال 1968 توسط نهادهای خصوصی سازماندهی شده بود. تنش های ایجاد شده بین ائتلاف دولت و گروه های سینمایی نیز مورد بحث قرار می گیرد. این تحقیق عمدتا از تجزیه و تحلیل چندین نشریه چاپی آن زمان انجام شده است.
فایویین (2017) در پژوهشی با عنوان "حمایت رسانه ای و شبکه های راهبردی در تغییر هنجارها و سیاست ها"، معتقد است سیاست های عمومی و شیوه های اجتماعی بر همه جنبه های زندگی تأثیر می گذارد. از کوچکترین تا بزرگترین مسئله، از بالاترین تا پایین ترین سطح، زندگی انسان ها روزانه تحت تأثیر سیاست ها و شیوه های اجتماعی قرار می گیرد: بعضی خوب، بعضی بد. با این حال، بدون حمایت استراتژیک و ایجاد ائتلاف، دستیابی به هر گونه تغییر تقریباً غیرممکن است. این مقاله قدرت حمایت رسانه ای و شبکه های استراتژیک را در تغییر هنجارها و تغییر سیاست ها برجسته می کند.
یانگ (2016) در پژوهشی با عنوان "سیاستگذاری در فیلم، دولت چین و قدرت نرم"، در ابتدا تغییرات سیاست گذاری در طول 60 سال به منظور شناسایی رویکرد کلی دولت در صنعت فیلم را مورد بررسی قرار می دهد. این مقاله استدلال می کند که اگرچه نقش صنعت فیلم در واکنش به تحولات در جامعه چین تعدیل شده است، اما عملکرد اصلی فیلم به عنوان ابزار تبلیغات، همراه با سیستم سانسور وسیع تر، اساساً تغییر نکرده است. در نتیجه، به نظر می رسد در حال حاضر فضای کمی برای فیلم های چینی وجود دارد که به نحو معنی داری به قدرت نرم چین کمک کنند.
هیل و کاواشیما (2016) در تحقیقی با عنوان "سیاستگذاری فیلم در اقتصاد فرهنگی جهانی شده"، به بحث هایی در مورد تغییرات کلی اقتصادی، تکنولوژیکی و سیاسی که صنعت جهانی فیلم را شکل می دهد و همچنین مطالعات موردی در مورد سیاست های خاص اتخاذ شده توسط دولت های مختلف می پردازد. در حالی که اینها نشان می دهد که چگونه دولتها موظف به پاسخگویی به تغییرات اقتصادی و تکنولوژیکی ناشی از جهانی شدن شده اند، آنها همچنین تغییرات رویکرد در سیاست فیلم و تداوم تنش بین اهداف اقتصادی و فرهنگی و عمومی و خصوصی را برجسته می کنند.
نوآوری تحقیق
بر اساس مطالعات صورت گرفته در عرصهی داخلی و خارجی، وجه متمایز مقالهی حاضر و نوآوری آن شامل موارد ذیل است: 1- به لحاظ موضوع: عدم پرداخته شدن مطالعات قبلی به بایستههای ارتقای جایگاه بین المللیسازی سینمای ایران.
2- به لحاظ روش بررسی موضوع: استفاده از رویکردی کیفی و از نوع طرح پژوهشی تحلیل مضمون در راستای شناسایی بایستههای بین المللی شدن سینمای ایران؛
3- به لحاظ آسیب شناسی: شناسایی موانع و چالش های کسب جایگاه ویژه سینمای ایران در عرصهی بینالمللی با هدف ارتقای جایگاه بین المللی آن.
روششناسی پژوهش
روش تحقیق
روش این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن دادههای مورد نیاز از نوع توصیفی - اکتشافی محسوب میشود.
ابزار و روش گردآوری دادهها
جهت گردآوری دادههای مورد نیاز برای پژوهش از مطالعات کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. در تحقیق حاضر جهت جمعآوری نظرات کارشناسان و خبرگان از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شده است.
جامعه و نمونه آماری تحقیق
جامعهی پژوهش شامل تمامی مستندات و گزارشهای رسمی و خبرگان صنعت سینما است. برای انتخاب مصاحبهشوندگان از روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند به صورت گلوله برفی به تعداد 10 نفر بهره گرفته شد. این خبرگان همگی حائز معیارهای لازم برای انتخاب، از جمله تجربه زیاد، تناسب رشته با موضوع، تحصیلات عالیه و آشنایی عمیق به حوزه مربوط به تحقیق است.
