The study of the relationship between emotional intelligence and organizational entrepreneurship with through the mediating role of organizational culture(Case study: Organization Islamic Culture and Guidance of Kermanshah)
Subject Areas : Public Policy In Administrationسعیده نیک فرجام 1 , abd alhamid papzan 2
1 - کارشناس ارشد کارآفرینی
2 - hh
Keywords: organizational culture, Entrepreneurship, emotional intelligence,
Abstract :
Scientists believe that emotions have extraordinary significance in accepting new ideas.On the other hand, one element of entrepreneurship, is creativity and growing creativity in individuals,we can created the entrepreneurial spirit in them.Considering this point that one element entrepreneurship ,is creativity and We can by the growing of creativity The spirit of entrepreneurship in individuals to make and On the other hand,organizational culture can provide a suitable ground for creativity and entrepreneurship,This study explain the relationship between emotional intelligence and entrepreneurship Considering The mediating role of Culture. This research is Descriptive and correlation cross. The population(N= 36),is all of the Personnel Department of Culture and Islamic Guidance in the city of Kermanshah.We use Standard questionnaires for collecting data, EI,Organizational culture and CE consisted and with alpha coefficient of 0.090, 0.903 and 0.874 were approved.In analyzing of data,we have used software SPSS and In terms of inferential statistics we used the Spearman correlation coefficient because our variables were ordinal.By test each hypothesis at 99% confidence level,the main hypothesis that Based on the existence Positive and significant relationship between emotional intelligence and CE With regard to the mediating role of organizational culture was confirmed.The majority of researchers Confirms the results obtained by our
_||_
مطالعهی رابطهی هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی(مورد مطالعه سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کرمانشاه)
چکیده
زمینه و هدف: یکی از راه های جذب نیروی خلاق و ایجاد کار آفرینی سازمانی وجود بستر فرهنگی مناسب می باشد. از طرف دیگر با توجه به اینکه یکی از ارکان کارآفرینی،خلاقیت است . همچنین دانشمندان معتقدند که تفکر خلاق، نمایش بالاترین درجهی سلامت عاطفی می باشد, در این تحقیق به مطالعه رابطه هوش هیجانی و کارآفریی سازمانی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی می پردازیم,
روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد و جامعه آماری آن تمام کارکنان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه(36 )است , در تحقیق حاضر از تمام شماری استفاده نمودیم, به منظور جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استانداردهوش هیجانی، فرهنگ سازمانی وکارآفرینی سازمانی که به ترتیب با ضریب آلفای 0.090، 0.903و0.874 مورد تایید قرار گرفت،استفاده شد,همچنین روایی صوری پرسشنامه ها از نظر اساتید مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون های کلوموگروف اسمیرنوف،همبستگی اسپیرمن، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است
یافته ها: با آزمون هر یک از فرضیه ها در سطح اطمینان 99 درصد فرضیهی اصلی مبنی بر وجود رابطهی مثبت و معنی دار بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی با درنظر گرفتن نقش واسطهای فرهنگ سازمانی تایید می شود. بر اساس نتایج تحقیق مبنی بر وجود رابطهی مثبت و معنی دار بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی، هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی و فرهنگ سازمانی با کارآفرینی سازمانی و نتایج آزمون تحلیل مسیر ما وجود این رابطه راتایید کردیم و به این نتیجه رسیدیم که وجود فرهنگی که در سازمان مورد بررسی ما قرار دارد این رابطه را تشدید می کند، چون بر طبق نتایج تاثیر مستقیم هوش هیجانی بر کارآفرینی سازمانی14/0 و تاثیر غیر مستقیم آن با واسطهی فرهنگ سازمانی40/0 است و این به وضوح نشان دهندهی افزایش تاثیر می باشد. از بین فرضیات فرعی تحقیق به ترتیب رابطهی بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی از آنجا که سطح معناداری کمتر از 01/0 و برابر صفر رابطه معنی دار می باشد و همچنین از آنجا کهr=.774 می باشد از نظر شدت رابطه، این رابطه بسیار قوی است زیرا ضریب بالا و برابر 7/0 نشان دهندهی یک رابطهی بسیار قوی است، در فرضیهی مثبت بودن رابطه ی هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی از آنجا که سطح معناداری کمتر از01/0 و برابر صفر رابطه معنی دار می باشد و همچنین از آنجا کهr=.590 می باشد از نظر شدت رابطه(r≥0.5) این رابطه نسبتا قوی می باشد و در فرضیه رابطهی هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی از آنجا که سطح معناداری کمتر از01/0 و برابر 006/0 رابطه معنی دار می باشد و همچنین از آنجا کهr=.450 می باشد از نظر شدت رابطه(r≥0.4) دارای رابطهی نسبتا متوسط می باشد.
نتیجه گیری:نتایج تحقیق حاکی از آن است که, فرهنگ مشوق کارآفرینی در سازمان موجود سبب ایجاد بستری مناسب برای پرورش روحیه کارآفرینی و حس خلاقیت در سازمان شده است.