روش تجزیه و تحلیل دادهها
این پژوهش، از نوع پژوهشهای بنیادی به روش کیفی بوده و شیوه انجام آن، مرور نظاممند ادبیات با رویکرد تحلیل مضمون است. تحلیل مضمون یعنی "به کارگیری روشی تکرارپذیر و معتبر برای کسب استنباط هایی از متن مصاحبهها در رابطه با موقعیتها یا ویژگیهای منبع آن" تحلیل مضمون رویکرد تجربی، روشمند و کنترل شده محتواها با استفاده از قواعد تحلیل محتوا و مراحل الگوهای آن بدون کمّی سازی عجولانه است (فردانش،1387). برای تحلیل محتوای کیفی در این پژوهش هم منابع مکتوب و هم محتوایی که پس از مصاحبه با متخصصان و مسئولین حوزهی سینمایی و متخصصین مربوطه بدست آمد مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی نتایح تحقیق، نخست متون پیاده سازی شده مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دقت بررسی شد و پس از وارد کردن آنها در جدولها و جدا کردن جملات معنادار آنها در سطرهای مختلف جدول، عوامل شناسایی شده به روش تحلیل مضمون تحلیل و گروهبندی شدند. برای نیل بهتر به تحلیل مضامین، مطابق شکل(1)، مصاحبهها پالایش شدند:
شکل1. حرکت رفت و برگشتی جمعآوری و تحلیل دادهها برای دستیابی به کفایت مضامین در پژوهش حاضر
در ابتدای هر مصاحبه خلاصهای از طرح پژوهش و تعاریف مبنایی برای ایجاد مبانی گفتمانی مشترک بیان شد. هر مصاحبه حدود یک تا دو ساعت به طول انجامید؛ سپس تحلیل متون با کدگذاری مضمونی صورت گرفت و شبکه مضامین به دست آمد و بر اساس آن مدل نهایی استخراج شد. در مقالهی حاضر از مدل آتراید و استیرلینگ برای تحلیل مضمون استفاده میشود. این مدل شامل سه مرحله کلی میباشد. مرحله اول، تجزیه متن، مرحله دوم اکتشاف متن و مرحله سوم، یکپارچهسازی اکتشافات. در هر یک از این مراحل، سطح انتزاعی بیشتری جهت تحلیل بهتناسب مراحل موردنیاز است. همچنین این فرایند جامع سه مرحلهای در مدل شبکه مضامین، توسط شش گام انجام میگیرد. جدول (1) مراحل و گامهای هر یک از مراحل را در این تحقیق در بخش کیفی انجام میگیرد نشان میدهد:
جدول (1): مراحل انجام بخش کیفی (تحلیل مضمون)
مرحله اول تحلیل: تجزیه متن |
گام اول – کدگذاری داده خام الف) تدوین چارچوب کدگذاری، بر پایه مفاهیم و نظریهها و سؤالات تحقیق ب) تجزیه متن به بخشهای متنی با استفاده از چارچوب کدگذاری |
گام دوم – تعیین و شناسایی مضامین الف – انتزاع مضامین از بخشهای متنی کدگذاری شده ب- پالایش مضامین، بهمنظور دقیق و متمایز بودن مضامین |
گام سوم – ساخت شبکه مضامین الف – مرتبسازی مضامین ب- انتخاب مضامین پایه: (مضامین اولیه مستخرج از متن) ج- مرتبسازی مضامین پایه به مضامین سازمان دهنده: (خوشهبندی مضامین پایه توسط مضامین سازمان دهنده) د- استخراج مضمون فراگیر: خوشهبندی مضامین سازمان دهنده ه- مصور ساختن شبکههای مضامین و- ممیزی و پالایش شبکهها: ارتباط دادهها با مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر |
مرحله دوم تحلیل: اکتشاف متن |
گام چهارم- توصیف و اکتشاف شبکههای مضامین الف-توصیف شبکه: توصیف محتوا شبکه از طریق بخشهای متنی کدگذاری شده ب- اکتشاف شبکه: استخراج الگوها و یافتهها در حین توصیف شبکه |
گام پنجم – تلخیص شبکه مضامین |
مرحله سوم تحلیل: یکپارچهسازی اکتشافات |
گام ششم – تفسیر الگوها: تشریح یافتهها در ارتباط با سؤالات پژوهش |
روایی و پایایی تحقیق
در پژوهشهای كیفی اعتبار و پایایی بر اصول مشخصی استوار نیست و این به زیربنا و منطق درونی پژوهش كیفی و جنبهی تفسیری و تأویلی آن بر میگردد (حبیبی، 1398). اعتبار به این موضوع میپردازد که آیا موضوعی که ادعا میشود، به طور واقعی بررسی شده است؟ (عباسزاده،1391، ص. 22) و پایایی به این سؤال پاسخ میدهد كه چگونه یك بررسی كننده میتواند آزمودنیها و یا مخاطبان خود را قانع كند كه یافتههای حاصل شده از این بررسی، دقیق بوده است. گوبا و لینکن1 بیان کردند که قابلیت اعتماد، معیاری برای جایگزینی روایی و پایایی است که از چهار مفهوم جزئیتر شامل 1-قابلیت اعتبار، 2-قابلیت انتقال، 3-قابلیت تأیید و 4-قابلیت اطمینان تشکیل شده است در همین راستا؛ در تحقیق حاضر با توجه به حضور مستمر پژوهشگر در محیط سازمانی تحقیق مورد بررسی، ارتباط با مصاحبهشوندهها برای دستیابی واقعی به تجربیاتشان امکان پذیر بوده است. در راستای اطمینان پذیری، نتایج مصاحبه ها که به شیوه کدگذاری به دست آمد، مورد تأیید 2 تن از مصاحبه شوندگان مطلع قرار گرفت. همچنین صحت کدگذاری ها مورد بررسی استاد محترم راهنما و 2 پژوهشگر خارجی قرار گرفت. به منظور تأییدپذیری، مراحل مختلف کدگذاری داده ها از مقدماتی تا متمرکز و رسیدن به عوامل اصلی، به تفصیل و با جزئیات در بخش یافتههای تحقیق توضیح داده شده است. در نهایت به منظور انتقال پذیری، محقق در این زمینه تمام گفته ها مصاحبه شوندگان را بی کم و کاست پیاده سازی کرده و نسبت به دسته بندی ابعاد و مؤلفهها اقدام نموده است.
یافتههای پژوهش
با انجام تحلیل مضمون، در مجموع 135 کد توصیفی(مضمون پایه) استخراج شد و از تحلیل آنها 39 کد تفسیری(مضمون سازماندهنده) به دست آمد و در آخر نیز با بررسی نهایی 3 کد رابطهای(مضامین فراگیر) حاصل شد.
استخراج مضامین پایه و اولیه
در این بخش از تحلیل مضمون شامل دستهبندی کدهای مختلف در قالب کدهای گزینشی و مرتب کردن همه خلاصه دادههای کدگذاری است؛ در واقع تحلیل کدها انجام میشود و تصمیمگیری میشود که چگونه مضامین اولیه دستهبندی شوند. مضامین پایه در جدول(2)، به علت کثرت کدها، از ذکر کدهای توصیفی خودداری شده و تنها کدهای تفسیری و رابطهای ارائه شده است:
جدول(2): برخی از مضامین پایه مستخرج از مصاحبه با خبرگان
* مسایل حقوقی و قانونی | |||||||||
عدم عضویت در سازمان تجارت جهانی و کپی رایت | به رسمیت نشناختن آییننامه و مصوبات سینمایی دولت از سوی سایر قوا |
رعایت قوانین کپی رایت از سوی شهروندان |
عضویت داشتن در فدراسیون بین المللی تهیه کنندگان فیلم
| ||||||
عدم عضویت در مجامع بین المللی حافظ منافع صنعت سینما | جدی تر گرفتن قوانین مرتبط با قانون کپی رایت جهت کاهش ریسک سرمایه گذاری | نداشتن قانون مصوب در حوزه سینما و توجه به قانونگذاری و اسناد بالادستی در حوزه سینما | مراعات نمودن موضوع کپی رایت و حقوق معنوی فیلم ها | ||||||
تبعیت سینمای ایران از ساختارهای قانونمند بین المللی | قانونمند نمودن سازوکارهای مربوط به سینمای ایران از سوی بخش دولتی و خصوصی | جایگاه نداشتن موضوع سینما در اسناد و قوانین موضوعه | برداشتن موانع قانونی و فراقانونی موسسات سینمایی جهت فعالیت آنان | ||||||
* مسایل مالی، بازاریابی و برندسازی | |||||||||