واژگان کلیدی: کارآفرینی,هوش هیجانی,فرهنگ سازمانی,مدیریت عواطف,خلاقیت و نوآوری
مقدمه: به طور کلی گرایش به سمت کارآفرینی در جهانی که سرشار از تغییر و دگرگونی می باشد به شدت احساس می شود و برای تمامی کشور ها امری حیاتی به نظر می رسد. اگر این امر در کشور ما به فعلیت برسد، بسیاری از مشکلات اقتصادی ما نظیر بیکاری در آینده ای نه چندان دور حل خواهد شد(انضباطی و ولی پور، 1389 ,18؛ هادی زاده مقدم، رامین مهر و حسینی،139,1388). توسعه ی کارآفرینی یکی از نیازهای جدی اقتصاد راکد ایران است و به نظر می رسدکه توسعه ی کارآفرینی یک ضرورت جدی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است(فیض بخش و تقی یاری ،10,1389). مهمترين دستاوردهاي كارآفريني در توسعهی كشورها، ايجاد اشتغال، رفاه، ثروت و شناخت فرصتهاي شغلي مناسب است. اهميت توسعهی كارآفريني به حدي است كه: مطابق با برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، دولت موظف است، توجه ويژهاي به بحث كارآفريني و حمايت از طرح هاي خود اشتغالي بنمايد و با توجه به بند ح مادهی27 این قانون، دولت می بایست تدابیر لازم به منظور اصلاح نظام آموزش کشورجهت ارتقای توانایی، خلاقیت، مهارت، نوآوری، خطر پذیری و کارآفرینی را اتخاذ نمایند. شواهد جديد اين نكته را بيان مي دارند كه شخصيت و هوش هيجاني در ایجاد كارآفريني نقش مهمي را ايفا مي كنند، اما تاكنون تلا ش هاي اندكي براي اثبات اين موضوع انجام شده است(کمالیان و فاضل, 127,1390). با توجه به اهميت موضوع كارآفريني و مزايايي كه درنتيجه وجود آن حاصل مي شود در اين پژوهش به مطالعهی نقش هوش هیجانی در رابطه با کارآفرینی سازمانی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی خواهیم پرداخت.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق: هوش هیجانی بخشی از هوش اجتماعی است که شامل توانایی مشاهده خود و دیگر احساسات می باشد(رضایی و سمیعی30,2015,1).در دورانی که مفهوم کلی شغل به سرعت جای خود را به مهارت های قابل حمل می دهد، این ویژگی ها صفات اولیه ای هستند که ما را واجد شرایط استخدام شدن می کنند. دهها سال است که این موضوع تحت عناوین گوناگون نظیر منش،شخصیت،مهارت های نرم و صلاحیت به طور مبهم مطرح شده اند، اما امروز شناخت دقیق تر این استعدادهای بشری نام جدیدی یافته است: هوش هیجانی(پارسا, 1391).طبق تعریف فین لی هوش هیجانی، توانایی اداره کردن احساسات و هیجان ها خود و دیگران(نوری امام زاده ای، نصیری 1383 ,28 ؛ پور کیانی، امیری و آذر پور 1392 ,215؛ کمالیان و فاضل, 129,1390)تمایز میان آنها و به کار بردن این اطلاعات برای راهنمایی فکر و عمل بیان شده است(پور کیانی، امیری و آذر پور,1392 ,214).هوش هیجانی به عنوان توانایی تشخیص,استفاده,درک و مدیریت احساسات شناخته شده است(ترزا,وفا22015, 2).همچنین هوش هیجانی ریشه در هوش اجتماعی دارد و هم هوش درون فردی و هم بین فردی را شامل می شود(هادیا,هالا 32015, 2),همچنین دو رویکرد در رابطه با هوش هیجانی وجود دارد: الف- رویکرد توانایی شناخته شده، هوش هیجانی مجموعهای از توانایی های ذهنی عمده در قلمرو پردازش فعال اطلاعات هیجانی است و چهار بعد ادراک حسی و ابراز عواطف، تسهیل عاطفی تفکر، درک و تحلیل اطلاعات عاطفی و به کار گیری دانش عاطفی و در نهایت مدیریت عواطف را شامل است. ب- رویکرد خصیصه یا شخصیت، هوش هیجانی آمیزهای از سازه های مختلف انگیزش و هیجان است و بر مبنای مجموعهای از ویژگی های شخصیتی و توانایی های غیر شناختی تعریف می شود(صبری، البرزی وبهرامی,1391, 36-37).