ضعیف بودن عرضه بین المللی محصولات سینمای ایران | تضعیف شدن ارتباط و همکاری با کمپانی های مطرح فیلم | عدم وجود بازار آزاد و رقابت عادلانه در حوزه سینما | حمایت از پخش کنندگان بینالملل فیلم بخش خصوصی | ||||||
استفاده از ظرفیت های هنرمندان مطرح ایرانی جهت برندسازی سینمای ایران | پر ریسک بودن سرمایه گذاری در حوزه فرهنگی | روزآمدی در استفاده از تکنیک ها جهت کاهش ریسک سرمایه گذاری | بی توجهی به مقوله برندسازی در حوزه سینمای ایران | ||||||
حمایت و کمک از برند سینمای ایرانی | داشتن بازار مشخص و سینماگران شاخص جهت برندسازی
| استفاده از تجارب و دیدگاه های حرفه ای جهت برندسازی | ادامه دادن برند سینمای ایران از سوی سینماگران جوان و فعال ایرانی | ||||||
برند سازی در سایه فعال سازی موسسات خوب سینمایی | به کارگیری مشاور بین الملل در تولید سینمایی جهت عرضه فیلم بازارهای بین المللی | استفاده از VOD یا پلتفرم ها جهت کاهش ریسک پذیری | بی توجهی به برندسازی از سوی رسانه های داخلی در حوزه سینما | ||||||
مقابله با انحصارگرایی در حوزه پخش بین الملل سینمایی | توجه به زیرساخت ها جهت پیوستن به بازار بین المللی | پایین بودن قیمت بلیت سینما | داشتن اراده جهت برندسازی از سینمای ایران | ||||||
اثربخش بودن موسسات برگزاری جشنواره ها و پخش فیلم | درآمدزایی سینما در راستای صنعتی شدن | بی برنامگی در حوزه فروش و اکران جهانی فیلم ها | لزوم توجه به کاهش ریسک سرمایه گذاری در حوزه سینما | ||||||
ریسک بالا و پایین بودن امنیت سرمایه گذاری در کشور | ضعیف بودن عرضه بین المللی محصولات سینمای ایران | پیوند خوردن ریسک سرمایه گذاری به مسائل بیرون از سینما | توجه به تمامی بخش های مختلف سینمای ایران در راستای برندسازی | ||||||
پایین بودن میزان سرمایه گذاری در سینمای ایران | روزآمدی و همگام بودن با پیشرفت های تکنولوژیکی روز
| نداشتن شرکت های قدرتمند پخش و توزیع فیلم بخاطر دولتی بودن | داشتن برندهای فردی و کم کاری در حوزه برندسازی در سینمای ایران | ||||||
نداشتن مکانیسم های جدی در حوزه فروش جهانی محصولات سینمایی | ورود پخش کننده های بین المللی فیلم در سینمای ایران | برندسازی از طریق برگزاری جشنواره ها و فروش فیلم در بازارهای بین المللی | شناخت هنرمندان ایرانی و تغییر نگاه کشورها به ما در سایه برندسازی | ||||||
برخورداری از شبکه خصوصی جهت پخش فیلم های سینمایی | تبلیغ فیلم های خوب از سوی شهروندان | اثربخش بودن جشنواره جهانی فیلم فجر در سایه پخش فیلم های خارجی در داخل | برند بودن سینمای ایران بخاطر وجود نگاه هنری و تفکر عمیق | ||||||
لزوم برخورداری از حامی مالی در سینما | پر خرج بودن هزینه های اکران فیلم ها در خارج | عدم حمایت مالی لازم از سینماگران | توجه جدی به پخش کننده های بین المللی فیلم | ||||||
موثر بودن شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در توسعه سینما | نداشتن رسانه بین المللی جهت معرفی و تبلیغ فیلم ها | اعتماد سازی و ایجاد رسانه های مطمئن | عدم ارتباط مداوم رسانه ها با بخش های مختلف حوزه سینما | ||||||
* مسایل ساختاری، سیاسی و فرهنگی | |||||||||
عدم تمایل کشور جهت ورود در پلتفرم های جهانی | عدم توجه به جهانی شدن پدیده ها در کشور | عدم داشتن برنامه مدون و بلند مدت جهت مرتع نمودن مشکلات ساختاری سینما | لزوم حمایت جدی و سازنده دولتمردان از سینمای ایران | ||||||