تعریف کارآفرینی آنچنان واضح نمی باشد و چالش آفرین است(احمت آگلو،لاتنر و پرمازیک4 2011 ,1) ,کارآفرینی رامیتوان فرآیند تجدیدنظر سازمانی و یک وسیله برای پیشرفت اقتصادی تعریف کرد(سیفری و تندنویس1390 ,107 ؛ بوگان و داریتی52008, 2).کارآفرینی سازمانی ترکیبی از فعالیت های رسمی و غیر رسمی با هدف ایجاد سرمایه گذاری در کسب و کارهای جدید و دیگر فعالیت ها برای گسترش فعالیت های شرکت در زمینه های غیر مرتبط یا کم ارتباط با دامنه فعلی از شایستگی های موجود می باشد(بلاسوگیلی,باسو62009 ,3),همچنین می توان گفت:کارآفرینی سازمانی اقدام و عمل در زمینهی مشکلات، نیاز ها و یا تغییرات آینده است(هازن,میدل,لاسن7 2008 ,828) وکارآفرینان
سازمانی نمیتوانند به راحتی از کنار مسائل و مشکلاتی که میبینند، بگذرند(حیدری، پاپ زن و دارابخانی1391 ,146),همچنین این کارآفرینی و سرمایه گذاری برای نوآوری در سازمانهای کوچک از طریق جذب منابع خارجی و در شرکت های بزرگ با استفاده از منابع داخلی انجام می پذیرد( ماریتز , ریک و استراید8 2008, 828).
جدول1: تعاریف کارآفرینی
نظریه پرداز | تعریف |
کارآفرینی سازمانی | |
کریر9 (1399) | فرایند ایجاد کسب و کار جدید در داخل شرکت های تاسیسی شده به منظور بهبود سودآوری سازمانی و بهبود موقعیت رقابتی یک شرکت |
کویین و سلیوین10 (1991) | گسترش دامنهی شایستگی شرکت و مجموعه ای از فرصت های مربوطه از طریق ترکیب منابع داخلی تولید جدید |
کارآفرینی درون سازمانی | |
آنتونیک و هیسریچ11 (2001) | فرآیندی که در شرکت موجود است که بدون در نظر گرفتن اندازهی آن، نه تنها به سرمایه گذاری کسب و کار جدید منجر می شود، بلکه به دیگر فعالیت های نوآورانه و جهت گیری هایی مانند توسعهی محصولات جدید، خدمات فناوری، روش های اداری، راهبرد ها و وضعیت های رقابتی نیز منجر می شود. |
کریر12 (1996) | معرفی و پیاده سازی یک نوآوری مهم برای شرکت توسط یک یا چند کارمند مشغول به کار در سازمان تاسیس شده است. |
منبع: مقیمی، وکیلی و اکبری, 306,1392
مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن بر مبنای رویکرد مدیریت راهبردی است. اطلاعات حاصل از محیط درونی و بیرونی سازمان سرآغاز فرآیند کارآفرینی سازمانی هستند. این اطلاعات داده های حاصل از ارزیابی گزینه های راهبردی هستند و هنگامی که یک طرح کاربردی تعیین شد، باید اجرا شود. عوامل فردی، گروهی و سازمانی که برای یک سازمان کارآفرین الزامی هستند، باید موضوع ارزیابی و اجرای یک طرح راهبردی قرار گیرند و نتایج طرح راهبردی، برای کنترل و ارزیابی استفاده می شود. تغییر در این طرح را می توان در هر مرحله از این فرآیند و برای افزایش عملکرد و کارایی انجام داد(مقیمی، وکیلی و اکبری, 307,1392)
شکل1: مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن
منبع: مقیمی، وکیلی و اکبری ,307,1392
فرهنگ سازمانی یک فرایند جدید یا نوآورانه است که افراد درون سازمان با تکرار گزینه ها (انتخاب ها )آن را یاد می گیرند(جی,253,2007).می تون گفت که فرهنگ برای سازمان در واقع چیزی است که به افراد آن سازمان شخصیت و هویت می بخشد، به طور خاص تر یک سری از خصوصیات خاص یکسان است که بخشی را از دیگر بخش ها متمایز می کند (سنتیو,گبر واستفانسکو13 ,553,2012)همچنین,فرهنگ به معنای چیزی که یک سازمان دارد نیست، بلکه علت وجودی سازمان است و یا در واقع چیزی است که سازمان بر اساس آن بنا شده است(تسیو,جوشا و کاترین14 114,2006).
فرهنگ سازمانی از دیدگاه فیزی شامل این موارد می باشد: فرهنگ مبتنی بر وظیفه, فرهنگ مبتنی بر موفقیت, فرهنگ مبتنی بر قدرت, فرهنگ مبتنی بر حمایت (فیزی15 67,1996)در کل فرهنگ مبتنی بر قدرت، قدرت مانور را از افراد می گیرد وآنها را در حصاری ناشی از اطاعت از دستورات مافوق محصور کرده، همچنین فرهنگ مبتنی بر قدرت به افراد اجازهی دخالت در تصمیم گیری ها و حل مسائل را نمی دهد و وجود این دو نوع فرهنگ در سازمان روح کارآفرینی و خلاقیت را از افراد می گیرد، اما فرهنگ مبتنی بر موفقیت افراد را وادار به تلاش و فرهنگ حمایتی به دلیل برقراری رابطهی خوب مدیر و کارمندان و عدم تنبیه افراد به خاطر شکست ایده هایشان زمینهی مساعدی را برای کارآفرینی سازمانی فراهم می کند.
شکل 1: مدل مفهومی
فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی:رابطهی هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی با در نظر گرفتن نقش واسطهای فرهنگ سازمانی معنادار می باشد.
فرضیههای فرعی
رابطهی هوش هیجانی با فرهنگ سازمانی معنادار می باشد.
رابطهی فرهنگ سازمانی با کارآفرینی سازمانی معنادار می باشد.
رابطهی هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی معنادار می باشد.
روش پژوهش
تحقیق حاضر، از نوع تحقیق همبستگي است که يکي از روشهاي تحقيق توصيفي(غيرآزمايشي) می باشد و رابطه ميان متغيرها را براساس هدف تحقيق بررسي ميکند، از جنبه هدف کاربردی است.جامعه آماری (N=36)مورد مطالعه در این تحقیق شامل کلیهی کارکنان شاغل در سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کرمانشاه می باشد, در نتیجه از تمام شماری استفاده شده است.
در این تحقیق از سه پرسشنامهی هوش هیجانی، فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی استفاده کرده ایم.
پرسشنامهی هوش هیجانی( مقیمی، رمضان, 1390, 154- 153ا)ستخراج شده است و شامل 25 سوال می باشد. سوالات موجود در این پرسشنامه به بررسی ابعاد پنج گانهی هوش هیجانی شامل: خودآگاهی,مدیریت عواطف,همدردی و مهارت اجتماعی می پردازد.
پرسشنامهی فرهنگ سازمانی(مقیمی، رمضان1390: 170- 169ا)ستخراج شده است و شامل 18 سوال می باشد. سوالات موجود در این پرسشنامه به بررسی ابعاد مختلف فرهنگ سازمانی شامل:چالش شغلی,ارتباطات,نوآوری,اعتماد و پیوستگی اجتماعی می پردازد.
پرسشنامهی کارآفرینی درون سازمانیاز و شامل 15 سوال می باشد. سوالات موجود در این پرسشنامه به وسیلهی کورنوال و پرلمن16 طراحی شده است که پاسخ به سوالات آن به شناسایی میزان استفاده از کارآفرینی درون سازمانی در سازمان کمک خواهد کرد (مقیمی، رمضان، 1390: 198- 197).
روایی پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش با استفاده از نظرات اساتید دانشکدهی کشاورزی(گروه آموزش و ترویج) و اساتید دانشکدهی علوم اجتماعی(کارآفرینی) از نظر صوری مورد تایید قرار گرفت.برای تعیین پایایی پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش تعداد 30 پرسشنامه( در سازمان های فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان های صحنه، کنگاور و استان کرمانشاه) پخش و برای پرسشنامه های هوش هیجانی، فرهنگ سازمانی وکارآفرینی سازمانی به ترتیب آلفاهای 90/، 903/ و 874/ به دست آمد وبا توجه به اینکه این اعداد بیشتر از 60/ است پایایی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت.
در تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد و در زمینهی آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون های کلوموگروف اسمیرنوف،همبستگی اسپیرمن، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است ، همچنین برای تحلیل مشخصات شخصی کارکنان با استفاده از روش های آمار توصیفی، آماره هایی همچون درصد، فراوانی، فراوانی تجمعی و میانگین داده ها را اندازه گرفته ایم.
یافته های توصیفی
نتایج آمار جمعیت شناختی پاسخ دهندگان در زمینهی جنسیت نشان داد: 3/27 درصد پاسخ دهندگان زن و 7/72 درصد مرد بودند, میانگین رتبه های کارآفرینی سازمانی زنان شاغل برابر با 06/14 و مردان 1/18می باشد که این اختلاف چندان مشهود نمی باشد. باید به این نکته توجه داشت، از آنجا که تعداد افراد تشکیل دهندهی نمونهی مورد بررسی ما مقدارش از 20 بیشتر می باشد باید به نمرهی Z توجه شود و از آنجا که این مقدار برابر 073/1- ( قدر مطلق آن کمتر از96/1 می باشد) و سطح معناداری حاصل مطلوب نیست(0.283=S) تفاوت معناداری بین نمره های دو گروه وجود ندارد.
در زمینهی تحصیلات 3/8 درصد دارای مدرک دیپلم,9/63 در صد دارای مدرک کارشناسی و 8/27 درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند, میانگین رتبه های کارآفرینی سازمانی پاسخگویان دیپلم33/19، لیسانس76/18و فوق لیسانس65/17می باشد که این اختلاف چندان مشهود نمی باشد. مقدارخی دو 98/0 و سطح معناداری حاصل مطلوب نیست(0.283=S) در نتیجه تفاوت معناداری بین نمره های دو گروه وجود ندارد و در واقع سطح تحصیلات تاثیر چندان زیادی بر کارآفرینی سازمانی ندارد.