لزوم برخورداری از مدیریت و رهبری مناسب در حوزه فرهنگ و هنر | لزوم تعامل مناسب وزیر فرهنگ با سینماگران در راستای برنامه ریزی و حل مسائل سینما | بی برنامگی در حوزه سینمای بین المللی سوی نهادهای تأثیرگذار | بی کارکرد و اثربخش نبودن جشنواره های داخلی | ||||||
لزوم داشتن برنامه های بلند مدت در حوزه سینما | تداوم نداشتن برنامه های مدیریتی در حوزه سینما | رعایت نکردن استانداردهای جهانی در تولید فیلم | روزآمدی سینمای ایران به لحاظ تکنیکی | ||||||
دولتی بودن سینمای ایران | فردی بودن موفقیت های سینمای ایران | تنزل رسانه های دولتی به جایگاه روابط عمومی ها | لزوم توجه رسانه ها به سینما به عنوان یک دارایی ملی | ||||||
تولید محتوایی مناسب با قابلیت پخش جهانی | توجه به تنوع بومی و ملی کشور در کنار استانداردهای جهانی در تولید فیلم | عجول بودن و نداشتن برنامه و اراده لازم در حوزه سینما | لزوم عملکرد قوی در بخش بین الملل سینما از سوی سازمان های دولتی | ||||||
علاقه مندی مردم ایران به سینما | بی اعتمادی به بخش خصوصی در سینمای ایران | رعایت کردن استانداردهای جهانی در تولید فیلم | ارتباط مستقیم سینما رفتن مردم به سطح سرانه مطالعه | ||||||
تأثیرگذار بودن محتوای ادبی و فلسفی در رونق سینما | تهی شدن فیلم های سینمای ایران از معنای زندگی | موثر بودن نقش رسانه ها در موفقیت های صنعت سینما | توجه به ذائقه سازی سینمایی در شهروندان | ||||||
کنترل شدن سینمای ایران از سوی بنیاد فارابی | کارکرد و اثربخشی نسبی جشنواره ملی فیلم فجر | توجه به سیاستگذاری فرهنگی در حوزه سینما | نادیده گرفتن سینمای ایران از سوی رسانه ملی | ||||||
غلبه نگاه فرهنگی و محتوایی به جای صنعتی به سینما نزد حاکمیت | نداشتن خلاقیت در حوزه رسانه | نبود تعامل هم افزا مناسب بین دست اندرکاران تولید فیلم در سینمای ایران | داشتن مدیریت لغزان در عرصه های مدیریت فرهنگی | ||||||
تفکیک قائل شدن بین فیلم های جشنواره ای و گیشه ای | استفاده از از نبوغ و خلاقیت در پردازش ایده ها و سوژه های ایرانی | باور نداشتن سیاستمداران نسبت به کارکرد فرهنگی سینمای ایران | ریسک بالای تولید فیلم براساس کار بر موضوعات خاص | ||||||
داشتن برنامه های حمایتی دولت از سینمای ایران | تمایل صنعت سینما برای جهانی شدن | در نظر گرفتن تمامی سلایق مخاطبان داخلی جهت تولید فیلم | نداشتن هیچ نوع طرح رسانه ای در حوزه سینمایی | ||||||
مخاطب فعال و مبلغ سینما بودن شهروندان | تغییر مدیریت ها و نداشتن برنامه های بلند مدت در بخش بین الملل سینما | نداشتن رسانه های مطمئن و تأثیرگذار در حوزه سینما | مداخله سایر قوا در امورات و فعالیت های سینمایی | ||||||
روی آوردن اجباری سینماگران به فیلم های جشنواره ای | رویکرد ابزاری داشتن نسبت به نهاد رسانه در حوزه سینما | حمایت شهروندان از سینمای ایران خاصه سینمای هنری | توجه به مضامین انسانی و اخلاقی بخاطر وجود برخی محدودیت ها | ||||||
استفاده از ظرفیت رسانه ها جهت بازخورد و نقد فیلم از سوی منتقدان مطرح جهانی | حمایت از سینمای هنری به واسطه ایجاد ذائقه در شهروندان | تبلیغ فیلم خوب از سوی مخاطبان داخلی و خارجی | مبلغ سینما بودن شهروندان در سایه تولید فیلم با کیفیت | ||||||