یافته های استنباطی
فرضیه اول: با انجام آزمون مربوطه در سطح اطمینان 99 درصد، مقدار0=sig به دست آمد.از آنجا که این مقدار کمتر از 01/0 می باشد، لذا فرض صفر را رد کرده و از آنجا که ضریب همبستگی اسپیرمن 590/0 می باشد رابطهی بین دو متغیر مستقیم است. بدین ترتیب فرضیهی فرعی اول تحقیق در سطح اطمینان99 درصد تایید میگردد. فرضیه دوم: با انجام آزمون مربوطه در سطح اطمینان 99 درصد، مقدار0=sig به دست آمد.از آنجا که این مقدار کمتر از 01/0 می باشد، لذا فرض صفر را رد کرده و از آنجا که ضریب همبستگی اسپیرمن774/0 می باشد رابطهی بین دو متغیر مستقیم است. بدین ترتیب فرضیهی فرعی دوم تحقیق در سطح اطمینان99 درصد تایید می گردد.فرضیه سوم: با انجام آزمون مربوطه در سطح اطمینان 99 درصد، مقدار0.006=sig به دست آمد. از آنجا که این مقدار کمتر از 01/0 می باشد، لذا فرض صفر را رد کرده و از آنجا که ضریب همبستگی اسپیرمن450/0 می باشد رابطهی بین دو متغیر مستقیم است. بدین ترتیب فرضیهی فرعی سوم تحقیق نیز در سطح اطمینان99 درصد تایید می گردد.
از آنجا که بر اساس تحقیق ما بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و از طرف دیگر بین هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی نیز رابطهای این چنینی برقرار است ، می توان استنتاج کرد که بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی با درنظر گرفتن نقش واسطهای فرهنگ رابطهای مثبت و معنی دار وجود دارد, لذا فرض اصلی تحقیق ما نیز مورد تایید واقع می شود.
جدول4: نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن برای متغییر های مورد پژوهش
هوش هیجانی | فرهنگ سازمانی | متغیرها |
فرض 1:رابطهی هوش هیجانی با فرهنگ سازمانی معنادار می باشد. | ||
1.000 | .590** | هوش هیجانی |
.590** | 1.000 | فرهنگ سازمانی |
فرض2:رابطهی فرهنگ سازمانی با کارآفرینی سازمانی معنادار می باشد. | ||
کارآفرینی سازمانی | فرهنگ سازمانی |
|
1.000 | .774** | کارآفرینی سازمانی |
.774** | 1.000 | فرهنگ سازمانی |
فرض3:رابطهی هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی معنادار می باشد. | ||
کارآفرینی سازمانی | هوش هیجانی |
|
1.000 | .450** | کارآفرینی سازمانی |
.450** | 1.000 | هوش هیجانی |
تحلیل مسیر
فرضیه اصلی: رابطهی هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی با در نظر گرفتن نقش واسطهای فرهنگ سازمانی معنادار می باشد.
شکل1: مدل تحلیلی عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی
بر اساس تحلیل انجام شده مشخص می شود که تاثیر متغیر هوش هیجانی بر روی کارآفرینی سازمانی به صورت مستقیم14/ و تاثیر آن به صورت غیر مستقیم40/ می باشد و جمع تاثیر مستقیم و غیر مستقیم44/ است و این امر نشان می دهد که فرهنگ سازمانی باعث افزایش شدت تاثیر شده است.
نتایج حاصل ازآزمون تحلیل رگرسیون درجدول زیر نتایج حاصل ازآزمون تحلیل رگرسیون درجدول زیر ضریب رگرسیون هوش هیجانی0.130 و فرهنگ سازمانی0.595 می باشد و ضریب رگرسیون استانداد شده به ترتیب0.120 و0.111 می باشد, از طرفی ضریب تعیین0.63 می باشد و این به این معنا است که, متغیر های وارد شده به معادله توانسته اند63. 0 از واریانس تغییرات مربوط به متغیر وابسته را تبیین نماید,همچنین ضریب تعیین تعدیل یافته 0.607 می باشد, که این مقدار نسبت به ضریب تعیین حقیقی تر است,زیرا الزاما با افزایش تعداد متغیرهای مستقل تغییر نمی یابد. به صورت خلاصه بیان شده است به صورت خلاصه بیان شده است.
جدول6: نتایج آزمون تحلیل رگرسیون
روش ورود متغیر ها همزمان(اجباری) |
|
ضریب همبستگی چندگانه | 0.794 |
ضریب تعیین | 0.63 |
ضریب تعیین تعدیل یافته | 0.607 |
خطای معیار | 6.88 |
تحلیل واریانس | 27.214 |
سطح معناداری | 0.00 |
جدول 6: ضرایب آزمون تحلیل رگرسیون
متغیرهای مستقل | ضریب رگرسیون | ضریب رگرسیون استاندارد شده | خطای معیار | t | سطح معناداری | |
مقدار ثابت | 6.254- |
| 9.630 | 0.649- | 0.521 | |
هوش هیجانی | 0.130 | 0.120 | 0.142 | 1.082 | 0.288 | |
فرهنگ سازمانی | 0.595 | 0.111 | 0.703 | 5.345 | 0.00 |
با توجه به نتایج حاصل می توان معادلات رگرسیونی استاندارد و غیر استاندارد را به صورت زیر نوشت:
معادله رگرسیون غیر استاندارد:
Y= a+b1x1+ b2x2+… bkxk
(فرهنگ سازمانی)(595/ )+ (هوش) (130/ )+254/6 - = کارآفرینی
معادله رگرسیون استاندارد:
ZY= B1Z1+ B2Z2+… BkZk
( فرهنگ سازمانی)(111/ ) +(هوش هیجانی)(120/) = کارآفرینی
بحث و نتیجه گیری: به طور کلی با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل آماری, هوش هیجانی با کارآفرینی سازمانی رابطهی مستقیم و معنی دار دارد و بین کارآفرینی و فرهنگ سازمانی نیز یک رابطه معنا دار وجود دارد. با آزمون هر یک از فرضیه ها در سطح اطمینان 99 درصد فرضیهی اصلی مبنی بر وجود رابطهی مثبت و معنی دار بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی با درنظر گرفتن نقش واسطهای فرهنگ سازمانی تایید می شود. بر اساس نتایج تحقیق و نتایج آزمون تحلیل مسیر حتی به این نتیجه رسیده ایم که وجود فرهنگی که در سازمان مورد بررسی ما قرار دارد این رابطه را تشدید می کند، چون بر طبق نتایج تاثیر مستقیم هوش هیجانی بر کارآفرینی سازمانی14/ و تاثیر غیر مستقیم آن با واسطهی فرهنگ سازمانی4/ است و این به وضوح نشان دهندهی افزایش تاثیر می باشد, این نتایج در راستای نتایج حاصل از , تحقیق کمالیان و فاضل(1390) در زمینهی رابطهی هوش هیجانی و کارآفرینی دانشجویان می باشد که نشان داد بین هوش هیجانی و کارآفرینی رابطهی همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین در تحقیق پور کیانی، امیری و آذر پور که در سال 1391 به بررسی رابطهی هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی کرمان پرداختند از سه مؤلفه ی کارآفرینی سازمانی که شامل ریسک پذیری، پیشگامی و نوآوری است، دو مؤلفه ی اول با هوش هیجانی کارکنان دارای ارتباط معنی داری بود، اما بین نوآوری با هوش هیجانی کارکنان رابطه معناداری وجود نداشت ولی در کل می توان استنتاج کرد که یک رابطهی معنی دار بین هوش هیجانی و کارآفرینی در این تحقیق به دست آمده و این نیز در کل همراستا با نتیجهی تحقیق ما می باشد اما نظر ما در مورد اینکه در این تحقیق بین نوآوری و هوش هیجانی رابطهی معنی داری به دست نیامده این است که احتمالا سوالات پرسشنامهی مورد استفاده در این تحقیق در قسمت مولفه ی نوآوری وضوح لازم را نداشته زیرا بر طبق نتایج ما بین این مولفه و هوش هیجانی نیز رابطهی معنی دار وجود دارد. در تحقیقی با عنوان رابطهی تفاوت های فردی در هوش هیجانی و کارآفرینی که توسط احمت آگلو،لاتنر و پرمازیک در سال 2011 انجام شد , هوش هیجانی با رفتار کارآفرینانه و موفقیت کارآفرینی رابطه داشتند و این تاثیر به ویژگی افراد مثل خود سنجی، متغیر های جمعیتی و تفاوت های فردی در شخصیت کارآفرینان بستگی دارد. این تحقیق پیشنهاد می کند که تفاوت های فردی بین کارآفرینان نتیجهی تفاوت آنها در هوش هیجانی است وتقریبا در این سه تحقیق هم مولفه هایشان(ریسک پذیری، کنترل درونی و مدیریت ارتباطات) با تحقیق ما همسان بوده و هم در سازمان صورت گرفته است این می تواند دلیل هم راستایی نتایجمان باشد. کلاته سیفری و تند نویس در تحقیقی با عنوان رابطهی فرهنگ سازمانی با کارآفرینی در سال 1390 به این نتیجه رسیدند که بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی ارتباط مثبت و معنی داري وجود دارد (r= 0.331, p< 0.05) ، حیدری، پاپ زن و دارابخانی(1391)در تحقیقی با عنوان بررسی رابطهی فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی بیان کردند که بین متغیر فرهنگ سازمانی با مؤلفه هاي کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. می توان گفت تشابه نتایج حاصل از این تحقیقات و تحقیق ما مانند موارد ذکر شده در بالا در مورد دو متغیر اول، به دلیل تشابه تقریبی مولفه های متغیر فرهنگ و کارآفرینی حاضر در پرسشنامه ها و علاوه بر آن، هم به دلیل وجود فرهنگی مشابه در سازمان های مورد بررسی می باشد زیرا این سازمان ها اکثرا دولتی بوده و شباهت های زیادی از نظر فرهنگی به هم دارند وهم به دلیل بررسی سازمان های مورد مطالعه در ایران این تشابه دو چندان می شود. در تحقیق صورت گرفته توسط بوگان و داریتی در سال 2006 با نام فرهنگ و کارآفرینی؟تاثیر فرهنگ نهادینه شده در افراد و افزایش کارآفرینی آنها مورد تایید قرار گرفت .