* مسایل بین المللی و دیپلماسی | |||||||||
انتقال فرهنگ ایرانی به خارج به واسطه ارتقاء جایگاه سینما | نبود افراد حرفه ای و شرکت های متخصص در حوزه بینالملل | فراهم بودن بستر جهت جهانی شدن سینما | کسب احترام در عرصه بین الملل به واسطه سینما | ||||||
تغییر نگاهها نسبت به ایران به واسطه کارهای فرهنگی و سینمایی | دنبال نمودن تولید و پخش بین المللی فیلم های حوزه کودک و نوجوان | بهتر شدن نگرش مخاطب خارجی نسبت به ایران در سایه حضور بین المللی | نقش تولید و عرضه فیلم در ارتقاء جایگاه بین المللی | ||||||
افتخارآفرینی و تقویت حیات سینمای ایران به واسطه موفقیت بین المللی | کمک به اقتصاد و فرهنگ در سایه بین المللی شدن سینمای ایران | انجام دیپلماسی فرهنگی در سایه سینما | کمک به گردشگری ایران بواسطه بین المللی شدن سینمای ایران | ||||||
ارائه چهره بهتر از ایران به جهانیان با بازنمایی مضامین انسانی فیلم ها | خنثی نمودن سوء تبلیغات رسانه های بیگانه نسبت به جامعه ایرانی با حضور جهانی | اعتبار بخشیدن به فیلم در عرصه بین المللی با حمایت مخاطبان داخلی | فقدان در اختیار داشتن رسانه بین المللی تأثیرگذار | ||||||
داشتن راهبرد و برنامه جهت جذب مخاطبان خارجی | دیده شدن و ارتقاء جایگاه فرهنگی ایران به واسطه اکران فیلم ها در خارج | لزوم حضور مداوم در بازار جشنواره های معتبر جهانی | مطرح شدن در جشنواره ها و مجامع جهانی به واسطه تولیدات هدفمند و نه جزیره ای | ||||||
بازنمایی فرهنگ ایرانی در سایه موفقیت های بین المللی | حمایت و تقویت جشنواره های بین المللی از سوی دولت ها | تلطیف شدن چهره ایران و ایرانی در سطح جهانی | بازنمایی چهره فرهنگی، انسانی و صلح طلب از ایران به مخاطبان بین المللی | ||||||
اثربخش بودن فعالیت جدی رسانه های نوین در حوزه سینمای بین الملل | توسعه فرهنگی کشور به واسطه موفقیت های جهانی سینمای ایران | از دست دادن ظرفیت های رسانه های خارجی | معرفی و اکران فیلم برای مخاطبان هدف در خارج از کشور |
|
|
|
|
جدول(3): برخی از مضامین سازماندهنده و فراگیر
فراگیر | سازمان دهنده | فراگیر | سازمان دهنده |
عوامل بازدارنده | موانع و مشکلات قانونی و حقوقی در سینمای ایران | عوامل الزام آور | حمایت و پشتیبانی دولت از سینمای ایران |
وابستگی سینمای ایران به ساختار سیاسی و دولت | تدوین سند راهبری سینمای ایران | ||
شرایط تحریم حاکم بر کشور | به روز نمودن قوانین در حوزه سینما | ||
تحول در ساختارهای مدیریتی | |||
بازتعریف نقش دولت در عرصه سینما | |||
عوامل بسترساز | ایجاد ساختار یکپارچه در حوزه سینمایی | عوامل تسهیل گر | تعامل و هم افزایی داخلی و خارجی در حوزه سینما |
تقویت بنیه مالی در صنعت سینما | تقویت دیپلماسی فرهنگی در سطح بین المللی | ||
بازاریابی و برندسازی در حوزه سینما | گفتمان سازی و فرهنگ سازی سینمای ایران در جهان | ||
توسعه سخت افزاری و نرم افزاری | تقویت مؤلفه های قدرت در عرصه فرهنگی | ||
به کارگیری روش های نوین تأمین مالی | به کارگیری پلتفرم های دیجیتال | ||
تغییر نقش دولت از تصدی گری به تسهیل گری | ارتقاء تخصص گرایی | ||
اولویت دادن به اقتصاد سینما | متناسب سازی فیلم ها با مخاطبان هدف | ||
اصلاحات نهادی و ساختاری | تعریف مدل های کسب و کار در عرصه سینما |