از آنجا که بین متغیرهای مورد بررسی رابطهی همبستگی بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی از همه بیشتر بوده پیشنهاد می شود که در نهادینه کردن هرچه بیشتر این فرهنگ در بین اعضای سازمان کوشش شود، همچنین پیشنهاد می شود که مدیریت این سازمان به واحد پژوهش این فرصت را بدهد تا نوع فرهنگ این سازمان را مشخص کرده و اگر رگه هایی از فرهنگ بروکراتیک در سازمان مشاهده می شود( از آنجا که طی تحقیقات این فرهنگ مانع از کارآفرینی است) در صدد حذف آن برآید تا فرهنگ این سازمان هرچه بیشتر بستر لازم برای کارآفرینی در این سازمان را فراهم کند. همچنین زمینه های زیر را برا ی تحقیق به پژوهشگران پیشنهاد می کنیم: از آنجا که در بین متغیرهای تحقیق شدت رابطهی فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی از همه بیشتر بود، لذا پیشنهاد می شود که دیگر محققان به بررسی رابطهی انواع مختلف فرهنگ با کارآفرینی سازمانی در این اداره و دیگر اداره ها پرداخته و بهترین نوع آن را برای ترویج بین سازمان ها انتخاب کنند.همچنین تک تک مولفه های هوش هیجانی و نحوهی ارتباط آنها با فرهنگ و کارآفرینی را بررسی کرده تا متوجه شوند کدام مولفه ها تاثیر بیشتری بر کارآفرینی داشته و برای افزایش کارآفرینی در سازمان های مورد بررسیشان به مدیر برای تقویت آن مولفه ها کمک کنند ونیز تعیین نیازهای آموزشی جهت افزایش میزان هوش هیجانی کارکنان که بر افزایش کارآفرینی سازمانی تاثیر مستقیم و غیر مستقیم دارد برای پیشرفت هرچه بیشتر سازمان.
فهرست منابع
1- انضباطی و ولی پور(1389). بررسی تأثیر رابطه ی بین آموزش کار و کارآفرینی و نقش آن در نگرش جوانان در خود اشتغالی.ص:18.
2-هادی زاده مقدم، اکرم؛ رامین مهر،حمید؛حسینی،سجاد(1388). بررسي ارتباط هوش هيجاني با گرايش كارآفرينانه.فصلنامه علمی-پژوهشی توسعه كارآفريني سال اول. شماره چهارم.ص:139.
4- صبری,مصطفی؛البرزی,محبوبه؛بهرامی,محمود(1392).رابطه الگوی ارتباطی خانواده, هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی در دانش آموزان دبیرستانی.انتشارات:اندیشه نوین تربیتی.صص:37-36.
5- کمالیان، امیر رضا؛ فاضل، امیر(1390).بررسی رابطهی هوش هیجانی و میزان کارآفرینی دانشجویان. مجله علمی- پژوهشی توسعه كارآفريني. سال سوم. شماره يازدهم.ص:127-129.
6- پارسا,نسرین.(1391).کاربرد هوش هیجانی در محیط کار.انتشارات: رشد
7- پور کیانی، مسعود؛امیری،افلاطون؛آذر پور،فاطمه(1392). بررسی رابطه هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کرمان. مجله بهداشت و توسعه.سال دوم. شماره3.صص :215- 214.
8- رابرت دی ،هیستریچ و مایکل پی ،پیترز (2002). کارآفرینی(چاپ چهارم). ترجمه ی:سید علی رضا فیض بخش و حمید رضا تقی یاری (1389). تهران: دانشگاه صنعتی شریف،موسسه ی انتشارات علمی.ص10
9- مقیمی، محمد؛ وکیلی، یوسف؛ اکبری، مرتضی(1392).نظریه های کارآفرینی(چاپ دوم). انتشارات دانشگاه تهران،ص ص306- 307 .
10- سیاروچی، ژوزف؛ گاس،ژوزف فور؛ مایر، جان(1953).هوش عاطفی در زندگی روزمره(چاپ اول).ترجمهی: نوری امام زاده ای، اصغر؛ نصیری، حبیب الله(1383).انتشارات: فرشته،ص 28.
11- حیدری، حسین؛ پاپ زن، عبدالحمید؛ کرمی داریخانی، رویا(1390). بررسی رابطه میان فرهنگسازمانی و مؤلفه هاي کارآفرینی سازمانی، ص 146
12- مقیمی، محمد؛ رمضان، مجید(1392).پژوهشنامهی مدیریت11 مدیریت استراتژیک و کارآفرینی (چاپ دوم). ناشر:سازمان مدیریت صنعتی،ص ص198- 197.,169-170؛153-154.