[1] . Goba & Lincoln
شکل(2): الگوی مفهومی تحقیق |
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف شناسایی بایسته های ارتقاء جایگاه بین المللی سینمای ایران اجرا شده است. از این منظر پس از بسط فضای مفهومی موضوع و نیز بیان سوابق نظری و تجربی مرتبط با موضوع پژوهش از روش کیفی و از نوع تحلیل مضمون استفاده شده است. برای این منظور به واسطه انجام فرایند مصاحبه نیمه ساخت یافته با 10 نفر از خبرگان و صاحب نظران حوزه های مختلف سینما که با استفاده از روش نموه گیری نظری انتخاب شده بودند؛ داده های پژوهش گردآوری گردیده است. همچنین داده های حاصل از فرایند مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان پس از استخراج، در قالب گزاره های خبری تدوین و در قالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد به منظور ارتقاء جایگاه بین المللی سینمای ایران چهار عامل فراگیر و اصلی شامل ابعاد الزام آور، بسترساز، تسهیلگر و بازدارنده میبایست توسط سازمانهای ذی نقش مورد توجه قرار گیرد در بُعد الزام آور عوامل شامل 1- حمایت و پشتیبانی دولت از سینمای ایران، 2- تدوین سند راهبری سینمای ایران، 3- به روز کردن قوانین در حوزه سینما، 4- تحول در ساختارهای مدیریتی و 5- بازتعریف نقش دولت در عرصه سینما؛ بُعد بسترساز شامل عوامل 1- ایجاد ساختار یکپارچه در حوزه سینمایی، 2- تقویت بنیه مالی در صنعت سینما، 3- بازاریابی و برندسازی در حوزه سینما، 4- توسعه سخت افزاری و نرم افزاری، 5- به کارگیری روش های نوین تأمین مالی، 6- تغییر نقش دولت از تصدی گری به تسهیل گری، 7- اولویت دادن به اقتصاد سینما و 8- اصلاحات نهادی و ساختاری، بُعد تسهیلگر شامل عوامل 1- تعامل و هم افزایی داخلی و خارجی در حوزه سینما، 2- تقویت دیپلماسی فرهنگی در سطح بین المللی، 3- گفتمان سازی و فرهنگ سازی سینمای ایران در جهان، 4- تقویت مؤلفه های قدرت در عرصه فرهنگی، 5- به کارگیری پلتفرم های دیجیتال، 6- ارتقاء تخصص گرایی، 7- متناسب سازی فیلم ها با مخاطبان هدف، 8- تعریف مدل های کسب و کار در عرصه سینما میباشد.
پیشنهادات کاربردی
1- تدوین سند راهبردی کوتاه مدت و بلند مدت سینمای ایران با هدف ارتقا جایگاه جهانی.
2-برنامه ریزی جهت رفع چالش های سینمای ایران در حوزه های حقوقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی.
3-برنامه ریزی جهت تقویت بنیه مالی و افزایش سرمایه گذاری های بین المللی
4- به کارگیری تمامی ظرفیت های داخلی و خارجی جهت صنعتی شدن سینمای ایران.
5- برنامه ریزی جهت توسعه سخت افزاری و همچنین استفاده از پلتفرم های دیجیتال نوین.
6- برنامه ریزی جهت استفاده مطلوب از ظرفیت سفارتخانه های ایران در خارج از کشور و تقویت دیپلماسی فرهنگی.
8- برنامه ریزی جهت مشارکت و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی.
9- برنامه ریزی جهت تغییر نقش دولت از تصدی گری به تسهیل گری.
10- برنامه ریزی جهت تقویت سرمایه اجتماعی بین فعالان سینمایی و نهاد سیاست.
منابع و مآخذ
منابع فارسی
- اسدزاده، مصطفی، آشنا، حسام الدین. (1399). نظریه سینمای دولتی ایران (تحلیل سیاستگذاری سینمای پس از انقلاب با تأکید بر سیاستهای بنیاد سینمایی فارابی). مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی، 10(34)، 252-271.
- برزو، خليل، باي، عبدالرضا، مطلبي، مسعود. (1399). سياستگذاري فرهنگي و تأثير آن بر قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران؛ مطالعه موردي صنعت سينما. پژوهشهاي سياسي وبين المللي، 43، 307-327.
- تابش علیرضا، فرهنگی علی اکبر، حسینی سیدروح اله. (1400). طراحی الگویی جهت اخذ سهم بیشتر از بازارهای بین المللی برای محصولات تصویری و سینمایی ایران. مدیریت بازرگانی، 28،(153-183)
- رحیمی، علی، عزیزآبادی فراهانی، فاطمه، و عزیزی، محمود. (1400). بررسی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جشنواره های بین المللی فیلم. دین و ارتباطات، 28(2 (پیاپی 60) )، 503-533.
- فدائی، مجید، و آقابابایی، احسان. (1400). مطالعه سیاست های سینمایی در ایران با محوریت سینمای ملی (1358-1392). سیاستگذاری عمومی، 7(4 )، 185-205.
- حیدری، علی، شرفالدین، سیدحسین، هاشمی، مهدی. (1398). سیاستگذاری رسانهای در سیاستگذاری عمومی با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری. پژوهشهای ارتباطی، 26(100)، 9-26.
- عبداالله زاده، علی (1377). «سفر جشنواره ای سازان به ناکجاآباد». نقد سینما، شماره ،13 صص -34 .
- غلامپورآهنگر، ابراهیم. (1400). نسبت سیاستگذاران و سینماگران در سیاستگذاری برای سینمای ایران. مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی(مطالعات راهبردی جهانی شدن)، 11(41 )، 12-29.
- ضیایی، سیدمسلم. (1398). بررسی جامعهشناختی سیاستگذاریهای فرهنگی با تأکید بر سینما از سال 1388 الی 1396. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه یاسوج، دانشکده علوم پایه.
- معززی نیا، حسین (1388). سینما ـ جشنواره، سینمای ایران، جشنواره های جهانی. تهران: سروش.
- مومیمند، مریم. (1398). بررسی سیاستگذاری سینمایی ایران بعد از انقلاب اسلامی و نقش آن در تضاد میان اجتماع سینماگران و دولت. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
- مجیدی ویزنه، فرشته، رحمان زاده، سیدعلی، خجسته باقرزاده، حسن، و نجاتی حسینی، سیدمحمود. (1401). واکاوی ارزش های فرهنگی سینمای دردهه قبل از انقلاب اسلامی ایران. مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 14(3 )، 239-250.
منابع انگلیسی
- Greenwald, Stephen R. & Landry, Paula. (2018). The Business Of Film. USA: Lone Eagle.
- Hill, J., & Kawashima, N. (2016). Introduction: film policy in a globalised cultural economy.
- Lee, S. T. (2021). Film as cultural diplomacy: South Korea’s nation branding through Parasite (2019). Place Branding and Public Diplomacy, 1-12.
- Fayoyin, A. (2017). Media Advocacy and Strategic Networking in Transforming Norms and Policies. In Citizenship, Democracies, and Media Engagement among Emerging Economies and Marginalized Communities (pp. 347-370). Palgrave Macmillan, Cham.
- Ramírez Llorens, F. (2019). Cinema, Authoritarianism and Media Policy in Argentina: The Mar del Plata Film Festival of 1968. Historia Crítica, (72) , 139-160.
- Su, W. (2014). Cultural Policy and Film Industry as Negotiation of Power: The Chinese State’s Role and Strategies in its Engagement with Global Hollywood 1994–2012We. Pacific Affairs, 87(1) , 93-114.
- Thompson, Kristin. David Bordwell. (2003). Film history: an introduction. Mc Graw Hill higher education. Second edition.
- Viteazul, Mihai. (2018). Cinema as a tool of influence in the portfolio of Ira n’s public diplomacy, International conference RcicL”18. Redefining commun ity in international context. Bucharest 17-19may.
- Walmsley, B. (2019). The death of arts marketing: a paradigm
shift from consumption to enrichment. Arts and the Market. Vol.
9, No. 1. pp. 32-49.
- Yang, Y. (2016). Film policy, the Chinese government and soft power. New Cinemas: Journal of Contemporary Film, 14(1) , 71-91.