13- کلاته سیفری,معصومه؛تندنویس,فریدون(1390).دو فصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی,رابطه بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی در اداره تربیت بدنی تهران,ص107.
1- Gorkan,a;franziska,l;tomas Chamorro;p(2011).Understanding the relationship between individual differences in Trait Emotional Intelligence and entrepreneurship.p1.
2- seearochee,J;gass,J;maeer,G.(1953), Emotional intelligence in everyday life , translation:norei amamzadeh,A;naserei,HA ,Publications: Angel,P.89.
3-vicki,b;William,d(2008) Culture and entrepreneurship? African American and immigrant self-employment in the United States.p2.
4- Belousova,olga; Gailly, Benoît; Basso, Olivier(2009). An integrative model of corporate entrepreneurial behavior. Working paper,p3.
5- Geenhuizen, aurits van; Middel , Rick & Lassen, Astrid Heidemann(2008).corporate entrepreneurship in smes during the search for discontinuous innovations. P828.
6- rezaei,F;samiee,R.(2015), The relationship between emotional intelligence and cultural organization given the role of mediator leader style and organizational culture, Publications: international journal of sciences and research,pp30-34.
7- torres,T;msallem,W.(2015),the role of emotional intelligence in entrepreneurial networking, publications: ibima publishing, gournal of entrepreneurship research and practice,p2.
8- hadia,F;hala,H.(2015),the effect of emotional intelligence on the new venture creation of necessity and opportunity- driven egyptian entrepreneurs, publications:the british university in Egypt,p2.
9- Conti, Lia codrina, gobar, Manuela rozalia and stefanescu, Daniela (2012). Hofsted,scultural dimension andstudents, ability to develop an entrepreneurial spirint, p553.
10- Geenhuizen, aurits van; Middel , Rick & Lassen, Astrid Heidemann(2008).corporate entrepreneurship in smes during the search for discontinuous innovations. P832.
11-Pheyesey.CDiana(1996).OrganizationalBehavior:Concepts,Controversies and Application,Englwood v cliffs,Prince Hall. P67.
12-tsui,anne s, zhi-xue,zhang.wang,hui.xin,Katherine r and wu,Joshua b(2006).unpacking the relationship between CEO leadership behavior and organizational culture. p114.
13-Wolcott, Robert mnbv; Lippitz, Michael J(2007). The Four Models of Corporate Entrepreneurship.PP76-80.
14-wood,matthew s(2011).a process model of academic entrepreneurship. p153.
The study of the relationship between emotional intelligence and organizational entrepreneurship with through the mediating role of organizational culture (Case study: Organization of Kermanshah)
Abstract
Background and Aim: One of the ways to attract creative force and create organizational entrepreneurship is the existence of a suitable cultural context. On the other hand, one of the pillars of entrepreneurship is creativity. Also, scientists believe that creative thinking is the highest level of emotional health. This study explain the relationship between emotional intelligence and entrepreneurship, Considering The mediating role of organizational Culture.
Methodology: This research is Descriptive and correlation cross. The statistical population (N= 36), is all employees of the Department of Islamic Culture and Guidance of Kermanshah and we used all the numbers in this research.We use Standard questionnaires for collecting data, EI, Organizational culture and CE consisted and with alpha coefficient of 0.090, 0.903 and 0.874 were approved, the Validity of the questionnaires was confirmed by the opinions of the experts. For analysis of data, we used Kolmogorov-Smirnov tests, spearman correlation, regression and path analysis.
finding : By test each hypothesis at 99% confidence level , the main hypothesis that Based on the existence Positive and significant relationship between emotional intelligence and CE With regard to the mediating role of organizational culture was confirmed. Among the sub-assumptions of the research, the relationship between organizational culture and organizational entrepreneurship is significant( significance level was less than 0.01), Since r = .774, this relationship is very strong because the high coefficient of 0.7 represents a very strong relationship. In the positive hypothesis of the relationship between emotional intelligence and organizational culture, since the significance level is less than 0.01, also since r = .590, this relationship is strong. In the hypothesis of the relationship between emotional intelligence and organizational entrepreneurship, The relationship is significant (since the level of significance is less than 0.01 And equal to 0.006) ,Since r = .450 the relatively is moderate.
Conclusion: The results of the research show, The culture of encouraging entrepreneurship in this organization created an appropriate context for entrepreneurial spirit and creativity in the organization.
Key words: entrepreneurship, emotional intelligence, Organizational Culture, Emotions management, creativity and innovation
1- [1] Rezaee,samiee
2- [2] Teresa,wafa
3- [3] hadia,hala
4- [4] Ahmetoglu,Leutner,Premuzic
5- [5] Bogan, Darity
6- [6] Belousov Gailly,Basso
7- [7] huizen, Middel, Lassen
1- [8] Maurits ,Rick and Astrid
2- [9] carear
3- [10] Cevin and sleevin
4- [11] Antonik and heesrich
5- [12] carear
1- [13] cantio, gaber and estefanscoo
2- [14] Teseoo,gosha,katherine
1- [15] fizee
1- [16] cormwall and perlman